<p>۲-۱۱- ارزیابی کیفیت کروماتین/DNA اسپرم توسط رنگ آمیزی آنیلین بلو (AB)<br />پروتئین هیستون دارای تعداد زیادی اسید آمینه لیزین می باشد که با رنگ های اسیدی همانند AB واکنش می دهد و آبی رنگ می شود. بنابراین اسپرم هایی که پس از ایجاد تراکم در کروماتین خود دارای هیستون اضافی می باشند با این رنگ آمیزی مشخص می شوند.( Erenpreiss et al, 2001).برای انجام این تست پس از تهیه اسمیر از هر نمونه حیوانی و خشک شدن در هوا،توسط فیکساتیو گلوتارآلدهید ۳% به مدت ۳۰ دقیقه عمل ثابت شدن صورت پذیرد. در مرحله بعد نمونه ها توسط محلول ۵% آنیلین بلو در اسید استیک ۴% به مدت ۵-۸ دقیقه رنگ آمیزی شدند. سپس لامها را با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتندو با شمارش پنج اسلاید برای هر رت و صد عدد اسپرم در هر اسلاید، تعداد اسپرم های با سر بی رنگ (بالغ) و سر آبی رنگ (نابالغ) در هر نمونه تعیین گردید. ( Nasr- Esfahani et al, 2001)<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-67″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-1.png” alt="پایان نامه” width="344″ height="91″ /></a><br />۲-۱۲- بررسی میزان آسیب DNA اسپرم<br /><strong>رنگ آمیزی آکریدین اورنج</strong><strong>(AO)</strong><br /&
معنی و مفهوم: محبوب نگارین همچون ماهی است که با پیراهن کتان خویش آمیخته شده است. (اگر چه ماه کتان را از بین میبرد و میپوساند) از غبغب زیبای خویش طوق و گردنبندی ساخته و بر
معنی و مفهوم: محبوب نگارین همچون ماهی است که با پیراهن کتان خویش آمیخته شده است. (اگر چه ماه کتان را از بین میبرد و میپوساند) از غبغب زیبای خویش طوق و گردنبندی ساخته و بر خود آویزان کرده است و از زلف سیاه شبگون خویش بر ماه رخ خود دستمالی بسته است .
آرایههای ادبی: ماه استعاره از وجود معشوق . شب استعاره از موی سیاه نگار. ماه تابان استعاره از رخ زیبای محبوب . غبغب به طوق مانند شده است. و گوشه چشمی به اعتقاد قدما مبنی بر این که ماه کتان را میپوساند امّا ماه وجود معشوق با لباس کتان او درآمیخته و هیچ آسیبی به آن نمیرساند .
۶۱ - افتاده چون اشک منش، نور غبـب بر دامنـش
زآن نور سیمین گردنش، زرّین گریبان دیـدهام
معنی و مفهوم: پرتوهای غبغب درخشان محبوب، مانند اشکهای درخشان من که بر دامن میریزد، بر دامنش افتاده است. از انعکاس پرتوهای گردن نقرهگون محبوب ، لباس او را زرّین و طلایی میبینم .
آرایههای ادبی: نور غبغب به اشک شاعرکه بر دامن میریزد تشبیه شده است. سیمین گردن اضافهی تشبیهی مقلوب .
۶۲ - زلفش چلیپا خم شده وزلب مسیحا دم شـده
زلف و لبش با هم شده، ظلمات و حیوان دیدهام
واژگان: چلیپا: خاج و صلیب، علاقی که مسیحیان با خود دارند و به شکل داری است که معتقدند عیسی را به آن مصلوب کردهاند. (فرهنگ لغات) مسیحا دم: با دم و نفس مسیح ، زنده کننده. (فرهنگ لغات) ظلمات : توضیحات. حیوان: توضیحات
معنی و مفهوم: خم زلف محبوب، همچون صلیب شده است و لب او مانند نفس حیات بخش مسیح، زندگی میبخشد. زلف ولب او در همراهی با هم همچون ظلمات و چشمهی آب حیات هستند (در سیاهی زلف و حیات بخشی لب) .
آرایههای ادبی: زلف را در خمیدگی به صلیب مانند کرده است. لب را در حیات بخشی به دم عیسی و زلف و لب را در مصراع دوم به ظلمات و آب حیوان تشبیه کرده است. صلیب و مسیحا، با هم تناسب دارند. ظلمات و چشمهی حیوان نیز با هم تناسب دارند. دم و خم جناس اختلاف در آغاز دارند .
