(۲-۸)
(۲-۹)
روابط (۲-۸) و (۲-۹) معادلههای مربوط به جریانهای منبع تولید پراکنده و شبکه را نمایش می دهند. در روابط فوق مربوط به امپدانس معادل شبکه و مربوط به امپدانس فیدری است که منبع تولید پراکنده را به شبکه وصل نموده و امپدانس مربوط به منبع تولید پراکنده میباشد. با توجه به روابط فوق هرچه امپدانس منبع تولید پراکنده بزرگتر و هرچه فاصله محل خطا از منبع بیشتر باشد IDG کمتر خواهد بود. اگر جریان اتصال کوتاه از طرف شبکه اصلی، قبل و بعد از نصب منبع تولید پراکنده و باشد رابطه (۲-۱۰) نسبت این جریانها را نمایش میدهد.
(۲-۱۰)
با نصب منبع تولید پراکنده، جریان شبکه اصلی کاهش مییابد در حالی که جریان نقطه خطا افزایش یافته است. در نتیجه جریان عبوری از برخی تجهیزات حفاظتی افزایش و جریان برخی دیگر کاهش مییابد که می تواند منجر به ناهماهنگی حفاظتی گردد. برای رفع این مشکل روشهای مختلفی پیشنهاد شده است که یکی از آنها به کارگیری محدودساز جریان خطا میباشد. در صورت استفاده از FCL روابط (۲-۸) و (۲-۹) به صورت روابط (۲-۱۱) و (۲-۱۲) اصلاح میگردند.
(۲-۱۱)
(۲-۱۲)
اگر جریان اتصال کوتاه از طرف شبکه اصلی، قبل و بعد از نصب منبع تولید پراکندهی همراه با محدودساز جریان خطا و باشد رابطه (۲-۱۳) نسبت این جریانها را نمایش میدهد.
(۲-۱۳)
در روابط فوق امپدانس مربوط به محدود کننده جریان خطا است. بر طبق این روابط با افزایش ZFCL مقدار کاهش پیدا می کند و نسبت جریان اتصال کوتاه از طرف شبکه اصلی قبل و بعد از نصب منبع تقریباً باهم برابر شده و مشکل ناهماهنگی حفاظتی بهبود مییابد.
یک نکته قابل توجه در عملکرد FCL اینست که زمان لازم برای محدود کردن جریان توسط FCL و رسیدن به حالت دائمی کمتر از نیم سیکل (۱۰ میلی ثانیه) میباشد. در صورتیکه زمان مورد نیاز برای عملکرد یک رله اضافه جریان در حدود ۲۰۰ میلی ثانیه است. بنابراین در این پایان نامه به عملکرد FCL در حالت گذرا نیازی نمی باشد و تنها حالت دائمی آن قبل و بعد از وقوع خطا مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل سوم
روشهای هماهنگ نمودن تجهیزات حفاظتی در حضور تولیدپراکنده
در سیستمهای توزیع معمولاً از فیوز و ریکلوزر و یا از رلههای اضافه جریان برای حفاظت استفاده می شود. همانطور که قبلاً گفته شد پس از ورود DG به سیستم توزیع، هماهنگی حفاظت از بین خواهد رفت. برای حفظ هماهنگی بین تجهیزات حفاظتی در حضور DG روشهای مختلفی معرفی شده اند. در این قسمت برخی از این روشها را بیان می شود.
هماهنگی فیوز-ریکلوزر در حضور تولیدپراکنده:
معمولاً هماهنگی فیوز-ریکلوزر، مبتنی بر حفظ فیوز میباشد[۳۳]. نویسندگان مقاله[۱۴] در رابطه با هماهنگی بین این دو تجهیز حفاظتی هنگامی که DG وارد سیستم می شود به طور مفصل بحث نموده اند. همچنین راه حلهای متفاوتی برای حفظ هماهنگی بین آنها معرفی شده اند. در ادامه تعدادی از این روشها بیان میشوند.
اصلاح منحنی سریع ریکلوزر:
این روش در[۳۴, ۳۵] برای حفظ هماهنگی فیوز-ریکلوزر به کار گرفته شده است. در[۳۴] منحنی سریع ریکلوزر بر مبنای نسبت جریان فیوز (IF) به جریان ریکلوزر (IR) در بدترین شرایط خطا اصلاح شده و با منحنی فیوز هماهنگ می شود. در[۳۵] اصلاح منحنی سریع ریکلوزر بر مبنای مینیمم مقدار برای هماهنگی فیوز-ریکلوزر مورد بحث قرار گرفته است. در هر دو مقاله برای رسیدن به هماهنگی، استفاده از ریکلوزر مبتنی بر میکروپروسسور توصیه شده است.
ناحیه بندی سیستم توزیع بوسیله بریکر:
در مقاله[۱] پیشنهاد شده است که سیستم توزیع به وسیله بریکر به نواحی مختلف تقسیم شود. برای اجرای این روش باید تمام بریکرها مجهز به سیستم سنکرونیزاسیون باشند. همچنین بریکرها توسط یک رلهی
مبتنی بر کامپیوتر[۳۰] کنترل میشوند و در صورت بروز خطا، بریکرهای ناحیهی خطادار شده را قطع نموده و آن ناحیه را از سیستم جدا می کند. به همین ترتیب DGهای ناحیهی خطادار شده نیز از مدار خارج میشوند. هزینه این روش بسیار بالا بوده و برای نفوذ پایین DG روش مناسبی نمی باشد.
قطع DGها پس از وقوع خطا:
این روش پیشنهاد می کند پس از وقوع خطا و قبل از آنکه ریکلوزر و یا فیوز عمل نمایند، همه DGها از سیستم توزیع جدا شوند[۳۶]. در این روش، طبیعت شعاعی سیستم حفظ شده و تجهیزات حفاظتی به درستی ناحیهی خطادار شده را از سیستم جدا مینمایند. یکی از عیوب این روش اینست که حتی برای خطاهای گذرا DGها از مدار خارج میشوند. قطع کردن همه DGها پس از وقوع هر خطا، سیستم را بسیار نامطمئن[۳۱] مینماید. همچنین برای اینکه دوباره DG بتواند به سیستم متصل شود نیاز به سنکرونیزاسیون میباشد.
محدود کردن ظرفیت DG:
در[۳۷-۳۹] روشی معرفی شده است که بر اساس آن، سطح نفوذ DG در سیستم توزیع محدود شده و ظرفیت آن به اندازهای انتخاب می شود که هماهنگی ریکلوزر-فیوز از بین نرود. مشکل این روش، محدود بودن ظرفیت DG میباشد. به این معنی که اگر نیاز به ظرفیت بیشتری برای نصب DG باشد دیگر این روش، کارا نخواهد بود.
دستهبندی ریکلوزر- فیوز بر اساس هماهنگی آنها:
یک تکنیک دستهبندی هماهنگی ریکلوزر- فیوز در[۴۰] معرفی شده است که در آن برای حفظ هماهنگی، بهترین محل برای نصب DG مشخص میگردد. همچنین در برخی موارد تنظیمات ریکلوزر تغییر داده می شود. در این روش، حالتهای ریکلوزر-فیوز از نظر هماهنگی در شرایط خطا به دو دسته تقسیم میشوند: حالتهایی که پس از وقوع خطا همچنان هماهنگی بین این دو تجهیز حفاظتی باقی مانده و حالتهایی که با وقوع خطا هماهنگی آنها از بین رفته است. با توجه به این دستهبندی و همچنین یافتن بهترین محل برای نصب DG و تغییر تنظیمات ریکلوزر، تعداد حالتهای وجود ناهماهنگی ریکلوزر-فیوز به کمترین مقدار ممکن میرسد.
هماهنگ نمودن رلهها در حضور تولیدپراکنده:
برای حفظ هماهنگی بین رلههای اضافه جریان پس از ورود DG به سیستم توزیع روشهای مختلفی پیشنهاد شده است. یکی از این روشها استفاده از FCL برای کم کردن اثر DG بر روی هماهنگی حفاظت سیستم میباشد که در سال ۲۰۰۱ معرفی گردید. همانطور که قبلاً گفته شد محدودکنندههای جریان خطا تجهیزاتی هستند که در حالت نرمال شبکه دارای امپدانس ناچیز و در شرایط خطا دارای امپدانس بالا میباشند. بنابراین با تنظیم مقدار امپدانس آنها میتوان جریان خطا را تا حد زیادی کاهش داد. FCLها میتوانند از نوع مقاومتی، القایی و یا امپدانسی باشند. پس از نصب FCL معمولاً نیاز به تغییر تنظیمات رلهها نیز میباشد. تکنیکهای اکتشافی[۳۲] از قبیل PSO[33] [۴۱] و الگوریتم ژنتیک (GA[34]) [42, 43] روشهایی هستند که برای بدست آوردن تنظیمات بهینه رلههای اضافه جریان استفاده شده اند. این روشها برای بهینهسازی یک تابع هدف بهکار میروند. با بهره گرفتن از این روشها پارامترهای رلهها طوری محاسبه میشوند که تمام قیود مربوط به آنها حفظ شده و همچنین هماهنگی بین رلهها نیز برقرار باشد.
روشهایی که در آنها از FCL برای حفظ هماهنگی رلههای اضافه جریان در حضور DG استفاده شده در زیر بیان شده است.
استفاده از FCL بصورت سری با DG:
بکارگیری FCL بصورت سری با DG در[۴۴] مطرح شده است. در این روش، دیگر نیازی به تغییر تنظیمات رلهها نمی باشد به این دلیل که جریان DGها در شرایط خطا آنقدر محدود شده است که بر روی عملکرد رلهها تأثیری نگذارد. شکل(۳-۱) نحوه اتصال FCL بصورت سری با DG را نشان میدهد.
شکل۳- ۱: اتصال سری FCL و DG
در این شکل، Tr[35] نماد ترانسفورماتور و PDS[36] نماد سیستم توزیع میباشد. حال فرض کنید DG در محلهای مختلف در سیستم توزیع ۳۰ باسهی IEEE که در شکل(۳-۲) نشان داده شده است نصب شده است.
شکل۳- ۲: سیستم توزیع ۳۰ باسه IEEE
باسهای کاندید برای نصب DG باسهای ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۴، ۲۷و ۳۰ میباشند. اگر DG بدون FCL به سیستم توزیع متصل شود، هماهنگی تعدادی از رلهها از بین میرود. شکل(۳-۳) تعداد ناهماهنگیهای بوجود آمده بین رلهها را پس از نصب DG و اعمال خطای ۳ فاز در نزدیکی هر کدام از رلهها نشان میدهد. همانطور که در این شکل مشاهده میگردد این ناهماهنگیها یا به خاطر کمتر بودن CTI بین رلهها از مقدار تعیین شده بوده و یا رلهی پشتیبان قبل از رلهی اصلی عمل نموده است.
شکل۳- ۳: تعداد ناهماهنگیهای بوجود آمده بین رلهها
با بهره گرفتن از FCLهای مقاومتی یا القایی بصورت سری با DG میتوان به هماهنگی کامل بین رلهها دست یافت. این روش در [۴۴] پیادهسازی شده و نتایج آن نشان داده شده است. امپدانسهای مورد نیاز برای FCLهای مقاومتی و القایی برای محلهای مختلف نصب DG در شکل(۳-۴) آورده شده اند.
شکل۳- ۴: امپدانس FCL برای محلهای مختلف نصب DG
همانطور که در این شکل دیده می شود FCL مقاومتی، با امپدانس پریونیت کمتری نسبت به FCL القایی می تواند هماهنگی بین رلهها را حفظ نماید.
استفاده از FCL در محل اتصال شبکه قدرت به سیستم توزیع:
این روش در[۴۵] مطرح شده است. در این مقاله، رلهها طوری تنظیم میشوند که سیستم توزیع بتواند در حالت جزیرهای[۳۷] نیز با حفظ هماهنگی رلهها کار کند. این روش بر روی سیستم توزیع ۳۰ باسه IEEE مطابق شکل(۳-۵) اجرا شده است. در این مقاله یک خطای سهفاز در وسط هر کدام از خطوط برای بررسی عملکرد رلهها در نظر گرفته شده است.
شکل۳- ۵: استفاده از FCL در محل اتصال شبکه قدرت به سیستم توزیع
همچنین برای هماهنگ نمودن رلهها دو مسئله مطرح و حل شده است که عبارتند از:
مسئله تک ترکیبه: در این مسئله، سیستم توزیع فقط در مد متصل به شبکه[۳۸] بررسی میگردد. بنابراین فقط یک دسته از قیود رلهها که مربوط به این مد عملکردی میباشند مطرح شده و رعایت میشوند.