بدین گونه دیده می شود از هر گوشه کشور جویی از سیم و زر پیوسته به مرکز ایران روان بود . تغییرات کنونی در ارزش زر و نیز تغییرات گذشته ، ارزشیابی این تالان ها را دشوار می کند . این سیم و زر را آب می کردند و به صورت شمش در می آوردند و یا در کوزه های گلی می ریختند و به خزانه می سپردند و همه ساله مقدار کمی از آن را سکه می زدند . در سراسر دوران هخامنشی سرزمین پارس از پرداخت مالیات معاف بود زیرا مرکزیت داشت و خاندان پارسی حکومت می کرد . کشورهای دیگری بودند که مالیات نمی دادند ، لیکن همه ساله پیشکش هایی برای دربار هخامنشی می فرستادند .
کشور حبشه در آفریقا هر سال یک خنیک ( برابر ۰۷/۱۰ لیتر ) زر ، دویست تنه درخت آبنوس ، پنج پسر بچه و بیست دندان فیل می داد .
کلخید ( گرجستان باختری ) هر چهار سال یکبار ، صد پسر و صد دختر می فرستاد .
تازیان هر سال هزار تالان (۳۶۳۹۰ کیلو) کندر می دادند .
هزینه سپاه های محلی و پادگان های مرزی به وسیله هر استان از محل مالیات ها پرداخت می شد و مانده آن را به مرکز می فرستادند . هزینه استانداران و دستگاه اداری آنان خارج از سهم این مالیات بود و از پرستشگاه ها و مردم دریافت می شد .
پس از اینکه داریوش میزان مالیات های جنسی و نقدی را برای بخش های کشور تعیین کرد ، به بررسی و تحقیق دیگری دست زد تا دریابد که مردم از نظر پرداخت مالیات در تنگنا هستند یا نه . نتیجه بررسی این بود که پرداخت این میزان مالیات برای مردم مشکل نیست ولی چون استانداران و فرمانداران هزینه های اداری و شخصی خود را به صورت عوارض از شهرستان ها یا استان ، جداگانه دریافت می کنند و ممکن است از این جهت عدالت اجرا نشود و بر مردم فشار وارد آید ، میزان مالیات هر بخش را نیم کرد .[۲۱۴]
ایرانیان معابد بابل را نظم دادند و معابد موظف شدند به دولت هخامنشی مالیات های جنسی بپردازند . برای انجام این کار و نیز بازرسی دارایی پرستشگاه ها نمایندگانی در معابد گمارده شدند ، حتی فرماندار ایرانی مصر در انتصاب کاهنان نظارت می کرد . کوشش می شد تا روحیه و احساسات دینی مردم کشورهای شاهنشاهی آسیب نبیند و آنچه را که به معبد می دادند برابر آیین و ترادادهای خود رفتار کنند . تنها دارایی معابد تا اندازه ای محدود گردید .
به طور کلی با توجه به فهرست مالیاتی که هرودوت بر مبنای مسافرت و مشاهدات خود ، صد سال پس از فتح بابل به دست می دهد ، می بینیم که :
هرودوت استان ها یا مناطق مالیاتی را به ترتیب قانون گذاری مالیاتی نام می برد .
این فهرست نشان می دهد که میزان مالیات آسیای کوچک ، بابل و مصر به علت جمعیت زیاد ، آبادانی بیشتر و ثروت فراوان تر ، افزونتر از مناطق دیگر است .
چون برخورد ایران و یونان و در واقع روبرو شدن دو قدرت نظامی و فرهنگی در بخش ها و مناطق سه گانه نخستین فهرست هرودوت است ، داریوش پیش از مناطق دیگر به سازمان اداری آنجا پرداخته و چگونگی مالیاتی آنجا را روشن ساخته است .
توجه دقیق روشن کند که اندازه ثروت ، موقع بازرگانی ، چگونگی جغرافیایی و دسترسی به رودها ، دریاها و سرانجام راه ها مورد نظر قانونگذار بوده و در تعیین میزان مالیات این ضوابط را دخالت داده است .[۲۱۵] در روزگار هخامنشیان آیین مزدایی ، که زرتشت آن را تغییر داده بود در سراسر شاهنشاهی شروع به گسترش کرد . در مورد موطن زرتشت و تاریخ حیات او بحث و گفتگو بسیار است . برخی او را از مردم ماد می دانند که مجبور به ترک وطن شده و عده ای او را از شرق می دانند و گشتاسپ پادشاه حامی او را شهربان پارت و گرگان می شناسند . به هر حال آیین او به تدریج در سراسر کشور ایران گسترده شد .
از اختراع خط برای تحریر توسط پارسیان فقط به یک لوح مکشوف در شوش اشاره می شود که شامل « فرمان بنای قصر » به فرمان داریوش و به زبان پارسی باستان است . این خط در انحصار گروه خاصی از طبقه فرمانروا بود . از سوی دیگر ، زبان آرامی از آغاز هزاره اول پیش از میلاد توسعه یافته بود . آرامی در عهد هخامنشیان در آسیا و مخصوصاً از مصر تا هند زبانی بین المللی بود و در این نقاط ، اسنادی به این زبان یافت شده است . همه منشیان دربار هخامنشی آرامی را به کار می بردند . از میان چندین هزار لوحه که در گنجه اسناد سلطنتی در تخت جمشید یافت شده است ، حتی یکی به پارسی نوشته نشده ، چند تای آن ها به آرامی و بیشتر به عیلامی تحریر شده است . ایرانیان از دوران باستان آن چه را که در طبیعت برجسته و چشمگیر بوده مورد احترام قرار می داده اند و با آن ها رابطه قوی تری نسبت به روزگار کنونی داشتند . این نحوه اندیشیدن بر هنر آنان نیز تاثیر گذاشته است . هنر آنان دارای هماهنگی و عظمتی ویژه بود که درصدد نشان دادن جنگ و تجاوز نبوده و از سفاکی و قساورت به دور بوده است . هنر آنان ، واقع گرایانه و انتزاعی و هرگز تقلیدی نبوده است . ایرانیان در پی تقلید از طبیعت نبوده اند و سعی در بازآفرینی مفهوم پنهانی در ورای ظاهر محسوس بودند .
ایرانیان هرگز و هیچ گاه ایزدان خود را در قالب تندیس های انسانی نساخته و به مفهوم ظاهری و بیرونی معبد خویش توجه نداشته اند . در تندیس های شیر ، گاو و عقاب تخت جمشید که از شاهکاری هنری به شمار می روند منظور ستایش از بدن و ظاهر نمی شد ، بلکه آنان را نمادی از برکت پیمان و آرامش می شمردند . در هنر هخامنشیان ، هیچ گونه آثاری که فاقد ارزش اخلاقی باشد دیده نمی شود . هنرمندان عصر هخامنشی سعی داشته اند که اسنان را به فراسوی دنیای مادی ببرند دنیایی که به دنبال تکامل ، توافق و اتحاد و یافتن مفهوم های پنهانی است .
از دوران هخامنشی آثار معماری بسیاری به جای مانده است این آثار مشتمل هستند بر کاخ ها ، آرامگاه ها و عبادتگاهی در خوزستان و فارس که دو مرکز اصلی این سلسله پادشاهی محسوب می شوند . از نظر هنری ، هنر آنان دارای دو دوره آغازین ( ویرانه های پاسارگاد ) و متاخر ( ویرانه های تحت جمشید ) است و نیز کاخ شوش که بنا به دستور داریوش ساخته شد . بنابر لوج یافت شده ای که کتیبه آن را به داریوش نسبت می دهند ، ساخت این کاخ با بهره گرفتن از هنرمندان و صنعتگران و معماران مختلفی از مصر ، یونان و بین النهرین انجام گرفته است . در مجموع ،اصول معماری این کاخ ، شبیه پاسارگاد است . هنر هخامنشی در درجه اول ، بیشتر بر پایه معماری کاخ ها و معابد استوار است به طوری که حتی کورش ، به خاطر بخشندگی درباره قوم یهود ، به آنان اجازه داد تا معبد اورشلیم را از نو بسازند و فرمان داد تا وسایل برده دشه از آن را ، بدان بازگردانند . [۲۱۶]
ساختارهای قومی ، جغرافیایی ، اداری و مالی شاهنشاهی هخامنشی ، امروزه نیز موضوع بحث های زیادی است و این بیش از هر چیز ناشی از این حقیقت است که فهرست های گوناگونی از واحدهای تابعه امپراتوری وجود دارند که به شیوه های متفاوت تفسیر شده اند . مهمترین این فهرست ها به قرار زیرند :
کتیبه های سلطنتی هخامنشی [ دهیوهایی ] نام می برند که به داریوش « واگذار شده اند » مفهوم [ دهیو ] پیدایش استدلال های بسیاری شده است . در حالی که برخی دانشمندان آن را به « کشورها « ترجمه کرده اند ، دیگران آن را « واژه ای در نوسان » میان « کشورها و اقوام » می دانند و عده ای دیگر معتقدند فقط به معنای « مردم » یا « جمعیت » است . هیچ نشانه ای مبنی بر این که این فهرست ها مربوط به واحدهای اداری ، مثلاً فرمانداری ها باشند وجود ندارد و از این رو شامل تمام امپراطوری نمی شود .
در نوشته های مولفان یونانی غالباً به فهرست هایی درباره تشکیلات ارتش بر می خوریم که بر اساس گروه های قومی تنظیم شده اند ، اما به عنوان توصیف هایی تاریخی از واحدهای امپراطوری قابل فهم نیستند .