توضیحات :
مسیحا دم: عیسی به فرمان خدای تعالی کور و پیس را شفا میداد و مرده را زنده میکرد. در انجیل صبوت ( کودکی ) هست که طفلی را در بازی میکشند و گناه را بر گردن عیسی میگذارند و طفل مرده به فرمان عیسی برخاست و به بی گناهی مسیح گواهی داد. چهار روز پس از مرگ شخصی به نام العازر بر سر گور او رفت، با دم مسیحایی خویش او را زنده کرد و از این جهت نفس عیسی و دم مسیحا به عنوان معجزاتی که به کار بهبود بخشیدن بیماران و زنده کردن مردگان میآمد مورد استفادهی شعرای فارسی زبان برای ساختن مضامین بدیع واقع شده است. ( یاحقی ، ۱۳۷۵: ۳۱۱ )
ظلمات و حیوان : ظلمات جمع ظلمت است و قسمتی از زمین در منطقهی شمال که به عقیدهی قدما در آن جا دائماً شب باشد و آب حیات در آن جاست و هم چنین گوهرها در آن پراکنده است . بنا بر روایات و افسانهها ، خضر و اسکندر به طلب آب حیات به آنجا رفتند و خضر آب زندگی بخورد و زندهی جاوید ماند لیکن اسکندر به منزل مقصود راه نیافت. ( یاحقی ، ۱۳۷۵: ۳۰۱ )
۶۳ - جان از پیاش تیمارکش، چون چشم او بیمار و خوش
دل چون دهانش پسته فش، خونین و خندان دیدهام
واژگان: تیمارکشیدن: رنج کشیدن، مراقبت کردن کسی یا چیزی را. (معین)
معنی و مفهوم: جان به دنبال آن محبوب نازنین در حال غم و اندوه خوردن است و همچون چشم خمار او هم بیمار است و هم از این بیماری سرخوش است. دل عاشق همچون دهان پسته مانند (تنگ) او هم خونین است و هم در عین حال خندان مینماید .
آرایههای ادبی: جان را در بیماری به چشم معشوق مانند کرده است. بیماری چشم کنایه از خماری آن است. دل در خونینی و خندانی به لب یار و باز در سرخی و خندانی به پسته تشبیه شده است. خندانی پسته استعاره از شکفتگی آن است .
۶۴ - او سرگران با گردنان، من در پیاش برسر زنان
دلها دوان دندان کنان، دامن به دندان دیـدهام
واژگان: سرگران:کنایه از کسی که در قهر و غضب بوده و خشمناک باشد. (برهان) گردنان: بزرگان و صاحب قدران، سران. (فرهنگ لغات) دندان کنان: کنایه از قطع کنندهی طمع باشد، عجز و الحاح و زاری کنان، ترسان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: محبوب با حالت قهر و سرگرانی به همراه بزرگان به راه افتاده است و من در پی او از اضطرار و ناچاری و زاری، بر سر خود میزنم. دل های عاشقان با ترس و بیقراری و ناامیدی، چابک و چالاک به دنبال او میدوند .
آرایههای ادبی: دل به موجودی تشبیه شده است که در حال دویدن است. استعاره مکنیه از نوع تشخیص. دندان کنان کنایه از ترس و زاری و بیقراری. دامن به دندان کنایه از چابکی ، چالاکی .
۶۵ - تیز است چون بازار او ، عاجز شدم در کـار او
جان در خط دلـدار او، مدهوش و حیران دیـدهام
معنی و مفهوم: چون بازار عشق او را پر رونق دیدم در کار عشقش عاجز شدم و جان خویش را در راه عشقبازی و دلداری او مدهوش و متحیّر دیدم .
آرایههای ادبی: بازار تیزکنایه از رونق و رواج کار. جان استعارهی مکنیه از نوع تشخیص به انسانی تشبیه شده که متحیّر و مدهوش باشد .
۶۶ - زلفش بسان زنگیان، درهم شده بر هر کـران
بر عارضش بازی کنان، افتان و خیزان دیــدهام
واژگان: زنگیان: منسوب به زنگ، منسوب به قبایل سیاه پوست ساکن افریقای شرقی. ( فرهنگ لغات) کران: کنار، طرف ، حد. (معین) عارض: صفحه، صورت، رخساره، چهره. (معین)
معنی و مفهوم زلف سیاهش از هر طرف پریشان شده و افتان و خیزان بر روی صورتش در حال بازی و جولان است .
