که در آن:
حداکثر عمق ریشه
تعداد روز بعد از کشت
تعداد روز لازم جهت رسیدن به حداکثر عمق ریشه.
میزان حداکثر عمق ریشه از داده های بورگ و گریمز (۱۹۸۶) برای ذرت ۲/۱ متر و ۸۰ روز پس از کشت به دست آمده است.
۳-۱۲- اندازه گیری ارتفاع گیاه
جهت مشخص شدن اثر نیترات بر ارتفاع گیاه، در هنگام برداشت، تعداد سه بوته از دو ردیف وسط هر لایسیمتر انتخاب و ارتفاع آن اندازه گیری شد و میانگین ارتفاع سه بوته، ملاک عمل قرار گرفت. اندازه گیری ها در همه تیمارها انجام پذیرفت.
۳-۱۳- عملیات برداشت
عملیات برداشت به صورت دستی انجام شد. زمان برداشت در این تحقیق به علت سرمازدگی و خشک شدن کامل بوته ها در اوائل آبان ماه ( ۲/۸/۹۲ ) بود.
در ابتدا کلیه بلال ها از هر لایسیمتر جدا گردیده و پس از شمارش و توزین در داخل گونی های پلاستیکی جمع آوری شد. سپس کل بوته های هر لایسیمتر چیده شده، توزین گردید و چند بوته به عنوان نمونه در داخل گونی گذاشته شد و پس از توزین مجدد، در آون در دمای ۶۰ درجه سیلسیوس به مدت سه روز خشک شد. سپس وزن خشک کلی آن تعیین گشت. در نهایت پس از تعیین تعداد دانه در هر بلال و نیز جدا کردن دانه ها، عملکرد، وزن هزار دانه و وزن ماده خشک در هکتار مشخص گردید.
۳-۱۴- مقدار آب آبیاری
آبیاری مورد نیاز با دور آبیاری ۷ روزه و براساس قرائت رطوبت درهر عمق ۳۰، ۶۰، ۹۰ سانتی متری از سطح خاک به وسیله ی دستگاه نوترون متر و با بهره گرفتن از رابطه زیر تعیین گردید. به منظور در اختیار داشتن حجم کافی از آب زهکشی در تخمین میزان غلظت نیترات، مقدار آب آبیاری، ۲۰ درصد اضافه تر به لایسیمترها داده شد. عمق ریشه نیز طبق گفته های قبل، از رابطه عمق ریشه و بر اساس تعداد روزهای پس از کشت بر آورد گردید.
Iirr: عمق آب آبیاری
Zr: عمق ریشه گیاه
: رطوبت حجمی در ظرفیت مزرعه
: رطوبت حجمی متوسط در هر تیمار
به علت وجود سه تیمار ( CD120, CD90 , FD ) و تفاوت در میزان رطوبت حجمی هر دسته از تیمارها، پس از قرائت نوترون متر در لایسیمتر ها، متوسط رطوبت حجمی در سه گروه از تیمارهای زهکشی آزاد و زهکشی کنترل شده در عمق ۹۰ سانتی متر و زهکشی کنترل شده در عمق ۱۲۰ سانتی متر به طور جداگانه محاسبه می گردید و بنابراین مقدار حجم آب آبیاری برای هر تیمار متفاوت بود.
۳-۱۵- اندازه گیری رطوبت خاک
اندازه گیری رطوبت خاک به وسیله ی نوترون متر صورت گرفت. در روش استفاده از نوترون متر ( پخش نوترونی ) اندازه گیری رطوبت به صورت حجمی است.
منحنی و معادله واسنجی تهیه شده توسط کارخانه سازنده نوترون متر را نمی توان مستقیم در هر نوع خاک به کار برد، واسنجی دستگاه همراه با اندازه گیری رطوبت از طریق وزنی انجام می گیرد [۲] .
۳-۱۶- معادله کالیبراسیون نوترون متر
: در صد حجمی رطوبت خاک
I: عدد قرائت شده در هر عمق
Istd: قرائت استاندارد که برابر ۷۶۷۶ بود.
اندازه گیری نیترات:
۳-۱۷- تعیین نیترات خاک از عصاره اشباع
قبل از کشت گیاه و بعد از برداشت از اعماق ۳۰، ۶۰، ۹۰ سانتی متری خاک لایسیمتر ها، نمونه برداری انجام شد. مقدار ۳۰۰ گرم از نمونه ها را پس از خرد کردن و عبور دادن از الک ۲ میلی متری، با ۱۴۶ سی سی، آب مقطر به مدت ۴۸ ساعت اشباع کردیم، سپس نمونه ها را روی کاغذ صافی که درون قیف های مکش قرار دارند ریخته و به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دستگاه مکش را روشن کردیم و عصاره گیری انجام گردیده. سپس با بهره گرفتن از دستگاه اسپکتروفتومتر مقدار نیترات موجود در عصاره اندازه گیری شد.
اندازه گیری نیترات بایستی حداکثر تا ۴۸ ساعت پس از نمونه گیری به شرط قرار دادن نمونه ها در دمای پایین ( ۴ درجه ) انجام شود. در غیر این صورت باکتری های موجود در آب فعال شده و میزان نیترات را افزایش می دهند.
۳-۱۸- مراحل انجام آزمایش
۱- تهیه ۵۰ سی سی از نمونه مورد آزمایش
۲- تهیه ۵۰ سی سی شاهد آزمایش ( آب مقطر دو بار یون زدایی شده )
۳- اضاف نمودن ۱ سی سی اسید کلریدریک ( HCL ) ا نرمال به نمونه ها.
۴- کالیبره نمودن دستگاه اسپکتروفتومتر با بهره گرفتن از شاهد در Multi wave length با طول موج های ۲۲۰ و ۲۷۵ نانومتر
۵- قرائت میزان نور جذب شده توسط نمونه ها با بهره گرفتن از سلول کوارتز در طول موج های ۲۲۰ و ۲۷۵ نانومتر.
۶- قرار دادن میزان جذب های قرائت شده در منحنی استاندارد نیترات.
تهیه منحنی استاندارد نیترات:
۳-۱۹- محلول ذخیره نیترات استاندارد
۱- مقدار کمی نیترات پتاسیم (KNO3) را به مدت ۲۴ ساعت در دمای ۱۰۵ درجه سانتی گراد خشک کنید.
۲- ۷۲۱۸/۰ گرم از آن را در ۱۰۰۰ سی سی آب مقطر حل کنید. غلظت این محلول ۱۰۰PPM می باشد. این محلول برای مدت ۶ ماه پایدار است.
برای تهیه منحنی استاندارد غلظت های مختلف از محلول ذخیره فوق تهیه نموده و میزان جذب نور آن ها اندازه گیری می شود، مراحل آزمایش مشابه اندازه گیری نیترات در نمونه است و سپس به وسیله رگرسیون معادله منحنی استاندارد محاسبه می گردد.
