هر چه اقتصاددانان عامل اصلی ایجاد همکاری و همیاریهای اجتماعی را در تئوری خود به نام «تئوری بازیها» جستجو میکنند، ولی شواهد تجربی به ندرت نشان میدهند که گردهمایی اعضا یک گروه برای رسیدن به یک هدف معین ابتدا به عنوان یک استراتژی در بازی، آن گونه که اقتصادیان معتقد هستند، آغاز شده باشد هنگامی که انجمن حمایت از محیط زیست شکل میگیرد به طور قطع به تنها چیزی که نمیاندیشید انتخاب یک استراتژی برای بازی در برابر یک رقیب است، بلکه آنچه مهم است اعتقادات مشترکی است که در بین اعضای این انجمن به عوامل باز میگردد که حفظ محیط زیست را برای این افراد به صورت یک ارزش مثبت در آورده است. به طور قطع نقطه آغاز این همیاری در اینجاست. ولی تداوم این همیاری، گروه را در مواجهه با موانع موجود، به انتخاب استراتژیها برد و باخت برخواهد انگیخت.
بر مبنای نظر جیمز کلمن عوامل ساخت سرمایه اجتماعی از ۴ دسته خارج نیست (کلمن، ۱۳۷۷):
عوامل نهادی= عقلائی، غیر عقلائی
عوامل خود جوش = عقلائی، غیر عقلائی
عوامل بیرونی= دین، ایدئولوژی، فرهنگ و تجربه تاریخی مشترک
عوامل طبیعی= خویشاوندی، نژاد و قومیت
در این دستهبندی تئوری بازی در گروه عوامل خودجوش جای میگیرد. به عنوان شاخهای در یک گروه از نه گروه مشاهده میشود لذا نظریه بازی هر چند میتواند یکی از عوامل تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی باشد ولی در میان سایر عوامل اجتماعی دارای اثر کمتری است.
۲-۱۶- چگونه میتوانیم موجودی سرمایه اجتماعی را افزایش دهیم؟
بحث این که سرمایه اجتماعی از کجا میآید برای سیاستگذارانی که میخواهند موجودی سرمایه اجتماعی را در کشوری مفروض افزایش دهند باید آموزنده باشد. دولتها هم میتوانند بعضی کارهای مثبت برای ایجاد سرمایه اجتماعی انجام دهند و هم از دست زدن به کارهای مثبت برای ایجاد سرمایههای اجتماعی انجام دهند و هم از دست زدن به کارهای دیگری که از موجودی سرمایه اجتماعی در جامعه میکاهد، بپرهیزند. میتوانیم پنج نظر را در اینجا عنوان کنم (تاجبخش، ۱۳۸۴):
نخست: دولتها اهرمهای مشخصاً متعددی برای ایجاد بسیاری از اشکال سرمایه اجتماعی در اختیار ندارند. سرمایه اجتماعی در بسیاری موارد یکی از محصولات جنبی دین، سنت، تجربه مشترک تاریخی و دیگر عواملی است که از کنترل هر دولتی خارجاند. سیاست بخش عمومی «دولت» میتواند مبتنی بر هنجارهای حاضر سرمایه اجتماعی- مثلاً شبکههای اجتماعی مورد استفاده در تولید و تکمیل اطلاعات مورد استفاده در «فرایند پرداخت» وامهای خرد طراحی و اجرا شود، ولی نمیتواند اثرات دین را به عنوان یکی از منابع ارزشهای مشترک کپیبرداری کند. سیاست گذاران هم چنین نیاز بدان دارند تا آگاه باشند که سرمایه اجتماعی، خصوصاً وقتی که گروههایی که شعاع اعتمادشان ناچیز است آن را تداعی میکنند، میتواند آثار خارجی منفی تولید کند و برای جامعه محیط بر آن گروهها زیان و صدمه به بار آورد.
دوم: عرصهای که در آن دولتها احتمالاً بزرگترین قابلیت مستقیم در به وجود آوردن سرمایه اجتماعی را دارند، آموزش و پرورش است. موسسات آموزشی سرمایه انسانی را صرفاً انتقال نمیدهند. این نکته نه فقط در آموزش ابتدایی و متوسطه بلکه در آموزش عالی نیز مصداق دارد. پزشکان تنها پزشکی نمیآموزند بلکه سوگند بقراط را نیز فرا میگیرند. یکی از بزرگترین راههای جلوگیری از فساد این است که کیفیت آموزش حرفهای دیوان سالاران عالی رتبه را افزایش بدهند و روحیه «همکاری» گروهی در بین این نخبگان به وجود آورند.
