بردگی بمفهوم اصطلاحی آن همین بردگی است پس آغاز بردگی در جهان مقارن با تشکیل و تاسیس حکومت و پیدایش دولت است ولی از آنجائیکه نخستین میتوان گفت که آغاز بردگی،همراه با آغاز نخستین جنگ غالب پیروز بوده است چنگ پیروزی که اسارت را بدنبال داشت و چون بشر در حیات اجتماعی خود همواره دستخوش جنگ و ستیز بوده،پس بردگی سابقهای بس طولانی در جامعه بشری داشته است. بهمین جهت قصص و مطالب زیادی در تاریخ امم و مملوک نیرومند دربارهء بردگی و بردگان وجود دارد. و در بین ملل متمدن آنروز احکامی در رابطه با اصل بردگی و بردهگیری دیده میشود مثل ملت هند، یونان، روم، ایران و ملت یهود و نصاری و تا ظهور اسلام. “فردینان توتل"در فرهنگ (و معجم) خود مینویسد:که بردگی در نزد قدیمترین اقوام یافت میشود.و برده از اسیران جنگی گرفته میشد. برای بردگی در نزد یهود و یونانیان و رومیان عرب جاهلی و حتی اسلام نظام و برنامه خاصی وجود داشت (طباطبایی، ۱۳۶۰، ج ۶، ۲۶۲).
دائره المعارف بریتانیا مینویسد: بردگی در دروهء"همریک” کاملاً معمول بود و چون همر شاعر افسانهای یونان در قرن ۸۵۰ پیش از میلاد میزیسته است ریشه بردگی به قرن هشتم پیش از میلاد نیز برمیگردد چون او به اوضاع بردگان اشاره کرده است (دائره المعارف بریتانیا). ضمنا ارسطو در کتاب سیاست از"هریود"شاعر قرن هشتم پیش از میلاد طالبی نقل میکند که حاکی از وجود بردگی است از وجود برده در جامعه است (عنایت، ۱۳۸۷، ص۶۴).
ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد (۳۸۰-۳۲۲ پیش از میلاد) اصل بردگی را در جامعه یا بردگی عدهای را فطری میداند و میگوید برخی طوری آفریده شدهاند که فطرتا غلام و برده باشند! طبیعت، غلام را خلق یا اصولا بربرها و اقوام دور از تمدن را آفریده، برای خدمتگذاری (بردگی) و یونانیان را آفریده برای فرمانروائی و آزادگی (همان، ص۲۵).
منتسکیو در روح القوانین مینویسد: در قانون افلاطون مقرر شده بود که غلام و برده نمیتواند در دفاع طبیعی استفاده کند اگر باو حمله میشد نباید برای دفاع از خویش اقدام نماید. در واقع نه او حق دفاع طبیعی و نه حق مدنی (قانونی) داشت (منتسکیو، ۱۳۶۲، ص۴۲۴).
۲-۵- حقوق اسیران جنگی در اسلام
در اسلام، اسیر جنگی دارای حقوق و احکامی است که مسلمانان به هر شکل، موظف به رعایت آن میباشند. در سیره پیامبر در ضمن بیش از ۲۷ غزوه و متجاوز از ۷۰ سریه نظامی هرگز رفتار سویی درباره اسیران جنگی دیده نشده است و هرگز پیامبر لطمه به اسیری نزده است یا به آنان تحقیر و آزار روحی روا نداشته است. همواره با مهربانی و ملاطفت رفتار کرده است و با اندک بهانه و عذری حتی آنان را آزاد ساخته است (حمید الله، ۱۳۸۰، ص۱۲۶).
نخستین جنگ با مشرکان پس از ۱۵ سال اسارت و شکنجه و تبعید مسلمانان و توطئه کشتن پیامبر(ص) و هجرت پیامبر و مسلمانان، در بدر انجام شد در این جنگ نیروی کم و باایمان مسلمانان بر سپاه عظیم و مجهز کفار غالب شد و حدود ۷۰ نفر اسیر گرفته شد. با اینکه روش معمول جنگها درباره اسیران گردن زدن و کشتن آنها یا بردگی آنان بود، پیامبر شیوه تازهای بکار برد،که چند نکته آن در خور دقت است:
دستور داد تا بسیاری از آنان که به اکراه و اجبار بجنگ آمدهاند و مخصوصا بنی هاشم که مجبور به شرکت در جنگ بودند نکشید و سعی کنید که اسیر بگیرید!
مردم را مخیر ساخت که یا از خود اسیران و یا از کسان آنان فدیه بگیرند و آزادشان کنند و یا بدون فدیه آزاد سازند.
اسیرانی که خواندن و نوشتن میدانند هر یک در برابر آزادی خویش ده مسلمان را خواندن و نوشتن بیاموزند و آزاد گردند.
پیامبر (ص) در خلال جنگها حتی در همین جنگ بدر، برخی از اسیران را بدون هیچگونه دریافت غرامت و فدیهای آزاد ساخت (حمید الله، ۱۳۸۰، ص۱۲۷).
در جنگ بدر مردی بنام ابو عزه حجمی که شاعری بد زبان که پیامبر و اسلام را هجو میکرد و تمسخر مینمود و مشرکان را علیه پیامبر(ص) به جنگ تشویق میکرد اسیر شد. و با عجز و لابه در پیشگاه پیامبر(ص) که مردی عیالوارم و چیزی ندارم و بر من منت بگذار و آزادم کن، پیامبر(ص) او را آزاد ساخت و فقط با او شرط کرد که بر ضد اسلام وارد جنگ نشود و دست از هجو و تمسخر بردارد و او هم قول داد. ولی چون به مکه بازگشت و در محافل قریش گفت که بر سر پیامبر اسلام (ص) کلاه گذاشتم و فریبش دادم و با تحریک عکرمه ابن ابی جهل دوباره علیه پیامبر مردم را میشوراند و یکسال بعد در جنگ احد نیز شرکت میکند. و اتفاقا اسیر میشود باز همان بازی را شروع میکند و با اصرار زیاد میخواهد پیامبر بدون فدیه او را آزاد سازد که پیداست که این بار شرایط فرق دارد زیرا بقول پیامبر(ص): «مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود» و این بار بسزای عمل خود میرسد (نوری، ۱۳۸۲ق، ص۲۶۷).
آزادی بدون قید و شرط بیش از ۶ هزار اسیر از قبیله هوازن، بنی سعد وثقیف در جنگ حنین نیز گواه دیگری است برای اثبات این مدعا. مهمتر اینکه پیامبر اسلام در فتح مکه که پس از بیستویک سال شرارت و شکنجه و جنگ علیه مسلمانان با آنکه همگی در حکم اسیر جنگی بودند و باید طبق نظام آنروز کشته یا برده شوند با یک جمله “لا تثریب علیکم الیوم..اذهبوا و انتم الطلقاء…"همه را آزاد ساخت. نکته قابل توجه اینکه در جنگ احد کفار مکه جسد عموی بزرگوار پیامبر(ص) حمزه سید الشهداء به سبکی وحشیانه مثله کرده بودند، پیامبر با دیدن آن صحنه، بسیار متاثر و تصمیم انتقام شدید از قریش و ابو سفیان بگیرد و از آنان چند تن را مثله نماید. دستور وحی در ضمن آیهای به پیامبر(ص) گوشزد کرد که اگر خواستی کیفر کنی همانند جرم آنان(یک نفر را) کیفر کن و اگر صبر و شکیبائی نمائی که برای صابران زیبندهتر است. شکیبا باش که صبر تو جز برای خدا نخواهد بود (نحل/ آیه ۱۲۶ و ۱۲۷).
۲-۵-۱- رفتار محبتآمیز با اسیر
از جمله این حقوق، احترام به اسیر و رفتار محبت آمیز با او میباشد. یکی از یاران پیغمبر نقل میکند که هر موقع پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله میخواست اسرا را بین مسلمانان تقسیم کند (چون در آن زمان زندانی که قابل نگهداری آنان باشد، وجود نداشت) درباره آن خطاب به مسلمانان کرده و میفرمود: «استوصوا بالاُساری خیرا» توصیه کنید که با اسیران خوشرفتاری کنند (ابواتله، ۱۹۸۳م، ص۱۹۸؛ ناصری، ۱۹۹۸م، ص۱۰۵؛ علی منصور، ۱۹۷۱م، ص۳۳۴؛ زحیلی، ۱۴۱۲ق، ص۴۰۴؛ شفائی، ۱۳۷۳، ص۱۸۱؛ ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۶) و رزمندگان اسلام نیز این مسایل را رعایت میکردند، تا جایی که برای آنهایی که لباس نداشتند، لباس تهیه مینمودند و غذای خود را به آنها میدادند و اگر دو نوع غذا میداشتند، غذای خوبتر و لذیذتر را به آنها میبخشیدند (شفائی، ۱۳۷۳، ص۱۸۲).
مسلمانان طبق توصیه پیامبر با اسیران خوشرفتاری میکردند. برادر مصعب در جنگ بدر به دست یکی از مسلمانان اسیر شده بود. او میگوید: روزی برادرم مصعب بر من گذشت و به آن کسی که مرا اسیر کرده بود، توصیه نمود که از او محافظت کن، مادرش زن پولداری است ممکن است فدیه او را بیاورد و به تو تقدیم کند. او گفت: من همراه یک دسته از انصار بودم وقتی که مرا از بدر آوردند، همین که غذای شام و ناهارشان آماده میشد، نان را به من اختصاص میدادند و خودشان خرما میخوردند و این خوشرفتاری بر اثر توصیه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بود که درباره ما به آنها امر کرده بود. حتی اگر یک لقمه نانی به دستشان میافتاد، آن را به من میدادند و هم او میگفت: من حیا میکردم آن را رد کنم یا به یکی از آنان بدهم زیرا به محض این که غذائی به دستشان میافتاد، فوری به من میدادند (ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص ۳۰۰).
اسلام حتی تحقیر اسیران و کوبیدن شخصیت آنان و بردگان را ممنوع کرده است. علی(ع) از خود پیامبر(ص) نقل میکند که فرمود: “اتقوا الله ما مالکت ایمانکم و نهی ان ینادی ما یدل علی تحقیره و استعباده” از خدا بترسید دربارهء اسیران و بردگانی که تحت تسلط شمایند، و نهی کرده است از اینکه آنانرا به القاب یا اسمی صدا زنند که دلالت بر تحقیر و بندگی آنان میکند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۹، ص۱۳۵).
