۴- هرگاه مردم فکر کنند بدون حضور آنها نیز نتیجه احتمالی مشارکتی تامین می شود، احتمال مشارکت کم می شود.
۵- هرگاه مردم فکر کنند دانش و آگاهی شان محدودتر از آن است که در مشاکت کارایی کافی داشته باشند، ترجیح می دهند کمتر مشارکت کنند.
۶- هرگاه مردم فکر کنند که پاداش مشارکت برای آنان کمتر از هزینه آن است ترجیح می دهند مشارکت ننمایند.
دال درصدد است تا به این سؤال اساسی که عقاید سیاسی تا چه اندازه عمل سیاسی افراد یک جامعه را تعیین می نماید ، پاسخ دهد . به زعم وی برای فهم میزان تأثیر عقاید در عمل سیاسی ابتدا لازم است عوامل تعیین کننده عقاید ، بویژه عقاید فعالان سیاسی جامعه بررسی شوند . خلاصه نظر او به صورت زیر است :
( عوامل تعیین کننده عقاید ï عقاید سیاسی ï اعمال سیاسیï احتمالاً رژیم های سیاسی)
به نظر دال کسی نمی تواند تأثیر عقاید بر عمل سیاسی خود و دیگران را انکار نماید . اعتقادات ما نه تنها در آنچه آرزو داریم ، بلکه حتی در آنچه فکر می کنیم واقعاً رخ داده است، تأثیر دارد. به عبارت دیگر تأثیر عقاید سیاسی در هستی های سیاسی بیشتر از باید هاست. دال در تکمیل سؤال خود عنوان می کند که عقاید چه کسانی بیشترین تأثیر را در نظام سیاسی یک جامعه دارند. تأکید وی بیشتر روی عقاید گروهی از مردمان جامعه است که با عنوان فعالان سیاسی شناخته می شوند. به نظر دال هر چند در کشورهای توسعه نیافته به دلیل فقدان سازماندهی سیاسی مشخص، تحلیل مشخصی از رابطه بین عقاید سیاسی و عمل سیاسی وجود ندارد، اما احتمالاً این نکته روشن است که به دلیل سطح پایین آموزش همگانی در این کشورها عقاید اقلیت کوچکی جهت گیری سیاسی کل جامعه را سبب می شود. این رابطه به نسبت گرایش افراد تحصیلکرده تعدیل می یابد( فیرحی۱۳۷۷ :۵۹ـ ۵۸ ).
به عقیده دال اکثر مردم و فعالان سیاسی، عقاید سیاسی خود را غالباً در دوران جوانی کسب می کنند، البته بعداً هم تحت شرایطی، و حتی به صورت ناگهانی ممکن است عقاید سیاسی عوض شود. خانواده، مدرسه، مذهب، محل کار و گروه های همسالان تأثیر قاطع در شکل گیری عقاید سیاسی دارند. وی چهار عامل را به عنوان عوامل مؤثر در شکل گیری عقاید سیاسی در دوره رشد شخصیتی بر می شمارد :
۱ـ جامعه پذیری و تحت تأثیر قرار گرفتن قهری کودک و نوجوان به دلیل تولد در یک اندیشه و عقیده حاکم .
۲ـ پرستیژ و احترام یک عقیده یا تفسیری از یک عقیده و مذهب نیز ممکن است موجب گرایش جوانان به آن عقیده شود .
پرستیژ و محبوبیت از دو راه موجب حذب جوانان می شود:
الف) دستاوردهای نسبی یک عقیده و مذهب که در قالب نهادها و سازمانهای عینی جامعه مجسم می شود . ب) اعتبار و نفوذ طرفداران یا حامیان آن عقیده یا تفسیری از آن عقیده .
۳ـ سازگاری عقیده جدیدی مثل تکثرگرایی با عقاید پیشین و بنیادی فرد. به نظر دال یکی از عوامل مهم برای امکان کسب و قبول یک اندیشه، میزان سازگاری یا ناهمسازی آن با عقاید پیشین است.
۴ـ میزان سازگاری یا ناهمسازی عقاید با تجربه شخصی فرد. علاوه بر شرط عدم تحقق تعارض منطقی و درونی یک اندیشه در تأثیر بر عقاید فرد، چهارمین عامل مورد نظر دال احساس سازگاری عقیده با تجارب و ارزیابیهای شخصی فرد است. هر چند تجارب شخصی فرد قویاً متأثر ازفرهنگ اوست و بنابراین افرادی با عنایت به فرهنگ های متفاوت ممکن است تفسیر متفاوتی از عقیده یا رخداد مشابه داشته باشند، اما باید تأکید نمود که افراد در جریان مستمر فرهنگ پذیری و اجتماعی شدن، فقط آن بخش از فرهنگ موروثی یا جدید را که با تجربه شخصی او موافق بوده یا حداقل نامتعارض باشد جذب می کنند، و در صورت تعارض تجربه و عقیده، معمولاً انتخاب تجربه و تفسیر عقیده متداول بوده است ( همان ۶۱ ـ ۶ ). به نظر دال همه کشورها به یکسان مستعد تکثرگرایی یا اقتدارگرایی نیستند، بلکه بین عقاید سیاسی و این نوع رژیم ها رابطه مستقیمی وجود دارد. تنها جوامعی شانس تحقق تکثرگرایی دارند که بیشترین عقیده نسبت به مشروعیت نهادهای تکثرگرا و به اصطلاح امروز جامعه مدنی و سیاسی متکثر وجود داشته باشد. لازمه اعتقاد به مشروعیت نهادهای تکثرگرایی وجود عقیده به مشروعیت رقابت و مشارکت عمومی است.
وی دو رکن اساسی برای تکثرگرایی سیاسی در نظر می گیرد:
الف ) رقابت عمومی[۳۲]
ب ) مشارکت عمومی[۳۳]
در هر جامعه ای این نکته مهم است که عقیده به الگویی از اقتدار با اعتقاد به تکثرگرایی، توافق و هم سازی داشته باشد. به نظر دال مردم سالاری در کشوری قابل تحقق است که الگوی اقتدار حکومت با دیگر نهادها و اجتماعات تکثرزای جامعه همگونی داشته باشد. دال بر آن است که عقیده بر اعتماد و مسئولیت پذیری در بین فعالان سیاسی مهمترین محمل و مناسب برای نظام های تکثرگرا است، که در عین کمک به استقرار و استمرار مسالمت آمیز رژیم سیاسی، اهداف اقلیت های سیاسی را هم تأمین می کند. در جامعه ای که اعتماد وجود ندارد، هر نوع عمل تعارض آمیز، تهدیدی جدی محسوب می شود ( همان ۶۲ـ۶۱ ) .
رابرت دال سه الگوی متمایز از همکاری و رقابت را در میان فعالان سیاسی ترسیم می کند : الگوی رقابت کامل، الگوی همکاری کامل، و الگوی همکاری ـ رقابتی. به نظر وی این سه الگوی عمومی سیاسی که خود ملهم از عقاید سیاسی متفاوتی است، نتایج مختلفی در تمهید تکثرگرایی و عدم آن دارد. اگر الگوی رقابتی شدید مانع تحقق تکثرگرایی است، الگوی همکاری کامل هم خالی از اشکال نیست. زیرا نهادهای مهم مشارکت در نظام های تکثرگرا نظیر احزاب سیاسی در چنین سیستمی مشروعیت خود را از دست می دهند. در الگوی همکاری کامل که هر گونه منازعه و رقابتی شر تلقی می شود، منطقاً باید وجود احزاب سیاسی نیز رشد تلقی شود. چنین عقیده ای مهمترین بستر برای ظهور رژیم های هژمونیک خواهد بود. دال ضمن بررسی جوانب مسأله و توضیح معایب رقابت کامل و همکاری کامل در فعالیتهای سیاسی، حوزه مناسب برای رشد تکثرگرایی را در نمودار زیر نشان می دهد ( همان : ۶۳ـ۶۲ ) .
