یکی دیگرازخصوصیات نثر دهخدا این است که از"اصطلاحات عامیانه"استفاده می کند واین کارنه تنها به زیبایی وشیرینی نثر کمک می کند بلکه سخن رابرای “مردم"وعوام قابل لمس می کندو به زبان مردمی نزدیک تر می شود. شاید دهخدا به خاطرآشنایی عمیقی که باضرب المثل ها واصطلاحات عامیانه داردبااین هم زیبایی وبادقت وظرافت یک جواهرسازامثال واصطلاحات رادرنثربه کار می گیرد. درچرندوپرندبه"اصطلاحات"فراوانی برمی خوریم نظیر:
۱-همان طورکه اشاره شددرمحاوره ی مردم امروز هم"را"علامت مفعول بی واسطه حذف می شود،جمله"کتاب رابده"به کارمی رودکه به جای را به کلمه ی ماقبل کسره می دهندومواردی نظیر آن فراوان است .
سرگاو ازخمره درآوردن (پی بردن به اسرارچیزی)- چه خاکی به سرم بریزم(چه کارکنم)- کله به کله کسی گذاشتن(باکسی درافتادن)- خانه خراب شده(اصطلاحی شبیه خیرندیده)-مسلمان نشنودکافرنبیند- رفیق دزدوشریک قافله – بورشدیم- یالانش کج بود- خودم راسنگ روی یخ نه کنم(خودم راکوچک وسبک کنم)- زاغ سیات چوب زدیم(تعقیبت کردیم)- کارچاق کنی (رواج دادن کار)- هندوانه زیربغلش دادن- هفت قرآن درمیان(خدانکندچنین چیزی اتفاق بیفتد)- شتردیدی،ندیدی- مگرچشم ماشوراست- مورا ازماست کشیدن- بی گداربه آب زدن- الهی همیشه نان سوارباشدواوپیاده- یک سروهزارسودا- پاهاراتوی کفش کردن- زیربار نرفتن(حرف زورراقبول نکردن)دست خونی یقه کسی راچسبیدن(به کسی تهمت زدن)- کلاهشان به هم خوردوآبشان ازیک جوب نرفت- شکم به آب زن بودن(ولخرج بودن)- سرچیزی (یاکسی) رازیرآب کردن(ازبین بردن)- پشت گوش انداختن(به تاخیرانداختن)- مطلب ازجایی آب می خورد- ریش دادن ریش گرفتن(قول دادن وعهدبستن)- گوش شیطان کر .
۶- ۹٫به کاربردن ضرب المثل های فارسی در نثر طنز آمیز چرند و پرند :
وهمچنین ضرب المثل های که درچرندوپرندبه کاررفته است. دهخدادربه کارگرفتن ضرب المثل هاچنان ظرافتی درکلام به خرج می دهد که بی نظیراست وسخنش رانه تنهابردل بلکه برروح وجان می نشاند. شایدهمین علاقه دهخدا به آوردن ضرب المثل درکلام است که انگیزه اودرتالیف گنجینه ی امثال وحکم پارسی می شود.آوردن ضرب المثل درنثر چرند وپرنداز سرتفنن نیست بلکه دهخدادراین مورد دقت جواهرسازی راداردکه دانه های گران قیمت گوهررابرطلامی نشاندو از ضرب المثل های چرند و پرنداست :
دماغش پرباد بود(اشاره به غرورداشتن است)- خاک براش خبرنبرد- لوله تفنگش خیلی آب می گرفت(زورش می رسید،قدرت داشت)- موی دماغ ماشده بود(مزاحم بودن)- دست مراتوی حناگذاشتی(گرفتارشدن)- مراروبندکردی(به کارواداشتن)- ریشم راتوی آسیاب سفیدنکرده ام (تجربه داشتن)- چشمم کف پاش(اصطلاحی بامعنی ماشاالله)
شاهنامه آخرش خوش است- دیوارموش داردموش هم گوش دارد- شلوارمردکه دوتا شد به فکرزن دومی افتد-این قافله تابه حشرلنگ است- صلاح مملکت خویش خسروان دانند- ازهرطرف بادمیادبادش می دهد- آفتابه ولگن شش دست شام ونهارهیچی- عادت،طبیعت ثانوی است- عقل ودولت قرین یک دیگراست- دزدنگرفته پادشاه است- امان ازدروغ لیلی.ماستش کم بودآبش خیلی- بهشت زیرقدم های مادرهاست
خوی بد درطبیعتی که نشست / نرود تا به روزحشرازدست- کلام الملوک ملوک الکلام روزی اکرغمی رسدت تنگدل مباش/روشکرکن مبادکه بدبترشود- زبان سرخ سرسبزمی دهدبرباد- چنان بانیک وبدسرکن که بعدازمردنت عرفی/ مسلمانت به زمزم شوید وهند و بسوزاند.
