قطر بهترین جایگزین برای نشر وهابیت پس از عربستان سعودی:مبالغه نیست، اگر گفته شود که قطر پس از عربستان سعودی وفادارترین کشور به وهابیت و بهترین جایگزین برای نشر وهابیت پس از عربستان سعودی است. اما نمیتوان نادیده گرفت که عربستان وهابی از دهه پنجاه قرن گذشته تاکنون هم پیمان اخوان المسلمین است، در حالیکه وهابیتی که قطر از آن سخن میگوید، وهابیتی است که اهداف منطقهای و بین المللی خود را محقق کند.
قطر وهابیتر اما مدرنتر:وزیر خارجه قطر در سخنانی درباره قطر وهابی چنین میگوید: کشور ما را ببنید، وهابی است، اما وهابیت آن با عربستان سعودی وهابی بسیار تفاوت دارد .. در قطر زنان آزادتر هستند و حتی اجازه کاندیدا در انتخابات شوراهای شهرها را هم دارند.
تربیت اسلامی در نظام آموزشی قطر:در سال تحصیلی ۲۰۰۶ - ۲۰۰۵ در قطر ۳۲ مدرسه ابتدایی وجود داشتند که به تدریس و تربیت دانش آموزان خود بر آیین سلفی وهابی میپرداختند
قطر تهی از نشانههای اسلامگرایی:قطر موفق شده است، سلفیگری وهابی را در حوزههای خاصی مانند مساجد و وزارت امور اسلامی این کشور محدود کند و بر این اساس سلفیهای وهابی قطر اجازه ندارند، در عرصه اجتماعی و سیاسی فعالیت چندانی داشته باشند. براین اساس باید گفت که عرصه سیاسی و اجتماعی قطر تهی از فعالان بحث برانگیز و جدل برانگیز است. به همین دلیل باید گفت که قطر تهی از سمبلهای اسلامی است.
قطر و تلاش برای جذب سعودیها:پس از رسیدن حمد به قدرت حکومت این کشور تلاش بسیاری انجام داد تا شخصیتهای تاثیرگذار مذهبی سعودی و دیگر شخصیتهای سلفی وهابی و فعالان این کشور را جذب خود کند و به آنها تابعیت قطری بدهد.
قطر فاقد هرگونه تنوع و کثرت گرایی:در عرصه فرهنگی و رسانهای قطر هیچ تنوع و کثرت گرایی دیده نمیشود که ممکن است زمانی در کشورهایی همچون بحرین یا عربستان و تا حدودی اندک امارات عربی متحده مشاهده شود. لیبرالها و روشنفکران اسلامگرای قطری هیچ صدایی در جامعه قطر ندارند.
فعالیتهای میدانی اخوان المسلمین:با وجودیکه قطر تلاش میکند که فعالیت اخوانیها در این کشور را گسترده و آنها را در عرصه سیاسی فعال نشان دهد، اما واقعیت امر این است که اخوانیها فاقد هرگونه تاثیر گذاری و حتی فعالیت در عرصه سیاسی و اجتماعی قطر هستند و حضور آنها به مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و دانشگاهها و شبکه الجزیره محدود میشود.
قطریهای وهابی یا سلفی حنبلی:وزیر خارجه قطر در یکی از مصاحبههایش با شبکه الجزیره در ۲۸ ژوئیه ۲۰۰۶ تاکید کرد که وی وهابی است و این با واکنش تند نسل جوان قطر مواجه شد. پس از آن این مناقشهها در قطر در گرفت که این کشور آیا سلفی است یا وهابی؟ بسیاری از پایگاههای اجتماعی قطری تاکید میکنند که مردم قطر خود را حنبلی سلفی میدانند و هنگامیکه از آنها سوال میکنید که آیا بلاخره وهابی هستید یا خیر، آنها را مردد میبینی و با اینکه احترام بسیاری برای محمد بن عبد الوهاب و دیدگاهها و آموزههای او قائل هستند، اما از توصیف آنها به عنوان نفرت دارند.