همچنین رسول خدا(ص) فرمود: “لا یقل احدکم عبدی او امتی بل یقول فتای و فتاتی…؛ کسی از شما (به آنان) نگوید عبد من یا کنیز من بلکه بگوید پسر جوانم و دخترم. حتی کسی حق زدن بردگان را ندارد و باید با او مدارا کند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۹، ص۱۳۵).
پیامبر پس از فتح خیبر با همه لجاجت و خشونت و پیمان شکنیهای یهود نسبت به اسلام وقتیکه فهمید یکی از یاران (بلال) زن اسیری را از کنار کشته شدهها عبور داده است ناراحت و عصبانی شد و فرمود مگر خدا در دل تو رحم و عاطفه قرار نداده است (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲۰، ص۲۰۵).
در واپسین ساعت آخرین روز جنگ بدر، حمزه عموی پیامر (ص) اسیران دشمن ( قریش) را جهت تعیین تکلیف نزد پیامبر (ص) آورد، عده آنها هفتاد تن بود حضرت پیامبر (ص) به حمزه فرمود: « این عده را در میان اصحاب و چادرهای آنها جای دهید و بدانید که باید همیشه به اسیران احترام گذارید و از آنان پذیرایی انسانی کنید و در تقسیم اسرا دستوری دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید (رهنما، ۱۳۵۶، ص۲۲) و در خور و خواب آنها را بر خود مقدم بدانید و به طور کلی با ایشان به نیکی رفتار کنید» (ابن اثیر، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۴۷).
علی (ع) با اسیریکه قاتل آن حضرت است به مهربانی رفتار میکند و حتی از غذای مخصوص خویش برای او میفرستد و به فرزندش امام حسن (ع) سفارش میکند که: «پسرم با اسیرت مدارا کن و به او ترحم نما و با او نیکی کن و بر او مهربان باش، با او به شفقت رفتار کن» و آنحضرت کاسههای شیر برای او میفرستد و به امام حسن میفرماید: سوگند به حقی که بر تو دارم آنچه که میخورید به او بخورانید و آنچه که مینوشید به او بنوشانید و محیط غذا خوری و غذای او را پاکیزه نمائید (نوری، ۱۳۸۲ق، ج۲ ص۲۵۸).
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هنگامی که ماه رمضان داخل میشدپیامبر همه اسیران را آزاد میساخت و به هر کسی که ارز او چیزی خواست میبخشید (همان، ص۲۲۹).
اسلام حتی درباره اسیر محارب و قاتل امام معصوم دستور مراعات و مدارا میدهد که علی علیه السلام فرمود: « ای فرزندم بر تو باد که با اسیر به بخشش و نیکی و مهربانی رفتار کن» (همان، ج۲، ص۲۵۸).
پیامبر اسلام نهتنها اسیر را شکنجه نمیکند بلکه پیکر بیجان مشرک مهاجم به مدینه "نوفل بن عبد الله” که از بستگان ابوسفیان بود در جنگ خندق کشته شده بود مثله نکرد با اینکه جاداشت به تلافی مثله شدن جسد حمزه در جنگ احد مثله کند و ابو سفیان و مشرکان مکه مبلغ ده هزار درهم برای پس گرفتن جسد وی میفرستند تا او مثله نشود از طرف پیامبر(ص) هم پول و هم جسد رد میشود. و آنحضرت میفرمایند: «ما پول مرده نمیخوریم و از مثله حتی بعنوان مقابله بمثل هم صرفنظر کرد» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۶۰۵).
۲-۵-۲- هزینه زندگی و غذا دادن به اسیر
در اسلام، غذا دادن به اسیر، برکسی که او را به اسارت میگیرد تا آنگاه که وی را به فرمانده سپاه برساند، واجب است و اگر شخص اسیرکننده این کار را نکند، اطعام اسیر بر امام (حاکم) واجب میشود (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۴).
ابن هشام از ابوعزیز بن عمیر که در جنگ بدر به اسارت مسلمانان در آمده بود، نقل میکند که چون مسلمانان میخواستند نهار یا شام بخورند، ابتدا به من تعارف میکردند و به من نان میدادند و خود فقط خرما میخوردند. سپس اضافه میکند: هیچ کس از آنان مقداری نان در اختیارش قرار نگرفت، مگر اینکه نخست به من تعارف کرد (ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۷).
همچنین در حدیثی از امام باقر (ع)، از امام علی (ع)نقل شده است که «اطعام الاسیر والاحسان الیه حق واجب و ان قتلته من الغد (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۹۲)»؛ یعنی «اطعام اسیر و نیکی کردن به او حقی است واجب، هر چند که بخواهی او را در روز بعد به قتل برسانی».
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) درباره آیه شریفه «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» سؤال میشود که در جواب میفرمایند: «هوالاسیر»؛ منظور از این آیه اسیر است و سپس میافزایند: «الاسیر یطعم و ان کان یقدم للقتل و قال: ان علیا (ع) کان یطعم من خلد فیالسجن من بیت مال المسلمین» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۹۲)؛ یعنی «اسیر اطعام میشود هر چند که محکوم به مرگ باشد و سپس فرمودند: حضرت علی (ع) به زندانیانی که بایست تا آخر عمر در زندان بمانند (حبس ابد برای آنان صادر شدهبود) از بیتالمال مسلمین (بودجه عمومی دولت اسلامی) به آنان غذا میدادند».
علی علیهالسلام میفرمود: غذا دادن و نیکی نمودن به اسیر در اسلام واجب است و کشتن او ناجوانمردی محسوب میشود و بعد به آیه شریفه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ اَسِیرا» استشهاد مینمود یعنی از جمله اوصاف مؤمنان این است که به فقیر و یتیم و اسیر اطعام میکنند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص ۶۹).
امام صادق علیهالسلام میفرماید: مؤنه (هزینه زندگی) اسیر به عهده آن کسی است که او را دستگیر کرده است بدین ترتیب سرباز اسلامی موظف است عداوت و احساسات را کنار بگذارد و با آن کسی که چندی پیش قصد قتل او را داشت، احسان و نیکی کند، لازم است او را طعام دهد و سیراب سازد و در محل راحت و زیر سایه جای دهد، اسیر کافر هم باشد باید با او مدارا کرد (کلینی، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص ۳۳۷).
حضرت علی(ع) در مورد قاتل خود، سفارش نمود: «به این اسیر محبت کنید و به او آب و غذا دهید و با او به احسان رفتار کنید» (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۴).
امام صادق (ع) پذیرایی کردن از اسیر حق اسیر است برگردن کسی که او را به اسارت درآورده اگر چه قرار بر این باشد که فردا او را به قتل برسانند، زیرا که شایسته است به اسیر غذا دهند، او را سیراب نمایند، و به ملایمت و رفاقت با وی بر خود کنند اعم از این که این اسیر کافر باشد یا غیر او. (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج ۱ ص ۶۸).
محقق حلی می فرمایند: «واجب است که آب و غذا به اسیر بدهند اگر چه اراده کشتن او را داشته باشند و کشتن اسیر در حال زجر و گرسنگی و حبس کراهت دارد و بعضی گفتهاند به این طریق که ببندد او را تیر یا سنگ به او بزنند تا بمیرد و همچنین جدا کردن و برداشت سر اسیر از محل قتال کراهت دارد» (محقق حلی، ۱۴۰۳ق، ج۲، کتاب جهاد، ص۳۱۸).
شیخ طوسی نیز بیان میدارد: حکومت اسلامی موظف است که غذا و آب اسرا را تأمین کند. همچنین کسی که اسیر در دست او است یا باید غذا و آب او را تهیه کند و یا قبل از این که او را به امام تحویل دهد به قتل برساند (طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۰).
و علی (ع) از پیامبر(ص) میپرسد که کدامین صدقه برتر است میفرماید صدقه دادن به اسیریکه چشمهایش از گرسنگی کبود شده و بگودی فرو رفته است (بروجردی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۳۸۶).
یعنی اینگونه اسیران اولویت بیشتری دارند و بیشتر باید به آنان رسید.
امام صادق(ع) میفرماید اطعام و رسیدگی به غذای اسیر حقی است که بر گردن اسیر کننده است اگر چه اسیر محکوم به مرگ باشد باید به او غذا و آب دهد و با او مدارا کند خواه اسیر کافرذ باشد یا غیر آن (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱۱ص۶۸).
پیامبر(ص) فرمود: سه گروه در سایه عرش الهی هستند یکی از آنان مردیست که به مسکینان و اسیران اطعام میدهد (همان).
و نیز علی(ع) میفرماید: اطعام به اسیر و نیکی کردن به او حقی است که خدا واجب کرده است هر چند او فردا کشته شود (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱، ص۶۹).
محقق طباطبایی در ریاض و مسائل میفرماید آب و غذا ندادن به اسیر حرام است و واجب است به اسیر آب و غذا بدهیم حتی اگر قرار باشد کشته شود (محقق طباطبایی، بیتا، ص۴۷۹).
آری «اسیر» در اسلام به اندازه یتیم و فقیر قابل ترحم و شفقت است نیکوئی و احسان به اسیران به قدری مورد توجه اسلام است که قرآن کریم غذا دادن به آنان را در شمار صفات برجسته ابرار و مقرّبین ذکر کرده است. بنابراین در قانون اسلام، نفقه اسیر به عهده آن کسی است که او را اسیر کرده است و او شرعا موظف است تمام وسائل آسایش و راحتی اسیر خود را فراهم کند (نگارنده).
۲-۵-۳- رفتار خوب و انسانی و متناسب با شخصیت اسیر
از حقوق دیگر اسیران جنگی، رفتار خوب و متناسب با شخصیت آنان است. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودهاند: «اذا اتاکم کریم قوم فاکرموه و ان خالفکم (مجلسی، بیتا، ج۴۵، ص۱۵)؛ «اگر فردی که دارای شأن و منزلت در قوم خویش است، نزد شما آید او را اکرام کنید، اگرچه دشمن شما باشد».