سوم: دولتها به طور غیر مستقیم «فرایند» ایجاد سرمایه اجتماعی را از طریق تأمین کالاهای عمومی به شیوهای کارآ و به اندازه کفایت، به ویژه از طریق تعریف و تثبیت حقوق مالکیت و امنیت عمومی و ترویج و تحکیم کنند. دیگوگامبتا نشان داده که مافیای سیسیلی را میتوان همچون محافظ خصوصی حقوق مالکیت در بخشی از ایتالیا دانست که دولت به طور تاریخی در ایفای وظیفه تعریف و تثبیت حقوق مالکیت درخشی از ایتالیا دانست که دولت به طور تاریخی در ایفای وظیفه تعریف و تثبیت حقوق مالکیت قصور ورزیده است.
در روسیه دهه ۱۹۹۰ هم چیزی نظیر مافیای سیسیلی ناگهان سر برآورد. از حقوق مالکیت خصوصی در مقایسه با عرصهای که پای دولتی در بین باشد بسیار کمتر حمایت میشود. زیرا به هیچ وجه نمیتوان مانع آن شد که کسانی که قرار است از مالکیت خصوصی حمایت کنند به فعالیتهای غیر قانونی دست نبازند. هم چنین توسل به زور برای تضمین حقوق مالکیت در معرض صرفهجوییهایی ناشی از مقیاس قرار دارد. مردمی که از قدم زدن در خیابان بترسند که نمیتوانند با هم انجمن تشکیل دهند، داوطلبانه دست به کاری بزنند، رأی بدهند، یا از یکدیگر مواظبت کنند. در صورت وجود یک محیط با ثبات و امن برای کنش و واکنش و برای تعریف و تثبیت حقوق مالکیت است که احتمال آن اعتماد به طور خود جوش در نتیجه تکرار کنشها و واکنشهای افراد عقلانی به ظهور رشد افزایش مییابد (فوکویاما، ۱۹۹۹).
چهارم: دولتها وقتی تصمیم به انجام فعالیتهایی میگیرند که بهتر است بر عهده بخش خصوصی یا جامعه مدنی گذاشته شوند، تأثیری به شدت منفی بر سرمایه اجتماعی بر جای میگذارند. مبنای همکاری عادت است و اگر دولت در سازماندهی همه چیز دخالت کند. مردم به دولت وابسته میشوند و تواناییهای خودجوش را برای کار کردن با یکدیگر از دست میدهند. جامعه فرانسه در پایان فرون وسطی سرشار از مدنیت بود، ولی در نتیجه متمرکز شدن دولت که فرانسویان را با ترویج یک نظام تبعیض آمیز امتیازات حقیر و تفاوتهای موفقیتآمیز اجتماعی به جان هم انداخت. اعتماد افقی در بین افراد به سستی گرایید همین اتفاق در پی انقلاب بلشویکی در اتحاد شوروی سابق رخ داد: حزب کمونیست، آگاهانه تلاش کرد تا همه اشکال به هم پیوستگی افقی مردم را به سود پیوندهای عمودی در بین «حزب- دولت» با فرد متزلزل کند این سبب شد که جامعه پس از فروپاشی شوروی، هم از اعتماد و هم از مدنیت پایدار بیبهره شود، بدیهی است دلایل مقبولی وجود دارد که توضیح میدهند چرا کشورها باید اندازه دولت را به دلایل اقتصادی محدود کنند. در صدر این دلایل میتوان به انگیزهای فرهنگی برای حفظ قلمرو و کنش فردی و ابکار فرد در ایجاد سازمانهایی که محصول به هم پیوستن مردم جهت ایجاد جامعه مدنیاند، اشاره کرد.