آرایههای ادبی: زلف را در سیاهی به زنگیان تشبیه کرده است . (تشبیه مجمل)بازی کردن زلف آرایهی تشخیص دارد.
۶۷ - دجله ز تفّ آه خود، کرده تیمـم گاه خــود
بغـداد را در راه خـود، از دیـده طوفان دیــدهام
واژگان: تیمم گاه: جای گاه دست و روی به خاک مالیدن به قصد عبادت به جای آب، دست بر خاک زدن و به صورت مالیدن و نیز تطهیر با خاک.(فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: از حرارت و گرمی آه من، آب دجله خشکید به گونهای که میتوانم در آن تیمم کنم ( از آن خاک بلند میشود ) و از فراوانی اشکم میبینم که نزدیک است که بغداد را طوفان فرا بگیرد .
آرایههای ادبی: اغراق در وصف حرارت آه و فراوانی اشک .
۶۸ - خاقانیا، جان برفشان در من یزیـد عاشقـان
کان گوهر ار بخری به جان، ارزد که ارزان دیدهام
واژگان: من یزید: که زیاد میکند؟ اصطلاحی است که در حراج اجناس به کار میرود. (فرهنگ لغات) ارزان: آن چه ارزنده باشد به بهای وقت. (معین)
معنی و مفهوم: ای خاقانی، در من یزید حراج بازار عشّاق، تو جانت را برافشان؛ چرا که گوهر عشق ( معشوق ) را اگر به بهای جان هم بخری ارزنده و شایسته است .
۶۹ - چون عزم داری راه را ، دل چون دهی دلخواه را
فرمـان شاهنشـاه را بر دل نگهبـان دیــدهام
معنی مفهوم: چون قصد ادامهی راه را داری، چرا دل به دلبر دلخواه خود میدهی؟ فرمان شاه اخستان بر دل نگهبان است و اجازه نمیدهد که به غیری دل بدهی (باید بازگردی) .
آرایههای ادبی: ماه استعاره از وجود معشوق . شب استعاره از موی سیاه نگار. ماه تابان استعاره از رخ زیبای محبوب . غبغب به طوق مانند شده است. و گوشه چشمی به اعتقاد قدما مبنی بر این که ماه کتان را میپوساند امّا ماه وجود معشوق با لباس کتان او درآمیخته و هیچ آسیبی به آن نمیرساند .
۶۱ - افتاده چون اشک منش، نور غبـب بر دامنـش
زآن نور سیمین گردنش، زرّین گریبان دیـدهام
معنی و مفهوم: پرتوهای غبغب درخشان محبوب، مانند اشکهای درخشان من که بر دامن میریزد، بر دامنش افتاده است. از انعکاس پرتوهای گردن نقرهگون محبوب ، لباس او را زرّین و طلایی میبینم .
آرایههای ادبی: نور غبغب به اشک شاعرکه بر دامن میریزد تشبیه شده است. سیمین گردن اضافهی تشبیهی مقلوب .
۶۲ - زلفش چلیپا خم شده وزلب مسیحا دم شـده
زلف و لبش با هم شده، ظلمات و حیوان دیدهام
واژگان: چلیپا: خاج و صلیب، علاقی که مسیحیان با خود دارند و به شکل داری است که معتقدند عیسی را به آن مصلوب کردهاند. (فرهنگ لغات) مسیحا دم: با دم و نفس مسیح ، زنده کننده. (فرهنگ لغات) ظلمات : توضیحات. حیوان: توضیحات
معنی و مفهوم: خم زلف محبوب، همچون صلیب شده است و لب او مانند نفس حیات بخش مسیح، زندگی میبخشد. زلف ولب او در همراهی با هم همچون ظلمات و چشمهی آب حیات هستند (در سیاهی زلف و حیات بخشی لب) .
آرایههای ادبی: زلف را در خمیدگی به صلیب مانند کرده است. لب را در حیات بخشی به دم عیسی و زلف و لب را در مصراع دوم به ظلمات و آب حیوان تشبیه کرده است. صلیب و مسیحا، با هم تناسب دارند. ظلمات و چشمهی حیوان نیز با هم تناسب دارند. دم و خم جناس اختلاف در آغاز دارند .
