۴-۳-۱-۲-تولیدات چلنگری ……………………………………………………………………………………..۷۲
۴-۳-۱-۳-ابزارهای مورد استفاده………………………………………………………………………………..۷۳
۴-۳-۱-۴- روش کار………………………………………………………………………………………………..۷۹
۴-۳-۱-۵-نشاندار کردن………………………………………………………………………………………….۷۹
۴-۳-۱-۶-دلایل منسوخ شدن هنر چلنگری………………………………………………………………….۸۰
۴-۳-۱-۷-فورجینگ، چلنگری صنعتی…………………………………………………………………………۸۰
۴-۳-۲-گرهسازی……………………………………………………………………………………………………۸۱
۴-۳-۲-۱-تاریخچه گرهسازی …………………………………………………………………………………..۸۳
۴-۳-۲-۲-ابزارهای لازم برای ساخت گرهچینی……………………………………………………………..۸۴
۴-۳-۲-۳- اتصالات گرهچینی……………………………………………………………………………………۸۵
۴-۳-۲-۴-مراحل ساخت گرهچینی ……………………………………………………………………………۸۵
۴-۳-۳-هنر قواره بری……………………………………………………………………………………………..۸۶
۴-۳-۳-۱-ابزار و تجهیزات ……………………………………………………………………………………….۸۷
۴-۳-۳-۲-روش کار………………………………………………………………………………………………..۸۷
فصل پنجم
نتیجهگیری و پینهادها
نتیجهگیری…………………………………………………………………………………………………………..۸۹
پیشنهادات…………………………………………………………………………………………………………..۹۱
منابع و مؤاخذ………………………………………………………………………………………………………۹۲
منبع تصاویر………………………………………………………………………………………………………..۹۶
پیوستها…………………………………………………………………………………………………………….۹۷
فهرست تصاویر
عنوان صفحه
تصویر ۲-۱ روزنهای بالای پنجدری……………………………………………………………………….۲۴
تصویر۲-۲ روزنهای بالای سه دری……………………………………………………………………….۲۴
تصویر۲-۳ جامخانه حمام سعیدا شهرستان اردکان بازمانده از عهد قاجار………………..۲۶
تصویر۲-۴ هندسه در هنر چلنگری……………………………………………………………………….۳۳
تصویر۲- ۵ اجرای یزدیبندی ………………………………………………………………………………۳۹
تصویر۴-۱ پلانهای همکف، زیرزمین و طبقهی اول خانهی تقدیری………………………….۵۸
تصویر ۴-۲ راهروی جنب تالار جنوبی…………………………………………………………………….۶۲
تصویر ۴-۳ تالار جنوبی……………………………………………………………………………………….۶۲
تصویر ۴-۴ طاقچههای اتاق پنجدری……………………………………………………………………..۶۲
تصویر ۴-۵ و۴-۶ شمشیریهای اطراف حیاط خانهی تقدیری…………………………………۶۳
تصویر ۴-۷ قطار بندی لبه بام خانهی تقدیری………………………………………………………..۶۴
تصویر۴-۸ بادگیر تالار جنوبی………………………………………………………………………………۶۵
تصویر۴-۹گرهچینی وقوارهبری……………………………………………………………………………..۶۵
تصویر۴-۱۰ قوارهبری سهدرها و پنجدریها…………………………………………………………….۶۷
تصویر۴-۱۱ شباک آجری پایاب……………………………………………………………………………..۶۷
تصویر۴-۱۲ شباک آجری زیرزمین ………………………………………………………………………۶۷
تصویر۴-۱۳کوبه مردانه…………………………………………………………………………………………۶۸
تصویر۴-۱۴ کوبه زنانه………………………………………………………………………………………….۶۸
تصویر۴-۱۵ چفت در اتاقها………………………………………………………………………………….۶۹
تصویر۴-۱۶ گل میخ در ورودی…………………………………………………………………………….۶۹
تصویر۴-۱۷ابزار زنی پائین چهارچوب درها ……………………………………………………………۶۹
تصویر۴-۱۸ و۴-۱۹ نمایی از یزدی بندی هشتی ……………………………………………………۷۰
تصویر ۴-۲۰ در اصلی…………………………………………………………………………………………..۷۰
تصویر۴-۲۱چفت، گلمیخ و میخِ در……………………………………………………………………….۷۳
تصویر۴-۲۲ نمونههایی از تولیدات چلنگری…………………………………………………………..۷۳
تصویر ۴-۲۳ سندان تخت……………………………………………………………………………………۷۳
تصویر۴-۲۴ سندان دماغه……………………………………………………………………………………۷۴
تصویر ۴-۲۵ انبر دست ……………………………………………………………………………………….۷۴
تصویر۴-۲۶ انبردول ……………………………………………………………………………………………۷۴
تصویر۴-۲۷ انبر لول …………………………………………………………………………………………..۷۵
۰
۱۴
۱۴
جمع
۳۵
۲۸
۱۵۷
۴۹
۶۶
۳۳۵
لذا با توجه به کم بودن تعداد شرکتها بررسی تاثیر خصوصی سازی بر ارزش افزوده اقتصادی در صنایع مختلف بدون اهمیت است و در این تحقیق ارائه نشده است .
یکی دیگر از محدودیت های مرتبط با ارزش افزوده اقتصادی بدست آوردن قیمت سهام برای نرخ هزینه سرمایه است که بدلیل عدم ورود برخی شرکتهای تازه خصوصی شده به بورس ، نامشخص و یا غیر قابل دسترس است .
