« در تفسیر و اللهُ محیطُ بِالْکافَرین دیدگاه ها متفاوت است از جمله: بعضی گفتهاند : خدا از نیتهای درونی منافقان آگاه است و پیامبرش را نیز آگاه میسازد و برخی برآنند که منظور این است که : خدا تواناست و آنان از قلمرو قدرت او گریزگاهی نخواهد یافت. و مجاهده میگوید : خدا در روز رستاخیز گردآورنده همه آنان است و معنای احاطه در جهان دیگر همین است.» ( طبرسی، ۱۳۷۹: ۱۳۲-۱۲۹)
«فَاعْلَمْ أَنَهُ، لاإلهَ اِلا اللهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبکَ و لِلْمُومِنینَ و المُؤمناتِ و اللهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُم و مَشوائکُمْ، و باز هم بدانکه هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست و تو بر گناه خود و برای مردان و زنان با ایمان آمرزش طلب و خدا منازل انتقال شما به عالم آخرت و مسکن همیشگی شما همه را میداند.» (قرآن کریم، محمد/ ۱۹)
هجویری ذیل علم شریعت به این آیه برای دلیل بر ذات پاک، افعال و صفات الهی با این هدف که انسان نسبت به علم شریعت شناخت بهتری کسب کند اشاره کرده است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است که :
« این آیه پیرامون ایمان و کفر و سرنوشت مؤمنان و کافران آمده و میفرماید : پس بدان که معبودی جز الله نیست فاعْلَمْ انَّهُ لااِلهَ اِلاّ اللهُ، یعنی روی خط توحید محکم بایست، که داروی شفابخش و بهترین وسیله نجات، همین توحید است و احتمال این هم وجود دارد که منظور: تفکر بیشتر در امر توحید و ارتقاء به مقامات بالاتر است؛ چرا که این مسألهای که هرچه بیشتر در آن بیندیشند به مرحله عالیتری میرسند.» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۴۷۰)
خداوند در آیه مذکور خطاب به مردان و زنان کفار، آنهایی که نسبت به علم شریعت یعنی احکام و اصول دینی، بیتوجه بودهاند میگوید: به یگانگی، و احدیت ذات الهی عقیده داشته باشید، و برای درخواست آمرزش گناهان خود، به درگاه الهی روی آورید، و بدانید فقط خداوند بوده که در دنیای آخرت و روز حساب چارهساز است و شما را مورد مغفرت قرار میدهد، زیرا اعتقاد به توحید و یگانه پرستی نردبان ترقی انسان در مسیر تقرب الهی است، از این رو هرچه اعتماد خود را به پروردگان بیشتر کنید با اطمینان، و اعتماد بیشتری بر عقیده خود ثابت میمانید، بدانید که خدا یکتا و بیهمتا است و ذات او بسیط و تعدد ناپذیر است.
خاتم ملک سلیمان است علم | جمله عالم صورت و جان است علم (مولوی، ۱۳۸۵ : ۳۵۱) |
« وَ أَن تَوَلَّوُافَا عْلَمُواأنَّ اللهَ مَوْلَکُمْ نِعْمَ اَلْمَولَی و نِعْمَ النَّصِیرُ، بدانید ک البته خدا یار شماست که بهترین یاور است.» (قرآن کریم، الانفال/ ۴۰ )
هجویری ابتدا مختصری پیرامون علم شریعت یعنی (مجموعه احکام و اصول دینی) پرداخته و در ادامه به این آیه استناد کرده است :
« منظور از جمله اِنْ تَوَلَّوُا، این است که اگر از اطاعت این نهی سرباز زدند و از جنگ دست برنداشته و همچنان به فتنه انگیزی ادامه دادند باید شما بدانید که خداوند سرپرست و یاور شماست و با وثوق به یاری خدا با آنان مصاف شوید که او نیکو سرپرست و نیکویاور است و نِعْمَ المَولی و نِعْمَ النَصیر در این آیه از اسماء حسنی خداست و در این صورت منظور از اسم به معنای مصطلح نخواهد بود.» (علامه طباطبایی، ۱۳۸۷: ۹۹)
تحلیل نگارنده این گونه است که : خداوند در این آیه خطاب به مسلمانان به آنها روحیه و آرامش میدهد و میگوید ۱- اگر کافران به سخن شما، یعنی همان سنت پیامبر، و رکن سوم علم شریعت، توجهی ندارند و همچنان به جنگ و خونریزی ادامه میدهند، بدانید یاریگر شما خداست و او بهترین سرپرست و مددکار میباشد. ۲- با اطمینان و اعتماد به قدرت پروردگار در جنگ و مصاف با دشمن ادامه دهید و بدانید مدد پروردگار و نصرت الهی و عمل به رکن سوم علم شریعت و سنت پیامبر در جنگ یاریگر شما بوده تا هیچگاه متأثر و ناراحت و پشیمان نشوید.