نامگذاری یکی از بزرگترین مساجد قطر به این نام میتواند، بیانگر جایگاه و منزلت محمد بن عبد الوهاب در جامعه قطری است.همچنین در این راستا حکومت قطر تلاش بسیاری در تاریخ چهل و پنجاه ساله خود میکند تا این تاریخ را با تاریخ وهابیت گره بزند و از آن چهرهای زیباتر از آنچه در عربستان سعودی از آن مشاهده میشود، ارائه دهد و تاکید کند که بنیانگذار قطر رابطهای تنگاتنگ با وهابیت داشته است.
رقابت قطری – سعودی:میتوان گفت، اختلافات قطری – سعودی که از دهه قرن نود گذشته آغاز و تاکنون نیز ادامه دارد، بر دیدگاه برخی از سیاستمداران قطری در قبال ایدئولوژی وهابیت تاثیر گذاشته است و در این مدت مشاهده کردیم که بارها مهمانان شبکه قطری الجزیره به وهابیت و محمد بن عبد الوهاب و عربستان سعودی حمله برده و از آنها انتقاد کردند. به این ترتیب میتوان گفت قطریها به نحوی درصدد گرفتن جای سعودیها در منطقه هستند. اگرچه این اختلافات پس از سال ۲۰۰۸ میلادی برای مدتی محدود رو به کاهش گذاشت.
با این حال میتوان از میان برخی اظهارات مسئولان قطری طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ به راحتی وهابیت آنها پی برد. از جمله این اظهارات میتوان به مکالمه تلفنی ضبط شده بین شیخ حمد بن جاسم، وزیر خارجه قطر با سرهنگ قذافی، دیکتاتور معدوم لیبی اشاره کرد که در آن به انتساب وهابی خود اشاره میکند و از انتشار این آیین در منطقه سخن میگوید، سخنانی که در آن زمان هرکس به آنها گوش فرا میداد، از ماهیت واقعی آنها آگاه نمیشد، مگر آنکه اواخر سال ۲۰۱۲ و هنگام افتتاح مسجد محمد بن عبد الوهاب و سخنان امیر قطر پرده واقعی از آن برداشته شد.
این سخنان امیر قطر زمانی ایراد شد که قطر در اوج پیروزیهای سیاسی خود بود که در سال ۲۰۱۱ و با سرنگونی دیکتاتوری های حاکم بر مصر و لیبی و و تونس و به تبع آن پیروزی اسلامگرایان در این کشورها ایراد میشد، به خصوص آنکه در این دوره سعودیها به حمایت از سلفیها برخاسته بودند و این موجب شده بود تا قطریها به حمایت از اخوانیها برخیزند و این موضوعی بود که به شدت نگرانی سعودیها را برمیانگیخت. شاید بتوان گفت، این تلاشهای قطری برای به دست گرفتن نقش عربستان سعودی جلب توجه و حمایت معارضان وهابی عربستانی و تشویق آنها به وارد کردن بهار عربی به کشورشان باشد و در این خصوص گفته میشود که آل ثانی درخواستهای بسیاری از خانواده «آل شیخ» کردند تا علیه آل سعود برخیزند، اما جز چند نفر به آنها پاسخ مثبت ندادند.