توضیحات :
مسیحا دم: عیسی به فرمان خدای تعالی کور و پیس را شفا میداد و مرده را زنده میکرد. در انجیل صبوت ( کودکی ) هست که طفلی را در بازی میکشند و گناه را بر گردن عیسی میگذارند و طفل مرده به فرمان عیسی برخاست و به بی گناهی مسیح گواهی داد. چهار روز پس از مرگ شخصی به نام العازر بر سر گور او رفت، با دم مسیحایی خویش او را زنده کرد و از این جهت نفس عیسی و دم مسیحا به عنوان معجزاتی که به کار بهبود بخشیدن بیماران و زنده کردن مردگان میآمد مورد استفادهی شعرای فارسی زبان برای ساختن مضامین بدیع واقع شده است. ( یاحقی ، ۱۳۷۵: ۳۱۱ )
ظلمات و حیوان : ظلمات جمع ظلمت است و قسمتی از زمین در منطقهی شمال که به عقیدهی قدما در آن جا دائماً شب باشد و آب حیات در آن جاست و هم چنین گوهرها در آن پراکنده است . بنا بر روایات و افسانهها ، خضر و اسکندر به طلب آب حیات به آنجا رفتند و خضر آب زندگی بخورد و زندهی جاوید ماند لیکن اسکندر به منزل مقصود راه نیافت. ( یاحقی ، ۱۳۷۵: ۳۰۱ )
۶۳ - جان از پیاش تیمارکش، چون چشم او بیمار و خوش
دل چون دهانش پسته فش، خونین و خندان دیدهام
واژگان: تیمارکشیدن: رنج کشیدن، مراقبت کردن کسی یا چیزی را. (معین)
معنی و مفهوم: جان به دنبال آن محبوب نازنین در حال غم و اندوه خوردن است و همچون چشم خمار او هم بیمار است و هم از این بیماری سرخوش است. دل عاشق همچون دهان پسته مانند (تنگ) او هم خونین است و هم در عین حال خندان می کند .
آرایههای ادبی: جان را در بیماری به چشم معشوق مانند کرده است. بیماری چشم کنایه از خماری آن است. دل در خونینی و خندانی به لب یار و باز در سرخی و خندانی به پسته تشبیه شده است. خندانی پسته استعاره از شکفتگی آن است .
۶۴ - او سرگران با گردنان، من در پیاش برسر زنان
دلها دوان دندان کنان، دامن به دندان دیـدهام
واژگان: سرگران:کنایه از کسی که در قهر و غضب بوده و خشمناک باشد. (برهان) گردنان: بزرگان و صاحب قدران، سران. (فرهنگ لغات) دندان کنان: کنایه از قطع کنندهی طمع باشد، عجز و الحاح و زاری کنان، ترسان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: محبوب با حالت قهر و سرگرانی به همراه بزرگان به راه افتاده است و من در پی او از اضطرار و ناچاری و زاری، بر سر خود میزنم. دل های عاشقان با ترس و بیقراری و ناامیدی، چابک و چالاک به دنبال او میدوند .
آرایههای ادبی: دل به موجودی تشبیه شده است که در حال دویدن است. استعاره مکنیه از نوع تشخیص. دندان کنان کنایه از ترس و زاری و بیقراری. دامن به دندان کنایه از چابکی ، چالاکی .
۶۵ - تیز است چون بازار او ، عاجز شدم در کـار او
جان در خط دلـدار او، مدهوش و حیران دیـدهام
معنی و مفهوم: چون بازار عشق او را پر رونق دیدم در کار عشقش عاجز شدم و جان خویش را در راه عشقبازی و دلداری او مدهوش و متحیّر دیدم .
آرایههای ادبی: بازار تیزکنایه از رونق و رواج کار. جان استعارهی مکنیه از نوع تشخیص به انسانی تشبیه شده که متحیّر و مدهوش باشد .
۶۶ - زلفش بسان زنگیان، درهم شده بر هر کـران
بر عارضش بازی کنان، افتان و خیزان دیــدهام
واژگان: زنگیان: منسوب به زنگ، منسوب به قبایل سیاه پوست ساکن افریقای شرقی. ( فرهنگ لغات) کران: کنار، طرف ، حد. (معین) عارض: صفحه، صورت، رخساره، چهره. (معین)
معنی و مفهوم زلف سیاهش از هر طرف پریشان شده و افتان و خیزان بر روی صورتش در حال بازی و جولان است .