« اَلَمْ تَرَ إلَی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِلَّ و لَوْشآءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً ثُمَ جَعَلْنا الشمسَ عَلَیهِ دَلِیلاً، آیا ندیدی که لطف خدا چگونه سایه را با آنکه اگر خواستی ساکن کردی بر سر عالمیان بگسترانید آنگاه آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم.» (قرآن کریم، الفرقان/ ۴۵)
هجویری ذیل علم شریعت به این آیه قرآنی استناد کرده است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است :
« در این که منظور از سایه کدام سایه است میان مفسران گفتگوست: جمعی میگویند : این سایه کشیده و گسترده همان سایهای است که بعد از طلوع و قبل از طلوع آفتاب بر زمین حکم فرماست و لذت بخشترین سایهها و ساعات همان است، این نور کم رنگ و سایه گستر، از لحظه طلوع فجر شروع میشود و به هنگام طلوع آفتاب، روشنایی جایگزین آن میگردد، بعضی دیگر گفتهاند منظور تمام سایه نیم کره زمین است که : در برابر آفتاب قرار گرفته، سایهای است مخروطی که در طرف مقابل در فضا گسترده میشود و این سایه مخروطی دائماً در حرکت است و با طلوع آفتاب در یک منطقه پایان میگیرد.» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۱۲۹-۱۲۸)
نگارنده بر این عقیده است : در آیه مذکور منظور از سایه، لطف، احسان و حمایت خداوند در حق بندگان خود بوده و این حکایت از وسعت علم بیکران الهی دارد که بر انسانها نیکوکار گسترده میشود ۲- به قدرت خدای متعال در هنگام طلوع و غروب آفتاب و اینکه قانون طبیعت براساس برنامه دقیق تنظیم شده و کارگردانی جهان آفرینش به واسطه علم نامتناهی خداوند متعال بوده اشاره شده است. ۳- اداره جهان هستی، ایجاد و احداث آن، فعل خداوند یکتاست و اتقان و نظم شگفتانگیز مخلوقات دلیل قدرت الهی است زیرا اگر علم نامحدود خدا که جزء صفات کمال اوست نبود نمیتوانست چنین موجودات منظم و شگفتانگیزی را با کمیت و کیفیت بسیار دقیق بیافریند.
« افلاَ یَنظُرُونَ الی الأبِلِ کیفَ خُلِقَتْ، آیا در خلقت شتر نمینگرند که چگونه خلق شده است. » (قرآن کریم، ترجمه الهی قمشهای، غاشیه/۱۷)
هجویری آیه فوق را دلیلی بر نگاه کردن همراه با تامل در افعال خداوند دانسته تا بدان وسیله افعال فاعل را به مدد علم وی بشناسند.
آیه درس عبرتی است برای کسانی که در گمراهی و غفلت به سر میبرند و این غفلت سبب شده که بیراهه بروند ولی، خداوند برای متنبه کردن آنها آفرینش شتر را برایشان به تصویر کشیده، تا با آشنا شدن به چگونگی خلقت این موجود به علم خالق آن پی ببرند، و بدانند علم بسیط الهی با بیکرانگی آن فراتر از آفرینش مخلوقات بوده است.
