بیش از سی سال تحقیق انجام شده بر روی مبحث عدالت در سازمان ها، نشان می دهد که افراد به شدت نسبت به رعایت عدالت در تخصیص پیامدها ، رویه هایی که به موجب آن ها پیامدها تخصیص می یابند و رفتار هایی که با آنها صورت می گیرد ، حساس هستند. (آمبروس، ۲۰۰۲، ۷۰۵)
اینکه چرا افراد در سازمان نسبت به عدالت و رعایت آن حساس هستند بیشتر به کارهای لیند و تیلر[۴۱] (۱۹۸۸) در زمینه عدالت رویه ای باز می گرددد . لیند و تیلر دو مدل را در توصیف چرایی توجه افراد به رعایت عدالت در رویه های سازمان معرفی کردند: مدل منافع شخصی و مدل ارزش گروهی . رویکرد سومی که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است رویکرد اخلاقی یا مدل فرا انگیزه های اخلاقی در پاسخ به چرایی توجه افراد به رعایت عدالت می باشد. (Ibid, 706)
۲-۲-۶-۱) رویکرد ابزاری به عدالت : مدل منافع شخصی[۴۲]
در این مدل بیان می شود که علت اهمیت عدالت برای افراد در این است که نهایتا به آنها اجاره می دهد تا دستاوردهای شخصی شان را حداکثر سازند. بدین معنا که افرد چون معتقدند که رویه های منصفانه نهایتا منجر به پیامدهای با ارزش برای آنها خواهند شد . برای این رویه ها ارزش قائلند. (کول و فلینت، ۲۰۰۲، ۲۲) افراد همواره به دنبال کسب منافع بلند مدت می باشند .ر ویه های منصفانه به افراد قدرت پیش بینی و کنترل بر پیامدهای در یافتی خود را می دهند . زمانیکه افراد این درک را داشته باشند که با آنها منصفانه رفتار خواهد شد می توانند دریافتی های خود را پیش بینی نموده و همچنین برای دریافت آنچه از سازمان می خواهند برنامه ریزی کنند.
۲-۲-۶-۲) رویکرد اجتماعی به عدالت :مدل ارزش گروهی [۴۳]
بر اساس این مدل (که به مدل ارتباطی نیز موسوم است) نیاز به تعلق و وابستگی گروهی اهمیتی به مراتب فراتر از منافع مادی برای افراد دارد .در این مدل بیان می شود که رعایت عدالت به افراد اطلاعاتی در مورد جایگاهشان در گروه ارائه می دهد. بدین معنا هنگاهی که افراد صاحب اختیار و قدرت در گروه با افراد با عدالت رفتار کنند این رفتار به فرد اطلاعاتی در مورد موقعیت او در گروه ارائه می دهد و بنابر این در ایجاد ارزش برای فرد و ایجاد حس هویت مشترک مفید است . در اینجا رویه هایی دارای ارزش اند که انسجام گروه را افزایش دهند. زیرا داشتن روابط بلند مدت در گروه ها برای افراد ارزشمند است . گروه ها ارائه دهنده چیزی بیش از ارزش های مادی برای افراد هستند وابستگی های گروهی به مثابه ابزار هایی برای دستیابی به موقعیتهای اجتماعی و اعتماد به نفس عمل می نماید . بنابر این افراد تمایل دارند تا از موقعیت خود در گروه آگاه باشند و نوع رفتار با افراد با این آگاهی را در آنها ایجاد می کند و ظرفیت های فکری افراد در بستر ارتباطات گروهی گسترش می یابد. (کول و فلینت، ۲۰۰۲، ۲۲)
۲-۲-۶-۳) رویکرد اخلاقی به عدالت : مدل فرا انگیزه های اخلاقی [۴۴]
فولگر(۱۹۸۰) رویکرد سومی رابرای درک اهمیت رعایت عدالت مطرح می کند. او عدالت را به منزله یک ویژگی اخلاقی می داند و بیان می کند که عدالت بر اصول اخلاقی انتزاعی متکی است و افراد به علت احترام به ارزشهای انسانی در خصوص رعایت عدالت حساس اند. (آمبروس، ۲۰۰۲، ۸۰۲)
به باور فولگر (۲۰۰۱) الگوی وظیفه شناسی اخلاقی دارای توان بالقوه ای برای تبیین چرایی توجه افراد به مبحث عدالت است. در واقع این الگو به دنبال تبیین انگیزه اخلاقی عدالت و انصاف است، به عنوان تبیینی جایگزین برای مباحث عدالت به جای الگوهای سنتی مادی و ارتباطی مطرح شده است . دو نکته در این شرایط حائز اهمیت است: اول اینکه الگوهای مادی و ارتباطی عدالت را می توان به عنوان تبیینی بر اینکه چرا افراد توجهشان به عدالت جلب می شود نگریست چرا که افراد بر اساس این دو الگو بدلیل منافع قابل قبول و مطلوبی که از شرایط (چه بعد مادی و چه بعد شأن و منزلت گروهی و فردی) عایدشان می شود توجهشان به عدالت جلب می شود. در این مورد به نظر می رسد که این الگوها بیشتر به دنبال تبیین این امر هستند که چرا افراد علاقمند به کار کردن در سازمان ها هستند نه به دنبال اینکه چرا افراد به عدالت توجهشان جلب می شود. تبیین هایی که به ویژه از طریق الگوی مادی عدالت ارائه می شود نفع شخصی افراد است و نه انگیزه های زیر بنایی عدالت برای آنها، در حالی که عدالت در این معنی می تواند مفهوم متمایزی از انگیزه برای نفع شخصی باشد .
