۰۰۹/۱
۱۳/۱
صرف غذا در مقایسه با همسالان
۲۸/۳
۷۱/۰
۲۰/۲۱
۱
۰۰۰/۰
۰۳۸/۰
۰۰۹/۰
۱۵۲/۰
فعالیت بدنی
۳۳/۱
۴۹/۹
۳
۰۲۳/۰
جدول فوق نشان می دهد که از عوامل مرتبط با اضافه وزن و چاقی در مدل نهایی ، چهار متغیر سابقه چاقی خانوادگی (۰۰۱/۰p<) ، نمایه توده بدنی مادر (۰۲۵/۰p<) ، خوردن در مقایسه با همسالان (۰۰۱/۰p<) و فعالیت بدنی کودک (۰۲۳/۰p<) بعنوان پیش بینی کننده های اضافه وزن وچاقی کودکان بدو ورود به مدرسه می باشند.
فصل پنجم
(بحث ونتیجه گیری)
نتایج پژوهش
در این فصل بحث و بررسی یافته ها٬ نتیجه گیری نهائی٬ کاربرد یافته ها و پیشنهاداتی برای پژوهش های بعدی ذکر شده است.
بحث و بررسی یافته ها:
در این فصل یافته های پژوهش بر اساس اهداف پژوهش٬ مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و با یافته های پژوهش های دیگر مقایسه می شود.جهت دستیابی به اهداف و پاسخ به فرضیه پژوهش ، اطلاعات جمع آوری شده در ۳۹ جدول تنظیم گردیده و تجزیه وتحلیل آماری بر روی آنها صورت گرفته است.
جدول شماره (۱) در ارتباط با هدف ویژه اول “تعیین فراوانی اضافه وزن درکودکان بدو ورودبه دبستانهای شهر رشت” و همچنین هدف ویژه دوم “تعیین فراوانی چاقی درکودکان بدوورودبه دبستانهای شهر رشت” وپاسخ به سوالات شماره یک ودو پژوهش می باشد. نتایج این جدول نشان می دهد که شاخص توده بدنی اکثریت آزمودنی ها (۵/۷۱ درصد) در محدوده طبیعی قرار دارند. شیوع اضافه وزن وچاقی درکودکان پسر به ترتیب ۶/۸ درصد و ۱۹ درصد و در کودکان دختر به ترتیب ۱۴ درصد و ۳/۱۵ درصد برآورد شده است ، و در کل ۳/۱۱ درصد کودکان دارای اضافه وزن و۲/۱۷ درصد کودکان چاق بودند. نتیجه آزمون نشان می دهد که اختلاف معنی داری بین وضعیت وزن پسران ودختران وجود ندارد.
برخی مطالعات انجام شده درایران نشان می دهد که شیوع چاقی در دهه اخیر رو به افزایش بوده است به طوری که در یک بررسی در دانش آموزان دختر در مقطع ابتدایی درشهرتهران،شیوع اضافه وزن وچاقی به ترتیب ۳/۱۳ درصد و۷/۷ درصد بود(۸).
درسال ۱۳۸۹ یک مطالعه درشهر رشت توسط مداح انجام شد که نشان داد شیوع اضافه وزن درمیان دختران وپسران مدارس ابتدایی به ترتیب ۱۵درصد و۵/۱۱ درصد بود و شیوع چاقی ۵ درصد در میان پسران و۹/۵ درصد در میان دختران مدارس ابتدایی می باشد(۶۲).
در مطالعه ای که توسط اخوان (۱۳۸۷) در یزد انجام شد ، میزان شیوع اضافه وزن وچاقی در کودکان پیش دبستانی شهر یزد به ترتیب ۳/۴ درصد و ۸/۳ درصد به دست آمد(۶۶).
همچنین در پژوهشی که توسط شهرکی(۲۰۱۰) به منظور بررسی اپیدمیولوژیک چاقی واضافه وزن در شهر زاهدان انجام شد میزان اضافه وزن ۹/۸ درصد در پسران و۳/۱۰ درصد در دختران سنین ۱۱-۶ سال این شهر برآورد شده است(۶۹).