مشکلات خاصی در فهرستی که هرودوت درباره بیست خراج گزار ارائه می دهد و غالباً بیش از یک قوم را شامل می شود وجود دارد الگوهای این فهرست چنان از لحاظ موضوعی مشاجره برانگیزند که این پرسش پیش می آید که چگونه می توان آنها را با اسناد دیگر ( کتیبه های سلطنتی ، برجسته کاری ها ) سازگار کرد .
در آثار افلاطون توضیحاتی درباره امپراطوری هخامنشی می یابیم که آن را به هفت واحد تقسیم کرده اند و این تقسیم بندی مبتنی بر تعداد همدستان داریوش در توطئه علیه گئومات است .
تلاش های منظمی انجام گرفته تا چگونگی نظام طبقه بندی ساتراپی ها و ایالات و شباهت آن را به دوره های خاص تعیین کند چون فهرست های ویژه ساتراپ نشین ها فقط از دوره های ما بعد هخامنشی به دست ما رسیده اند . درباره دوره مورد بحث ، مولفان یونانی اغلب نام ساتراپ ها را ذکر می کنند ولی هیچ گاه سخنی درباره سرزمین زیر فرمان آن ها نمی گویند . بنابراین تقریباً غیر ممکن است که مرزهای ساتراپی ها را بر روی نقشه های تاریخی معین کنیم .
در نظر نخست این واقعیت شگفت انگیز است که برخی گروه های جمعیتی می توانسته اند ارتباطی بی بند و بار و غیر دقیق با مقامات دولتی داشته باشند و دیگران ( بخصوص کوه نشینان زاگراس ) نه تنها خود « خراج » نمی پرداختند ، بلکه حتی ممکن بود « هدایایی » از شاه دریافت کنند . این موقعیت استثنایی مربوط به پارس است که درباره آن باید جداگانه بحث کنیم . [۲۱۷]
در سطح ساتراپی ها یا استان ها کارگنان بلند پایه دیگری نیز بوده اند که زیردست سارتراپ ها قرار داشته اند ، مردانی که عنوان خاصی ندارند و وظایفشان به درستی معلوم نیست . از جمله مثلاً « دوستان » ، « ملازمان هم میز » و « حاملان دبوس یا عصای شاهی » مربوط به کوروش کوچکند ، فرمانده اسواران ساتراپ فارنابازوس ، « مردان تحت حکومت والی » کتاب نحمیا ، اعضای « دیوان » ساتراپ ، « داوران » یا قضات و « مباشران » در سطح ساتراپی یا شهرستان ، و کسانی که وظیفه خاصی نداشتند ، خبرچینان شاه در دربار ساتراپ ( که دانشمندان قدیم معمولاً به آن ها « چشم و گوش شاه » می گفتند .
اتباع شهرها تحت اداره مستقیم ایرانیان نبوده اند ، بلکه کل سرزمین با شهرها چنین وضعی داشته اند . درباره مسئولان « خزانه داری » ( مثلاً در مراکز شهرستان و جاهای دیگر ) اطلاعات بیش تری داریم که فقط مسئول خزانه و انبار نبوده بلکه در « کارگاه ها » نیز چنین مسئولیتی داشته اند ، همچنین درباره مسئولان رسمی انبار کردن مواد غذایی ، انبار غله و دکان ها اطلاعات بیش تری داریم . خصوصیت ویژه نحوه کنترل هخامنشیان بر کشورهای تابعه ، استفاده از پادگان ها بوده که ( از منابع محلی ) از طریق ساتراپ تامین می شدند ولی افسر فرمانده آن ها را شاه تعیین می کرد .
در پایین ترین سطح اداره امپراطوری نیز مالکان زمین ها را داریم که از اعضای خاندان سلطنت ، یا صاحبان املاکی که شاه به اشراف یا « نیکوکاران » می بخشید ، « تیول های » نظامیان در بابل یا سکونتگاه های خاص تبعیدیان تشکیل می شد ، و گروه اخیر در مقابل مستمری یا هزینه زندگی که از شاه دریافت می کردند برای او کار می کردند . [۲۱۸]
کشف الواح نشان می دهد که تخت جمشید مرکز اداری نیز بوده است . فرنکه در راس این مرکز همراه با نماینده اش کیساوهوش قرار داشته که عده ای کارمند و « اداره ای » با « کاتبان » و کارکنانی کمکی در تخت جمشید و جاهای دیگر داشته اند . وظایف اصلی فرنکه ( به دستیاری کیساوهوش ) عبارت بوده است از تهیه اسناد لازم برای مسافرانی که به فرمان او سفر می کرده اند ( نظیر قضات ، کارشناسان ، حسابداران و حسابرسان ، روسای کاروان ها ، نگهبانان سفارتخانه ها ، تدارک کارمند برای شاه و غیره ) ، سازماندهی و اداره انبار سلطنتی ، مراقبت از اصطبل شاهی ، رسیدگی به امور مذهبی ، استخدام نیروی کار اضافی در صورت لزوم ، سرپرستی و نظارت بر پرداخت مالیات ها و اجاره ها . چنان که از گواهی اسناد بر می آید و ذکر نام و مُهر او نشان می دهد ، انجام این وظایف مستلزم این بوده که او مدت ها در مسافرت باشد . با این حال مقر اصلی او در کنار شاه بوده ، ضمن این که نماینده و دستیارش به امور دیگر رسیدگی می کرده است . قبلاً نظری اجمالی به حیطه فعالیت های فرنکه و نیز به فرمان او در مورد پرداخت هزینه های محصولات طبیعی به آرتوستونه انداختیم . نشانه نظارت دقیق او با مُهرهایی که بر الواح مستمری دائینوکا ، راخا ، باراسپا ، و رانوم مربوط به سال نوزدهم سلطنت داریوش زده است وجود دارد .
در سطح زیرین اداره مرکز ، دو « مقام رسمی » با نمایندگانشان وجود داشتند که هر یک مسئول استخدام کارگر و معرفی آن ها به نیمی از حوزه تحت پوشش الواح بودند ( و نیز برای مزرعه داری و پرداخت مالیات ) . در زیردست آن ها روسای « هیئت مدیره » اداره ناحیه ( که شش نفر آنها تعیین شده بودند ) قرار داشتند که وظیفه آنها فراهم کردن خوراک و تسهیلات لازم برای دربار هنگام مسافرت در ناحیه آن ها بود . عنوان عیلامی عاملان ایشان اولیرا ( افسران تدارکاتی ) بود . در « ناحیه » یا سطح محلی ، مقامات رسمی از روس مسئولیت هایی که برای بعضی محصولات داشتند و دارای نمایندگان و انبارداران خاص خود بودند شناخته می شدند . کارگران ، که خودشان زیر دست یکی « سرکارگر » بودند ، پایین ترین سطح این سلسله مراتب را تشکیل می دادند . [۲۱۹]
فقط در « الواح خزانه » است که با مقامی رسمی برخورد می کنیم که عنوان عیلامی اوکاپ نیشکیرا به معنای « خزانه دار یا گنجینه دار » بوده و از جانشینان اداره فرنکه دستور می گرفته که مبلغی از نقره غیر مسکوک را به کارگران سلطنتی بپردازد . در زیردست او تعدادی « خزانه دار » پارسی و کارمندان آن ها کار می کردند . این افراد که تعدادشان به صدها نفر می رسیده است ، به دلیل کار روی طلا و نقره و نیز تولید لوازم خانه و پارچه ، خلاصه عرضه کالاهای تجملی شاه و دربار ، شاید به درستی « پیشه وران ماهر » توصیف شده اند . نام برخی فعالیت ها تا امروز هنوز روشن و رمزگشایی نشده است . در خزانه داری که قبلاً نامش را ذکر کردیم ، در عین حال اشیای گرانبها را نیز جمع می کردند و « افسران تدارکاتی » و « کاتبان » ناظر بر عرضه مواد و تحویل به موقع کالاهای تولید شده بوده اند .
غیر از کارگران خزانه ، افراد بسیار دیگری در خدمت دولت یا شاه بوده اند که در متون تخت جمشید ذکر شده اند . این ها در سطوح میانی و پایینی اداری و در مزارع یا پرواربندی و گاوچرانی ، تهیه خوراک یا ابزار سازی برای کارگاه ها کار می کرده اند .
به هر یک از این افراد بر حسب مقام ، موقعیت ، نوع آموزش یا فعالیت ، « دستمزدها » یا « خرجی های « متفاوتی تعلق می گرفته است . این مستمری ها چگونه تامین می شده اند ؟ گرچه هرودوت اعلام کرده که پارس از پرداخت خراج معاف بوده است ، واقعیت آن است که مردم آنجا ناچار به پرداخت عوارض و مالیات هایی بوده اند . مالیات ها مجموعاً همراه با درآمدهای املاک سلطنتی ، بنیاد اقتصاد پارس را تشکیل می داده اند و در لوحه ها منعکس شده اند . لوحه ها درباره چگونگی پرداخت و میزان مبلغ چیزی نمی گویند . نشانه های فراوانی وجود دارد که کشاورزان آزاد ، اجاره داران و مالکان بزرگ می بایست چنین « پرداخت هایی » را انجام می داده اند که البته به میزان درآمدشان بستگی داشته است .
