که دین بهی را زند بر زمین
جهان کرده از خویش بینام و ننگ
بود بتّری در سرانجام او
مگر، کینه و فتنه و شور و شر
نه پیرانشان را بود حشمتی
ز دین دشمنان جانش آید ستوه
نباشد به گفتارشان اعتماد
نه با نیک مردان بود قدر و آب
(ابیات۱۳۴۵-۱۳۵۳)
همان مرد دیندار کمتر شود
چو شد کار و کردارشان بینوا
صد آتش به یک جای باز آمده
ز دین دشمنانشان رسد گفت وگوی
نه پیدا مر آن بیسران را سری
برآرند آن قوم ناپاک دین
به فرمان ایشان گروگان بوند
(ابیات۱۳۶۴-۱۳۷۰)
ز پیمان شکستن ندارند عار
فتد پادشاهی به بد گوهران
نرانند جز بر جفا بارگی
(ابیات۱۳۷۵-۱۳۷۸)
ز هرمزد دادار پیروز گر
بود دین به را کسی خواستار؟
کند هیچکس یاری دین به؟
چگونه شود دیو ناپاک پست؟
چگونه شود کار ایشان بساز؟
که بی کار کرفه ز دنیا شود
ازین حال کن بندگان را خبر
دلم زین شر و شور بریان شدست
که ای مرد دیندار انده مدار
نماند بکس بر دو گونه ستم
بمینو چنان دان که مرحوم گشت
که کس دین به را بود خواستار
دگرگون شود ساز و آیین راه
از آن ترک بی رحمت تنگ چشم
(ابیات۱۴۳۴-۱۴۴۷).
آنچه این متون به ما میگویند این است که باید تصور ارتباط میان ابومسلم و دین زردشتی را رها کنیم.[۳۰۳]
در آخر باید اشاره داشت که وجود گروه های فکری و مذهبی گوناگون- به خصوص زردشتیان- در جنبش ابومسلم نشان دهنده همکاری آنان با ابومسلم در براندازی امویان بوده است و اینکه ابومسلم عقاید هر کدام از این گروه ها را در چهارچوب عقیدتی سیاهجامگان جای داده بود، هرگز به معنای اعتقاد قلبی وی به این عقاید نبوده است.
به سختی میتوان پذیرفت که ابومسلم به دلیل گرایشهای دینی به عقایدِ این گروه ها، آنان را به خود جذب کرده است؛ چرا که در این صورت، عقاید او شامل عقایدی در هم آمیخته و بینظم میشد که ترکیبی بود از عقاید مختلف این گروه ها. زردشتیان، مزدکیان، خوارج، کیسانیان و غیره هر کدام عقاید خاص خود را داشتند و وحدت بخشیدن به آنها از نظر اعتقادی اگر کار غیر ممکنی نباشد، اما کار بسیار دشواری به نظر میرسد. برخی از محققان بر این نظرند که ابومسلم عقاید ادیان مختلف را به منظور تحقق اهداف خود مورد سوء استفاده قرار داده است[۳۰۴] و در جنبش وی مقاصد مذهبی تأثیر کمتری داشته است.[۳۰۵]
۴- انعکاس باورهای ایران باستان در عقاید و افکار سیاهجامگان
سیاهجامگان در ادوار مختلف تاریخی از اندیشه های ایرانی متأثر بودهاند. در بین عقاید ایشان نشانههایی از عقاید زردشتی و مزدکی به چشم میخورد. از جمله این عقاید میتوان به رسم ازدواج با محارم و اشتراک در ناموس اشاره کرد. در کنار این دو مورد، برخی از محققان چوبدستی سیاهجامگان را با خرفسترغن زردشتیان یکی دانستهاند. در ادامه به بررسی این اندیشه ها در سیاهجامگان میپردازیم.
۴-۱- ازدواج با محارم
در عین حال که نمیتوان ابومسلم و جنبش او را به عنوان جنبشی زردشتی شناخت، میتوان در آراء سیاهجامگان بنمایههایی زردشتی پیدا نمود. به تعبیر دیگر، سیاهجامگان در آراء و عقاید خویش از دین زردشتی متأثر بودهاند. یکی از این اندیشه ها، اندیشه ازدواج با محارم است.
در میان آداب و رسوم سیاهجامگان، رسم ازدواج با محارم به چشم میخورد. لازم به ذکر است که پس از کشته شدن ابومسلم، هوادارانش به دو گروه ابومسلمیه[۳۰۶] و رزامیه[۳۰۷] تقسیم شدند. از بین این دو، ابومسلمیه ازدواج با محارم را جایز میدانستند.[۳۰۸] این موضوع که عدهای از هواداران ابومسلم، پس از مرگش، رسمی زردشتی چون ازدواج با محارم را ترویج کردند، نشان دهنده ارتباط بین سیاهجامگان و دین زردشتی است. هر چند منابع رسم ازدواج با محارم را در میان سیاهجامگان تأیید کردهاند، اما در مورد چگونگی آن توضیحی ندادهاند.
