آنچه را که به عنوان مسئله اجتماعی میتوان به آن پرداخت مجازات اعدام نیست، بلکه نمایش این شیوه از مجازات در ملأعام است که بازدارندگی آن به اثبات نرسیده است؛ گفتنی است که نمایش خشونت نه تنها آثار روانی و نامطلوبی بر روی زنان و کودکان میگذارد بلکه افزایش خشونت را در پی خواهد داشت چرا که نمایش صحنه اعدام اساساً خشونتزا است و به استمرار چرخه خشونت در جامعه کمک میکند.
بنابراین از منظرعلم جامعشناسی چنین کاری تایید نمی شود، چون از دیدگاه جامعه شناختی این کار اساسا افزایش و گرایش به پرخاشگری را در جامعه مهیا میکند. برخورد برخی از حاضران در مراسم اعدام در ملأعام که ساعتها وقت صرف میکنند و حتی در این مدت بگو و بخند میکنند، وقتی مراسم اعدام در فرایند زمانی در مکانهای مختلف تکرار شود نوعی بیتوجهی را در انسانها ایجاد میکند، نتیجه این میشود که تاثیر روانی خود را از دست میدهد و همانند گاوبازی یا مشت زنی در سایر جوامع میشود که انسانهایی که از دیدن صحنههای خشونتبار لذت میبرند از دیدن صحنه اعدام فردی لذت میبرند. تکرار این مراسم به افراد کمک میکنند تا خصلتهای پرخاشگرانه خود را بروز دهند. زمانی مردم از ریختن خون حتی حیوان ناراحت میشدند اما هم اکنون در مراسم اعدام انسانی حضور مییابند در واقع آنچه در حال رخ دادن این است که سطح نگرش مردم از بازی با خون حیوانات به خون آدمیزاد تغییر مییابد و گرایش به خونریزی و کشتن انسانها همانند تماشای آن بهنجار میشود و در برنامه بلند مدت گرایش به آدم کشی و قتل با برگزاری چنین مراسمهایی عادی شده و زمینهساز عادی سازی جرم در جامعه میشود. اصولاانسانها از برنامههای هیجانی استقبال میکنند، این اقدام درجه میزان تحمل آدمکشی را در جامعه افزایش داده و موجب عادی شدن جنایت میشود.
مجید ابهری، متخصص علوم رفتاری نیز درباره اعدام در ملأعام معتقد است اعدام در ملأعام به شکل رایج دو اثر بر روحیه اجتماعی جامعه دارد، یکی اثر بازدارندگی است که بسیار موقت و کوتاهمدت است چرا که بزودی از حافظه جامعه پاک میشود و اگر قرار بود اعدام خاصیت بازدارندگی داشته باشد، الآن نباید هیچ قاتل و متجاوزی در کشور وجود داشته باشد و دیگر اینکه اعدام در ملأعام موجب گسترش روحیه افسردگی در جامعه میشود، چرا که تماشای منظره اعدام میتواند آثار رفتاری مختلفی داشته باشد که یک بعد آن هشدار و بازدارندگی است ولی ابعاد دیگر آن باید توسط روانشناسان، رفتارشناسان و آسیبشناساناجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین در این زمینه باید به این نکته توجه داشت که اعدام در ملأعام نه تنها میزان تحمل آدمکشی را در جامعه افزایش میدهد بلکه این اقدام از نظر روانشناختی مکانیزم دفاعی و جبرانی را برای خانواده مجرم ایجاد میکند و موجب تقویت روحیه قساوت، انتقام و نفرت میشود و بطور بالقوه میتواند باعث قهرمانپروری مجرم نیز شود.[۵۱]
در ادامه آقای ابهریمیگوید: اعدام در ملأعام برای جرمهای ضداجتماعی ممکن است آثار پیشگیرانه داشته باشد، اما اثرخشونتزایی و افسردگی آن بیشتر است و در درازمدت موجب پیدایش خشونت مخصوصاً در نوجوانان و جوانان میشود.
وقتی انسان شاهد کشته شدن کسی باشد از لحاظ عاطفی و روحی دچار ترس و اضطراب و نگرانی میشودواحتمال دارد اعدام در ملأعام برای افرادی که ممکن است مرتکب جرم شوند، عامل بازدارنده باشد،اما آثار منفی و مخربی بر روحیه اجتماعی جامعه میگذارد، ولی در مواردی که مجرمی با عمل خود موجب رعب، وحشت و نگرانی عمومی شود، اعدام در ملأعام میتواند موجب اطمینان خاطر و احساس آرامش در افراد شود.ولی متأسفانه در مورد کودکان خشونتی که در این عمل وجود دارد میتواند موجب نهادینه شدن ترس و ایجاد اضطراب در آنها شود.