غیر از املاک آرتوستونه ، از « دهکده ای » متعلق به ملکه نیز نام برده شده است . دارایی های مشابهی نیز برای پسرش آرشام ، برای آرتاباما ، و برای خود شاه ذکر شده اند . املاک و دارایی هایی که تعدادشان حتی از اسناد تخت جمشید بیش تر است در متون قدیمی و اسناد بابلی آمده اند که قبلاً به آن ها اشاره کردیم . چه در بابل و چه در پارس ، بخشی از این املاک احتمالاً با کارگر مزدور و در مقابل « دریافت منافع » کشت می شده اند . در میان املاک سلطنتی ( یا اشرافی ) آن هایی که هم سودآور و هم ـ لذت بخش » بوده اند فراوانند .
ایرانیان برای افزایش محصول زمین های خود ، با بهره گرفتن از آب های زیرزمینی به آبیاری مصنوعی می پرداختند و این آب ها را از طریق آبراهه های زیرزمینی طولانی ( به فارسی « کاریز » و به عربی » قنات » ) به مزارع خود هدایت می کردند و بدین ترتیب از شیب طبیعی زمین سود می جستند . به این منظور و منظورهای دیگر ( زهکشی آب ، انبار کردن آب های آشامیدنی ) به ساختن سدهای موقتی نیز می پرداختند . [۲۲۰]
عواملی مانند تولید اضافی املاک ، شیوه پرداخت به گونه ای که گاه بسیار بیش تر از سطح خودکفایی است و نیز در برخی موارد تبدیل این نظام پرداخت به پرداخت های نقره غیر مسکوک موجب می شوند چنین نتیجه بگیریم که بازارهای محلی وجود داشته اند که در آن ها بخشی از فرآورده ها و سهمیه ها قابل مبادله بوده اند و مردم می توانسته اند به خرید کالاهایی که خود قادر به ساختن آنها نبوده اند و به فروش محصولات روستای خود بپردازند .
الواح تخت جمشید گزارش استرابو درباره عادات غذایی پارسیان را تایید و تکمیل کرده اند . بر اساس این الواح ، جو به صورت آرد یا خورد شده که سپس تبدیل به نان یا پوره می شد ، غذای اصلی را تشکیل می داد ، حال آنکه گوشت به ندرت استفاده می شد و آن در شمار خوراک های سلطنتی بود . در پارس مردم تقریباً فقط شراب خرما یا انگور می نوشیدند و آن هم به صورت خالص [ سِک ] که کشف این مطلب باعث تعجب یونانیان شد . از نوعی سرکه همراه با نمک برای نگهداری غذا استفاده می کردند .
راهبانان یا نگهبانان جاده و پیک های تندرو را فقط « الواح باروها » به ما معرفی نکرده اند بلکه هرودوت نیز از راهبانان ذکری می کند و این هنگامی است که دماراتوس پادشاه اسپارت که به دربار ایران در شوش پناهنده شده بود کوشید تا هم میهنانش را از لشکرکشی آینده خشایارشا آگاه سازد و بدین منظور پیامی در زیر موم لوحه ای چوبی پنهان کرد تا راهبانان آن را کشف نکنند . با پیک های تندرو نیز به واسطه منابع و اسناد غربی آشنایی داریم . این پیک ها زیردست یک استندس ( رئیس اداره « پست » یا چاپارخانه ) کار می کردند و سوارکار یا دونده بودند که به صورت امدادی خبر را منتقل می کردند ، به علاوه سیستم ارتباطی از طریق علامت دادن با آتش یا نور یا آینه تشکیل داده بودند که بسیار باعث حیرت یونانیان و رومیان شد و بر آن ها اثر گذاشت و به برکت ستایش های ایشان است که ما اکنون این اطلاعات را در اختیار داریم . شالوده این نظام ارتباطی مجهز ، تشکیلات سازمانی امپراطوری هخامنشی بود که بعدها بخصوص شبکه جاده هایش ، مورد ستایش و تقلید قرار گرفت . هنگامی که پارسیان جای شاهان عیلامی ، مادی ، آشوری ، بابلی ، لیدیایی و مصری را گرفتند ، با برخی ساختارهای آزمایش شده روبرو شدند که هنوز بر جا بود و کار می کرد . یکی از آن ها وجود راه های کاروان رو و جاده های بسیار قدیمی بود . در درون یا پیرامون شهرهای مهم سرزمین آشور و بابل ، این جاده های سنگفرش یا آجرفرش که قیر پاشی شده بودند وجود داشتند . در زمان ایرانیان این شبکه جاده ها و راه ها توسعه یافت و مورد بررسی و نقشه برداری قرار گرفت . [۲۲۱]از « جاده های شاهی » در درجه نخست برای انتقال سریع سپاه و تجهیزت و نیز انتقال اطلاعات در سریع ترین زمان ممکن استفاده می شد . پرآوازه ترین آنها « جاده شاهی » بود که مدارک فراوانی در منابع قدیمی در مورد آن وجود دارد . این جاده سارد ( یا افِسوس ) را از طریق آسیای صغیر و بین النهرین به شوش پیوند می داد . با وجود این ، بازرگانی از راه خشکی – به استثنای کالاهای تجملی – به دلیل هزینه بالایی که داشت فقط برای فواصل نسبتاً کوتاه می توانست با اهمیت باشد . در « الواح باروها » بارها از ششصد کیلومتر راه بین شوش و تخت جمشید یاد شده است . به برکت عوامل جغرافیایی و مکان نگاری [ توپولوژیک ] و یافته های باستان شناسی و نیز اشاره منابع قدیمی به وجود محل هایی در طول این جاده ، نه تنها وجود جاده اثبات شده بلکه حتی وجود توای ۲۲ ایستگاه مسلم شده است . آنچه هرودوت درباره جاده سارد تا شوش گزارش می دهد ، احتمالاً به این بخش جاده مربوط می شود.
بخش سوم
۵-۳ هیئت ها و جنس هدایا :
هدایا بنا به گفته گرالد والزر شامل موارد زیر است :
نریان و یک دست جامه سواری مشتمل بر جبه ، قبا و شلوار ، شال گردنی ، تکه کرباسی بسیار زیبا ، نریان پر عضله از نژاد تورانی ، دو ظرف به اشکال مختلف جفت اولی مانند جام بلند است و دو جفت بعدی مثل پیاله ، نفر پنجم قواره پارچه تا شده ، بافته های تا شده ، مخروط کروی و نمی تواند چیزی جز پشم تابیده و به دقت کلاف کرده شده باشد .
ظرف از فلز قیمتی ، شتر دو کوهانی ، گاو کوهان دار ، دو نیزه ، سلاحی تشریفاتی به خاطر گنجینه اسلحه شاهی ، به ویژه زیبا ساخته شده است .[۲۲۲]
کاسه بلند راه راه ، پیاله ای که لباه هایشان را به تفصیل زینت داده اند . چهارپای سواری و بارکش ویژه بلخ ، نریانی که به دقت یراقش کرده اند .
دو حلقه بازوبند ، دو تبرزین ، دو زنبیل یا کیسه ، یا ظروف کوچکی را به وسیله ترازوی بر دوش گرفته ، می آورد . این وضع یادآور خاک طلائیست که به گفته هرودتوس هندوان به عنوان خراج سالانه تحویل می دادند .
شاید بتوان محمولات زنبیل ها را باید چیزهای دیگری از نوع پیشکش های سنگین هندی پنداشت . سنگ های قیمتی ، مروارید ، ادویه ، اقسام صمغ ها ، عطر و بویهای خوش .
دو نوع اسلحه ، یعنی دو سپر و دو جفت نیزه ، عبای تاکرده با لبه قلابدوزی ، شتر جمازه ، سپری گرد که حاشیه برجسته اش کاملاً پیداست و نیزه ای که بیخش گلوله دارد .
گاو نر پیچیده شاخی ، یک بز نر ، یک جفت نریان کوچک اندام ، قوطی سردار میتوان آن را محتوی عطریات ، روغن خوشبوی یا ادویه دانست . عاج ، جانوری که میبایست به خانواده زرافه تعلق داشته باشد . [۲۲۳]
بر دیواره قسمت پلکان شرقی ، بیست و سه گروه نمایندگی را نقش کرده اند که هدایای نوروزی برای خشایارشا می آورند .
مادها : نه نفرند . هدایای آنها شامل : سبو ، کاسه ، شیشه ، طوق و دستبند و … است .
خوزی ها : شش نفرند . هدایای آنها شامل : کمان تزئینی ، خنجر ، یک ماده شیر ، دو توله شیر و … است .
ارمنی ها : سه نفرند . هدایای آنها شامل : اسب ، سبو … است .
هراتیان : چهار نفرند . هدایای آنها شامل : ظروف دهان گشاد جام مانند ، شتر دو کوهانه و پوست جانوری وحشی است .
۳
جمع
–
۳۸۰
۳-۴ روش وابزارگردآوری اطلاعات
در این پژوهش برای گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز تحقیق از مطالعات کتابخانهای و پرسشنامه استفاده شده است.
۳-۴-۱مطالعات کتابخانهای
در این پژوهش به منظور مطالعه مرتبط با موضوع تحقیق و نیز بررسی پیشینه تحقیق از اطلاعات مکتوب در این رابطه شامل کتابهای تخصصی مدیریت بازاریابی و تبلیغات و مجله ها و مقالات مرتبط با موضوع و پایان نامه های مشابه و سایر منابع استفاده شده است.
۳-۴-۲پرسشنامه
برای اندازه گیری شاخص های تحقیق، جمع آوری داده ها واطلاعات لازم از پرسشنامه استفاده شد، سوالات با عنایت به اهداف تحقیق و ماهیت موضوعی پژوهش حاضر به شکل پنج گزینهای و بسته و در سطوح اندازه گیری رتبهای طراحی شده است.