مناسبات و روابط قطر با ایران
همسایگى و دین اسلام بعنوان مذهب مشترک دو عامل مهم در برقرارى اولین ارتباطات بین مردم ایران بویژه اهالى جنوب کشورمان، و مردم قطر بوده و بر این اساس ایرانیان نقشى قدیمى در توسعه اقتصادى و عمران قطر ایفاء کردهاند. کشف نفت در دهه ۴۰ میلادى در قطر و نیاز شدید و روزافزون آن به نیروى کار موجب افزایش میزان مهاجرت اهالى شهرها و بنادر جنوبى ایران به قطر گردید، بطورى که بعدها توانستند نقشى حساس را در مراکز اقتصادى و نفتى این کشور بدست آوردند. روابط سیاسى ایران و قطر از سالهاى قبل از استقلال قطر آغاز گردید. در سال ۱۳۴۸ مذاکراتى بین نمایندگان ایران و قطر بهمنظور تعیین حدود فلات قاره دو کشور آغاز شد که منجر به انعقاد موافقتنامه نهایى تعیین حدود فلات قاره دو کشور گردید. در فروردینماه ۱۳۴۹ شیخاحمدبنعلى آلثانى حاکم وقت امارت قطر بنا به دعوت مقامات ایرانى رسماً از کشورمان دیدن نمود. در سال ۱۳۴۹ مقامات قطرى با ایجاد یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه ایرانى موافقت کرده و در بهار همان سال نیز فستیوال فیلمهاى ایرانى در قطر برگزار گردید.
ایران از پیشقدمان شناسایى استقلال قطر مىباشد. یک ماه پس از کسب استقلال قطر، اعلامیهٔ شناسایى قطر و برقرارى روابط بین دو کشور در ۲۴ مهر ۱۳۵۰ در تهران و دوحه منتشر گردید و اولین سفیر ایران در آذرماه ۱۳۵۰ استوارنامه خود را تسلیم امیر قطر نمود. اولین سفیر قطر نیز در اول فروردین ۱۳۵۱ به ایران آمد. قبل از استقلال قطر تحوّلات مهمى بین دو کشور صورت گرفته بود که خود بهعنوان مبنایى براى برقرارى روابط دیپلماتیک رسمى بین دو کشور ایفاى نقش نمود.
ناو ایرانى زال از ۲۰ تا ۲۴ اردیبهشتماه ۱۳۵۳ از قطر بازدیدى دوستانه بهعمل آورد. این ناو مورد بازدید فرمانده کل نیروهاى مسلح قطر، جمعى از ایرانیان مقیم و مردم قطر قرار گرفت و در جریان دیدارى که بین فرمانده این ناو و وزیر خارجه قطر صورت گرفت مذاکرات و گفتگوهایى نیز انجام شد. در همین سال قطر حمایت خود را از پیشنهاد ایران در مجمع عمومى سازمان ملل مبنى بر غیراتمى شدن خاورمیانه اعلام نمود. همچنین وزیر خارجه قطر در بیست و دوم خرداد ۱۳۵۳ وارد تهران شد و سفیر جدید ایران نیز در سیزدهم آذر همانسال استوارنامه خود را تسلیم امیر قطر نمود.
مطبوعات قطر در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى ایران، رژیم گذشته را محکوم نمودند. متعاقباً به مناسبت پیروزى انقلاب، امیر وقت قطر پیام تبریکى جهت رهبرکبیر انقلاباسلامى حضرت امامخمینى (ره) ارسال نمود.
مقامات مسائل و تحوّلات ایران را در ابتداى پیروزى با جدیت و علاقمندى دنبال مىکردند. با اینحال تبلیغات استکبار جهانى علیه جمهورى اسلامى ایران موجب کند شدن روابط قطر با کشورمان در سالهاى اولیه انقلاب اسلامى و تقلیل آن در سطح کاردار شد.
در طول جنگ تحمیلى عراق علیه ایران (۱۳۶۷-۱۳۵۹)، قطر علیرغم موضع سیاسى تقریباً بیطرفانهاش، در چارچوب سیاستهاى شوراى همکارى و فشارهاى عربستان اقدام به ارائه کمکهاى مالى و حمایت تبلیغاتى از رژیم صدام نموده و بعداً نیز هرگونه گسترش روابط را منوط به پایان یافتن جنگ مىکرد. در طول این جنگ، هیئتهاى سیاسى مختلفى از جمهورى اسلامى ایران به قطر سفر کردند لیکن قطرىها بدلیل شرایط فوقالذکر اقدام به پاسخ متقابل ننمودند.