در حدیث دیگری آمده است: «اکرموا کریم کل قوم» یعنی «هر فردی را که دارای منزلت در قوم خویش است، اکرام کنید» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۵).
در این زمینه ذکر یکی از وقایع جالب صدر اسلام مفید است: خلیفه دوم با ایرانیان میانه خوبی نداشت؛ لذا وقتی که آنان را اسیر میکرد، میخواست که زنان آنان را بفروشد و مردان آنان را بندگان اعراب کند و تصمیم گرفت که پیران و معلولان مسلمان را بر دوش آنان سوار کرده تا طواف کنند (برای تحقیر شخصیت ایرانیان). در این میان حضرت علی(ع) بیان داشت: پیامبر اکرم (ص) فرمود: اکرام کنید به اشخاصی که در قوم خود دارای منزلت میباشند، گرچه با شما مخالفت کنند و این ایرانیان دارای حکمت و کرامت میباشند و دست صلح به سوی ما دراز کردند و رغبت به دین مبین اسلام نشان دادند؛ بنابراین من حق خود و بنیهاشم را در راه خدا میبخشم. انصار و مهاجرین نیز همینگونه رفتار کردند و عمر از اجرای نیت خود ناکام ماند. همچنین حضرت علی(ع) عمر را از اینکه دختران یزدگرد سوم را بفروشد، نهی فرمود و علت آن را اینگونه بیان کرد که دختران شاهان در بازارها فروخته نمیشوند. سپس آنان را مخیر کرد تا با هر کسی که بخواهند ازدواج کنند و این براساس حدیثی است که بیان میدارد: «فروش دختران شاهان اگر چه کافر باشند، جایز نیست» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۳).
ارباب سیره نوشتهاند: علی بن ابیطالب علیهالسلام را با سریهای به سرزمین قبیله طی فرستاد تا بتهایشان را بشکند. علی علیهالسلام بر آنان تاخت و آنان را شکست داد و با اسیرانی که خواهر عدی بن خاتم، بزرگ قوم، در آن میان بود، به مدینه باز گشت. پس از آن که مسلمانان اسرای طی را به مدینه آوردند و در جنب مسجد در خانهای نگاه داشتند، پیغمبر بر آنها گذشت و دختر حاتم که زنی بلند بالا بود، برخاست و گفت: ای رسول خدا پدرم مرده است و سرپرستم غایب، بر من منت نِه که خدا بر تو منت نهد. پیامبر فرمود: سرپرست تو کیست؟ گفت: عدی بن حاتم. فرمود: آن که از خدا و رسولش فراری است؟! دختر حاتم میگوید: فردا پیغمبر بر من گذشت و سخنم را تکرار کردم و او نیز پاسخ دیروزش را تکرار فرمود. فردا طبق معمول که هر روز پیغمبر جهت سرکشی اسرا میآمد بر من گذشت و من چون نومید بودم برنخاستم، مردی از پی او مرا اشاره کرد که برخیز با او گفتگو کن. دختر حاتم باز گفته خود را تکرار کرد پیغمبر فرمود: انجام میدهم اما در رفتن عجله مکن تا از خویشانت کسی را که بر او اعتماد کنی، بیابی که تو را به دیارت برساند. وی میگوید: از کسی که پشتسر پیغمبر بود، جویا شدم گفتند: او علی بن ابیطالب علیهالسلام است. کاروانی از طایفه طی یا قُضاعه رسیدند، پیش پیغمبر رفتم و گفتم: ای رسول خدا ! عدهای از قوم من آمدهاند که در آن میان کسی که مورد اعتماد من باشد، هست. پیامبر لباسهای نوی به من داد و بر مرکبی نشاند و مخارج سفرم را داد و به شام روانه کرد (حلبی، ۱۳۶۲، ج۳، ص۲۳۱).
آری اسلام درباره اسیران جنگی، جنبهه ای اخلاقی و انسانی را نادیده نگرفته است، اسیری که تا چندی پیش دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بوده و به روی آنان شمشیر کشیده بود، اکنون بیچاره و بیپناه شده و تمام هستی خود را از دست داده است، بازهم هر چه باشد انسان است و بعد از آنهمه رنج و مصیبت که دیده، قابل ترحم میباشد. اسلام در همه حال طرفدار بیپناهان و بیچارگان است توصیه میکند و به مسلمانان دستور میدهد که تا میتوانند با اسیران جنگی مدارا کنند.
ابن عمر از پیامبر(ص) نقل میکند که:"من لطم مملوکه او ضربه فکفارته عتقه"هر کس برده (اسیری)را لطمه زند یا او را مضروب سازد،کفارهاش آزادی او است (حلبی، ۱۳۶۲، ج۳، ص۲۳۱).
ابن مسعود انصاری صحابی بزرگ میگوید: غلامی را برای تنبه میزدم که ناگاه صدایی از پشت سر شنیدم که فرمود: «اعلم یا بن مسعود ان الله اقدر علیک منک علی هذا الغلام؛ ابن مسعود بدان که خداوند بر تو تواناتر است از تو بر این غلام. من در پاسخ گفتم یا رسول الله! او در راه خدا آزاد است. پیامبر (ص) فرمود اگر انجام نداده بودی آتش جهنم دامنگیر تو میشد (همان).
در محرم سال ششم هجرت محمد بن لمه در محل جزیه بر طایفه قرطاء فرود آمدند در بین راه به رهگذری از بنیحنیفه برخورده اسیرش کردند و به مدینه آوردند و به ستون مسجد بستند، پیامبر او را شناخت که شهامه بن اثال رئیس یمامه است او را باز کرد، نوازش فرمود و او مسلمان شد و به محل خود برگشت و به پاداش احسان پیامبر از فرستادن گندم برای کفار قریش ممانعت کرد تا قریش به تنگ آمدند به پیامبر شکایت کردند تا اجازه صدور گندم دهد (عمادزاده، ۱۳۷۰، ج۱، ص۸۰).
۲-۵-۴- تهیه وسایل رفت و آمد برای اسیر
از دیگر حقوق اسیر جنگی در اسلام، عدم تحمیل فشار بر او و تهیه کردن وسائط نقلیه لازم برای انتقال وی به پشت جبهه میباشد و در صورتی که مرکبی برای انتقال او در دسترس نبوده و اسیر نیز از راه رفتن ناتوان باشد، باید او را آزاد کرد؛ زیرا حکم امام در مورد وی معلوم نیست و ممکن است حکم به آزادی او صادر شود. از امام سجاد (ع) نقل است که « اگر دشمنی را اسیر کردی که از راه رفتن عاجز بود و تو نیز مرکبی برای حمل وی نداشتی، وی را آزاد کن و حق کشتن او را نداری، زیرا از حکم امام در مورد او بیاطلاعی» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۷۲). این حق در صدر اسلام چندان محترم بود که ولیدبن ولید که خود از اسیران جنگی بود میگوید: اصحاب پیامبر(ص) ما را بر دوش خود حمل میکردند و راه میرفتند (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۱).
شیخ طوسی نیز میفرماید: «هریک از سربازان مسلمین، اسیری را در اختیار بگیرد که توانایی راه رفتن نداشته باشد و چیزی به همراه او نباشد که آن را به خدمت امام ببرد، او را رها کند زیرا که نمیداند حکم امام در مورد اوچیست، کسی که در دست او اسیری باشد واجب است که به او اب و غذا بدهد و لو این که حکم چنین اسیری، این باشد که بعد از لحظهای باید کشته شود» (شیخ طوسی، ۱۳۴۲ ج۳۳، ص۵۳).
اما شهید اول میفرماید: « اگر اسیر از رفتن راه عاجز ماند و در معیت لشکر اسلام نتوانست حرکت کند و خودش را به محضر امام و پیشوای مسلمین برساند جایز این است او را بکشند» (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۲).
شهید ثانی در شرح این سخن شهید اول میفرمایند:
« حکم مزبور در ارتباط با اسیری است که کشتنش برای امام جایز است و اما دلیل بر عدم جواز قتل مسلمین و مشروع نبودن آن بر غیر امام این است که قتل و عدم قتل تابع صلاحدید و رأی امام علیه السلام است و چون دیگران واقف بر حکم حضرتش نیستند که آیا او را میکشد یا آزاد مینماید و به فرض اطلاع بر کشتن چون نوع و کیفیت قتل را نمیداند لاجرم نمیتوانند خود مستقلاً در این امر مباشرت ورزند (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۰).
ممکن است این سوال پیش بیاید که اسیر مذکور خونش مباح و احترامی برای وی نمیباشد پس چه اشکالی دارد که مسلمین در کشتن وی تسریع نمایند.
-
- تعریف و بررسی مؤلفه های حسابرسی
قصور حسابرسی و در نتیجه ایجاد تردید در کیفیت کار حسابرسان به صورت جدی بر قیمت سهام در بازار سرمایه تأثیر گذاشته و علاوه برآن، اثر آن بر فرایند تصمیم گیری منطقی استفاده کنندگان و تقاضای عمومی دال بر توجه بیشتر به قابلیت اعتماد گزارشهای حسابرسی و نظارت گسترده بر فعالیت حسابرسان را به دنبال داشته است. در ایران در سالهای اخیر نظارت بر کار حسابرسان از طریق تشکیل کمیته های مختلف، وضع و اجرایی نمودن آئین نامه های گوناگون از جمله آئین نامه نظام راهبری شرکتی، شتاب بیشتری پیدا کرده است.
در مورد قابلیت اعتماد گزارشهای حسابرسی و عوامل موثر بر کیفیت گزارشها و اثرات عوامل مذکور بر واکنش بازار و تغییرات سود سهام شرکت ها ، تحقیقات گسترده ای توسط محققان و متخصصان حسابداری وحسابرسی درسطح جهان صورت گرفته ازجمله میتوان به تحقیقات انجام شده توسط لی دانگ۱ (۲۰۰۴ ) ، دی آنجلو۲ (۱۹۸۱ )، لام و چانگ۳) ۱۹۹۴(، چانتائولی و همکاران۴ )۲۰۰۷( و بسیاری دیگر اشاره نمود. پژوهشهای انجام شده نشان میدهد تقاضا برای حسابرسی پیش از آن که الزام قانونی مطرح باشد، وجود داشته است.