پنجم: نظام تأمین اجتماعی در شکلگیری سرمایه اجتماعی نقش مهم دارد. سه نکته بسیار مهم برای درک پیوندها و روابط میان سرمایه اجتماعی و نظام تأمین اجتماعی و نظام تأمین اجتماعی مطرح است. نخست این که سیاستها و برنامههای تأمین اجتماعی باید به افزایش انگیزه مشارکت مردم در هر سه زمینه نظام تأمین اجتماعی یعنی بیمه، حمایت اجتماعی و امداد اجتماعی کمک کند. دوم این که انجمنهای مدنی غیر دولیت از قبیل اتحادیهها و انجمنهای خیریه میتوانند نقش مهمی در مقابله با چالشهایی که در آینده در برابر نظام تأمین اجتماعی ایران قرار خواهد داشت، ایفا کنند و سومین نکته این است که نظام تأمین اجتماعی در ایران «کالای همگانی» محسوب میشود (فوکومایا، ۱۳۷۹).
۲-۱۷- ارزشهای اجتماعی- فرهنگی(social cultural values )
ارزشهای اجتماعی و فرهنگی یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی است و به نوعی شامل همه ابعاد آن میشود. این نوع ارزشها در جامعه انسانی قدمت فراوان دارند و هر جامعهای بر رعایت آنها تأکید فراوان میکند. مثلاً ارزشی همچون احترام به بزرگترها، احترام به شخصی که از ما بیشتر میداند، ارزشی است که در همه فرهنگها و جوامع بر آن تأکید میشود. همچنین ارزشهای دیگری همچون صداقت، وفای به عهد، خوش قول و قرار بودن. این نوع ارزشها یک نوع ضمانت اجرایی عرفی دارند. حتی در جوامعی که ضمانتهای عرفی تضعیف شدهاند، ضمانتهای قانونی برای اجرای این نوع ارزشها به وجود آمده است. به عنوان مثال احترام به استاد یکی از مولفههایی است که همه جوامع علمی آن را رعایت میکند. در همه جوامع استاد یک قدرت نمادین(symbolic power) دارد که دانشجو و دانشآموز را ملزم به رعایت احترام به او میکند، هم چنین وفای به عهد نیز همچون حالتی دارد، در این مورد اگر چنانچه شخصی به عهد بسته شده وفا نکند امکان دارد با جریمههای مادی و زندان مواجه شود.
الف- امنیت اجتماعی(social security)
امنیت اجتماعی به گونهای تنگاتنگ با احساس امنیت گره خورده است. یعنی هر گاه شخص احساس کند که از هر لحاظ در امنیت است میتوان گفت که امنیت اجتماعی وجود دارد. بنابراین احساس امنیت پدیده روانشناختی- اجتماعی است که دارای ابعاد گوناگونی است. این احساس ناشی از تجربههای مستقیم و تجربههای نیابتی افراد از شرایط و اوضاع محیط پیرامونی است و افراد گوناگون به صورتهای مختلف آن را تجربه میکنند. منابع تأمین کننده احساس امنیت برای آحاد و گروههای مختلف جامعه نیز متفاوت از یکدیگر است و این منابع در سه سطح کلان، میانی و خرد اثر میگذارد (مرجایی، ۱۳۸۱).
در سطح کلان، ساختار کلی جامعه و ایمن بودن از جنگ، قحطی، خشکسالی، سیل، زلزله و سقور ساختار سیاسی حکومت از عمده منابع است که ساختار کلان احساس امنیت در افراد را شکل میدهند.
ب) مشارکت اجتماعی(social participation )
مشارکت به مفهوم کنشی قصددار، هدفمند، ارادی، اختیاری با خصوصیات متعامل بین کنشگر و زمینه اجتماعی و محیطی او و تقبل آگاهانه انجام امری یا بخشی از امور در شکل معاضدت، معاونت، همیاری و همکاری از روی میل و رغبت و نیاز و با هدف بهبود و زندگی اجتماعی به عوان یکی از عوامل تأثیر گذار بر فرایندهای توسعه ملی از سوی صاحبنظران مختلف مطرح شده است (محسنی تبریزی، قاضی طباطبایی، مرجایی، ۱۳۸۳).
ابعاد مشارکت در این تحقیق عبارتند از: مشارکت اقتصادی، مشارکت سیاسی، مشارکت ادبی، مشارکت مذهبی و همچنین عضویت در گروهها و انجمنها و سازمانهای غیر دولتی و …
مشارکت اقتصادی(economic par): شامل کمک مالی به فقرا و ایجاد صندوق قرضالحسنه و نیز کمک مالی به دیگر کارمندان میشود.
