شیخ سعدی ادیب
ای فرزند چندان خود را رنجه مساز من نمیخواهم راز دل شما را مکشوف سازم.
۲ – ۴ – ۶) شخصیتهای کلیشهای
ﺗﻴﭗهایِ ﻣﺜﺒﺖِ رمان، نظیر شمسالدین، طغرا، ماری، شیخ سعدی، خواجه بهاءالدین محمد، طغرل و هما همگی عمدتاً اشخاصِ ﺗﺤﺼﻴﻞکرده، ﺷﻬﺮی ﻳﺎ ﻣﺮدمِ ﭘﺎکِ روﺳﺘﺎیی و اﺷﺨﺎصِ ﻣﺮفه ﻫﺴﺘﻨﺪ. ولگردها «سعدالدین»، حریصها «امیرکلیجه»، غلامبارهها «حسامالدین قزوینی» و فاحشهها «گلستانِ اصفهانی و لیلیِ شیرازی» نیز تیپهای منفی این رمان را شکل میدهند.
همچنین میان شخصیتِ مثبت و منفی افراد، و چهرۀ ظاهری آنان نیز رابطۀ مستقیم وجود دارد؛ بدینصورت که شخصیت هایِ مثبت همه زیبارو و شخصیت های منفی نیز زشترو هستند. خسروی در توصیف سعدالدین، برادر زنِ محمد، مینویسد: «گردنی داشت بسیار کوتاه و سری کوچک و چشمانی زرد و دریده و ابروها سر به بالا کشیده و رنگی بسیار سرخ، بینی بلند و کج شده به طرفِ دهان و لبهایی باریک بیرنگ صدایی بدآهنگ و زیر» (خسروی، ۱۳۸۵: ۸۷۸).
۲ – ۴ – ۷) شخصیتهای سیاه و سفید
ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﻪ دو ﮔﺮوه اﻳﺴﺘﺎیِ سیاه و ﺳﻔﻴﺪ- و نه ﺧﺎﻛﺴﺘﺮی- ﺗﻘﺴﻴﻢ میﺷﻮﻧﺪ و ﻃﻴفی از ﺧﻴﺮِ ﻣﻄﻠﻖ در ﺑﺮاﺑﺮ شر ﻣﻄﻠﻖ ﻗﺮار میﮔﻴﺮﻧﺪ. شمس، طغرا، ماری، سعدی در گروهِ خیرِ مطلق و امیرکلیجه (وزیر اتابک)، سعدالدین (برادرزنِ محمد) و حسامالدین قزوینی نیز در گروهِ شرِ مطلق قرار دارند. تنها تغییری که از شرِ مطلق به خیرِ اتفاق میافتد؛ که آن هم به نظر میآید نتیجۀ تعصبِ نویسنده در دین اسلام باشد؛ به راه راست هدایت شدنِ اتابک آبش خاتون است.
۲ – ۴ – ۸) تعدد شخصیتها
از دیگر ویژگیهایِ رمانِ شمس و طغرا، بسیاریِ شخصیتهایِ رمان است، شخصیتهایی که به نظر میرسد بیشترشان برای زنده نگهداشتن شعلۀ روایتِ رمان به کار گرفته میشوند. در این رمان بیشتر از هفتاد و پنجِ شخصیتِ مرد و هفدهِ شخصیتِ زن ایفای نقش میکنند. نکتۀ دیگر اینکه، از این تعداد حدود نیمی از آنان را اشخاصِ داستانی و نیمی دیگر را اشخاصِ تاریخی نظیر ایلخان اباقاخان، امیرانکیانو، عطاملکِ جوینی و خواجه بهاالدین محمد تشکیل میدهند.
۲ – ۴ – ۹) قهرمانانِ زیبا و آرمانی
ﺷﺨﺼﻴﺖهایِ اﺻلیِ رﻣﺎن از ﻧﻈﺮِ ﻇﺎﻫﺮی ﺟﻮان، زﻳﺒﺎ، خوشاندام و ﻗﻮی هستند. و از روﺣیـۀ ﺑﺴﻴﺎر رﻣﺎﻧﺘﻴکی ﺑﺮﺧﻮردارند. همچنین درﺳﺘﻜﺎر، ﻣﻬﺮﺑﺎن و خوشﻗﻠﺐ، ﻧﺠﻴﺐ و ﺗﺤﺼﻴﻞکرده هستند. شمس، طغرا، ماری، طغرل، هما، فردوس، محمد، عیسی و دمشق همگی در اوجِ زیبایی، پاکی و درستکاری، مهربانی و بخشندگی و عاشقپیشگی هستند.
۲ – ۵) جغرافیای مکانی
مکان در داستانِ شمس و طغرا، نشأت گرفته از سنتِ داستانهای عامیانۀ فارسی و نیزمتأثر از رمانهای تاریخیِ قرن نوزدهمِ اروپا، وسعت غریبی دارد (بالایی، ۱۳۷۷: ۳۵۳). در ایران، شهرها و مناطقی چون شیراز، فیروزآباد، اصفهان، کرمان، گیلان، تبریز و بندرعباس و در دیگر کشورها نیز شهرهای بغداد، مکه، قاهره، دمشق، حمص، بندر اسکندریه و بیتالمقدس را در بر میگیرد. البته باید دانست که بخش عمدهای از حوادثِ داستان در شیراز، مرکز حکومتِ اتابکان سلغری اتفاق میافتد.