Polyarchy
همکاری کامل قلمرو مشارکت سیاسی رقابت کامل
و تحقق تکثرگرایی
شکل شماره (۲-۲) نمودار حوزه مناسب تکثرگرایی
۲-۴-۲-۳ نظریه ویژگی های فردی دانیل لرنر[۳۴]
دانیل لرنر در مطالعه ای که در سال ۱۹۵۲ در مورد ۶ کشور خاور میانه از جمله ایران انجام داد، بین نسبت شهرنشینی، سواد، دسترسی به رسانه ها و میزان مشارکت (سیاسی) ارتباط نزدیکی را یافت. به نظر وی نوسازی و رشد فرهنگی جامعه با ۴ متغیر مرتبط است. سه متغیر یعنی میزان شهرنشینی، گسترش سواد و دسترسی به رسانه ها قابل اندازه گیری هستند. اما متغیر میزان مشارکت (سیاسی) تا حدی ذهنی است و اندازه گیری آن مشکل است. با این وجود اهمیت آن در جریان نوسازی جامعه، اساسی است. به عقیده لرنر جامعه جدید مشارکتی است، و در فراگرد نوسازی، حرکت جامعه سنتی به طرف جامعه مشارکت جو می باشد. مشارکت در زمینه سیاسی به صورت شرکت در انتخابات، در زمنیه اقتصادی به صورت فعالیت در بازار و افزایش درآمد، و در مشارکت فرهنگی به صورت استفاده از رسانه ها و در مشارکت روانی به صورت معمولی و تحرک روانی جلوه می کند( محسنی تبریزی ۱۳۷۳-۸۷).
متغیرهای مرتبط با مشارکت سیاسی و اقتصادی را از نگاه لرنر می توان به صورت نمودار زیر نشان داد:
مفهومی که لرنر برای سنجش مشارکت به کار می برد همدلی[۳۵] است. پیش فرض لرنر در همدلی آن است که همدلی به معنی توانایی فرد در این خصوص که خود را به جای دیگران قرار بدهد، و صرفاً در جوامعی رخ می دهد که مشارکت انسانی قابل توجه است. در این زمینه لرنر اضافه می کند که در انسان دو خصلت خاص وجود دارد که به موجب آن با دیگران همگرا می شود: اول آنکه شباهتی که با دیگران دارد و دوم گرایش شبیه بودن یا شبیه شدن به دیگران می باشد. لذا لرنر به آن دسته از توان و قابلیت هایی که باعث می شود فرد خود را به جای دیگران بگذارد و تحمل پذیرش قالب های غیرخودی را داشته باشد، خودپذیری یا همدلی می گوید ( مقدس جعفری ، ۱۳۸۱ : ۱۶۷ ) .
به نظر وی بسیج اجتماع زمانی می تواند گسترش یابد که فرد از یک ظرفیت شخصی همدلی برخوردار باشد (Lerner.1958 :49). در واقع با پیدایش ظرفیت یاد شده است که انسان می تواند پذیرای ایفای نقش ها و روابط جدید در جامعه باشد، و خود را به صورت رایگان در تشکیلات نو و سازمانهای جدید قرار دهد، و از تعهدات سابق عدول کند و از طریق مشارکت درخواست های سیاسی- اجتماعی نماید.
۲-۴-۲-۴ نظریه سطوح ارزشی رونالد اینگلهارت
اینگلهارت در پی بسط اندیشه سلسله مراتب نیازهای مازلو است . به عقیده وی رفتار و کنش افراد بر مبنای اینکه در کجای سلسله مراتب نیاز قرار داشته باشند، تعیین میشود. از اینرو مشارکت سیاسی و حد آن نیز تابعی از این طیف است. بنابر این، اقشار مرفه تر به گروه های سیاسی دارای اهداف فرهنگی، و اقشار کم درآمد باید با گروه های سیاسی با اهداف اقتصادی، گرایش مشارکت سیاسی داشته باشند .
در نزد اینگلهارت رتبه و سطح ارزشهای نزد افراد، ویژگی و موفقیت مشارکت اجتماعی آنها را تعیین میکند . بهمین لحاظ مطالعه ارزشها در نزد ایشان از اهمیت بالایی برخوردار است. ارزشها درونی ترین لایه های شخصیتی انسانها هستند، و شناخت مطلوب واقعیتهای درونی هر کس منوط به شناخت ارزشها و نگرشهای ارزشی فرد است. ارزشها بعنوان شکل دهنده پیامهای نظام رفتاری افراد دارای بیشترین تأثیر درکنشهای آنها بوده، و در بعد فردی و روانی، مهمترین منبع برای جهت گیری درک و شناخت از خود، و در بعد اجتماعی، مجموعهای از عقاید و نگرشها هستند که فرد در فرایند جامعه پذیری آنها را بدست می آورد، وخود را با قواعد و هنجارهای جامعه هماهنگ میکند. ارزشها در زمره مشخصه های مهم جوامع هستند که اهمیت آنها بر کسی پوشیده نیست، و به مثابه پدیدهای اجتماعی نقش اساسی در شکل گیری، کنترل و پیش بینی کنشها و گرایشهای افراد جامعه داشته، عنصر مرکزی در ساختار فرهنگی جوامع بشمار می رود. ( یوسفی ،۱۳۸۲ :۲۱ ). همچنین نگرش ها واسطه میان شناخت ها و رفتار ها تلقی میشوند. نگرش نوعی جهت گیری مبتنی بر ارزشیابی از چیز ها و امور است. گرایش ها بر فرآیندی از آگاهی فردی دلالت دارند. نگرش های افراد ناشی از گذشته آنها و تجربیات مختلف زندگی است (محسنی، ۱۳۷۹: ۶۴ ).
اینگلهارت ضمن تقسیم بندی ارزش ها به دو دسته ارزش های مادی و فرامادی معتقد است که نظریه های مادی- فرا مادی بر دو فرض اساسی استوار است .
۱- فرضیه کمیابی، که در آن اولویت فرد، بازتاب شرایط محیط اجتماعی و اقتصادی اش می باشد. بنحوی که بیشترین ارزش ذهنی را به آن چیز هائی می دهد که عرضه آن ها نسبتا کم است.
۲- فرضیه اجتماعی شدن، که در آن ارزش های اصلی شخص تا حد زیادی بازتاب اوضاع حاکم در سال های قبل از بلوغ وی است. ( اینگلهارت، ۱۳۷۳ :۶۱ ).
این دو فرضیه با هم، مجموعه بهم پیوسته ای از پیش بینی های مربوط به دگرگونی ارزش ها را پدید می آورند. به این صورت که: در حالی که فرضیه کمیابی دلالت بر این دارد که رونق اقتصادی و شکوفائی آن به گسترش ارزش های فرامادی می انجامد، فرضیه اجتماعی شدن مبین آنست که ارزش های یک جامعه یک شبه (به سرعت) تغییر نمی کند. بلکه بر عکس، دگرگونی اساسی ارزش ها به تدریج و بیشتر به صورت نامرعی روی می دهد. این دگرگونی در مقیاس وسیع هنگامی پدید می آید که یک نسل جدید جانشین نسل مسن تر در جمعیت بزرگسال یک جامعه می گردد ( همان ،۵۰ ).