مشارکت سیاسی(politic participation): شامل شرکت در انتخابات صنفی و سیاسی، شرکت در اعتراض و تحصنهای کارمندی و صنفی، جمع آوری رأی برای کاندیداها.
مشارکت ادبی(literary participation ): به آن مشارکتی اطلاق میشود که شخص در یک فعالیت ادبی شرکت داشته باشد مثل فعالیت ادبی در کانونها و نشر شعر و مقاله در مجلات، سخنرانی و مقالهنویسی.
مشارکت مذهبی: یعنی مشارکت در امور مذهبی مثل شرکت در جلسات مذهبی و نماز جمعه، عضو هیأتهای مذهبی بودن و …
ج) آگاهی و شناخت knowledge
آگاهی و شناخت بیشتر به معنای داشتن اطلاع از جامعه و اعضای جامعه است. این فاکتور یکی از شاخصهای مهم در ایجاد سرمایه اجتماعی است. آگاهی و شناخت افراد از جامعهای که در آن زندگی میکنند و به آنها کمک میکنند در تصمیمگیری و تعامل در افراد چندان مشکلی نداشته باشند. این عامل یکی از پیش شرطهای اعتماد تلقی میشود و یکی از شرطهای لازم جهت مشارکت میباشد. بالطبع هنگامی که افراد از ماهیت مسائل جامعه خود مطلع و آگاه نباشند کمتر اعتماد و مشارکت را خواهند یافت. آگاهی و شناخت جزء جدای ناپذیر و ذاتی روابط اجتماعی است. اطلاعات و شناخت در فراهم آوردن شالودهای برای شناخت مهم است. برای به دست آوردن شناخت از محیط پیرامون باید به آن توجه کافی کرد. موارد شناختی افراد در جامعه در برگیرنده توجه آنها به محیط پیرامون، در جریان آخرین اخبار و اطلاعات جامعه بودن، دنبال کردن رویدادهای علمی، آشنایی با حیطهکاری و تحصیلی آشنایی با قوانین و مقررات حاکم بر دستگاه و نهادهایی که آنجا مشغول هستند، میشود. مجموع این عوامل تشکیل دهندهی میزان آگاهی و شناخت افراد است.
د) انسجام اجتماعی social solidarity
انسجام اجتماعی یکی از مؤلفههای مهم سرمایه اجتماعی است. انسجام اجتماعی به معنای حمایت افراد یک جامعه از همدیگر است. همبستگی اجتماعی در جامعهای به وجود میآید که از یک وجدان جمعی برخوردار باشد. از نظر دور کیم وجدان جمعی عبارتست از مجموعه باورها و احساسات مشترک در بین حد وسط اعضای یک جامعه، وجدان جمعی دارای حیات خاص خویش است. مع هذا بدون مشارکت افراد در حین آن، نمیتواند واقعیت یابد. زیرا طبق تعریف وجدان جمعی در تمام گستره جامعه پراکنده است و جزء در افراد در جای دیگری تحقق نمییابد. همبستگی اجتماعی ناشی از نظمی است که جامعه به خود میگیرد. این نظم تأمین کننده منافع اکثریت است و حتی فردیتها را هم در جهت منافع عامه هدایت و سازمان میدهد. ارجع بودن منافع عمومی بر منافع شخصی و لطمه نزدن به منافع عمومی به خاطر سوء استفاده شخصی از مصادیق بارز انسجام اجتماعی است. رأی اکثریت جامعه و گروه را پذیرفتن، احساس مسئولیت کردن در قبال وظایف اجتماعی محوله، کمک به همنوع، تساهل و تسامح با دیگر قومیتها و فرهنگ و توانایی زندگی کردن در یک قلمرو فرهنگی باعث انسجام اجتماعی است.