دو مفهوم توجه به نفع شخصی و عدالت به نظر مفاهیمی برابر می رسد اما واقعیت این است که اگر قرار باشد صرفا هرکسی به نفع شخصی و پیامدهای دریافتی توجه کند ، به زودی از لحاظ ساختار پدیدار شناسی درون ذهنی بسادگی عدالت و انصاف رنگ می بازد چراکه هرکسی به دنبال نفع شخصی خویش خواهد بود و در این بین به نفع دیگران توجهی نشان نخواهد داد. دوم اینکه الگوهای مادی و ارتباطی عدالت را ممکن است به این بحث که افراد بر اساس این الگو از طریق منافعی که به آنها اختصاص می یابد توجهشان به عدالت جلب می شود مرتبط با چرایی عدالت بدانیم . دراین شرایط نیز به نظر نمی رسد که این دو الگو واقعا در نهایت به توضیحی بر اینکه چرا افراد به خودی خود و بدون توچه به فواید و دستاوردهای مادی و اجتماعی عدالت را مهم و جدی می دانند، منجر شود در سطحی اولیه شاید این دو الگو صرفا بتوانند تبیین انگیزه مرتبه اول در باب عدالت یا انگیزه کنترل را ارائه کنند. بنابر این به نظر می رسد که در سلسله مراتب انگیزش ، انگیزه وظیفه شناسی یا وظیفه مداری نیز وجود داشته باشد که درواقع این الگو نیز تبیینی بر اینکه چرا توجه افراد در اجتماع و سازمانها به عدالت جلب می شود ارائه می نماید . (گلپرور ،۱۳۸۵،۲۲)
۲-۲-۷) اثرات و پیامدهای عدالت برای سازمان
به طور کلی تحقیقات بر روی عدالت و پیامدهای آن برای سازمان بر دو جنبه استوار است جنبه مثبت و پیامدهای ناشی از رعایت عدالت در سازمان( همچون رضایت شغلی ، تعهد سازمانی ، رفتار شهروندی سازمانی ) وجنبه منفی پیامدهای ناشی از عدم رعایت عدالت (همچون رفتار های مخرب ، پرخاشگری و دزدی یا تقلب در کار ).اگرچه ادراک عدالت و بی عدالتی در سازمان امری نسبی است، و به طور مطلق نمی توان گفت که در یک سازمان یا در موردی خاص عدالت کامل و یا بی عدالتی مطلق وجود دارد. با این وجود می توان گفت که هرچه ادراک عدالت در سازمان ارتقا یابد ، به تبع آن نگرشها و رفتار های مثبت و کمک دهنده در سازمان ارتقا می یابند و هرچه کارکنان احساس بی عدالتی در سازمان نمایند ، نگرشها و رفتار های مخرب و منفی آنان نسبت به مدیران و کارکنان افزایش می یابد.