متفاوت بودن دوره مالی برخی شرکتها و و یا حتی تغییر دوره مالی بعد از خصوصی سازی در برخی از آن شرکتها ، محدودیت دیگری است که به دلیل ایجاد قابلیت مقایسه ، از اطلاعات آن شرکتها در این تحقیق استفاده نشده است .
۴-۵ مقایسه نتایج با نتایج تحقیقات گذشته
بالطبع تحقیقات زیادی در زمینه خصوصی سازی صورت گرفته است که یکی از بزرگترین آنها توسط ژان کلود کاست نرجس بوباکری[۳۶]۱ ( ۱۹۹۴ ) صورت گرفته که در آن ۷۹ شرکت از بین ۲۱ کشور در حال توسعه انتخاب شده و عملکرد مالی وعملیاتی آنها در سه سال قبل و بعد از خصوصی سازی در طی دوره زمانی ۱۹۹۲ -۱۹۸۰ بررسی شده است . هدف تحقیق مذکور این بوده است که آیا اجرای سیاست خصوصی سازی در کشور های در حال توسعه مطلوب بوده است ومنجر به بهبود عملکرد شده است یا خیر؟
یافته های آن بیانگر این بوده است که خصوصی شدن شرکتها سوددهی آنها را افزایش داده است .
تحقیق گسترده دیگری توسط گروه متخصصان بانک جهانی متشکل از ویلیام مگینسون ، رابرت نش و ماتیس ون راندن بورگ[۳۷]۲ (۱۹۹۶) صورت گرفته که در آن عملکرد مالی و کارایی ۶۱ شرکت در ۱۸ کشور ( ۶ کشور در حال توسعه و ۱۲ کشور صنعتی ) و در ۳۲ صنعت در سه سال قبل و بعد از خصوصی سازی مورد بررسی قرار گرفته است .یافته های این تحقیق حاکی از افزایش قابل توجه در سود آوری ، کارائی ، سرمایه گذاری و کاهش در اهرم مالی بوده است .
پژوهشهای دیگری توسط برنارد و بورتولوتی و همکاران در سال ۲۰۰۰ و همچنین رامامورتی در همان سال در زمینه خصوصی سازی صورت گرفته است که نتایج هر دوی آنها حاکی از بهبود معنی دار تمامی شاخصهای سودآوری ، کارایی و سرمایه گذاری بوده است .
در ایران نیز تحقیقات زیادی در حوزه خصوصی سازی و همچنین ارزش افزوده اقتصادی صورت گرفته که از آنها می توان به تحقیق مهدی تقوی در سال ۱۳۷۳ اشاره کرد که عملکرد خصوصی سازی دولت را از دیدگاه نظری بررسی نموده و نقایص و مشکلات اجرای این سیاست را جهت بهبود مطرح نموده است و اشاره کرده است که با وجود آنکه هدف دولت از خصوصی سازی ارتقا کارایی و ایجاد تعادل اقتصادی بوده است، اما در واقع مهمترین انگیزه واگذاری واحدهای دولتی در ایران جنبه مالی داشته است و در نهایت عملکرد خصوصی سازی را در راستای دستیابی به هدف افزایش کارایی ناموفق دانسته است .
در سال ۱۳۷۵ علی افشاری به بررسی تاثیرات سیاست خصوصی سازی در برنامه اول روی عملکرد عملیاتی بویژه افزایش در فروش در طی سالهای ۷۲-۱۳۶۹ پرداخته است و نتایج آن بهبودی که چندان چشم گیر نیست را در عملکرد عملیاتی نشان می دهد که به علت کوچک بودن دامنه تحقیق که تنها شامل ۸ شرکت و ۳ صنعت بوده دارای نارساییهای بوده است .
موسی بزرگ اصل (۱۳۷۳ ) شیوه های خصوصی سازی و تاثیرآن بر وضعیت مالی شرکتهای دولتی را بررسی کرده است و به این نتیجه رسیده است که جهت رقابت با شرکتهای خارجی این شرکتها نباید سود سهام نقدی تقسیم نمایند.
پایان نامه آقای علی شاهسواری به راهنمایی آقای دکتر نقی بهرامفر (۱۳۸۵ ) به بررسی تاثیر خصوصی سازی بر شرکتهای تولیدی بر بازدهی و عملکرد مالی آنها می پردازد و نتایج آن حاکی از آن است که خصوصی سازی به جز در صنعت وسایل نقلیه موتوری تاثیری بر روی بازده سهام ، بازده فروش و یازده دارایی های شرکت های خصوصی شده نداشته است و همچنین خصوصی سازی در مورد بازده ارزش ویژه فقط در صنعت ساخت وسایل نقلیه موتوری و صنعت ساخت محصولات کاغذی موثر بوده است و در سایر صنایع بی تاثیر بوده است .
مطابق سوابق تحقیقات اشاره شده در بالا ، هر چند که نتایج تحقیقات خارجی حاکی از افزایش کارایی شرکتها بعد از خصوصی سازی است ، اما نتایج این تحقیق مانند نتایج برخی تحقیقات داخلی نشان دهنده عدم بهبود کارایی و بازدهی شرکتها پس از واگذاری است مانند تحقیق مهدی تقوی (۱۳۷۳) یا پایان نامه آقای علی شاهسواری به راهنمایی آقای دکتر نقی بهرامفر (۱۳۸۵ ) یا مقاله آقای حیدر محمدزاده سالطه به راهنمایی آقای دکتر قدرت اله طالب نیا (۱۳۸۳ ) که بازده سهام را در قبل و بعد از خصوصی سازی بررسی کرده بود .
