مالیات: مالیات عبارت است از قسمتی از درآمد یا ثروت افراد که بهمنظور پرداخت بخشی از هزینه های عمومی و حفظ منافع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور به موجب قانون، بهوسیله دولت وصول می شود. بهعبارت دیگر، برای دوام و قوام جامعه و ارائه خدمات اجتماعی توسط دولت، هر یک از افراد جامعه با توجه به توان پرداخت خود مکلفند بهای قسمتی از این خدمات را بهعنوان مالیات به دولت بپردازند و در این مشارکت جمعی برای رسیدن به رشد و توسعه و رفاه و کرامت انسانی سهیم باشند.
معافیتهای مالیاتی: به امتیازاتی اطلاق می شود که طبق قانون و مقررات موضوعه مالیاتی قابل کسر از درآمد مشمول مالیات و مالیات متعلقه است.
سرمایه گذاری: نوعی دارایی که واحد سرمایهگذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع، افزایش ارزش یا سایر مزایا نگهداری می کند.
مناطق کمتر توسعه یافته:
مناطقی که شاخص های توسعه آنها زیر شاخص میانگین کشور است و در هر برنامه پنج ساله توسط هیئت وزیران مشخص میگردد.
شرکت تعاونی: واحدی از انواع هفت گانه شرکتهای تجاری است که بین اشخاص حقیقی برای فعالیت در امور مربوط به تولید در جهت اهداف تصریح شده در قانون تأسیس میگردد.
۱-۱۴- خلاصه فصل یک
در این فصل، ضمن بیان کلیاتی از مسأله پژوهش، اهداف پژوهش، سؤالات پژوهش، فرضیههای پژوهش، روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری و تعاریف عملیاتی متغیرها ارائه شدند. در فصل جاری تلاش شد تا مفاهیم کلی مدنظر مطالعه، تبیین و روشن گردند. در فصول آتی، به ترتیب، مروری بر ادبیات پژوهش خواهیم داشت، روش پژوهش مفصلاً تشریح میگردد، تجزیه و تحلیل آماری داده ها انجام می شود و نهایتاً در فصل پنجم، نتیجه گیریهای لازم، انجام خواهد شد..
فصل دوم:
مبانی نظری و پژوهش
۲-۱- مقدمه
یکی از مهمترین و عمدهترین منابع تأمین مالی اکثر کشورهای دنیا، مالیات است. مالیات سهمی است که به موجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعه، هر یک از افراد کشور موظفند از درآمد یا دارایی خود به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به خزانه دولت بپردازند. همانطور که پیشتر گفته شد، معافیتهای مالیاتی یکی از ابزارهای سیاست مالی به منظور تخصیص مجدد منابع، حصول عدالت اجتماعی و بهبود و توزیع درآمد و همچنین جهتدهی به روند سرمایه گذاری قلمداد میشوند.
اهداف کلی همه معافیتها و مشوقهای مالیاتی، توزیع درآمد و تخصیص بهینه منابع، صرفههای خارجی مثبت، توسعه منطقهای و سرمایه گذاری اضافی، اقتصاد سیاسی و رقابت مالیاتی میباشد. همانطور که پیشتر گفته شد در این مطالعه با بررسی موردی استان کرمانشاه، تلاش می شود تا به شناسایی آثار برخی معافیتهای مالیاتی بر سرمایه گذاری در مناطق محروم پرداخته شود. به این ترتیب، در این فصل مروری بر ادبیات راجع به مالیات در اسلام، فرهنگ و فرار مالیاتی، انواع مالیات و شیوه های نوین تعیین و اخذ مالیات و… و نهایتاً موضوع معافیت مالیاتی و سرمایه گذاری و برخی از جدیدترین تحقیقات این حوزه خواهیم داشت.
۲-۲- مالیات
کلمه مالیات مأخوذ از عربی به معنای باج، خراج و پولهایی است که مأمورین وزارت دارایی به موجب قانون از مردم میگیرند(عمید، ۱۳۶۵). مالیات بهعنوان یکی از مهمترین منابع درآمد دولت به شمار میرود. مالیات قسمتی از درآمد یا دارایی افراد است که به منظور پرداخت مخارج عمومی و اجرای سیاستهای مالیاتی در راستای حفظ منافع اقتصادی- اجتماعی و سیاسی کشور به موجب قوانین و بهوسیله اهرمهای اداری و اجرای دولت وصول می شود و مالیاتدهندگان تقریباً پذیرفتهاند که باید سهم خود را در هزینه های اجتماعی بپردازند.