در همین شرایط و بدنبال تلاشهاى پیگیر مقامات جمهورى اسلامى ایران جهت خنثى کردن تبلیغات سوء استکبار جهانی، روابط دو کشور به سطح سفیر ارتقاء یافت و آقاى سیدباقر سخایى بعنوان اولین سفیر جمهورى اسلامى ایران در سال ۱۳۶۶ عازم قطر شد. با اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در تیرماه ۱۳۶۷ از سوى جمهورى اسلامى ایران، روابط دو کشور وارد مرحله جدیدى شد.
در سال ۱۳۶۸ خالدالعطیه وزیر رفاه عمومى و یکى از نزدیکان شیخ خلیفه (امیر وقت) بود بهمنظور ابراز تسلیت کشور قطر و شرکت در مراسم تشییع پیکر حضرت امام خمینى (ره) به ایران آمد. سپس وزیر کشاورزى و امور شهردارى قطر از تهران دیدن کرده و نخستین سفیر قطر پس از انقلاب اسلامى در سال ۱۳۶۹ وارد تهران شد.
حمله عراق به کویت در دوم اوت ۱۹۹۰ از یکسو رشته اعتماد سابق بین کشورهاى منطقه عراق را پاره نموده و از سوى دیگر موجب گرمتر شدن مناسبات این کشورها از جمله قطر با ایران گردید. در شهریور ۱۳۶۹ هیئت دولت قطر به عنوان تنها کشور منطقه رسماً اجراى مجدد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق را مورد تأئید قرار داد. قبل و بعد از این حادثه، روابط دو کشور شاهد گسترش هر چه بیشتر و تحوّلاتى بود که برخى از آنها بدین شرح است:
۱. تسلیم پیام کتبى امیر قطر به ریاست جمهورى اسلامى ایران در مهرماه ۱۳۶۹ توسط وزیر کشاورزى قطر شیخ حمدبن جبر آلثانی.
۲. دیدار مبارک علىالخاطر وزیر خارجه وقت قطر از تهران پس از یازدهمین اجلاس سران شوراى همکارى در دیماه ۱۳۶۹.
۳. دیدار آقاى دکتر ولایتى از قطر و گفتگو با امیر، ولیعهد و برخى مقامات دیگر این کشور در ۱۳۶۹.
۴. امضاى نخستین قرارداد همکارى کشاورزى بین دو کشور در جریان سفر آقاى عیسى کلانترى وزیر کشاورزى جمهورى اسلامى ایران به قطر و اهداى ۴ هزار پاجوش خرما به دولت قطر در چهارم خرداد ۱۳۶۹.
۵. امضاء یادداشت تفاهم حمل و نقل دریایى و پروژههاى عمرانى در جریان دیدار معاون وزارت راه و ترابرى کشورمان از دوحه در آذرماه ۱۳۶۹.
۶. افتتاح نخستین خط کشتیرانى مسافرى بین بندر بوشهر و دوحه در دى ۱۳۶۹.
روند گسترش روابط دو کشور در سال ۱۳۷۰ سرعت بیشترى یافت. در تاریخ ۱۶/۸/۷۰ آقاى شیخ حمدبنخلیفه آلثانى ولیعهد و وزیر دفاع وقت قطر در رأس هیئتى مرکب از وزراى خارجه، کشاورزی، حمل و نقل، آموزش و پرورش و کار این کشور وارد تهران شد. در جریان این سفر ۴ موافقتنامه بهترتیب در زمینههاى آموزشى و علمی، بازرگانی، حمل و نقل هوایی، کار و کارگرى و یک یادداشت تفاهم جهت انتقال آب شیرین به قطر به امضاء رسید.
سومین دیدار وزراى خارجه دو کشور در سال ۷۱ در حاشیه اجلاس وزراى خارجه کنفرانس اسلامى در جده انجام شد.