پیوستها
پیوست شماره ۱:
لیست شرکتهای واگذار شده طی سالهای ۱۳۸۱ الی ۱۳۸۵ (جامعه آماری)
۱
ایرالکو
۲
ملی صنایع مس ایران
۳
فولاد مبارکه
۴
سیمان دشتستان
۴-۴-۳- شجاعت علی (ع) در نوجوانی
«یکی از القاب علی (ع) «قضم» است. هشام از امام صادق (ع) پرسید: چرا به علی (ع) این لقب را دادند؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «درآغاز بعثت، مشرکان به کودکان گفته بودند که به طرف پیامبر(ص) سنگ بیندازند و آن حضرت هر گاه از خانه بیرون می آمد، کودکان به طرف او سنگ و خاک می ریختند، پیامبر (ص) این جریان را به علی (ع) که در آن وقت نوجوانی بود گفت: علی (ع) عرض کرد؛ پدرومادرم به فدایت، هرگاه از خانه بیرون آمدی مرا نیز خبر کن که همراه توبیرون آیم. تا این که روز بعد پیامبر (ص) سنگ پرانی کردند، در این وقت علی (ع) به آنها حمله کرد و آنها را می گرفت و به صورت و بینی و گوش آنها می زد، کودکان با گریه نزد پدران خود می رفتند و گریه کنان می گفتند: «قضمنا علی قضمنا علی» «علی ما را کوبید،مارا زد» از این رو پس از این واقعه به آن حضرت قضم گفتند.» ( مجلسی، ۱۳۶۲: ج ۵۵، ۶۷)
۴-۴-۴- شجاعت بی همانند در بزرگ سالی
«شجاعت وقدرت بازو و قدرت روحی امام علی (ع) رابا هیچ کس و با هیچ قدرتی نمی توان مقایسه کرد. کسی که در کودکی و نوجوانی سر سرکشان و دلاوران را به خاک مالید، کسی که صخره سنگ بزرگی را که همه سپاهیان از کندن آن عاجز بودند، از جای کند تا آب روان را همه نوشند؛ کسی که تمام زخم های دشمن را از روبه رو تحمّل کرده و هرگز پشت به دشمن نکرده است، و کسی که پیامبر اکرم به او فرمود: اگر مردم شرق و غرب در برابر علی بایستند بر همۀ آنها غلبه می کند.» ( ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴: ج ۷،۳۱۶ )
وخود فرمود: «سوگند به خدا اگر تمامی عرب رو در روی من قرار گیرند، فرار نمی کنم.»(نهجالبلاغه، ۱۳۸۷:خ۲۴ ) ودر بزرگ ورودی خیبر را که ده ها نفر آن را باز و بسته می کردند، با دست ید الهی خود از جای کند و بر روی خندقی قرار داد که سربازان اسلام ازآن عبور کنند و خود فرمود: «سوگند به خدا اگر دشمنان را در حالی ملاقات کنم که تمام روی زمین را پر کرده باشند، باکی ندارم و وحشتی نخواهم کرد.» ( مجلسی، ۱۳۶۲: ج ۵۵، ۱۴۹)
۴-۴-۵- نمونه هایی از شجاعت بی نظیرعلی (ع) درمنظومۀ علی نامه امیر المؤمنین (ع) در جنگ جمل حدود شصت سال از عمر شریفش گذشته بود و آن همه مشکلات و سختی ها ومحرومیّت های زندگی را پشت سر گذارده و محاسن شریف خود را در راه پیشرفت اسلام ودفاع از این آیین شریف و احکام مقدس قرآن کریم سپید کرده بود.
ولی در معرکۀ جنگ همانند دوران جوانی و میدان های بدر، احد، خیبر، چنین یکّه تاز میدان جنگ بود که اگر جلوگیری صاحب منصبان لشگر همچون مالک اشتر، عمار بن یاسر، عدی بن حاتم و دیگران نبود که آن حضرت را از رفتن به میدان باز می داشتند و خود عهده دار حمله های پیاپی می شدند، خود آن بزرگوار در تمام حمله ها شرکت می جست و نوبت به دیگران نمی داد.
واز شجاعان لشگربصره که در آن روز به دست امیرالمؤمنین (ع) به قتل رسیدند: عبداللّه یثربی و عبدالله بن خلف خزاعی که میزبان عایشه در بصره و رئیس مردم آن شهر و ثروتمند ترین آنها بود، و چون برای جنگ از لشگر بیرون آمد، مبارز طلبید و فریاد زد که جز علی کسی به جنگ من نیاید و رجزی خواند، امیرالمؤمنین (ع) به میدان آمده و بایک ضربت شمشیر کاسۀ سرش را از وسط به هوا پرت کرد.
سرایندۀ منظومۀ حماسی علی نامه در پایان مجلس سوم ازجنگ جمل ابیاتی در این باره منظوم کرده است:
بغرید حیدر همی چو تندر ز خشم برانگیخت اسب و سوی جنگ شد همی گفت حیدر که من آنکسم منم آنک از بیم شمشیر من بحق جهاندار، پروردگار بشمشیر بگشاذ آن یل بغل |
چو دو طاس کرد از خشم چشم جهان برمعادی او تنگ شد که با خلق عالم بتنها بسم مسلمان شذند این سگان برین که مالش دهمتان بدین ذوالفقار ببارید بر نا کثینان اجل ( ربیع، ۱۳۸۸: ۳۶ پ ) |
امام علی (ع) در جنگ ها در خط مقدّم شرکت می کرد و زره می پوشید و خود را به قلب سپاه دشمن می زد و چنان حملات شدیدی انجام می داد که دشمن چون روباه در مقابلش می گریختند. نوشته اند در جریان جنگ با شورشیان بصره چند بارشمشیر امام (ع) خم شد و برای اصلاح به خیمه بر گشت. کسی که این طور خط شکن جبهه هاست و خود را در تمام جنگ ها در قلب سپاه دشمن فرو می برد و طبیعی است که باید زخم های فراوانی بر تن داشته باشد.