آرایههای ادبی: زلف را در سیاهی به زنگیان تشبیه کرده است . (تشبیه مجمل)بازی کردن زلف آرایهی تشخیص دارد.
۶۷ - دجله ز تفّ آه خود، کرده تیمـم گاه خــود
بغـداد را در راه خـود، از دیـده طوفان دیــدهام
واژگان: تیمم گاه: جای گاه دست و روی به خاک مالیدن به قصد عبادت به جای آب، دست بر خاک زدن و به صورت مالیدن و نیز تطهیر با خاک.(فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: از حرارت و گرمی آه من، آب دجله خشکید به گونهای که میتوانم در آن تیمم کنم ( از آن خاک بلند میشود ) و از فراوانی اشکم میبینم که نزدیک است که بغداد را طوفان فرا بگیرد .
آرایههای ادبی: اغراق در وصف حرارت آه و فراوانی اشک .
۶۸ - خاقانیا، جان برفشان در من یزیـد عاشقـان
کان گوهر ار بخری به جان، ارزد که ارزان دیدهام
واژگان: من یزید: که زیاد میکند؟ اصطلاحی است که در حراج اجناس به کار میرود. (فرهنگ لغات) ارزان: آن چه ارزنده باشد به بهای وقت. (معین)
معنی و مفهوم: ای خاقانی، در من یزید حراج بازار عشّاق، تو جانت را برافشان؛ چرا که گوهر عشق ( معشوق ) را اگر به بهای جان هم بخری ارزنده و شایسته است .
۶۹ - چون عزم داری راه را ، دل چون دهی دلخواه را
فرمـان شاهنشـاه را بر دل نگهبـان دیــدهام
معنی مفهوم: چون قصد ادامهی راه را داری، چرا دل به دلبر دلخواه خود میدهی؟ فرمان شاه اخستان بر دل نگهبان است و اجازه نمیدهد که به غیری دل بدهی (باید بازگردی) .
gt;این رنگ فلوروسنت جهت تمایز DNA دو رشته ای سالم از DNA تک رشته ای دناتوره شده به کار می رود. AO با DNA سالم زیر میکروسکوپ فلوروسنت سبز رنگ و با DNA تک رشته ای دناتوره زرد تا قرمز رنگ می شود.پس از تهیه اسمیر و خشک نمودن در هوا فیکساسیون اسمیرها توسط محلول کارنوی (متانول-اسید استیک با نسبت۳:۱) به مدت حداقل دو ساعت انجام گرفت و سپس رنگ AO تازه با غلظت mg19/0 در بافر سیترات فسفات به مدت ۱۰ دقیقه بر روی لام ریخته شد. پس از شستشوی لامها توسط آب جاری وقرار دادن لامل بر روی آنها، توسط میکروسکوپ فلوروسنت با فیلتر nm460 بررسی شد(.(Erenpreiss et al ,2001<br />۲-۱۳ آزمایشات بیوشیمیایی سرم<br />اندازه گیری میزان سرمی تستوسترون<br />نمونه های خون رتهای گروه های مختلف آزمایشی در روزهای ۱۵و ۳۰ و ۴۵ مستقیماً از قلب این حیوانات گرفته شد و پس از سانتریفیوژ نمونه ها در ۳۰۰۰ دور به مدت ۵ دقیقه سرم جدا شد و در دمای ۸۰- درجه سانتیگراد تا زمان انجام آنالیز هورمونی نگهداری شد. برای اندازه گیری تستوسترون با روش الایزا (ELISA)<sup>[65]</sup> با بهره گرفتن از کیت با مشخصه (Demeditec Diagnostics GmbH, Kiel, Germany) انجام شد.<br />۲-۱۴-آزمایش بیوشیمیایی بافت بیضه<br />۲-۱۴-۱-اندازه گیری میزان مالون دی-آلدئید (MDA)<sup>[66]</sup> بافت بیضه<br />طرز تهیه بافر :<br />محلول ۱ :<br />۵۰۴۰/۱ گرم از NaH<sub>2</sub>PO<sub>4</sub> را وزن نموده و ۱۷۹۰/۲ گرم از Na<sub>2</sub>HPO<sub>4 </sub>را برداشته در بالن ۱۰۰ ریخته به حجم می رسانیم PH را روی ۴/۷ تنظیم می کنیم .