در نهایت بعد از به دست آوردن منحنی استاندارد معادله بدین شرح بود:
Y=3.3872 x
Y: مقدار غلظت نیترات بر حسب میلی گرم بر لیتر
X: اختلاف جذب در طول موج ۲۲۰ و ۲۷۵ نانومتر
۳-۲۰- تعیین میزان نیترات در آب زهکشی
بعد از هر آبیاری با باز گذاشتن شیرهای خروجی که در پایین لایسیمتر ها تعبیه شده بود، آب خروجی در ظروف مخصوص جمع آوری می گردید. این ظروف در اعماق ۳۰، ۶۰، ۹۰، ۱۴۰ سانتی متری از سطح خاک قرار داشتند. بعد از نمونه برداری، آن ها بایستی به مدت حداکثر ۴۸ ساعت مورد آزمایش نیترات قرار می گرفتند. در غیر این صورت باید در دمای ۴ درجه نگهداری می شدند. تعیین میزان نیترات آب زهکشی، مشابه روش اندازه گیری نیترات در عصاره اشباع خاک بود که قبلاً شرح داده شده است.
۳-۲۱- اندازه گیری حجم زه آب
بلافاصله بعد از آبیاری، آب خروجی جمع آوری شده در ظروفی که در اعماق ۳۰، ۶۰، ۹۰، ۱۴۰ سانتی متری از سطح خاک قرار داشتند، توزین شده و اندازه گیری می گردیدند. البته به ندرت در تیمارهای تحت زهکشی کنترل شده زه آب وجود داشت. با به دست آوردن حجم و غلظت نیترات در آب زهکشی شده می توان میزان آبشویی نیترات در تیمارهای کودی مختلف را ارزیابی و مقایسه کرد. این میزان آبشویی از سطح لایسیمتر به سطح یک هکتار تعمیم داده شد و مقدار شسته شده بر حسب کیلوگرم بر هکتار گزارش شد.
فصل چهارم
۴-۱- نتیجه گیری و بحث
جدول ۴-۱-مشخصات عملکرد ذرت، مقادیر آب آبیاری و زهکشی و نیترات آبشویی شده در تیمار کود صفر (شاهد) کیلو گرم در هکتار.
2-3-8-1- تبلیغات تجاری
هرگونه ارائه و تبلیغات غیر شخصی ایده هاو کالاها یا خدمات که توسط یک واحد تبلیغاتی انجام شود و مستلزم پرداخت هزینه باشد.(Kotler, 2000،محمدیان،1379)
2-3-8-2- پیشبرد فروش
محرک های کوتاه مدتی هستند که برای تشویق به خرید یا فروش کالاها و خدمات بکار می روند.(محمدیان،1382)
2-3-8-3- روابط عمومی
از طریق کسب شهرت خوب، ایجاد تصویر ذهنیکلی،مطلوب و برخورد مناسب،یا برطرف کردن شایعات، روایات و وقایع نامطلوب در ایجاد مناسبات مطلوب با جوامع مختلفی است که با شرکت سروکار دارند.(Kotler and Armstrong, 2001،محمدیان،1382)
2-3-8-4- فروشندگی شخصی
فرایند فروش به شکلی که شامل ارائه حضوری و فرد به فرد یک کالا از یک فرستنده به یک خریدار است (Boone and Kurtz, 2002).
2-3-8-5- بازاریابی مستقیم
استفاده از ارتباط مستقیم در جهت رسیدن به مصرف کننده و مخاطب، عمدتاً از طریق بهره گیری از شیوه های نوان ارتباطی(Boone and Kurtz,2002).
2-3-9- انواع تبلیغات
-
- تبلیغات نام تجاری: قابل مشاهدهترین نوع تبلیغات است. این نوع تبلیغ بر توسعه هویت و تصویر بلندمدت یک نام تجاری متمرکز است. تبلیغات نام تجاری سعی می کند تا تصویری برجسته از نام تجاری یک محصول ارائه کند.
-
- تبلیغات خردهفروش: تبلیغات تجاریای که به محل کسب مربوط می شود، یعنی جایی که در آن انواع گوناگونی از محصولات قابل خرید است یا خدماتی ارائه می شود.تبلیغات خردهفروش بر قیمت، در دسترس بودن، مکان و ساعات کار تاکید دارد.
-
- تبلیغات سیاسی: این نوع از تبلیغات را سیاستمداران به کار میبرند تا مردم را متقاعد کنند که به آنان رای دهند.
-
- تبلیغات کتاب راهنما: کتاب راهنما کتابی است که مردم برای آنکه بدانند چگونه کالا یا خدمتی را بخرند به آن مراجعه می کنند.
-
- تبلیغات پاسخ- مستقیم: این نوع از تبلیغات ممکن است از هر وسیله تبلیغی و از جمله پست مستقیم استفاده کند، اما پیام آن با پیام تبلیغات نام تجاری وخردهفروش که در آن مستقیماً فروش کالایی را تشویق می کنند متفاوت است.
-
- تبلیغات کسبوکار به کسبوکار(شغل به شغل) : این تبلیغات شامل پیامهای معطوف به خردهفروشان، عمدهفروشان و توزیع کنندگان است. تبلیغات شغلی در نشریات شغلی و روزنامههای حرفهای دیده می شود.
-
- تبلیغات موسسهای/ نهادی: نام دیگر آن تبلیغات برای شرکت است. تاکید این پیامها بر ایجاد یک هویت برای موسسه یا نفوذ و غلبهیافتن بر عموم براساس سازمان است.
-
- تبلیغات خدمات عمومی: تبلیغات خدمات عمومی به پیامهایی با آرمانهای نیکو مانند جلوگیری از بدرفتاری با کودکان مربوط می شود.
-
- تبلیغات تعاملی: هر یک از مصرف کنندگانی که دسترسی به رایانه و اینترنت داشته باشد می تواند از تبلیغات تعاملی بهرهمند شود.آگهیها از طریق صفحات وب و دیگر فنون و امکانات اینترنتی دریافت می شود.در این حال، مصرف کننده می تواند به آگهی پاسخ دهد، آن را اصلاح کند، گسترش دهد یا به آن بی اعتنایی کند.(قربانلو، 1388).
2-3-10- ابزارهای تبلیغ
ابزارهای تبلیغ را از ابعاد مختلفی تقسیم بندی کرده اند.مانند: ابزار طبیعی، انسانی و صنعتی یا ابزار در جوامع قدیم و جدید.گروهی دایرهی ابزارهای تبلیغ را چنان گستردهاند که اذان، قرآن، اعزام مبلغ و غیره در آن جای گرفته است، بعضی ابزارها را به اضطراری(تقیه، توریه و غیره) و عادی تقسیم نموده اند.با کمی دقت درمییابیم که برخی از این موارد در منابع، اماکن، راه ها، مهارت ها و شیوه های تبلیغ میگنجد.اگر ما تعریف دقیقی از ابزارهای تبلیغ نداشته باشیم و حدود آنها را روشن نکنیم، در شناخت آنها با مشکل مواجه میشویم.
