خود و دیگران را مسئول رسیدن به رضایت مشتری و وفاداری مشتریان به شرکت میداند.
در پی یافتن راهی برای فهم نیازها و دغدغه های مشتریان داخلی و خارجی شرکت میباشد.
تمام فعالیتهای فردی و اولویتهای خود را برای رسیدن به اهداف سازمانی متمرکز می کند.
تمایل به پذیرش مسئولیت بیشتر از خود نشان میدهد که شامل انجام وظایف گوناگون در مکانهای مختلف میباشد.
به عنوان پشتیبان و حامی مشتریان و زیردستان عمل می کند و در این راه از کم شدن اعتبار فردی و یا مزایای خود نمیهراسد.
محصولات یا خدمات جدیدی را ارائه میدهد تا نیازهای ضمنی و برآورده نشده مشتریان را برآورده سازد.
بین سود شرکت خود در کوتاه مدت و سود شرکت مادر در درازمدت توازن برقرار می نماید.
تصمیمات متخذه خود را در جهت منافع شرکت قرار میدهد و در تصمیم گیریها، منافع فردی را کمتر لحاظ می کند.
تلاش برای حصول نتایج : کار را به انجام می رساند.
غیر اثر بخش
تا حدودی اثر بخش
اثر بخش
بسیار اثر بخش
الگوی کامل
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
فقط اهداف کوچک و سهل الوصول تعریف می کند تا بتواند آنچه را که بر عهده دارد به انجام برساند.
نتایج عملکرد را گزارش نمیدهد و سعی نمیکند با دیگران بر سر مشکلات عملکردی مواجه شود.
روش کاری خود را در هنگام تغییر شرایط برای حصول نتایج با روشهای جدید تطبیق نمیدهد.
برای اندازه گیری نتایج و دستاوردها، اولویت بندی و درجه بندی لازم را به کار نمیگیرد.
اهداف چالشی و در عین حال واقع گرایانه و قابل اندازه گیری برای خود و دیگران تعریف می کند.
خود و دیگران را مسئول پاسخگویی و حصول نتایج میداند.
در درگیر کردن دیگران برای حصول نتایج انعطاف به خرج میدهد.
هنگام مواجهه با درخواستهای مختلف و اولویتهای چندگانه، اعدادی هدف مداوم تعیین کرده و وقت و منافع کاری را به آنها تخصیص میدهد.
دائماً نتایج عملکرد را با نتایج مورد انتظار مقایسه نموده و مشکلات عملکردی را به طور موثر بیان می کند. برای رسیدن به نتایج به موقع و بهینه تاکتیکها را معین کرده و مرزهای موجود را درهم میشکند.
اولویتها و استانداردهایی را خارج از مرز محیط سازمانی تعیین می کند و برای رسیدن به نتایج مورد نظر رهبری در تمام عرصه های رقابتی تلاش می کند.