امّا دو نکته دربارۀ جراحات بدن مولا علی (ع) وجود داشت:
الف ) همه زخم ها در قسمت جلوی بدن او وجود داشت
ب) زخم ها، فراوان و عمیق بود، این بدان جهت بود که امام به دشمنی پشت نمی کرد و همواره در حالت پیش روی و خط شکنی و دفاع بود. نوشته اند، زره امام تنها قسمت جلوی بدن را می پوشاند، زیرا نیازی نداشت تا پشت سر را حفظ کند.
در جنگ های جمل و صفین و نهروان،آن حضرت شخصاً شرکت داشت و پهلوانان نامدار را از میان بر داشت و با مردان زورمند آنان به جنگ پرداخت. در جنگ جمل هر دو لشگر رو به روی هم ایستادند و نیزه های آنها در قلب یکدیگر می نشست. هر سپاهی که آهنگ رفتن به سوی شتر عایشه را می کرد، کشته می شد. از صدای بر هم خوردن شمشیر ها صدایی همچون پتک به گوش می رسید. چون جنگ به اوج خود رسید، آن حضرت به تنهایی به طرف شتر، که با پارچه ای سبز پوشانده شده بود و مهاجرین و انصار گردش را گرفته و اطراف آن فرزندانش بودند، یورش برد. آن گاه برآنان تاخت و بر قلب لشگریان جمل زد و با آنان در کار نبرد شد، سپس باز گشت و شمشیرش راکه خم شده بود، با زانویش راست کرد. یاران و پسرانش گفتند: ما به تو کمک خواهیم کرد. امام علی هیچ پاسخی به آنان نداد و حتی نگاهی به ایشان نکرد و آن گاه دوباره چون شیری ژیان خروشید و برای بار دوم به خیل دشمن زد. مردان جنگی دشمن از ترس رویارویی با علی (ع) می گریختند و از چپ و راست او عقب می نشستند، تا آنکه زمین از خون گشتگان، رنگین شد، آن حضرت دوباره به میان یاران خود بازگشت و شمشرش را که خم شده بود،راست کرد و به پسرش محمد بن حنیفه فرمود: ای پسر حنیفه ! در میدان نبرد چنین باید جنگ کرد. کسانی که دراطراف آنان بودند، خطاب به امیر المؤمنین عرض کردند ! ای امیر المؤمنین ! چه کسی خواهد توانست کاری را که تو می کنی انجام دهد؟ سراینده با توجّه به نگاه حماسی خود به روایات دینی، صحنۀ شجاعت و رشادت حضرت علی را در خلال جنگ جمل بدین گونه ترسیم نموده است.
چو شد با حمیرا برابر علی دم صور گفتی برآمد مگر بنام یکی دادگر کردگار زبس خون که شد از سنان و حسام |
۲- اصطلاح
وقتی سخن از فرهنگ در میان است، چنین تصور می گردد که مفهوم روشنی از آن درذهن مخاطب وجود دارد. ولی وجود اختلاف ها در تعریف، چنین برداشتی را منتفی می کند؛ چرا که برخی به فرهنگ، به عنوان مجموعه آداب و رسوم و عادات جمعی می نگرند؛ دستهای دیگر، تصویر فرهنگ را با نمودار تاریخی یک قوم، یعنی مجموعه دستاوردهای علمی، فنی و هنریِ آنان معادل می دانند و پارهای دیگر، دستارِ این واژه را با مفهوم آموزش و تعلیم و تربیت گِرِه می زنند و واژه های (با فرهنگ) را در تعمیم این معانی ابداع کرده اند. و با تغییر نگاه تعریی که از فرهنگ ارائه می شود متفاوت میگردد.