ابزارگردآوری داده ها و اطلاعات پرسشنامه است که با اقتباس ازنمونه های مشابه آن ها که در تحقیقات گذشته اعتباریابی ومورد استفاده قرار گرفته شده است، به کارگرفته شد برای تعیین اعتبار و روایی این پرسشنامه (علاوه برپایانی سنجی ورواسازی تحقیقات پیشین)، هرکدام ازآن ها، پایاسنجی و رواسازی شد.
برای سنجش نگرش نسبت به تبلیغات از پرسشنامهای ۳۰ سوال ۵ گزینه ای استفاده می شود. این پرسشنامه به صورت مستقیم تنظیم شده که گزینه کاملا موافقم امتیاز ۵، موافقم امتیاز۴، نظری ندارم امتیاز ۳، مخالفم امتیاز ۲ و کاملا مخالفم امتیاز ۱ در نظر گرفته شده است.
این پرسشنامه توسط مشتریان تکمیل می شود و از آن ها خواسته می شود تا گویه ها را تا حدی که درمورد نگرششان نسبت به تبلیغات بانک ملی صدق می کند، درطول مقیاس ۵ درجه ای لیکرت (خیلی کم، کم، تا حدی، زیاد وخیلی زیاد)مشخص کنند. مولفه های این پرسشنامه عبارتند از باورهای اقتصادی نسبت به تبلیغات (سوال۱-۸)، مزایای اجتماعی نسبت به تبلیغات (سوال۹-۱۶)، باورهای اخلاقی نسبت به تبلیغات (سوال۱۷-۲۰)، باورهای قانونی نسبت به تبلیغات (سوال۲۱-۲۵) ومفید بودن شخصی تبلیغات (سوال۲۶-۳۰) می باشند.
همچنین برای سنجش میزان ارتقا فروش از پرسشنامه ای با چهار سوال در مقیاس اندازه گیری پنج درجه ای لیکرت استفاده شده است.
۳-۵ روایی آزمون
روایی آن خصیصه ابزار یا روش جمع آوری داده هاست که با داشتن این خصیصه همان مقوله را میسنجد که برای تعیین آن مقولات طرح ریزی شده است. میتوان گفت که مقصود از روایی آن است که آبا ابزار اندازه گیری می تواند خصیصه و ویژگی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازه گیری کند؟ (خاکی،۱۳۷۹: ۲۴۰)
روایی ساخت یا سازه بیان می کند نتایج به دست آمده از کاربرد یک ابزار اندازه گیری تا چه حد با نظریه های که آزمون بر محور آنها تدوین شده است تناسب دارد (اوماسکاران، ترجمه فارسی،۱۳۹۰: ۲۲۶)
اگر سوال های ابزار اندازه گیری معرف ویژگی ها و مهارتهای ویژه ای باشد که محقق قصد اندازه گیری آنها را دارد،آزمون اعتبار محتوا است(سرمد،بازرگان و حجازی،۱۳۷۹).
در این تحقیق نیز برای اینکه مشخص شود سوالات پرسشنامه نگرش مشتریان نسبت به تبلیغات و پرسشنامه ارتقا فروش داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه های تحقیق را جمع آوری می کند،علاوه بر اینکه سوالات پرسشنامه متناسب با مبانی نظری و موارد مشابه هر کدام از متغیرها طراحی شده با متخصصان و نظرات ۳۰ نفر شامل اساتید راهنما و مشاور و دیگر افراد متخصص در این حوزه مشورت های لازم صورت گرفت.با توجه به محاسبات انجام شده با روش تجزیه و تحلیل آماری که در پیوست موجود است میزان روایی نگرش مشتریان نسبت به تبلیغات در این تحقیق ۹۶۷۵% و روایی ارتقا فروش برابر ۸۹۱% محاسبه شد.
۳-۶ پایایی آزمون
مقصود از پایایی آن است که ابزار اندازه گیری در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار و به گروه واحدی از افراد داده می شود نتایج حاصل شده نزدیک به هم باشد (خاکی،۱۳۷۹: ۲۴۵).
به بیان دیگر منظور از پایایی این است که اگر با اعمال روشی، به نظر خود، حقیقتی را یافتیم بر اثر تکرار و اعمال مجدد آن بتوانیم به همان حقیقت دست یابیم (خلیلی و دانشوری،۱۳۷۸: ۱۵).
اعتبار یا اعتماد پذیری ابزار میزان پایایی و سازگاری آن را در اندازه گیری یک مفهوم نشان میدهد و برای ارزیابی بازش ابزار مفید است (اوماسکاران،ترجمه فارسی،۱۳۹۰: ۲۲۷).
قابلیت اعتماد در یک آزمون می تواند موقعیتی به موقعیت دیگر و از گروهی به گروه دیگر متفاوت باشد.برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازه گیری شیوه های مختلفی بکار برده می شود که یکی از آنها آلفای کرونباخ است. روش آلفای کرونباخ برای محاسبه قابلیت اعتماد پرسشنامه و یا آزمون هایی که خصیصه های مختلف را اندازه گیری می کنند بکار می رود و با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه می شود:
که در آن:
تعداد زیر مجموعه سوالهای پرسشنامه یا زیر آزمون
واریانس زیر مجموعه jام
واریانس کل آزمون
از آنجایی که قبل از توزیع پرسشنامه اعتماد آن محاسبه می شود از نتایج بدست آمده از ۳۰ پرسشنامه در تست مقدماتی پرسشنامه تحقیق برای محاسبه این عامل استفاده شده است.
پایایی پرسشنامه نگرش مشتریان نسبت به تبلیغات و ارتقا فروش در دو نوبت محاسبه و مقدار آن به ترتیب ۷۹% و ۹۲% بدست آمد.
جدول ۳-۲ تحلیل پایایی گویه های متغیر نگرش مشتریان نسبت به تبلیغات
شاخص
گویه
پایایی درصورت حذف گویه
پایایی کل شاخص ها
باورهای اقتصادی نسبت به تبلیغات
۱- برای رونق اقتصادی ما،تبلیغات ضروری است.
۲-۱-۱۴- انتخاب کانال توزیع با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها
همانطور که پیشتر اشاره شد کانالهای توزیع متنوعی وجود دارد. تصمیمگیری درباره کانال توزیع مناسب و کارامد یکی از چالشهای اساسی مدیران بازاریابی و تولیدکنندگان است. (بختائی و گلچینفر، ۱۳۸۵ : ۲۳) یکی از تکنیکهای مناسب برای انتخاب راهکارهای کارآمد از میان راه کارهای موجود استفاده از تکنیک تحلیل پوششی دادهها[۱۳] موسوم به DEA است. تکنیک DEA یکی از روشهای تحلیل مبتنی بر تصمیمگیری چندمعیاره[۱۴] (MCDM) است. (کیم و لی، ۲۰۱۱ : ۵۵) از آنجا که در انتخاب کانال توزیع باید براساس چندین معیار گاه متناقض که واحدهای سنجش متنوعی دارند اقدام به تصمیمگیری شود لذا استفاده از این تکنیکها برای انتخاب کانال توزیع مناسب بهنظر میرسد. برای این منظور باید ابتدا با تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره آشنا شویم. سپس به توضیح و تشریح تحلیل پوششی دادهها پرداخته خواهد شد.
۲-۱-۱۵- تصمیمگیری با معیارهای چندگانه
در علم تصمیمگیری که در آن انتخاب یک راهکار از بین راهکارهای موجود و یا اولویتبندی راهکارها مطرح است، چند سالی است که روش های تصمیمگیری با معیارهای چندگانه[۱۵] یا MCDM جای خود را باز کردهاند. (قدسیپور، ۱۳۸۷ : ۴۷) در این گونه تصمیم گیریها چندین شاخص یا هدف که گاه با هم متضاد هستند در نظر گرفته میشوند. اگر در تصمیمگیری با معیارهای چندگانه (MCDM) منظور از معیار شاخص[۱۶] باشد آنرا به نام تصمیمگیری با شاخصهای چندگانه[۱۷] (MADM) میشناسند و اگر منظور از معیارهای چندگانه هدف[۱۸] باشد آن را به نام تصمیمگیری با اهداف چندگانه[۱۹] (MODM) گویند. (حبیبی، ۱۳۹۰ : ۱۱)
در مدلهای تصمیمگیری با شاخصهای چندگانه (MADM)، انتخاب یک گزینه از بین گزینههای موجود مد نظر است. در یک تعریف کلی تصمیمگیری چند شاخصه به تصمیمات خاصی (از نوع ترجیحی) مانند ارزیابی، اولویت گذاری و یا انتخاب از بین گزینههای موجود (که گاه باید بین چند شاخص متضاد انجام شود) اطلاق میگردد. مدلهای تصمیمگیری سلسلهمراتبی AHP و مدل ANP نیز از نوع مدل تصمیمگیری چندشاخصه هستند. مدلهای تحلیل شبکه صورت گستردهتر فرایند تحلیل سلسلهمراتبی میباشند اما بطور کلی از اصول ابتدائی فرایندهای تحلیل سلسلهمراتبی پیروی میکنند. بنابراین قبل از تشریح مدل تحلیل شبکه مقدمهای بر فرایند تحلیل سلسله مراتبی مطرح میگردد. تحلیل پوششی دادهها، برنامهریزی آرمانی و روش اپسیلون محدودیت از انواع تکنیکهای تصمیمگیری با اهداف چندگانه است.