کیفیت حسابرسی از آن جا ناشی می شود که بین مدیران شرکت و سرمایه گذاران تقارن اطلاعاتی وجود ندارد. با رشد رقابت در حرفه، مؤسسات حسابرسی ضرورت ارائه خدمات خود با کیفیت هر چه بهتر به بازار را بیشتر دریافتند و برای رقابت بر پایه ای به غیر از حق الزحمه، مؤسسات حسابرسی به دنبال متفاوت کردن خدماتشان هستند.
-
-
- تعریف کیفیت حسابرسی
-
کیفیت که تعیین کننده عملکرد حسابرسی است تابع عوامل متعددی ازقبیل توانایی های حسابرس (شامل-دانش، تجربه، قدرت تطبیق و کارایی فنی) و اجرای حرفه ای (شامل استقلال، عینیت، مراقبت حرفهای، تضاد منافع و قضاوت) است . به طور کلی هدف حسابرسان، حفاظت از منافع سهامداران در مقابل تحریفات واشتباهات با اهمیت موجود در صورتهای مالی است. حسابرسان به منظور حفظ اعتبار حرفه،
________________________________________________________________
۱ Li Dang 3 Lam & Chang
۲ De Angelo 4 Chantao Li et al
شهرت حرفه ای خود و اجتناب از دعاوی قضایی علیه خود، به دنبال افزایش کیفیت حسابرسی هستند. در این میان انگیزه های مدیران در جهت اعمال منافع شخصی خود در کیفیت سود، مانع از رسیدن حسابرسان به اهداف خود میشوند. در مقابل حسابرسان با افزایش کیفیت حسابرسی، مدیریت سود صورت گرفته توسط مدیران را کشف کرده و مدیران را دراعمال مدیریت سود در تنگنا قرار دهند.
اولین بار دی انجلو ، کیفیت حسابرسی را سنجش و ارزیابی بازار از توانایی حسابرس در کشف تحریفات بااهمیت وگزارش تحریفات کشف شده دانست(دی انجلو ۱۹۸۱، ۳). پالمرز کیفیت حسابرسی را ایجاد اطمینان از صورتهای مالی و احتمال آنکه صورتهای مالی هیچگونه تحریف با اهمیتی نداشته باشد تعریف کرد (پالمرز ۱۹۹۸،۶۳).
دیوید سون و نئو تعریف متفاوتی از کیفیت حسابرسی ارائه کردند. آنها کیفیت حسابرسی را به توانایی حسابرس در کشف و رفع تحریفات مهم و دستکاری در سودخالص گزارش شده مرتبط دانستند(دیوید سون و نئو۱۹۹۳،۹).
در نهایت عمومی ترین تعریف از کیفیت حسابرسی توسط پیچا ارائه شده که عناصر زیر را دربر میگیرد:
- احتمال وجود اشتباهات عمده در صورتهای مالی که حسابرس بتواند انها را کشف و گزارش نماید
- احتمال اینکه حسابرس برای صورتهای مالی حاوی اشتباهات با اهمیت گزارش مشروط صادر نکند
- دقت اطلاعاتی که حسابرس در باره آن گزارش صادر کرده است
- سنجه ای برای توان حسابرس در کاهش اشتباهات و تحریفات جانبدارانه و بهبود کیفیت داده های حسابداری (پیچا۲۰۰۵).
۲-۷-۱-۱) تعریف عملیاتی کیفیت حسابرسی در تحقیقات پیشین
برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی در تحقیقات پیشین تعریفهای عملیاتی گوناگونی استفاده شده است که برخی از تعریفهای عملیاتی به شرح زیر می باشد:
- اندازه مؤسسه حسابرسی:
دی انجلو از جمله کسانی هستند که در تحقیق خود فرض کرده اند مؤسسات بزرگتر دارای کیفیت حسابرسی بالاتری هستند(دی انجلو ۱۹۸۱،۳ ).
- مدیریت سود:
برخی تحقیقات برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی انجام شده، میزان مدیریت سود را در صورتهای مالی صاحبکار اندازه گیری کرده اند . با این استدلال که هرچه حسابرسی انجام شده با کیفیت تر باشد مدیریت سود در صورتهای مالی کمتر صورت میگیرد. از جمله می توان به تحقیقات فرانکل و همکاران اشاره نمود (فرانکل وجانسون۲۰۰۲ ،۷۷).
- بندهای مرتبط با تداوم فعالیت
در میان برخی تحقیقات انجام شده در مورد کیفیت حسابرسی ، برخی از بندهایی که حسابرس در ارتباط با تداوم فعالیت صاحبکار در گزارش خود منظور کرده است و میزان صحت این بندها در پیش بینی ورشکستگی صاحبکار، استفاده نموده اند( کراس ول و لافتون۲۰۰۲،۳۳)، (رینولدز و فرانسیس ۲۰۰۰، ۳۰).
- نوع گزارش حسابرسی
در برخی از تحقیقات برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی ، گزارشات مقبول بدون بند توضیحی را گزارش بدون کیفیت و سایر گزارشات( مقبول با بند توضیحی ، مشروط ، مردود و عدم اظهار نظر) را گزارشات با کیفیت در نظر گرفته اند. (چن وسو۲۰۰۱، ۲۰)
مالیات: مالیات عبارت است از قسمتی از درآمد یا ثروت افراد که بهمنظور پرداخت بخشی از هزینه های عمومی و حفظ منافع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور به موجب قانون، بهوسیله دولت وصول می شود. بهعبارت دیگر، برای دوام و قوام جامعه و ارائه خدمات اجتماعی توسط دولت، هر یک از افراد جامعه با توجه به توان پرداخت خود مکلفند بهای قسمتی از این خدمات را بهعنوان مالیات به دولت بپردازند و در این مشارکت جمعی برای رسیدن به رشد و توسعه و رفاه و کرامت انسانی سهیم باشند.
معافیتهای مالیاتی: به امتیازاتی اطلاق می شود که طبق قانون و مقررات موضوعه مالیاتی قابل کسر از درآمد مشمول مالیات و مالیات متعلقه است.
سرمایه گذاری: نوعی دارایی که واحد سرمایهگذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع، افزایش ارزش یا سایر مزایا نگهداری می کند.
مناطق کمتر توسعه یافته:
مناطقی که شاخص های توسعه آنها زیر شاخص میانگین کشور است و در هر برنامه پنج ساله توسط هیئت وزیران مشخص میگردد.
شرکت تعاونی: واحدی از انواع هفت گانه شرکتهای تجاری است که بین اشخاص حقیقی برای فعالیت در امور مربوط به تولید در جهت اهداف تصریح شده در قانون تأسیس میگردد.
۱-۱۴- خلاصه فصل یک
در این فصل، ضمن بیان کلیاتی از مسأله پژوهش، اهداف پژوهش، سؤالات پژوهش، فرضیههای پژوهش، روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری و تعاریف عملیاتی متغیرها ارائه شدند. در فصل جاری تلاش شد تا مفاهیم کلی مدنظر مطالعه، تبیین و روشن گردند. در فصول آتی، به ترتیب، مروری بر ادبیات پژوهش خواهیم داشت، روش پژوهش مفصلاً تشریح میگردد، تجزیه و تحلیل آماری داده ها انجام می شود و نهایتاً در فصل پنجم، نتیجه گیریهای لازم، انجام خواهد شد..
فصل دوم:
مبانی نظری و پژوهش
۲-۱- مقدمه
یکی از مهمترین و عمدهترین منابع تأمین مالی اکثر کشورهای دنیا، مالیات است. مالیات سهمی است که به موجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعه، هر یک از افراد کشور موظفند از درآمد یا دارایی خود به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به خزانه دولت بپردازند. همانطور که پیشتر گفته شد، معافیتهای مالیاتی یکی از ابزارهای سیاست مالی به منظور تخصیص مجدد منابع، حصول عدالت اجتماعی و بهبود و توزیع درآمد و همچنین جهتدهی به روند سرمایه گذاری قلمداد میشوند.
اهداف کلی همه معافیتها و مشوقهای مالیاتی، توزیع درآمد و تخصیص بهینه منابع، صرفههای خارجی مثبت، توسعه منطقهای و سرمایه گذاری اضافی، اقتصاد سیاسی و رقابت مالیاتی میباشد. همانطور که پیشتر گفته شد در این مطالعه با بررسی موردی استان کرمانشاه، تلاش می شود تا به شناسایی آثار برخی معافیتهای مالیاتی بر سرمایه گذاری در مناطق محروم پرداخته شود. به این ترتیب، در این فصل مروری بر ادبیات راجع به مالیات در اسلام، فرهنگ و فرار مالیاتی، انواع مالیات و شیوه های نوین تعیین و اخذ مالیات و… و نهایتاً موضوع معافیت مالیاتی و سرمایه گذاری و برخی از جدیدترین تحقیقات این حوزه خواهیم داشت.
۲-۲- مالیات
کلمه مالیات مأخوذ از عربی به معنای باج، خراج و پولهایی است که مأمورین وزارت دارایی به موجب قانون از مردم میگیرند(عمید، ۱۳۶۵). مالیات بهعنوان یکی از مهمترین منابع درآمد دولت به شمار میرود. مالیات قسمتی از درآمد یا دارایی افراد است که به منظور پرداخت مخارج عمومی و اجرای سیاستهای مالیاتی در راستای حفظ منافع اقتصادی- اجتماعی و سیاسی کشور به موجب قوانین و بهوسیله اهرمهای اداری و اجرای دولت وصول می شود و مالیاتدهندگان تقریباً پذیرفتهاند که باید سهم خود را در هزینه های اجتماعی بپردازند.
مالیات به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم اخذ می شود:
مالیات مستقیم: مالیاتهایی هستند که مستقیماً بر منبع درآمد وضع میشوند و با درآمد اشخاص حقیقی و حقوقی وصول می شود.
مالیات غیرمستقیم: مالیاتهایی هستند که پرداختکننده آن مشخص و معین نبوده است.