« ویژگیهای این حیوان چنان است که دقت در آفرینش او ما را متوجه خالق بزرگی میکند که آفریننده چنین موجودی است آری قرآن میگوید : آیا این گمشدگان وادی غفلت، به اسرار شگفتانگیز این موجود اندیشه نمیکنند، تا راهی به حق یافته و از بیراهه بازگردند منظور از ینظرون در این آیه، نگاه کردن عادی نیست بلکه نگاهی توام با تفکر و اندیشه و دقت است. » (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۴۴۴)
نگارنده بر این عقیده است که : واژه ینظرون، در آیه فوق خطاب به کسانی بوده که در راه شناخت خداوند به سرگشتگی دچار شدهاند، برای اینکه به راه راست برگردند و از گمراهی، خطرات، و وساوس آن نجات پیدا کنند چگونگی آفرینش شتر توسط خداوند متعال را مورد تأمل قرار دهند، و با توجه به این که منبع علم الهی لایتناهی بوده میتوان عجایب آفرینش را با دقت در افعال خدا و علم بسیط او درک کرد.
« فاطِرُ السمواتِ و اَلاَرضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ أزواجاً و مِنَ الأنعام أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیه لیسَ کَمثْلِهِ شیءُ و هُوَ السَمیعُ البَصیرُ، خدای آفریننده زمین و آسمآنها برای شما آدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار داد و نیز چهار پایان را جفت آفرید تا با این تدبیر ( ازدواج) شما را خلق بیشمار کند آن خدای یکتا را هیچ مثل و مانندی نیست و او بر بندگان شنوا و بیناست.» (قرآن کریم، الشوری/۱۱)
هجویری آیه مذکور را دلیل بر علم خدا افعال و حکمت وی دانسته تا انسان بتواند فاعل را به کمک صفاتش بشناسد.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه آورده است که :
« در پایان این آیه و بیان اوصاف دیگر ذات مقدس پروردگار میگوید : او شنوا و بیناست و آری او هم خالص است و هم مدبر، هم شنواست و هم بینا و در عین حال شبیه و نظیر و مانند ندارد به همین دلیل باید در سایه ولایت و ربوبیت او قرار گرفت و قید بندگی غیر او را از خود برداشت.» ( مکارم شیرازی، ۱۳۸۷: ۳۹۰)
این آیه به رکن سوم علم حقیقت ( علم به افعال و حکمت خدا) اشاره کرده زیرا در عالم، آفریدگار و خالقی جز خدا وجود ندارد و هر موجودی که لباس هستی پوشیده است، مخلوق و آفریده اوست، خداوند خالق آسمآنها و زمین و بهترین تدبیرگر هستی است و گستره خالقیت الهی در همه جهان پراکنده بوده و ذات خداوند به گونهای است که تعدد و تکثر در آن راه ندارد، آفریدگار یکتا وبیهمتاست و علم به افعال و حکمت وی این است که پروردگار بر کارهای بندگان خود آگاهی و بصیرت تمام داشته و بهترین شنونده و ناظر بر کارهای آفریدهها چه در نهان و چه در آشکار میباشد.
« إِذ یُریکَهُمُ اللهُ فی مَنامِکَ قَلیلاً وَ لَو أرَاکَهُمْ کَثیراً لَفَشِلتُم وَ لَتنازَعْتُم فی الأمْرو لاکِنَ اللهَ سَلَّمَ إِنَهُ عَلیمُ بذاتِ الصُدور، آنگاه که در خوابت دشمنانت را در چشم تو اندک نشان دادیم و اگر سپاه دشمن را بسیار به چشم شما نشان داده بودیم کاملاً هراسان و بد دل شده و در امر ما مخالفت میکردید لیکن خدا شما را به سلامت داشت که او دانا و متصرف در اندیشههای درونی دلهای خلق است.» (قرآن کریم، الانفال/۱۴۳)
هجویری آیه فوق را ذیل علم به صفات خدا و اینکه صفات خدا قایم به ذات وی است، ذکر کرده است.
طباطبایی در المیزان آورده است که :
« این آیه و آیات قبل و بعد از آن مشتمل است بر بیان وجوب خمس و غنیمت و استقامت در برابر دشمن و اندرز آنان و بیان پارهای از نکبتهای که خداوند، دشمنان دین را بدان مبتلا کرده و بیچاره شدن آنها به مکر الهی و اینکه خداوند در بین آنان همان سنتی را معمول داشت که در بین قوم فرعون و کسانی که پیش از ایشان بودند به خاطر تکذیب آیات و جلوگیری از راه او معمول داشته است.» (علامه طباطبایی، ۱۳۸۷ : ۱۱۷)
پیام آیهای فوق این گونه است که : خداوند با اندک جلوه دادن دشمنان در خواب به پیامبر و مؤمنان صدر اسلام نشان داد که در برابر انبوه سپاه دشمن به خود ضعف و سستی نشان ندهند، البته اینها زمانی تحقق پیدا میکند که انسان نسبت به صفات پروردگار (علم، قدرت، اراده، سمیع و بصیر بودن خدا آگاهی داشته باشد، و بدانند بهترین چیز شایسته برای اطمینان یافتن و استواری دلها چیست.