مالیات به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم اخذ می شود:
مالیات مستقیم: مالیاتهایی هستند که مستقیماً بر منبع درآمد وضع میشوند و با درآمد اشخاص حقیقی و حقوقی وصول می شود.
مالیات غیرمستقیم: مالیاتهایی هستند که پرداختکننده آن مشخص و معین نبوده است.
مالیات عبارت است از: سهمی که به موجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعه هر یک از افراد کشور موظف است از درآمد یا دارایی خود به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به خزانه دولت بپردازد(رزاقی، ۱۳۷۵). از نظر برخی صاحبنظران مالیات مبلغی است که دولت از اشخاص، شرکتها و مؤسسات بر اساس قانون برای تقویت عمومی حکومت و تأمین مخارج عامه دریافت میدارد. افزون بر خصلت اجباری بودن؛ یک خصوصیت بارز دیگر مالیات این است که رابطۀ صحیح دوطرفه یا متناسبی میان میزان مالیات دریافتی و ارزش خدمات عمومی – که مالیاتدهندگان از آن برخوردار میشوند- وجود دارد(عرب مازار، ۱۳۷۰). اهمیت مالیات تنها بعد کارآیی آن برای دولت نیست؛ بلکه آثار و فشارهای ناشی از آن؛ عادلانه و یا ناعادلانه بودن آن، تأثیر آن بر کارآیی اقتصادی، ایجاد انگیزه منفی و یا مثبت برای فعالیتهای گوناگون و امثال آن نیز مورد توجه خاص است(دادگر، ۱۳۷۸).
۲-۲-۱- مالیات در اسلام
مالیات یکی از اساسیترین منابع مالی بیشتر کشورهاست که به گونه مستقیم یا غیرمستقیم بر درآمدها نهاده می شود و توان اجرایی دولت از همین راه تأمین میگردد. البته مالیاتها و نوع و موارد آن، بر حسب تشخیص کارشناسان در هر کشور متفاوت است و همچنین اندازه و محدوده آن بر اساس نیاز و برخی پیشامدها تفاوت دارد و نمی توان آن را در همه جا و همیشه یکسان و یکنواخت پنداشت. در اسلام، برای نخستین بار مالیات در مورد جهاد تشریع شد تا مردم خود بودجه مورد نیاز جنگ و جهاد را به طور کامل تأمین کنند، به سخن دیگر هر کس به اندازه توانایی خود، از انفال مالی در این باره دریغ نکند.
در آیه کریمه: «و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بأیدیکم الی التهلکه» (بقره ۱۹۵) به همین جهت اشارت دارد. مصداق «فی سبیل الله» بر حسب نزول آیه، جهاد در راه خداست که بایستی مسلمانان در این راه از انفاق(بخشیدن ثروت تا رفع نیاز جهاد) دریغ نورزند؛ زیرا کوتاهی در این باره موجب سستی پایه های نظام اسلامی و چه بسا فروریختن آن میگردد، در این صورت زیان آن به خود مسلمانان باز میگردد و بدین سان خود وسیله نابودی خویشتن خواهند بود.
تفسیر «سبیل الله» به «جهاد» از باب تفسیر تطبیقی است، وگرنه اختصاص به آن ندارد و مقصود، اصل نظام اسلامی حاکم است که باید در تثبیت و تحکم پایه های آن کوشید و امروز که تثبیت پایه های نظام اسلامی حاکم بر فراهم شدن امکانات لازم در تمام زمینه ها ضرورت دارد، تأمین بودجه لازم در سطحی گستردهتر مورد نیاز است که در صورت کمبود دیگر منابع، مردم باید بر حسب امکانات خود این کمبودها را جبران کنند که با تشخیص کارشناسان، چند و چون آن تعیین میگردد و این یک واجب شرعی است و کوتاهی یا فرار از آن، کوتاهی از حوزه وظیفه شرعی تلقی می شود(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
آیات وجوب انفاق فی سبیل الله که منبع اصلی این وظیفه شرعی است، آن را یک حکم اولی و ذاتی به شمار می آورد مانند دیگر احکام شرعی که با عنوان ذاتی از کتاب و سنت استنباط شده است.
