دختر اهورمزدا خوانده شده است[۱].
قبل از ورود آریاییها و هزاران سال پیش از آن که اقوام مهاجر به این سرزمین مهاجرت کنند ایران «خانه و آشیانهی مردمانی بوده که تمدن درخشانی داشته، زن را از دیدگاه برتر و متعالی نگریسته و بر قدرت زنانه که جلوه گاه تمدن و فرهنگ متعلق به دوران اولیه کشاورزی بوده است، صحّه گذاشتهاند.[۲]»
«ویل دورانت در تاریخ تمدن درباره آنان (زن در ایران باستان) مینویسد: «در زمان زرتشت پیامبر، زنان همانگونه که عادت پیشینیان بود منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و رفت میکردند و صاحب ملک و زمین میشدند و در آن تصرف مالکانه داشتند و میتوانستند مانند اغلب زنان روزگار حاضر، به نام شوهر یا به وکالت از طرف او به کارهای مربوط او رسیدگی کنند. پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در میان طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا کرد.[۳]»
آنچه در اوستا در مورد زن و مرد میباشد. متضمن برابری حقوق است. زنان و مردان پارسا به دلیل تقدیس با هم ذکر شدهاند و چون زن موجب احترام و سربلندی مقام خانه است (وندیداد سوم) اندیشه نیک و گفتار و کردار خوب و فرمانبرداری از شوهر در اوستا برای زن از صفات پسندیده و برجسته شمرده شده است (ویسپرد سوم)[۴].
پوشش و حجاب زنان در ایران باستان مخصوص طبقهی اشراف بود و سایر زنان از قید حجاب آزاد بودند[۵].
«ویل دورانت میگوید: «زنان بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند.[۶]»
مردم در زمان پیش از تاریخ از دسته ها و قبایل مختلف تشکیل شده به صورت ملوک الطوایفی زندگی میکردهاند که با افزایش شهرها و قدرت رؤسای قبایل، و اختلافات آنها موجبات جنگ و ستیز بین آنها را فراهم میکرد.
«در این جامعه بدوی، وظیفهی مخصوصی به عهدهی زن گذاشته شده بود. وی گذشته از آن که نگهبان آتش و شاید اختراع کننده و سازنده ظروف سفالین بود. میبایست چوبدستی به دست گرفته در کوهها به جستجوی ریشه های خوردنی یا جمع آوری میوه های وحشی بپردازد. شناسایی گیاهان و فصل روییدن آنها و دانههایی که میآورد. مولود مشاهدات طولانی و مداومی بود که او را به آزمایش کشت و زرع هدایت کرد[۷].»
زن در ایران باستان در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی شرکت فعال داشته است تا جایی که بسیاری از اختراعات و پیشرفتهای بشر مرهون زنان بوده است.
«وظیفهی زن در ایران باستان، منحصر به امور اقتصادی خانواده خود نبوده، بلکه در پیشرفت تربیت اخلاقی و روحی تمام ملت نیز سهم به سزایی داشته است و مانند یک مربی اخلاق عمل میکرده است.[۸]»
در اکتشافات باستان شناسی متعلق به فرهنگهای پیشین سمبولهایی خدایی از جنس «زن» بسیار به دست آمده است که بیانگر قدمت پرستش مادر کبیر (بانو- خدا) در جوامع کهن میباشد. اما این سمبولها منحصر به جنس زن نبوده و در کنار آنها سمبولهای خدایی از جنس مرد هم وجود داشته است در دیدگاه انسان عصر نو پدید، کشاورزی زن نماد رحمت و نعمت و خلقت و باروری و به طور کلی نشانه نیروهای طبیعی و ماورای طبیعی شناخته شده است.
زن در ایران باستان دارای شخصیت کامل انسانی و در بسیاری از موارد، شخصیت حقوقی بوده است. وی حق فعالیتهایی در زمینهی اجتماعی و تجارت داشته است و شریک زندگی در ادارهی خانواده و در واقع حق پادشاهی داشته است.
زنان ایرانی در شجاعت و دلاوری همتای مردان بوده و در مواردی در جنگها شرکت میکردند و دوشیزگان ایرانی در دعاهای خود از خداوند درخواست همسری نیرومند و قهرمان را داشتند که به آنها پسران قهرمان عطا فرماید.
۲-۱-۲- حقوق و اختیارات زنان در عصر هخامنشیان
«۱- داشتن فقط یک زن، ولی اگر زن نازا بود مرد میتوانست زن غیر عقدی داشته باشد.
۲- ازدواج بی قرارداد، قانونی نیست.
۳- کنیز همسر آزاد، مقام آزاد داشت.
۴- بهره برداری شوهر از جهیز زن که متعلق به زن و خانواده پدری اوست.
۵- قروض قبل از ازدواج فقط به عهدهی خود شخص است.
۶- اگر شوهر زن را طلاق بدهد جهیزش را با یک سهم پسری از مال خود باید به او بدهد. زن نازا فقط جهیز را پس میگیرد.
۷- در صورت خیانت زن، شوهرش او را اخراج یا برده میکند.
۸- اجازهی ازدواج زن در زمان اسارت همسر و رجوع به همسر اول در بازگشت او.
۹- در بی وفایی زن و مرد به همدیگر، مجازات زن سنگین تر است. در مورد تهمت زدن به زن محاکمه خدایی (انداختن به رود) میشود.
۱۰- مال زن متعلق به فرزند اوست و مرد ارثی نمیبرد.
۱۱- با مرگ مرد، زن علاوه بر جهیز خود سهمی از مال شوهر هم دریافت میکند.
