محدودیتها، فاکتورهای غیرمطلوبی هستند که دامنه بسیار گستردهای از تجربیات ناخوشایند سفر گرفته تا تهدیدات جدی برای سلامت و جان مسافران را شامل می شود.
(سونمز و گرائف، ۱۹۹۸)
موانع فراغتی مهمترین عواملی هستند که میتوانند باعث جلوگیری، کاهش یا تعدیل مشارکت شوند یا تأثیر منفی بر کیفیت تجربه فراغتی داشته باشند.
(تائه ۲۰۰۷)
منبع: ادبیات پژوهش
بر اساس آن چه که تا کنون گفته شد:
«تمرکز این پژوهش بر روی آن دسته از عواملی است که میتوانند تأثیر منفی بر تصمیم گردشگران بگذارند یا عامل منفی و محدودیت کشور میزبان عنوان شوند. در این پژوهش محدودیت به چیزی گفته می شود که برای انجام عمل فراغتی خاص در ایران، موانعی را ایجاد می کند، یا باعث عدم رضایت گردشگران می شود و یا از میزان رضایت سفر آنان میکاهد».
۴-۲-۲ مقایسه محدودیت و مانع
پژوهش در زمینه محدودیت، از بررسی موانع اولیه مشارکتکنندگان در سفر آغاز شده است و این واژه پس از آن گسترش یافته است. باید توجه داشت که واژه «محدودیت» مقدم بر واژه «مانع» است؛ زیرا، واژه های «مانع» و «موانع» نمیتواند کل تعریف «محدودیت رفتار گردشگری» را دربرگیرد و به طور کامل این توصیف را پوشش دهد (جکسون، ۱۹۸۸). علاوه بر این، واژه موانع، ذهن پژوهشگران را فقط در یک سمت و سو نگه میدارد و تنها یک نوع از مانع را شامل می شود که چیزی در میان «ترجیحات[۴۷]» و «مشارکت[۴۸]» است (کروفورد و گودبی[۴۹]، ۱۹۸۷).
امروزه طیف گستردهتر و پیچیدهتری از موانع شناسایی شده اند که واژه محدودیتها آن را توضیح می دهند (جکسون، ۱۹۸۸). این مفهوم علاوه بر موارد فیزیکی و خارجی، موارد داخلی و اجتماعی (کروفورد و گودبی، ۱۹۸۷؛ کروفورد و هادسون[۵۰]، ۱۹۹۳) و حوزه های روانشناختی درونی (نادیرووا و جکسون[۵۱]، ۲۰۰۲) را هم شامل می شود. در حال حاضر، نگاه پژوهشگران بیشتر به سمت محدودیتها منعطف است. آنها نگاه خود را از محدودیتهای بیرونی و فیزیکی (مانند امکانات و منابع) به سمت محدودیتهای داخلی (مانند روانشناختی و اقتصادی) و اجتماعی (مانند وضعیت تأهل، خانواده و روابط میان فردی) تغییر دادهاند (کروفورد و گودبی، ۱۹۸۷).
در انگیزه سفر گردشگران عواملی چون سن، جنسیت، سطح تحصیلات، نوع اشتغال، درآمد، وضعیت خانوادگی و محل سکونت افراد تأثیر دارد. برای مثال، مردان نسبت به زنان سادهتر میتوانند به سفر بپردازند و با مشکل کمتری روبرو هستند؛ یا افراد جوان قدرت تحمل سفرهای طولانی و سخت را دارند و پذیرای اندیشه های جدید و روشهای متفاوت زندگی هستند؛ حال آن که، افراد مسن از سفرهای سخت دوری گزیده و قدرت انطباق کمتری با محیط جدید دارند. میزان تحصیلات در علاقه مندی به سفر اثر چندانی ندارد، اما در انتخاب نوع سفر افراد مؤثر است. داشتن فرزند، تعداد و سن فرزندان نیز در میزان اشتیاق خانوادهها به سفر نقش دارد (دیبایی، ۱۳۷۱).
۴-۲-۲ محدودیتهای درون فردی
محدودیتهای درون فردی شامل ویژگیهای شخصیتی و حالتهای روانشناختی افراد است. برخی از این محدودیتها عبارتند از: استرس، نگرانی، عدم علاقه، نگرش گروه های مرجع، ادراک از توانایی شخصی، ارزیابی ذهنی از مناسب بودن و در دسترس بودن فعالیتهای فراغتی، و وجود انواع مختلف از فعالیتهای اوقات فراعت. این محدودیتها بیشتر بر ترجیحات فرد تأثیر میگذارند. به علاوه، شرایط روحی و فیزیکی افراد از جمله محدودیتهای درون فردی هستند که ممکن است طی دوره زمانی کوتاهی تغییر کند (کورفورد و گودبی، ۱۹۸۷؛ نیانپوان، کاتلین و آندریک[۵۲]، ۲۰۰۸؛ کیم[۵۳]، ۲۰۰۹).
۵-۲-۲ تعریف محدودیتهای میان فردی
اگر شرکت فرد در فراغت تحت تأثیر سایرین باشد، ممکن است فرد با محدودیتهای میان فردی مواجه شود (ریمور، گودبی، کروفورد و وون آی[۵۴]، ۱۹۹۳). بر خلاف محدودیتهای درون فردی، محدودیتهای میان فردی هم بر ترجیحات فرد مؤثرند و هم بر مشارکت وی، و احتمالاً در دوره های مختلف از چرخه حیات، متغیرند. موانع میان فردی در اثر نبود افراد دیگر بر مشارکت فرد در فعالیتهایی که نیاز به حداقل یک همراه دارد، رخ می دهند. مشکل به وجود آمده، نتیجه کمبود روابط میان فردی یا عدم هماهنگی ویژگیهای افراد با یکدیگر است. افراد هنگامی چنین مانعی را حس می کنند که نمی توانند فرد مناسبی برای همراهی در فعالیت خاص بیابند. مسئولیتهای خانوادگی و نداشتن همراه مناسب برای فعالیت خاص از موانع میان فردی محسوب میشوند (ساماندال و همکاران، ۱۹۹۷).
محدودیتهای میان فردی، زمانی به وجود میآیند که برای انجام سفر وجود حداقل یک فرد دیگر ضروری باشد، اما دوست یا عضوی از خانواده افراد، آنها را در سفر همراهی نکند. بر خلاف محدودیتهای درون فردی، محدودیتهای میان فردی در هر دو قسمت ترجیحات و اولویتها، و مشارکت عکسالعمل نشان میدهد (هادسون و گیلبرت[۵۵]، ۱۹۹۹).
این محدودیتها فاکتورهایی هستند که روابط فرد را با اعضای خانواده، همسر، دوستان، همکاران و همنشینانی که میتوانند فرد را از نظر مالی یا غیرمالی کمک کنند، تحت تأثیر قرار می دهند. همچنین محدودیتهای مرتبط با وضعیت تأهل، اندازه خانواده و چرحه حیات آن، در دسته محدودیتهای میان فردی قرار میگیرند (کروفورد، جکسون و گودبی[۵۶]، ۱۹۹۱).
۶-۲-۲ تعریف محدودیتهای ساختاری
موانع ساختاری مهمترین و چالشبرانگیزترین دسته عوامل هستند که بیش از سایر محدودیتها مورد مطالعه قرار گرفتهاند (جکسون، ۲۰۰۵). این گروه میان ترجیح فرد و مشارکت وی فاصله میاندازند و شامل کمبود زمان، منابع مالی، فرصت، اطلاعات، دسترسی، فصل و شرایط آب و هوایی میشوند (واکر و ویردن[۵۷]، ۲۰۰۵). داشتن زمان، موقعیت، اطلاعات و دسترسی، دوره در چرخه حیات، آب و هوا و… از جمله محدودیتهای ساختاری هستند. این نوع از محدودیتها در پژوهشهای پیشین نظر بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده بودند (هادسون و گیلبرت، ۱۹۹۹).
پژوهشهای جکسون در سال ۲۰۰۲ نشان میدهد که محدودیتهای وابسته به هزینه و زمان بیش از همه موانع رخ می دهند. محدودیتهای ساختاری بسته به سن و میزان درآمد تغییر می کند؛ برای مثال، فعالیت فراغتی جوانان تحت تأثیر هزینه و فرصتهای موجود است، در حالی که موانع وابسته به زمان و هزینه در سنین بالا کمتر دیده میشوند. میانسالان بیشتر با محدودیتهای مربوط به خانواده و شغل مواجه میشوند و انزوای جغرافیایی مانع مهمی برای افراد مسن است. سایر محدودیتهای ساختاری مهم عبارتند از: فصل، آب و هوا، مرحله چرخه حیات خانواده، منابع مالی خانواده، زمانبندی ساعات کاری، داشتن فرصت استفاده و آگاهی از این فرصت و عقیده گروه مرجع در مورد مناسب بودن فعالیتی خاص (کروفورد و گودبی، ۱۹۸۷)، مشکلات حمل و نقل، فاصله جغرافیایی و شلوغی زیاد (جکسون، ۲۰۰۵؛ واکر و ویردن، ۲۰۰۵؛ لی، ۲۰۱۰). فرزندان مدرسهای روی زمان سفر رفتن خانوادهها تأثیر میگذارند. لذا زمانبندی و طول تعطیلات مدارس، خود یک عامل محدودکننده است (مکدونالد و مارفی[۵۸]، ۲۰۱۰).
۷-۲-۲ رفتار گردشگری و محدودیتهای سفر
بسیاری از پژوهشهای انجام شده در مورد عدم تمایل به سفر، به گونه ای ادامه و یا پیگیریهای همان پژوهشهایی هستند که در مورد محدودیتهای گردشگران انجام شده اند. کار[۵۹] (۲۰۰۲) نشان داده است که «گردشگری لذتطلبی[۶۰]» و «رفتار گردشگری[۶۱]» دو مقوله بسیار نزدیک به هم هستند و امکان بررسی جداگانه آنها در پژوهشهای مختلف غیرممکن است. تئوریها و مفاهیمی که در حوزه گردشگری گسترش یافتهاند، چه در گذشته و چه در زمان حال، برای بهتر درک کردن رفتار گردشگران استفاده میشوند و بالعکس (کار، ۲۰۰۲).
برخی از پژوهشگران به تأثیر محدودیتها در فرایند تصمیم گیری اشاره می کنند که ممکن است آن را تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهشگران «انگیزه[۶۲]» را به عنوان یکی از عواملی معرفی می کنند که در انتخاب مقصد نقش دارد. عوامل دیگری مانند «محدودیتهای ادراک شده» و «محدودیتهای وضعی گردشگران» باید مورد توجه بازاریابان مقصد گردشگری قرار گیرد (اویسال، ۱۹۹۶؛ اُه و همکاران، ۱۹۹۵؛ پیو و همکاران، ۱۹۸۹).
یکی از ویژگیهای اصلی فعالیتهای فراغتی، آزادی انتخاب فرد است. اما باید توجه داشت که این آزادی انتخاب، چه در گردشگری و چه در تفرج، کاملاً بدون محدودیت نیست. اگرچه انگیزه فردی برای برخی فعالیتهای تفریحی یا گردشگری گرایش ایجاد می کند، اما مشارکت واقعی حاصل انتخاب بهترین گزینه ها یا سازش میان شرایط موجود است. انتخاب توسط تعدادی مانع، شامل توانایی فیزیکی، معقولیت اقتصادی، آگاهی، محدودیت زمانی و اجبارات خانوادگی می شود. وجود و شدت این موانع در میان افراد مختلف و گروه های جمعیتشناختی و اجتماعی ـ اقتصادی متفاوت و در مراحل چرخه حیات، متغیر است (هینچ و جکسون، ۲۰۰۰).
پژوهشها حاکی از آن است که محدودیتها، روابط متقابلی دارند و به صورت جمعی بر مشارکت اثرگذارند. بنابراین باید با توجه به آن ارزیابی شوند (بکمن[۶۳]، ۱۹۹۱؛ بکمن و کرامپتون، ۱۹۹۰؛ بکمن و رایت[۶۴]، ۱۹۹۰؛ بلیزی[۶۵]، ۱۹۸۷؛ هندرسون و همکاران، ۱۹۸۸؛ جکسون و دان[۶۶]، ۱۹۸۷؛ مکگوایر[۶۷]، ۱۹۸۴؛ رایت و گودیل[۶۸] ، ۱۹۹۱).
بنابراین گردشگری و تفریح نیز به تعدادی از موانع واقعی یا ادراک شده مانند ایمنی و سلامت، امنیت و شرایط مالی حساس است. افراد در انتخاب مکان، زمان، مدت، نوع سفر، فعالیتها و هزینه های گشت و گذار آزادند و هر کدام از این موارد ممکن است توسط فاکتورهای پیش بینینشده یا غیرقابل کنترل تعدیل یا تغییر یابند. باید توجه داشت که ادراک فرد از فرصتهای تفرجی موجود به شدت بر روی مشارکت وی تأثیرگذار است (پیگرام و جنکینز[۶۹]، ۱۹۹۹). به هر حال، نباید فراموش کرد که ارائه خدمات بر اساس اصل برآورده کردن نیازها یا تلاش برای تبدیل نیازهای پنهان به نیازهای آشکار از طریق ارائه چنین خدماتی بوده است (جکسون و اسکات، ۱۹۹۹). به طور کلی، پژوهشهایی که در زمینه محدودیتهای گردشگری و اوقات فراغت انجام شده اند، پایه و اساس فهم عمیق و دقیق رفتار گردشگری است (گودیل و ویت، ۱۹۸۹).
