در حوزه علوم اجتماعی مفاهیم و تعاریف نسبت به علوم طبیعی اهمیت راقیتری دارند. بنابراین در علوم اجتماعی قبل از هر چیز باید مفاهیم و تعاریف را با دقت بسیار مورد بحث و تحقیق قرار داد تا در نهایت بنیان گزارههای خود را بر پایه مفاهیم و تعاریف مشخصی بنا نهیم. مفاهیم و تعاریف در حکم مواد اولیه و مصالح ساختمان هستند و نوع استدلالها و قضاوت ما در گزارههای مربوط به این مفاهیم و تعاریف در حکم مهندسی این ساختمان است. ناگفته پیداست بنا نهادن برجی عظیم و ارائه نظریه جامع و هماهنگ درخصوص بحث ما نیز مستلزم رعایت هر دو مرحله است. هم میبایست مفاهیم و تعاریف مربوط را بهدقت مورد تحقیق قرارداد و هم در مهندسی آن بایستی رعایت همه جوانب را داشت.
شاید گفته شود اگر در حوزه مفاهیم و تعاریف به یک نتیجه معین و مطلوبی برسیم که مورد قبول دیگران نیز باشد دیگر نباید اختلافی در میان باشد. اگر از اشتباه تعریف واحدی لااقل در حوزه اصطلاحی آن ارائه دهیم و مرزهای آنرا با مفاهیم مشابه پررنگ و قاطع رسم کنیم و همزمان مفهوم موضوع معامله را نیز برای همگان مشخص سازیم دیگر نباید در نتایج بحث مربوط به اشتباه در موضوع معامله اختلافی داشته باشیم. لیکن حتی اگر در این خصوص کاملاً قرین توفیق باشیم که نخواهیم بود، در حوزه مهندسی و استدلالهای مربوط به گزارههای بحث، ما قهراً به نتایج مختلفی میرسیم. شاید بتوان اثر ارزشهای دینی و اجتماعی، ایدئولوژیها و اعتقادات قومی و تربیتهای متفاوت را در حوزه اول محدود کرد، اما در حوزه مهندسی نظریه اشتباه، چگونه میتوان اثر این عوامل مهم را چه در تصویب قوانین مختلف و صدور آراء متفاوت و چه در تحلیلهای محقق نسبت به همه اینها محدود کرد؟
بیشک نگرش یک حقوقدان ایرانی مسلمان شیعی و رد و تأییدهای وی درخصوص گزارههای مختلف نظریه اشتباه با نگرش یک حقوقدان فرانسوی مسیحی کاتولیک و یا با نگرش یک حقوقدان انگلیسی مسیحی پروتستان تفاوتهای زیادی دارد. در حوزه مفاهیم و تعاریف، این اختلاف نگرشها قابل کنترل و کاسته شدن هستند اما در حوزه گزارههای مربوط به این مفاهیم و تعاریف که پیوسته بر مدار استدلالها و قضاوتهای مختلف در حال تغییر و تحول هستند این کنترل و کاستن، نهتنها مطلوب بلکه ممکن هم نیست. اگر در این فصل در مفاهیم و تعاریف اصلی موضوع رساله، اختلاف چندانی در حقوق ایران، فرانسه و انگلستان به چشم نمیخورد و ما هم درصدد رفوکردن این اختلافها هستیم ناشی از درک این واقعیت است.
پرداختن به مفاهیم و تعاریف بحث علاوهبراین از جهت دیگری نیز مهم است. چنانکه میدانیم دادرس در فهم و تفسیر خود از مقررهای خاص، مثلاً ماده ۱۹۹ و ۲۰۰ قانون مدنی، میتواند به چهار دلیل عمده تکیه کند؛ دلایل زبان شناختی،[۱۳۹] سیستمی،[۱۴۰] فرجام شناختی/ ارزشی[۱۴۱] و فرامقولهای.[۱۴۲] در حقوق نیز همچون ادبیات زبان فرمانروا است.[۱۴۳] بنابراین تدقیق در مفاهیم و تعاریف بحث، ما را در پرداختن به دلایل زبانشناختی بحث یاری میدهد. وانگهی چنانکه در علم اصول آموختهایم، اگر در قانون یک اصطلاح فنی خاص بهکار رود باید آنرا حمل بر معنای فنی و تخصصی خاص آن کنیم؛ چه این اصطلاح فنی خاص، حقوقی باشد یا غیر حقوقی. بنابراین چون در مواد مربوط به اشتباه و همچنین آراء صادره و سایر منابع مربوط نیز باید این اصل را رعایت کرد، لذا لاجرم باید تعاریف اصطلاحی و فنی مفاهیم اصلی موضوع رساله را مورد تدقیق و تحقیق قرار دهیم.
در دلایل زبانی یا لفظی نزد اصولیین، ظاهر یا ظهور لفظ دارای اصالت است. توضیح آنکه از منظر اصولیین لفظ به پنج شکل می تواند بر معنا دلالت کند. نخست، نص است. در نص لفظ به شکل حقیقی بر معنا دلالت میکند و احتمال خلاف آن نمیرود «قل هو الله احد». دوم ظهور است. دلالت لفظ در ظهور نسبت به نص از درجه پایینتری برخوردار است و به طور ظنی و نه قطعی بر معنا دلالت میکند. از میان دو احتمال راجح و مرجوح، معنای راجح، معنای ظاهر است «و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین» (حجر ۱۵/۱۹). سوم اجمال است. در اجمال لفظ به طور مساوی بر دو معنا دلالت دارد (مانند پاسخ «من بنته فی بیته» در جواب این سؤال که جانشین پیامبر کیست؟). چهارم تأویل است. در تأویل معنای مرجوح معنای مؤوّل است (مانند تأویل عرفانی آیه و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین). پنجمین نوع دلالت لفظ بر معنا، اشعار است. در اشعار لفظ به صورت بسیار ضعیفی بر معنا دلالت میکند (مانند تبادر معنای مسجد شیخ لطفالله با شنیدن نام لطفالله).[۱۴۴]
از اصل ظهور (مهمترین اصل لفظی در اصول) ما دو نتیجه میتوانیم بگیریم اول آنکه اگر شک شود قانونگذار معنای ظاهری کلام خود را اراده کرده است یا معنای دیگری را، باید سخن قانونگذار را حمل بر معنای ظاهر کنیم اگرچه مقصود او معنای غیر ظاهر باشد. بنابراین نتیجه تفسیر لفظی مواد ۱۹۹ و ۲۰۰ قانون مدنی حسب اصل ظهور با نتیجه تفسیر سیستمی یا ارزشی این مواد میتواند متفاوت باشد. نتیجه دوم آنکه اگر فردی کلامی را بیان داشت و بعد مدعی اشتباه شد باید کلام او را ابتداً حمل بر معنای ظاهر کنیم.
دلایل زبانی و لفظی منحصر به ظهور نمیباشند. دلیل سکوت و مانند آن نیز از عِداد دلایل لفظی هستند که ما در اثنای رساله سعی خواهیمکرد درخصوص اشتباه به این دلایل توجه داشته باشیم. اکنون با توجه به این مقدمه، ابتدا به بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی اشتباه میپردازیم (گفتار نخست)، سپس مفاهیم مشابه اشتباه را با تأکید بر دو مفهوم جهل و شبهه دنبال میکنیم (گفتار دوم) و در نهایت مفهوم موضوع معامله را مورد کنکاش قرار میدهیم (گفتار سوم).