<br />محلول ۲ :<br />۱۰ گرم TCA را در یک بالن ۱۰۰ با آب مقطر به حجم میرسانیم .<br />محلول ۳ :<br />۶۷/۰ گرم از TBA را در بالن ۱۰۰ ریخته و به حجم میرسانیم .<br />نمونه را وزن نموده و ۱۰% وزنی حجمی در آن بافر فسفات می ریزیم در هاون کوبیده ودر مدت ۵ دقیقه در دور ۱۰۰۰ سانتریفوژ کرده سپس ۱۵۰ مایکرولیتر از نمونه رویی را برداشته در میکروتیوپ می ریزیم و ۳۰۰ مایکرولیتر TCA 10% به آن اضافه نموده و به مدت ۱۰ دقیقه با دور ۱۰۰۰ در دمای ۴ درجه سانتریفوژ کردیم .<br />۳۰۰ مایکرولیتر از محلول رویی را به لوله آزمایش منتقل نموده و با ۳۰۰ مایکرولیتر از TBA 67% در دمای ۱۰۰ سانتی گراد برای مدت ۲۵ دقیقه آنکوبه نمودیم .<br />۵ دقیقه بعد از خنک شدن محلول رنگی صورتی ناشی از واکنش MDA-TBA ظاهر و به کمک اسپکتروفتومتر در طول موج ۵۳۵ نانومتر ارزیابی نمودیم . (Hosseinzadehand sadeghnia,2005).<br />۲-۱۴-۲-سنجش فعالیت آنزیم کاتالاز:<br />.برای این منظور از پراکسیدهیدروژن ۳۰ میلی مولار به عنوان سوبسترا و از بافرفسفات ۵۰ میلی مولار با (PH=7) به عنوان جایگزین سوبسترا در محلول بلانک استفاده شد .محلول سنجش محتوی ۲ میلی لیتر محلول هموژنای بافتی و ۱ میلی لیتر محلول پراکسیدهیدروژن بود .واکنش با افزودن H2O2 شروع شده و کاهش در جذب به کمک اسپکتروفتومتر در طول موج ۲۴۰ نانومتر به مدت ۳۰ ثانیه بررسی گردیده و در پایان مقادیر بر حسب tissue U/gr بیان گردید. ( Aebi ,1984)..<br />۲-۱۴-۳-اندازه گیری میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی تام<sup>[۶۷]</sup>(TAOC) در بافت بیضه :<br />آنتی اکسیدانت ها ،مولکول هایی هستند که قادرند تا اکسیداسیون دیگر مولکول ها را کند کرده و یا از آن جلوگیری کنند .آنتی اکسیدانت ها می توانند واسطه های رادیکال آزاد را حذف کرده و واکنش پذیری اکسیدانت های دیگر را توسط اکسید شدن خودشان ، مهار کنند.یک تست ساده و به صورت خودکار اندازه گیری و ارزیابی آنتی اکسیدانت ، تست ferric reducing antioxidant power می باشد .کاهش یون فریک به فروس در PH پایین باعث تشکیل یک کمپلکس رنگی ferrous –tripyridytrizine می شود . ارزش و مقدار FRAP توسط مقایسه کردن تغییر جذب در ۵۹۳ nm در مخلوط واکنشی تست با مخلوط شامل یون فروس با غلظت مشخص به دست می آید . به طور بالقوه ROS مضر به عنوان یک نتیجه متابولیسم هوازی نرمال تولید می شود .این رادیکال های آزاد معمولا در invivo توسط گروهی از آنتی اکسیدانت ها حذف و یا غیر فعال می شوند .در PH پایین ، هنگامی که کمپلکس Fe<sup>Ш</sup>-TPTZ به فرم فروس (Fe<sup>п</sup>) کاهش می یابد ، یک رنگ آبی شدید با یک جذب بالا در ۵۹۳nm ایجاد می کند .شرایط برای کاهش مطلوب کمپلکس و بنابراین توسعه و پیشرفت رنگ ،فراهم می شود در صورتیکه ردوکتانت (آنتی اکسیدانت )حضور داشته باشند(Iris and strain ,1996).<br />محلول استاندارد Fe<sup>п</sup> ۱۰۰ به ۲۰۰۰ میلی مول از فروس سولفات Feso4.7H2o2 در آب مقطر آماده می شود .