به طور کلی میتوانیم تاثیر اجرای مجازات در ملأعام را بر روی تماشاگران و افراد جامعه، گسترش خشونت در جامعه بدانیم که آثار آن عبارتند از: کم شدن حساسیت تماشاچیان چنین صحنههایی نسبت به خشونت و پرخاشگری و در نتیجه عادی شدن چنین صحنههایی و از بین رفتن اثر تنبیهی و بازدارندگی این عمل، زیاده طلبی در پرخاشگری برای ایجاد هیجان بیشتر،ایجاد اضطراب و عصبی کردن تماشاچیان با نشان دادن وجود جرم و جنایت وخشونت در جامعه و ایجاد این تصور که در هیچ جا امنیت وجود ندارد، و در نتیجه باعث خدشه دار شدن بهداشت روانی مردم می شود.
۲-۳-۲-۴-۳کرخت شدن
طبق پژوهشهای روانشناسان اجتماعی، قرار گرفتن مکرر در معرض اخبار دردناک و ناخوشایند، اثر کرختکنندهای برحساسیت ما نسبت به این رویدادها باقی میگذارد. در یک آزمایش، روانشناسی به نام دکتر ماری فرانس مارین، استاد روانشناسی دانشگاه مونترال کانادا در سال ۲۰۱۱ با انجام تحقیقی این موضوع را سنجید. او برای سنجش تاثیر اخبار بد بر سلامت روان در آزمایشی برای ۵۶ زن و مرد که در آزمون شرکت کرده بودند، ۱۲ خبر خنثی و عادی و ۱۲ خبر بد مثل قتل، خشونت و سوانح راپخشکرد.
این مرحله اول آزمون بود، آزمودنیها باید در مرحله دوم تکالیف اضطراببرانگیزی را حل میکردند، در هر دو مرحله هورمون کورتیزول شرکتکنندگان در آزمون در بزاق دهانشان سنجیده میشد. این هورمون که بهدنبال استرس ترشح میشود در مرحله اول–یعنیشنیدناخبارخنثیواخبارمنفی- ترشحنشدهبود، امادرمرحلهدومکهآنهابایدآزمونهایچالشبرانگیزیراحلمیکردند،هورمونکورتیزولزیادیدربزاقدهانشانجمعشدهبود. نتیجهگیریمحققاینبود که افراد با شنیدن مکرر اخبار بد کرخت میشوند و واکنشی نشان نمیدهند اما وقتی خودشان در موقعیت چالشی قرار میگیرند، زودتر از افراد دیگری که در معرض اخبار بد نبودند دچار استرس و اضطراب میشوند (استونزل، ۱۳۵۷: ۱۱۱).
-
- آثار و اهداف اجرای مجازات در ملأعام
پس از بیان مباحث نظری و شناخت پیشینه تاریخی اجرای مجازات در ملأعام در فصل اول و سپس شناخت مبانی و اصول اجرای مجازات در ملأعام از دیدگاه فقهی، علوم جناییدر فصل دوم، در این فصل به بررسی اهداف و آثار ناشی اجرای مجازات در ملأعام میپردازیم.
اهداف اجرای مجازات درملأعام
قطع نظر از اینکه در خصوص اجرای مجازات در ملأعام از دیدگاه فقهی معتقد به کدام نظریه(وجوب، استحباب یا اجرای مجازات در ملأعام) باشیم بین علما و صاحبنظران در مورد اهداف، آثار و تبعات فردی و اجتماعی اجرای مجازات در ملأعام اتفاقنظر وجود ندارد؛ برخی آن را واجد آثار مثبت و بعضی نیز آن را دارای تبعات منفی میدانند؛ ضرورت بحث در این باره بدین جهت است که شناخت اهداف، آثار و نتایج متفاوت حاصل از اجرای مجازات در ملأعام در هنگام صدور و اجرای حکم توسط مامورین دستگاه قضایی می تواند مفید فایده واقع شود.
لذا در این قسمت به بررسی اهداف اجرای مجازات از جمله ضرورت حفظ نظام اجتماعی، تقلیل امکان بزهکاری و پیشگیری از بزهدیدگی و سودمند بودن اجرای آن برای مجرم پرداخته می شود.