۲-۲-۲- اهداف مالیات در اسلام
با توجه به اهداف بسیار متنوع اقتصاد اسلامی در مقایسه با مکتبهای دیگر، دولت برای تأمین مخارج مالی خود، به درآمدهای گوناگونی نیاز دارد. در اسلام مالیات بهعنوان یکی از مهمترین راههای درآمد دولت، در رسیدن به اهداف زیر اهمیت خاصی دارد:
الف) تأمین مالی مخارج معین: نظام مالیاتی اقتصاد اسلامی، از این نظر شبیه به عوارض عمل می کند. با این تفاوت که مالیات، به طور کلی به خزانهداری دولت واریز می شود و دولت مخارج مختلف خود را با آن تأمین می کند؛ ولی عوارض گردآوری شده، تنها باید در موارد و مکانهای معین مصرف شود.
ب) عدالت اجتماعی: هر شهروندی در جامعه اسلامی به نسبت بهرهای که از امکانات جامعه و کشوری میبرد، باید در تأمین مخارج و هزینهها سهیم باشد.
ج) اجرای سیاستهای اقتصادی: به هر میزان که بیشتر مالیات گرفته شود، هزینه مالیات دهنده، افزایش و در نتیجه سود وی کاهش مییابد. دولت با افزایش مالیات در برخی بخشها می تواند جلو گسترش غیرضروری آنها را بگیرد یا با کاهش مالیات و در نظر گرفتن انواع معافیتها و تخفیفها، بخشهای دیگری را رونق بخشد(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۳- ویژگیهای مالیات اسلامی
مالیاتها در اسلام ویژگیهای متعددی دارد که در این جا به چند مورد میپردازیم:
الف) عبادی بودن: برخی از مالیاتهای اسلامی مانند خمس و زکات باید با قصد قربت انجام شود؛ ولی در مکتبهای دیگر، مالیات با عنوان عبادت پرداخت نمی شود.
ب) معین بودن موارد مصرف هر مالیات: هر یک از مالیاتها، مصرف معینی دارد. برای مثال، پرداختکنندگان خمس و زکات میدانند مال خود را با چه هدفی و برای انجام چه مقاصدی، میپردازند (محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
ج) مردمی و اخلاقی بودن: برخی مالیاتهای اسلامی مانند زکات فطره را خود افراد در موارد تعیین شده هزینه می کنند. این ویژگی سبب آشنایی بیشتر پرداختکنندگان مالیات با مستمندان جامعه و موجب افزایش روح برادری نزد آنان می شود.
د) داوطلبانه بودن مالیاتها: از نظر اسلام، انفاق، عملی است که افراد به صورت داوطلبانه انجام می دهند و مسلمانان در طول تاریخ اسلام، انفاقهای واجب مانند زکات را با کمال اشتیاق پرداخت مینمودند. این نشان میدهد که دین مقدس اسلام با آیات و روایات توانسته است به تربیت اخلاقی مردم بپردازد و بیشترین اثر را در رفتارهای مسلمانان بر جای گذارد(نظری، ۱۳۸۵).
۲-۲-۴- فرهنگ و مالیات
برای شناخت فرهنگ مالیاتی، آگاهی و شناخت نسبت به فرهنگ و عناصر آن ضروری است. اصطلاح فرهنگ به معنای جامعه شناختی و مردم شناختی آن نخستین بار به وسیله، مردم شناس انگلیسی ادوارد بارنت تیلور[۱] در سال ۱۸۷۱ در کتابی باعنوان فرهنگ ابتدایی[۲] بکار رفت. وی در تعریف فرهنگ میگوید: فرهنگ مجموعه پیچیدهای است که در برگیرندهی دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگری است که انسان بهعنوان عضوی از جامعه بهدست می آورد(وثوقی و نیکخلق، ۱۳۸۰).