ابزارهای تبلیغ عبارتند از: هر وسیلهای که(( پیامدهنده)) برای انتقال ((پیام)) به ((پیامگیرنده)) از آن بهره میگیرد.
ویلبر شرام مینویسد:(( پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ، امواج صوتی در هوا،جریان برق، تکان دادن دست یا پرچم یا هرنوع علایمی باشد که قادر به تفهیم معنی باشد.)) (محسنیان راد، 1369)
2-3-10-1- انواع ابزارهای تبلیغ
الف) ابزارهای اصلی(مستقیم)
منظور وسایلی است که در طول تاریخ انسانها برای انتقال مفاهیم درونی خود، بدون هیچ واسطهای به وسیله آنها با هم ارتباط برقرار کرده اند و همیشه به عنوان ابزارهای اصلی ارتباطی آنان بشمار میروند و این ابزارها عبارتند از:
الف- زبان
ب- قلم
ج- تصویر
منظور از تصویر هر چیز دیداری است و شامل و علامتهای رمزی، نشانه های طبیعی و مجسمه و سنگ نوشتهها نیز می شود.
قالب تبلیغی
قالب تبلیغی صورتهای مختلفی از کارهای تبلیغی است که به کمک آنها پیام را به مخاطب میرسانیم.
به عنوان مثال اگر پیام ما ((ایثار)) باشد، میتوانیم آنرا با زبان، قلم یا تصویر به مخاطب برسانیم. قالبهایی که انتخاب میکنیم، می تواند متنوع باشد.
اگر زبان ابزار ماست، میتوانیم مفهوم ((ایثار)) را در قالب (( خطابه))، ((قصه)) و … بیان کنیم.
اگر ابزار ما قلم است میتوانیم دراینباره قالب ((شعر))، (( مقاله)) و … برگزینیم.
بنابراین قالبهای تبلیغی را به سه دسته گفتاری، نوشتاری، دیداری که گاهی به صورت ساده و گاهی مرکب بهکار میروند تقسیم بندی میکنیم.
ب) ابزارهای واسطهای یا غیر مستقیم
منظور از این قسم ابزارهایی است که واسطه بین پیامدهنده و پیامگیرنده قرار میگیرد و ((مبلغ))به صورت غیرمستقیم در پیامرسانی از آن استفاده می کند.
اینگونه ابزارها را میتوان به صوتی و صوتی تصویری تقسیم کرد.
ابزارهای واسطهای صوتی مانند:
الف- تلفن
ب- رادیو
ج- نوارهای کاست، CD صوتی
ابزارهای واسطهای صوتی تصویری مانند:
الف- تلویزیون
ب- سینما
ج- کامپیوتر (رایانه)
د- ویدئو و CD صوتی تصویری
ه- بازیهای مختلف کامپیوتری
ی- میکروفیلم و میکروفیش
نام دانشمند
غایت انسان
محمدحسین طباطبایی
۱-زنده شدن مردگان پس ازمرگ ومعنا دار بودن زندگی در سایه باور به۲-آغاز زندگی جدید روحانی پس از مرگ در عالم برزخ وزندگی روحانی جسمانی در قیامت
۳-روح انسان بیانگرمن وشخصیت واقعی انسان
ریچارد رورتی
۱-نفی وجودازلیت وخدا۲-آینده انسان پوچ و بی معناست۲-عدم اعتقاد به روح جاودان بشری۳-عدم پاسخ گویی درخصوص سرانجام کارانسان
سؤال سوم
ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی درموضوع فطرت انسان چه نقدی به دیدگاه نوعمل گرایی رورتی وارد می شود؟.
۴-۲-۷-دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع فطرت
قرآن می گویداساسش برحکم فطرت بشر است،فطرتی که هیچ انسانی در احکام آن تردید نمی کند،وکمال انسان در زندگیش را همان می دانندکه فطرت بدان حکم کرده باشد،وبه سویش بخواند،واین فطرت حکم می کند به این که تنها اساس وپایه ای که بایدقوانین فردی واجتماعی بشر برآن اساس تضمین شود،توحید است،ودفاع از چنین اساس وریشه وانتشار آن در میان جامعه،ونگهبانی آن از نابودی وفساد،حق مشروع بشر است وبشر بایدحق خود را استیفا کند،حال به هر وسیله ای که ممکن باشد،البته از آن جایی که ممکن است دراستیفای این حق خود دچارتندروی هاویا کندروی هاشود،خودقرآن راه اعتدال ومیانه روی راارائه داده،نخست استیفاءاین حق را با صرف دعوت آغازکرده،ودستورداده،تادر راه خدا اذیت های کفاررا تحمل کنند،ودر مرحله دوم از جان و مال وناموس مسلمین دفاع نموده،متجاوزین را سرجای خودبنشانند،ودرمرحلهسوم اعلان جنگ دهند،وقتال ابتدائی را آغاز کنند،که هرچه به ظاهرقتالی است ابتدائی،لیکن درحقیقت دفاع از حق انسانیت وکلمه توحید ویکتاپرستی است واسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش واتمام حجت جنگ را آغاز نکرده است. (طباطبایی:ج۹۹،۲)
آیه۲۱۳سوره بقره سبب تشریع اصل دین رابیان می کند،که چرا اصلاًدینی تشریع شده،ومردم مکلّف به پیروی آن دین شوندودر نتیجه بینشان اختلاف بیفتد،یک دسته به دین خدابگروندودسته ای دیگر کافرشوند، واین معنا را این طور بیان کرد:که انسان-این موجودی که به سبب فطرتش اجتماعی وتعاونی است-در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امّت بود،آن گاه همان فطرتش وادارش کرد تا برای اختصاص دادن منافع به خود بایکدیگر اختلاف کنند،از این جااحتیاج به وضع قوانین که اختلاف پدید آمده رابرطرف سازدپیداشد،واین قوانین لباس دین به خود گرفت،مستلزم بشارت وانذار وثواب وعقاب گردید وبرای اصلاح وتکمیلش لازم شدعباداتی در آن تشریع شود،تا مردم ازآن راه تهذیب گردند،وبه منظوراین کار پیامبرانی مبعوث شدند،ورفته رفته آن اختلاف ها دردین راه یافت،پس در نتیجه اختلاف هادو قسم شد،یکی اختلاف در دین که منشأش ستمگری و ظغیان بود،یکی دیگر اختلافی که منشأش فطرت و غریزه بشری بود،واختلاف دومی که همان اختلاف در امر دنیا باشد باعث تشریع دین شد،وخدا به وسیلهدین خود،عده ای را به سوی حق هدایت کرد،وحق راکه درآن اختلاف می کردند روشن ساخت،وخدا هر کس را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.(همان:۱۶۸)
بنابراین انسان نیز مانند سایرانواع مخلوقات مفطور به فطرتی است که او را به سوی تکمیل نقائص،ورفع حوائجش هدایت نمود،وبه آن چه که نافع برای اوست،وبه آن چه که برایش ضرر داردمُلهم کرده وفرموده:«وَنَفْسٍ وَما سَوّیها فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْویها»[۸۸]وقسم به نفس وآن که اورا نیکوبیافرید وبه او شروخیرراالهام کرد.پس انسان دارای فطرتی خاص به خود است،که اورا به سنت خاص زندگی وراه معینی که منتهی به هدف وغایتی خاص می شود،هدایت می کند.کلمه هدایت به معنای ارائه طریق است،وآن مسیری است که آدمی را غایت مطلوب برساند،وغایت مطلوب همان حق است.وهدایتی که خود نوعی اعلام از ناحیه خدای تعالی وعلامت گذاری بر سر راه بشریت است،دو قسم است:
قسم اول هدایت فطری است:وآن عبارت از این که بشر ر ا به نوعی خلقت آفریده وهستیش را به الهامی مجهز کرده که با آن الهام اعتقاد حق وعمل صالح را تشخیص می دهد.