اینگلهارت در آزمون فرضیه اجتماعی شدن نسل ها و تفاوت ارزشی میان گروه های سنی، دست به یک تحلیل چند متغیری می زند که متغیر وابسته آن نمایه ارزش های مادی- فرامادی است، و متغیرهای مستقل آن عبارتند از : گروه سنی، درآمد، وضعیت تاهل، تعداد فرزندان و وضعیت اشتغال پرسش شوندهها ( همان،۹۹).
به نظر اینگلهارت یکی از مولفه های مهم دگرگونی ارزشی، جایگزینی نسلی است. اینگلهارت برای چرخه زندگی تاثیر چندانی قائل نیست، و تفاوت های پایدار بین گروه های سنی را بازتاب دگرگونی نسلی می داند. و نظریه دگرگونی ارزشی که دلالت بر جابجائی اولویت های مادی به سمت اولویت های فرا مادی دارد را به توسعه اقتصادی جوامع ارتباط می دهد. تا جائی که برای تاثیر نهاد های فرهنگی در این دگرگونی چندان وزنی قائل نیست. جوانان بمراتب بیشتر از مسن تر ها بر خواسته های فرا مادی تاکید می ورزند . و تحلیل گروه های سنی مبین آنست که این موضوع به مراتب بیشتر بازتاب دگرگونی نسل است با انعکاس سالخوردگی.
اینگلهارت دگرگونی حاصل شده در جامعه بر مبنای تحولات اقتصادی و اجتماعی را در قالب دگرگونی در چارچوب سمت گیری های ارزشی که منجر به تفاوت نسلی می شود، تعریف می نماید، و در نتیجه دگرگونی های فرهنگی مهم به تفاوت در میان نسل ها می انجامد ( اینگلهارت،۱۳۷۳ : ۱۱۵).
در نظریات اینگلهارت صنعتی شدن و نوسازی دو مفهوم کلیدی در تغییرات اجتماعی هستند. صنعتی شدن منجر به جامعه صنعتی و نوسازی منجر به جامعه مدرن شده است . بُعد مهم صنعتی شدن اهمیت تسلط فرهنگی است که ارزش ها و هنجار ها در نظام مبتنی بر شکل اجتماعی سرمایه داری رشد یافته اند. نوسازی نیز صرفا شامل متغییر های بیرونی نمی شود . بلکه شامل انتقال نگرش ها ، عقاید و رفتار که انتقال اجزای فرهنگی است می شود، و در نتیجه باعث ایجاد ارزش های پُست مدرن در جوامع پیشرفته صنعتی می گردد. مثل علائق زیبا شناختی و خردمندی ، جامعه ی بیشتر آموزش دیده و غیر شخصی. (خالقی۱۳۸۱، ۱۰۳). در این باره اینگلهارت می گوید : تحول فرهنگیِ خیلی وسیعی در فرهنگ معاصر غرب رخ داده است. همچنین وی اظهار می دارد که خیزش سطوح توسعه اقتصادی سطوح بالاتر آموزش- اشاعه رسانه های جمعی منجر به تغییر در مهمترین ارزشهای می شود.
در مقوله مشارکت سیاسی از منظر تئوری اینگلهارت باید گفت هم مشارکت سیاسی تابعی از ارزشهای افراد نسبت به خودِ مشارکت سیاسی است و هم نفسِ مشارکت و گرایش به سطوح مشارکت سیاسی. به عنوان مثال رأی دادن به هرجناح و حزبی، تابعی است از ارزشهای نزد افراد. به عنوان مثال از منظر ایشان اقشار مرفه تر به گروه های سیاسی که دارای اهداف فرهنگی هستند متمایل ترند، و اقشار کم درآمد به گروههایی که با اهداف اقتصادی بیشتر سرو کار دارند، تمایل دارند. بر این مبنا، آنچه که سطح و نوع ارزشها را در نزد افراد و طبقات معین می کند، متغیرهایی چون؛ سطح تحصیلات رسمی افراد، تجارب شخصی و تخصص آنها است که می تواند گرایشهای آنها را بر اساس ارزشهای آنها معین کند. این متغیرها کمک می کند تا استعدادهای افراد در شناخت مشارکت سیاسی و جهت تصمیم گیری آنها در نوع و سطح مشارکت را تعیین کند.
اینگلهارت اعتماد به یکدیگر را یکی از عوامل مؤثر در مشارکت می داند. اعتماد[۳۶] به این معنا است که رفتار دیگری به طرز قابل پیش بینی دوستانه خواهد بود. عدم اعتماد به معنای آنست که رفتار دیگری موذیانه یا غیر قابل اعتماد است. لذا وقتی که ابهام وجود دارد اعتماد یا عدم اعتماد، شخص را به تفسیر دوستانه یا دشمنانه اَعمال دیگری وا می دارد. پیامدها می تواند بسیار مهم باشد ( اینگلهارت، ۱۳۷۳: ۴۴). در زمینه بهبود اعتماد، اینگلهارت می گوید؛ تا آنجا که به قدیمی ترین روابط مثل روابط قومی و نژادی برمی گردد نسبتاً بهبودی ناپذیر است. اما تأثیر نزدیکی و جغرافیایی و نژاد بر اعتماد یا عدم اعتماد مقطعی- ملی در حال کاهش می نماید. با آن که زبان مهم است اهمیتی نه به مثابه یک ویژگی قومی ثابت که بیشتر از این جهت است که می تواند یک راه ارتباطی یا مانعی بر سر راه جریان ارتباطی باشد. اگر چه اعتماد یا عدم اعتماد بین ملت ها گرایش چشمگیری به تداوم نمودار می سازد، اما یک متغیر است نه ثابت و دستخوش دخالت انسان ( همان ) . اینگلهارت که اعتماد به یکدیگر را یکی از عوامل مؤثر در مشارکت می داند، به بررسی اعتماد بین ملت ها پرداخته است، و سطح اعتماد مردم در کشورهای جامعه اروپا را سنجیده است. به نظر وی اعتماد نسبت به ملت های دیگر ویژگی ثابت و فرهنگ های سیاسی مفروض است. این موضوع نه تنها در مورد اعتماد نسبت به ملت های دیگر بلکه در مورد ترکیب اعتماد به دیگران نیز درست است. اعتماد به یکدیگر، شرط اصلی تشکیل روابط ثانوی است. (مقدس جعفری، ۱۳۸۱: ۱۶۹). پیدایش یک طبقه متوسط قوی و گسترش مهارت های مشارکت به استقرار فراگردهای دموکراتیک سیاسی در میان سرآمدان و در نتیجه به یک عامل گسترش دهنده حیطه فعالیت سیاسی منتهی می شود. اما تکامل دموکراسی توده ای با ثبات به یک تحول نیاز دارد : پیدایش هنجارها و نگرشهایی در میان عموم مردم که ضامن دموکراسی هستند، یکی از مهمترین این انگیزش ها حس اعتماد به یکدیگر است .