مالیات عبارت است از: سهمی که به موجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعه هر یک از افراد کشور موظف است از درآمد یا دارایی خود به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به خزانه دولت بپردازد(رزاقی، ۱۳۷۵). از نظر برخی صاحبنظران مالیات مبلغی است که دولت از اشخاص، شرکتها و مؤسسات بر اساس قانون برای تقویت عمومی حکومت و تأمین مخارج عامه دریافت میدارد. افزون بر خصلت اجباری بودن؛ یک خصوصیت بارز دیگر مالیات این است که رابطۀ صحیح دوطرفه یا متناسبی میان میزان مالیات دریافتی و ارزش خدمات عمومی – که مالیاتدهندگان از آن برخوردار میشوند- وجود دارد(عرب مازار، ۱۳۷۰). اهمیت مالیات تنها بعد کارآیی آن برای دولت نیست؛ بلکه آثار و فشارهای ناشی از آن؛ عادلانه و یا ناعادلانه بودن آن، تأثیر آن بر کارآیی اقتصادی، ایجاد انگیزه منفی و یا مثبت برای فعالیتهای گوناگون و امثال آن نیز مورد توجه خاص است(دادگر، ۱۳۷۸).
۲-۲-۱- مالیات در اسلام
مالیات یکی از اساسیترین منابع مالی بیشتر کشورهاست که به گونه مستقیم یا غیرمستقیم بر درآمدها نهاده می شود و توان اجرایی دولت از همین راه تأمین میگردد. البته مالیاتها و نوع و موارد آن، بر حسب تشخیص کارشناسان در هر کشور متفاوت است و همچنین اندازه و محدوده آن بر اساس نیاز و برخی پیشامدها تفاوت دارد و نمی توان آن را در همه جا و همیشه یکسان و یکنواخت پنداشت. در اسلام، برای نخستین بار مالیات در مورد جهاد تشریع شد تا مردم خود بودجه مورد نیاز جنگ و جهاد را به طور کامل تأمین کنند، به سخن دیگر هر کس به اندازه توانایی خود، از انفال مالی در این باره دریغ نکند.
در آیه کریمه: «و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم الی التهلکه» (بقره ۱۹۵) به همین جهت اشارت دارد. مصداق «فی سبیل الله» بر حسب نزول آیه، جهاد در راه خداست که بایستی مسلمانان در این راه از انفاق(بخشیدن ثروت تا رفع نیاز جهاد) دریغ نورزند؛ زیرا کوتاهی در این باره موجب سستی پایه های نظام اسلامی و چه بسا فروریختن آن میگردد، در این صورت زیان آن به خود مسلمانان باز میگردد و بدین سان خود وسیله نابودی خویشتن خواهند بود.
تفسیر «سبیل الله» به «جهاد» از باب تفسیر تطبیقی است، وگرنه اختصاص به آن ندارد و مقصود، اصل نظام اسلامی حاکم است که باید در تثبیت و تحکم پایه های آن کوشید و امروز که تثبیت پایه های نظام اسلامی حاکم بر فراهم شدن امکانات لازم در تمام زمینه ها ضرورت دارد، تأمین بودجه لازم در سطحی گستردهتر مورد نیاز است که در صورت کمبود دیگر منابع، مردم باید بر حسب امکانات خود این کمبودها را جبران کنند که با تشخیص کارشناسان، چند و چون آن تعیین میگردد و این یک واجب شرعی است و کوتاهی یا فرار از آن، کوتاهی از حوزه وظیفه شرعی تلقی می شود(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
آیات وجوب انفاق فی سبیل الله که منبع اصلی این وظیفه شرعی است، آن را یک حکم اولی و ذاتی به شمار می آورد مانند دیگر احکام شرعی که با عنوان ذاتی از کتاب و سنت استنباط شده است.
۲-۲-۲- اهداف مالیات در اسلام
با توجه به اهداف بسیار متنوع اقتصاد اسلامی در مقایسه با مکتبهای دیگر، دولت برای تأمین مخارج مالی خود، به درآمدهای گوناگونی نیاز دارد. در اسلام مالیات بهعنوان یکی از مهمترین راههای درآمد دولت، در رسیدن به اهداف زیر اهمیت خاصی دارد:
الف) تأمین مالی مخارج معین: نظام مالیاتی اقتصاد اسلامی، از این نظر شبیه به عوارض عمل می کند. با این تفاوت که مالیات، به طور کلی به خزانهداری دولت واریز می شود و دولت مخارج مختلف خود را با آن تأمین می کند؛ ولی عوارض گردآوری شده، تنها باید در موارد و مکانهای معین مصرف شود.
ب) عدالت اجتماعی: هر شهروندی در جامعه اسلامی به نسبت بهرهای که از امکانات جامعه و کشوری میبرد، باید در تأمین مخارج و هزینهها سهیم باشد.
ج) اجرای سیاستهای اقتصادی: به هر میزان که بیشتر مالیات گرفته شود، هزینه مالیات دهنده، افزایش و در نتیجه سود وی کاهش مییابد. دولت با افزایش مالیات در برخی بخشها می تواند جلو گسترش غیرضروری آنها را بگیرد یا با کاهش مالیات و در نظر گرفتن انواع معافیتها و تخفیفها، بخشهای دیگری را رونق بخشد(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۳- ویژگیهای مالیات اسلامی
مالیاتها در اسلام ویژگیهای متعددی دارد که در این جا به چند مورد میپردازیم:
الف) عبادی بودن: برخی از مالیاتهای اسلامی مانند خمس و زکات باید با قصد قربت انجام شود؛ ولی در مکتبهای دیگر، مالیات با عنوان عبادت پرداخت نمی شود.
ب) معین بودن موارد مصرف هر مالیات: هر یک از مالیاتها، مصرف معینی دارد. برای مثال، پرداختکنندگان خمس و زکات میدانند مال خود را با چه هدفی و برای انجام چه مقاصدی، میپردازند (محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
ج) مردمی و اخلاقی بودن: برخی مالیاتهای اسلامی مانند زکات فطره را خود افراد در موارد تعیین شده هزینه می کنند. این ویژگی سبب آشنایی بیشتر پرداختکنندگان مالیات با مستمندان جامعه و موجب افزایش روح برادری نزد آنان می شود.
د) داوطلبانه بودن مالیاتها: از نظر اسلام، انفاق، عملی است که افراد به صورت داوطلبانه انجام می دهند و مسلمانان در طول تاریخ اسلام، انفاقهای واجب مانند زکات را با کمال اشتیاق پرداخت مینمودند. این نشان میدهد که دین مقدس اسلام با آیات و روایات توانسته است به تربیت اخلاقی مردم بپردازد و بیشترین اثر را در رفتارهای مسلمانان بر جای گذارد(نظری، ۱۳۸۵).
۲-۲-۴- فرهنگ و مالیات
برای شناخت فرهنگ مالیاتی، آگاهی و شناخت نسبت به فرهنگ و عناصر آن ضروری است. اصطلاح فرهنگ به معنای جامعه شناختی و مردم شناختی آن نخستین بار به وسیله، مردم شناس انگلیسی ادوارد بارنت تیلور[۱] در سال ۱۸۷۱ در کتابی باعنوان فرهنگ ابتدایی[۲] بکار رفت. وی در تعریف فرهنگ میگوید: فرهنگ مجموعه پیچیدهای است که در برگیرندهی دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگری است که انسان بهعنوان عضوی از جامعه بهدست می آورد(وثوقی و نیکخلق، ۱۳۸۰).
فرهنگ بهعنوان یک اصطلاح فنی در نوشته های انسان شناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شدهاست. هنگامی که سخن از فرهنگ بهمیان می آید؛ مراد روش یا چگونگی انجام و عینیت یافتن موضوعی مشخص است. چگونگی کنش یا رفتار در قلمرو مشخص ریشه در باورها، اعتقادات، دانش، معلومات و در مجموع پذیرفته شدههای مشترک اعضای یک جامعه یا گروه دارد. برای مثال، هنگامی که از «فرهنگ مصرف مواد غذایی» شهروندان ایرانی سخن بهمیان می آید؛ منظور نوع نگرش، دانش و اعتقادات درونی شده مردم در مورد مصرف مواد خوراکی است. چنین پنداشتهایی– که غالباً نانوشته است- به رفتارهای خاصی مثلاً افراط یا بیتوجهی به مقدار کافی غذا در هنگام رفع گرسنگی یا جشنها منجر میگردد. در رابطه با مفهوم فرهنگ، ادگار شاین[۳] (۱۹۹۹) میگوید: فرهنگ ساخته یک گروه انسانی است. هر کجا که یک گروه دارای حد کافی از تجارب مشترک باشد، فرهنگ شکل میگیرد. خانواده و گروه های کاری اولین محلهای شکل گیری یک فرهنگ است. ملیت، دین، مذهب، زبان، زمینه های فنی و علمی مشترک مربوط به یک گروه کوچک یا بزرگ جامعه از عوامل ایجاد فرهنگ است. هنگامی که فرهنگ یک گروه یا جامعه شکل گرفت و بهتدریج بهبود یافت؛ افراد آن حوزه فرهنگی، کیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و بهگونه ای رفتار خواهند کرد که هنجارها و ارزشهای فرهنگی شکسته نشده و فردی غیرعادی شناخته نشوند(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: فرهنگ، مجموعه ای از باورها، اندیشهها و تراوشات فکری بشر در طول تاریخ است که زمینه ساز و تداومبخش رشد و تعالی انسان و شکل گیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ، مجموعه ای تبادلپذیر و مشترک از مجموعه داشتهها و پیشینه های جوامع انسانی و در عین حال یکی از رایجترین، پیچیدهترین و پر ابهامترین مفاهیم است که به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر، قابل بررسی است(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۵- فرهنگ مالیاتی
موضوع فرهنگ مالیاتی رشته های اقتصاد، جامعه شناسی و تاریخ را در بر میگیرد. بنابراین واژه فرهنگ مالیاتی به ندرت در ادبیات اقتصاد یافت می شود. اخیراً توجه به فرهنگ مالیاتی افزایش یافته است؛ زیرا اقدامات اصلاحی ضروری برای نظامهای مالیاتی اقتصادهای انتقالی تا اندازهای به دلیل عدم تطابق فرهنگ مالیاتی آنها منجر به شکست شده است. فرهنگ مالیاتی خاص یک کشور را میتوان بهعنوان تمام مؤسسات رسمی و غیررسمی مرتبط با سیستم مالیاتی ملی و عملکرد آن، شامل وابستگیها و روابط ایجاد شده توسط تعاملات مداومش، در نظر گرفت. شکل شماره ۲-۱ بازیگران فرهنگ ملی و زیرمجموعه فرهنگ مالیاتی آن را نشان میدهد(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
شکل ۲-۱. فرهنگ مالیاتی
عناصر و بازیگرانی که فرهنگ مالیاتی خاص را شکل می دهند، هنجارهای فرهنگی و نهادهایی را که در طول تاریخ توسعه یافته، تشکیل می دهند. این دو، نظامنامه مالیاتی[۴] را مشخص می کنند. مورد اخیر محیط و محدودیتها را و بهعبارتی مقررات بازی مالیاتی را مشخص می کند. بازیکنان شامل مالیات دهندگان، سیاستمداران، مسئولان مالیاتی، کارشناسان و دانشگاهیان هستند. تعامل بین گروه های مختلف بازیکنان و بین اعضای یک گروه اتفاق میافتد. با تعامل مداوم، روابط و همبستگیهای اجتماعی یا شبکه ها در بلند مدت شکل میگیرند که این خود بخش اعظم فرهنگ مالیاتی کشور را شکل میدهد. در نتیجه فرهنگ مالیاتی مفهومی بیش از فرهنگ اخذ مالیات و فرهنگ پرداخت مالیات را در بر میگیرد. برخی سیاستمداران فرهنگ مالیاتی را اجابت داوطلبانه و بعضی مخالف با بیسوادی مالیاتی و عدهای آن را اجابت از روی ترس میدانند(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
همچنین مفهوم فرهنگ مالیاتی را میتوان باتوجه به مفهوم واژه های مالیات و فرهنگ معنا کرد. از نقطه نظر مالیات نهتنها سیستم مالیاتی و اجرای واقعی مالیات؛ بلکه رابطه بین مسئولین مالیاتی و مالیاتدهندگان، فرهنگ مالیاتی را شکل می دهند. پرسشهایی از قبیل: چطور درآمدهای مالیاتی باید بین بدنهی محلی و مرکزی توزیع شود، قانون مالیات در این زمینه تا چه حد دقیق و صریح است؛ با تخلفات چگونه برخورد می شود، و چه گروه های ذینفع رقیب دیگری وجود دارد، بخش مهمی از فرهنگ مالیاتی، به ویژه در زمینه اقتصادهای انتقالی است. با وجود این، مفهوم فرهنگ از اهمیت بیشتری برخوردار است(دادگر، ۱۳۸۶).