۲-۱-۱۶- تعریف تحلیل پوششی دادهها
این روش در ابتدا با تز دکتری رودز مطرح شد که در آن پیشرفت تحصیلی مدارس امریکا در سال ۱۹۷۸ مورد ارزیابی قرار گرفته بود که در همین راستا این تکنیک برای رتبهبندی دانشکدههای اقتصاد انگلستان نیز مورد استفاده قرار گرفت که اساس آن بر اساس مدلی بود که فارل در سال ۱۹۵۷ برای ارزیابی کارایی با بهره گرفتن از روش های غیر پارامتری مطرح کرده بود. چارنز رودز و کوپر مدل اولیه فارل راکه چند ورودی و یک خروجی داشت را توسعه دادند و نام آن را CCR گذاشتند و در سال ۱۹۸۴نیز مدل BCC توسط بنکر، چارنز و کوپر ارائه شد. (آزادی و فتائی، ۱۳۸۹ : ۲۲)
تعریف تحلیل پوششی دادهها: تکنیکی جهت محاسبه کارایی نسبی یک مجموعه از واحدهای تصمیم گیرنده در مقایسه با یکدیگر با بهره گرفتن از یک برنامه ریاضی میباشد.
تعریف ورودی: در تحلیل پوششی دادهها عاملی است که با افزایش آن با حفظ تمام عوامل دیگر کارایی کاهش یافته و با کاهش آن با حفظ تمام عوامل دیگر کارایی افزایش مییابد.
تعریف خروجی: در تحلیل پوششی دادهها عاملی که با افزایش آن با حفظ تمام عوامل دیگر کارایی افزایش یافته و با کاهش آن و با حفظ تمام عوامل دیگر کارایی کاهش مییابد.
واحدهای تصمیم گیرنده (DMU): واحدهایی هستند که یکسری ورودی را دریافت و پس از فرایند خروجی خارج میکنند.
(کیم و لی، ۲۰۱۱ : ۵۷)
۲-۱-۱۷- مدلهای تحلیل پوششی دادهها
در روش DEA برای هر یک از واحدهای غیرکارا، یک واحد کارا یا ترکیبی از دو یا چند واحد کارا به عنوان مرجع و الگو معرفی میگردند. از آنجائیکه این واحد مرکب (ترکیب دو یا چند واحد کارا) ضرورتاً در صنعت وجود نخواهد داشت، به عنوان یک واحد مجازی کارا شناخته میشود. یکی از مزایای DEA یافتن بهترین واحد مجازی کارا برای هر واحد واقعی (چه کارا و چه غیر کارا) میباشد. چنانچه واحدی کارا باشد، مجموعه مرجع آن واحد مجازی کارا خود این واحد خواهد بود. سهم هر یک از واحدهای کارا در تشکیل واحد مجازی کارا برای یک واحد غیرکارا بستگی به وزن (λ۱ , λ۲ ,… λn) λ دارد که توسط روش DEA برای هر یک از بنگاههای کارا محاسبه و ارائه میشود. (شعبانی و همکاران، ۱۳۸۹)
تکنیک DEA دارای چهار مدل اصلی میباشد:
۱- مدل بازگشت به مقیاس (CRS): این مدل که اولین روش DEA است، توسط چارنز، کوپر و رودز در سال ۱۹۷۸ ارائه شد. این مدل را برخی اوقات با حروف CCR میشناسند که برگرفته از نام این سه پژوهشگر است. در این مدل با تغییر یک واحد در ورودیها، خروجی ها نیز با نسبت ثابت (کاهشی یا افزایشی) تغییر میکنند. در واقع شیب تابع تولید در این مدل ثابت است.
۲- مدل بازگشت به مقیاس متغیر(VRS) : این مدل توسط بانکر، چارنز و کوپر در سال ۱۹۸۴ ارائه شد و اغلب با حروف BCCشناخته میشود. این مدل در مواقعی استفاده میشود که مقیاس گذاری یکسان بالاتر و پائینتر از حداکثر مقداری که برای هر یک از ورودیها و خروجی ها مشاهده شده است، امکان پذیر نباشد. در این مدل با تغییر یک واحد در ورودیها، خروجی ها با نسبت متفاوتی تغییر میکنند. این تغییر میتواند کاهشی یا افزایشی باشد. شیب تابع تولید در این مدل متغییر است.
۳- مدل بازگشت به مقیاس افزایشی(IRS) : در این مدل با تغییر یک واحد در ورودیها، خروجی ها با نسبت افزایشی تغییر میکنند. شیب تابع تولید در این مدل افزایشی است و بنابراین گاهی کارائی تکنیکی ورودی محور بیشتر از کارائی تکنیکی خروجی محور است و بالعکس.
۴- مدل بازگشت به مقیاس کاهشی(DRS) : منظور از بازگشت به مقیاس کاهشی این است که با تغییر یک واحد در ورودیها، خروجی ها با نسبت کاهشی تغییر میکنند. شیب تابع تولید در این مدل کاهشی است. (قیصری، ۱۳۸۶)
هر کدام از مدلهای فوق دارای دو جهت مطالعه(خروجی محور – ورودی محور) هستند. مفهوم خروجی محور این است که به چه میزان باید خروجی ها را با ثابت نگهداشتن میزان ورودیها افزایش داد تا واحد مورد نظر به مرز کارائی برسد. یعنی بدون نیاز به عوامل تولید بیشتر، میتوان تولید را به این میزان افزایش داد. مفهوم ورودی محور این است که به چه میزان باید ورودیها را با ثابت نگهداشتن میزان خروجی ها، کاهش داد تا واحد مورد نظر به مرز کارائی برسد. (جاکوبس، ۲۰۰۶)
۲-۱-۱۸- تحلیل پوششی دادهها و محاسبه کارائی
همه تکنیکهای محاسبه کارایی بر اساس تابع تولید عمل میکنند. تابع تولید تابعی است که بیشترین ستاده ممکن را به ازای هر نهاده در یک سازمان مشخص میکند. در حالت کلی روش های تعیین تابع تولید به دو دسته روش های پارامتری و روش های غیر پارامتری تقسیم میشوند. در روش های پارامتری که در علم اقتصاد مورد استفاده قرار میگیرد ابتدا یک فرم تابعی برای تابع تولید در نظر گرفته میشود و سپس با بهره گرفتن از مقادیر ورودی و خروجی پارامترهای مجهول تابع برآورد میشود. در روش های غیر پارامتری هیچ فرم تابعی پیشفرض برای تابع تولید در نظر نمیگیریم و تابع تولید بوسیله خود واحدها تعیین میشود.
روش های پارامتری هم از لحاظ محاسباتی و هم از لحاظ منطقی محدودیتهایی دارند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- در روش های پارامتری لازم است که یک فرم تابعی برای تابع تولید داشته باشیم تشخیص اینکه تکنولوژی تولید از چه فرم تابعی تبعیت میکند مشکل است و استفاده از فرمهای تابعی رایجی مانند کاب-داگلاس، به عنوان تابع تولید ممکن است در بعضی از فعالیتهای تولیدی درست نباشد.
- در روش های پارامتری واحدها باید فقط یک تولید یا به عبارتی یک خروجی داشته باشند و این در حالی است که ممکن است واحدهای تحت ارزیابی، چند محصولی باشند.
- استفاده از روش کمترین مربعات برای برآورد پارامترهای تابع تولید بیان کاملی از نقاط ممکن تولید نمیباشد. زیرا طبق تعریف، تابع تولید بیشترین تولید ممکن به ازای هر ورودی است در حالیکه تابع محاسبه شده از این روش بیشترین تولید ممکن را در هر ورودی بدست نمیدهد.
در تلاش برای رفع مشکلات فوق روش های غیر پارامتری ایجاد شدند. این روشها از آن جهت غیر پارامتری خوانده میشوند که پیشفرضی از شکل اساسی تابع تولید ندارند و مقدمات آن توسط فارل مطرح شد. روش فارل با اینکه مشکل مربوط به انتخاب تابع تولید را رفع کرد ولی هنوز مشکل تعداد ورودی و خروجی را داشت. بعد از آن این مدل برای حالت چند ورودی و چند خروجی تعمیم یافت و به روش CCR معروف شد و متدولوژی تحلیل پوششی دادهها شکل گرفت. در این روش کارایی، مانند روش های پارامتری به صورت نسبت خروجی به ورودی تعریف شده و واحدی که این نسبت برای آن بیشترین باشد کارا نامیده میشود. توسعه های بعدی در این مدل اشکال گوناگونی از روش های ارزیابی را تشکیل داد که هر یک خواص و ویژگی های خاصی را در ارزیابی بیان میکنند.
مدل CCR بعنوان مدل پایه ای تحلیل پوششی دادهها، روشی مبتنی بر برنامه ریزی ریاضی است که قادر است کارایی مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیرنده را که دارای ورودیها و خروجی های چندگانه هستند در مقایسه با هم محاسبه کند. کارایی در این روش به عنوان نسبت خروجی به ورودی تعریف میشود. در حالتی که ورودیها و خروجیها چندگانه میباشند کارایی به صورت مجموع وزن دار شده خروجیها به مجموع وزن دار شده ورودیها تعریف میشود. اگر ارزش ورودیها و خروجیها معلوم باشد آنگاه کارایی به سادگی به صورت زیر قابل محاسبه است.