هدایت دوم کلامی وزبانی است:که از طریق دعوت انجام می شود،یعنی خدای تعالی انبیایی را مبعوث،ورسلی را ارسال،وکتبی را انزال،شرایعی را تشریع می کند،وبه این وسیله پیش پای بشر را در زندگی روشن،وسعادت وشقاوتش رابیان می کند واین دعوت به طورمدام دربین بشرجریان داشته،وبه وسیله دعوت فطرت تأیید می شده است.وبین این دو هدایت فرق هایی است،یکی این است که هدایت فطری عمومی است وبه همه می رسد،احدی از انسان ها نیست که از این عمومیت مستثنی باشد؛برای این که هدایت فطری لازمه خلقت بشر است،ودر همه افراد در آغاز خلقتشان بالسّویه موجود است،چیزی که هست بسا می شود به خاطر عواملی،ضعیف و در بعضی در نهایت بی اثر می گردد،و آن عوامل اموری است که نمی گذارد انسان متوجه شود به این که عقل و فطرتش او را به چه می خواند،و یا اگر چنین موانعی در کار نیست،ودعوت عقل و فطرتش را خوب می فهمد،لیکن ملکات زشتی که(در اثر تکرار گناه)دردلش رسوخ یافته نمی گذارد دعوت فطرت را اجابت کند،از قبیل ملکه عناد،لجاجت و نظائرآن،که خدای تعالی جامع همه آن را هوای نفس معرفی نموده است.(طباطبایی ج۱۹۷،۱۹۶:۲۰)
۴-۲-۸-دیدگاه تعاملی ریچارد رورتی در برابر فطرت انسان
تأکید مکرر رورتی به احتمالی بودن درون آدمی وفروکشیدن آن تاحدحیوانات ونگاه ارگانیستی به آن،که میراث برجای مانده درعمل گرایی است و سیمای عمل زده ازانسان ترسیم می کندکه هدفی جزماندن دراین جهان وحل معضلات خود درآن را ندارد.دردیدگاه وی،همه وجودانسان را فضای مبهم و تاریخی تشکیل می دهد که بر سبیل احتمال تام رقم می خورد. او آدمی را در وضعیت اولیه خویش، همچون حیوانی با دو ویژگی اساسی:حساسیت نسبت به زیبایی ورنجورشدن با مشکلات بیرونی ونیز داشتن قابلیت حل آن ها تصویرمی کند(رورتی،۱۷۷:۱۹۸۹).
شبکه اعتقادات و باورهای انسان،در طول زندگی وی و بر اساس مسائل پیرامونی و راه حل های اعمال شده،شکل می گیرد و هیچ نیرو و زمینه فرا تاریخی اولیه در درون انسان وجود ندارد.
رورتی درباره ذات انسان،ذاتیات باطنی و محتوم را انکارمی کند و شخصیت انسان را ساخته دست خود او می داند:«اگر ذات نهفته ای در انسان وجود نداشته باشد، پس چه چیز در آن جاست؟وی پاسخ می دهدکه، محتوای درون شخصیت انسان چیزی است که در خلال واژگان گذشته در آن قرار داده ایم.از قبل چیز استواری دردرون ما قرار ندارد،مگرآنچه خود آن جا نهاده ایم».(رورتی۱۲۸:۱۹۹۰)
بنابراین با توجه به موضع انکار رورتی نسبت به فطرت وذاتیات ثابت درون انسان در مقابل از سه وازه برای تعریف انسان استفاده می کند.
۴-۲-۸-۱-واژگان نهائی
منظوراز واژگان نهائی این است.که همهانسان ها مجموعه ای ازکلمات رابرای توجیه اعمال،باورها وزندگی خودبه کارمی برند.این کلمات برای ابرازخرسندی ازدوستان،یا نفرت ازدشمنان،یا به جهت ارائه طرح های بلندمدت وآرزو های دور و یا برای بیان تردیدهای فرد تدوین می شود.این کلمات که به آینده ویاگذشته وابسته اند،داستان زندگی انسان اند.