در فرهنگ مدرن[۳۷] آلموند[۳۸] و وربا[۳۹]به این نتیجه رسیدند که اعتماد به نوبه خود برای مشارکت سیاسی مؤثر و در هر دموکراسی وسیع لازم است. حس اعتماد همچنین برای اجرای قوانین دموکراتیک لازم است (اینگلهارت ، ۱۳۷۳ : ۲۴ ). بنابراین اگر شهروندان به یکدیگر اعتماد داشته باشند و این اعتماد شامل نظام سیاسی نیز نشود در اینصورت مشارکت گسترده ای از جانب مردم در فعالیت های اجتماعی و سیاسی و … صورت نخواهد گرفت .
۲-۵ نظریه های تلفیقی خرد و کلان (مشارکت سیاسی)
گروه سوم ؛ صاحبنظرانی هستند که فرایند مشارکت سیاسی را در دو سطح خرد و کلان(میانی) توأماً با هم مورد مطالعه قرار میدهند. از این منظر مشارکت سیاسی افراد در عین حالی که متاثر از شرایط ساختی و سطح توسعه یافتگی اقتصادی و سیاسی جامعه مورد نظر است، در عین حال متاثر از شرایط و ویژگی افراد مشارکت جو نیز هست. زیرا افراد بلحاظ ویژگی های شخصیتی، (شرایط روحی ، روانی درون گرا - برون گرا) و یا ویژگی های فردی مانند میزان تحصیلات، سن، جنس، انگیزه های اعتقادی، احساس تعلق به جامعه و امثالهم، با هم تفاوت هائی دارند، و این تفاوت ها به نوبه خود بر میزان مشارکت سیاسی آنها تاثیرگذار است. «صاحبنظرانی چون لرنر، هانتینگتون، پاتنام و امثالهم در این گروه قرار دارند » . در اینجا به عنوان نمونه مروری بر نظرات ساموئل هانتینگتون خواهیم داشت.
۲-۵-۱ نظریه نهادمندی سیاسی و تحرک اجتماعی هانتینگتون ( و نلسون)
هانتینگتون در اثر خویش تحت عنوان “سامان سیاسی در جوامع دستخوش تغییر” بدنبال نشان دادن چارچوب های لازم برای تحقق سامان و یا همان استواری سیاسی است. وی در آنجا معتقد است؛ سامان سیاسی تا اندازه ای به رابطه میان توسعه نهاد های سیاسی و تحرک نیروهای اجتماعی به صحنه سیاسی بستگی دارد ( هانتینگتون، ۱۳۷۵: ۲-۱). وی در سراسر اثر خویش بدنبال نشان دادن مسیر فرایند نهادمند شدن مشارکت سیاسی در کشور های در حال نوسازی است. هانتینگتون با تاکید بر وجوه چند گانه نوسازی معتقد است؛ نوسازی اجتماعی بدون اهتمام دولت به مشارکت و نوسازی سیاسی، به تباهی منجر می شود . نخبگان سیاسی سنتی در تلاش برای حفظ قدرت، نخبگان سیاسی جدید را در برابر خود می بینند. وی بروز درگیری بین سیاستمداران و دیوانسالاران، روشنفکران و سربازان، رهبران کارگری و بازرگانان، بعنوان نخبگان جدید را از عوارض نوسازی می داند. بر اساس دیدگاه هانتینگتون مشارکت سیاسی امری عینی و مجزا از نگرش ذهنی فرد مورد مشارکت جو است (همان: ۱۳۲). بنا بر این مشارکت سیاسی تابعی از دامنه فعالیتهای دولت در جامعه محسوب می شود. از نظر ایشان در کشورهای در حال توسعه مشارکت اجتماعی به طور اعم، و مشارکت سیاسی به طور اخص، فی نفسه هدف محسوب نمی شود، و عمدتاً تابعی از تصمیمات نخبگان حاکم و سیاستهای آنها و یا محصول جانبی توسعه به طور عام محسوب می شود. به این صورت که نخبگان برای تحکیم قدرت خود، تحکیم استقلال ملی و یا اصلاحات اجتماعی، و یا گاهی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی، مشارکت بخشهایی از جامعه را در سیاست تسهیل و تشدید میکنند. یا از طریق توسعه اقتصادی و اجتماعی فرصت های تحرک اجتماعی و اقتصادی فرد را بیشتر می کنند. در دراز مدت افزایش منزلت مالی بالاتر در جامعه و گسترش فکری، ذهنی و احساس توانمندی و موثر بودن از لحاظ سیاسی موجب گسترش مشارکت سیاسی می شود. از نظر هانتینگون توسعه اقتصادی- اجتماعی و به خصوص شهرنشینی لزوما به توسعه و گسترش سیاسی منجر نمی شود. تنها در دوره های بسیار طولانی و زمانی، و البته بر اساس تجربه های کشورهای توسعه یافته غربی می توان رابطه قابل قبولی را بین سطوح بالاتر توسعه اقتصادی و اجتماعی و سطوح بالاتر مشارکت سیاسی مشاهده کرد. بلکه به طور کلی عواملی مانند مهاجرت، جنگ خارجی، علائق مذهبی و عقیدتی کاملا مستقل از توسعه اقتصادی، مو جب ارتقائ آگاهی گروهی، دخالت در سازمانها و نیز تشدید فعالیتهای دولت می شود، که به نوبه خود احتمال مشارکت سیاسی را افزایش می دهد.
هانتیینگتون برآیند و ماحصل نوسازی را در دو متغیر اساسی جستجو می کند:
الف: نهادمندی سیاسی که نهادینه کردن مشارکت سیاسی توده ها را فراهم می سازد که معمولا احزاب سیاسی، انتخابات و مجالس قانونگذاری را متکفل آن می داند.
ب: تحرک اجتماعی که ناشی از خود نوسازی است.
به عبارت دیگر هانتینگتون کیفیت و سطح مشارکت سیاسی را در دو سطح کلان و خرد مطالعه می کند. در سطح کلان نهادمندی و ابزارهای نهادینه کردن توده ها را احزاب سیاسی، انتخابات و مجالس قانونگذاری می داند. وی در تعریف کارکرد احزاب سیاسی از سازماندهی مشارکت سیاسی، ادغام منافع و ایجاد پیوند میان نیروهای اجتماعی و حکومتی نام می برد. بنابراین تقاضای مشارکت سیاسی ایجاد شده نیازمند کانالیزه شدن درون نهادهای سیاسی است. یعنی آنچه هانتینگتون نهاد مندی سیاسی می نامد و آن را فراگردی می داند که سازمانها و شیوه های عملی با آن ارزش و ثبات می یابند. نهادمندی دارای شاخص های تعریف شده ای است. هانتینگتون بر ۴ شاخص اساسی تاکید می کند. اگر بتوان این معیارها و شاخصها را تشخیص داد و اندازه گیری کرد نظام های سیاسی را نیز می شود بر حسب نهادمندی شان با یکدیگر مقایسه نمود. همچنین از این طریق می شود افزایش و یا کاهش نهادمندی سازمانها و شیوه عمل های سیاسی را در چارچوب یک نظام سیاسی اندازه گیری کرد. (هانتینگتون، ۱۳۷۵ :۲۴).
شاخص های نهادمندی سیاسی از نظر هانتینگتون عبارتند از:
۱- پیچیدگی نهادهای سیاسی؛ این پیچیدگی باعث افزایش کارائی نهادهای سیاسی می گردد.