۶- ۱۰٫ضرب المثل ها و عبارات عربی در نثر طنز آمیزچرند و پرند :
دهخدا ازضرب المثل هاو عبارات عربی نیز در نثرش کمک می گیرد، که همان طورکه اشاره شدگاهی این عبارات رابرای استهزای نثرزمان به کارمی گیرد، وگاهی به صورت وسیله ای برای بیان بهترودقیق تره مفاهیم.
“مثلآ"می نوشتم اقبال السلطنه درماکووپسررحیم خان درنواحی آذربایجان وحاجی آقامحسن درعراق وقوام درشیراز وارفع السلطنه درطوالش به زبان حال می گویندچه کنم .الخلیل یامرئی والجلیل” ( همان؛ ۱۳۷۰، ۱۶-۱۳)
“توگفته ای برمنکرین شورای لعنت .برمفتحین شاهزاده عبدالعظیم هم چون مفسدفی الارض هستندلعنت،امابه رفیق های دزدو شریک های قافله هم درهرلباس که باشند لعنت".
( همان ؛۳۴)
“به خدااگرارس به شویم دین مان برود بازدنیامان سرجاش است اماکه خسروالدنیاو الاخره
“"ای عالم سرو الخفیات!ببینی علمه ی خلوت به چه می گویند؟”
پس چراما شیعیان خلص، ما منتظرین ظهورفرج وماگویندگان وعجل فرجنا وفرجهم زودتر سعی نمی کنیم که یک صدونود و سه نفرهم دعانویس، عشرخوان،رمال وجزوه کش براین یک صد و بیست نفر وکیل حالیه که داریم بیفزاییم که به محض ورود به مجلس همه معصوم وامین و بی گناه به بشوند.
اماحالاکه تازگی هامی شنوم یک فصل هم به قانون اساسی زیاد می شود که وکالت ازروی قانون قرآن دوسهم به پسری برسدویک سهم هم بنابه قاعده ی الضرورات تبیح المحظورات خرج مهمانی موکلین بشود. “دمدمی –اعاذناالله من شروراتفسنا".
“مثلآ"همچو فرض می کنیم جناب امیر بهادردرجنگ چهارماه پیش می آید مجلس بعدازیک ساعت نطق غرا قرآن را هم ازجیبش درمی آورد ودرحضور دو هزارنفردرتقویت مجلس شوری قرآن قسم می خورد و سه دفعه هم محض تاکید به زبان عربی فصیح می گویدعادت الله خاطرجمع ,عادت الله خاطرجمع،عادت الله خاطرجمع و بعدیک ماه بعدازاین معاهده و قسم آدم همین امیر بهادردرجنگ می بیند درمیدان توپخانه که برای انهدام اساس شوری باغلامهای کشیک خانه ترکی بلغورمی کند.