که در آن vi ارزش ورودی و ui ارزش خروجی واحد i ام است. اما مشکل در تعیین ارزش ورودیها و خروجیها است. اگر واحدهای تحت ارزیابی، واحدهای تولیدی باشند ارزش دهی یا قیمت گذاری ورودیها و خروجیها مشکل نیست اما اگر واحدها، تولیدی نباشند تعیین ارزش واقعی ورودیها و خروجیها مشکل و شاید غیر ممکن باشد. مثلاً اگر برای یک مدرسه اگر ورودی را میانگین معدل دانشآموزان هنگام ثبتنام و خروجی را تعداد قبولی در دانشگاهها در نظر بگیریم آنگاه ارزشدهی به این نوع ورودی و خروجیها به طوری که به خوبی بیانگر میزان تاثیر آنها در کارایی واحد باشد به راحتی میسر نیست. لذا در روش CCR ارزش ورودیها و خروجیها متغیر فرض شده و برای محاسبه کارایی مدل کسری زیر ارائه شد.
و سپس قید دیگری برای در نظر گرفتن سقفی برای امتیاز کارایی مانند c ( که معمولا ۱ یا ۱۰۰ در نظر گرفته میشود) منظور گردید که شکل مدل را به فرم زیر تغییر داد:
تعبیر دیگری که برای مدل CCR میتوان در نظر گرفت این است که مدل CCR را میتوان به یک بازار تشبیه کرد که در آن واحد تحت ارزیابی p میتواند ورودیهایش را به هر قیمتی بخرد و خروجیهایش را به هر قیمتی بفروشد اما واحدهای دیگر نیز میتوانند ورودی و خروجیهایشان را به قیمتهایی که واحد p معامله میکند، معامله کنند. حال در این بازار رقابتی واحدی کارا است که نسبت میزان فروش به میزان خرید برای آن بیشترین شود. لازم به ذکر است که مدل CCR بیان شده در فوق کسری است و در عمل از خطی شده آن استفاده میشود.
۲-۱-۱۹- نتایج حاصل از بکارگیری ارزیابی به روش تحلیل پوششی دادهها
علاوه بر اندازه کارایی بعنوان نمره ای از کارایی برای واحد های تحت ارزیابی و وزنی که هر واحد برای هر شاخص ورودی یا خروجی اش بدست میآورد، دو نتیجه مهم دیگر که حاصل از به کارگیری این مدلها است، تعیین واحدهای الگو برای واحدهای ناکارا و اهداف مورد انتظار در هر یک از شاخصها برای واحدهای ناکارا میباشد.
اهداف مورد انتظار در شاخصها به گونه ای برای هر واحد ناکارا تعیین میگردد که با فرض ثابت ماندن سایر شرایط اگر آن واحد میتوانست ورودیها و خروجی هایش را به میزان ورودیها و خروجی های هدف نزدیک کند کارا میشد. بنابراین بایستی تلاش کند تا در دوره های آتی به آن سطح از ورودیها و خروجیها بیشتر نزدیک شود.
علاوه بر این میتوان از میان واحدهای موجود، واحدهایی را بعنوان واحدهای الگو برای هر واحد ناکارا تعیین کرد بطوری که تقریبا از نظر جثه (بزرگی میزان ورودیها و خروجی ها) با واحد مورد ارزیابی قابل مقایسه باشند. این واحدهای الگو کاراتر از واحد مورد بررسی عمل کرده اند و میتوانند نمونه عملی برای واحد ناکارا محسوب شوند.
۲-۱-۲۰- ارکان تصمیمگیری انتخاب کانال توزیع در تحلیل پوششی دادهها
همانطور که بیان شد برای تصمیمگیری پیرامون انتخاب کانال توزیع میتوان از تکنیک تحلیل پوششی دادهها استفاده کرد. از آنجا که DEA یک تکنیک مبتنی بر تصمیمگیری چندمعیاره میباشد بنابراین باید معیارهای مورد نظر برای تصمیمگیری شناسائی شود. روستا و همکارانش مهمترین معیارهای ارزیابی کانالهای توزیع را معرفی کردهاند. این معیارها عبارتند از:
- تحلیل درآمد و هزینه
- زمان توسعه و پرورش کانال
- ملاحظات کنترلی
- محدودیتهای قانونی
- قابلیت دسترسی به کانال
برای تعیین کارامدی کانالهای توزیع در تکنیک تحلیل پوششی دادهها میتوان از این معیارها بهره گرفت.
بخش دوم
۲-۲- مروری بر مطالعات انجام شده
مروری بر مطالعات انجام شده نشان میدهد تاکنون مطالعه مطرحی در زمینه ارزیابی و مقایسه کارایی کانالهای توزیع فروش با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) صورت نگرفته است. همچنین مرور مطالعات انجام شده داخلی در زمینه کانالهای توزیع نیز نشان میدهد این عنصر از آمیخته بازاریابی نسبت به سایر عناصر آن کمتر مورد اقبال قرار گرفته است. با این وجود در این بخش مطالعات انجام شده مشابه در دو بخش بررسی میشود. به این ترتیب که ابتدا پیشینه پژوهش داخلی و سپس پیشینه پژوهش خارجی در زمینه کانالهای توزیع و همینطور مطالعاتی که با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها انجام شده است، ارائه میگردد.
۲-۲-۱- مطالعات انجام شده داخلی
در یکی از مطالعات انجام شده بختائی و گلچینفر به سال ۱۳۸۵ به بررسی «مدیریت کانالهای توزیع» پرداختهاند. به زعم این پژوهشگران تصمیمگیری در خصوص کانالهای توزیع و شیوه انتقال کالا به محل خرید یا مصرف، از جمله تصمیمات مهمی است که مدیر بازاریابی با آن مواجه است. اهمیت تصمیمات اتخاذ شده در خصوص کانالهای توزیع، به این دلیل است که شرکت مجبور است برای مدتی طولانی به این تصمیمات پایبند و متعهد بماند. چراکه چندین سال طول میکشد یک سیستم توزیع بطور مطلوب مستقر شود و به آسانی قابل تغییر نیست. (بختائی و گلچینفر، ۱۳۸۵)
دهقانپور نیز به سال ۱۳۸۵ مطالعهای را تحت عنوان «کانالهای توزیع مویرگی» انجام داده است. براساس این مطالعه تصمیم درباره کانال توزیع و فروش کالا، از جمله مهمترین تصمیماتی است که فراروی مدیران قرار دارد. تصمیم درباره توزیع کالا بر سایر تصمیمات بازاریابی تاثیر مستقیم میگذارد. نبض یک شرکت در دست شبکه توزیع و فروش آن است، اما با همه این شرایط اغلب شرکتها به کانال های توزیع کالاهای خود توجه کافی ندارند و این امر گاه عواقب زیانباری برای آنان به دنبال دارد و در مقابل، بسیاری از شرکتهای با بهره گرفتن از سیستم های توزیع خلاق، به مزیت رقابتی دست یافته اند. (دهقانپور، ۱۳۸۵)
- ورزش باشگاهی: باشگاه ها معمولاً به وسیله جمعی از افراد با علایق مشترک ساخته می شود. باشگاه ها از نظر برنامه با هم تفاوت دارند و اعضای آن نوع فعالیت را مشخص می کنند (سعیدی و همکاران، ۱۳۹۰: ۲۳۴).
۲-۲-۷- انگیزه های گرایش به ورزش همگانی
- کسب نشاط و احساس لذت
- ایجاد معنویت ها در برابر بیماری ها
- لمس فوائد و آثار مثبت ورزش
- فرح بخشی و بی خطر بودن
- انگیزه نیاز به فعالیت بدنی
- تخلیه انرژی و دفع سموم
- کاهش وزن
- برخورداری از عواطف اجتماعی
- درمان بیماری های جسمی و روانی
- کم هزینه بودن
- گریز از مشکلات زندگی
- ارتقاء بعد مذهبی و عبادی
- برخورداری از بهداشت روانی
- پر کردن اوقات فراغت
- تبلیغ رسانه های گروهی
- برخورداری از اندامی متناسب و عضلانی
- عدم توانایی در انجام ورزش های قهرمانی
- محیط زیبا و با صفای ورزش همگانی
- وجود مربیان با تجربه و با معلومات
- دریافت جایزه و پاداش
- شادابی و لاغر شدن
- تقویت روحیه
- درمان دردها
- جلوگیری از پیری زودرس
- رفع ناراحتی های عصبی
- تأثیرات مثبت روانی-اجتماعی
- با گروه دوستان بودن
- کاهش استرس و فشار روانی
- بهبود وضعیت فکری و ذهنی
- بهبود اعتماد به نفس
- آزادی
- تأثیر مثبت بر فعالیت های درسی
- کاهش فشارهای زندگی
- اجتماعی بودن و مقبولیت اجتماعی (ارتباط اجتماعی)
- هیجان کسب تجارب از طبیعت و فرار از کار روزمره ( همان: ۲۳۵-۲۳۴).
۲-۲-۸- ویژگی فضاهای ورزشی
فضاهای ورزشی گونه ای فضای اجتماعی در سکونت گاه های انسانی است (کریمی صالح، ۱۳۸۵: ۱). فضاهای ورزشی شامل ورزشگاه ها، سالن های ورزشی، باشگاه های تندرستی و بدنسازی، زمین های ورزشی درون شهری و محله ای، (فضاهای غیرهنجارمند ورزشی همچون خیابان ها و زمین های بایر محل فوتبال درون فضاهای آموزشی و…) این فضاها اغلب ایجاد خرده فرهنگ ها و روابط ویژه می کنند (فکوهی، ۱۳۸۷: ۲۶۸). در فضاهای ورزشی کارکردهای ذیل جریان دارند:
- حضور همزمان و متراکم جمعیت پرشمار انسانی
- گذران اوقات فراغت و تفریح اهالی شهرهای بزرگ و کلان شهرها
- ارتباطات چهره به چهره
- انجام مسابقات و رقابت های ورزشی بین گروه های جمعیتی
- برگزاری میتینگ ها و گردهمائی های غیر ورزشی با اهداف اجتماعی و گاهاً سیاسی (کریمی صالح، ۱۳۸۵: ۱).