کارشناسان علوم اجتماعی، در تعریف و تبیین واژه فرهنگ اختلاف دارند؛ پژوهشگرانی چون «هنری لوکاس» فرهنگ و تمدن را به یک معنا دانسته؛ با این حال، ترجیح داده از واژه فرهنگ به جای تمدن بهره گیرد. وی در توضیح فرهنگ چنین مینویسد:فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان است و دربرگیرنده، سازگاری کلی با نیازهای اقتصادی؛ سازمان مشترک برای فرونشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی، مجموعه مشترکی از اندیشههاو دستاوردها و بالاخره فرهنگ شامل هنر، ادبیات،علم، آفرینشها، فلسفه و دین است.[۱۷]
به اعتقاد تایلور، فرهنگ مجموعه علوم، دانش، هنر، افکار و عقاید، اخلاقیات، مقررات و قوانین، آداب و رسوم و سایر آموخته ها و عاداتی است که انسان به عنوان یک عضو جامعه کسب می کند.[۱۸] و به نحوه زیستن گفته می شود که هر جامعه ای برای رفع احتیاجات اساسی خود، از حیث بقاء، ادامه نسل و انتظام امور اجتماعی اختیار می کند.[۱۹]
یک فرهنگ شامل معانی و ارزشهای تقسیم شده ای است که اعضای هر گروه، به طور مشترک دارا می باشند[۲۰] و دربردارنده شیوه های تفکّر، احساس و عمل در هر جامعه انسانی برای ساخت انسان.[۲۱]
به اعتقاد ادوارد سایپر: فرهنگ عبارت است از نظام رفتارهایی که جامعه به افراد تحمیل می کند و در عین حال، نظام ارتباطی که جامعه بین افراد برقرار می کند.[۲۲]
ساترلند تعریف دیگری دارد: فرهنگ، شامل هر آن چیزی است که بتواند از نسلی به نسلی فرا رسانده شود. فرهنگ یک قوم، همان میراث اجتماعی آن است. (به عبارت دیگر)کلیت هم تافته ای است شامل: دانستن، دین، هنر، اخلاقیات، قانون، فنون، ابزار سازی و کاربرد آنها و روش فرا رساندن آنها.[۲۳]
کاملاً مشخص است که دیدگاه ها و طرز تلقیهای متنوعی درباره مفهوم فرهنگ وجود دارد و در معنای گستردهتر، فرهنگ معادل با واژه تمدن در نظر گرفته میشود و بر این اساس، شامل تمامی دستاوردهای مادی و معنویِ بشر خواهد بود. و در پذیرش همین معناست که اندیشهوران علوم اجتماعی، فرهنگ رابه دو بخش متفاوت، امّا ملازم با یکدیگر، تقسیم می کنند: فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی.
فرهنگ مادی شامل ابزارها و اشیائی است که به دست مردم ساخته می شود وشیوهها و فرایندهای ساخت و ساز بشر از مواد طبیعی است. فرهنگ معنوی شامل ارزش ها دیدهها و باورها، اندیشه و فنها و..می باشد.بنابراین فرهنگ شامل همه سازمایههای مادی و معنوی زندگی اجتماعی است که فرد درون آن زاده و پرورد می شود.و در این جامعه به فرد شخصیتی داده می شود که به آن هویت فرهنگی می گویند.[۲۴]
ج- رابطۀ فرهنگ و تمدن
در یک دید کلی، تمدن را به امور مادی(تکنولوژی و علم) و محسوس، و فرهنگ را به امور معنوی(عقاید، اسطوره و دین) مربوط داتسته است. واحتمالا بر همین اساس است که برخی فرهنگ را وجه معنوی و متعالی زندگی اجتماعی و تمدن را وجه مادی و فنی زندگی اجتماعی معنا کرده است.[۲۵]
خصوصا اگر ما تعریف ویل دورانت در نظر داشته باشیم متوجه میشویم که ایشان در تعریف تمدن چنین خاطر نشان می کنند که تمدن نظم اجتماعی است که باعث خلاقیت فرهنگی میشود و لذا تمدن را در بردارنده فرهنگ می دانند و گویا در نظر وی وجه اعلای تمدن وجود فرهنگ و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی مردم می باشد.
لذا تمدن در مقایسه با فرهنگ حوزه وسیعتری دارد و مردمانی بسیار و از دیدگاه فرهنگی منفک و متمایز را در برمیگیرد»[۲۶]
نکتهای که تمایز این دو را قدری روشنتر می کند این است که تمدن امری تاریخی و فرهنگ مربوط به زمان حال است؛ نوربرت الیاس در تبیین این تمایز، که بر مبنای مصطلح آلمانی این دو واژه مطرح شده است، میگوید: «تمدن معرف یک روند یا دست کم معرف سرانجام یک روند است» ، اما فرهنگ با فراورده های انسانی مربوط می شود که «همچون شکوفه در کشتزارها» حضور دارند».[۲۷]
ساموئل هانتینگتون، تمدن را بالاترین گروهبندی فرهنگی و گستردهترین سطح هویت فرهنگی به شمار میآورد.[۲۸]
تعدد تعریف ها از این دو واژه کار را برای ارائه ما به الامتیاز این دو مشکل می کند ولی با توجه به تعریف ها از فرهنگ و تمدن، با وجود ارتباط فرهنگ و تمدن این دو لازم و ملزوم یکدیگر نیستند؛ تمدن بیشتر در حوزه نظم فراگیر در همه حوزه ها و پیشرفت علمی و تکنیکی در زمینه های گوناگون را در ذهن تداعی می کند و فرهنگ نیز بر مبنای همان معنایی که در زبان فارسی در نظر گرفته شد بیشتر بار معنوی دارد تا مادی. و به قول علامه جعفری، ممکن است که اعتلای فرهنگی موجب دست یابی جامعه به مدنیت شود؛ همچنین جامعه می تواند صرفا برپایه اقتباس از تمدنی دیگر رشد کند و به تمدنی دیگر تبدیل شود که با تمدن مادر متفاوت است. در سوی دیگر، این نکته نیز ضروری است که جامعه غیر متمدن نیز دارای فرهنگ باشد.[۲۹]
ارزشهای فرهنگی، اساس حرکت و فعالیتهای فردی و اجتماعی یک قوم محسوب می گردند.به تعبیر دیگر، می توان فرهنگ را به عنوان زمینه رویش و جوشش رفتار، عادات، کنش و واکنشهای فردی و جمعی یک ملت وجامعه تلقی نمود. به همین دلیل، برخی جامعه شناسان، با برداشتن فاصله میان زمینه پیدایش رفتارهای عمومی، و خود این رفتار و فعالیت، فرهنگ را بر مجموعه رفتار، عادات و توانایهای یک قوم اطلاق می کنند[۳۰].