روابط سیاسى دو کشور در سال ۱۳۷۲ تا حدودى متأثر از تحوّلاتى نظیر روند صلح اعراب و اسرائیل و مطرح شدن ادعاهاى امارات عربى متحده در خصوص جزیرهٔ ایرانى ابوموسى گردید. در ابتدا گزارشهاى منتشره جهانى حاکى از وقوع تحرکاتى نیمهپنهان بین قطر و رژیم صهیونیستى بود ولى این تحرکات بعداً با ملاقات وزراى خارجه قطر و اسرائیل در حاشیه اجلاسهاى ۴۸ و ۴۹ مجمع عمومى سازمان ملل علنى شد. قطرىها در خصوص مسأله ابوموسى نیز هیچگاه به صراحت از امارات حمایت نکردند و حتى قائممقام وزارت خارجه خود را جهت تلاشهاى میانجىگرانه به تهران اعزام نمودند. با اینحال ناگفته نماند که قطر در چارچوب سیاستهاى شوراى همکارى تن به تصویب بیانیههایى منفى در خصوص کشورمان داده است.
روابط اقتصادى :از دیرباز بخش عمدهاى از احتیاجات مواد غذایى قطر از طریق بنادر جنوبى ایران تأمین شده است. در همین حال به موازات رونق اقتصادى در قطر که در پى کشف نفت در آن آغاز شده بود، نیروى کار ایرانى نیز به این منطقه مهاجرت کرده و به مرور زمان بخشهاى مهمى از اقتصاد این کشور را در دست گرفت. در خرداد ۱۳۵۵ نمایندگى مرکز توسعه صادرات ایران در دوحه گشایش یافت. پس از انقلاب اسلامی، روابط اقتصادى قطر با جمهورى اسلامى ایران نیز در اثر تبلیغات منفى کشورهاى غربی، کاهش یافت. در همین رابطه فعالیت اتباع ایرانى مقیم در قطر هم (مرکز بازرگانى ایران در دوحه که سرمایه آن ۴۹% متعلق به ایران و ۵۱% قطر متعلق به یکى از شیوخ آلثانى به نام شیخ جاسمبن خالد آلثانى بود)، در عمل تعطیل گردید. بعدها تلاشهایى از سوى مرکز توسعه صادرات جهت بازگشایى این مرکز صورت گرفت ولى به نتیجه نرسید. با اینحال از سال ۱۳۷۱ مرکز جدیدى به کمک وابسته کار جمهورى اسلامى ایران در دوحه با مشارکت دو کشور شروع به کار نمود که به کار فروش کالاهاى ایرانى و ارسال برخى کالاها به ایران مشغول است.
بازار کالاهاى ایرانى در قطر در حقیقت پس از پایان یافتن جنگ تحمیلى در سال ۱۳۶۷ تقویت شده و مشخصاً در سال ۱۳۷۰ توانست رونق بیابد. در اواخر سال مزبور و بهدنبال بالا رفتن قیمتها در قطر بازار پیلهوران ایرانى در بندر دوحه معروف به فرضه برپا شده و بهرغم نداشتن امکانات اولیه و تسهیلات، موجب رونق بیشتر مبادله بازرگانى بود که حتى افراد برجسته و برخى مقامات این کشور را هم در بر مىگرفت و بسیارى از مقامات قطرى شخصاً مایحتاج خود را از آن خریدارى و تأمین مىکردند. سطح مبادلات بازرگانى بین دو کشور از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۲ روند متغیرى داشته است. در طول این سالها تنها در سال ۱۳۵۸ تراز بازرگانى بهنفع جمهورى اسلامى ایران بوده و در سالهاى بعد این تراز بهنفع قطر ثبت شده است. شاید از آنجا که بسیارى از معاملات بخش خصوصى در آمار و ارقام رسمى نمىآید منفى بودن تراز بازرگانى براى ایران را نتوان حقیقى دانست.