۲-۲-۹- نقش و وظیفه شهرداری در برنامه ریزی و مدیریت فضاهای ورزشی در ایران
امروزه، ورزش به عنوان یکی از مؤثرترین و کاراترین ابزار تربیتی و پرورشی جهت عموم افراد جامعه به شمار می رود و ضرورت گسترش و تعمیم آن به ویژه برای جامعه پویا و بالنده ما، ضرورتی محسوس و اجتناب ناپذیر محسوب می شود (مراکز ورزشی، ۱۳۷۶: ۱). کمبود فضاهای ورزشی و توزیع نشدن بهینه و صحیح آنها با توجه به میزان جمعیت مناطق شهری، و نیز ناکافی بودن منابع مالی دولتی برای توسعه ی مناطق ورزشی، یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی شهرها، به ویژه شهرهای بزرگ است (حمیدی، ۱۳۹۲: ۱۳۹). خوشبختانه در سال های اخیر سیاست ساخت اماکن ورزشی در کشور برخوردار از مجتمع های ورزشی می باشد و طبقات اجتماعی به طور اختصاصی در ساخت امکانات ورزشی از همدیگر سبقت جسته اند (آراولسون، ۱۳۸۴: پیشگفتار).
شهرداری در تمامی مقوله های زندگی شهروندی حضور داشته و با توجه به نقش بسیار عمیق و مؤثر ورزش بر سلامت، شادابی و نشاط، و همچنین کاهش معضلات اجتماعی زندگی شهروندی دارد (حمیدی، ۱۳۹۲: ۵۸)، شهرداری با بهبود مستمر و درازمدت وضعیت اجتماعی، با دیدگاه تضمین سلامتی و کیفیت زندگی تمامی کسانی که در آن محیط خاص سکونت دارند، به سلامتی دست می یابد (دماری، ۱۳۹۲: ۲۹). بر اساس بند ۲۱ از ماده ی ۵۵ قانون شهرداریها، احداث ورزشگاه، یکی از وظایف شهرداری به شمار می رود، اما به موجب قانون تأسیس سازمان تربیت بدنی (مصوب خرداد ۱۳۵۰) و تغییرات بعدی آن، سرپرست اصلی ورزش کشور، سازمان تربیت بدنی قلمداد شده است. مفاد این قانون نشان می دهد، وظیفه احداث ورزشگاه توسط شهرداری ملغی نشده است. به موجب ماده ی این قانون، سازمان تربیت بدنی ایران به منظور پرورش نیروی جسمانی و تقویت روحیه ی سالم در افراد کشور و توسعه و تعمیم ورزش و هماهنگ ساختن فعالیتهای تربیت بدنی و تفریحات سالم و همچنین ایجاد و اداره ی مراکز ورزشی تأسیس می شود. بنابراین، ملاحظه می شود، که وظیفه این سازمان در وهله ی اول، ایجاد هماهنگی در امور تربیت بدنی و در مرحله ی بعدی، احداث و اداره ی این گونه مرکزهاست. از بدو تأسیس این سازمان نیز سیاست سازمان، بهره گیری از مشارکت مردم و سایر سازمانها، در احداث و اداره ی مراکز ورزشی بوده است. آیین نامه ی تأسیس باشگاههای ورزشی (موضوع تصویب نامه ی شماره ی۹۹۶۰-۳۱/۴/۱۳۵۲ هیأت وزیران) و قانون اجازه ی تأسیس باشگاه ورزشی و ورزشگاه توسط مردم با نظارت دولت (مصوب ۱۸ دی ۱۳۶۹) با این سیاست همسو هستند.
۱۱- در زمینه ابتکار و خلاقیت: مدیران فضای لازم را برای ایجاد خلاقیت فراهم کنند یعنی همیشه آماده شنیدن ایده های جدید از هر فردی باشند و به آنها توجه کنند و همیشه در جستجوی این تفکرات نو باشند و از طریق تمرکز بر روی مسایل و ارائه راه حل به دنبال افکار جدید باشند.
۱۲- در زمینه جامعیت در مدیریت: مدیران و کارکنان آمادگی لازم برای انجام منظم و اصولی کار را داشته باشند و از تغییر و تحولی که صورت می گیرد نگران نباشند و پذیرای تغییر باشند و بدانند تنها چیزی که تغییر نمی کند خود تغییر است.
۱۳- در زمینه کنترل و پاداش: مدیران سعی کنند با ترویج فرهنگ خود کنترلی، سازمان خود را کنترل کنند. زیرا زمانی که مدیر از روش خود کنترلی برای کارکنان خود استفاده کند، کارکنان با تعمق و تفکر در رفتار و ارزش های مربوط به آن خود را از درون، موظف به انجام وظایف می دانند و چنین کنترلی می تواند در عملکرد مدیریتی موثر باشد.
(فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش – دوره هفتم – تابستان ۱۳۷۹ – شماره مسلسل ۲۶ - نوشته: محمد حسین سیلمی)
بررسی و مقایسه نگرش مدیران مدارس نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی و رابطه آنها با هم و ارائه پیشنهادهایی برای مسئولان آموزشی
۷- نقش کلیدی دانش و معرفت در مدیریت آموزشی
نقش مدیر در نوآوری های آموزشی
کلید واژه ها: تغییر، نوآوری، مدیریت مدرسه، مدرس محوری
اشاره
هدف اصلی «سازمان مدرسه» ارتقای کیفیت یادگیری است، که به پذیرش تغییر و نوآوری در ساختار و روش های طراحی و اجرای فعالیت های مدرسه بستگی دارد. مدرسه از نظر سازمان اداری و مالی شبیه سایر سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی است. اما از جهات بسیاری با سازمان های غیر آموزشی متفاوت است.
اول این که مدرسه مانند هر سازمان برای ادامه حیات و فعالیت نیازمند سازگاری و تطابق است و لازمه آن قبول تغییر و تحول است. هر گاه سازمان را یک خرده سیستم (ارگانیزم) فرض کنیم، برای آن مراحلی از زایش، کودکی، نوجوانی، پیری و مرگ قایل می شویم. برای پیشگیری از کهولت و مرگ سازمان راهی جز پویایی، تحول و نوآوری بخش های گوناگون آن نداریم.
از جهت فلسفی و آموزه های دینی، خداوند در قرآن کریم می فرماید:
خداوند احوال هیچ امتی
دگرگون نخواهد کند مدتی
مگر این که این قوم احوال خویش
بخواهد دگرگون نماید زپیش
(قرآن مجید ترجمه منظوم امید مجد، سوره رعد ۱۱)
بنابراین، از نظر خالق تغییر الزامی است و این اقوام و انسان ها هستند که باید زمینه تحول و دگرگونی را فراهم کنند. به سخنی دیگر مسئولیت تغییر بر عهده خود انسان هاست.
علاوه بر آن طبق «نظریه دایمی سازمان» (الحسینی ۱۳۷۷) هر سازمان مبتنی بر تغییر و دگرگونی نظام جهانی است. خداوند جهان هستی را به عنوان یک (ابر سازمان) دارای حرکت و تغییر آفریده است و این تغییر در ذات سازمان کلی و خرده سیستم های آن وجود دارد. پروردگار عالم پس از خلقت هستی و آفرینش زمان، نقش آفرینی در زمین را به انسان واگذار کرد. از این رو انسان و سازمان با یکدیگر در تعامل هستند و روی هم اثر غیر قابل انکار دارند. بی جهت نیست که پزشکان و پژوهشگران علوم زیستی و ژنتیک در سال های اخیر، با دستیابی به راز و رمز بقای سازمان سعی دارند از کهولت و پیری انسان کاسته شود و عمر او هر چه طولانی تر باشد.
آگاهی به قواعد و لزوم این تغییرات و نقش آفرینی انسان، به ما کمک می کند تا در رویارویی با مشکلات، توانایی خود را به کار گیریم و در تعیین راهکارها، تغییرات و نوآوری ها را هدایت و هماهنگ کنیم و آن ها را همراه با زمان، بلکه جلوتر از آن بخردانه و بشایستگی جلو ببریم.
تا این جا مدرسه را مانند هر سازمان بزرگ و کوچک فرض کردیم و دیدیم که حرکت و نوآوری جزء جدایی ناپذیر مدرسه است و لذا مدیر، رهبر و سکاندار این حرکت است، اما سازمان مدرسه با دیگر سازمان ها تفاوت هایی هم دارد از آن جمله:
۱- کارکنان مدرسه از افراد تحصیل کرده و فرهیخته جامعه هستند و نیازهای روانی – عاطفی، اقتصادی و اجتماعی و نیاز به احترام و پیشرفت در آنان با کارکنان سازمان های دیگر متفوت است و لذا رهبری و هدایت آنان (مدیریت) مهارت و ویژگی های خاصی را می طلبد.
۲- محور همه هدف ها و فعالیت های نظام مدرسه، بهبود کیفیت یادگیری فراگیرندگان است. یادگیری بنا به تعریف (یونسکو) یعنی تغییر و اصلاح نگرش و رفتار فراگیرندگان، افزایش و توسعه دانش و اطلاعات آن ها، ایجاد، بروز، پرورش مهارت ها، استعدادها، ظرفیت ها و توانمندی های آنان، ملاحظه می شود که یادگیری که مهم ترین هدف و وظیفه مدرسه است در گرو تغییر و اصلاح، نگرش ها و رفتار دانش آموزان است.