گفتار نخست: مفهوم اشتباه
نیک دانستیم که اصطلاح تخصصی اشتباه در متون حقوقی اعم از قانون، آراء، دکترینها و غیره میبایست در همان معنای فنی و تخصصی خودش بهکار رود. بر این اساس و دلایل دیگری که از نظر گذشت، پرداختن به مفهوم و تعریف اصطلاحی اشتباه موجه و ضروری میباشد. بنابراین اگرچه میبایست به مفهوم لغوی اشتباه نیز نظر داشته باشیم، اما بدون شک آنچه مهمتر است مفهوم فنی و تخصصی این واژه است. ازاینرو مفهوم اصطلاحی اشتباه وزن و توجه بیشتری را به سمت خود جلب میکند، همچنانکه درخصوص مفاهیم دیگر یعنی مفاهیم مشابه اشتباه و نیز مفهوم موضوع معامله، تمرکز اصلی بر معنای اصطلاحی و تخصصی آنها است.
مبحث نخست: مفهوم لغوی
در زبان فارسی اشتباه در معانی مختلفی از جمله سهو و خطا، مانند شدن، بازنشناختن، بازندانستن، نهفته ماندن، پوشیده شدن[۱۴۵] و نیز چیزی را بهغلط عوض چیزی گرفتن بهکار رفته است.[۱۴۶]
اشتباه که خود یک واژه عربی است بر وزن افتعال مصدر ثلاثی مزید «شبه» میباشد. در کتب لغت عربی این واژه در معانی مختلفی بهکار رفته است که با مراجعه به معروفترین این کتب اهم این معانی را بیان میداریم. در کتاب العین فراهیدی ذیل واژه شبه آمده است «الشبه: ضرب من النحاس یلقی علیه دواء فیصفر و سمی شبها، لانه شبه بالذهب و فی فلان شبه من فلان و هو شبهه و شبهه، ای شبیهه. و تقول: شبهت هذا بهذا (وأشبه فلان فلانا) و قال الله عزوجل: آیات محکمات هنّ ام کتاب و أخر متشابهات، أی یشبه بعضها بعضها… و اشتبه الامر ای اختلط». در این کتاب در ارتباط با واژه «مبهم» چنین آمده است «ابهم الأمر ای اشتبه، لایعرف وجهه». ذیل مدخل خول هم در این کتاب آمده است که کل شیء اشتبه فهو مخیل.[۱۴۷] چنانکه گفتیم ریشه اشتباه شبه است و نباید با شبح خلط شود. «شبح؛ الشبح: ما بدا لک شخصه من الخلق، یقال: شبح لنا ای مثل».[۱۴۸] جمع شبح اشباح است درحالیکه جمع شبه اشباه است.
واژه شبه در نهایه ابن أثیر نیز چنین شرح داده شده است «شبه فی صفه القرآن (آمنوا بمتشابهه و اعملوا بمحکمه) المتشابهه ما لم یتلّق معناه من لفظه، و هو علی ضربین… و فیه انه نهی أن تسترضع الحمقاء فان اللبن یتشبه، ای ان المرضعه اذا ارضعت غلاما فانه ینزع الی اخلاقها فیشبها و لذلک یختار للرضاع العاقله الحسنه الاخلاق، الصحیحه الجسم».[۱۴۹] در لسان العرب ذیل مدخل شبه چنین بیان شده است که الشبه و الشبه و الشبیه: المثل و الجمع أشباه و أشبه الشیء الشی: ماثله… و المشتبهات من الامور؛ المشکلات، و المتشابهات: المتماثلات و التشبیه التمثیل… و بینهم أشباه أی أشیاء یتشابهون فیها و شبه علیه: خلط علیه الامر حتی اشتبه بغیره.[۱۵۰]
برخی از لغویین دیگر نیز گفتهاند که شِبه و شَبَه لغتان بمعنی، یقال هذا شبهه أی شبیه و بینهما شبه بالتحریک و الجمع مشابه علی غیر قیاس کما قالوا محاسن و مذاکیر و الشبهه الالتباس… .[۱۵۱] شیخ طریحی نیز در کتاب معروف خود مجمع البحرین چنین گفته است «قوله تعالی تشابهت قلوبهم ای أشبه بعضها بعضا فی الکفر و الفسق… و سمی الشبهه شبهه لانها تشبه الحق… و شبهت الشی بالشیء: اقمته مقامه بصفه جامعه بینهما و منه المشابهه و هی المشارکه فی معنی من المعانی… و اشتبهت الامور و تشابهت: التبست فلم تتمیز و لم تظهر و منه اشتباه القبله و نحوها».[۱۵۲] زبیدی که از ائمه لغویین است در ذیل واژه لبس مینویسد «عن ابیعباد اللُبسه (بالضم الشبهه)، لبس الامر علیه، اذا شبهه علیه و جعله مشکلاً و اللبس اختلاط الظلام».[۱۵۳] ایشان در ذیل خود واژه شبه آوردهاند که الشِبه بالکسر و التحریک ج اشباه… و تشابها و اشتبها کل منهما الاخر حتی التبسا… (و الشبهه بالضم الالتباس و) ایضاً (المثل) تقول انی لفی شبهه منه (و شبه علیه الامر تشبیها لبس علیه) و خلط.[۱۵۴]
از آنچه گذشت و با توجه به کتب لغوی معروف دیگر مانند صحاح جوهری، قاموس محیط فیروزآبادی میتوان گفت که اشتباه در زبان عرب در معانی مختلفی مانند خلطکردن دو یا چند امر (اختلاط)، مبهم ماندن امری (ابهام)، تخیّل کردن امری (خیال)، مانند گرفتن نادرست امری (متشابه و مثل) و نادرست پنداشتن امری (لبس و التباس) بهکار میآید. در هر یک از این معانی فرد اشتباهکننده علم به اختلاط و ابهام و خیال و مثل و مانند بودن و نیز التباس ندارد و لذا دچار اشتباه میگردد. مشکل چنین فردی نیز به فقدان علم او برمیگردد، فقدان علمی که او خود از آن خبر ندارد و لذا این مشکل دوصد چندان است، لذا امر مشتبه را امر مشکل گفتهاند «…و المشتبهات من الامور ای المشکلات». صیغه ماضی اشتباه، اشتبه و صیغه مضارع آن یشتبه است (اشتبه، یشتبه، اشتباه) و لذا وقتی عرب میخواهد بگوید علی در معامله دچار اشتباه شد میگوید اشتبه «علی» علی العقد یا اشتبه علی امر العقد.
شایان ذکر است امروزه اغلب حقوقدانان عربزبان در بحثهای تخصصی از واژه غلط بهجای واژه اشتباه استفاده میکنند. در زبان فرانسه شایعترین واژه در مقابل اشتباه واژه «Erreur» میباشد. انگلیسیزبانان نیز برای اشتباه از واژه «Mistake» بهره میجویند. در زبان انگلیسی این واژه در دو معنای فعلی و اسمی بهکار میرود. در معنای فعلی معادلMake an error, Confuse, Be wrong, Misinterpret, Misunderstand, Misjudge, Err, Misapprehend و در معنای اسمی معادل Inaccuracy, Error, Fault, Blunder بهکار میرود.
از آنچه در ذیل واژه اشتباه در بالا آمد چند نکته شایان ذکر است. نخست آنکه در زبان انگلیسی نیز اشتباه در معانی زیادی مانند اشتباه بودن، اشتباه کردن، تفسیر نادرست کردن، نادرست فهمیدن، گیج شدن، مرتکب خطا شدن، باور و برداشت نادرست، نادرست داوری و قضاوتکردن و… بهکار میرود. دوم آنکه برخلاف معنای اصطلاحی اشتباه که حکایت از مفهومی منجّز و قاطع دارد، مفهوم لغوی آن مفهومی مشکک است بهنحویکه متصف به اشتباه بزرگ و کوچک و… میشود. قرارگرفتن کلمهBlunder بهمعنای اشتباه احمقانه، در ردیف کلمات مترادف اشتباه حکایت از این مفهوم مشکک اشتباه دارد. سوم آنکه اشتباه که از اسماء قابل شمارش است میتواند در اثر بیاحتیاطی و یا هر چیز دیگری مانند فریب ایجاد گردد.
مبحث دوم: مفهوم اصطلاحی
هرچند قانون مدنی ایران درخصوص مفهوم اصطلاحی اشتباه تعریفی بهدست نداده است لیکن اساتید تعاریف مختلفی از این مفهوم بیان داشتهاند. استاد مصطفی عدل در کتاب حقوق مدنی خود گفتهاند: «اشتباه تصوّر غلطی است که انسان از شیء پیدا میکند».[۱۵۵] این تعریف بهرغم مختصر بودن، درواقع بیانی از تعریف لغوی اشتباه است و خیلی عام و کلی است و نمیتواند ما را به مقصود برساند. ایشان در همین بحث حد اعلی اشتباه را جهل دانستهاند، بیانی که از نظر ما اصلاً توجیهی ندارد، چراکه اولاً اشتباه یک مفهوم منجّز است و بهمانند مفاهیم مشکک متصف به حد اعلی یا حد ادنی نمیگردد. دوم آنکه اشتباه خود نوعی جهل است اما جهل مرکب و اگر قرار بود توضیحی ولو با تسامح از اشتباه بیان میکردند میبایست میگفتند حد اعلی جهل اشتباه است و نه اینکه حد اعلی اشتباه جهل است.
بعد از ایشان، استاد بروجردی عبده اگرچه تعریفی از اشتباه بهدست نمیدهد لیکن از بیان ایشان چنین استنباط میشود که ایشان نیز مانند برخی از اساتید کشور اشتباه را دارای درجاتی میدانند و به تعبیری آنرا مشکک پنداشتهاند. ایشان در کتاب حقوق مدنی خود گفتهاند «اشتباه بهاعتبار موارد فرق میکند. در بعضی موارد ممکن است به اندازهای باشد که رضا را از بین ببرد و بعضی اوقات به اندازهای است که رضا را معلول می کند. در بعضی موارد بهحدی است که نه موجب فقدان رضا و نه آنرا معلول میسازد».[۱۵۶] اصولاً اشتباه یعنی تصوّر خلاف واقع و هرچند ممکن است میزان تخطّی و تخلّف از واقع کم یا زیاد باشد، لیکن همه اینها اشتباه است و خود اشتباه یک مفهوم منجّز است و قابل اتصاف به کم یا زیاد نیست. بنابراین اگرچه در بسیاری از مباحث روزمره و در محاورات عمومی ما با اصطلاحاتی مانند اشتباه کوچک یا بزرگ و یا اشتباه قابل بخشش یا غیر قابل بخشش مواجه میشویم، در حقوق اشتباه، اشتباه است و کوچک و بزرگ یا کم و زیاد ندارد. اشتباه یعنی تصوّر خلاف واقع و البته بسته به موضوع این اشتباه، اثر حقوقی آن میتواند متفاوت باشد.
بنابراین تعبیر استاد بروجردی عبده مبنیبر اندازهگیری اشتباه اصولاً نادرست است و شاید بهخاطر همین تصوّر نادرست از مفهوم منجّز اشتباه، ایشان در برخی مصادیقِ اشتباه قائل به عدم نفوذ شدهاند، چراکه ایشان معتقدند اگر اشتباه به اندازهای باشد که رضا را معلول سازد موجب عدم نفوذ قرارداد میگردد. برخی اساتید[۱۵۷] دیگر نیز قائل به تشکیکی بودن این مفهوم شدهاند به طوریکه در تعریف اشتباه گفتهاند «اشتباه تصوّر باطلی است که شخص نسبت به امری دارد و بسته به درجه و میزان قوت و ضعف آن، در عقد تأثیر میگذارد». این تعریف نیز هم کلی است و هم قائل به تشکیکی بودن مفهوم اشتباه شده است. صرفنظر از کلی بودن قسمت نخست این تعریف، در قسمت دوم مؤلف میبایست میگفت و بسته به موضوع اشتباه اثر آن در عقد متفاوت خواهد بود.
اگر موضوع اشتباه در تعریف استاد مصطفی عدل «شیء» بود و در تعریف دوم «امر» میباشد، در تعریف استاد شایگان هر دوی اینها است چراکه ایشان گفتهاند «اشتباه تصوّر باطلی است که شخص از امور یا اشیاء دارد».[۱۵۸] این تعریف نیز عیب کلی بودن تعاریف گذشته را دارد، هرچندکه با جمع «امور و اشیاء» دو تعریف فوق را با هم جمع کرده است.
استاد امامی هم بدون ارائه تعریفی از اشتباه، از تصوّر غلط سخن به میان میآورد.[۱۵۹] دکتر شهیدی در تعریف اشتباه گفتهاند «اشتباه در اصطلاح عبارت است از خطا در شناخت و اعتقاد برخلاف واقع».[۱۶۰] این تعریف نیز بسیار عام و کلی است و مفید فایده نیست، هرچند نسبت به تعاریفی که گذشت متفاوتتر است، چراکه از خطا در شناخت و اعتقاد برخلاف واقع سخن بهمیان آورده است.
استاد صفایی نیز درخصوص اشتباه گفتهاند «اشتباه بهطورکلی تصوّر غلطی است که آدمی از چیزی دارد و در مبحث معاملات عبارت است از تصوّر نادرست معاملهکننده درباره یکی از ارکان و عناصر عقد».[۱۶۱] امتیاز این تعریف نسبت به تعاریف دیگر کلی نبودن آن است و اختصاص یافتن آن به بحث معاملات است. البته بایستی مراد از عقد را عقد و ایقاع دانست، چراکه ایشان گفتهاند در مبحث معاملات اشتباه عبارت است از تصوّر نادرست درباره عناصر عقد و پر واضح است که معاملات اعم از عقد و ایقاع است و لذا بهکار بردن عقد در این تعریف از باب غلبه و یا احیاناً تسامح است و نه از باب احتراز از ایقاع. این تعریف مزیت دیگری نیز دارد و آن اینکه در این تعریف تصوّر نادرست را به معاملهکننده نسبت داده است و معاملهکننده میتواند هر یک از دو طرف عقد باشد و از این حیث نسبت به تعاریف دیگر دقیقتر است. قابل توجه آن است که این استاد عالیقدر در ادامه این بحث برخلاف برخی از اساتید سخن از اندازه و میزان اشتباه بهمیان نمیآورند بلکه معتقدند اشتباه بسته به اهمیت آن میتواند دارای آثار متفاوتی باشد.
توصیف اشتباه به اشتباه با اهمیت و کم اهمیت از یک طرف و تقسیم اشتباه بر اساس موضوع آن حاکی از آن است که این استاد مفهوم اشتباه را بهدرستی، یک مفهوم منجّز و نه مشکک بهحساب آوردهاند. ایشان بر اساس اینکه موضوع اشتباه عناصر مهم و اساسی قرارداد باشد یا عناصر کم اهمیت، اشتباه را به اشتباه مهم و غیر مهم تقسیم کردهاند که اثر اشتباه اول را بطلان و اثر نوع دوم اشتباه را خیار فسخ میدانند. استاد کاتوزیان نیز در تعریف اشتباه گفتهاند «اشتباه پندار نادرستی است که انسان از واقعیت پیدا میکند».[۱۶۲] بدون شک واژه واقعیت از واژگان امور یا اشیاء مناسبتر و رساتر است اما درخصوص اشتباه در قراردادها ناکافی و عام است. ایشان در ادامه گفتهاند در حقوق نیز اشتباه معنای خاص ندارد و بهاعتبار موضوع آن در زمره مسائل این علم قرار میگیرد.
برخی از مؤلفان نیز بدون اینکه خود تعریفی از اشتباه بهدست بدهند یا بهطورکلی از آن غفلت کردهاند و آنرا مفروض یا غیر ضروری دانسته اند، و یا به ذکر تعاریف دیگران از اشتباه بسنده کردهاند.[۱۶۳] بهاعتقاد اینجانب از میان تعاریف حقوقدانان قدیمی و معاصر ایران تعریف استاد صفایی درخصوص اشتباه در قراردادها مقدم بر همه میباشد و تعاریف دیگر یا نوعاً کلی و عام میباشند و یا حکایت از درک نادرست از مفهوم اشتباه دارند.
برخی محققین مصری[۱۶۴] با اعتراف به اینکه در فقه اسلامی درخصوص اشتباه نظریه متکاملی برخلاف اکراه و تدلیس نداریم و علت آنرا ماهیت فقه اسلامی و موضوعی بودن مباحث فقه میدانند، معتقدند که میتوان تمام مسائل مربوط به ارکان و شروط اشتباه را از خلال مباحث و نظریههای مختلف فقه اسلامی استنباط و استخراج کرد. ایشان در تعریف اشتباه از عبارت کوتاه «توهم غیر الواقع» استفاده کردهاند. عبارتی که اگر موجز است اما بسیارکلی و عمومی است. درواقع ایشان همانند دیگران به تعریف عام اشتباه پرداختهاند و تعریف خاصی از اشتباه در قراردادها ارائه ندادهاند. البته کلمه توهم هم به نظر ما محل ایراد است چراکه توهم چنانکه خواهیم دید مبتنی بر هیچ ملاک و اساسی نیست و بایسته بود از کلمه تصّور و یا اعتقاد استفاده میشد. ایشان در ادامه این توهم غیر واقع را به دو صورت دانستهاند؛ اول آنکه امری درست را به توهم غلط بیاندیشند، و دوم آنکه امری غلط را به توهم درست بپندارند.
استاد الیاس ناسیف نیز در تعریف اشتباه گفته است « قانون اشتباه را تعریف نکرده است و آنرا برعهده حقوق نهاده است و اگرچه تعاریف متعدد است لیکن همه آنها به یک ملاک واحد ختم میشود و آن اینکه اشتباه یک حالت نفسانی و یک توهم غیر واقعی است».[۱۶۵] ایشان درخصوص اشتباهی که اراده را معیوب میسازد میگویند «این اشتباه همان عدم هماهنگی قصد حقیقی با ظاهر تعهد یا نتایج آن در قرارداد است».[۱۶۶] سؤالی که در اینجا به ذهن خطور میکند این است که آیا این تعبیر الیاس ناسیف بیان دیگری از تعبیر گُدمه و ژوسران است که میگویند «این اشتباه همان تعارض بین دو اراده واقعی و اعلام آن است»؟[۱۶۷] تعبیر اخیر یعنی اختلاف میان دو اراده باطنی و اراده ظاهری درخصوص اشتباه، که سالی نیز آنرا به نقل از ژوسران آورده است، در حقوق ما تازگی دارد. به نظر میرسد این تعبیر بهرغم جذابیتش چندان دقیق نیست، چراکه اگر ما قائل به وجود دو اراده باشیم، یکی اراده باطنی و یکی اراده ظاهری، صرفنظر از اینکه کدام یک باید ملاک عمل قرار بگیرد و اراده حقیقی تلقّی شود، اشتباه به دو صورت میتواند رخ دهد:
نخست اشتباه در اراده باطنی رخ دهد. بهعنوان مثال فردی که دو خودروی پژو پارس و پژو ۴۰۵ دارد و بعد از اعمال سهمیهبندی بنزین تصمیم به فروش پژوی پر مصرفتر میگیرد و بهاشتباه فکر میکند پژو ۴۰۵ پرمصرفتر است لذا فروش پژو ۴۰۵ خود را ایجاب میکند. در این مثال قصد واقعی فروشنده فروش پژوی پرمصرف (پژو پارس) بوده است و نه کممصرف (۴۰۵)، ولی به دلیل اشتباه و یک تصوّر باطل که چون پژو پارس گرانتر است پس کممصرفتر است، تصمیم بر فروش پژو ۴۰۵ میگیرد. در این مثال در اراده باطنی اشتباه رخ داده است، درحالیکه میان اراده باطنی، تصمیم بر فروش پژو ۴۰۵ و اراده ظاهری، اعلام اراده باطنی هیچ اختلافی به چشم نمیخورد.[۱۶۸]
دوم اشتباه در اراده ظاهری است. در مثال فوق اگر فرد بهواقع بداند که باید پژو پارس پرمصرفتر را بهفروش برساند و نه ۴۰۵ را، اما بهاشتباه در حین معامله آنچه را که بر زبان میآورد پژو ۴۰۵ باشد، اینجا اشتباه در اراده ظاهری رخ داده است و تنها در مورد اخیر (اشتباه در اراده ظاهری) است که میان اراده باطنی و اراده ظاهری اختلاف و تغایر وجود دارد. بنابراین تعبیر و تعریف اشتباه به تغایر میان دو اراده باطنی و ظاهری تعریف جامعی نیست و فقط برخی اشتباهات را در برمیگیرد و به تعبیر اصولیین تعریف به اخص است و لذا مورد قبول ما نیست. البته الیاس ناسیف این تعریف را به شکل دیگری مورد نقد قرار میدهد. ایشان میگوید «لکن الفقه الحدیث لایقبل بهذا المفهوم للغلط، لان اختلاف التعبیر عن حقیقه القصد، من شانه أن یبحث مسأله وجود الاراده لاصحتها، کما و ان الغلط قد یقع فی التعبیر عن الاراده الظاهره ذاتها. و الغلط الذی یقع فی الاراده ظاهره لیس هو مغایرتها للاراده الباطنه، بل هو غلط فی التعبیر عن الاراده ذاتها، ای فی الاراده الظاهره».[۱۶۹]
تعریف استاد سنهوری هم درخصوص اشتباه جالب توجه است. ایشان در الوسیط گفتهاند «حاله تقوم بالنفس تحمل علی توهم غیر واقع بان تکون هناک واقعه غیر صحیحه یتوهم الانسان صحیحاً، او واقعه صحیحه یتوهم عدم صحتها».[۱۷۰]
در حقوق فرانسه نیز بهمانند حقوق ایران و مصر قانون تعریفی از اشتباه بهدست نداده است، لیکن حقوقدانان تعاریف مختلفی ارائه کردهاند. جک گستن در کتاب دوره مفصل حقوق مدنی خود در ابتدای مبحث اشتباه میگوید اشتباه اعتقاد به درست بودن امری است درحالیکه آن امر نادرست است و یا اعتقاد به نادرست بودن امری است درحالیکه آن امر درست است. ایشان در ادامه میگوید بهتعبیر دقیقتر اشتباه عدم هماهنگی بین تصوّر ذهنی درخصوص صفت اصلی امر موضوع قرارداد و حقیقت آن صفت است.[۱۷۱] ایشان در کتاب مفهوم اشتباه در حقوق موضوعه کنونی میگویند: اشتباه اعتقاد به درست بودن امری نادرست یا نادرست بودن امری درست است.[۱۷۲] از میان این سه تعبیر، تعبیر اول و سوم که در حقیقت یک تعبیر هستند مانند تعبیر استاد سنهوری بسیار کلی و عمومی است. لیکن تعبیر دوم ایشان به جواب نزدیکتر است، هرچندکه معلوم نیست چرا موضوع اشتباه و عدم هماهنگی را منحصر به صفت اصلی امر موضوع قرارداد کردهاند؟!