د- باور
کلمه باور » از لغاتی است که متناسب با ترکیبی که با کلمات دیگر پیدا می کند مفهومی متناسب با آن پیدا می کند و در کتاب های لغت به معانی زیر آمده است:
معین، میگوید: باور یعنی قبول سخن کسی، یقین و اعتقاد، باور کردن سخن کسی را به معنای راست دانستن و باطنا تصدیق قول کسی کردن است.[۳۱] ودر لغت نامه دهخدا چنین آمده: باور به معنای داشتن، استوار داشتن، راست پنداشتن، قبول داشتن، پذیرش، تصدیق ککردن و ایمان داشتن هم آمده است.[۳۲]
ه- دین
دین نیز در تعاریف در حیطه های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. که ما به شمهای از این تعاریف میپردازیم:
۱- معنای لغوی
دین و شریعت و ملت، هر سه لغات عربی هستند و در لغت، تقریبا به یک معنی آمدهاند و شاید به همین جهت در تعریف هر کدام از آن سه، آن دوی دیگر نیز داخل شدهاند؛ حال برخی تعاریف لغوی را در ذیل میآوریم:
راغب اصفهانی، گفته است: « دین عبارت است از پرستش و پاداش و به طور استعاره، درباره شریعت به کار می رود» بعد میگوید: «دین مثل ملت است ولی آن را به اعتبار پرستش و اطاعت از شریعت، دین می گویند.»[۳۳]
در العین آمده است: الدین، جمع الادیان و الدین الجزاء کقولک: « دان الله العباد یدینهم یوم القیامه، ای یجزیهم»[۳۴] پس به معنای جزا آمده است و دیگر معنی ای که اختیار میکند: «و الدین: الطاعه و دانوالفلان ای اطاعوه» دین به معنای اطاعت می باشد. واژه دین در این لغت نامه به معنای :« الدین: العاده» نیز آمده است
در لسان العرب، آمده: الدیان: القهار، و قیل: الحاکم و القاضی و هو فعال من دان الناس، ای قهرهم علی الطاعه یقال: دنتهم فدانوا: قهرتهم فأطاعوا[۳۵] یعنی دیان به معنی قهار نیز آمده است. و دیان صیغه مبالغه است . آمده، دان الناس، یعنی وادار کرد آنان را بر اطاعت. گفته می شودد« دنتهم فدانوا» یعنی آنا را وادار کردم پس وادار و مجبور شدند.
با بررسی اجمالی متوجه میشویم دین در کتب لغت به معانی،۱- جزا ۲- اطاعت ۳- عادت و شأن ۴- حاکم ۵- اعتقاد ۶- شریعت ۷- حساب ۸- خداپرستی ۹- قاضی ۱۰- قانون ۱۱- بندگی امده است.
۲- معنای اصطلاحی
پژوهشگران ،مفهوم دین و آموزههای دینی را از زوایای مختلف بررسی کردهاند؛ دینپژوهان مغرب زمین در تعریف دین، گاه دایرۀ دین را چنان وسیع گرفتهاند که شامل اسطوره و خرافات شده و گاه دایرۀ آن را به گونهای تنگ گرفتهاند که فقط بر بعضى از ادیان منطبق است. نتیجۀ این امر آن بوده که تعریفهای گوناگونی از دین ارائه شده است و تأمل درباره هر یک نشان میدهد که مشکل بتوان تعریفی جامع و مانع از دین ارائه کرد.[۳۶] و در نتیجه هر تعریفی برگرفته از دین یا ادیان خاصی است و « در غرب طی روزگاران، آن قدر تعریف های فراوان از این پدیده آمده که حتی ارائۀ فهرستی ناقص ازآان غیر ممکن است»[۳۷].
۱) تعریف دین از نگاه غربیان
تعریف دین یکی از مشکلات متخصصین هر رشته به حساب می آید:
برخی نیز در تعاریف ماهوی و توصیفی در جستجوی این امر هستند که دین چه ماهیتی دارد؟
پارسونز، بر مجوعهای از باورها، اعمال، شعایر و نهادهای دینی که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کردهاند را دین می نامد؛ و برخی هم به دین نگاه کارکردگرایانه دارند؛ و این دسته از تعاریف یکنواخت نیستند و بر این مطلب دلالت دارند که دین، چه کاری را انجام می دهد. پاره ای از آن ها کارکرهای فردی یا اجتماعی دین و برخی دیگر کارکردهای منفی یا مثبت را گزارش کرده اند[۳۸]
برخی نیز به گونهای تعریف ازدین ارائه داده اند که انوع گوناگونی از تعریف اعتقادی-اخلاقی، اعتقادی- سمبلیک، و اعتقادی – آدابی را در بر میگیرد[۳۹]
برخی از اندیشمندان غربی مانند گلاک و استارک با بررسی پژوهش های دینی، دینداری را در بردارنده جنبههای زیر دانستهاند:۱. جنبه اعتقادی یا باورهای دینی.۲. کارهای دینی که شامل شعایر و مناسک و پرستش و دعاست. ۳. بعد تجربی دین که در موقعیت های برتر ایجاد شده، فرد ، خود را با شعور برتر رو به رو می بیند. ۴. دانش دینی(آگاهی فرد مؤمن از دین پذیرفته او).۵. پی آمدها (این بعد از دین بر رفتار روزمره و غیر دینی افراد اشاره می کند.[۴۰]از دیدگاه این دو دانشمند، در همه دین ها با وجود تفاوت هایی که در امور جزئی وجود دارد، عرصه های مشترکی به چشم می خورد که دین داری در آن آشکار می شود. این عرصه ها شامل جنبه های اعتقادی، کارهای دینی، فکری، عاطفی و پی آمدهای است .