ه )سرمایه فرهنگی cultural capital
هم یکی دیگر از مؤلفههای سرمایه اجتماعی است. اصطلاح سرمایه فرهنگی برای اولین بار توسط پیربوردیو، جامعهشناس فرانسوی به کار رفته است. سرمایه فرهنگی یک نظریه کلی است، به این معنی که تلاش میکند تبیینهایی را برای فاکتورهایی مثل پیشرفت تحصیلی به شیوهای که دامنه وسیعی از تأثیرات مختلف را ادغام می کند، ساختار دهد. سرمایه فرهنگی همانند سرمایه فیزیکی قابلیت انباشت در نزد فرد را دارد و شخص آن را از بدو تولد از طریق گذراندن سیستم آموزشی جمع میکند. بوردیو مینویسد که یکی از نقشهای آموزش به طور عمده باز تولید اجتماعی است که در خدمت اهداف ایدئولوژیکی توانمند ساختن طبقات مسلط اجتماع به باز تولید قدرت، توانگری و امتیاز مشروعیت است (پیربوردیو، ۱۹۸۵).
۲-۱۸- سرمایه اجتماعی و علم اقتصاد
تاریخ دقیق ظهور سرمایه اجتماعی در علم اقتصاد دقیقاً معلوم نیست. اما اسناد موجود نشان میدهد که این اصطلاح اولین بار توسط بوردیو در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت. با این حال، اولین نظریهها و تعاریف سرمایه اجتماعی به صورت علمی و جدی توسط کولمن و پاتنام صورت گرفت. کولمن و پاتنام از طراحان اولیه نظریه سرمایه اجتماعی هستند و به عبارتی دیگر مفهوم سرمایه اجتماعی توسط (کولمن ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ و پاتنام ۱۹۹۳) پایهریزی شد و در علم اقتصاد مطرح گردید.
۲-۱۸-۱- سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی و توسعه اقتصادی
سرمایه اجتماعی در پاسخ به این سوال مطرح میشود که چرا برخی از کشورهای پیشرفته و برخی کشورها عقب افتادهاند.
یا این که چرا برخی شهرها و یا سازمانها توسعه یافته و برخی دیگر توسعه نیافتهاند؟ تحقیقات به عمل آمده راجع به سرمایههای انسانی، فیزیکی یا مادی پاسخگویی کامل این گونه سؤالات نیست. بلکه حلقه مفقودهای در اینجا وجود دارد.
اکثر اندیشمندان، نیروی انسانی را اساس ثروت ملتها و سرمایه فیزیکی را عامل فرعی و حاشیهای میشمارند انسانها عامل فعالی هستند که سرمایهها را متراکم ساخته و از منابع طبیعی بهرهبرداری میکنند. انسانها سازمانهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی فرهنگی را به وجود میآورند و راه کارهای توسعه را ارائه میدهند در کنار سرمایه انسانی، سرمایه مادی (فیزیکی) است، یعنی انسان فقط به کمک دانش خود نمیتواند به توسعه برسد و همچنین وجود منابع خام و منابع مالی لزوماً نمیتواند عامل توسعه باشد. به همین خاطر بعضی از کشورها با وجود دارا بودن منابع خام زیاد همچنان عقب افتادهاند در کشور کوبا هیچ بیسوادی وجود ندارد اما کشوری عقب افتاده است. کشوری مثل فرانسه بالغ بر دو میلیون بیسواد دارد ولی پیشرفته است. برخی کشورها مانند هند زیر استعمار شدید انگلستان بودهاند اما کشوری نسبتاً پیشرفته است. در کنار آن کشوری مانند اتیوپی را مشاهده میکنیم که اصلاً تحت استعمار هیچ کشوری نبودهاند اما بسیار عقب افتادهاند. کشورهای اروپایی شرقی از خیل عظیم تکنسین و متخصصین برخوردار میباشند ولی لزوماً کشورهای پیشرفتهای نیستند. بنابراین در اینجا باید به دنبال حلقه مفقود شدهای گشت (پاتنام، ۱۹۹۳).