تعریف «درست پنداشتن چیزی که نادرست است و برعکس» از شایعترین تعاریف اشتباه در حقوق فرانسه است.[۱۷۳] برخی دیگر گفتهاند «اشتباه یک نمایش نادرست یا غیر دقیق از واقعیت است».[۱۷۴] در این تعریف کلمه غیر دقیق در کنار کلمه نادرست بهکار رفته است و از این جهت گامی به جلو است، اما مانند تعاریف گذشته کلی است. اما کولین و کاپیتان با این بیان که «اشتباه یک پندار نادرست یا غیر دقیقی است که توسط یکی از متعاملین درخصوص عناصر قرارداد واقع میشود»[۱۷۵] نهتنها نقص کلی بودن تعاریف گذشته را برطرف میکنند، بلکه اشتباه را به طرفین قراداد محدود مینمایند.
این اختلاف تعاریف و تعابیر درخصوص اشتباه در حقوق کامانلا هم وجود دارد. در فرهنگ حقوقی بلاک در تعریف اشتباه آمده است «یک دریافت نادرست یا دلالت ناصحیح از بعضی چیزها، یک خطا یا بیتوجهی ناشی از یک چنین دریافت نادرستی».[۱۷۶] در ادامه در این فرهنگ به توضیح اشتباه راجع به وقایع (Mistake of fact) و اشتباه راجع به قانون (Mistake of law) پرداخته شده است. این فرهنگ معروف آمریکایی یک تعریف محصولی یا اسم مفعولی از اشتباه بهدست میدهد لیکن مانند اکثر تعاریف کلی و عمومی است. البته در این تعریف به نکته جدیدی میتوان دست یافت و آن اینکه اشتباه نهتنها یک دریافت و تلقّی نادرست از برخی امور است، بلکه سبب یک بیتوجهی و یا خطا در عمل میشود و این نکتهای است که ما نیز باید آنرا حتماً مدّنظر قرار دهیم. به تعبیر دقیقتر، اگر اشتباه محدود به حوزه فکر و اندیشه گردد و ما بخواهیم آنرا صرفنظر از آثار بیرونی آن بررسی کنیم، به بررسی یک فرایند ذهنی صِرف پرداختهایم که کمترین اثری در جهان خارج و روابط حقوقی اشخاص ندارد. در فرهنگ تجارت آکسفورد در تعریف اشتباه به عبارت «یک تلقّی نادرست یا اعتقاد غلط راجع به یک امر موضوعی (Matter of fact) یا یک امر حقوقی (Matter of law)»[۱۷۷] بسنده شده است. این تعریف چون تلقّی نادرست و تصّور غلط را محدود به دو امر موضوعی و حکمی کرده است نسبت به تعاریف دیگر ترجیح دارد. به نظر میرسد این تعریف از تعاریف بسیار جامع در حوزه اشتباه در حقوق، بهطورکلی باشد و البته ناظر به اشتباه در قراردادها بهطورخاص نیست.
تعبیر برخی از فرهنگهای دیگر[۱۷۸] به «تصوّر ذهنی مغایر با وضعیت و حالت درست» ما را به یاد تعابیر ژوسران و نیز الیاس ناسیف میاندازد. برخلاف حقوقدانان فرانسوی، در حقوق انگلیس حقوقدانان چندان تمایلی به ارائه تعریف از اشتباه ندارند. شاید این امر ناشی از روحیه عملگرایی ایشان باشد. روحیهای که نهتنها در این خصوص بلکه در زمینههای مختلفی، حقوق عملگرا و واقعگرا کامانلا را در مقابل حقوق عمیق و فلسفه مدار فرانسه قرار میدهد و شاید هم ناشی از پیچیده بودن مفهوم اشتباه در کامانلا[۱۷۹] باشد. درهرحال هر توجیهی که برای این امر وجود داشته باشد نباید ما را از جستجوی تعریف و یا تعابیر راجع به اشتباه در حقوق انگلستان منع کند.
در کتاب حقوق قراردادهای انسون، در ابتدای مبحث اشتباه در بیان ماهیت مسأله اشتباه مؤلف چنین مینویسد «اگر یک طرف یا دو طرف یک قرارداد دچار تلقّی نادرست یا سوء تفاهم گردند، در چنین شرایطی آنها مجاز خواهند بود تا ادعا کنند که قرارداد معیوب است، بر اساس این زمینه که اگر آنها واقعیات درست را میدانستند هرگز وارد چنین توافقی نمیشدند».[۱۸۰]
این مؤلف در تعریف اشتباه به تلقّی نادرست یا سوء تفاهم اکتفا کرده است و از این جهت میتوان گفت این تعریف بسیار کلی است، مگر آنکه گفته شود مؤلف درصدد تعریف نبوده است و تنها در مقام بیان برخی ویژگیهای اشتباه از جمله تلقّی نادرست یا سوء تفاهم بوده است. لیکن حتی اگر این توجیه پذیرفته شود، نمیتوان درخصوص قسمت اخیر این عبارت یعنی ملاک قبول ادعای اشتباه، تسامح بهخرج داد و بر مؤلف خرده نگرفت، زیرا چنانکه در مباحث آتی خواهد آمد، این ملاک که اگر فرد عالم به واقعیات میبود هرگز وارد معامله نمیشد ملاک صحیح و کارآمدی نیست.
چیتی در قراردادها،[۱۸۱] در مقدمه مبحث اشتباه بدون ارائه هیچ تعریفی از اشتباه به بیان اقسام اشتباه میپردازد. جالب توجه است که در هیچ قسمت از مبحث اشتباه (فصل پنجم) ما شاهد ارائه تعریفی از اشتباه نیستیم. تریتل حقوقدان معروف نیز در کتاب مهم خود، حقوق قراردادها،[۱۸۲] در فصل هشتم (اشتباه) تعریف خاصی از اشتباه بهدست نمیدهد. وی در ابتدا با بیان سخنان لرد اتکین[۱۸۳] در پرونده بل علیه برادران لور[۱۸۴] مبنیبر «بههرحال اگر اشتباه مؤثر باشد یا باعث نفی و رد اراده میگردد و یا در برخی موارد باعث امکان ابطال آن»،[۱۸۵] درصدد است میان دو اثر عمده اشتباه «بطلان و قابلیت ابطلال» فرق بنهد، ولیکن تعریفی از اشتباه بهدست نمیدهد. در کتاب حقوق قراردادهای انسون[۱۸۶] نیز بدون ارائه هیچ تعریفی فقط از عبارات سوء تفاهم[۱۸۷] و تلقّی نادرست[۱۸۸] سخن به میان آمده است.
اَتیِه نیز در کتاب بیع کالا[۱۸۹] تعریفی از اشتباه بهدست نمیدهد. البته برخی از محققان[۱۹۰] با تأکید بر اینکه اگر بخواهیم درصدد بیان ویژگیهای اشتباه و نه تعریف آن برآییم میتوان گفت اشتباه بهسادگی عبارت است از امری که ناشی از فقدان اراده واقعی میباشد، به بیان یکی از ویژگیهای مهم اشتباه پرداختهاند، امری که اگرچه تعریف اشتباه تلقّی نمیشود ولیکن از بسیاری از تعاریف ارائه شده ارزشمندتر است.
