با خواندن این ابیات اندوهی به خوانده منتقل میشود که هرگز با خواندن متن علمی صورت نمیگیرد.
ثبات عاطفه: منظور اینست که غلبه عاطفه بر نفس شاعر یا نویسنده باید در طول مدت خلق اثر ادبی استمرار داشته باشد تا این عاطفه در تمام بخشهای اثر ادبی منتشر شود.
تنوع عاطفه:بزرگترین شاعران کسانیاند که قادرند عواطف مختلف را در وجود ما به میزان زیادی برانگیزد مانند، عاطفهی عشق حماسه شگفتی، شفقت.
والابودن عاطفه:ناقدان براین مساله اتفاق نظر دارد که عاطفه مراتبی دارد برخی عواطف از برخی دیگر والاترند و شایسته نیست که ادیب عاطفه نازل را جز برای زیباشناسی و پیروان مکتب هنر برای هنر به تصویر بکشد. (خفاجی، ۱۹۹۵: ۴۸)
۲-۳-۴-خیال
در لغتنامههای انگلیسی Image در معانی زیر آمده است: «بدل، کپی، شبیه، عکس، مجسمه، شکل، تشبیه سایه…» در زبان فارسی کلمه «خیال» را برابر با Image پیشنهاد کردهاند زیرا خیال در معنی سایه، عکس، پرهیبت، شبح و … آمده است.
تصرف ذهنی شاعر در مفهوم طبیعت و انسان و کوشش ذهنی او برای برقراری نسبت میان انسان و طبیعت «خیال» یا «تصویر» نامیده میشود که شاعران بدان واقعیات مادی و معنوی را نشان میدهد. (شفیعی کدکنی،۱۳۶۶: ۱۰-۱۱)
«آنچه ناقدان اروپایی ایماژ میخوانند در حقیقت مجموعه امکانات بیان هنری است که در شعر مطرح است و زمینه اصلی آن را انواع تشبیه، استعاره، اسناد مجازی، رمز و گونههای مختلف ارائه تصاویر ذهنی میسازد از این رو ما اصطلاح «تصویر»و «خیال را در برابر کلمه ایماژ فرنگی برگزیدهایم.»(همان: ۴۱۳)
دکترعبدالحسین زرینکوب مینویسد:«حکمای یونان افلاطون و ارسطو شعر را مثل سایر هنرها عبارت دانستهاند از تقلید طبیعت و افلاطون آن را به عنوان امری که در واقع یک تقلید ساده از طبیعت است و خیلی دور از اصل رد میکند. البته این تقلید و محاکات چنانکه ارسطو بیان میکند عبارت است از تصویر و توصیف کارهای اشخاصی که آن اشخاص ممکن است نیکان باشد و یا بدان تصویر و توصیف هم که میتواند به شکل نقل و روایت درآید یا به صورت گفت و شنود.» (زرین کوب،۱۳۴۶: ۴۴)
انسان از دیرباز به کلام خیال انگیز علاقمند بوده است و در پی آن بوده است که کلام خیال انگیز را در اثر خود استفاده کند تا بتواند احساس زیبایی بیشتر را برانگیزد و تأثیر بیشتری بگذارد.
شاعر حقیقت را از این حیث که حقیقت است بیان نمیدارد بلکه از طریق ادراک روحی و احساس عاطفیاش به بیان آن میپردازد، گویی شاعر نوع جدیدی از حقایق را برای ما فراهم میکند، زیرا آنچه را که در واقع برای ما نامانوس است به تصویر میکشد آن نیرویی که به شاعر توان نقل حقایق را از واقعیت حسی به واقعیت جدید میبخشد قوهی خیال است و منظور از آن، توانایی ابتکار اشیا در تشخیص آنهاست.» (خفاجی، ۱۹۹۵: ۹۰)
اما متداولترین مفهوم تصویر که در عرف سنتی نیز پذیرفته و مقبول است همان که به مجموعه تصرفات بیانی و مجازی در زبان اطلاق میشود عموماً اصطلاح تصویرپردازی(Imagery) را برای کلیه کاربردهای زبان مجازی به کار میبرند. در این مفهوم تصویر عبارت است از هر گونه کاربرد مجازی زبان که همه صناعات و تمهیدات بلاغی را در بردارد از جمله تشبیه استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل، نماد، اغراق، مبالغه، تلمیح، اسطوره، اسناد مجازی، تشخیص حسآمیزی، پارادوکس و … پایین تلقی از تصویر چندان قوی است که برخی از واژهنامههای ادبی، «تصویر» را مترادف «زبان مجازی» میشمارند. (براهنی، بیتا، ۱۱۵)
اصطلاح تصویرپردازی (Iamery) در ادبیات در دو مفهوم به کار میرود:
۱- نویسنده که زبان واقعی و قاموسی را به منظور انتقال یک تصویر بصری به ذهن خواننده به کار میبرد به تصویرپردازی دست زده است، برخی منتقدان میگویند: «کاربرد زبان واقعی برای خلق یا بازنمایی یک تجربه حسی، تصویرپردازی نام دارد.»
۲- کاربرد صناعات بلاغی برای بیان تصویر و اندیشه انتزاعی در زبان زنده خلاقه و ابداعی نیز تصویر پردازی نامیده میشود تصویرپردازی نوع دوم که از شگردهای تشبیه و تشخیص و کنایه و استعاره و دیگر صناعات بلاغی بهره میگیرد عنصر اساسی شعر و شالوده کار شاعری است.(فتوحی،۱۳۸۱ : ۱۱۱ )
۲-۳-۴-۱- مضامین طیف و خیال در شعر کهن عرب
خیال و طیف در شعر عرب «بر مدلولها و مفاهیم مختلف و در عین حال مرتبط و نزدیک به هم به کار رفته است». خیال در شعر عربی، گاه بیانگر دیداری الهامبخش و لذت آفرین میباشد (حریرچی، ۱۳۸۰: ۱۴- ۱۳)
کعب بن زهیر گفته است:
مَطافُهُ لکَ ذِکرهٌ و شُعُوفُ(ابن زهیر، ۱۹۹۴: ۹۹) | أنّی ألَّم بک الخیالُ یَطیفُ |
از کجا خیالی زودگذر بر تو نازل شده است؟ گذر آن خیال موجب شادمانی و تداعی خاطرهها در تو گردید.
گاه خیال به معنی دیدار محبوب در رؤیاهای شبانه آمده است که موجب زدوده شدن و ربودن خواب شاعر است. مرقّش اکبر میگوید:
سَری لیلاً خیالٌ من سَلمی | فَارَّقَی و أصحابی هُجُود(حسن البنا،بیتا: ۳۷) |
شب هنگام خیال محبوب به ذهنم آمد، پس خوابم را ربود، در حالی که دوستان همه در خواب بودند. و طَرَفَه گفته است:
اَرَّقَ العینَ خیالٌ لم یَفر | طافَ و الرکبُ بصحراء یُسرُ(البستانی، بیتا:۶۸) |
خیالی ناپایدار و زودگذر خوابم را ربود، در آن هنگام که کاروانان در بیابان «یَسُر» راه میسپردند. گاهی خیال، بیانگر یادآوری و تکرار خاطرههای گذشته و به معنی نوعی تذکر حوادث پیشین در زندگی شاعر است. ابوتمام گفته است: