(حسینی، ۱۳۸۸: ۱۷)
که در آبان ۱۳۵۹ سروده شده، در راستای چنین رسالتی حرکت کرده است. ستایش او از رزمندگان اسلام گاه جلوهی باشکوهی مییابد. مثلاً در بیت دوم غزل آنجا که میگوید:
سینه سرخان مهاجر به شما رشک برند
که شفق واک گرفته است ز بال و پرتان
(همان: ۱۷)
در واقع با تشبیهی زیبا، رزمندگان را به پرندگان مانند کرده است که سرخی شفق، وامدار سرخی بال و پر آنهاست، غزل در ادامه بیانی بسیار صریح و شعاری مییابد که از ویژگیهای عمومی این دوره است. مثل این بیت:
ای همه حامی اسلام به هنگام نبرد
عرشیان بال گشایند فراز سرتان
(همان: ۱۷)
البته این شعرها در سالهای آینده نمیتواند همان هیجان و تأثیرپذیری ار ایجاد کنند که در زمان خاص خویش، چه زمان و موقعیت خاص آن، چنین موقعیتی را میطلبد و شعر جنگ، ناگزیر میبایست این دوره را طی میکرد و از این منزل میگذشت. در این از شعر دفاع، شاهد استفاده شاعران از واژههایی با بسامد بالا در تصویرسازی هستیم که قرار گرفتن کلماتی، چون: «گل»، «خون»، «شهید»، «شهادت»، «خونین» و … در ردیف و ترکیبات مختلف، سبب زیبایی شعر و همچنین پررنگتر شدن زمینه محتوایی شعر این دوره میشود.
«سرودههای آغاز جنگ فاقد ویژگیهای لازم شعری مانند زبان استوار، ایماژها و صورخیال زنده و تازه هستند. در حالی که در یک شعر خوب هیچ عنصری نباید عرصه را بر عناصر دیگر تنگ کند، عاطفه پایهپای تخیّل، آهنگ و زبان پایهپای هم و همه عناصر همدست و همراه در یک مجموعه همخوان باید به انتقال پیام شاعر کمک کنند. اینگونه سرودهها از انسجام و گاه ایجاز لازم برخوردار نبودند. شعر در مدار تکرار میچرخید و تنها پاسخی به تشنه کامی و عطش جامعه به این سرودهها بود. برخی از این سرودههای بینام ونشان در کنار پیامها و اطلاعیهها بر دیوارها نصب میشد و یا در تظاهراتها خوانده میشد و بعدها که اندکی فضا برای تنفس باز شد در روزنامهها و مجلات به چاپ رسید» (مکارنیا، ۱۳۸۳: ۲۰).
ویژگی دیگر شعر این دوره آوردن شاعران به قالبهای کوتاه و موجز رباعی و دوبیتی است، مانند رباعی زیر از مجموعهی «هم صدا با حلق اسماعیل» از دکتر سید حسن حسینی:
خصم آمدهای تفنگ مبهوتش کن
از راه رسیده چارهی فوتش کن