۳-۱-۱ ضرورت حفظ نظام اجتماعی
وقوع جرایم تهدیدی علیه اجتماع محسوب می شود، چراکه نظام اجتماع از هم گسیخته می شود و امنیت و اقتدار حاکم بر جامعه خدشهدار می شود. گاه با وقوع برخی جرایم افکار عمومی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و یا ساختارهای نظام به طور جدی در معرض خطر قرار میگیرند که در این موارد، افراد خواستار برخورد سریع و قاطع دستگاه قضا با مرتکبان این جرایم هستند. به عنوان مثال، اگر با مرتکبین جرایم اقتصادی یا کلاهبرداران حرفهای به شدت برخورد شود و از طرق مختلفی چون اجرای مجازات آنها در ملأعام، انتشار اسامی آنها در رسانههای گروهی، جراید، سایتهای اینترنتی و غیره به عموم افراد معرفی شوند، علاوه بر پیشگیری از وقوع جرایم مشابه در آینده و کاهش آنها، اعتبار و ابهّت این گونه مرتکبان از میان میرود و نظم مختل شده اجتماع باز میگردد.
پس، ضرورتهای اجتماعی در برخی موارد ایجاب می کند که از اجرای مجازات در ملأعام به عنوان حربهای موثر برای سرکوبی جرم و جلوگیری از بزه دیدگی افراد مختلف جامعه استفاده شود. لیکن، در این میان باید جانب احتیاط را رعایت کرد تا تاثیرات سوء احتمالی اعمال این شیوه اجرای مجازات به حداقل کاهش یابد.
جوامع بشری برای جلوگیری از تخطی افراد از قواعد و قوانین اجتماعی دو شیوه اساسی تعبیه کرده اند: جامعه پذیری و کنترل اجتماعی. جامعه پذیری شیوهای است که در آن قواعد و هنجارها درونی می شود و فرد بدون هیچگونه مراقبت بیرونی، همواره آنها را مراعات می کند. اما این شیوه همیشه کارآمد نیست. برخی افراد استعداد تخطی از قوانین را دارند و برخی موقعیتها بگونهای است که منافع یا احساس افراد، آنها را به سمت جرم سوق میدهد، علیرغم علم به خطا بودن آن. در این موقعیتها، باید شیوه های دیگری را دنبال کرد، یعنی مراقبت از اینکه کسی خطا نکند و تنبیه کسانی که خطا کرده اند.
مجازات اصولا به همین منظور طراحی شده است. هدف اساسی مجازات، کاهش احتمال تخطی از قوانین است، با دو شیوه، اول اینکه با مجازات مجرم، وی تنبیه می شود و با تنبیه وی، احتمال تکرار جرم در وی کم می شود. این تنبیه دامنهای از مجازاتهای اجتماعی مانند خنده و تمسخر و بایکوت دارد تا مجازاتهای رسمی، مثلا جریمه اقتصادی، زندان و تبعید، زندان انفرادی (برای محروم کردن فرد از ارتباطات اجتماعی با دیگر انسانها) و بالاخره اعدام. فردی که حضورش برای جامعه خطرناک است، یا جرم بزرگی مرتکب شده که وجدان عمومی جامعه خدشه دار شده است، یا بارها مرتکب جرم شده و مجازاتهای دیگر بر وی دیگر اثر ندارد، باید از جامعه حذف شود. اعدام برای این منظور تعبیه شده است.
اما مجازات فقط به معنای حذف شخص مجرم و تنبیه وی نیست، بلکه کم کردن احتمال جرم در آینده را نیز به همراه دارد. مجازات مجرم، تاثیرات مثبتی بر دیگر افراد جامعه، که مرتکب جرم نشدهاند دارد. یکی از این تاثیرات، تمایز میان مجرم و غیرمجرم است، که باعث افزایش همبستگی اجتماعی می شود. اما تاثیر اساسی مجازات در ترسی است که مجازات یک فرد بر دیگر افراد ایجاد می کند. وقتی فرد بداند یا بشنود که جامعه در حفاظت از هنجارها و قواعد خود جدی است و تخطی از آن را به سختی تنبیه می کند، در کجروی تردید و تامل می کند.این کارکرد بازدارندگی مجازات است.