متغیر
تعداد
کمترین
بیشترین
میانگین
انحراف معیار
واریانس
چولگی
کشیدگی
تمایل به پذیرش بانکداری اینترنتی
۳۷۰
۷۵/۱
۵
۸۱۷۱/۳
۶۰۴۱۷/۰
۳۶۵/۰
۲۸۸/۰-
۰۳/۰
نمودار۴-۱۲) هیستوگرام متغیر تمایل به قصد پذیرش بانکداری اینترنتی
مطابق جدول و نمودار ۴-۱۲ میانگین امتیاز متغیر تمایل به قصد پذیرش بانکداری اینترنتی از نظر پاسخ دهندگان ۸۱۷۱/۳ ، انحراف معیار ۶۰۴۱۷/۰ و واریانس برابر ۳۶۵/۰ می باشد. میانگین به دست آمده بیشتر از میانگین مورد انتظار (امتیاز ۳) است و همچنین کمترین امتیاز مربوط به متغیر تمایل به قصد پذیرش بانکداری اینترنتی از نظر پاسخ دهندگان معادل ۷۵/۱ و بیشترین امتیاز معادل ۵ می باشد. از سوی دیگر مقدار چولگی مشاهده شده برای متغیر تمایل به قصد پذیرش بانکداری اینترنتی برابر ۲۸۸/۰- است که در بازه (۲ ، ۲-) قرار دارد؛ یعنی از لحاظ کجی متغیر تمایل به قصد پذیرش بانکداری اینترنتی نرمال بوده و توزیع آن متقارن است. همچنین مقدار کشیدگی آن ۰۳/۰ است که در بازه (۲ ، ۲-) قرار دارد؛ این نشان میدهد توزیع متغیر تمایل به قصد پذیرش بانکداری اینترنتی از کشیدگی نرمال برخوردار است.
۴-۴) بررسی مدل اندازه گیری تحقیق
در پژوهش های کاربردی اغلب دو نوع متغیر وجود دارد: متغیرهای درونزا و متغیرهای برونزا. متغیرهای درونزا آنهایی هستند که تحت تأثیر متغیرهای برونزا قرار دارند؛ در واقع متغیرهای برونزا علت و متغیرهای درونزا، معلول هستند. در واقع علت متغیرهای درونزا در درون مدل و علت متغیرهای برونزا در بیرون از مدل است. درصورتی که تنها یک متغیر درونزا و یک متغیر برونزا موجود باشد، اثر متغیر برونزا بر متغیر درونزا همان ضریب همبستگی بین دو متغیراست. اما در عمل، اغلب بیش از یک متغیر برونزا وجود دارد که در این وضعیت، متغیر درونزا تحت تأثیر اثرهای مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای برونزا خواهد بود. در تحقیق حاضر متغیر های ویژگی های وب سایت، سودمندی درک شده، خطر و حفظ حریم خصوصی، اولویت های شخصی، محیط خارجی و هنجار ذهنی متغیرهای برونزا می باشند.
۴-۴-۱) مدل اندازه گیری متغیرهای برون زا:
مدل در حالت اعداد استاندارد:
نمودار ۴-۱۳) مدل اندازه گیری متغیر های برون زا در حالت اعداد استاندارد
نمودار ۴-۱۳ بیانگر ارتباط هر سؤال پرسشنامه با متغیر مورد نظر می باشد. شاخص های تناسب مدل از لحاظ برازش، حاکی از مناسب بودن تقریبی مدل دارند، به علت اینکه نسبت کای دو به درجه آزادی کمتر از ۳ که در سطح معنی داری ۰۰۰۰۰/۰ قرار دارد و مقدار RMSEA زیر ۰۸/۰ می باشد که می توان بیان کرد که این مدل، برازش قابل قبولی با واقعیت دارد.
۴-۴-۲) مدل در حالت اعداد معنی داری:
نمودار ۴-۱۴) مدل اندازه گیری متغیر های برون زا در حالت اعداد معنی داری
جدول زیر معرف انواع شاخص برازش و معنی داری برای مدل اندازه گیری متغیر برونزای تحقیق است.
جدول۴-۱۳) شاخص های برازش مدل تحقیق برای مدل اندازه گیری متغیر برونزای تحقیق
شاخص
RMSEA
GFI
IFI
CFI
NFI
NNFI
مقدار
۰۶۸/۰
حداقل ، سیستم کلی باید قابلیت های زیر را داشته باشد :
-
- نرم افزار وسخت افزارهایی که کار با آنها آسان باشد .
-
- داده بردار خودکار
-
- رسم نرخ رشد ومدیریت داده خودکار
-
- انعطاف پذیری
-
- قابلیت اطمینان
-
- دقت
-
حمایت فنی وآموزشی
-
- برنامه نت پیش بینانه کل کارخانه
-
برای اجرای یک برنامه که همه تکنیک های نت پیش بینانه را دربرگیرد، نیروی انسانی ،آموزش ، وپشتیبانی فنی گسترده ای لازم خواهد بود.چگونه تصمیم گرفته شود کدام تکنیک روش بهتری برای کنترل فعالیتهای نت درکارخانه می باشد ؟ پاسخ در تعیین نوع تجهیزات کارخانه که نیاز به مراقبت دارند نهفته است. در بیشتر مواقع ، کارخانه به ترکیبی ازدویا چند تکنیک نیازدارد.
۲-۷-۱-برنامه نت پیش بینانه مطلوب
دربیشتر حالت ها ، برنامه نت پیش بینانه مطلوب ، ترکیبی از چند تکنیک مراقبت را دربردارد. از آنجا که بیشتر کارخانه ها تعداد زیادی سیستم مکانیکی دارند، تکنیک های ارتعاشی اولین روش مورد نیاز برای اجرای برنامه کل کارخانه می باشند[۱۶].
۲-۷-۲- سیستم نت پیش بینانه مطلوب
باتوجه به الزامات نت پیش بینانه اغلب کارخانه های تولیدی و فرآیندی ،بهترین سیستم نت پیش بینانه که به عنوان تکنیک مانیتورینگ اولیه استفاده خواهد آنالیز ارتعاش است. سیستم باید توانایی داده برداری ، مدیریت داده ها ، رسم نرخ رشد ، گزارش گیری وعیب یابی اولیه خرابی ها را داشته باشد، اما نباید تنها محدود به این تکنیک باشد . سیستم مطلوب باید بازرسی بصری ، مانیتورینگ پارامترهای پروسسی ، مانیتورینگ محدود ترموگرافی ، وتوانایی محاسبه مقادیر نامعلوم را داشته باشد[۱۶] .
۲-۷-۳-پیش بینی کافی نیست
به عنوان زیر مجموعه ای از نت پیشگیرانه ، نت پیش بینانه به تنهایی نمی تواند عملکرد کارخانه را بهبود بخشد .تنها خروجی یک برنامه نت پیش بینانه موثر اطلاعات است . تا اطلاعات برای اصلاح موارد غیر عادی شناخته شده با تکنولوژی های پیش بینانه استفاده نشود ، هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد . بنابراین ، یک برنامه نت پیشگیرانه نیز باید وجود داشته باشد . حداقل ، روش های مدیریت نت کلی باید برنامه ریزی وزمان بندی موثر ، وظایف نت پیشگیرانه ، تحریک ، و نگهداری سوابق را شامل شود.
برنامه ریزی و زمانبندی
کارخانه باید برنامه ریزی وزمان بندی موثری برای نت داشته باشد تا اطلاعات تهیه شده با فعالیت نت پیش بینانه را با طرح کلی که نت برای همه تجهیزات وسیستم های حساس کارخانه تهیه کرده ترکیب کند.