۲-۳) فساد اداری- مالی
۲-۳-۱) تعریف فساد
در تعریف باید اذعان داشت فساد اصطلاحی است که معانی آن از یک گوینده به دیگری تغییر میکند فساد میتواند به عنوان یک برنامه خشن که در تلویزیون توسط جوانی دیده میشود تا یک تصمیمگیری سیاسی که منافع محدودی را برای اشخاص درگیر در آن فراهم میکند، تعریف شود.گویندگان از این واژه در طیفهای وسیع و در شرایط متفاوت استفاده میکنند، بطوریکه این واژه برای اکثر آنها ناخوشایند و نامطلوب است، چرا که برای آنان موضوعاتی نظیر حکومتهای فاسد و فقیر را در برمیگیرد. (روس-اکرمن[۴۵]، ۲۰۰۲، ۱)
از فساد تعاریف مختلفی ارائه شده است، که در اینجا امکان بازگویی همه آنهاوجود ندارد. ما تنها به چند مورد به صورت گذرا اشاره کرده و در انتها تعریف منتخب خود را خواهیم آورد.
در گستردهترین تعریف، فساد عبارت است از «سوءاستفاده از امکانات و منابع عمومی در راستای منافع شخصی. (ربیعی،۱۳۸۳،۲۹ ) بدین ترتیب فساد در حقیقت رفتار منحرفشده از ضوابط و وظایف رسمی یک نقش عمومی، بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقهای است.(هیود، ۱۳۸۱ ،۴۷۵) در این تعریف از فساد تعمد، غیرقانونیبودن و جایگزینی منافع خصوصی به جای منافع عمومی وجود دارد.
از جمله دیگر تعاریف فساد میتوان به موارد زیر اشاره داشت: فساد تلاش برای کسب ثروت و قدرت از طریق غیرقانونی همچون انتخابات غیرقانونی، سود خصوصی به بهای سود عمومی یا استفاده از قدرت دولتی برای منافع شخصی بوده و یک رفتار ضداجتماعی محسوب میشود که مزایایی را خارج از قاعده و بیجا و برخلاف هنجارهای اخلاقی و قانونی اعطا کرده و قدرت بهبود شرایط زندگی مردم را تضعیف میکند. (ربیعی،۱۳۸۳،۲۹)
در فرهنگ لغت معین فساد به معنی تباهی، خرابی، آشوب، بدهکاری و ظلم و… آمده است. در علم حقوق، فساد در مقابل صحت قرار گرفته و آن صفتی است که به اعتبار آن صفت، آن عمل نمیتواند دارای آثار قانونی باشد. در فرهنگ وبستر در تعریف فساد آمده است، فساد عبارت از پاداش نامشروع است که جهت وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه تخصیص داده میشود.(محمدنبی،۱۳۸۰،۳۲)
جی. ای. ناس بر این عقیده است که فساد رفتاری است که به دلیل جاهطلبیهای شخصی، معرف انحراف شخص از شیوه عادی انجام وظیفه میباشد و به صورت تخلف از قوانین و مقررات و انجام اعمالی نظیر ارتشاء، پارتیبازی و اختلاس بروز میکند.
گونار میردال فساد را در معنای وسیعتری مورد مداقه قرار داده و معتقد است، فساد به تمام اشکال گوناگون انحراف با اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام شغلی قابل اطلاق است.(الوانی،۱۳۷۹، ۴۴)
باید اشاره کرد در حال حاضر برای فساد یک تعریف جهان شمول نمیتوان ارائه داد. چرا که فساد امری نسبی بوده و ممکن است در یک جامعه عملی مصداق فساد و لاجرم مذموم بوده ولی همان عمل در جامعهای دیگر پسندیده باشد.
هنگامی که فرد به رغم مسئولیت و مأموریت اجتماعی که بر عهده دارد، برای منافع شخصی دست به عملی غیر قانونی میزند که ردیابی آن برای جامعه دشوار است، در واقع در قبال تعهد اجتماعی خود مرتکب خیانت شده و فساد اداری شکل گرفته است. به عبارت دیگر از موقعیت و امکانات اداری و سازمانی برای منافع شخص(به طور غیرقانونی) استفاده کردهاست.
براساس تعریف کارگاه آموزشی یکپارچگی حکومت در آسیا فساد عبارت است از عمل یا تصمیمی که موجب شود تا تعداد افراد متاثر از نتایج منفی عمل یا تصمیم از تعداد افراد برخوردار از نتایج مثبت آن بیشتر شوند.(فرج پور،۱۳۸۳،۱۰)
در تعریف دیگری از فساد آمده است، فساد مجموعه رفتارهایی است که از وظایف رسمی یا نقش عمومی (انتخابی یا انتصابی) به خاطر کسب منافع وسود شخصی (فامیلی، باندهای خصوصی) یا کسب موقعیت خاص، دچار تخطی و انحراف شدهاست. ( شوکت حسن[۴۶] ، ۲۰۰۴، ۲۵)
اگرچه تعاریف مختلف و زیادی از فساد ارائه شده است اما وجه مشترک تمام این تعاریف آن است که در محیط فاسد حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شهروندان نادیده گرفته میشود و یا حق مسلم فرد یا گروهی به آسانی پایمال یا به ناحق به دیگری یا دیگران واگذار میگردد.