درتوضیح این اصطلاح می توان گفت:رورتی زبان ویژه ای را که درهررشته علمی ومعرفتی به کار گرفته می شود،با اصطلاح«واژگان»توجیه می کند.این واژگان متناظر با باورها،طرح های ذهنی ونظام های فکری انسان است وازچگونگی وجوداشیای جهان خارج،یا ازامورذهنی مستقل اززبان حکایت نمی کند.این دیدگاه ازآن جا سرچشمه می گیرد که رورتی ازنظرمعرفت شناسی«پسانوگرا»است وبه همین جهت با نظریه های معرفت شناسی مکاتب و دیدگاه های گذشته ازجمله تجربه گرایی و بازنمودگرایی مخالف است وبرخلاف نظرآنان نظریه ای برحسب لغات وجملات را قبول دارد،نه برحسب تجربیات و ایده ها.بنابراین به نظراودانش انسان به زبان وابسته است وانسان جز با ارائه گزاره هایی ازطرح های ذهنی و یا نظام های فکری خودبه هیچ وجه نمی تواندفکری داشته باشد.(باقری،خوشخوئی:۲۱،۲۰)
نکته مهم دراندیشه رورتی درتوصیف انسان،این است که درنگرش عمل گرایی،مفیدواقع شدن تعریف ها و کارایی درمقام کاربرد اندیشه ها،ملاکی اساسی است.رورتی درتعریف انسان نیز این مسئله را به عنوان عنوان معیار درستی تعریف در نظرمی گیرد و در نتیجه تعریف ها را که به ذاتیات ثابت و یکسان در انسان می پردازد- چون فاقد این خصوصیت کاربردی هستند نمی پذیرد.(همان:۲۱،۲۰)
۴-۲-۸-۲-طنزگرایی
رورتی برای آغازفرایند«خودآفرینی»عنصری اساسی را لازم می داند و بدین منظور اصطلاح«طنزگرایی»رابه کارمی گیرد.طنزگرایی به معنای روا داشتن تردید درواژگان خاص مورد فرداست.ازنظروی طنزگرای آزاده ازشخصیتی برخوردار است که خواسته های اوفاقد زمینه قبلی است.باورها وخواسته هایش دربسترزمان وبرسبیل اتفاق واحتمال شکل می گیرند.چنین افرادی امیدشان به آن است که درد ورنج کاهش یابد و تحقیر انسان به وسیله انسان پایان رسد.اوهرگونه واژگان نهایی راضرورتاًمشروط(نسبی)می داند.اوبراین باوراست که هیچ چیزازذات یاماهیت مطلق،ثابت ویکنواخت برخوردارنیست ومعیارعینی درتشخیص میان درست وغلط وجودندارد.(خوشخویی،۱۵۲:۱۳۸۲)
۴-۲-۸-۳-خودآفرینی
ازنظررورتی انسان برای توجیه و یا حل مسئله وسازگاری باشرایط،دست به تغییرواژگان نهایی خویش می زند.بنابراین روبروشدن با آثار جدید،نگاه های نو،نظریه های بدیل وموقعیت های پیش بینی نشده،انسان را وادار به تجدید نظر در ساختار شبکه درونی خویش و واژگان نهایی خود می کند.(رورتی،۱۹۸۹).دراین جاست که مفهوم«خودآفرینی»جایگاه طرح می یابد..در دیدگاه رورتی،انسان همواره ودرهمه فعالیت هایش درحال خودآفرینی و بازآفرینی خویش است.
رورتی دربازآفرینی خویش نظرژان پل ساتررا درمور انسان می پذیرد وبرای نظریه «تقدم وجودبرماهیت»،
به دلیل آزادگذاشتن انسان در تعریف خویش و رد تعاریف محتوم وثابت،برتری قائل است.(همان،۳۶۰)
وی براین نظر است که انسان با تلاش هایش در حوزه های گوناگون- فرهنگ،علم،هنر،سیاست وادبیات درپی بازسازی خویشتن است ودرهرتلاش،باهرسازماندهی مجدد،گویاانسانی دیگرمی شودکه تعریفی دیگر نیز خواهد داشت.این فرایند تغییر همیشگی است و آدمی در این راه، هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد. (رورتی،۳۲:۱۹۹۱)
۴-۲-۹-مقایسه دیدگاه محمدحسین طباطبایی وریچاردرورتی درموضوع فطرت انسان
ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی میل به خداپرستی وسایرگرایش های فطری ازابتدا به عنوان امری ثابت دردرون همهانسان هاوجوددارد.واساس دستورات قرآن کریم جهت نیل به سعادت براساس فطرت است وهمان چیزی است که فطرت به آن هاحکم می کند.پس انسان دارای فطرت مخصوص به خوداست که اورا به هدف وغایتی خاص هدایت می کند.این هدایت دونوع است:هدایت اول،هدایت فطری است وآن عبارت است ازاین که بشررابه نوعی خلقت آفریده وهستیش رابه اوالهام ومجهزکرده است که باآن الهام اعتقادحق و عمل صالح راتشخیص می دهدوهدایت دوم کلامی وزبانی است:که ازطریق دعوت انبیاءوارسال کتب سعادت و شقاوتش را بیان می کند واین دعوت به طور مدام در بین بشر وجود داشته و به وسیله دعوت فطرت تأیید شده است.اما انسان در اثر عواملی مانند تکرار گناه و ملکات زشت دیگر نمی تواند دعوت فطرت را اجابت کند که خداوند متعال جامع همه آن ها را هوای نفس می داند.
مسائلی که می توان آن هارابراساس متون دینی جزءفطریات انسان شمرد،دودسته اند:
۱-فطریات انسان در زمینه شناخت وبینش.حکیمان مسلمان می گویند:انسان بعضی چیز ها را بالفطره می داندواصول تفکرانسانی که اصول تفکرات همهانسان ها است،اصولی فطری هستندوفروع شاخه های تفکرات،اکتسابی اند.یعنی انسان دراین دنیا برای دانستن اینها به معلم،قیاس واستدلال وتجربه نیاز ندارد.مثل قضیه«کل ازجزءخودبزرگ تراست».
۲-فطریات انسان درناحیه گرایش ها.که این گرایش ها خوددودسته هستند.گرایش هایی که مربوط به جسم انسان است،این گرایش ها باگرایش های حیوانات مشترک است مانند میل به غذا در اثرگرسنگی.ودوم گرایش هایی که ویژه خود انسان است و این ها اموری است که ملاک و معیار انسانیت شمرده می شود. مانند:۱-گرایش به حقیقت جویی۲-گرایش به خیروفضیلت۳-گرایش به جمال وزیبایی۴-گرایش به خلاقیت وابداع۵-گرایش به عشق وپرستش(مطهری،۵۹،۷۴:۱۳۸۴)
ولی ازدیدگاه ریچارد رورتی همهفضای وجودانسان را فضای مبهم وتاریخی تشکیل می دهدکه برسبیل احتمال تام رقم می خورد.تنها رورتی درخصوص فطرت اشاره به دوگرایش فطری دردرون انسان باعنوان حساسیت نسبت به زیبایی ورنجورشدن بامشکلات بیرونی می کند.اما درباره ذات انسان،ذاتیات باطنی ومحتوم را انکارمی کند و شخصیت انسان را ساخته دست خود او می داند.
رورتی برای تعریف انسان ازسه واژه،واژگان نهایی،طنزگرایی وخودآفرینی استفاده می کند.درخصوص واژگان نهایی اومعتقداست که دانش انسان کاملاً وابسته به زبان است ودر ماورای زبان اصول معرفتی،قالب های ذهنی معین،بنیادهای پیشین دانشی ونظریه های کلان وجودندارد.همچنین درخصوص طنزگرایی که انسان ایده ال رورتی است دائماًبه بازسازی واژگان خویش می پردازد وهیچ موقعیتی را استوار وقاطع فرض نمی کند ومی داند که خواسته ها و باورهایش بر سبیل احتمال در بستر زمان شکل می گیرد.همچنین درخودآفرینی انسان درپی بازسازی خویشتن است و درهرتلاش،باهرسازماندهی مجدد،گویا انسانی دیگر می شودکه تعریفی دیگرنیزخواهدداشت.