نگهداری سابقه
اساسی ترین سابقه ها برای نت پیشگیرانه مربوط به تجهیزات است . سابقه های تجهیزات اطلاعات در مقاصد دیگری از نت پیشگیرانه ارائه می دهند . عناوین ضروری عبارتند از :
شماره شناسایی تجهیز،نام تجهیز،مکان ،استفاده از خواندن اندازه گیری ،تناوب های نت پیشگیرانه، استفاده در روز،سر رسید نت پیشگیرانه قبلی ،سر رسید نت پیشگیرانه بعدی،زمان تناوب برای نت پیشگیرانه ،مهارت های مورد نیاز، تعداد نفرات ، زمان ، قطعات مورد نیاز،تجهیز استفاده شده در خواندن اندازه گیری ،شماره قطعاتی که تعویض شده اند ،درخواست کارهای تعمیراتی برای مشکلات کشف شده و زمان مورد نیاز[۸].
با بازتر شدن چشم وگوش نت پیشگیرانه به طرف نت پیش بینانه ،اندازه گیری های آزمایشی باید ثبت شوند بطوری که اثر انگشت ونرخ رشد آنالیز با محدوده های کنترلی بتوانند برای هدایت کارهای آینده نت مورداستفاده قرارگیرند.
۲-۸-مبانی نظری و مفاهیم تحقیق
۲-۸-۱-روش تحقیق
روشی که برای طراحی و پیشبرد این مدل استفاده شده است مبتنی بر متدلوژی CRISP-DM (CRoss-Industry Standard Process for DataMining) می باشد که یک متدلوژی استاندارد صنعتی برای داده کاوی و آنالیزهای پیش بینی است.این راهکار یک روش مفید برای سرعت دادن به داده کاوی روی داده های بزرگ و حجیم است که دارای قابلیت اطمینان بالا با مدیریت مناسب است[۱۸].
فرایند داده کاوی در این متدلوژی شامل شش مرحله می باشد که عبارتند از :درک کسب و کار،درک داده،آماده سازی داده،مدلسازی ، ارزیابی و توسعه می باشد.
متدلوژی CBM استفاده شده در این پایان نامه شامل سه مرحله می باشد.
-
- اکتساب داده
-
- پردازش داده
-
- تصمیم گیری برای نگهداری
-
- اکتساب داده
اکتساب داده به عنوان اولین گام در این مدل شامل جمع آوری و ذخیره کردن داده ها و اطلاعات از قطعات و تجهیرات می باشد.دو نوع داده برای جمع آوری وجود دارد که عبارتند از داده های شرایط تجهیزات و داده های خرابی تجهیرات
هر دو توع داده برای تشخیص و پیش بینی کاملا مفید هستند.داده های شرایطی وضعیت و سلامت تجهیرات را نشان داده و داده های خرابی حالت ها و اعمال انجام شده را به تصویر می کشند[۱۸].
داده های شرایطی بر اساس مشاهده مستمر و زمانبندی شده روی تجهیزات الکترونیکی و مکانیکی و مشاهده پارامترهای مورد نظر روی این تجهیزات بدست می آیند.
-
- پردازش داده
این گام شامل دو بخش پاکسازی داده و آنالیز داده می باشد.
-
- پاکسازی داده
- رویکرد بالینی:
ایجاد یک مدل نظری باید در مبانی نظری دیگری ریشه داشته باشد. مفهوم فرسودگی شغلی پیش از آن که به صورت نظری ارائه گردد به شکل تجربی شکل گرفته است. فروید نبرگر (۱۹۷۹) کسی بود که اولین بار به واژه به معنای امروزی آن اعتبار بخشیده، وی فرسودگی را یک حالت خستگی و تحلیل رفتگی می داند که از کار سخت و بدون انگیزه و علاقه ناشی می شود. وی معتقد بود که سندرم فرسودگی خودش را به صورت علائم مختلف نشان می دهد که این علائم و شدت آنها از یک شخص به شخص دیگر تفاوت دارد و آن معمولاً یک سال بعد از موقعی که شخص در یک اداره یا مؤسسه کار می کند شروع می شود. اما این که چه گروهی از کارکنان بیشتر احتمال فرسودگی شغلی دارند گروه های زیر را ذکر کرد:
-
- کارکنان و کارمندان فداکار و متعهد به سازمان و کار: این گروه از کارکنان که بیشتر مستعد فرسودگی می باشند، در جستجوی کمک به دیگران هستند همانند کسانی که در مراکز مشاوره و مراکز پیشگیری از بحران ها و مراکز دیگری که به مردم خدمت می کنند. برای این کارکنان مهم نیست که شخص در جسنجوی کمک به فقیر یا غنی، سیاه یا سفید، پیر یا جوان، شهری یا روستایی است، آنها نیاز به کمک دارند وی نیز کمک می کند. در این نوع مشاغل کارکنان با فشارهای مضاعف گریبان گیرهستند. اول از همه آنها احساس می کنند که از درون خودشان یک فشاری را برای عملکرد بهتر دارند و از طرف دیگر تحت فشار روانی همان کسانی که به آنها خدمت می کنند، می باشند از درون، از مراجعان و از سازمان.
- افرادی که سازمان را جایگزین زندگی اجتماعی خود کرده اند: این افراد بیش از حد متعهد به کار هستند و افرادی می باشند که زندگی خارج از اداره برای آنها رضایت بخش نیست. این افراد از خارج از محیط کار رضایت مندی ندارند و با این وجود ممکن است چندین ساعت در اداره از وقت خود را صرف کنند و احساس رضایت مندی نمایند. تعهد بیش از حد به عنوان یک خطر واقعی تلقی می شود و نشانگر یک خطر است که کارمند زندگی خارج از اداره را رها کرده است.
- افرادی که دارای شخصیت سلطه طلب هستند: این ها افرادی می باشند که نیاز زیادی دارند که دیگران را کنترل کنند. آنها معتقدند که هیچ شخصی نمی تواند شغلی که او انجام می دهد را به همان خوبی انجام دهد. چنین شخصی نه تنها این فکر را دارد بلکه سعی می کند مانع دیگران شود که آموزش های لازم را یاد بگیرند. سلطه جویی این افراد اثرات منفی روی سازمان دارد و منجر به نگرش های منفی، بدبینی و تنفر از افراد مؤسسه یا اداره می شود، به لحاظ این که این افراد در همه چیز اعمال کنترل می کنند، بودجه و نحوه انجام کار، هرینه ها و خلاصه دخالت در تمام امور سازمان، به تدریج این افراد دچار فرسودگی می شوند.
- مدیران: مدیرانی که بیش از حد کار می کنند وقتی که این افراد تازه کار در مؤسسه یا اداره را شروع می کنند، کارشان را سریع انجام می دهند، آنها در ابتدا از چنان نیرویی برخوردار هستند که می توانند سازمان را فعال نگه دارند و همه چیز را زیر نظر بگیرند. اگر به موقع سیستم ایمنی پیش بینی نشود به تدریج مدیران احساس می کنند که مشکلات چاره ناپذیر است. مانند کارکنان سلطه طلب مدیر نیز احساس تنهایی می کند و خودش را از دیگران جدا می کند، همراه با این جدا کردن و منزوی کردن خود مانع پیشرفت و تخصص افراد دیگر می شود. برای مثال این افراد همه کارها را خود انجام می دهند، خود طرحی تهیه می کنند، گزارش می دهند و مصاحبه می کنند، کار بیش از حد مدیر منجر به خستگی جسمانی و روانی او می گردد و این اولین گام رسیدن به فرسودگی شغلی است (ساعتچی، ۱۳۸۷).