سرمایه اجتماعی در توسعه اقتصادهای پیشرفته غربی نیز اهمیت بسزایی دارد. مارک گرانوتر جامعه شناس اقتصادی گفته است که معاملات اقتصادی همچون پیمانکاری یا کاریابی، وقتی در شبکههای اجتماعی انجام گیرند، کارآمدتر هستند. بیهوده نیست که یکی از راهبردهای فراگیر ثروتمندان نو کیسه «کار شبکهای» است. پژوهشهایی که درباره «بخشهای صنعتی بسیار کارآمد و بسیار انعطافپذیر» (واژهای که آلفرد مارشال، یکی از بنیانگذاران اقتصاد مدرن ابداع کرده) به عمل آمده بر شبکههای همکاری میان کارگران و کارآفرینان کوچک تأکید کرده است. این نقاط تمرکز سرمایه اجتماعی که هیچ شباهتی با مناطقی که آمیزه بیتناسبی از ویژگیهای دوران پیش از صنعتی شدن را ندارد، چرخ صنایع فوق مدرن، از تکنولوژی پیشرفته دره سیلیکون تا صنعت مد «بنتون» را به حرکت در میآورد. حتی نظریههای اقتصادی همچون «نظریه جدید رشد» نیز پیش از مدلهای نئوکلاسیک متعارف به ساختار اجتماعی (چیزهایی که در خارج از سرمایه انسانی قرار دارند) توجه میکنند. رابرت لوکاس که از بنیان گذاران اقتصاد «انتظارات عقلانی» است میگوید که انباشت سرمایه انسانی در اصل فعالیت اجتماعی است که گروههای مردم را به گونهای در بر میگیرد که در انباشت سرمایه فیزیکی همتایی ندارد (پاتنام).
۲-۱۸-۲-کارکردهای اقتصادی سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی
اقتصاد مجموعهای از چهار راههای منفعتی است که در هر چهار راه منفعت، مجموعهای از مبادلهها صورت میگیرد و در هر مبادله مجموعهای از بستههای حقوق مالکیتی داد و ستد میشود، برای این که مبادلهها به راحتی و با کمترین هزینه انجام بگیرد. باید حقوق مالکیت این بستههای مالکیتی به خوبی حفاظت شوده باشد در گردش کار یک اقتصاد، در هر دوره باید تعدادی بیشماری از بستههای حقوقی مالکیتی داد و ستد شود در نتیجه در هر دوره به تعدادی بیشماری قانون کلی و موردی نیاز دارد که تمام این انواع حقوق مالکیت را نوشته، تعریف و ثبت کند و از طریق یک دستگاه حقوقی عریض و طویل آنها را تضمین کند اما هیچ دولتی در عمل توان و امکان تعریف و تضمین این بستههای حقوق مالکیت را ندارد در هر اقتصاد، انبوهی از بستههای حقوق مالکیت در هر روز داد و ستد میشود بدون آن که اصولاً دولت از وجود آنها مطلع شود و حی بسیاری از آن بستههای حقوقی دارای تعریف دقیق و قانونی نیستند (رنانی، ۱۳۸۴).
کارکرد اقتصادی سرمایه اجتماعی کاهش هزینههای معاملاتی هستند که با مکانیسمهای هماهنگی رسمی مثل قراردادها، سلسله مراتب، قوانین بروکراسی و موارد مشابه مربوط هستند. حقیقت موضوع این است که هماهنگ کردن فعالیتها بر اساس هنجارهای غیر رسمی به عنوان بخش مهمی از اقتصاد مدرن پایدار میمانند و این مسئله به دلیل ماهیت پیچیده فعالیتهای اقتصادی و فناوری پیچیده است. بسیاری خدمات پیچیده برای کنترل، خیلی پر هزینهتر هستند و از طریق استانداردهای حرفهای داخلی خیلی بهتر از مکانیسمهای کنترل رسمی، کنترل میشوند. یک مهندس نرمافزار بسیار آموزش دیده اغلب بیشتر از بهرهوری خودش نسبت به سرپرست خود مطلع است، یک خزانهداری اغلب وقتی که به قضاوت یک مأمور مالی با تجربه واگذار شود کاراتر است از این که توسط کتابی مثل سر رشتهدار دولتی انجام شود تعدادی از مطالعات تجربی پیشنهاد میکند که فناوری پیشرفته تحقیق و توسعه اغلب به مبادله غیر رسمی حق مالکیت عقلایی وابسته است، به دلیل این که مبادلات رسمی به دلیل افزایش هزینههای معاملاتی بیش از حد است و سرعت مبادلات را کم میکند حتی در محیطهایی