«للهِ ما فی السَمواتِ و مافی اَلارضِ و إن تٌبْدواما فی انفُسِکُمْ أَوْتُخْفُوهُ یُحاسِبَکُمْ بِهِ اللهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُؤَذِّبُ مَنْ یَشاءُ و اللهُ علی کُلِّ شیءٍ قَدیرً، آنچه در آسمان و زمین است همه ملک خداست و اگر آنچه در دل دارید آشکار و یا پنهان کنید همه را خدا در محاسبه شما بیاورد آنگاه هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد عذاب کند و خداوند بر هر چیز تواناست.» (قرآن کریم، البقره/ ۲۸۴)
هجویری با اشاره به این که صفات پروردگار مانند علم، قدرت، حیات به خودش قایم است به این آیه استناد کرده است.
تحلیل نگارنده نسبت به آیه این گونه است که : خداوند براساس علم، توانایی، و حکمت خود هر کدام از بندگانش را متناسب با میزان اعمال نیکی که دارد مورد عفو و بخشش قرار داده و هر کسی را که در پرونده اعمالش، کارهای بد باشد مستحق عقوبت و مجازات خود قرار میدهد زیرا اوعالم بر همه امور بوده، و نسبت به همه چیز هم آگاه است و مهمتر این که در این آیه توجه به علم بیپایان الهی و تأثیرات شگرفی که بر زندگی انسان دارد مورد تأکید قرار گرفته است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است :
« تفسیر آیه این گونه آمده است که : یک عمل ممکن است به صورتهای مختلف انجام شود، مثلاً انفاق گاه برای خداست، گاه برای ریا و شهرت طلبی و این احتمال هم وجود دارد که : آیه فوق اشاره به تمامی احکامی باشد که در آیات مختلف پیشین آمد، مانند انفاقهای خالصانه و انفاقهای آمیخته با ریا و منت و همچنین نماز و روزه و سایر احکام و عقاید و در پایان آن بیان میدارد که خداوند قادر است لیاقتها و شایستگیها را مشخص کند و هم متخلفان را کیفر دهد.» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۸: ۴۶۱)
« هُوَ الْحَیَّ لآ إلهَ إلّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخلصینَ لَهُ الدینَ الحمدُ لِلهِ رَبَّ العلمینَ. خدایی نیست پس تنها او را بخوانید و به اخلاص بندگی کنید که ستایش و سپاس مخصوص خدای و آفریدگار عالمیانست.» ( قرآن کریم، الغافر/۶۵)
هجویری با اشاره به این که خداوند به جهت اقتران ذات او به علم آگاه و عالم است از مضمون آیه مورد بحث هنگام سخن از علم به صفات پروردگار استناد کرده است.
رضایی اصفهانی در تفسیر قرآن مهر آورده است که : « حَیَّ یکی از صفات خداست؛ یعنی خدا موجود زنده است و علم و اراده دارد؛ البته حیات خدا ذاتی و همیشگی است برخلاف حیات انسانها که محدود و موقت و از غیر است در این آیه دو آموزه برای ما بیان شده است که : خدا را با اخلاص بخوانید و دین خدا را فقط برای او خالص سازید و دوم آنکه فقط ستایش او را بگوئید و حمد او را به جا آورید؛ چرا که او یکتا و زندهای است که همه این نعمتها را به شما داده است.» (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹: ۳۱۳)
از متن آیه متوجه میشویم : تنها موجود زنده، یگانه، سزاوار پرستش و عبودیت منحصر به ذات پاک خداوند متعال بوده، زیرا حیات ذاتی و حقیقی فقط متعلق به اوست، وجودی که علم او خالق و آفریننده موجودات و حیات خود را از جایی نگرفته ولی عطا کننده حیات به موجودات است و همچنین عبادت شایسته خداوند است که گستره علم و قدرت الهی او عام و نامحدود است.
