ناکامی اطلاعاتی و مبالغه اطلاعاتی برای مقاصد سیاسی در سرآغاز جنگ عراق و … برای قدرت نرم امریکا مخرب بوده است.
۲-۱۸- مقایسه تطبیقی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و امریکا در غرب آسیا
لازم به ذکر نیست که در یکی دو دهه اخیر قدرت نرم امریکا در منطقه به دلیل اعمال آشکار برخی سیاستهای خشن و توجیهناپذیر همچون حمایت صریح و قاطع از رژیم صهیونیستی، یکجانبهگرایی، توسعهطلبی، اشغال عراق و افغانستان، مخالفت با سوریه و لبنان، و … اعتبار و وجاهت آن افول یافته و قدرت نرم آن به میزان چشمگیری تحلیل رفته است. این معادله بهاحتمال در خصوص ایران سیری معکوس طی کرده است( هاینین، ۲۰۰۸، ص۶۹). بنابراین با از دست دادن مشروعیت امریکا در منطقه که از دکترین بوش ناشی میشد امریکا خسارات زیادی متحمل شد. جنگ در عراق و افغانستان و رسوایی در گوانتانامو، ابوغریب و نقض حقوق بشر از طرف دولت رژیم صهیونیستی و حمایت از دولتهای استبدادی در جهان عرب، قدرت نرم امریکا را تضعیف کرده است(بهرامی، ۱۳۹۱).
۲-۱۸-۱- تأثیرگذاری انقلابهای منطقه
قدرت نرمی که از طریق رسانه ها و دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی مبادله ایجاد شد نقشی مهم در بهوجود آوردن مطالبات مردم که خواهان دمکراسی، حقوق بشر و عدالت اقتصادی و اجتماعی هستند، داشته است. از این نکته نیز نباید غافل شد که با شکل گیری بیداری اسلامی و خیزشهای مردمی در جهان اسلام و عرب قدرت سخت امریکا به چالش کشیده شده است. اکنون مردم خواهان سرنگونی حکومتهای استبدادی منطقه هستند که به عنوان همپیمان امریکا نقشی مهم در سیاستهای نظامی آن کشور ایفا کردهاند. “زینالعابدین بن علی” در تونس و “حسنی مبارک” در مصر به عنوان متحدین اصلی امریکا در اجرای سیاستهای این کشور نقش مهمی داشته اند و با سرنگونی آنها این نگرانی در امریکا در مورد آینده سیاسی این کشورها و مواضع سیاسی آنها نسبت به موضوعاتی مانند تعارض رژیم صهیونیستی- فلسطین و موضوعات متعدد دیگر بهوجود آمده است. در مقایسه، چنین روندی در مورد ایران منجر به افزایش قدرت نرم آن شده است.
۲-۱۸-۲- تأثیر تحولات جدید سیاسی- امنیتی در منطقه
تحولات جدید سیاسی- امنیتی و ژئوپلیتیک، ساخت قدرت و سیاست در غرب آسیا را به نفع ایران تغییر داده و همین امر، آثار و عواقب منفی بر منافع راهبردی امریکا در منطقه، متحدان منطقهای آن در جهان عرب و موقعیت رژیم صهیونیستی داشته است. افزایش نقش و اهمیت تأثیرگذاری ایران در غرب آسیا پس از حوادث یازده سپتامبر و بحران عراق، در درجه اول به افزایش روزافزون اهمیت مسائل غرب آسیا در نظام امنیت بینالملل بازمیگردد. از سوی دیگر، ایران به دلیل برخورداری از یک رشته ویژگیهای طبیعی ژئوپلیتیک، همچنین ساخت فرهنگی، مذهبی و تاریخی قدرت و سیاست، به عنوان مهمترین کشور تأثیرگذار بر مسائل غرب آسیا حائز اهمیت است(برزگر، ۱۳۸۷، ص۶۵۵). اندکی تأمل و بررسی، گویای این واقعیت است که نفوذ معنوی و جایگاه جدید منطقهای ایران به نحوی است که امریکا مجبور به پذیرش آن است. به عبارت دیگر، مقامات و مؤسسات امریکایی به این دیدگاه واحد رسیده اند که قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران باید از طریق قدرت و تهدیدات نرم امریکا کنترل و مدیریت شود. تلاشهای اوباما پس از حضور در کاخ سفید بر مبنای همین راهبرد، تدوین و در حال اجراست(هرسیج و تویسرکانی، ۱۳۸۸، ص۱۸۱).