از نظر گیرت هافستید[۵] زبان علمی برای تعریف فرهنگ وجود ندارد. به عقیدهی وی فرهنگ برنامه ریزی جمعی ذهن و فکر است(یادگیری نظام مشترک معانی و تفاسیر و ارزشها بهوسیله گروهی از بازیگران) و فرهنگ پدیدهای پویاست و ابزار ثابتی برای بازیگران محسوب نمی شود. در این روش، جستجو برای یک نظام مالیاتی جهان شمول و علمی واقعاً بی معناست. بنابراین یک فرهنگ مالیاتی خاص برای یک کشور خاص، که بهوسیله سنت مالیاتی و تعاملات بازیگران و ارزشهای فرهنگی مانند صداقت، عدالت و احساس وظیفه ایجاد می شود، پدیدار میگردد.
بهزبان ساده فرهنگ مالیاتی را میتوان مجموعه ای از طرز تلقی، بینش و واکنش اشخاص در برابر سیستم مالیاتی دانست، این طرز تلقی به طور قطع با یک قانون مناسب و نیز عملکرد مأمورین مالیاتی در به کارگیری قانون و مواجهه با مؤدیان، نقش اساسی دارد. بدیهی است فرهنگ مالیاتی تا حد زیادی متأثر از فرهنگ عمومی و نیز عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و قوانین نیز عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را در جامعه تحت تأثیر قرار می دهند.
۲-۲-۶- مالیات و پس افتادگی فرهنگی
در بسیاری مواقع با پدیدهای روبرو میشویم که عناصر مادی، معنوی و فرهنگی، همسو رشد نمیکنند و به اصطلاح جامعهشناسانه با نوعی نابسامانی فرهنگی روبهرو شده که این موضوع کل فرایند را دچار اختلال می کند. به این پدیده «پس افتادگی فرهنگی» گویند(ثاقب فر، ۱۳۸۶). به طور مثال، در مقوله ترافیک، مدلهای اتومبیل بر اساس رشد تکنولوژی، نوین می شود. اما فرهنگ استفاده از آن همسو با عنصر مادی آن رشد نمیکند. در خیابانها با ازدیاد خودرو روبرو میشویم و در نهایت سنگینی بار ترافیک در گذرگاهها رخ میدهد. در نتیجه، این پدیده حاکی از پس افتادگی فرهنگی در اثر ناهماهنگی بین عناصر مادی و معنوی آن است.
نظام مالیاتی مرکب از قانون، روشهای عملیاتی، مالیاتدهندگان، دستگاه مالیاتی به نمایندگی از حاکمیت است که زنجیره ثبت نام توسط مالیات پردازان تا وصول مالیات توسط دستگاه مالیاتی را شامل می شود.
در این چارچوب ابزارهای موجود در سیستم مالیاتی چون روشهای پرداخت مالیات، بهنگام کردن قوانین مالیاتی و مدرن کردن شرح وظایف و نمودار سازمانی، دستگاه مالیاتی را بهعنوان عناصر مادی فرهنگ مالیاتی باید در نظر گرفت. از طرف دیگر هنجارهای حاکم بر ذهنیت گروه های اجتماعی نسبت به پرداخت مالیات و موارد مصرف آن، همچنین احساس عدم تبعیض بین مؤدیان مالیاتی نسبت به مسائل مالیاتی، رویکرد دولت به تأثیر مالیات در بودجه دولت، جملگی عناصر معنوی فرهنگ مالیاتی را تشکیل می دهند.
۲-۴-۶- رویکردهای تعیین اهداف بانک مرکزی
برای تعیین اهداف بانک مرکزی سه رویکرد شناسایی شده است. اولین رویکرد این است که بانک مرکزی فقط ثبات قیمتها را به عنوان هدف واحد خود لحاظ کند. دوم، اینکه علاوه بر هدف ثبات قیمتی، به بانک مرکزی یک هدف واسطهای نیز داده شود، از قبیل محکم کردن نرخ ارز به پول رایج یک کشور قوی تورم گریز، و یا اهداف ویژه برای نرخ رشد ارقام پولی خاص. رویکرد سوم برای تعیین اهداف بانک مرکزی، شامل دخالت دولت در تعیین اهداف چندگانه، از جمله در نظر گرفتن هدف ثبات قیمتها است (مجله رزرو بانک استرالیا[۳۰]، ۱۹۹۴).
هر کدام از این رویکردها دارای اشکالاتی هستند. در شرایط پیشبینی نشده، اگر بانک مرکزی توجیه شده باشد که به چیزهایی غیر از هدف تورم ساده وزن بیشتری بدهد، تمرکز بر روی هدف واحد ثبات قیمتها نمیتواند آنچنان موثر باشد. البته در این شرایط، دولت همواره میتواند هدف را تغییر دهد.
اهداف میانی بر نوعی رویکرد خودکار و ماشینی برای سیاست پولی دلالت میکنند. به این معنی که اگر نرخ ارز تحت فشار رو به پایین باشد، سیاست تشدید میشود. یا اگر نقدینگی یا سایر اقلام پولی به مقداری بالاتر از مقدار تعیین شده افزایش یابد، باز هم سیاست تشدید خواهد شد. به زبان سادهتر، حتی اگر بانک مرکزی ملزم به عمل کردن بر اساس قوانین باشد، باید بر مبنای این حکم عمل کند که با چه سرعتی باید به شرایط هدف بازگشت (همان).
برای برخی از کشورها، اهداف میانی علاوه بر ایجاد اعتبار برای بانک مرکزی، حوزه ارزشمندی از تنظیمات سیاستهای پولی را میسر ساختهاند. از این نمونه میتوان به نقش سیستم نرخ ارز ثابت در هنگ کنگ در اوایل دهه نود اشاره کرد. بسیاری از کشورهای اروپایی نیز ترجیح دادند که با بهره گرفتن از سیستم نرخ ارز ثابت، پول خود را به مارک آلمان قفل کنند (همان).
در سالهای بعد از لغو قرارداد برتن وودز[۳۱]، اکثر بانکهای مرکزی یک یا چند نوع از اهداف میانی را در دستور کار خود قرار دادند. برخی از آنها، هنوز هم اهداف میانی دارند. اما بسیاری از کشورها، تجربه ناموفقی از به کار بستن این اهداف داشتند. یکی از دلایل این امر این است که امکان دارد هر رابطهای که بین تراکم پولی و تولید ناخالص داخلی اسمی وجود داشته باشد، به دلیل شروع آزادسازیهای مالی از بین برود. دلیل دیگر، به خاطر این موضوع بود که سیاست حفظ نرخ ارز ثابت در آن مقطع، یک گزینه سیاستی منطقی نبود (همان).
خطر بالقوهای که از طریق تمامی اهداف میانی اقتصاد را تهدید میکند، این است که ممکن است تنظیمات سیاسی با اهداف نهایی متناقض باشند. دنبال کردن کورکورانه اهداف پولی میتواند هم منجر به بروز تورم و هم باعث رکود شود. سیاستهای پولی که به وسیله سیستم نرخ ارز ثابت هدایت میشوند، ممکن است استدلالهایی بیش از حد سخت، و یا بیش از حد ملایم داشته باشند. حتی در نهایت امکان دارد که این دلایل غیر قابل قبول باشد. به طور خلاصه، داشتن هدفی به غیر از هدف نهایی، ممکن است برای سیاستهای پولی یک تکیهگاه امن محسوب شود. اما مقامات مسئول باید از صحت انتخاب هدف میانی اطمینان کامل داشته باشند.