برای اینکه این کارکرد محقق شود، در گذشته، مجازاتها علنی و در منظر و مرئی مردم بوده است. همچنین مجازاتها طولانی و شدید بوده است. مجازات اعدام در مغرب زمین پیش از انقلاب فرانسه (تعذیب)، بسیار دردآور بوده و کارکرد اساسی آن طولانی کردن فرایند جان دادن محکوم به اعدام بوده است. میشل فوکو در صفحات ابتدایی کتاب مراقبت و زندان به تفصیل مجازات کسی را که به پادشاه فرانسه سوء قصد کرده بوده، بیان می کند، که تمام اعضا و عضلات وی را، یکی یکی جدا کردند و تا وقتی آن نگون بخت هنوز تنهای (بدون دست و پا) داشته زنده بوده است. فوکو نقل می کند که فرد مدام از جلاد تقاضا میکرده که او را از این رنج خلاص کند. لذا مجازات در ملأعام، همراه با مجازات شدید، صورتی از مجازات را پدید میآورده که امیل دورکیم آن را مجازات تنبیهی مینامد. لذا مجازات در ملأعام، علاوه بر تشفی وجدان جمعی آسیب دیده بر اثر تخطی از هنجارها، به افزایش همبستگی اجتماعی (تمایز میان مجرمین و سایر جامعه) نیز میانجامید و در نهایت اینکه با ترساندن مردم از مجازات، احتمال تکرار دوباره آن را توسط دیگران کاهش میدهد.
این نوع از مجازات، در برخی کشورهای جهان با همان صورت گذشته تکرار می شود.(ایران، عربستان)اما در دوران حاضر، تغییرات اجتماعی فراوانی رخ داده که باعث شده که این نوع از مجازات، با انواع پیامدها روبرو شود که از اثرگذاری آن کاسته است. برخی از این تغییرات عبارتند از:در گذشته بین وقوع جرم و زمان انجام مجازات فاصله اندکی بود و کمتر حقی به متهم داده میشد تا به انواع روشها بیگناهی خود را ثابت کند، یا قاضی به سرعت به علم میرسید و حکم صادر میکرد. به همین دلیل، به سرعت مجرم مجازات میشد. اما امروزه با طولانی شدن فاصله بین جرم و مجازات، اصل جرم فراموش می شود و خانواده داغدار نیز داغ خود را فراموش می کنند. با فراموش شدن جرم و آسیبهای وارده از جرم (به دلیل فاصله زمانی)، در زمان مجازات، رافت به سمت مجرم افزایش پیدا می کند.
چون این بار آنکه در معرض مرگ است، مجرم است نه قربانی. رویه جامعهپذیری در دوران گذشته و نیز آشنایی آنها با جنگ و مرگ، کودکان را در برابر مجازات آسیب پذیر نمیکرد. کودکان از ابتدا با مساله مرگ درگیر بودند و مرگ در متن زندگی جریان داشت. اما امروزه مشاهده مرگ و اعدام برای کودکان بسیار دردناک است و ممکن عواقبی برای تمام عمر بر آنها داشته باشد. از این رو، دقت می شود تا کودکان شاهد مجازات اعدام نباشند.
پایه گذاران مکتب نئوکلاسیک فرانسه معتقدند که مجازات باید موجب آرامش و تسکین افکار عمومی شود و مجرم در حین اجرای مجازات متنبه شده و نتایج اعمال بد خود را درک کند. اعمال عقوبت را باید به اطلاع مردم رساند تا وقوف بر آن اثر تهدیدی کیفر حاصل شده و مردم جدیت دستگاه عدالت جزایی را در مقابله با بزهکار شاهد باشند. بنابراین شایسته است که مقامات قضایی در مواردی از پیش، مردم را آگاه ساخته تا با حضور آنها اجرای کیفر انجام شود. بنابراین اجرای کیفر مخصوصا در محل ارتکاب جرم خود می تواند متضمن امنیت و آرامش عمومی باشد و نظم مختل شده در اثر جرم را به دامان جامعه بازگرداند و باعث ایجاد حسن امنیت و آرامش ناظران مجازات شود.[۵۲]
لازم به ذکر است در نظام کیفری اسلام نیز ایجاد جامعهای سالم و برخوردار از آرامش و نظم عمومی به منظور تحقق اهداف عالی انسانی همواره مورد توجه بوده است و اعمال مجازاتها در ملأعام در خصوص برخی مجرمان نشانگر کوششی است در راستای حفظ و بقای اجتماع. همانگونه که در برخی موارد ضرورتهای اجتماعی مستلزم برخوردهایی چون اجرای مجازات در ملأعام برای نیل به اهداف گوناگون فردی واجتماعی است و در این راه گاهی قاطعیت و شدّت عمل لازم است. لیکن در اعمال این شیوه اجرای مجازات نباید با برخوردهای نامناسب و استفاده از ابزارهای غیر متعارف متوسل شد و آن را به طور ناروا نسبت به طیف گستردهای از مجرمان بدون مرزبندی و تفکیک میان آنها به کار برد؛ چرا که همین امر می تواند زمینه ساز اغتشاش و شاید ناامنی در جامعه شود.