۲-۱۸-۳-راهبرد متفاوت قدرت نرم دو کشور در منطقه
در بعد منطقهای، راهبرد قدرت نرم ایران در قبال کشورهای همسایه تاکنون به طور عمده مبتنی بر بهره گیری و تأکید بر اشتراکات مذهبی، تاریخی و فرهنگی بوده است. به همین سبب، همگراییِ اسلامی و شیعیِ کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی ایران، به مثابه عوامل طبیعی افزایش قدرت ایران، بیشترین نقش را در منطقه ایفا می کند. در حالی که امریکا برنامههای بلندمدتی را برای تغییر سیاستهای فکری و فرهنگیِ منطقه غرب آسیا تدوین کرده، به کار بسته است. همچنین باید به این نکته توجه داشت که حادثه ۱۱ سپتامبر جایگاهی نوین به بحث قدرت نرم سیاستهای امریکا در غرب آسیا بخشید. بر اساس آن، مهندسی ساختاریِ جوامع غرب آسیا در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی- اقتصادی در دستور کار راهبردپردازان امریکایی قرار گرفت، اما با توجه به گذشته این کشور و نیز ویژگیهای منطقهای که حاکی از روند تغییر سیاستهای غربگرایانه رهبران منطقهای است پیشبینی میشود که سیاست امریکا در غرب آسیا همچنان از تجلی راهبردی و سختافزاری برخوردار ماند(هرسیج و تویسرکانی، ۱۳۸۸، ص۱۹۶).
۲-۱۸-۴-تفاوت در ظرفیتهای بالقوه دو کشور
اگر بپذیریم که ظرفیتهای بالقوه هر کشوری در راستای دستیابی به قدت نرم ناشی از عناصری خاص است، آن گاه درمییابیم که جمهوری اسلامی دارای ظرفیتهای بالقوهای است که طی چند سال اخیر به ویژه طی دو سال گذشته بخشی از آن به طور بالفعل نمایان شده و نتیجه آن چیزی جز افزایش نفوذ منطقهای ایران و کاهش نفوذ و همراهی جهانی با اهداف امریکا نبوده است. در هر حال، هر چند پاسخ قطعی به مقایسه قدرت نرم ایران و امریکا در چارچوب برآورد موقعیت این دو کشور از حیث برخورداری از قدرت نرم و سخت و جایگاه راهبردی آنها در منطقه بسیار دشوار است و نیاز به بررسی و کاوش افکار عمومی مردم و نخبگان منطقه دارد، اما شواهد عینی چنین نشان میدهد که موقعیت معنوی و فرهنگی و به اصطلاح قدرت نرم این کشور بهتدریج رو به فزونی نهاده، در حال تبدیل شدن به یک قطب فرهنگی مؤثر در منطقه و جهان است.
مولف در ادامه سعی دارد با بهره گرفتن از نظریه نوواقعگرایی کنت والتز و با تاکید بر توازنطلبی نرم، به بررسی رقابت شکلگرفته میان بازیگران فراملی در بحران افغانستان بپردازد. از این منظر، باتوجه به اینکه در شرایط کنونی و به دنبال تهدید نظامی آمریکا، هنوز اجماعی میان جامعه بینالمللی برای تشکیل موازنه سخت در مقابل ایالات متحده از طریق ایجاد یک اتحاد نظامی به چشم نمیخورد اما میتوان گفت شواهد غیرقابل انکاری از نقش ژئوپلیتیکی ایران در منطقه و همچنین اتخاذ رویکردهای موازنه نرم در برابر یکجانبهگرایی آمریکا وجود دارد که تحقیق حاضر در راستای اهداف و فرضیات تدوین شده در پی دستیابی به آن می باشد.
فصل سوم : مواد و روش ها
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱-روش های تحقیق
روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از منابع موجود و مطالعات اسنادی جمع آوری
شده است.
۳-۱-۱- روش گردآوری اطلاعات
روشهای اسنادی یکی از مهمترین ابزارهای تحقیق، به ویژه تحقیق موردی محسوب میشوند. روشهای اسنادی در زمره روشها یا سنجههای غیرمزاحم و غیر واکنشی به شمار میآید زیرا با مشکل جمع آوری اطلاعات مواجه نیستیم و اطلاعات از قبل موجود است زمانی مورد کابرد است که یا تحقیقی تاریخی در دست انجام باشد، یا آنکه تحقیق با پدیدههای موجود بوده و محقق در صدد شناسایی تحقیقات قبلی در مورد آن موضوع بر آمده باشد یا آنکه پژوهش نیاز به استفاده از اسناد و مدارک را ایجاب نماید.