رورتی علیرغم این دیدگاه نسبی گرایانه عام در مورد تعریف انسان،در جائی این دیدگاه خود را نقض می کند وبه دو گرایش همگانی بین انسان ها اعتراف می کند؛یکی حساسیت آدمی به زیبائی ودیگری احساس درد ورنج در برابرمشکلات بشری.بنابراین نقدی که ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی به دیدگاه رورتی در خصوص فطرت انسان وارد است این است که رورتی ذاتیات باطنی و محتوم انسان را انکار می کند و معتقد است که همه وجود انسان را فضای مبهم و تاریخی و به صورت احتمال تشکیل می دهد.رورتی نگاهی ارگانیک به انسان دارد که در این نگاه فروکاستن انسان به حیوانی با هوش وخدشه دار شدن منزلت وی از دیگر نقدها به وی دیدگاه او به فطرت انسان است.
جدول۴-۳-فطرت انسان ازنظرمحمدحسین طباطبایی و ریچارد رورتی
نام درس : رياضيات – پايه سوم
الف )عنوان مسئله : مهارت يادگيري کسرهای مساوی ،تمایش آن ها روی محور و شکل و کاربرد آن در زندگی واقعی
ب) هدف کلی درس : آشنایی با کسرهای مساوی
ج) فرايند تدريس
برای سنجش پایایی پرسشنامه در مرحله پیش آزمایش از آلفای کرونباخ استفاده شد که عدد ۸۶۸٫ بدست آمد بنابراین پایایی پرسشنامه در حد عالی ارزیابی می شود.
۱-۱۴- واژه ها و مفاهیم
فضا[۶]: فضا مجموعه ای از محیط طبیعی، انسان و فعالیت است. به بیان دیگر فضا، محدود به ابعاد فیزیکی نیست و آنچه در خود داشته، اعم از فیزیکی و غیر فیزیکی، ایستا و پویا را شامل می شود و دارای بعد زمان است (صرافی، ۱۳۶۴: ۴).
فضاهای فرهنگی و هنری[۷]: فضای فرهنگی و هنری شامل تمامی فضاهایی است که هدفشان ارائه و یا حمایت از هنرمندان و هنرشان می باشد (www.seattle.gov, 2015). فضاهای فرهنگی نظیر سالن های کنسرت، تئاترها، سینماها، کتابخانه ها، فرهنگسراها، موزه ها، نمایشگاه ها، جشنواره ها و… می باشد، این فضاها غالباً دارای جمعیت سیال و ناپایدار هستند که مطالعه بر آنها کاری مشکل است (فکوهی، ۱۳۸۷: ۲۶۸).
فضای ورزشی[۸]: فضاهای ورزشی اشاره به منطقه عمومی دارد که معمولاً برای فعالیت های ورزشی سازمان یافته استفاده می شود، اگر چه ممکن است در زمان های غیر ورزشی برای کاربردهای تفریحی دیگری مورد استفاده قرار گیرد (National Position Paper Sports Space, 2014: 1).
کیفیت زندگی[۹]: کیفیت زندگی درجه ای از خوشبختی که فرد یا گروهی از مردم آن را حس می کنند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) کیفیت زندگی را اینگونه تعریف کرده است: احساسات افراد از موقعیتشان در زندگی در بستر فرهنگ و چارچوب های ارزشی که آن انسان ها در آن زیست می کنند و همچنین کیفیت زندگی در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و دغدغه های افراد تعریف می شود (Aref, 2011: 27).
شهروند[۱۰]: شهروند کسی است که با هم نوع خود زندگی می کند و از طرف دولت حمایت می شود، از حقوق اجتماعی برخوردار است و وظیفه اجتماعی انجام می دهد. شهروندی راه های زندگی کردن شهروندان با یکدیگر است. شهروندی توانایی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق می کند، بنابراین زندگی شهروندی افراد از پیش به وسیله ی نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت یا هویتشان تعیین نمی شود (عسکریان، ۱۳۸۵: ۱۴۵).
فصل دوم
تشریح مبانی نظری
مقدمه
شناخت و آگاهی کامل از مباحث علمی مستلزم درک و ریشه یابی مفاهیم پایه و نظری آن در رابطه با موضوع مورد بحث می باشد. بنابراین توجه به چارچوب نظری تحقیق و حرکت کردن در مسیر آن زمینه را جهت انجام مطالعه تسهیل می نماید. آگاهی از تعاریف و نظریه های مرتبط با موضوع، و پیشینه تحقیقات انجام شده در مورد آن، محقق را در جمع بندی نهایی و تحلیل نتایج یاری نموده و با آگاهی کامل تصمیم گیری می نماید. در این فصل به تشریح تعاریف و مفاهیم، رویکردهای نظری، دیدگاه ها، ابعاد و شاخص های کیفیت زندگی و همچنین مدل های کیفیت زندگی پرداخته خواهد شد.
۲-۱- تعاریف و مفاهیم
۲-۱-۱- فضا
فضا، عینیتی حاصل از نقض پذیری و اثرگذاری افراد و گروه های انسانی در مکان و یا به سخن دیگر، پیامد عملکردهای متعامل دو محیط طبیعی-اکولوژیک و اجتماعی-اقتصادی است. از این رو، فضا را می توان نوعی تولید اجتماعی در مکان به شمار آورد. از آنجا که فضا متشکل از اجزائی مرتبط است، می توان آن را یک نظام (سیستم) به شمار آورد و چون این نظام، واقعیتی مکانی-فضایی است، می توان از نظام مکانی-فضایی یاد کرد (صدوق و سعیدی، ۱۳۸۵: ۱۰).
۲-۱-۲- فضاهای عمومی
فضاهای عمومی شهری، یکی از عناصر مهم ساختار فضایی شهرها هستند که نقش مهمی در کیفیت زندگی و رفاه افراد ساکن در شهرها دارند. برنامه ریزی، طراحی، مدیریت، نگهداری و استفاده از فضاهای عمومی، توجه پژوهشگران بسیاری را از شاخه های علمی مختلف، به خود جلب کرده است، در این ارتباط صاحب نظران مختلف تعاریف متنوع و متفاوتی را از فضاهای عمومی ارائه کرده اند.
فضاهای عمومی شهری، آندسته از فضاها در شهرها هستند که مالکیت عمومی دارند و معمولا توسط شهروندان برای دور هم جمع شدن و تبادل اندیشه های سیاسی مورد استفاده قرار می گیرند (Mitchell, 1996: 134).