۲-۳-۲) سطوح فساد
فساد عمدتاً در دو سطح صورت میگیرد:
سطح اول، مفاسدی است که عمدتاً با نخبگان سیاسی مرتبط بوده و کارمندان عالیرتبه و مقامات ارشد دولتها درگیر این نوع فساد هستند. تعبیر «فساد بالانشینان یقه سفید» را در این سطح میتوان به کارگرفت.
فساد در سطح دوم، میان کارمندان رده پایینی است که در این نوع مفاسد، رشوههای عمومی و کارسازیهای غیرقانونی صورت میگیرد. فساد در سطح دوم عمدتاً با بخش خصوصی و جامعه درگیر و در ارتباط است.(ربیعی،۱۳۸۳،۳۱)
۲-۳-۳)متغیرهای تسهیل و تشویقکننده یا بازدارنده از فساد
صرف نظر از ریشهها و علل فساد، عواملی نیز وجود دارند که به پیشگیری یا احتمال وقوع فساد کمک میکنند این عوامل عبارتند از:
۱- حدی که سطح اخلاق و هنجارهای رفتاری و فرهنگی جامعه (ارزشهای فرهنگی و اجتماعی منطقهای یا ملی) رفتار غیراخلاقی و فساد را ترویج یا مانع از آن میشوند.
سطح اخلاق عمومی، میزان احترام به خود (عزت نفس فرد)، شناسایی از جانب دیگران و ارزشهای رفتاری یا به عبارتی میزان اعتقاد قلبی مردم به معیارهای اخلاقی، همچون تاکید بر وجدان کاری و انضباطی اجتماعی، احترام به قانون و اجتناب از لطمه زدن به اموال عمومی، رعایت حقوق سایر شهروندان و . . . بر میزان فساد تاثیر میگذارد. هر قدر معیارهای اخلاقی یک شهروند یا یک کارمند بالاتر باشد هزینههای اخلاقی یا روانی فساد بیشتر و احتمال وقوع آن نیز کمتر خواهد بود. سطح اخلاق کارمندان در محیط کار بر روی خطر کشف و گزارش عمل فساد تاثیر میگذارد. در اکثر مواقع اقدامات فاسد یک کارمند توسط تعدادی از همکاران وی اعم از زیردست، مافوق و همردیف قابل کشف و شناسایی است، چنانچه سایر کارمندان از سطح اخلاقی بالائی برخوردار باشند جلوی اقدام کارمند فاسد را گرفته یا مراتب را به ادارات بازرسی گزارش میدهند. در برخی جوامع مردم درجه تحمل بالاتری نسبت به رفتارهای خلاف هنجارها دارند و در نتیجه متخلفان چنین احساس میکنند که علیرغم انحراف از معیارهای قانونی و اساسی باز هم میتوانند به کار خلاف خود ادامهدهند و چنانچه این درجه تحمل به طور غیرمعقول و بیرویه بالا رود، میزان فساد در جامعه گسترشیافته و سطح اخلاقیات به پایین میگراید.(فتاحی،۱۳۸۰، ۲۴)
از سوی دیگر اگر جامعه نسبت به ارتکاب فساد اداری بیتفاوت باشد این امکان وجود دارد که به تدریج قبح اجتماعی فساد تنزل کرده و قانونگذاران نیز از شدت تنبیهات اداری و قانونی مجرمین بکاهند. بنابراین میزان گسترش فساد عمومی نه تنها از سطح اخلاقی جامعه تاثیر میپذیرد بلکه متقابلاً بر آن اثر میگذارد.
۲- سطح نسبی و اجتماعی آنچه از فساد عاید میگردد
هرچه سطح نسبی آنچه که احتمال دارد عاید مستخدم دولت یا کارمند عالیرتبه و سیاستمدار شود، بیشتر یا با ارزشتر باشد و ارزیابی مختلف از هزینهای مترتب بر فساد کمتر باشد احتمال اینکه وی تشویق و مصمم به ارتکاب فساد شود بیشتر خواهد بود و بدیهی است که عکس آن نیز صادق میباشد.