رویکرد سوم برای تعیین اهداف بانک مرکزی، تمایل بانک مرکزی برای دادن اهمیت و اولویت بیشتر به مقوله ثبات قیمتها است. این در حالی است که بانک مرکزی به سایر اهداف از قبیل رشد اقتصادی و اشتغال توجه دارد. در این مورد، اولویت مربوط به مبارزه به موقع با تورم در هر نقطه، مستلزم وجود یک ارتباط خوب بین هیئت اجرایی بانک و رئیس کل بانک مرکزی است.
به عنوان مثال، اجازه نامه رزرو بانک استرالیا در درون حالت سوم جای دارد. این بانک تعهدات بسیار روشنی برای کنترل تورم دارد. اما این تعهدات به شیوهای که انعطاف پذیری سیاستهای پولی را محدود کند، تنظیم نشده است. به اعتقاد کارشناسان، انعطاف پذیری این رویکرد، پیچیدگی و عدم اطمینان دنیای واقعی را بهتر از اهداف ساده و واحد، با یکدیگر متناسب میکند.
در مجموع، بانکهای مرکزی که دارای اهداف چندگانه هستند، دارای استقلال بیشتری هستند. به خاطر اینکه آنها نسبت به بانکهایی که مجبور هستند به یک هدف مشخص برسند، ابعاد وسیعتری را در نظر میگیرند. اما انتقادی که به این رویکرد وارد است این است که این رویکرد به بانک مرکزی برای اشتباه کردن و اولویت ندادن به ثبات قیمتها، حدود اختیارات بیشتری میدهد. اما اگر بانک مرکزی تعهدات روشنی برای دنبال کردن هدف ثبات قیمتها را داشته باشد، این مشکل نیز تا حدی رفع میشود (مجله رزرو بانک استرالیا، ۱۹۹۴).
۲-۴-۷- شاخصهای استقلال بانک مرکزی
استقلال بانک مرکزی یک پدیده کیفی است که برای کمی کردن آن باید از متغیرهای جایگزین استفاده کرد. به همین منظور برای سنجش میزان استقلال بانک مرکزی شاخصهای مختلفی تعریف شده است و بر اساس این شاخصها میتوان درجه استقلال بانک مرکزی را تعیین نمود. این شاخصها به صورت شاخصهای ترکیبی، مهمترین عوامل تاثیرگذار در استقلال بانک مرکزی را مورد توجه قرار میدهند (معدلت، ۱۳۷۵).
همان طور که گفته شد بیشتر شاخصهایی که برای اندازهگیری استقلال بانک مرکزی وجود دارند، مبنای اندازه گیری آنها بندهای اساسنامه بانک مرکزی است. همچنین ممکن است استقلال عملی با شاخصهای قانونی استقلال اختلاف زیادی داشته باشد. این اختلاف، در کشورهای در حال توسعه نسبت به اقتصادهای صنعتی بیشتر است. شاید دلیل این امر، وضعیت بهتر قانونمداری و احترام به قوانین در کشورهای توسعه یافته باشد.
در ادامه، در مورد شاخصهای موجود استقلال بانک مرکزی توضیحات مختصری ارائه میشود. همانگونه که بیان شد، این شاخصها تمام ابعاد استقلال بانک مرکزی را در بر نمیگیرند. با این وجود، اینها جامعترین شاخصهای سیستماتیک موجود در مورد استقلال بانک مرکزی هستند که تاکنون در مطالعات مختلف استفاده شده است.
۲-۴-۷-۱- شاخص بید[۳۲] و پارکین[۳۳]
یکی از اولین مطالعات در مورد استقلال بانک مرکزی، توسط بید و پارکین (۱۹۸۸) انجام گرفت. آنها استقلال بانک مرکزی را از دو مقوله استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی بررسی کردند. بر اساس تعریف بید و پارکین، استقلال سیاسی بانک مرکزی عبارت است از اینکه آیا بانک مرکزی میتواند اهداف سیاستگذاری خود را بدون مداخله و نفوذ دولت انتخاب کند یا خیر. این مقیاس بر اساس مؤلفههایی از جمله انتصاب یا عدم انتصاب رئیس کل و شورای بانک مرکزی از طرف دولت، عضویت یا عدم عضویت نمایندگان دولت در شورای بانک، طول دوره تصدی مقامات بانک مرکزی، لزوم عدم تصویب سیاستهای پولی از طرف دولت و در نهایت این نکته که آیا هدف ثبات قیمتها به طور واضح در اساسنامه بانک مرکزی ذکر شده است یا خیر، بستگی دارد. از سویی دیگر، استقلال اقتصادی، به توانایی بانک مرکزی برای به کارگیری آزادانه و بدون محدودیت ابزارهای سیاستهای پولی اطلاق میگردد.
۲-۴-۷-۲- شاخص گریلی[۳۴]، ماسیاندرو[۳۵] و تابلینی[۳۶] ( GMT)
گریلی، ماسیاندرو و تابلینی (۱۹۹۱) استقلال بانک مرکزی را به دو جزء استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی تقسیم کردند. استقلال سیاسی بانک مرکزی توسط عواملی از قبیل انتصاب یا عدم انتصاب رئیس کل و شورای بانک مرکزی از طرف دولت، عضویت یا عدم عضویت نمایندگان دولت در شورای بانک، طول دوره تصدی مقامات بانک مرکزی، لزوم عدم تصویب سیاستهای پولی از طرف دولت و میزان مسئولیت بانک مرکزی برای دستیابی به ثبات قیمتها تعیین میشود. به عبارتی دیگر استقلال سیاسی به این معنی است که تا چه حد به بانک مرکزی اجازه داده میشود تا بر هدف اصلی خود بدون مداخله مقامات سیاسی، پافشاری کند. استقلال اقتصادی نیز به توانایی بانک مرکزی برای به کارگیری آزادانه و بدون محدودیت ابزارهای سیاستهای پولی، آزادی در تعیین نرخ بهره و وامها و میزان توانایی بانک مرکزی میزان اعتبارات دولت اطلاق میگردد.
این شاخص شامل ۱۳ پرسش است که در صورت مثبت بودن هریک از موارد زیر نمره ١ و در صورت منفی بودن آن نمره ٠ داده میشود:
-
- رئیس بانک مرکزی توسط دولت منصوب نمیشود.
-
- رئیس بانک برای دوره های بیش از ۵ سال منصوب میشود.
-
- هیئت رئیسه توسط دولت منصوب نمیشود.
-
- هیئت رئیسه برای دوره های بیش از ۵ سال منصوب میشود.
-
- دولت نماینده مستقیمی در هیئت رئیسه بانک ندارد.
-
- سیاست پولی نیازی به تایید دولت ندارد.
-
- بانک مرکزی موظف است که ثبات قیمتها را بعنوان یکی از اهداف اولیه و اصلی مدنظر قرار دهد.
-
- در صورت اختلاف دولت با بانک مرکزی، قانون از نظر بانک تبعیت میکند.
-
- دولت قادر به استقراض مستقیم از بانک مرکزی نیست.
-
- استقراض دولت از بانک مرکزی با نرخ بهره بازار است.
-
- استقراض دولت از بانک مرکزی موقتی است.
-
- بانک مرکزی نرخ بهره را مستقلاً تعیین میکند.
-
- نظارت بر شبکه بانکی فقط مسئولیت بانک مرکزی نیست.
۲-۴-۷-۳- شاخص کوکرمن[۳۷]
کوکرمن، وب و نیاپتی، (۱۹۹۳) شاخص استقلال بانک مرکزی را بر اساس دو شاخص قانونی و واقعی بررسی کردهاند.
شاخص قانونی استقلال بانک مرکزی به چهار جزء اصلی تقسیم میشود:
-
- عزل و نصب دوره تصدی رئیس بانک مرکزی
-
- گروه تعیینکننده سیاست که وظیفه حل مناقشات را در مورد سیاستهای پولی بر عهده دارد.
-
- اهداف بانک مرکزی
-
- محدودیتهای بانک مرکزی در اعطای وام به بخش خصوصی
این چهار جزء بر اساس شانزده متغیر گوناگون قانونی ساخته شدهاند که هر متغیر بین صفر (کمترین درجه استقلال) و یک (بیشترین درجه استقلال) رتبهبندی میشوند. جدول مذکور شامل شانزده پرسش است. نحوه تعیین شاخص کل عبارت است از: چهار متغیر اول بر اساس میانگین ساده به یک متغیر تبدیل، و به میانگین حاصل وزن ۲/۰ داده میشود. سه پرسش بعد درمورد تدوین سیاستها، به یک پرسش تبدیل میشود. نتایج حاصل نیز از طریق میانگین وزنی بهدست میآید. به همین صورت برای پرسش حل مناقشات وزن ۵/۰ وبرای بقیه وزن ۲۵/۰ اختصاص داده میشود و به میانگین وزنی حاصل از این سه پرسش، وزن ۱۵/۰ داده میشود. در مورد اهداف بانک مرکزی نیز، پرسش به صورت یک متغیر جداگانه محسوب میشود؛ و وزن آن ۱۵/۰ است. چهار پرسش از هشت پرسش باقیمانده که در مورد اعطای وام به دولت است، به صورت جداگانه محاسبه میشوند. چهار پرسش آخر نیز ابتدا از محاسبه میانگین ساده به یک متغیر تبدیل شده و به عدد حاصل وزن ۱/۰ داده میشود. شاخص کل از مجموع اعداد نهایی مراحل فوق بهدست میآید.