با مطالعه متون مربوط به دین زردشتی درمییابیم که ازدواج با محارم یا «خُوِیْدودَه»[۳۰۹] در دین زردشتی نه تنها جایز است، بلکه مورد تأکید و تشویق قرار گرفته است. در این دین، ازدواج با محارم از اهمیت بالایی برخوردار است و ثواب انجام هیچ کاری به پای آن نمیرسد (صد در بندهش، در ۷۴، بند۹). آن چنانکه گفته شده اولینبار این اهورهمزدا بود که با دختر خود سپندارمذ خویدوده نمود (روایت پهلوی،[۳۱۰] بخش هشتم). اعتقاد بر این است که بهترین اندیشه ها، بهترین کردارها و بهترین گفتارها خویدوده است؛ چرا که در اولین نزدیکی، دو هزار دیو و چهار هزار جادو و پری نابود میشوند و در چهارمین نزدیکی، زن و مرد هر دو رستگار میشوند. همچنین گفته شده یک سال خویدوده برابر است با صدقه دادن یک سوم جهان و دو سال خویدوده برابر است با صدقه دادن دو سوم جهان (روایت پهلوی، بخش ۸). در جایی دیگر گفته شده هر کس چهار بار با چنان همسری نزدیکی کند، به درجهای میرسد که اهریمن با تمام قدرت خود نمیتواند به او آسیبی برساند (شایست ناشایست، ۱۸: ۲).
از دید زردشتیان، خویدوده نشانهای از جنگ بر ضد دنیای اهریمنی است و به ایجاد جهان پاک و خالی از تباهی کمک میکند؛ از آنجا که هر فردی نژاد خود را میشناسد، به افراد خانواده خود اطمینان دارد و میداند که آنان اسیر اهریمن و آلوده به پلیدیهای او نخواهند شد و با وفاداری و پشتکار در نابودی دنیای اهریمنی خواهند کوشید، با ازدواج با فردی از خانواده خود، راه را برای فراهم آمدن جهانی پاک هموار میسازد. به این شکل فرزندان و نوادگانی که حاصل این ازدواجاند، در خاندانی که همه آنان پاکند، رشد میکنند.[۳۱۱]
در دین زردشتی، برای خویدوده پاداشهای مختلفی در نظر گرفته شده است؛ برای نمونه انجام آن موجب دوری از فقر؛ نیاز و قحطی (روایت پهلوی، بخش ۸)؛ دستیابی به بهشت (مینوی خرد، ۳: ۴؛ ۳۵: ۷؛ ۳۶: ۱۲)؛ بخشیده شدن گناهان (دینکرد پنجم، ۹: ۵)؛ نابودی و آسیب رسیدن به دیوان و بدخواهان؛ پاکی نسل؛ پرورش بهتر فرزندان؛ سازگاری در زندگی زناشویی؛ عشق متقابل و خشنودی و همدردی بین اعضای خانواده میشود (همان، ۱۸: ۶-۱۲). علاوه بر این، نیکوکاران با انجام خویدوده به مقام والایی میرسند و بدکاران با انجام آن، از دوزخ و رنج و عذابهای آن رها خواهند شد. همچنین گفته شده اگر شخصی نیت انجام خویدوده را داشته باشد، اما به دلیل ناتوانی، بیماری و پیری نتواند آن را انجام دهد، همین نیت او موجب آمرزش گناهانش خواهد شد (روایت امید اشوهیشتان، ص ۱۷۹، ۱۸۸).
خویدوده با مادربزرگ، مادر، دختر، خواهر[۳۱۲] و دختری که از طریق نامشروع متولد شده، به ترتیب بیشترین اهمیت را در دین زردشتی دارند؛ اعتقاد بر آن است که فرزند حاصل از ازدواج با مادربزرگ به مراتب باهوشتر و زیباتر از سایر فرزندان خواهد بود[۳۱۳] و پس از آن به ترتیب، فرزند حاصل از ازدواج با مادر، فرزند حاصل ازدواج با دختر و فرزند حاصل از ازدواج با خواهر بهتر از سایر فرزندان خواهد بود (روایت پهلوی، بخش ۸).
به زردشتیان مژده داده شده که روان کسانی که این کار را انجام دهند، در روشنی به سر خواهند برد (ارداویرافنامه،[۳۱۴] ۸:۱۲) و برعکس، روان کسانی که آن را انجام ندهند، در دوزخ با ماری وحشتناک، مجازات خواهند شد (ارداویرافنامه، ۸۶ :۱-۳).