« خالدینَ فیها ما دامَتِ السَمواتُ و الأرضُ اِلاّ ماشاءَ رَبُّکَ إنَّ رَبَّک فَعّالُ لِمّا یُریدُ، آنها در آتش دوزخ تا آسمان و زمین باقی است مخلدند مگر آنکه مشیت خدا بخواهد نجاتشان دهد که البته خدا هرچه خواهد میکند.» (قرآن کریم، هود / ۱۰۷)
هجویری با اشاره به این که علم بسیط و صفات خدای متعال منحصر به ذات پاک اوست به این آیه استناد جسته است.
نگارنده آنچه را از آیه استنباط کرده این گونه بیان میکند: وقتی پروردگار افراد بیایمان را به جزای اعمالشان میرساند، و در مقابل هنگامی که به مؤمنان و خداپرستان پاداش و جاودانگی عطا میکند همگی برخاسته از مشیت، اراده الهی، و علم بسیط وی بوده و قدرت و حاکمیت پروردگار بر همه امور مسلم و روشن است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است : « انَّ رَبَّکَ فعّالٌ لِمایُریدُ، چرا که خداوند هرکاری را اراده کند انجام میدهد و آیه مورد بحث «خلود» را به معنی جاودانگی بیان میکند و بعضی از مفسران، از نظر اینکه خلود در اینجا مقید به مادامَتِ السَّمواتِ و الارْضِ، مادام که آسمان و زمین برپاست، خواستهاند چنین نتیجه بگیرند که خلود در این مورد خاص به معنی جاودانگی نیست، زیرا آسمان و زمین ابدیت ندارند و طبق نص صریح قرآن زمانی فرا میرسد که آسمآنها در هم پیچیده میشود و این زمین ویران تبدیل به زمین دیگری میگردد.» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۹: ۲۹۴)
خداوند براساس علم بسیط، و اراده حکیمانه خود برخی انسانها را به کمال رسانیده زیرا کسانی بودهاند که به عدل و حکمت او ایمان داشته، و میدانستند خداوند آنهایی را که عمل زشت و ظالمانه انجام نمیدهند مورد لطف خود قرار داده و با شایستگی به آنها پاداش میدهد، در مقابل گروهی از انسانها که در گمراهی غوطه ور بوده را مجازات کرده و به سزای اعمالشان میرساند..
« وَ هُوَ الذی خَلَقَ السَّمواتِ و الأرضَ بالحق و یَومِ یَقولُ کُنْ فَیَکُونُ قَوْلُهُ الحَقُ و لَهُ الملکُ یومَ یُنفَخُ فی الصُّور عالِمُ الغیبِ و الشَهادهِ و هُوَ الحکیمُ الخبیرُ، اوست خدایی که آسمان و زمین را به حق آفریده و روزی که خطاب کند که موجود باشد آن چیز بیدرنگ موجود خواهد شد سخن او حق است و پادشاهی عالم روزی که در صور بدمند تنها با اوست و دانای نهان و آشکار خلق اوست و او هم به تدبیر خلق دانا و بر همه چیز آگاه است.» (الهی قمشهای، ۱۳۸۴، آیه ۷۳ انعام)
هجویری آیه فوق را ذیل علم به صفات پروردگار با اشاره به اینکه علم بسیط خدا فراتر از مسالهی آفرینش آسمان و زمین است، ضمن اینکه تجلی آفرینش را هم از مظاهر علم پروردگار دانسته آورده است.
طباطبایی در المیزان ذیل آیه آورده است : « (قَوْله الحقُ) این جمله بیان علت جمله قبلی است و از این جهت با فصل ذکر شده « حق» به معنای ثابت به تمام معنای ثبوت است و ثابت به حقیقت معنای ثبوت همان وجود خارجی است، پس معنای «قولُهُ الحَقُ» این است که قول خداوند تعالی، فعل او و ایجاد اوست و وقتی قول او عبارت باشد از ایجاد همچنان که جمله قبلی آیه هم بر آن دلالت دارد، پس قول او نفس حق است، برگشتی برای آن نبوده و تغییر دهندهای برای کلماتش وجود ندارد. » (علامه طباطبایی، ۱۳۸۷: ۲۰۹)