کوکرمن شاخص دیگری را نیز برای تعیین درجه استقلال بانک مرکزی معرفی کرده است. این شاخص مبتنی بر عملکرد بانک مرکزی است، نه قانون. به این دلیل که در برخی از کشورهای در حال توسعه، حتی اگر قوانین بانک مرکزی کاملا آشکار باشد، ممکن است این قوانین در عمل اجرا نشود. وی در این خصوص، دو شاخص به شرح زیر ارائه کرده است:
شاخص اول، نرخ تعویض رئیس بانک مرکزی است. این شاخص مبتنی بر این فرض است که بعد از یک درجه بحرانی تعویض رئیس بانک مرکزی، هر چه نرخ تعویض بیشتر باشد، استقلال بانک مرکزی کمتر میشود. نرخ تعویض بالا باعث میشود که دوره تصدی رئیس و مدیران عامل بانک مرکزی کوتاهتر از همتایان سیاسی خود باشد؛ و بنابراین تعویض رؤسا و هیئتهای عامل بانک مرکزی نسبت به نفوذهای سیاسی حساستر است. این نکته به این معنی است که اگر سیاستگذاران همواره فرصتی را برای انتخاب رئیس جدیدی برای بانک مرکزی در اختیار داشته باشند، کسی را انتخاب میکنند که بر اساس خواسته های آنان رفتار کند. در حالتی که دوره تصدی رئیس بانک مرکزی کوتاهتر از زمان تصدی رئیس قوه مجریه باشد، موقعیت برای نفوذ سیاستهای دولت بر بانک مرکزی مهیا است و تلاشهای رئیس بانک مرکزی را در اجرای سیاستهای پولی بلندمدت و بیشتر از یک دوره انتخاباتی، بیارزش میکند. ولی اگر دوره تصدی رئیس بانک مرکزی بیشتر از دوره تصدی رئیس جمهور باشد، رئیس بانک مرکزی میتواند در برابر فشارهای وارده از سوی دولت مقاومت بیشتری داشته باشد.
شاخص دیگری که استقلال واقعی بانک مرکزی را نشان میدهد، از طریق گردآوری اطلاعات در مورد عملکرد واقعی بانکهای مرکزی به وسیله پرسشنامه است. در این روش، پرسشنامهای برای کارشناسان پولی بانکهای مرکزی ارسال میگردد. برخی از پرسشها مشابه متغیرهایی است که در شاخص قانونی استقلال وجود دارد، با این تفاوت که بر جنبه عملکرد واقعی بانک مرکزی تاکید دارند، نه بر جنبه قانونی آن. از این شاخص با عنوان شاخص واقعی بانک مرکزی یاد میشود.
جدول۲-۱: متغیرهای پرسشنامه در شاخص قانونی بانک مرکزی (شاخص کوکرمن)
متغیر |
در هر تحقیقی، مبحث چارچوب نظری یکی از مباحث بسیار مهم میباشد. به این معنی که محقق تئوری مورد نظر خود را انتخاب نموده و تئوری منتخب در تمام مراحل تحقیق مورد توجه میباشد. تحقیق حاضر نیز از این قائده مستثنی نیست.
۳- ۳- ۱- تئوری اقتصادی
اساس این نظریه بر روی انتقال باروری است که تئوری تقاضا نامیده شده است و فرض بر این است که افراد هزینه و فایده استفاده از وسایل جلوگیری را در نظر میگیرند. در جامعه شناسی و جمعیت شناسی هزینه های استفاده از وسایل جلوگیری شامل هزینه های جسمی و هزینه های روحی است. فایده استفاده از وسایل جلوگیری وقتی آشکار می شود که از حاملگیهای ناخواسته جلوگیری می کند.
بعضی تئوریها مکانیسمهای خاص را در نظر میگیرند که علت انتقال باروری را به تمایل و انگیزه برای بچهدار شدن میداند از وقتی که فایده استفاده از وسایل جلوگیری ریشه در باروری مورد انتظار دارد این قابل توجه است که این تئوریها دقیقا انگیزه های دیگر برای استفاده از وسایل جلوگیری را مورد بررسی قرار نمیدهد. در این تئوری اختلاف وجود دارد چون هر یک از این شاخص های تئوری سعی می کند به طور جداگانه هزینه و فایده استفاده از وسایل جلوگیری با توجه به داشتن بچهداری بررسی کند.
از طرف دیگر هزینه و فایده استفاده از وسایل جلوگیری با هزینه و فایده فرزندآوری مرتبط است. این تئوری توسط نمودار زیر توضیح داده می شود. با توجه به جدول هزینه و فایده استفاده از وسایل جلوگیری از هزینه و فایده بچهداری تاثیر میگیرد و بر رفتار واقعی استفاده از وسایل جلوگیری تاثیر می گذارد.
جدول ۳-۱: هزینه و فایده استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری
هزینه استفاده از وسایل جلوگیری
هزینه فرزندآوری
فایده فرزندآوری
استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری
فایده استفاده از وسایل جلوگیری
هزینه فرزندآوری
فایده فرزندآوری
نظریه اقتصادی، با توجه به زمینه اقتصادی، انسانها را افرادی عقلانی به حساب می آورد که برای انجام هر کاری اقدام به ارزیابی هزینه و فایده اقتصادی امور می کنند. این دسته نظریات دچار نوعی تقلیل هستند، بنابراین قادر به تبیین کامل رفتار باروری نمیباشند. همچنان که استرلین بیان می کند عوامل اقتصادی به تنهایی نمیتواند تعیین کننده ارزش فرزند و رفتار باروری باشد بلکه عوامل دیگری مانند منافع اجتماعی، سلیقهها و علایق خانواده نیز بر رفتار باروری موثرند.
با توجه به نظریات بالا این نکته روشن می شود که استفاده از وسایل جلوگیری تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد که در تئوری اقتصادی استفاده از وسایل جلوگیری به سود و هزینه فرزندآوری بر میگردد و به این که هر چه فرزند دارای سود و فایده باشد کمتر از وسایل جلوگیری استفاده میشود، تعداد فرزندان و جنسیت فرزند بر روی انتخاب روش تاثیر می گذارد. در این نظریه استفاده از وسایل جلوگیری به سود و زیان وسیله و شرایط اجتماعی و اقتصادی برمیگردد. این نظریه بیان میکند که افراد انتخابشان بر اساس سود و زیان (هزینه) صورت میگیرد. زوجین با توجه به سنجیدن این که فرزند چقدر سود و هزینه دارد دست به انتخاب وسایل جلوگیری میزنند وقتی که در یک جامعه فرزند زیاد ارزش نباشد و والدین به فرزندان دلخواهشان دست پیدا کنند معمولا وسایلی را انتخاب می کنند که قدرت ریسک حاملگی را پایین آورد (حسینی، ۱۳۹۰).
۳- ۳- ۲- نظریه کنش اجتماعی تالکوت پارسونز:
تالکوت پارسونز، جامعهشناس مشهور آمریکایی در کتابش تحت عنوان “ساخت کنش اجتماعی” بیان می کند که کنشهای اجتماعی در قالب هنجارها و ارزشهای اجتماعی سازمان مییابند، هنجارهای اجتماعی کنش فرد را در جهت همنوایی نهایی نظام ارزشی اجتماعی سوق میدهد.
در همین کتاب است که پارسونز از یک کنش داوطلبانه که به وسیله افراد در یک قالب اجتماعی صورت میگیرد، سخن به میان می آورد و آن را ناشی از موقعیت و نقش اجتماعی فرد در جامعه دانسته و بر اساس آن به تحلیل می پردازد. به نظر او تمام کنشها رفتارند، اما تمام رفتارها کنش نیستند، کنش بر خلاف رفتار ارادی است و ارزشهای موجود تنها نوع کنش را مشخص می کند (توسلی، ۱۸۹:۱۳۸۰).
در این سیستم و نظام داوطلبانه کنش از نظر پارسونز، موارد زیر به چشم میخورد:
۱- کنشگر: که منظور پارسونز از کنشگران بیشتر اشخاص و افراد هستند.
۲- فضایی که شخص در آن قرار گرفته و در همین فضاست که کنشهای داوطلبانه افراد به وقوع میپیوندد.
۳- شرایط موقعیتی: که منظور پارسونز از این شرایط، طبقه جنسی افراد، مکان فیزیکی که در آن قرار دارند و محیط اجتماعی و… میباشد که بیشتر از آن که فرد آنها را به دست آورده باشد (اکتسابی)، به افراد واگذار شده است (انتسابی).
۴- اهداف: پارسونز معتقد است که کنشگران همان افرادی هستند که از کنشهای خود هدفهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… را دنبال می کنند.
۵- وسایل: کنشگران برای نیل به اهداف خود از یکسری وسایل استفاده می کنند که میتوانند ماهیتاً چندگانه باشند.
۶- ارتباط: منظور پارسونز از ارتباط، روابط و کنشهای میان عوامل فوق که همان کنشگر، شرایط، اهداف و ابزار است، میباشد.
پارسونز معتقد است که مناسبات و روابط میان کنشگران و شبکه روابط متقابل میان افراد و گروههاست که نظام کنش را تشکیل میدهد و فرضش بر این است که کنشگران خواستار به حداکثر رساندن رضایت خاطرند و چنانچه با دیگر افراد در کنش متقابل قرار گرفته و رضایت خاطر کسب کنند، کنش خودشان را مجدداً تکرار خواهند کرد.
پارسونز عناصر تشکیل دهنده نقشها در کنشهای متقابل را شامل: انتظارات، هنجارها و تضمینها (پاداش و تنبیه) میداند. و منظورش از انتظارات این است که فرد از دیگری انتظار دارد که در موقعیتی خاص به این یا آن صورت رفتار کند و متقابلاً میداند که دیگری نیز از او چنین انتظاری دارد و همچنین فرض می کند که یکسری از ارزشها و هنجارها وجود دارند که رفتار فرد را تحت کنترل درآورده و در صورت این که افراد نتوانند انتظارات متقابل را برآورده کنند، با ضمانتهای اجرایی یا همان نظام پاداش و تنبیه مواجه خواهند شد (همان منبع: ۱۹۱).
پارسونز برای همه نظامهای کنشی چهار تکلیف کارکردی را مدنظر قرار داده است که عبارتند از:
۱- تطبیق: یا همان سازگاری نظام با موقعیتی که در آن قرار گرفته است.
۲- دستیابی به هدف: تعیین هدفهای اصلی نظام و دستیابی به آنها.
۳- یکپارچگی: تنظیم روابط متقابل اجزای سازنده نظام.
۴- حفظ الگو: نظام باید انگیزشهای افراد و الگوهای فرهنگی آفریننده آن را نگهداری کند (ریتزر، ۱۳۱:۱۳۸۸).
نظام اجتماعی | نظام فرهنگی |
نظام شخصیتی | ارگانیسم رفتاری |