۱۲- اختیار اموال زن با خود اوست. اجاره دادن، بخشیدن، تجارت کردن، کاسبی کردن و …
۱۳- پس از مرگ مرد زن میتواند شوهر کند. حتی بدون اجازهی فرزندان.
۱۴- ارث مساوی با برادران در صورت نداشتن جهیز.
۱۵- دختران زنان غیر عقدی از برادران جهیز میگیرند.
۱۶- طبقات نجبا و اشراف حق نداشتند با طبقات پست ازدواج کنند و شاه باید از هفت طبقه درجه اول زن انتخاب کند.»[۹]
۲-۱-۳- ازدواج و زناشویی در ایران باستان
زناشویی از مهم ترین وظایف هر ایرانی بوده است و چون ایرانیان دارای خوی پاک و بیآلایش بودهاند برای پیکار باتجرد و زناکاری به موضوع زناشویی اهمیت میدادهاند. تا حدی که امر زناشویی را از فریضههای دینی خود میشمردند.
«چون فرزندان به سن رشد میرسیدند وسایل ازدواج آنها را پدران آماده میکردند، و انتخاب همسر و هم چنین تعدد زوجات که بسیار دیده میشود برای آن است که تعداد فرزندان بیشتر باشد.
زنان عضو خاندان سلطنتی در سلسله مراتبی جای داشتهاند که احتمالاً بر میزان نزدیکی خویشاوندی آنها، با شاه متکی بوده به عبارت دیگر، هر چه خویشاوندی زنی با شاه نزدیکتر بود این امر بیشتر بر مقام آن در میان سایر زنان درباری اثر میگذاشت[۱۰].»
۲-۱-۴- ازدواج با محارم
ازدواج با محارم در ایران سابقهای دیرین دارد. در ایران پیش از تاریخ مجسمهای از رب النوع مادر پیدا شده که همسری دارد که در آن واحد، هم شوهر و هم فرزند او محسوب میشده است.
ازدواج خواهران و برادران در عصر حضرت آدم و حضرت ابراهیم مجاز شمرده و زناکاری شمرده نمیشده است ولی در شرع موسی این حکم لغو شد.
«در دوره هخامنشی داریوش دوم با خواهر خود پاریسا تیدا ازدواج کرده بود فرزند ایشان اردشیر دوم پس از مرگ زن اول خود با دو دختر خود آتوسا و آمستریدا ازدواج کرد[۱۱].»
۲-۲- زن در مادر سالاری یا مادر شاهی
«دورانی که زن مقام سروری بر اجتماع و مرد را داشته، نسبت به مدت زمانی که تحت انقیاد مرد درآمده، بسیار طلاییتر بوده است. این دوران که قسمت اعظم آن مربوط به اعصار ما قبل تاریخ بوده تا پنج هزار سال، بلکه بیشتر میرسد و در تاریخ جامعه شناسی به دوره مادرشاهی معروف است که از اواسط عصر حجر تا عصر مفرغ و آغاز عصر آهن ادامه مییابد.[۱۲]»
در عهد مادر سالاری، «زن تنها به عنوان یک الهه و نیروی الهی، مقدس و محترم بود. او با تولد فرزند، چون زمینی به موجودات جهان برکت میدهد و باعث زندگی و پویندگی میشود. زن در عهد مادر سالاری چون چشمهای جوشان است و با شیر دادن به فرزندان خود مایه حیات و زندگی است و حتی در دوره های بعد نیز این اندیشه قوت میگیرد و به عنوان الههی آب در اسطورهها مطرح میگردد.[۱۳]»
«از اواسط عصر حجر (شش یا هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح) تا دوران مفرغ همه با هم کار میکردند و دسترنج خود را به میان خانواده و یا اجتماع میآوردند و مادر شاه آن را میان افراد توزیع میکرد.[۱۴]»
«این دوره به دوران مادر شاهی یا دوره کمون: دوره آزادی بشر از اسارتهای اقتصادی معروف است، که فرد و اجتماع یک نوع مسئولیت تعاونی در مقابل یکدیگر داشتند.
دوران مادر سالاری برنامه ریزی شده و آگاهانه به وجود نیامده بود. یک عهد ناخود آگاه بود که به طور طبیعی و بر اساس مسایل و مشکلات آن دوره به وجود آمده است[۱۵]. «زن در این زمان مقامی برتر و مهم تر از مرد داشته است وجوه امتیازی چون نگهبانی آتش، دارا بودن خصال مهرورزی و صفای باطن، تخصص در ساختن ظروف گلی و ابزار و آلات حاجت دست اجتماعات، سرپرستی و بر عهده داشتن مسئولیت امور خانواده و آوردن فرزند، دست داشتن در کار زراعت و گله داری و همکاری با مردان او را ممتاز میسازد[۱۶].»
در دوران مادر سالاری کارها بین زن و مرد تقسیم میشد و هیچ یک بر دیگری برتری نداشت. یکی ارباب و دیگری برده نبود «هرگز یکی، زن یا مرد، همه قدرتها را قبضه نمیکند و دیگری را در سایه نمیاندازد و به بردگی نمیکشاند. بر عکس از دوران پارینه سنگی تا عصر آهن، زن و مرد با انصاف و عدالت و مساوات خواهی نسبی وظایف و تکالیف را بین خود قسمت میکنند.[۱۷]»
پایان نامه های انجام شده درباره : ادبیات زنانه در آثار (میرزاده عشقی، ایرج میرزا، عارف قزوینی)