از آنجا که روش اسنادی معمولا از وضوح و روشنی والایی برخوردار است و محقق می تواند با دیدی فراگیر و جامع کل واقعه و عوامل موثر در آن را مورد بررسی قرار دهد، با توجه به موضوع پژوهش حاضر از روش اسنادی استفاده شده است. (سارو خانی، باقر، ۱۳۷۸)
پژوهش اسنادی، پژوهش مبتنی بر شواهد بر گرفته از مطالعه اسناد مانند آرشیوها یا آمار رسمی است در این روش منابع اصلی مورد استفاده کتب و مدارک منشور و منظومی است که از دوره های گذشته به جای مانده و جدیدا ًاز اسلاید فیلم و سایر تکنولوژی های ضبط وقایع تاریخی نیز در پژوهش اسنادی استفاده می شود.
اسنادی که در پژوهش اسنادی مورد استفاده قرار می گیرند عمداً شامل اطلاعات و نتایجی است که توسط نویسندگان و پژوهشگران قبلی در حوزه مورد بحث فراهم گردیده اند.
در روش اسنادی باید توجه داشت که اصالت یک تحقیق اسنادی به منابع حائز اهمیتی است که از آن استفاده کرده است که ما در این تحقیق از منابع فراوان و بسیاری شامل کتابها و سایت ها و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود بهره بردیم.
بطور کلی مأخذ موجود در تحقیق اسنادی را می توان به سه گروه تقسیم کرد:
۱- کتب ۲- مجله ها و نشریات ۳- سایر.
به این معنی که برای کسب اطلاعات درباره جوامع واجتماعات میتوان علاوه برمنابع فوق از اعلامیه ها، روزنامه ها و مجلات، پوسترها، فرمانها، رسانه های گروهی مراسم و مجالس، نقشه های مختلف، نتایج سرشماری مدارک مربوطه به فرهنگ فولکلور، ترانه های محلی وغیره می توان استفاده کرد.
در پژوهش حاضر جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و بررسی اسنادی استفاده می شود. اطلاعات مورد نیاز با مطالعه متون، مقالات، کتب، نقشه و پایگاه های اینترنتی و با بهره گرفتن از روش فیش برداری حول محور موضوع مورد بحث جمع آوری می گردد. (طالب، مهدی، ۱۳۸۰).
۳-۱-۲- ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار گردآوری اطلاعات در روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری، جدول و بانکهای اطلاعاتی می باشد. همچنین جهت تهیه آمارهای لازم به سازمانهای متولی و همچنین سایتهای اینترنتی مختلف مراجعه می شود.
۳-۱-۳- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پس از جمع آوری اطلاعات ازطریق ابزارهای گردآوری، داده های خام مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
۳-۲- محدوده جغرافیای کشور افغانستان
۳-۲-۱- موقعیت جغرافیایی
افغانستان با بیش از ۶۵۰ هزار کیلومتر وسعت (محصور در خشکی) در جنوب آسیا قرار دارد و جز کشورهای خاورمیانه بزرگ محسوب می گردد.
۳-۲-۲- کشورهای هم مرز با افغانستان
پاکستان (۲۴۳۰ کیلومتر) تاجیکستان (۱۲۰۶کیلومتر) ایران (۹۴۵کیلومتر) ترکمنستان (۷۴۴کیلومتر) ازبکستان (۱۳۷کیلومتر) چین (۷۶کیلومتر)
۳-۲-۳- جغرافیای طبیعی
افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط بر خشکی است، و به جز «اردن هاشمی» تنها کشور خاورمیانه بزرگ محسوب می شود که به «دریا» راه ندارد. این سرزمین در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی و در محدوده آسیای میانه واقع است. مساحت آن را در منابع مختلف بین ۶۲۰ تا ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع ذکر کرده اند، اما مطابق آمار های رسمی ۲۲۵، ۶۵۲ کیلومتر مربع مساحت داشته و چهلمین کشور جهان به شمار می آید.