۲) تعریف دین از دید متفکران اسلامی
حکیمان و متکلمان و فلاسفه مسلمان در چیستی دین، خود را اسیر رهیافت های تک محورانه مانند رهیافت معرفتی، اعتقادی، وجوی، کارکردی نکرده اند و رویکردی جامع نگرانه عرضه کرده اند.
استاد جوادی آملی معتقدند: مراد از دین، مجموعه معارف نظری و عملی قدسی است؛ یعنی مجموعه گزارههای ناظر به واقع و عمل که حول محور قدسی شکل گرفتهاند. در حقیقت، دین مجموعه معارف دست اول است که معمولا در متونی مقدس گرد آمدهاند. با تطبیق تعریف مزبور بر اسلام، دین اسلام عبارت است از مجموعه معارفی که در نسبت با خداوند تدوین یافته و در متن مقدس قرآن و سنت گرد آمده اند [۴۱].
حامد الگار می گوید: « دین، مجموعه ای از احکام و عقاید است که خدای تعالی برای هدایت انسان و برای وصول به سعادت دنیوی و اخروی در پیشگاه آدمی قرار داده…..دین با دنیا و زندگی تنیده شده است و اصلا برای اصلاح زندگی و برای هدایت ما در بستر دنیا آمده است. دین شامل معارف عقلی، شهود قلبی، و عملی شرعی است[۴۲]
علامه طباطبائی در تعریف دین چنین مینویسد: «دین مجموعه معارف مربوط به مبداء و معاد و مانند آن و قوانین و مقررات فردی یا اجتماعی است که از طریق وحی و نبوّت بهدست میآید.»[۴۳]
با اوصافی و تعاریفی که از دین آورده شد به یک نکته پی برده می شود، و آن اینکه دین مجموعه ای از آموزههای مختلف است که توسط مرجع یک دین برای مردم عرضه می شود؛ اگر دین الهی باشد که آموزههای آن پشتوانه ماورایی حقیقی دارد و اگر دربردارنده آموزههای این جهانی باشد در سطح همین دنیا کاربرد خواهد داشت.
ز- باور دینی
در معرفت شناسی در باره معنای« باور دینی» میگویند: این کلمه ترکیب است از دو واژۀ «باور» و «دین»، و معنای دقیق آن این است که اگر گزاره برگرفته از دین به انسان عرضه شود و ذهن مفاد آن گزاره را بپذیرد، در این صورت باور دینی پدید آمده است، باور دینی پذیرش و اعترافی است که ذهن انسان نسبت به گزاره دینی دارد[۴۴]
به نظر می آید معنای مترادف این کلمه با توجه به معانی صورت گرفته در عربی، همان «عقیده» باشد؛ در المصباح المنیر آمده است: « عقیده چیزی است که انسان متدین به آن شده و اعتقادی نیکو و به دور از شک در آن داشته باشد».[۴۵] در المعجم الوسیط آمده: « العقیده؛ الحکم الذی لایقبل الشک فیه لدی معتقده، و فی الدین، ما یقد به الاعتقاد دون العمل کعقیدت وجود الله و بعثه الرسل»[۴۶]
از کنار گذاردن معنای فارسی و عربی به یک نتیجۀ واحد می رسیم و آن هم: تصدیق کردن یک سخن و یا اعتقاد و یا آن عقیده دینی است که قابل شک نیست.
و باید خاطر نشان کرد که مراد ما از باور در این پژوهش صرف اطلاع داشتن از یک آموزۀ دینی نمی باشد؛ بلکه مراد ما از متدین و یا معتقد کسی است که حرف هایی که به زبان او جاریست در قلب او هم نشسته باشد؛ و لذا در این وقت است که میگویم یک آموزه میتواند یک فرد یا جامعه را به سوی پیشرفت ببرد یا نه؟
ک- تعامل فرهنگ، تمدن و باور دینی
اندیشمندان قائل به همکاری این سه عنصر باهم هستند. باورها و ارزشهای فرهنگی، اساس حرکت و فعالیتهای فردی و اجتماعی یک قوم محسوب می گردند. یعنی مثلث زندگی بشر را دین، فرهنگ و تمدن می سازد. به طوری که فرهنگ و تمدنی را در نزد هیچ قومی نمی توان یافت مگر آنکه شکلی از مذهب در آن وجود داشته باشد.[۴۷]
وقتی به تاریخ بشر مینگریم میبینیم مردمانی که در حوزه فرهنگها و قلمرو تمدّنها زیستهاند در پیدایش فرهنگ آنان و در پی آن در پیدایی تمدّن که بر شالوده آن استوار شده و اندیشه های دینی نقشِ بنیادین داشته اند. واقعیت این است که همان گونه که تمدّن را نمیتوان مجرد و جدا از فرهنگ در نظر گرفت فرهنگها نیز به نوبه خود وامدار دین هستند. کمتر فرهنگ اثرگذاری میتوان یافت که از دین و چشم اندازهای دینی جدا باشد.
در درازای تاریخ، ادیان زاینده و سازنده بسیاری از تمدّنها بودهاند. به دنبال هر پیامبری، فرهنگ دینی ویژه پدید می آمد و سپس تمدّنی متناسب با آن فرهنگ ویژه، زاده می شد.