۸-۲-۲ تعدیل یا تخفیف محدودیتهای فراغت
پژوهشگران در راستای غلبه بر محدودیتهای فراغت، سالها به مطالعه استراتژی های تعدیلی پرداختهاند و با آزمودن رابطه میان محدودیتهای فراغت با مذاکره، انگیزه و مشارکت، نظریه تخفیف محدودیتها را تکمیل کرده اند (الکساندریس و همکاران، ۲۰۰۲؛ هوبارد و مانل[۷۰]، ۲۰۰۱). نتایج چنین پژوهشهایی حاکی از آن است که محدودیتهای فراغت الزاماً مجموعه ثابتی نیستند که عدم مشارکت را به همراه داشته باشند؛ بلکه، فرد در مواجهه با این محدودیتها می تواند بر آنها غلبه نماید (کروفورد و همکاران، ۱۹۹۱؛ جکسون، کروفورد و گودبی[۷۱]، ۱۹۹۳؛ اسکات، ۱۹۹۱).
اسکات (۱۹۹۱) در یک پژوهش کمّی نشان داده است که افراد از روشهای نوینی برای غلبه بر محدودیتها استفاده می کنند؛ این نخستین بار بود که واژه «تعدیل» وارد ادبیات محدودیت شد. نظریه تعدیل بر این اساس استوار است که افراد راهی برای مشارکت در فعالیت مورد علاقه خود مییابند. کی و جکسون (۱۹۹۱) نشان دادهاند که چگونه افراد علیرغم وجود محدودیتها، در فعالیتهای فراغتی منتخب خود شرکت می کنند. از نظر شاو، بونن و مککیب[۷۲] (۱۹۹۱) افرادی که با محدودیتهای بیشتری مواجهند، بیشتر در فعالیتهای فراغتی مشارکت دارند. این پژوهش اثر ساختار اجتماعی به عنوان یک محدودیت را بیشتر از پژوهشهای پیش از خود نشان داده است (شاو، بونن و مککیب، ۱۹۹۱).
استراتژی های تعدیلی عبارتند از: «مدیریت زمان»، «کسب مهارت»، «هماهنگی میان فردی» و «مدیریت منابع مالی» (هوبارد و مانل، ۲۰۰۱). علاوه بر این، نتایج فرایند تعدیل، به شدت نسبی محدودیتها، و رابطه میان محدودیتها و انگیزه برای مشارکت بستگی دارد (کروفورد و همکاران، ۱۹۹۱؛ لی، ۲۰۱۰).
کی و جکسون (۱۹۹۱) نیز برای غلبه بر محدودیتهای زمانی و مالی، استراتژی های زیر را پیشنهاد دادهاند:
کاهش، نه قطع مشارکت
پسانداز پول به منظور مشارکت
تلاش در جهت یافتن ارزانترین فرصت
صرفهجویی در کارهای غیرفراغتی
کاهش زمان اختصاص داده شده به کارهای منزل
کاهش ساعات کاری.
سامدال و همکارانش (۱۹۹۷) نیز به طور مشابه نشان دادهاند که افراد چگونه ساعات کاری و برنامه روزمره خود را تغییر می دهند تا بتوانند فعالیتهایی را برگزینند که اهداف فراغتی آنها را برآورده میسازد. جکسون و راکس[۷۳] (۱۹۹۵) استراتژی شناختی شامل مدیریت زمان، کسب مهارت، تغییر روابط میان فردی، بهبود وضع مالی، درمان فیزیکی و تغییر خواسته های فراغتی و استراتژی های رفتاری مانند تعدیل فراغت و غیرفراغت را برشمردهاند (هینچ و همکاران، ۲۰۰۱).
۳-۲ بخش دوم: صنعت گردشگری ایران
۱-۳-۲ تحلیل SWOT برای صنعت گردشگری در ایران
جدول -۲۲. تحلیل SWOT صنعت گردشگری ایران
نقاط قوت (Strengths)
وجود جاذبههای گردشگری
طبیعی