با فناوری پیشرفته پایین، سرمایه اجتماعی به کارایی بیشتری نسبت به تکنیکهای هماهنگی رسمی منجر میشود. که محلهای کاری را به شیوه بروکراسی بسیار متمرکز سازمان دهی شده، نا کارآمدی زیادی به وجود میآورد موقعی که تصمیمات به تأخیر افتادند و اطلاعات تحریف شدند و زنجیرهای سلسله مراتب فرمان به طرف پایین حرکت کردند در بسیاری از کارخانههای تولیدی، ساختارهای مدیریتی مسطحتر جایگزین شده است که مسئولیت را به سطوح پایین خود کارخانه واگذار کرده است. کارگرانی که خیلی به منابع دانش تخصصی نزدیکتر هستند اختیار دارند که خود تصمیم بگیرند به جای آن که آن را به سلسله مراتب مدیریتی واگذار کنند این کار اغلب به بازدهی بالایی منجر میشود اما کاملاً به سرمایه اجتماعی نیروی کار وابسته است اگر بین کارگران و مدیران عدم اعتماد یا فرصت طلبی فراوان وجود داشته باشد، تفویض اختیار کردن در یک سیستم تولیدی کوچک لازم است به از کار افتادگی فوری منجر میشود. این در واقع آن چیزی است که در جنرال موتوری طی اعتصابهای اصلی پیدا کرده و علاوه بر آن موجب انتقال دانش اعضای گروهها به یکدیگر شده و جریان مناسبی را از یادگیری و دانش در بین آنها فراهم میسازد و این امر نیز میتواند در کاهش هزینههای مدیریتی و توسعه اجتماعی و سازمانی بسیار موثر باشد.
پروساک مفهوم سرمایه اجتماعی را از منظر اقتصادی مورد بررسی قرار داده است. وی این گونه اظهار میدارد که سرمایه اجتماعی از لحاظ اقتصادی سودآور است. چرا که تعاملات حداقل سه نمود خارجی دارد و میتواند انتقال اطلاعات در مورد رفتار دیگران را تسهیل میسازد و مشکل فرصت طلبی را کاهش میدهد، میتواند انتقال اطلاعات مربوط به تکنولوژی و روشهای جدید را تسهیل ساخته و شکستها (که در نتیجه کمبود اطلاعات به وقوع میپیوندد) را کاهش میدهد و در نهایت، مشکل سواری مجانی را کاهش داده و فعالیتهای جمعی را تسهیل میسازد.
۲-۱۹- کارکردهای سرمایه اجتماعی:
آنچه موجب میشود سرمایهی اجتماعی جذاب به نظر برسد، کارکردهای سرمایهی اجتماعی است. کارکردهای سرمایهی اجتماعی در دو دستهبندی کلی قابل بازیابی است.
۲-۱۹-۱- همبستگی و انسجام:
«انسجام عبارت است از میزان کشتی که اعضا در مقابل گروه احساس میکنند. انسجام حاصل از سرمایه اجتماعی، خود به تقویت سرمایهی اجتماعی می انجامد، و اجتماع سعی میکند هویت ویژهای را به اعضای خود تزریق نماید و از این طریق به همبستگی میان اعضای گروه بیفزاید.
افزایش همکاری، تسهیل اقدامات و کاهش هزینهها:
کارکرد مهم سرمایهی اجتماعی، افزایش همکاری میان اعضای شبکه است. با افزایش همکاری، رسیدن به اهداف راحتتر صورت میگیرد و هزینهی کمتری صورت میگیرد. «همانطور که سرمایهی فیزیکی و سرمایهی انسانی، فعالیت مولد را تسهیل میکنند، سرمایهی اجتماعی نیز همین کار را انجام میدهد. برای مثال گروهی که در میان اعضای آن وفاداری و اعتماد شدیدی وجود دارد، میتواند کارهای بسیار بزرگتر در مقایسه با گروه دیگری که در میانشان اعتماد و وفاداری وجود ندارد انجام دهد.»
تحقیقاتی که بر روی کار گروهی صورت گرفته، نشان میدهد، در گروهها، فعالیت افراد افزایش مییابد و بنابراین با صرف هزینهی کمتر، نتایج بهتری نصیب کل گروه میگردد. اگر در گروه سرمایه اجتماعی بالا باشد، کارها به نحو آسانتری پیش میرود. اما اگر سرمایهی اجتماعی کم باشد، هزینهی بیشتری برای رسیدن به اهداف باید پرداخت نمود و همکاری میان اعضا نیز بسیار کم میگردد.
راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی۹۲- فایل ۱۱