۳- اصلی ترین و مهم ترین درون دادها (مواد خام و اولیه) و برون دادها (محصولات) مدرسه بویژه در دبیرستان ها، انسان های جوان و در حال تغییر، پویا و بالنده هستند و هر یک خود دنیایی از راز و رمز که کوچک ترین تصمیم و رفتار مدیر و کارکنان آنان را دگرگون می کند.
۴- مدرسه مانند هر سازمانی، اما خیلی بیشتر با محیط پیرامون خود در تعامل و دادوستد است.
از نقش خانواده، پدران و مادران و همگامی و همکاری آنان با مدرسه گرفته و دوستان و همسن و سالان، تا رسانه ها و سازمان های غیر رسمی، مانند تشکل های صنفی، ورزشی، دینی، هنری و … فعالیت های مدرسه را تحت تاثیر قرار می دهند و اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی را دگرگون می کنند.
این جاست که مدیران مدارس این واقعیت را درک می کنند که ناچارند نقش خود را تحت شرایطی ایفا کنند که همواره در حال تغییر و تحول است و برخی از این تغییرات در کنترل مدیر و مدرسه نیست. از این رو نیاز دارند که یاد بگیرند در شرایط تغییر و تحول تصمیم گیری کنند و از طرفی خود در ایجاد تغییرات مطلوب و پیشرفت کار آغازگر و پیشرو باشند. لذا می توان گفت مدیران مدرسه در امر تغییر و نوآوری نقش کلیدی دارند.
بیشتر پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان دهنده این واقعیت است که در ایجاد تغییر و نوآوری در مدرسه و آموزش و پرورش مدیران سهم زیادی دارند. این نقش نه تنها در نظام های غیر متمرکز و کنونی جهان بخوبی قابل لمس و درک است بلکه در نظام های متمرکز مانند نظام فعلی آموزش و پرورش کشور ما قابل انکار نیست. با وجودی که مدیران در نظام متمرکز اختیارات چندانی در تصمیم گیری های تغییر و تحول ندارند، نقش مدیران، معلمان و سایر کارکنان را در موفقیت اثربخش و استمرار تغییر، نمی توان نادیده گرفت. اجرای تصمیم های تغییر و تحول که از مرکز (وزارتخانه)، ابلاغ می شود به شناخت، پذیرش، توانمندی و مهارت مدیران و کارکنان مدارس بستگی دارد. برای مثال تغییر نظام آموزش متوسطه از بالا مشکلات و چالش هایی به وجود آورد که بخشی از آنها به مدیران مدارس برمی گردد.
در سال های اخیر طرح ها و برنامه های نسبتا خوبی مانند تشکیل مجدد شورای آموزش و پرورش منطقه، تشکیل گروه های آموزشی، فعال کردن انجمن های اولیاء و مربیان (خانه و مدرسه)، شهردار مدرسه، «مدرسه محوری» برای گذر از نظام متمرکز طراحی و ابلاغ گردیده است، اما به دلیل بی اعتقادی، بی اطلاعی و عدم شرکت مدیران و معلمان در تهیه و تدوین آنها در عمل با موفقیت کامل توام نشده اند.
احمد صادقی (۱۳۷۶) می گوید: برای این که نوآوری و تغییر را تشویق کنیم، موانع را کاهش دهیم و فرایند تغییر را سهولت بخشیم، باید ساختار سازمانی را انعطاف پذیر، جو سازمانی را آزاد، نیاز اعضا را ارضا و رهبری را مردم سالار کنیم. وی مدیریت تغییر در سازمان های آموزشی را دو نوع عمده می داند. «مدیریت تغییر آمرانه» و «مدیریت تغییر مشارکتی». گرچه مدیریت آمرانه دارای محاسن و مزایایی است اما به دلیل تفاوت سازمان مدرسه با سایر سازمان ها سبک مدیریت مشارکتی در مدارس کارسازتر است، هر چند کاربرد آن مستلزم صرف وقت و هزینه و داشتن انگیزه و مهارت بیشتر هم هست.
حال باید دید منظور از تغییر و نوآوری در آموزش و پرورش چیست؟ آیا هر تغییری را می توان نوآوری نامید؟ به اعتقاد پرداختچی (۱۳۷۶) تغییر به هرگونه دگرگونی اشاره دارد که در ساختار، فرایند، درون داد و یا برون داد یا سازمان صورت می گیرد. در صورتی که نوآوری مفهومی خاص تر است و به تغییراتی اشاره دارد که برای سازمانی که آن را انجام می دهد و به کار می برد، تازگی داشته باشد. بنابراین تمام نوآوری ها تغییر محسوب می شوند، اما همه تغییرات لزوما نوآوری نیستند. به نظر نگارنده: نوآوری در آموزش و پروش علیرغم تعریف های بسیاری که در سال های اخیر از آن شده است، باید به بهبود کیفیت یادگییر بینجامد. بنابراین:
اول- نوآوری در زمینه آموزشی از زمانی مطرح می شود که بر اثر پیشرفت های علمی و فنی، جامعه دستخوش تحولات و تغییرات شود، مدرسه که هدفش پاسخگویی به مقتضیات اجتماعی، اخلاقی و انتقادی جامعه است باید متناسب با این گونه تحولات دگرگونی را بپذیرد و با شرایط جدید سازگار شود.
دوم- نوآوری آموزشی نیاز دارد تحول و پیشرفت در روان شناسی کودک و نوجوان را که باعث شناخت دقیق تر و علمی تر فرد می شود و چگونگی رشد ذهن و شخصیت او را بشناسد.
سوم- برای طراحی نوآوری نیاز داریم به مشکلات و موانع اداری و اجرایی بویژه نظام سیاسی / اجتماعی آموزشی توجه کنیم.
چهارم- نوآوری به مشارکت فعال همه دست در کاران تعلیم و تربیت نیاز دارد. از بالاترین سطوح تصمیم گیری کشوری تا کارگزاران اجرایی در کلاس درس با تاکید بر نقش مدیران.
زمینه های نوآوری در مدارس بویژه دبیرستان ها عبارتند از:
۱- نوآوری در ساختار مدرسه و رفتن به طرف مدرسه محوری، تفویض، اختیارات برنامه نویسی، بودجه بندی، تهیه مواد و تجهیزات آموزشی، اتخاذ روش های نوین یاددهی – یادگیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی.
۲- اتخاذ روش های تربیتی و آموزشی متناسب با رشد دانش آموزان (فردی و جمعی)
۳- تغییر برنامه ها بر اساس مقتضیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی جامعه.
۴- توجه به مشارکت مردمی و مدیریت مشارکتی به معنی خاص و درست آن.
۵- تغییر در برنامه های آموزشی به منظور توسعه همه جانبه و رشد ملی.
در پایان بی مناسبت نیست که با کمک شما ویژگی های یک مدیر مدرسه نوآور را مرور کنیم:
۱- از آنجا که مدارس در آینده از نظر فضا و برنامه یا مواد و تجهیزات، روش ها و شیوه های یادگیری متفاوت خواهند بود، مدیر مدرسه باید «آینده محور» باشد. مدیر آینده محور توانایی و قدرت آن را دارد که خود را با تغییرات جامعه و نظام آموزشی هماهنگ سازد به نحوی که وظایف خود را با مشارکت همه عوامل درونی و بیرونی مدرسه به طرز شایسته و مطلوب انجام دهد.
۲- ویژگی مدیر نوآور را در سه بعد توانایی، دانایی و خلاقیت ترسیم می کنند. توانایی مدیر به توانایی جسمی، روانی، عاطفی، عقلی و ذهنی توجه دارد. دانایی مدیر به مهارت های سه گانه ادراکی، انسانی و فنی اشاره می کند و خلاقیت مدیر، ذهنیت فلسفی، پژوهش خواهی و نوآوری را دربر می گیرد.
برخی از این ویژگی ها و مهارت ها عبارتند از:
- مهارت در ایجاد و کسب اطلاع رسانی با فناوری های جدید اطلاعاتی.
- کارشناسی کردن امور به منظور قانونمند کردن تصمیم گیری ها.
- آشنایی به روش های حل مسأله جهت انتخاب بهترین راه حل مسایل و مشکلات.
- کلی نگری و تفکر سیستمی (نظام مند) برای تطبیق رفتار فردی با رفتار سازمانی و درک امور کل سازمان آموزشی و تصور همه عناصر و مولفه ها بصورت واحد.
- داشتن مهارت های آموزشی شامل مهارت برنامه ریزی، راهنمای تحصیلی، شیوه های نوین یادگیری، فنون اداری و مالی، ارزشیابی کارکنان و پیشرفت تحصیلی.
- مهارت ایجاد فرصت برای اثبات توانایی کارکنان اداری و آموزشی و همچنین دانش آموزان.
- داشتن روحیه خلاقیت، روحیه ای که او را از عقاید قالبی و تعصبات جاهلی و از قراردادها و بخشنامه های بی ثمر فراتر برده و به تعالی فکری برساند.
- و سرانجام داشتن جرأت و شهامت و نوآوری و پشتیبانی از دبیران و کارکنان خلاق و نوآور.
(دکتر سید علی اکبر مرعشی – نقش مدیر در نوآوری های آموزشی از ص ۲۵ تا ص ۲۸)
فناوری آموزشی در آموزش فناوری
بررسی ویژگی های استفاده از سیستم های آموزشی به کمک رایانه در آموزش فناوری
کلید واژه ها: فناوری، علم، نیاز، تغییر، آموزش، روی کرد آموزش، تحولات سریع، آموزش به کمک رایانه.