جمهورى اسلامى ایران در سال ۱۳۷۱ از بین ۷۹ کشور جهان که مجموعاً کالاهاى مختلفى به ارزش ۷ میلیارد و سیصد و سى و شش میلیون ریال قطرى به این کشور صادرات داشتهاند، با صادرات کالاهایى به ارزش ۳۷۴/۹۳۰/۶۲ ریال قطرى مکان بیست و پنجم را داشته است. ایران در بین کشورهاى آسیایى که ۸/۲۸ درصد از واردات قطر را تأمین کردهاند پس از کشورهاى ژاپن، هند، کره، سنگاپور، تایوان، چین و تایلند قرار داشته و مکان هشتم را از آن خود ساختهاست. همچنین ایران از نظر وزن کالاهاى صادراتى به قطر، در میان کشورهاى آسیایى صادرکننده کالا به قطر بعد از ژاپن دومین مکان را داشته است. لذا با توجه به اینکه کالاهاى سنگین ارسالى به قطر ارزش افزوده کمترى داشته منافع کمترى را نیز نصیب کشورمان نموده است. مهمترین واردات ایران از قطر شامل فرآوردههاى نفتی، گاز، بنزین هواپیما، گازولین و پلىاتیلین بوده است. ارزش کل صادرات مجدد قطر به ایران در سال ۱۳۷۱ بالغ بر ۲۰۶/۹۱۳/۸۷ ریال شامل ماشینآلات، وسایل حمل و نقل بهویژه اتومبیل جیپ و سوارى و در درجهٔ بعد منسوجات تلویزیون رنگى بوده است. صادرات ایران به قطر در سال ۱۳۷۱ بالغ بر ۳۷۴/۹۳۰/۶۲ ریال قطرى شامل مواد غذایى و دام زنده، آشامیدنی، مواد خام غیرخوراکی، سوختهاى معدنی، روغن حیوانی، مواد شیمیایی، مصنوعات، ماشینآلات و وسایل حمل و نقل و کالاهاى متفرقه بوده است.
روابط فرهنگى:به موازات برقرارى و گسترش ارتباطات بازرگانى بین اهالى جنوب ایران و مردم قطر و به تبع آن افزایش رفت و آمدهاى آنان به دو کشور، روابط فرهنگى بین ایران و قطر نیز ادامه یافت. در این راستا بسیارى از اتباع قطر ترجیح مىدادند که تعطیلات خود را صرف زیارت اماکن مقدسه ایران و یا مسافرت به شهرها و اماکن دیدنى کشورمان نمایند. در چارچوب این روابط و توافقهاى انجام شده، ایران اقدام به آموزش اتباع قطرى در زمینههاى مختلف نمود. پس از تأسیس مدارس ایرانى در قطر در سال ۱۳۵۱ سرپرستى مدارس ایرانى در قطر نیز آغاز به کار نمود. در تاریخ سوم مرداد ۱۳۵۲ تعداد ۳۰ نفر از دانشجویان قطرى براى انجام مسابقات فوتبال به اصفهان آمدند. تیم ملى فوتبال ایران نیر در بهمنماه ۱۳۵۳ جهت انجام مسابقه با تیم ملى فوتبال قطر عازم این کشور شد. در فروردین ۱۳۵۳ وزیر وقت آموزش و پرورش بنا به دعوت همتاى قطرى خود دیدارى ۳ روزه از این کشور بهعمل آورد. وى در این سفر با امیر قطر نیز ملاقات و گفتگو نمود. همچنین معاون وقت وزیر آموزش و پرورش ایران در ۲۹/۹/۱۳۵۳ طى دیدارى ۲ روزه از قطر، وضعیت مدارس ایرانى را از نزدیک مورد بازدید قرار داد. مدارس ایرانى در سال تحصیلى ۱۳۷۳ تعداد ۱۱۰۰ دانشآموز داشتند. این مدارس در مجموع ۷ باب شامل ۱ مدرسه ابتدایى دخترانه و ۲ مدرسه پسرانه، ۲ مدرسه راهنمایى پسرانه و دخترانه، ۱ دبیرستان دخترانه و ۱ دبیرستان پسرانه مىباشد. در بهمن ۱۳۵۳ تعداد ۳۰ نفر از دانشجویان دانشکده تربیت معلم قطر باتفاق ۴ نفر از سرپرستان این دانشکده طى دیدارى ۱۲ روزه، آثار باستانى ایران را مورد بازدید قرار دادند.