البته در این رابطه موریا دوگلان که یکی از حقوقدانان اواخر قرن هجدهم است چنین مینویسد: قاضی هنگام اعلام و اجرای مجازات میبایست سه منظور اساسی قانونگذار را در نظر داشته باشد:
یکم: مجرم اصلاح شود و دوباره مرتکب همان جرم یا جرام دیگر نگردد.
دوم: آنکه انتقام فردی که از جرم زیاندیده کشیده شود.
سوم: نظم عمومی مختل نگردد یعنی وحشت و شدت مجازات طوری نباشد که کسی در فکر ارتکاب چنان بزهی نیفتد (مارکویست، ۱۳۳۳: ۹۲و ۹۳).
با توجه به این نظریه متوجه میشویم که مجازات در ملأعام نیست که می تواند منجر به حفظ نظم در جامعه شود، بلکه اجرای قاطع مجازات در چاچوب قانون استکه می تواند موجب حفظ نظم عمومی و اثر بخشی اهداف غائی قانونگذار گردد.
۳-۱-۲ تقلیل امکان بزهکاری
در بعضی از مجازاتها میبینیم که تحقیر مجرم مورد نظر است. این امر هم باعث شرمندگی خود وی و دریافتن قبح عملی است که از او سر زده و هم باعث بیداری دیگران که شاهد ماجرا هستند، تا به عاقبت زشت و ناخوشایند ارتکاب اعمال خلاف قانون پی برده، از اندیشه ارتکاب چنین اعمالی دور شوند.
یکی از وجوهی که میتوان برای توجیه اجرای مجازات در ملأعام نسبت به برخی مجرمان مطرح نمود، تقلیل امکان بزهکاری و پیشگیری از بزه دیدگی بسیاری از افراد است. زیرا به هنگام اعمال مجازات در ملأعام افراد زیادی شاهد آن خواهند بود و در این میان کسانی که احتمال ارتکاب جرایم مشابه توسط آنان در آینده میرود، به تامل واداشته میشوند و در برخی از آنها نیز ارعاب و نگرانی از اجرای چنین مجازاتی ایجاد می شود و از طرفی نیز با شناخته شدن مجرم در میان افراد، احتمال بزهدیده واقع شدن بسیاری از افراد تقلیل مییابد.
پس مشاهده صحنهی چنین مجازاتهایی و یا شنیدن خبر آنها باعث می شود که دیگران متوجه شوند که چنین رفتارهایی مضر و غیر سودمند است و چه سرنوشتی در انتظار مرتکبان آنها خواهد بود. بنابراین همین احساس تردید و یا ترس از رسوایی در میان همگان می تواند در بازدارندگی دیگر افراد جامعه از ارتکاب جرایم مشابه موثر واقع شود.
البته به این امر هم باید توجه داشت که تاثیر اجرای مجازاتها در ملأعام از نظر جلوگیری از ارتکاب جرایم به واکنش اعضای جامعه، مشروعیت مجازات، وضع اجتماعی مجرم هم بستگی دارد(صانعی، ۱۳۷۲: ۱۶۵). پس باید به ملاحظات گوناگونی چون نوع جرم، میزان آسیب وارده به اجتماع و افراد از ناحیهی آن جرم، موقعیت و شخصیت مجرم و غیره توجه داشت تا به میزان اثربخشی مجازات در بازدارندگی عموم افراد جامعه پی برد.