( همان ؛ ۱۳۷۰: ۴۰- ۳۴)
“شما آنقدرقوت داریدکه صد نفر سرباز برای حفظ نظم یزد وخون خواهی قاتل سید رضای داروغه پس گرفتن هفت صد تومان تاوان قماراجزای عدل الدوله ازحجت الاسلام وملاذالانام میرزاعلی رضای صدرالعمای یزدی اطال الله ایام افاداته به یزد بفرستید".
“وهم دراین سال جناب عالم ما فی السموات وما فی الارض وما بینهما وماتحت الشری ،یعنی آقا سیدابوطالب زنجانی که چنددفعه درزمانهای پیش شیخ فضل الله راتکفیر کرده بود دوباره به صحت عقایدشیخ معتقد شده ودرلوتی بازی توپخانه حکم هذاماافتی به الصفتی وکل ماافتی به الصفتی فهوحکم الله فی حقی ،درست مثل میمونهای هندتقلید شیخ رابیرون آورد".
“ناپلئون می گوید:برای تربیت پسرهای خوب ناچاریم که مادرهای خوب تربیت کنیم،پیغمبر ماهم می فرمایدالجنته تحت الا قدام الامهات".
“و هم در اواخر همین سال میرزا آقای اصفهانی ازتبریز انتخاب شده یانشده (بعضی ازتبریزی ها که می گویند نشده )مصمم شدکه اگرآقاسیدحسن تقی زاده به جای نطق درمجلس قرآن هم بخواند تکذیب کند،بزرگان گفته اندخالف تشهر،ازاین راه نشدازآن راه.
“حالا این دست خط ملوکانه رابخوانیدوببینیدمن هرگزدرتمام عمربه این چرندوپرندی نوشته ام یاشمادرعمرتان خوانده اید وآن وقت شماهم مثل دخوباورکنیدکه کلام الملوک ملوک الکلام درست است وحرف پادشاه پادشاه مردم ست".
“و چون کریاس گردون اساس اعلی حضرت ماعرض شده بودکه درآن صفحات چوب و فلک صحیح کمتر به دست می آید از این روبه کارگزاردن فراش خانه ی مبارکه امر و مقرر فرمودیم که یک بغل ترکه ی انارکه مصداق من اسجرالا خضرناراست ازباغ شاه تهران مرکزسلطنت و قلمرو حکمرانی ماچیده و با یک اصله فلکه ممتازمنقش به آن عالیجاه بفرستند".
( همان ؛۱۳۷۰، ۱۳۶-۱۳۱)
۶- ۱۱٫استفاده از کلمات و زبان اروپایی در نثرطنز آمیز چرند و پرند:
دهخدا از اولین کسانی است که کلماتی اززبانهای اروپایی ومخصوصآزبان فرانسه،رادرنثرخود به کارمی گیرد،( دهخدا ) به کاربردن لغات خارجی درنثرفارسی درزمانی که دهخداچرندوپرندمی نویسد متجددانه وتاحدی نشانه ی روشن فکری است.البته به علت نفوذ انگلیس وروس وهمچنین تمدن وصنعت غرب خواه ناخواه لغاتی ازاین زبانها درزبان مردم رسوخ پیداکرده بودومتداول شده بود-مقداری ازاین لغات معادل فارسی نداشتندمثل:بانک،بیلیارد،پست وپست خانه، سوسیالیست،کمیسیون – ارگانی زاسیون- پارتی- پارلمنت- رماتیسم- آنارشیست- ماشین ولغات دیگرنیزگاهی از معادل فارسی شان متداول تر بودند. به کارگرفتن این لغات لطمه ای به سادگی نثردهخدا نمی زند و آن را پیچیده نمی سازد وگذشته از این، این گونه کلمات درچرند و پرند خیلی معدود و انگشت شمارند، مانند:
راپورت(گزارش)-پرنس(شاهزاده)- راپورت چی (خبرنگار،ترکیبی ازیک لغت خارجی با پسوندفارسی)-مسیو(آقا)- پارک(گردش گاه)- پلننیک(سیاست)- فانتیک(امل ومتعصب) –رولور(نام نوعی تفنگ،هفت تیر)- تابلو(سردر)- تیاتر(نمایشنامه)- لوکوموتیف(قطار)- سوسیته پروتکتوردانیو(انجمن حمایت ازحیوانات )- اکونومی(اقتصاد) – اکونومی پلتیک (اقتصادسیاسی)- .