چنانکه گذشت برخی از حقوقدانان عبارت سوء تفاهم و تلقّی نادرست را درخصوص اشتباه استفاده کردهاند و عمده ایراد ما بر این تعابیر کلی بودن چنین عباراتی بود. جمعی از حقوقدانان نظام کامانلا[۱۹۱] با تعبیری دیگر به این ایراد اشاره کردهاند. ایشان با بیان اینکه کلمه اشتباه در اصطلاح فنی و حقوقی خود معنای بسیار محدودتری نسبت به اصطلاح عمومی اشتباه در کلمات روزمره دارد، درصدد تفکیک معنای تخصصی اشتباه از معنای عام آن بودهاند. ایشان معتقدند اگر یک فرد عادی وارد یک توافق و قراردادی گردد که این قرارداد مبتنی بر یک تلقّی نادرست بدیهی (اشتباه) باشد، چنین فردی بهخوبی تصوّر میکند که هیچ التزامی درخصوص این قرارداد ندارد. لیکن حقوق این چنین ساده به قضاوت نمینشیند و بهصرف اینکه اگر طرفین یا یکی از آنها عالم به وقایع میبودند وارد چنین توافقی نمیشدند، حکم به بطلان قرارداد نمیدهد.
ایشان با تأکید بر اختلاف معنای فنی و حقوقی اشتباه با معنای عمومی آن بهذکر مثالی پرداختهاند. در این مثال «الف» با «ب» بر سر خرید یک گاراژ در کنار جاده، که مجاور یک بزرگراه عمومی قرار گرفته است، به توافق میرسد. البته بهرغم اطلاع «ب»، «الف» نمیدانسته است که قرار است بهزودی با احداث یک گذرگاه فرعی بار ترافیکی بزرگراه از مسیر گاراژ تخلیه شود. در این مثال «الف» نمیتواند به استناد اشتباه، از اجرای قرارداد شانه خالی کند. اگر «الف» بهخاطر عبارات «ب» گمراه شده باشد، او میتواند به حق فسخ[۱۹۲] قرارداد دست یابد، البته نه بر اساس اشتباه بلکه بهخاطر اظهارات خلاف واقع و نادرست وی. درواقع اشتباه در معنای عمومی خود بدین معنا است که هر بیان «گمراهکنندهای» [۱۹۳]شامل یک «تلقّی نادرست»[۱۹۴] نیز میگردد، لیکن این بهمعنای جاری شدن «نظریه حقوقی اشتباه»[۱۹۵] نمیباشد.[۱۹۶]
درهرحال اکنون که تا حد زیادی با تعاریف و تعابیر حقوقدانان در ایران، فرانسه و انگلستان آشنا شدیم میتوان گفت در حوزه حقوق قراردادها اشتباه عبارت است از «اعتقاد غیر دقیق یا نادرست معاملهکننده از واقعیت (های) راجع به یکی از عناصر عمل حقوقی که میتواند دارای اثر حقوقی باشد یا نباشد». این تعریف از جهات مختلفی نسبت به تعاریف دیگر متفاوت است.
نخست آنکه این تعریف کلی و عام نیست و نهتنها اشتباهات غیر حقوقی را در برنمیگیرد، بلکه اشتباهات خارج از حوزه حقوق قراردادها را هم کنار میگذارد. دوم آنکه این تعریف جامع است، چراکه همه اشتباهات قراردادی را در برمیگیرد، چه اشتباه در عقود و چه اشتباه در ایقاعات. همچنین شامل همه اشتباهات اعم از اشتباه موجب بطلان، اشتباه موجب خیار و اشتباه بیاثر میباشد. حتی در غیر حقوق ایران شامل اشتباه موجب بطلان مطلق و اشتباه موجب بطلان نسبی نیز میگردد. بنابراین معتقدیم نباید نظریه اشتباه را محدود کرد و مانند برخی از حقوقدانان[۱۹۷] اشتباه موجب خیار (یا اشتباه مانع در حقوق فرانسه) را از ذیل نظریه اشتباه خارج سازیم، بلکه حتی باید اشتباهات بیاثر را هم در حوزه قراردادها ذیل نظریه اشتباه مطرح و مورد بحث قرار دهیم. ازاینرو معتقدیم تعریف پیشنهادی، جامع افراد و مانع اغیار است.
سوم آنکه در این تعریف از واژه اعتقاد استفاده شده است و نه از واژه های دیگر مانند شک، پندار و مانند آن. واژه اعتقاد گویای این است که فرد اشتباهکننده خالی الذهن نیست که دچار شک درخصوص واقعیت راجع به عمل حقوقی باشد، بلکه بر اساس دلایلی اعتقاد به واقعیت یا واقعیتهایی درخصوص عمل حقوقی پیدا کرده است اما درواقع اعتقادی نادرست و غیر دقیق (جهل مرکب). بنابراین نهتنها عبارت «اعتقاد غیر دقیق یا نادرست»، جهل بسیط (شک و شبهه) را از تعریف خارج میکند، بلکه گمان و پندار را هم که مفاهیمی متفاوت با شک و شبهه هستند از تعریف خارج میکند.[۱۹۸] وانگهی واژه اعتقاد هم منجّز بودن و هم حالت نفسانی اشتباه را میرساند.
چهارم آنکه در قسمت نهایی این تعریف آمده است که «میتواند دارای اثر حقوقی باشد یا نباشد». این قسمت تنها یک تأکید مبنیبر شمول اشتباه بر اشتباه مؤثر و غیر مؤثر نیست، بلکه درصدد بیان این مطلب است که اعتقاد خلاف واقع به مرزهای اندیشه محدود نمیشود و پا از اندیشه صِرف فرا مینهد و با ورود به عالم حقوق وارد عالم خارج میشود.
البته در عالم حقوق بسته به مورد و بر اساس نظامهای حقوقی مختلف این اعتقاد خلاف واقع میتواند از سوی محققین و حقوقدانان منشاء اثر باشد و یا هیچ اثر حقوقی نداشته باشد. درواقع اینکه دارای اثر حقوقی باشد یا نباشد فرع بر این است که این اعتقاد خلاف واقع تجلی بیرونی و ظهور عینی داشته باشد و قید نهایی تعریف بر این نکته اشعار دارد. پنجم آنکه این تعریف اعتقاد نادرست و غیر دقیق را مختص به طرفین معامله کرده است و لذا اشتباهات اشخاص ثالث را از دور خارج کرده است. آنچه تاکنون گفتیم راجع به تعریف اشتباه بهطورکلی در معاملات بود، اما درخصوص تعریف اشتباه در موضوع معامله باید بگوییم این اشتباه عبارت است از اعتقاد غیر دقیق یا نادرست معاملهکننده از واقعیت (های) راجع به موضوع معامله که میتواند دارای اثر حقوقی باشد یا نباشد. البته در این تعریف عبارت موضوع معامله نیاز به توضیح بیشتری دارد که در گفتار سوم همین فصل بهتفصیل به آن میپردازیم.