سودمندی اجرای مجازات در ملأعام برای افراد جامعه
در کنار ضرورتهای اجتماعی و بازدارندگی عمومی، یکی دیگر از مبناهایی که از نظر عقلی برای اعمال اجرای مجازات در ملأعام میتوان مطرح نمود، سودمند بودن آن برای مجرم است. زیرا با ارعاب حاصل از معرفی شدن به افراد جامعه و احیانا رسوایی در بین همگان میتوان به تقویت زمینه اصلاح مجرم امید بست. ولی در عین حال باید توجه داشت که صرفا با تکیه بر این مبنا نمی توان بازپذیری و تطبیق مجدد مجرم با جامعه را به دست فراموشی سپرد چرا که یکی از نتایج اعمال کیفر باید اصلاح و تربیت مجرم باشد. پس، نمی توان منکر این امر شد که معروفیت و اشتهار ناشی از اعمال اجرای مجازات در ملأعام در برخی از جرایم و رسوایی و بدنامی در میان افراد ممکن است مجرم معرفی شده را بیش از پیش جریتر و گستاختر کند و چه بسا باعث انتقامجویی در او شود.
همچنین اجرای مجازات در ملأعام باب سوءاستفاده و تبعیض در قانون و اجرای مجازات را برای افراد ذی نفوذ و دارای قدرت و ثروت بسته و دستگاه قضایی، به ویژه قضات و ماموران اجرای احکام را از اتهام اخذ رشوه، پارتی بازی و سایر سوءاستفادههای غیرقانونی مبرا میسازد، زیرا در صورتی که مجازاتها در اتاقهای بسته انجام شود این شائبه را ایجاد می کند که ممکن است دراجرای مجازات افرادی خاص، عدالت آن گونه که باید رعایت نشده باشد و همین نگاه بدبینانه به سیستم قضایی باعث بدگمان شدن و بی اعتمادی افراد جامعه خواهد شد.
اجرای این کیفر باید به چنان شیوهای انجام شود که بازگشت دوبارهی مجرم به راه صحیح زندگی را دشوار نکند تا از این طریق هم عدالت محقق شود و هم اهداف اصلاحی و تربیتی تامین گردد.
با توجه به مطالب فوق، میتوان گفت که هر کدام از این مبناها به تنهایی نمیتواند توجیه کننده اعمال مجازات در ملأعام باشدو ترکیبی از این تئوریهاست که می تواند مبنای اساسی عمال مجازات در ملأعام محسوب شود. چراکه با اعمال این شیوه مجازات در برخی از جرایم خاص، انتظار میرود ضمن حفظ کرامت و مقام والای انسانی، پاسخی مناسب به ضرورتهای اجرای این مجازات داده شود تا هم انسجام و نظام خدشه دار شده اجتماع سامان یابد و هم با برخورد صحیح و مناسب در اعمال این مجازات، علاوه بر تحقق اهداف بازدارندگی آن، عدالت کیفری هم محقق شود.
۳-۱-۴هدف پیشگیرانه مجازات در ملأعام
هدف کیفر تحمیلی به بزهکار، تنها برقراری تعادل اجتماعی، تنبیه اخلاقی و مجازات مجرم به لحاظ عدم رعایت وظایف اجتماعی و ارضای افکار عمومی نگران و منزجر نیست. علاوه بر آن لازم است که هر مجازات آن طور انتخاب و اجرا شود که برای دیگران درس عبرتی باشد و کارکرد پیشگیرانه سودمندی را ایفا کند. مجازات باید کمک کند تا جرمی که به وقوع پیوسته، دیگر بار چه توسط خود مجرم( پیشگیری خاص) و چه توسط سایر شهروندان( پیشگیری عام) تکرار نشود (بولک، ۱۳۸۵: ۴۲).
در مورد نکته اخیر، کیفر تحمیلی باید برای دیگران یک درس و الگوی نجاتبخش(عبرتآموزی) محسوب شود؛ در مورد نکته اول یعنی تحقق پیشگیری خاص، باید کوشش کرد تا مجرم چه از طریق تهدید و چه از طریق اصلاح و سازگارسازی مجدد( بهسازی)، دیگر مرتکب جرایم جدید نشود.
به نظر میرسد یکی از اهداف قانونگذاران و مجریان قانون در رابطه با اجرای مجازات در ملأعام، بحث پیشگیری باشد که با این شیوه اجرا سه گروه از افراد جامعه را مخاطب خود میسازد: مجرمان را، با این هدف که دیگر مرتکب جرم نشود، مجرمان بالقوه را، تا به آنها نشان دهد سرانجام تخطی از قانون را، و همچنین حتمیت و قطعیت اجرای مجازات را برای آنها اثبات کند و آنان را از جرایم احتمالی منصرف کند؛ و در آخر هدف عامه مردم است که عملکرد خود را در رابطه با جرایم و پیشگیری از آن نشان دهد.
آثار مجازات در ملأعام