سبک نگارش دهخدا باویژگی های که برشمردیم درادبیات فارسی بی سابقه بود و پایه و اساس سبک جدید نثرنویسی است.اصطلاحات وضرب المثلها یی که به آنها اشاره شدبه شیوایی وزیبایی نثردهخداصدچندان می افزاید. سادگی زیباترین زیوراین نثراست ،نثری که راه گشای جمال زاده وهدایت درساده نویسی شدوشالوده ی محکمی گشت برای بنای نثرامروز.
“نثرچرندوپرندساده، روان ، زنده ، صمیمی، نرم، آشنا،پرخون و پر تحرک است . دهخدا درچرند و پرند از آن جا که مخاطبانش عامه و انبوه مردم اند به زبان ایشان سخن می گوید. ازاصطلاح ها،تشبیه ها، استعاره ها،کنایه ها،مثل ها،متلک ها،دشنام ها، باورها،تکیه کلام ها،وشعرهای آنان مددمی گیرد و نثررنگی و متموج خودرامی آفریند،کلمات و اصطلاحاتی که تازمان دهخدا راهی به قلمرو نثرفارسی نداشتند. و از این رهگذرباید دهخدا را از جمله پیشگامان نهضت گردآوری وعنایت به فولکوریا فرهنگ مردم دانست واین هاست خصوصیات نثری که سلاح دهخداست درمبارزه بابدیها ،نابسامانی ها، بدبختی ها و فساد عصر.
( دهخدا ؛ ۱۳۵۴ :۵- ۲)
غلامحسین ده بزرگی در کتاب ادبیات معاصر ایران گفته : نثر دهخدا « چرندو پرند »نثری است کوبنده و پر تلاش و پرتکاپو که دقیقاً به کار مبارزه و جنب وجوش می آید . به کار گرفتن زبان مردم که غیر از ساده نویسی درنثر« چرند و پرند » سبب شده بود که همه ی طبقات جامعه که بیشتر آنان بی سواد بودند، بتوانند آن را درک کنند .
( ده بزرگی؛ ۱۳۸۴: ۱۲۵- ۱۲۲)
۶- ۱۲٫ شگردهای علامه دهخدا در بیان مطالب طنز آمیز
علامه علی اکبردهخدادرنوشتن سلسله مقاله های طنز آمیز چرندو پرند از شیوه و شگردهایی چند بهره برده است :
۶-۱۲- ۱٫ کنایه :
۱- حالا من به تمام برادران مسلمان غیورتریاکی خود اعلان می کنم،که ترک تریاک ممکن است .
( همان ؛ ص۲۱)
۶-۱۲- ۲- در قدیم الایام در دنیا یک دولت ایران بود در همسایگی ایران هم دولت یونان بود.
دولت ایران آن وقت دماغش پرباد بود.
( همان ؛ ص۲۳)
۶-۱۲- ۳- لولهنگش خیلی آب می گرفت ، کباده ملک الملوکی دنیا را می کشید .
(همان ؛ ص۲۳)
۶-۱۲- ۴- جناب حاجی ملک التجاره راه آستارا به روسها واگذار کردند نمی دانم کدام نامرد حکایت این لقب (خائن ) را هم به او گفت دوپاش را توی یک کفش کرد که از آسمان افتاده ام این لقب حق ومال من است .(همان ، ص۲۶) جناب دکتر و سرکار دکتر توی دوتا کالسکه نشسته چهار نعل می راند .
پژوهش های انجام شده در مورد بررسی و نقد شیوه های طنز نویسی ...