هانتینگتون می نویسد:« دین ویژگی عمدۀ هر تمدّنی است و به قول کریستفر داوسن: ادیان بزرگ شالوده هایی است که تمدّنهای بزرگ بر آن بنا شدهاند. از پنج دین جهانی که وبر برشمرده است چهار دین: مسیحیت اسلام هندوییسم و آیین کنفوسیوس تداعی کننده تمدّنهای بزرگ هستند.[۴۸]
تمدّنهای بشری همان گونه که براساس تقسیم بندی های مختلف شناخته میشوند براساس ادیان نیز تقسیم میپذیرند; زیرا عناصر فرهنگی ادیان همچون روحی برای یک تمدن عمل میکند. پس به هیچ روی نمی توان نقش سازنده و اثرگذار دین را در تاریخ تمدّن انسان نادیده انگاشت.
دیوید هیوم در بررسی تاریخ طبیعی دین می نویسد: «اگر در پژوهش مسائل اجتماعی عامل دین را از یاد ببریم بخش بزرگی از تاریخ و تمدّن و میراث فرهنگی جامعه را باید کنار بگذاریم»[۴۹]
پایان نامه کارشناسی ارشد
گروه:مدرسی معارف اسلامی
گرایش: اخلاق اسلامی
عنوان:
محبت و شیوه های ابراز آن در خانواده
استاد راهنما
جناب آقای دکترعلی حسین زاده
استاد مشاور
جناب آقای دکترمحمد هدایتی
نگارش:
علی شیخ زاده بهابادی
۱۳۹۰
پایان نامه کارشناسی ارشد
گروه:مدرسی معارف اسلامی
گرایش: اخلاق اسلامی
عنوان:
محبت و شیوه های ابراز آن در خانواده
استاد راهنما
جناب آقای دکترعلی حسین زاده
استاد مشاور
جناب آقای دکترمحمد هدایتی
نگارش:
علی شیخ زاده بهابادی
۱۳۹۰
کلیه حقوق این پایان نامه اعم از چاپ ،تکثیر،نسخه برداری،ترجمه،اقتباس برای دانشگاه معارف اسلامی محفوظ است.نقل مطلب با ذکر مأخذ بلامانع است.
تقدیم به:
تقدیم به امیر المومنین(ع) و فاطمه الزهرا (س) که با پیوند مبارک خود یکی از بهترین کانون های عشق ، محبت و مهربانی را در عالم تأسیس کردند و الگویی برای بشریت گردیدند.
باشد که با درس آموزی از شیوه های زندگانی این انوار مقدس کانون گرم و صمیمی داشته باشیم.
تشکر:
به مصداق« من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» بسی شایسته از اساتید فرهیخته و فززانه جناب آقای دکتر حسین زاده و دکتر هدایتی که با کرامتی چون خورشید، سرزمین دل ما را روشنی بخشیدند و گلشن سرای علم و دانش را با راهنمایی های کارسازو سازنده بارور ساختند تقدیر و تشکر نمایم.
چکیده:
یکی از فضایل اخلاقی که سلامت جسمی، روحی وآرامش و امنیت خانواده را تضمین می کند و صعود به کمالات معنوی و قرب الی الله را میسور و زمینه های آلودگی روح وروان و سقوط خانواده را ازبین می برد، محبت است.
محبت ازکارکردهای شناخت است و تا انسان به چیزی شناخت پیدا نکند نسبت به او حب و بغضی پیدانمی کند. امام صادق (ع)می فرمابد: «الحُبُّ فرعُ المعرفه» وشناخت حقیقی محقق نمی شود مگر اینکه انسان نسبت به مبانی، عوامل و موانع محبت نگرشی صحیح داشته باشد. و آن چنان در بعد شناختی قوی باشدکه توانایی تدریجی ورود به عرصه های شیوه های ابراز آن به همسر و فرزندان ، را کسب کند و از آثار و برکات آن بهره مند گردد.
روش تحقیق ما توصیفی تحلیلی است که بر اساس مطالعه منابع دینی و بهره گیری از یافته های روانشناسی،جامعه شناسی و علوم تربیتی و در محیط کتاب خانه شکل گرفته است.
پژوهش حاضر درصدداست تابابررسی ساختارخانواده،مبانی،بسترهاوعوامل محبت درخانواده،شیوه های محبت رادرابعادمختلف مشخص نماید.
مهم ترین نتایج تحقیق،آن است که بررسی عوامل وموانع ایجادمحبت وکارکردهای آن مارابه دوشیوه رفتاری وگفتاری هدایت می کندکه هرکدام از آن هادارای مصادیقی است که رعایت عملی آن درزندگی می تواندخانواده هارابه سوی یک زندگی متعادل رهنمون گردد.که در بخش شیوه های رفتاری این نمونه ها می تواند در سازگاری خاواده تاثیر گذار باشد: استقبال و بدرقه، تغافل ، گوش دادن ، نظافت و زینت و هدیه دادن و همچنین در بخش شیوه های گفتاری و نوشتاری می توان از تأثیر تشکر و سپاس گذاری ،توجه گفتاری ، دعا کردن و نامه نگاری در سازه گذاری خانواده نام برد.
کلید واژه:
محبت ، خانواده ، سازگاری ، موفقیت ، ابراز محبت
فهرست مطالب عنوان صفحه تقدیم به: و تشکر: ز چکیده: ح بیان مسئله: و ضرورت و اهمیت تحقیق ز پیشینه تحقیق: ح اهداف تحقیق: ی پرسش های تحقیق: ی روش تحقیق: ک فصل اول کلیات ۱ ۱. مقدمه ۱ ۲ ۲.گفتار نخست: شناخت محبت ۳ ۱-۲. معنای لغوی محبت ۳ |