فرهنگ بهعنوان یک اصطلاح فنی در نوشته های انسان شناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شدهاست. هنگامی که سخن از فرهنگ بهمیان می آید؛ مراد روش یا چگونگی انجام و عینیت یافتن موضوعی مشخص است. چگونگی کنش یا رفتار در قلمرو مشخص ریشه در باورها، اعتقادات، دانش، معلومات و در مجموع پذیرفته شدههای مشترک اعضای یک جامعه یا گروه دارد. برای مثال، هنگامی که از «فرهنگ مصرف مواد غذایی» شهروندان ایرانی سخن بهمیان می آید؛ منظور نوع نگرش، دانش و اعتقادات درونی شده مردم در مورد مصرف مواد خوراکی است. چنین پنداشتهایی– که غالباً نانوشته است- به رفتارهای خاصی مثلاً افراط یا بیتوجهی به مقدار کافی غذا در هنگام رفع گرسنگی یا جشنها منجر میگردد. در رابطه با مفهوم فرهنگ، ادگار شاین[۳] (۱۹۹۹) میگوید: فرهنگ ساخته یک گروه انسانی است. هر کجا که یک گروه دارای حد کافی از تجارب مشترک باشد، فرهنگ شکل میگیرد. خانواده و گروه های کاری اولین محلهای شکل گیری یک فرهنگ است. ملیت، دین، مذهب، زبان، زمینه های فنی و علمی مشترک مربوط به یک گروه کوچک یا بزرگ جامعه از عوامل ایجاد فرهنگ است. هنگامی که فرهنگ یک گروه یا جامعه شکل گرفت و بهتدریج بهبود یافت؛ افراد آن حوزه فرهنگی، کیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و بهگونه ای رفتار خواهند کرد که هنجارها و ارزشهای فرهنگی شکسته نشده و فردی غیرعادی شناخته نشوند(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: فرهنگ، مجموعه ای از باورها، اندیشهها و تراوشات فکری بشر در طول تاریخ است که زمینه ساز و تداومبخش رشد و تعالی انسان و شکل گیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ، مجموعه ای تبادلپذیر و مشترک از مجموعه داشتهها و پیشینه های جوامع انسانی و در عین حال یکی از رایجترین، پیچیدهترین و پر ابهامترین مفاهیم است که به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر، قابل بررسی است(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۵- فرهنگ مالیاتی
موضوع فرهنگ مالیاتی رشته های اقتصاد، جامعه شناسی و تاریخ را در بر میگیرد. بنابراین واژه فرهنگ مالیاتی به ندرت در ادبیات اقتصاد یافت می شود. اخیراً توجه به فرهنگ مالیاتی افزایش یافته است؛ زیرا اقدامات اصلاحی ضروری برای نظامهای مالیاتی اقتصادهای انتقالی تا اندازهای به دلیل عدم تطابق فرهنگ مالیاتی آنها منجر به شکست شده است. فرهنگ مالیاتی خاص یک کشور را میتوان بهعنوان تمام مؤسسات رسمی و غیررسمی مرتبط با سیستم مالیاتی ملی و عملکرد آن، شامل وابستگیها و روابط ایجاد شده توسط تعاملات مداومش، در نظر گرفت. شکل شماره ۲-۱ بازیگران فرهنگ ملی و زیرمجموعه فرهنگ مالیاتی آن را نشان میدهد(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
شکل ۲-۱. فرهنگ مالیاتی
عناصر و بازیگرانی که فرهنگ مالیاتی خاص را شکل می دهند، هنجارهای فرهنگی و نهادهایی را که در طول تاریخ توسعه یافته، تشکیل می دهند. این دو، نظامنامه مالیاتی[۴] را مشخص می کنند. مورد اخیر محیط و محدودیتها را و بهعبارتی مقررات بازی مالیاتی را مشخص می کند. بازیکنان شامل مالیات دهندگان، سیاستمداران، مسئولان مالیاتی، کارشناسان و دانشگاهیان هستند. تعامل بین گروه های مختلف بازیکنان و بین اعضای یک گروه اتفاق میافتد. با تعامل مداوم، روابط و همبستگیهای اجتماعی یا شبکه ها در بلند مدت شکل میگیرند که این خود بخش اعظم فرهنگ مالیاتی کشور را شکل میدهد. در نتیجه فرهنگ مالیاتی مفهومی بیش از فرهنگ اخذ مالیات و فرهنگ پرداخت مالیات را در بر میگیرد. برخی سیاستمداران فرهنگ مالیاتی را اجابت داوطلبانه و بعضی مخالف با بیسوادی مالیاتی و عدهای آن را اجابت از روی ترس میدانند(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
همچنین مفهوم فرهنگ مالیاتی را میتوان باتوجه به مفهوم واژه های مالیات و فرهنگ معنا کرد. از نقطه نظر مالیات نهتنها سیستم مالیاتی و اجرای واقعی مالیات؛ بلکه رابطه بین مسئولین مالیاتی و مالیاتدهندگان، فرهنگ مالیاتی را شکل می دهند. پرسشهایی از قبیل: چطور درآمدهای مالیاتی باید بین بدنهی محلی و مرکزی توزیع شود، قانون مالیات در این زمینه تا چه حد دقیق و صریح است؛ با تخلفات چگونه برخورد می شود، و چه گروه های ذینفع رقیب دیگری وجود دارد، بخش مهمی از فرهنگ مالیاتی، به ویژه در زمینه اقتصادهای انتقالی است. با وجود این، مفهوم فرهنگ از اهمیت بیشتری برخوردار است(دادگر، ۱۳۸۶).