طول مرزهای افغانستان حدود ۵۸۰۰ کیلومتر می باشد که شامل ۲۳۸۴ کیلومتر در شمال با جمهوری های تاجیکستان،ازبکستان و ترکمنستان، ۲۲۴۰ کیلومتر از مشرق و جنوب با جمهوری اسلامی پاکستان،۷۳ تا ۹۳ کیلومتر مربع از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با ایالت مسلمان نشین سین کیانگ (ترکمنستان) جمهوری خلق چین و ۸۵۵ تا ۹۳۰ کیلومتر در مغرب با جمهوری اسلامی ایران (که ۶۱۹ کیلومتر آن با استان خراسان می باشد) بیشترین فاصله شرق تا غرب افغانستان ۱۲۴۰ کیلومتر، و شمال تا جنوب آن ۸۵۵ کیلومتر است و حداقل فاصله آن با آبهای آزاد جهان ۵۰۰ کیلومتر است.
)http://www.iran-afghanistan.com/news/?p=30)
قسمت های وسیعی از خاک افغانستان را عمدتا در شمال و شرق کشور، کوهها و سنگلاخ ها پوشانده است کوههای هندوکش به طول ۶۰۰ و عرض ۱۰۰ کیلومتر از سمت شمال شرقی به طرف غرب و جنوب غربی کشیده شده و تقریبا از میانه کشور می گذرد. این کوهها بیش از نیمی از سرزمین افغانستان را فرا گرفته، و برای شهرهای «کابل»، «قندهار» و «هرات» ارزش استراتژیکی مهمی ایجاد کرده است. کوههای قدر به طرف مغرب امتداد می یابند، از ارتفاع آن کاسته می شود و در نزدیکی مرزهای ایران تبدیل به کوهها و تپه های کم ارتفاع می گردند. در ارتفاعات هندوکش همواره برف وجود دارد. حتی در تابستان ها نیز قله ها و یخچال ها پر برف است در میان ارتفاعات هندوکش دره های عمیق و خوش و آب و هوا و حاصلخیزی وجود دارد که محیط مساعدی برای پرورش دام و تولید میوه است. افغانستان سرزمین افراط و تفریط است کوهها سر به فلک کشیده و دره ها عمیق باران های بهاری و تابستان های خشک،زمستان های بسیار سرد و تابستان های گرم، ارتفاعات پوشیده از برف در طول سال و سرزمین های پست و خشک و سوزان. این افراط و تفریط در زندگی اجتماعی نیز وجود دارد. سرزمین افغانستان در طول تاریخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است؛ جنگجویان بسیاری چون «اسکندر مقدونی»، «محمود غزنوی» ، «تیمور گورکانی»، «نادر شاه افشار»، از پیچ و خم کوهها و دره های این کشور خود را به هندوستان رسانده اند. علاوه بر این تا قبل از کشف راه های آبی در قرون جدید و سپس توسعه راه های هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق و غرب،از دشت شمالی آن عبور می کرد. محل عبور کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموما ازطریق قندهار به هند و از طریق بلخ به چین می رفت پس از کشف راه های آبی و سپس توسعه راه های هوایی، افغانستان مانند سایر سرزمین های آسیای مرکزی، تبدیل به منطقه ای بن بست شد و گذر هیچ بیگانه ای به آنجا نیفتاد. همچنین ارتفاعات افغانستان سپر استراتژیکی مستحکمی بین آسیای شمالی و آسیای جنوبی است. (همان منبع)
۳-۲-۴- مهمترین عوارض طبیعی افغانستان
مهم ترین ارتفاعات کشور از این قرار است :
۱- هندوکش (۶۲۹۸ متر) ۲- پامیر کوچک ، (۶۲۸۱ متر دروخان) ۳- بدخشان (۵۳۵۵ متر) ۴- بابا (۵۴۱۳ متر، بامیان) ۵۰ سفید خراس ۶- ترغان (۳۹۸۲ متر) ۷- سفید کوه ( ۴۷۵۵ متر، سکرم) ۸- نورستان ۹- شاه مقصود (۲۷۷۳ متر) ۱۰- مزار (۳۷۸۷ متر) ۱۱- هزار جات (۴۱۰۱ متر) ۱۲- بندبیان ۱۳- چلبدالان ۱۴- سیاه کوه ۱۵- بالا کوه (۳۸۷۲ متر) ۱۹- دو شاخ (۲۱۱۰ متر) ۲۰ یاه بند (۲۵۶۰ متر) ۲۱- چاغی
دانلود فایل های پایان نامه با موضوع تاثیر حضور ایالات متحده آمریکا در افغانستان بر ...