گفتار دوم: مفاهیم مرتبط[۱۹۹]
در کنار واژه اشتباه ما شاهد واژگان متعدد دیگری هستیم که مشابه این واژه هستند. این شباهت گاهی هم از جهت ظاهری است و هم از جهت معنایی، مانند شباهت اشتباه و شبهه. گاهی نیز فقط از جهت معنایی شباهت وجود دارد مانند شباهت اشتباه با جهل و سهو. بعضی از واژگانِ مشابه حتی میتوانند مترادف اشتباه باشند مانند غلط و برخی دیگر مانند «شبح» بهرغم شباهت، خود مفاهیمی کاملاً متفاوت با اشتباه هستند. برخی از مفاهیم مشابه، علاوهبر معنای لغوی خود دارای معنای اصطلاحی نیز میباشند و به اصطلاح اصولییون دارای حقیقت شرعیه و یا حداقل حقیقت متشرعه میباشند مانند شک و شبهه. برخی از این مفاهیم مانند جهل، بهلحاظ معنایی گسترهای فراتر از اشتباه را در بردارند و به تعبیر منطقیون میان آنها رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد.
- سادات فخر، سید علی، حجاب، ارزش یا روش؟ ، کتاب نقد، شماره ۱۷، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر ، ۱۳۷۹
- سجادی مهدی، هویت زن از منظر مدرنیسم، پست مدرنیسم و ما بعد پست مدرنیسم، فصلنامه ریحانه شماره ۳
- شباهنگ،ب . ملاحظاتی پیرامون جنبش فمنیسم ، انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۷۸ش
- شاهق حریری مهوش، ملکه های فراموش شده در اسلام و صداهای ناشنیده، مجله عالم و جامعه سال پانزدهم، شماره ۱۱۸
- صدیقی مرضیه، نگاهی به روند جهانی جنبش زنان و موقعیت زن، کتاب نقد، شماره ۱۲ مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ش
- فکور فاطمه، پایگاه اجتماعی و سیاسی زن، کتاب نقد، شماره ۱۲، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر ، ۱۳۷۹ش
- قنواتی جلیل، سیر تاریخی«حقوق زن» در قوانین موضوعه ایران، کتاب نقد، شماره ۱۷، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ ش
-
- مطیع ناهید، جامعه پذیری جنسی مانعی برای توسعه زنان، س ۳۰ ، شماره ۱۹۰، ۱۳۷۳ش
- مقدسی نجمه، خشونت علیه زنان، کتاب نقد، شماره ۱۲ مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ش
- نوابی نژاد شکوه، «خانواده معاصر» گونه شناسی و مشکلات آن، کتاب نقد، شماره ۱۷، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ش
- هالوب رناته، فوکو کرامشی، فمینیسم، ترجمه محسن حکیمی، مجله جامعه سالم، شماره ۲۲
- حقوق متقابل زنان و مردان : گفتگو با آیت الله سید محمد خامنه ای، کتاب نقد، شماره ۱۷، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۹ش
«وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ » یونس/۱۰
- -«یَأَیهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَه . . »النساء/۱ ↑
- -« فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ» الحجر/۲۹؛ ص/۷۲ ↑
- -«. . . فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا . . .»الروم/۳۰ ↑
- -« یَامَعْشرََ الجِْنِّ وَ الْانسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ ءَایَتىِ . . »الانعام/۱۳۰ ↑
- -«تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّتٍ تَجْرِى. . »النساء/۱۳ ↑
- -«وَ تَمَّتْ کلَِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِکلَِمَاتِهِ . . »الانعام/۱۱۵ ↑
- -«…إِنَّ أَکْرَمَکمُْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئکُمْ ..»الحجرات/۱۳ ↑
- - الروم/۲۱ ↑
- - الاعراف/۱۸۹ ↑
- -البقره/۱۸۷ ↑
- - ر.ک: فصل دوم ↑
- - ر.ک: فصل سوم ↑
- -ر.ک: اعتقاد به فرودستی زنان در جوامع مختلف از جمله انگلیس، فرانسه . . . ↑
- - النحل/۹۷ ↑
- - واژه فمینیسم را نخستین بار شارل فوریه، سوسیالیست قرن نوزدهم، برای دفاع از جنبش حقوق زنان به کار برد. ↑
- - Toril Moi ↑
- -, Feminist, Female , Feminine ↑
- - هام مگی و سارا گمبل، فرهنگ نظریه های فمنیستی /۱۵۹ ↑
- - انوشیروانی علیرضا، اصول و نظری های فمنیسم در غرب /۸۷ ↑
- - انوشیروانی علیرضا، اصول و نظری های فمنیسم در غرب /۳۹۸ ↑
- - انوشیروانی علیرضا، اصول و نظری های فمنیسم در غرب /۲۹۰ ↑
- - آبوت پاملا /کلر والاس جامعه شناسی زنان/۳۲۵ ↑
- - مشیرزاده حمیرا از جنبش تا نظریه اجتماعی:تاریخ دو قرن فمنیسم/۲۷۷ به نقل از
Rich , A.(1977) Of Woman Born : Motherhood as Experience and Institution. London .Virageo . p.57 ↑
- - ریک ویلفورد، فمنیسم، /۳۴ ↑
- - هام مگی و سارا گمبل،فرهنگ نظریه های فمنیستی /۱۴۱ ↑
- - همو /۱۲۵ ↑
- - همو /۱۲۱ ↑
در ابتدا سوء مصرف شیشه باعث می شود که تجربه های لذت بخش با شدت بیشتری احساس شوند. فرضا اگر شما از شنیدن یک موسیقی لذت می برید و محو آن می شوید شخصی که ماده محرک استفاده کرده است بر روی نت های آن موسیقی پا می گذارد و همراه با آن به پرواز در می آید!!
۲-۱۰-۱۲-تاثیر آمفتامین بر روی سیستم اعصاب مرکزی:
مصرف شیشه بر روی مغز و رفتار شخص نیز تاثیر می گذارد . در مدت کوتاهی به دلیل آشفتگی های ذهنی ، فراموشکاری ، مسئولیت ناپذیری ، پرخاشگری ، توهم و هذیان ، موقعیت اجتماعی و حتی روابط زناشویی فرد به خطرمی افتد . افزایش حرکت هاى فیزیکى ، نوعى حالت سرخوشى کاذب ، ناآرامى ، اضطراب و دلواپسى ، پرخاشگرى ، خشونت و رفتار خصمانه ، بیخوابى شدید ، پرچانگى ، تکرار حرف ها و کارهاى ساده ، تغییر ناگهانى در رفتار و گفتار و اختلال در درک نیز از تاثیرات روانی مصرف شیشه می باشد . مصرف کننده شیشه بمرور زمان دچار سایکوز میشود و علائمی مشابه بیماران شدید روانی (اسکیزوفرنی) از او سرمیزند ، بخصوص دچار توهمات شنوائی ، بینائی و پوستی میشود ، توهمات شیشه به گونه ای است که بیان آن ها کار ساده ای نیست ، معتادین به شیشه پس از گذشت مدتی از مصرف آن ، شدیداً بدبین می شوند ، همه مردم را دشمن خود می دانند ، تصور می کنند در همه جا مشغول پاییدن او هستند ، فکر می کنند حتی در خانه اش او را کنترل می کنند ، به نزدیک ترین افراد خانواده خود شدیداً بدبین می شوند ، اگر متاهل باشد به همسر خود بدبین می شود حتی فکر می کند که فرزندانش متعلق به او نیستند ، وقتی با او صحبت می کنند هرگز حاضر نیست حرف و صحبت دیگران را بپذیرد و تایید کند ، فکر می کند همه اشتباه می کنند و فقط اوست که درست فکر می کند ، آنها رفتارهای خشونت آمیز پیدا می کنند . مواردی از دعواهای شدید خانوادگی ، تصادفات رانندگی و جنایتهای لحظه ای از این افراد گزارش شده است .