از نظر گیرت هافستید[۵] زبان علمی برای تعریف فرهنگ وجود ندارد. به عقیدهی وی فرهنگ برنامه ریزی جمعی ذهن و فکر است(یادگیری نظام مشترک معانی و تفاسیر و ارزشها بهوسیله گروهی از بازیگران) و فرهنگ پدیدهای پویاست و ابزار ثابتی برای بازیگران محسوب نمی شود. در این روش، جستجو برای یک نظام مالیاتی جهان شمول و علمی واقعاً بی معناست. بنابراین یک فرهنگ مالیاتی خاص برای یک کشور خاص، که بهوسیله سنت مالیاتی و تعاملات بازیگران و ارزشهای فرهنگی مانند صداقت، عدالت و احساس وظیفه ایجاد می شود، پدیدار میگردد.
بهزبان ساده فرهنگ مالیاتی را میتوان مجموعه ای از طرز تلقی، بینش و واکنش اشخاص در برابر سیستم مالیاتی دانست، این طرز تلقی به طور قطع با یک قانون مناسب و نیز عملکرد مأمورین مالیاتی در به کارگیری قانون و مواجهه با مؤدیان، نقش اساسی دارد. بدیهی است فرهنگ مالیاتی تا حد زیادی متأثر از فرهنگ عمومی و نیز عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و قوانین نیز عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را در جامعه تحت تأثیر قرار می دهند.
۲-۲-۶- مالیات و پس افتادگی فرهنگی
در بسیاری مواقع با پدیدهای روبرو میشویم که عناصر مادی، معنوی و فرهنگی، همسو رشد نمیکنند و به اصطلاح جامعهشناسانه با نوعی نابسامانی فرهنگی روبهرو شده که این موضوع کل فرایند را دچار اختلال می کند. به این پدیده «پس افتادگی فرهنگی» گویند(ثاقب فر، ۱۳۸۶). به طور مثال، در مقوله ترافیک، مدلهای اتومبیل بر اساس رشد تکنولوژی، نوین می شود. اما فرهنگ استفاده از آن همسو با عنصر مادی آن رشد نمیکند. در خیابانها با ازدیاد خودرو روبرو میشویم و در نهایت سنگینی بار ترافیک در گذرگاهها رخ میدهد. در نتیجه، این پدیده حاکی از پس افتادگی فرهنگی در اثر ناهماهنگی بین عناصر مادی و معنوی آن است.
نظام مالیاتی مرکب از قانون، روشهای عملیاتی، مالیاتدهندگان، دستگاه مالیاتی به نمایندگی از حاکمیت است که زنجیره ثبت نام توسط مالیات پردازان تا وصول مالیات توسط دستگاه مالیاتی را شامل می شود.
در این چارچوب ابزارهای موجود در سیستم مالیاتی چون روشهای پرداخت مالیات، بهنگام کردن قوانین مالیاتی و مدرن کردن شرح وظایف و نمودار سازمانی، دستگاه مالیاتی را بهعنوان عناصر مادی فرهنگ مالیاتی باید در نظر گرفت. از طرف دیگر هنجارهای حاکم بر ذهنیت گروه های اجتماعی نسبت به پرداخت مالیات و موارد مصرف آن، همچنین احساس عدم تبعیض بین مؤدیان مالیاتی نسبت به مسائل مالیاتی، رویکرد دولت به تأثیر مالیات در بودجه دولت، جملگی عناصر معنوی فرهنگ مالیاتی را تشکیل می دهند.
دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با مطالعه مربوط بودن ارزش هزینه مالیات از دیدگاه سرمایه ...