- رویکرد روانشناختی - اجتماعی
ماسلاچ و همکاران (۱۹۸۱) رویکردی مبتنی بر تحقیق برای فرسودگی اتخاذ کردند و تلاش کردند شرایطی را که منجر به فرسودگی شغلی می شوند، روشن سازند. آنها به این نتیجه رسیدند که فرسودگی شغلی یک ساختار چند بعدی است و از سه مولفه مربوط به هم، تشکیل یافته است که عبارتند از:
- تحلیل یا خستگی عاطفی که منجر به از دست دادن انرژی های عاطفی شخص می شود. تعادل قبلی شخص که دارای سطح انگیزشی بالا بوده است، در اثر فرسودگی بتدریج از بین می رود و انجام کار برای وی، خسته کننده می شود.
- تمایل فرد برای ابتلا به عارضه مسخ شخصیت است. این پدیده در حرفه های خدمات انسانی و به صورت تمایل درمانگر، پرستار، پزشک و نظایر آن برای تعامل یا برخورد با مردم به عنوان یک شیئ و اغلب به صورت مکانیکی، بروز پیدا می کند. مسخ شخصیت در حرفه های خدمات انسانی به صورت تعامل با مردم به عنوان یک شیء و اغلب در برچسب هایی که استفاده می شود آشکار می گردد.
- احساس کاهش عملکرد شخصی و یا احساس عدم موفقیت فردی : یعنی فرد احساس می کند عملکرد وی همراه با موفقیت نیست و یا به عبارت دقیق تر موفقیت ادراکی مطرح است نه عملکرد و موفقیت واقعی (قدیمی مقدم و حسینی، ۱۳۸۵).
- رویکرد تعاملی چرنیس
در مدل چرنیس حرکت به طرف فرسودگی شغلی شامل مراحل زیر است:
- فشار روانی : منابع تنش (یا تنیدگی) که علل به وجود آورنده فرسودگی شغلی به شمار می روند متعدد هستند و می توان تنش زاهای فردی (انتظارات و ناکامی ها)، تنش زاهای بین فردی (تماس با مراجعان، روابط با همکاران، مدیران، و سرپرستان) و تنش زاهای سازمانی (تراکم کاری، مقررات اداری و بوروکراتیک و فشار کاری) را نام برد.
- آشفتگی روانی: این مرحله با مولفه های روان شناختی (عزت نفس پایین، و خستگی عاطفی)، جسمانی (سردرد و خستگی) و کاهش رفتاری (استفاده از الکل و بروز اختلافات خانوادگی)، همراه است. این مرحله همان تحلیل عاطفی ماسلاچ است.
- مقابله دفاعی: این مرحله با اثرات فرایند فرسودگی روانی و کاهش کیفیت کار فرد، همراه است. مقابله دفاعی از طریق یک سری تغییرات در نگرش و رفتار همچون سرزنش کردن مراجعان به خاطر خطاهای خود، فقدان علاقه و همدردی نسبت به مراجعان و متأثر نشدن از درد و آلام آنان، مشخص می شود. برای مثال، اگر درمانگر خود گرفتار فرسودگی شغلی شده باشد، از طریق مقابله دفاعی تلاش می کند که از هدر دادن انرژی هیجانی جلوگیری کند و در نتیجه، با افراد نه به عنوان یک شخصیت انسانی بلکه به صورت یک شیء یا عدد و شماره، برخورد می کند. مدل چرنیس، تلاش های مقابله عملکردی در مواجهه با تنیدگی زاها را در نظر نگرفته است. استراتژی های مقابله ای عملکردی به فرد اجازه می دهد که با تنیدگی زاها به یک روش واقعی و نه به صورت تغییرات ادراکی در قالب مکانیسم های دفاعی مقابله کنند. چنین مکانیسم های مقابله ای عملکردی به سه صورت طبقه بندی می شوند:
- استراتژی هایی که بوسیله سازمان های خدمات انسانی فراهم آمده اند. (مانند تهیه مراکز آموزش کارکنان)
- استراتژی های فردی (مانند مرخصی گرفتن)
- استراتژی هایی که بوسیله گروه ها به کار گرفته می شوند (مانند همکاران، خانواده، دوستان، و حمایت اجتماعی)
مدل مذکور متاسفانه نقش شخصیت را به عنوان یک عامل زمینه ساز در نظر نگرفته است. کپنر و همکاران وی در مقابل مدل چرنیس (۱۹۸۰)، مدل دیگری را پیشنهاد می کند که کامل تر به نظر می رسد.
- مدل کپنر
در مدل کپنر (۱۹۹۳) بین دو متغیر فشارها و آشفتگی روانی، رابطه مثبت وجود دارد. همچنان که چرنیس نیز بر آن تاکید کرده است. بین متغیر میزان آشفتگی روانی، و متغیر درجات و تعداد مکانیسم های مقابله دفاعی و همچنین بین میزان آشفتگی روانی و احساس شکست، رابطه وجود دارد. رابطه فوق بین آشفتگی روانی و احساس شکست، تاییدی بر مدل درماندگی آموخته شده می باشد و سندرم تطابق عمومی و فشار آورهای ادراکی بوسیله افراد، یک رابطه مثبت و بین تیپ A در این مدل بین تیپ شخصیت از حمایت A و حمایت اجتماعی، رابطه منفی وجود دارد، یعنی افراد با تیپ شخصیت A شخصیت اجتماعی کمتری برخوردارند. نتیجه مقایسه این مدل ها آن است که حمایت اجتماعی به عنوان یک میانجی و واسطه موجب می گردد فشارهای روانی، کمتر باعث فرسودگی شغلی شوند (ترزا و لواک[۳۹]، ۲۰۱۱).
- رویکرد ساختاری
این رویکرد به جو اساساً به عنوان ویژگی ها و خصوصیات وابسته به یک سازمان توجه دارد. این ویژگی همواره با سازمان وجود داشته و از ادراک اعضا سازمان مستقل است. رویکرد ساختاری ما را به ارتباط بین هدف و معیارهای ادراکی جو سازمانی هدایت می کند. گیون این مساله را مطرح ساخت که جو سازمانی، ویژگی های سازمان را مورد ملاحظه قرار داده، سپس بر اساس درک صحیحی، هدف و معیارهای بیرونی، باید ارزش یابی گردد. پین و پاگ تجزیه و تحلیل عمده ای از اجزا دیدگاه ساختاری ارائه نموده اند که بر این اساس، موقعیت های واقعی در شرایط سازمانی عامل تعیین کننده نظریات، ارزش ها، و ادراکات کارکنان از وقایع سازمان است. بنابراین جوهای مختلف در ابعاد مختلف ساختار سازمانی مانند اندازه سازمان، درجه تمرکز در تصمیم گیری، تعداد سطوح سلسله مراتب، ماهیت تکنولوژی مورد استفاده و حوزه ای که قوانین رسمی و خط مش هایی که رفتار فرد را نهی می کند، ظاهر می گردد. شکل زیر نمایانگر این مسأله است که ساختار سازمانی، یک جو سازمانی را با خواص مستقل از خودش که اعضا سازمان آن را دریافت می کنند، خلق می نماید. یعنی جو یک آشکارگر هدف در ساختار سازمانی است که افراد. با آن مواجه گردیده و آن را درک و دریافت می نمایند (عنایتی، ۱۳۹۰).