روابط فرهنگى مردم ایران و قطر بویژه پس از استقلال این امیرنشین، تا سال ۱۳۵۷، در جنبههاى هنرى و ورزشى و بازدیدهاى دانشجویى از آثار باستانى و دیدنى ایران نمود داشت. از سال ۱۳۷۰ همکارىهاى فرهنگى دو کشور نیز همچون روابط سیاسى و اقتصادی، تولدى دوباره یافت. معاون وزیر آموزش و پرورش کشورمان در دهم خردادماه ۱۳۷۰ و هشتم اسفندماه همانسال بهمنظور بررسى امور مدارس ایرانى به دوحه سفر کرد. در سیزدهم مهر ۱۳۷۰ وزیر آموزش قطر جهت مذاکره با مقامات کشورمان پیرامون تهیه پیشنویس موافقتنامه همکارى آموزشى میان دو کشور به تهران آمد. در همین سال آقاى ناصر محمدالعثمان مسؤول و سردبیر روزنامه الشرق و آقاى الغربالطبیب خبرنگار روزنامه الرایه جهت شرکت در کنفرانس بینالمللى حمایت از انقلاب اسلامى فلسطین به ایران آمدند. در این میان چندین تیم فوتبال از ایران بهمنظور شرکت در مسابقات قهرمانى و استقلال قطر به این کشور رفته و متقابلاً چند تیم قطرى جهت شرکت در مسابقات فوتبال، دو و میدانى و نیز رقابتهاى بینالمللى دهه فجر به تهران آمدند.
در سال ۱۳۷۱ در چارچوب موافقتنامه آموزشى بین دو کشور و بنا به دعوت وزارت آموزش و پرورش جمهورى اسلامى ایران تعداد ۶ نفر از مسؤولین و ۶۰ تن از دانشآموزان پیشاهنگ قطرى به مدت ۱۰ روز در اردوى تابستانى تربیتى - آموزشی، وزارتخانه مزبور شرکت کرده و از شهرهاى تاریخى و دیدنى اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز و رامسر دیدن کردند. در همین سال تیم فوتبال پاس براى شرکت در مسابقات جام در جام باشگاههاى آسیا به دوحه عزیمت نمود. جمهورى اسلامى ایران در اولین نمایشگاه سیر و سیاحت که در هفدهم فروردین ۱۳۷۲ در دوحه برگزار شد شرکت کرد. همچنین آقاى عبدالعزیز الکوارى وزیر فرهنگ و ارشاد قطر بنا به دعوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى کشورمان در تاریخ بیست و پنجم شهریور ۱۳۷۲ وارد تهران شد. پس از مذاکرات مشارالیه با مقامات ایران یک یادداشت تفاهم فرهنگى بین دو کشور به امضاء رسید.
حضور ۲۵ هزار نفر ایرانى در قطر و نگرانى این کشور که عمدتاً ناشى از تبلیغات سوء استکبار جهانى علیه جمهورى اسلامى ایران بود، موجب شد دولت قطر در سالهاى اولیه پیروزى انقلاب اسلامى نسبت به تثبیت روابط فرهنگى با ایران حساسیت شدیدى نشان داده و حتى زمینه اینگونه فعالیتها را نیز محدود کند. در این رابطه دولت قطر علاوه بر محدود ساختن اعطاى ویزا به ایرانیان، تعدادى از آنها را نیز اخراج نمود.
اما بهدنبال پایان جنگ تحمیلى از یکسو و تجاوز دوم اوت ۱۹۹۰ عراق به کویت حقانیت و حسن نیت جمهورى اسلامى ایران براى کشورهاى منطقه از جمله قطر محرز گشته و روابط فرهنگى نیز پابهپاى روابط سیاسى وارد مرحله جدید و فعالى شد بگونهاى که در سالهاى اخیر تا حد قابل توجهى از فشار علیه ایرانیان کاسته شده و حتى در زمینه اعطاى ویزا به ایرانیان نیز مشکل خاصى وجود نداشته است.