فضاهای عمومی به طور معمول مکان هایی تعریف می شود که همه ی شهروندان به گونه ای آزاد (و قانونی) بدان دسترسی دارند. مکان های عمومی شهر نه تنها خیابان ها، میدان ها و چهار راه ها، بلکه فضاهای درونی ساختمان های عمومی، چون کتابخانه ها و سالنهای اجتماعات شهرداری ها را نیز در بر می گیرد. فضاهای عمومی فضایی است که بین فضاهای خصوصی (خانه ها) و فضاهای محل کار قرار دارد و غالبا به عنوان فضاهای آزاد گردهمایی و مشارکت سیاسی، جایی که قشرهای حاشیه ای جامعه می توانند حقوق خود را به زبان آورند، واجد اهمیت خاص است (سعیدی، ۱۳۸۷: ۶۲۱).
فضاهای عمومی شهری، محیط بیرونی را در شهرها تشکیل می دهند که افراد را از زندگی پر مشغله شهری رهایی می دهد. این مکان ها مسیرهای پیاده، خیابان ها، بوستان ها، میدان ها، پلازا و دیگر شکل های فضای تجمع هستند، که فعالیت های شهری، فرهنگی و اجتماعی در آنها اتفاق می افتد و این فضاها محیط های قابل زندگی می باشند که نقش مهمی در هویت جامعه ایفا می کنند. فضاهای عمومی شهری مرحله ای از زندگی عمومی است که حس اماکن، حس اجتماعی و ارتباطات مردم را ارتقا می دهند و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را ایجاد می کنند. فضاهای عمومی به لحاظ اقتصادی و با مشارکت معنی دار در افزایش ارزش کاربرد زمین به شهر سود می رسانند. فضاهای عمومی شهری، موجبات رهایی از زندگی اتومبیل محور را فراهم کرده و افراد را در محیط طبیعی قرار می دهند (Wang, 2002: 26).
فضاهای عمومی شهری، صحنه نمایش زندگی روزمره است و در تقابل با فضای زندگی خصوصی تعریف می شود. اهمیت فضای عمومی به دلیل نقشی است که در توسعه جامعه ی دموکراتیک بازی میکند؛ به عبارتی چنانچه دسترسی برابر به عرصه ی عمومی برای همه ی جامعه فراهم شود، تهدید تمایز و جدایی اجتماعی کاهش می یابد و تنوع فرهنگی شکل یافته، می تواند فضای عمومی را تبدیل به مکانی نماید که افراد و گروه های مختلف بتوانند در اجرای قوانین خود گزیده، مشارکت کنند. مطابق با نظریات هابرماس و آرنت، دسترسی بی قید و شرط، اصل اساسی در فضاهای عمومی است (مدیری، ۱۳۸۵: ۱۲).
از تعاریف فضاهای عمومی چنین برداشت می شود که، فضای عمومی بر دسترسی بدون محدودیت به فضا یا فعالیت های متنوع تأکید دارد که در نتیجه این دسترسی محدود نشده تعامل اجتماعی شکل میگیرد. بنابراین فضاهای عمومی را می توان فضایی تعریف کرد که:
۱- مردم بدون محدودیت به آن دسترسی دارند؛
۲- فعالیت هایی در آن صورت می پذیرد؛
۳- یک سازمان عمومی آن را کنترل می کند و
۴- فضایی است که در جهت منافع عموم تأمین و اداره می شود (رهنمایی، ۱۳۸۶: ۳۱).
۲-۱-۳- فضای شهری
فضای شهری فضایی مادی ست، با ابعاد اجتماعی و روانشناختی اش و شکل شهر، هندسه این فضاست (مدنی پور، ۱۳۸۴: ۱۳۰). فضای شهری صحنه ای است که داستان زندگی جمعی در آن گشوده می شود و در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شده و برخوردهای از پیش رو تدوین نیافته اتفاق افتاده و افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم ارتباط برقرار کنند (Lynch, 1972: 109). نقش اصلی فضای شهری در فراهم آوردن امکاناتی برای تسهیل روابط انسانها با یکدیگر تعریف می شود. فضای شهری با تسهیل جریان شهروندی از طریق حس تعلق انسان به محیط (فضای ساخته شده از جنبه ی کالبدی) و به اجتماع (از طریق تسهیل کنش های متقابل انسانها با یکدیگر) حیات مدنی را به کالبد شهر تزریق خواهد نمود (حبیبی، ۱۳۷۹: ۳۱).
۲-۱-۴- فرهنگ
واژه فرهنگ نخستین بار در علوم اجتماعی به وسیله ادوارد تایلر در سال ۱۸۷۱، در کتاب فرهنگ بدوی به کار رفت و چنین تعریف شد: «فرهنگ یا تمدن را کلیتی است پیچیده و گسترده و فراگیر شامل باورها، هنرها، اخلاق، عادات و هر توانایی که انسان به عنوان عضو جامعه کسب می کند».
واژه فرهنگ خود از دو جزء «فر» و «هنگ» ترکیب شده است. «فر» که پیشوند است و «هنگ» از ریشه «ثنگ» اوستایی به معنای کشیدن و فروهیختن است و هر دو مطابق است با ریشه «اودکا» و «ادور» در لاتین که به معنی کشیدن و نیز تعلیم و تربیت است. فرهنگ با اندک تمایزی، معادل Culture در زبان فرانسه از ریشه لاتین Cultura به مفهوم پرورش دادن و کاشتن گرفته شده است. این کلمه در زبان انگلیسی نیز معادل فرهنگ به کار می رود. فرهنگ مفهومی است گسترده که در برگیرنده تمام الگوهایی است که در جامعه آموخته می شوند، غنا و گسترش می یابند و به طور غیر مستقیم از طریق نمادها و نشانه ها یا مستقیماً از طریق زبان منتقل می شوند (معیدفر، ۱۳۹۲: ۲۱-۱۹).
فرهنگ پدیده ای است که از درون خاستگاه های طبیعی و نیروهای اجتماعی سرچشمه می گیرد. جغرافیای منطقه، تاریخ و رویدادهای قوم، زبان و ادبیات رایج در میان مردمان، دین و مذهب و آیین های پرستش، اقتصاد و شیوه معیشت مردمان در چگونگی پیدایش فرهنگ اثر گذاشته، در ترکیبی سازگار با یکدیگر مجموعه ای از ارزشها و باورها را پدید می آورند که بر رفتار انسان حاکم بوده و پیوند میان مردم را آسان می سازد. به طور کلی فرهنگ برای جامعه انسانی همان حکمی را دارد که شخصیت برای فرد انسان دارد (طوسی، ۱۳۷۲: ۶-۵).