شکل ۲-۱٫ رویکرد ساختاری فرسودگی شغلی(عنایتی، ۱۳۹۰)
۲-۵-۳) عوامل پیش سندرم فرسودگی شغلی
استرس یا فشار شغلی، به باور بسیاری از پژوهشگران در سال های اخیر از جمله بوید، لوین و ساگر ،۲۰۰۹ یکی از مشکلات عمده و فراگیر محیط های کاری است .از نظر کلی می توان استرس شغلی را پاسخ به فشارهای ناشی از محیط کار دانست. لمبرت، هوگان و گریفین ۲۰۰۷ متغیرهای متعددی در محیط کار ممکن است منجر به استرس شغلی شوند. از میان متغیرهای گوناگون می توان متغیرهایی نظیر مخاطره آمیز بودن کار، تعارض نقش، ابهام نقش، گرانباری نقش و وظایف کاری و ناهمخوانی بین تقاضای شغلی با منابع در دسترس فرد را برشمرد. این عوامل براساس الگو ی کنترل تقاضا فرسودگی باباکاس، یاواس و آشیل، ۲۰۰۰، الگوی نامتوازنی پاداش تلاشلویگ و دولارد ۲۰۰۳، و نیز الگوی تقاضاهای شغلی منابع دیمریوتی، باکر، ناچ رینر و ساچیوفلی ، ۲۰۰۱، ممکن، است به استرسو فشار شغلی منجر شوند (گل پرو و همکاران، ۱۳۸۹).
همان گونه که ذکر شد فرسودگی شغلی دارای سه بعد خستگی هیجانی، مسخ شخصیت، و احساس بی کفایتی می باشد، که هر سه بعد ا ین متغیر، در صورتی که افراد از وظایف خود آگاهی کاملی داشته باشند، از شفافیت نقش متأثر خواهند بود. به عبارتی دیگر افراد با آگاهی از وظایفشان احساس کفایت بیشتری خواهند داشت، و خستگی هیجانی و مسخ شخصیت کمتری را تجربه خواهند کرد و در نتیجه کمتر به سندرم فرسودگی شغلی مبتلا خواهند شد.چرا که این سندرم با ا یجاد تصور منفی از خود، نگرش منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با مددجو مرتبط است.
عوامل ایجاد این سندرم نیز به شرح زیر می باشد:
- عوامل محیطی:
اسکات به نقش این عوامل در بروز فرسودگی شغلی اشاره می کند. در محیط های کاری که دارای ویژگی های زیر می باشند فرسودگی شغلی پدیدار می شود:
۴-۱-۱۲٫ آزمون سوبل[۱۸۷]
علاوه بر مطالب ارائه شده در بالا برای آزمودن تاثیر یک متغیر میانجی، یک آزمون پرکاربرد به نام آزمون سوبل نیز وجود دارد که برای معناداری تاثیر یک متغیر میانجی در رابطه میان دو متغیر دیگر به کار می رود. یکی از عیوب این ازمون این است که احتیاج به داده های زیاد برای کسب یک نتیجه دقیق و معتبر دارد. در آزمون سوبل یک مقدار Z-value از طریق فرمول زیر به دست می آید که در صورت بیشتر شدن این مقدار از ۱٫۹۶ می توان در سطح اطمینان ۹۵% معنادار بودن تاثیر میانجی یک متغیر را تایید نمود.
a: مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و میانجی
b: مقدار ضریب مسیر میان متغیر میانجی و وابسته
Sa : خطای استاندارد مربوط به مسیر میان متغیر مستقل و میانجی
Sb: خطای استاندارد مربوط به مسیر میان متغیر میانجی و وابسته
بنابراین داریم:
همانطور که مشاهده می شود مقدار z-value حاصل از آزمون سوبل برابر ۱٫۰۶۱ شد که به دلیل کمتر بودن از ۱٫۹۶ می توان اظهار داشت که در سطح اطمینان ۹۵% تاثیر متغیر میانجی اعتماد سازمانی در رابطه میان رهبری خدمتگزار و میل به تغییر در کارکنان معنادار نیست.
۴-۱-۱۳٫ تعیین شدت تاثیر میانجی
علاوه بر آزمون سوبل، برای تعیین شدت اثر غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی از آماره ای به نام [۱۸۸]VAF استفاده می شود که مقداری بین ۰ و ۱ را اختیار می کند و هرچه این مقدار به ۱ نزدیکتر باشد نشان از قویتر بودن تاثیر متغیر میانجی دارد. درواقع این مقدار نسبت اثر غیرمستقیم بر اثر کل را می سنجد.
مقدار VAF از طریق فرمول زیر محاسبه می شود:
a: مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و میانجی
b: مقدار ضریب مسیر میان متغیر میانجی و وابسته
c: مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و وابسته
این بدان معنی است که ۰٫۰۷ درصد اثر کل رهبری خدمتگزار بر میل به تغییر در کارکنان از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی اعتماد سازمانی تبیین می شود. بنابراین چون این مقدار به صفر نزدیکتر می باشد نشان از ضعیف بودن تاثیر متغیر میانجی دارد.
شکل ۴-۱٫ ضرایب مسیر برای مدل معادلات ساختاری کلی تحقیق
(A: رهبری خدمتگزار؛ A1: خدمت رسانی؛ A2: تواضع و فروتنی؛ A3: قابلیت اعتماد؛ A4: نوع دوستی؛ B: میل به تغییر در کارکنان؛ B1: نگرش شناختی به تغییر؛ B2: نگرش عاطفی به تغییر؛ B3: نگرش رفتاری به تغییر؛ C: اعتماد سازمانی)
شکل ۴-۲٫ ضرایب معناداری Z برای مدل معادلات ساختاری کلی تحقیق
شکل ۴-۳٫ ضرایب مسیر برای مدل معادلات ساختاری جزئی تحقیق
شکل ۴-۴٫ ضرایب معناداری Z برای مدل معادلات ساختاری جزئی تحقیق
۴-۲٫ قسمت دوم: خروجی نرم افزار spss
۴-۲-۱٫ نتایج آزمون کولموگروف – اسمیرنوف
در ابتدا برای اینکه مشخص کنیم که برای آزمون فرضیه ها، از آزمون های پارامتریک استفاده شود یا از آزمونهای ناپارامتریک، از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف جهت مشخص کردن نرمال یا غیرنرمال بودن مؤلفه های مدل استفاده می شود. فرضیه های این آزمون عبارتند از:
نتایج این آزمون در جدول ۴-۱۰ آمده است. همانطور که مشاهده می شود مقدار sig در مؤلفه های رهبری خدمتگزار، میل به تغییر در کارکنان و اعتماد سازمانی، بیشتر از ۵ درصد است، در نتیجه فرضیه H0 پذیرفته می شود. بنابراین فرض نرمال بودن توزیع پذیرفته می شود و برای آزمون کردن فرضیات از آزمون های پارامتریک استفاده می شود.
جدول ۴-۱۰٫ نتایج آزمون کولموگروف – اسمیرنوف
رهبری خدمتگزار
میل به تغییر در کارکنان
اعتماد سازمانی
تعداد داده ها
۱۵۲
۱۵۱
۱۵۲
پارامترهای نرمال
میانگین