داده ها بر اساس میلی مول وزن بافت بیان می شود (FRAP value) (Hosseinzadeh and sadeghnia ,2005; Hosseinzadeh and sadeghnia ,2005a ; Iris and strain ,1996 ).<br />۲-۱۵-بررسی بافت بیضه<br />روش تهیه مقاطع بافتی بیضه<br />در این مرحله از کار نمونه های بافتی به مدت ۷۲-۴۸ ساعت در محلول ثبوتی فرمالین – سرم فیزیولوژی قرار داده شدند فرمول محلول ثبوتی فرمالین – سرم فیزیولوژی به قرار زیر است<br />آلدئید فرمیک تجاری: ۱۰۰ میلی لیتر<br />کلرور سدیم : ۹ گرم<br />آب مقطر : ۹۰۰ میلی لیتر<br />پس از تثبیت نمونه ها مراحل مختلف طی گردید که عبارتند از<br />آبگیری<br />بافت تثبیت شده مقدار زیادی آب دارد که می توان موجب اختلال در انجام مراحل تهیه مقطع شود آب موجود در بافت در طی مرحله آبگیری گرفته می شود در این مرحله نمونه ها با بهره گرفتن از الکل اتیلیک آبگیری می شوند بدین منظور از الکل اتیلیک با غلظتهای صعودی استفاده می شود که به ترتیب شامل الکل ۷۰و ۸۰و ۹۰ و دو ظرف الکل مطلق می باشند مدت زمان لازم برای قرار دادن نمونه ها در هر ظرف در داخل انکوباتور حدود ۱ ساعت است<br />شفاف سازی<br />الکل اتیلیک قابلیت اختلاط با پارافین مذاب را ندارد بنابراین بافت آبگیری شده قبل از مرحله آغشتگی در ظرف محتوای گزیلول به مدت ۳۰ دقیقه (در داخل انکوباتور) و در ظرف محتوای روغن سدر از شب تا صبح (در خارج از انکوباتور) قرار داده شد .<br />آغشتگی با پارافین<br />قبل از قرار گرفتن در پارافین نمونه ها به مدت ۳۰ دقیقه در گزیلول (در داخل انکوباتور) قرار داده شدند و پس از آن در ۳ ظرف حاوی پارافین مذاب ۵۶-۵۵ درجه سانتی گراد(در داخل انکوباتور) قرار گرفتند پس از ۴ ساعت نمونه ها از پارافین خارج شدند<br />مجموعه این سه مرحله پاساژ بافت نامیده می شود<br />قالب گیری<br />پس از طی مراحل پاساژ بافت نمونه ها با بهره گرفتن از پارافین مذاب قالب گیری شدند نمونه بافتی از سطحی که برای برش در نظر گرفته شده بود در قالب قرار داده شده و سپس پارافین مذاب درون قالب ریخته شد پس از سرد شدن پارافین و منجمد شدن آن قالب ها جدا شدند.<br />برش بافتی<br />بعد از مرحله قالب گیری و جدا کردن قالب ها اقدام به برش بافتی گردید بدین منظور با بهره گرفتن از دستگاه میکروتوم برش هایی با ضخامت ۶ میکرون تهیه شده و در بن ماری ۵۰ درجه سانتی گراد قرار داده شدند سپس با بهره گرفتن از لام های آغشته به چسب آلبومین، نمونه های مورد نظر از سطح آب برداشته شدند لام ها حداقل به مدت ۲۴ ساعت در هوای آزمایشگاه باقی ماندند تا کاملا خشک شوند بدین ترتیب نمونه های بافتی برای انجام رنگ آمیزی و مطالعات بافتی آماده شدند.<br />۲-۱۶ رنگ آمیزی<br />برای رنگ آمیزی برش های بافتی از رنگ های هماتوکسیلین، ائوزین وآهن وایگرت استفاده شد.<br />۲-۱۶-۱ رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین<br />هماتوکسیلین و ائوزین به ترتیب برای رنگ آمیزی هسته و سیتوپلاسم به کار می روند مواد لازم در این رنگ آمیزی عبارتند از<br />گزیلول<br />الکل اتیلیک با غلظت های ۷۰ درصد تا مطلق<br />اسید الکل</p>