از نظر پژوهشگراین تفاوتها ممکن است به علت محدوده سنی مورد مطالعه باشد.نکته قابل توجه دیگر در استدلال تفاوت میزان چاقی و اضافه وزن در مناطق مختلف ، تفاوتهای واضح در نژاد، فرهنگ ،نگرش وتا حدودی موقعیت جغرافیایی افراد مختلف حتی در نواحی مختلف یک کشور می باشد که آنها را مستعد اضافه وزن و چاقی نموده است.
در رابطه با هدف شماره سه “تعیین ارتباط بین ویژگیهای فردی واجتماعی کودک بااضافه وزن کودکان بدو ورودبه دبستانهای شهر رشت” وهدف شماره چهار “تعیین ارتباط بین ویژگیهای فردی واجتماعی کودک باچاقی کودکان بدو ورودبه دبستانهای شهر رشت” و پاسخ به سوالات شماره سه وچهار پژوهش جداول شماره ۱۷-۲ تدوین گردیده است.
جدول شماره (۲) در ارتباط با توزیع فراوانی وضعیت شاخص توده بدنی کودکان براساس وزن هنگام تولد می باشد. این جدول نشان می دهد با وجود اینکه درصد کودکان دارای اضافه وزن و چاق با وزن هنگام تولد بیشتر از ۴۰۰۰ گرم (۷/۳۴%) نسبت به کودکان با وزن هنگام تولد بین ۴۰۰۰-۲۵۰۰ گرم (۲/۲۹%) بیشتر است اما این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نیست.
طبق یافته کلانتری و همکاران (۱۳۸۹) وزن هنگام تولد با اضافه وزن وچاقی دوران کودکی ارتباط معنی داری نداشت(۶۸). همچنین طبق یافته اخوان وهمکاران (۱۳۸۷) وزن هنگام تولد با شیوع اضافه وزن وچاقی در دوران کودکی ارتباطی نداشت(۶۶). میکلز وهمکاران (۲۰۰۷) در یک بررسی هم گروهی با مقایسه وزن هنگام تولد بین دو گروه چاق وطبیعی نشان دادند که وزن هنگام تولد در گروه چاق بیشتر از گروه طبیعی است ولی این ارتباط معنی دارنبود(۷۰).
دیمیتریوس وهمکاران (۲۰۰۹) در مطالعه مورد- شاهدی خود با عنوان عوامل خطر چاقی کودکان در یونان مشاهده کردند که چاقی کودکان ۱۵-۷ ساله با افزایش وزن هنگام تولد ارتباط معنی داری ندارد(۶۳).
زهانگ وهمکاران (۲۰۰۹) در یک مطالعه طولی هم گروهی نشان دادند که شانس ابتلا به اضافه وزن وچاقی در کودکان ۳ تا ۶ ساله با وزن هنگام تولد کمتر از ۲۵۰۰ گرم کمتر از کودکانی است که با وزن هنگام تولد ۲۵۰۰ تا ۲۹۹۹ گرم به دنیا آمده اند(۷۱).
جدول شماره (۳) در ارتباط با توزیع فراوانی وضعیت شاخص توده بدنی کودکان بر حسب تغذیه دوران شیرخوارگی می باشد. این جدول نشان می دهد با وجود اینکه درصد کودکان دارای اضافه وزن و چاق درگروهی که با شیرخشک تغذیه شده اند(۲/۳۹%) نسبت به گروهی که با شیر مادر تغذیه شده اند(۲/۲۷%) نسبتا بیشتر است ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نیست.
میکلز(۲۰۰۷)در مطالعه خود به سایر مطالعات در ایالات متحده آمریکا اشاره کرده است که در آن مطالعات نیز بین تغذیه با شیر مادر واضافه وزن یا چاقی در دوران کودکی وهمچنین در سن ۲۰تا۳۰ سالگی ارتباطی دیده نشده است(۷۰). هوس وهمکاران (۲۰۰۸) نشان دادند که تغذیه انحصاری با شیر مادر نقش پیشگیری کننده ازچاقی در سن ۵ سالگی نداشته است(۷۲).