۲ – ۶) زمانِ رمان
داستانِ شمس و طغرا در عصرِ حاکمیتِ ایلخانان مغول بر ایران، به خصوص سالهایِ حکومتِ آبشخاتون (۶۸۸ – ۶۶۷ ه. ق.) آخرین اتابکِ سلغری فارس، در شیراز اتفاق میافتد. مجموعِ زمانی این اثر ۲۴ سال است که از سال ۶۶۷ قمری آغاز میشود و حدود چهار سال پس از مرگ آبشخاتون یعنی سالِ ۶۹۱ ه. ق. را در بر میگیرد (غلام، ۱۳۸۱: ۲۱۹). در آغازِ رمان، شمس شانزده تا هیجده سال دارد، و در پایانِ داستان یعنی هنگامِ مرگِ شیخ سعدی، طغرل پسرِ شمس هجدهساله است.
۲ – ۷) ساخت محتوایی
۲ – ۷ -۱) موضوع
موضوعِ رمانِ شمس و طغرا، عشق است، داستانِ دلدادگی یک دختر و پسر از دو نژادِ مختلف است. نویسنده با برشمردنِ حوادث و رویدادهایی که بر سرِ راه این عشق و دلداگی است سعی در زیبا و گیرا نمودنِ رمانش نموده است.
۲ – ۷ – ۱ – ۱) جوانان و مسائل مربوط به آنها
رمان تماماً حولِ جوانان و مشکلات آنها میچرخد. از عاشق شدن تا غمِ عشقکشیدن و پشتِ سرگذاشتنِ مشکلات و سپس ازدواج و آیینِ زن و شوهری گرفته تا بچهداری و کسبِ روزی و تربیتِ فرزندان و… همگی مسائلی است که جوانانِ این رمان با آن روبهرو هستند.
۲ – ۷ – ۱ – ۲) درگیری با سنتها
عشق ورزیهایِ پنهانیِ دختر و پسر «شمس و طغرا ، طغرل و هما ، عیسی و دمشق ، فردوس و محمد»، تلاش برای تن ندان به خواستِ والدین در موردِ ازدواج «طغرا انتخابِ خود شمس است، طغرل علیرغم آنکه دخترِ خالویش را برایِ او در نظر گرفتهاند با هما که خودش انتخاب کرده، ازدواج میکند، عیسی بر خلافِ خواستِ پدر با دمشق ازدواج میکند» و ازدواجهای اجباری « فردوس را بدون پرسیدنِ نظر، به عقدِ محمد در میآورند»، همگی از مواردی است که دراین رمان وجود دارد.
۲ – ۷ – ۲) زبان و نثر رمان
۲ – ۷ -۲ – ۱) زبان ساده
ﻧﺜﺮ رمان ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺎده و روان اﺳﺖ، زﻳﺮا ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﺗﻨﻬﺎ میﺧﻮاﻫﺪ داﺳﺘﺎن را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﺷﻜلی ﻛﻪ در ذﻫﻦ او رخ داده ﺗﻌﺮﻳﻒ کند. ﺟﻤﻼت ﻛﻮﺗﺎه و روﺷﻦ هستند و ﻫﺮ ﻣﻄﻠﺐ در ﻳک جملۀ ﻛﻮﺗﺎه و ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﺑﻴان میشود و از حروفِ عطف و جملاتِ طولانی نیز کمتر استفاده میشود. از حیث کاربرد واژگان نیز، لغاتِ ساده و قابلِ فهم هم از نظرِ ساخت و هم از نظرِ معنا به کار رفته است. همچنین به واسطۀ عربیدانیِ نویسنده کلماتِ عربی زیادی در آن به کار رفته، و نیز تعدادی واژۀ مغولی هم در رمان راه یافته که با توجه به اینکه نیمی از اشخاصِ رمان، مغولی هستند و اساساً زمانِ رمان در دورۀ مغول است، حضوری توجیهپذیر دارند.
«شمس و طغرا، به لحاظ دستوری، بر خلافِ آثارِ مشابهی که پس از آن نوشته میشوند، ساختارِ نحوی ویژهای دارد. این ساختارِ نحوی ویژه که از بسیاری جهات شبیه ساختار نحوی تاریخ بیهقی و گلستان سعدی است، لطافت، جذابیت و انسجامی به نثر آن بخشیده که میتوان آن را به عنوانِ نثری نمونه در میانِ رمانهای تاریخی مشابه معرفی کرد» (غلام، ۱۳۸۱: ۲۵۲).
ترکیب نثر و شعر نیز جذابیتِ خاصی به رمان بخشیده است. این اشعار بعضاً از شیخ سعدی، یک بیت از خواجۀ شیراز و بیتی نیز از سبک هندی و البته اشعار خود نویسنده هستند که در لابهلایِ روایت داستان به فراخورِ موضوع آمدهاند.
۲ – ۷ – ۲ – ۲) استعاره ، تشبیه و دیگر صنایع بدیعی
از میانِ صور خیال، خسروی بیشتر به تشبیه و استعاره دلبستگی دارد. استعارههایی که خسروی در رمانش به کار برده، ساده و تکراری است. تشبیهات نیز اغلب ساده و محسوساند؛ همچون تشبیهِ معشوق به ماه و خورشید و سرو و غزال و ستونِ عاج و برگِ گلِ سرخ که همگی محسوس و ساده و ایضاً تکراریاند.
۲ – ۸) تنوع نژادی ، قومی و مذهبی
شخصیتها
قومیت
ملیّت
مذهب
شمس، طغرل، آبش خاتون
فارس
ایرانی
اسلام ، شیعه
سعدی، خواجه نظام الدین
فارس
ایرانی
اسلام ، سنّی