۲-۱-۵- فضای فرهنگی و هنری
فضای فرهنگی و هنری شامل تمامی فضاهایی است که هدفشان ارائه و یا حمایت از هنرمندان و هنرشان می باشد (www.seattle.gov, 2015). فضاهای فرهنگی نظیر سالن های کنسرت، تئاترها، سینماها، کتابخانه ها، فرهنگسراها، موزه ها، نمایشگاه ها، جشنواره ها و… می باشد، این فضاها غالباً دارای جمعیت سیال و ناپایدار هستند که مطالعه بر آنها کاری مشکل است (فکوهی، ۱۳۸۷: ۲۶۸).
۲-۱-۶- ورزش
در تعریف ورزش می توان گفت فعالیتی است که به نظم اجتماعی منتهی شده، ارزش های فرهنگی را ترویج، همدلی را افزایش و ویژگی های مطلوب را در بین مردم اشاعه دهد (قدیمی، ۱۳۹۰: ۱۸) و طبق تعریف کمیته ورزش هنگ کنگ، ورزش همگانی به معنی خلق فرصت ها و محیط مطلوب، از طریق همکاری تمام سازمان های درگیر (دولتی و غیر دولتی) است، برای اینکه هر فردی بدون توجه به جنسیت، سن، توانایی، موقعیت اجتماعی، اقتصادی و نژاد خود بتواند در فعالیت های جسمانی و ورزش شرکت کند (Community Sports Committee of the Sports Commission, 2009: 3).
۲-۱-۷- فضاهای ورزشی
فضاهای ورزشی اشاره به یک منطقه عمومی دارد که معمولاً برای فعالیت های ورزشی سازمان یافته استفاده می شود، اگر چه ممکن است در زمان های غیر ورزشی برای کاربردهای تفریحی دیگری مورد استفاده قرار گیرد. فضای ورزشی ممکن است به صورت یک زمین بازی چمن یا یک سطح (قیری یا آسفالت محوطه ورزشی) یا سطح پوشیده شده مصنوعی باشد. این موقعیت بر روی زمین های ورزشی بیرونی تمرکز دارد (روی هر دو زمین مصنوعی و طبیعی)، اساس فضاهای ورزشی، زمین ورزشهاى محوطه اى و سبز است (National Position Paper Sports Space, 2014: 1).
۲-۱-۸- کیفیت
کیفیت واژه ای است که در تمام رشته های هنری علمی و صنعتی به شکل شهودی (درون ذهنی) درک و به طور مستمر در چارچوب گفتمان حوزه های مزبور به کار برده می شود. کیفیت مفهومی دو وجهی است. هنگامی که این واژه در مورد کیفیت های ملموس همچون: سختی، نرمی، سرعت و غیره به کار گرفته می شود، مفهومی روشن و قابل فهم دارد، لیکن زمانی که در مورد کیفیت های غیر ملموس نظیر: زیبایی، شکوه، تأثیرگذاری و غیره استفاده می شود به مفهومی فرّار و چند وجهی مبدل می گردد. معنای لغوی واژه ی کیفیت در فرهنگ زبان فارسی چگونگی، چرایی، صفت و حالت شی عنوان گردیده است. واژه فارسی /کیفیت/ به لحاظ ریشه شناسی (Etymology) از واژه عربی «کیفیه» که اسم است، مشتق شده است. از نظر لغوی کیفیت (Quality) در زبان انگلیسی به ماهیت، نوع یا خصوصیت یک شی اشاره می کند. این واژه از لغت کیوآلیاتیس (Qualitas) به معنی از یک نوع و از واژه فرانسوی کالیت (Quolit) مشتق شده است. واژه کیفیت در زبان انگلیسی به معنای چیزی است که یک شخص، یک شی و یک فکر داشته، موجب منحصر و جالب شدن آنها می گردد (www.seppidar.ir, 1393).
۲-۱-۹- کیفیت زندگی
کیفیت زندگی مفهومی جدید و نوپا نیست، بلکه در فلسفه یونان نیز وجود داشته و ارسطو در مبحث شادی (که در آن زمان معادل کیفیت زندگی اکنون است) بدان اشاره کرده است (نیازی و دلال خراسانی، ۱۳۹۱: ۲۰۶). کیفیت زندگی، موضوع اصلی بسیاری از تحقیقات در رشته های گوناگون علمی بوده است، اما ارائه تعریفی جامع و جهانی برای این مفهوم هنوز هم به صورت یک مشکل باقی مانده است؛ زیرا بسیاری از محققان بر این باورند که کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزش های فردی و اجتماعی است، بنابراین ارائه تعریفی جامع و جهانی برای آن امکان پذیر نمی باشد (رضوانی و همکاران، ۱۳۸۷: ۳۸).
به طور کلی می توان گفت که مفهوم کیفیت زندگی شهری و یا کیفیت محیط زندگی با هدف اصلاح و تکامل مفهوم توسعه از توسعه صرف کمی و اقتصادی به توسعه پایدار شهری مطرح و مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این مفهوم پاسخی به توسعه صرف اقتصادی در مقیاس ملی و توسعه صرف کالبدی در مقیاس شهری بوده و به نوعی مؤید توجه به شاخص ها و معیارهای اجتماعی، کیفی و اقتصادی پایدار در عرصه برنامه ریزی شهری و در تقابل با شاخص های کالبدی-کارکردی است (محمودی نژاد و صادقی، ۱۳۸۸: ۸۸). کیفیت زندگی، به نوعی بیانگر وضعیت افراد ساکن در یک کشور یا منطقه می باشد (باسخا و همکاران، ۱۳۸۹: ۹۶).
- سازمان بهداشت جهانی (WHO) کیفیت زندگی را یک ادراک شخصی از وضعیت زندگی شخصی می داند که در ارتباط با اهداف، انتظارات، استانداردها، نگرانی ها و دلبستگی های زندگی شان است که در شش دسته خلاصه می شوند: عوامل فیزیکی، فیزیولوژیکی، استقلال، روابط اجتماعی، محیط و معنویت (شامل اعتقادات مذهبی و شخصی) (Jirojankul, 2003: 1278).
- کیفیت زندگی ارتباط متقابل میان جامعه، سلامت، اقتصاد و شرایط محیطی است که انسان و توسعه ی اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد (Schyns & Bolhouwer, 2004: 5).
- انجمن توسعه ی اجتماعی اونتاریو در سال ۱۹۹۷ کیفیت زندگی را به عنوان نتیجه ی کنش متقابل شرایط محیطی، اقتصادی، سلامتی و اجتماعی که توسعه ی اجتماعی و انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد، تعریف کرده است (گروسی و نقوی، ۱۳۸۷: ۶۴).
- کینگ (۱۹۹۸) بیان نموده که کیفیت زندگی مفهومی است که در طی زمان تغییر می یابد، و به شدت، از زمان و مکان تأثیر می پذیرد. مؤلفه ها و عوامل تشکیل دهنده آن با توجه به دوره زمانی و جغرافیایی متفاوت می باشد (صفری، ۱۳۹۲: ۵۶).