بند سوم:تحلیل سیاست خارجی قطر بر مبنای نوواقع گرایی
همان طور که در فصل اول اشاره شد نوواقعگرایی اصالتاً یک نظریه سیاست بینالملل است که درصدد تبیین نتایج بینالمللی از طریق ویژگیهای نظام بینالملل به ویژه ساختار آنارشیک آن است . از اینرو، والتز تصریح میکند که نظریه سیاست بینالملل او یک نظریه سیاست خارجی نیست که برای تبیین رفتار کشورها ارائه شده باشد. اما میرشایمر اتفاقاً در نقد نظریه والتز تمایز نظریه سیاست بینالملل و نظریه سیاست خارجی را رد میکند. چون به نظر وی تبیین نتایج بینالمللی در سیاست بینالملل لزوماً مستلزم تبیین رفتار کشورها به معنای سیاست خارجی نیز میباشد. لذا هر نظریه سیاست بینالملل ضرورتاً یک نظریه سیاست خارجی نیز میباشد. تلاش نوواقعگرایان تدافعی دیگر مانند بری پوزن، جک اسنایدر و استفن ون اورا برای ارائه نظریه سیاست خارجی در چارچوب نوواقعگرایی تدافعی نیز حکایت از امکان کاربست این نظریه برای تحلیل سیاست خارجی دارد. در نتیجه، باتوجه به استلزامات و دلالتهای نظری نوواقعگرایی میتوان آن را برای تحلیل منافع و اهداف ملی، منابع و عوامل تعیینکننده و رفتار سیاست خارجی قطر به کار بست.
منافع و اهداف ملی: مفهوم تحلیلی کانونی در نظریه نوواقعگرای سیاست خارجی، امنیت ملی است. به گونهای که نسبت این همانی بین منافع ملی و امنیت ملی وجود دارد؛ چون در این نظریه منافع ملی برحسب امنیت ملی تعریف میشود. با توجه به رویکرد عینیگرای نوواقعگرایی، منافع ملی در چارچوب امنیت ملی قطر تعیّن یافته و صرفنظر از گرایشات و ادراکات تصمیمگیرندگان سیاست خارجی وجود دارد. سیاست خارجی قطرامنیتمحور است که کلیه تصمیمها، کنشها و رفتارهای آن را میتوان برحسب امنیت ملی تبیین و تحلیل کرد. از این رو، هدف اصلی سیاست خارجی قطر بقا در نظام بینالملل آنارشیک است. بقا یا امنیت ملی قطرنیز به صورت حفظ تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و آزادی عمل در نظام بینالملل تعریف و تعقیب میشود. اهداف ملی دیگر مانند رفاه و توسعه اقتصادی، ثروت و گسترش ایدئولوژی در درجه دوم اولویت سیاست خارجی قطرقرار میگیرند. چون تأمین این اهداف بستگی کامل به تضمین و تأمین میزان کافی از امنیت دارد.
براساس نظریه نوواقعگرایی، مهمترین و فوریترین هدف سیاست خارجی قطرتأمین و تضمین امنیت ملی میباشد. قطر، همانند سایر کشورها، از دو طریق برای افزایش امنیت ملی خود تلاش میکند (Rittberger, 2004: 12 – ۱۵). اول، سعی میکند تا آزادی عمل یا استقلال خود را حفظ و احتمالاً افزایش دهد؛ یعنی استقلال از سایر کنشگران بینالمللی از طریق کاهش و محدود کردن تلاش آنان برای کنترل آزادی عمل در نظام بینالملل. استقلال عمل از این جهت ارزش و
منابع پایان نامه در مورد نقش منابع انرژی در سیاست خارجی قطر- فایل ...