شدت تعهدات و علایق خانوادگی و خویشاوندی
در جوامعی که مردم روابط اجتماعی و شخصی نزدیکی دارند احتمال وقوع فساد بیشتر، تشخیص آن دشوارتر و مجازات خلافکاران دردسرانگیزتر خواهد بود.(تانزی،۱۳۷۸، ۱۸۱) برای کارمندان و کلیه اربابرجوع ادارات در جوامع در حال توسعه معمولا این نکته پذیرفته شدهاست که کارمند بین اربابرجوع آشنا و غربیه تبعیض قایل میشود. هرقدر روابط خانوادگی گستردهتر باشد فشار اعضای خانواده و اقوام که انتظار دارند معیارها و ضوابط به خاطر آنها زیر پا گذاشته شود بیشتر خواهدبود و در نتیجه بر شدت فساد اداری از نوع خویشاوندسالاری و در رابطهمداری افزوده خواهد شد.
۴- میزان شیوع فساد
شهروندی که متقاضی خدمات فسادآمیز است باید در اداره دولتی مورد نظر کارمندی را بیابد که بتواند اقدامات مورد نظر خود را انجام دهد، شانس یافتن چنین کارمندی به میزان رواج فساد اداری در بین کارمندان بستگی دارد. هر قدر تعداد کارمندان فاسد بیشتر باشد یافتن کارمندی که حاضر به همکاری باشد آسانتر است، از سوی دیگر چنانچه کارمندی که عمل فاسد کارمند دیگری را کشف میکند خودش نیزفاسد باشد به جای افشاگری از کارمند فاسد حقالسکوت مطالبه میکند یا اینکه با او به توافق میرسد که هر دو نسبت به اقدامات فسادآمیز سکوت کنند، بنابراین هر قدر نسبت کارمندان فاسد بیشتر باشد فساد بیشتر خواهد شد.
همچنین هر قدر تعداد کارمندان فاسد بیشتر باشد یافتن گروهی از همکاران برای ارتکاب فساد اداری که نیاز به همکاران سایرین دارد آسان تر و کم هزینه تر خواهد بود. بنابراین میزان گسترش فساد بر روی هزینه اعمال فسادآمیز وهزینه تنبیهی آن موثر است، به همین دلیل است که گفته میشود فساد «فساد » میآورد. (حبیبی،۱۳۷۵، ۶۲- ۵۹)
۵- میزان خواست و تمایل شهروندان به افشاء موارد فساد
اگرچه فساد امری نسبی است و با مشخصات جامعه خاصی ارتباط دارد و ممکن است آنچه که در یک جامعه فساد تلقی میشود در جامعه دیگری جزئی از دادوستد روزمره تلقی شود اما میزان تمایل وعلاقه شهروندان به افشای موارد فساد نقش مهمی در جلوگیری از گسترش فساد دارد در برخی جوامع به دلایلی شهروندان از ارسال اطلاعات و افشاگری اجتناب میکنند برخی از این دلایل عبارتند از:
الف: در محیطهایی که فساد فراگیر است شهروندان باور ندارند که مسئولین یا نهادها به طور جدی خواهان مبارزه با فساد هستند از این رو افشاگری خود را بینتیجه میپندارند.
ب: برخی از شهروندان علیرغم اطلاع یافتن از موارد فساد چون نفعی در ظاهر امر عایدشان نمیشود حاضر نیستند زمان و انرژی خود را در این موارد صرفکنند، به عبارت دیگر آنها بیتفاوت هستند.
ج- ترس از تنبیه و مجازات، به درد سرافتادن، اخراج و یا حتی مرگ عامل مهم دیگری است که سبب سکوت شهروندان میگردد.
د- در برخی فرهنگها مردم تصور میکنند افشای تخلفی که موجب تنبیه یا اخراج کارمند شود گناه است. چون سبب قطعروزی او و خانوادهاش می شود بعلاوه در کشورهای جهان سوم به دلیل عدم کارایی دولت در ارائه خدمات به شهروندان مردم کلاهگذاشتن سر دولت را قابلقبول میپندارند لذا از افشای آن خودداری میکنند.(حبیبی،۱۳۷۵،۱۱۱-۱۱۰)
دانلود فایل های پایان نامه با موضوع رابطه عدالت سازمانی با عوامل موثر بر فساد اداری- ...