-افزایش فعالیتهای فیزیکی
-بی خوابی و کاهش میل به خواب ، بیداری بیش از حد
-سر گیجه
- لرزش
- اضطراب و دلهره، حملات ترس
- خطای دید و خطای لامسه، سوءظن، توهم، سوءظن شدید(اجباری تکرار شونده) و دیگر حالات(فتحی، ۱۳۸۹،ص۳۱۰)
با وجود آنکه متامفتامین باعث آزادسازی مقادیر زیادی از دوپامین و ایجاد حس سرخوشی شدید و طولانی مدت می شود، اما به سرعت گیرنده های عصبی دوپامین را از بین برده و تجربه دوباره سرخوشی را غیر ممکن می کند. استفاده طولانی مدت و بی رویه متامفتامین به روان پریشی منجر می شود که معمول ترین بیماری های روانی مت، پارانوئید و توهم است که در موارد خاص به مرگ هم منجر می شود.
برای روشن شدن میزان خطر و عوارض مصرف این ماده؛بسیاری از مصرف کنندگان این ماده محرک که برای درمان به کلینیک های درمانی مراجعه کرده اند ،به دلیل جنون و توهم شدید ،هم اکنون در بیمارستان روانی بسر می برند وضعیت این افراد بسیار نگرن کننده اعلام می شود که اگر راهکاری جدی و فوری برای پیشگیری از گرایش جوانان به این ماده خطرناک اتخاذ نشود ،به زودی شاهد فاجعه ای بزرگ در جامعه خواهیم بود.
البته به نظر می رسد که این فاجعه از مدتها پیش آغاز شده و از زوایای مختلفی اثراتش را نمایان کرده ؛چرا که مرور پرونده متهمانی که در پی متلاشی شدن باندهای فساد و فحشا، دستگیر شده اند خبر از آن می دهد که اعضاء این باندها همه معتاد به این ماده بوده اند و برای تهیه پول مواد خود، یک باند تشکیل داده اند. همچنین کشف لابراتوارهای تولید ماده مخدر شیشه درورامین یا افرادی که براثر توهم ناشی از مصرف این ماده ،از ساختمان سقوط می کنند و وقوع بسیاری از سرقت های خرد و تصادفات شدید که بر اثر مصرف این ماده انجام می شود، همه و همه نشان از آن دارد که فاجعه مصرف “شیشه” از مدتها پیش آغاز شده و “یاکوزا” بی رحمانه جان می گیرد
همچنین سوء مصرف شیشه ترشح دوپامین، سروتونین و نور اپی نفرین را در سیناپسهای عصبی در مغز به شدت افزاش می دهد و منجر به تحریک سلولهای مغز می شود. شخصی که به سوء مصرف شیشه روی می آورد در ابتدا علایم بسیار خوبی را تجربه می کند.
در ابتدا حتی ممکن است وضعیت اقتصادی این افراد بهتر شود! این درست مانند آنست که بیمار وامی با بهره زیاد به خودش می دهد و احساس می کند ثروتمند شده است ولی وقتی این وام را پس می دهد بشدت فقیر و بی چیز می شود.
مصرف حتی مقدار کم شیشه منجر به بی خوابی می شود: شب تا صبح نمی خوابد دایم در حال عوض کردن کانال تلویزیون یا گوش کردن موسیقی است! بی قرار می شود و یک جا دوام نمی آورد! اشتها به شدت کاهش پیدا می کند! یکی از مواردی که اطرافیان به شخص مشکوک می شوند کاهش وزن شدید و کم خوابی است!
با مصرف زیاد؛ تنفس و ضربان قلب افزایش یافته، طپش قلب پیدا می کنند. فشار خون و دمای بدنشان بالا می رود و احساس گرما می کنند پس زیاد آب می خورند! ضربان قلب نامنظم می شود. بشدت تحریک پذیر و پرخاشگر می شوند و ممکن است دست به هر خشونتی بزنند. اضطراب، گیجی، لرزش اندامها، تشنج و در نهایت ایست قلبی و مرگ هم از دیگر عوارض سوء مصرف شیشه است.
به علت ترشح زیاد نوروترنسمیتر ها، بعداز اندک زمانی انتهای اعصاب مغز تحلیل رفته و مغز نمی تواند روند طبیعی خود را داشته باشد و بیمار نه اینکه علایم خوبی تجربه نمی کند بلکه فقط بخاطر ترس از عوارض ترک شیشه که مربوط به کارکرد ضعیف مغز است اقدام به سوء مصرف آن می نماید.
در سیستم اعصاب مرکزی، رشتههای عصبی مستقیم به هم وصل نیستند. بین انتهای سلول قبلی با ابتدای سلول بعدی فضای بسیار کوچکی وجود دارد که به این فضا در اصطلاح پزشکی سیناپس میگویند. برای این که یک سلول عصبی بتواند پیامی را به سلول دیگر انتقال بدهد، باید از انتهای خود مادهای به داخل این فضای کوچک ترشح کند. این ماده روی گیرندهایی که ابتدای سلول بعدی قرار دارند مینشیند و به این ترتیب پیام منتقل میشود. در سیستم عصبی انواع زیادی از این ماده وجود دارد که ترشح هر کدام منجر به علائم خاصی میشود.
دوپامین و سروتونین دو نوع از این ماده هستند که مصرف شیشه یا مواد محرک باعث افزایش ترشح آنها در مغز میشود و اگر در نسبت ترشح آنها اختلال ایجاد شود،
۲-۱۰-۱۲-تاثیرات فیزیکی و جسمانی مصرف شیشه
تکان دهنده ترین اثر مت، تغییر خصوصیات ظاهری و فیزیکی معتاد است. چون مت باعث تنگی عروق می شود، خون نمی تواند به آسانی در تمام نقاط بدن گردش کند و بافت های کم خون دچار صدمات جبران ناپذیر می شود. صورت پرجوش می شود، زخم ها دیرتر خوب می شوند و پوست طراوت و انعطاف پذیری اش را از دست می دهد.
بعضی از معتادان به مت در توهم هایشان موجودات زنده ای را می بینند که زیر پوستشان حرکت می کنند و در تلاش برای شکار این موجودات تمام بدنشان را زخمی می کنند.
معمولا کسی که معتاد به مصرف شیشه شده است، هرگز به اندازه اولین مرتبه احساس نشئگی نمیکند. با بالا رفتن میزان مقاومت بدن برای رسیدن به احساس خوشی، میزان ماده مصرفی بالا و بالاتر میرود و موجب شدیدتر شدن خطر مسمومیت و مرگ خواهد شد.
این اعتیاد نیز مانند هر اعتیاد دیگر با همان “بار اول” آغاز میشود و از آنجایی که تحریک مصنوعی مغز اعتماد شخص را افزایش میدهد، مصرف کننده نه تنها به سادگی قادر به ترک آن نخواهد بود، بلکه در صورت ترک هم، لذات زندگی عادی برایش بی معنا شده و امکان ابتلا به افسردگی در او افزایش مییابد
مواد مخدر از خانواده متافتامین که در خیابان ها با اسامی شیشه،نخ،کریستال و… شناخته شده است مشکلات زیادی را برای مصرف کنندگان به همراه دارد که تخریب اعضای مختلف بدن به صورت بسیار وحشتناک و دلخراش را در کنار تخریب روان در پی خواهد داشت.
۲-۱۰-۱۳-اثرات جسمی
عوارض ناشی از مصرف ماده مخدر شیشه و ترکیبات آن سه ماه پس از اولین مصرف در چهره فرد ظاهر میشود و این عوارض در ۱۰ سال نخست مصرف بسیار شدید میشود(.
متامفتامین ماده ای مخدر شیمیایی ومصنوعی میباشدویک محرک قدرتمند ومخرب است.
متامفتامین ماده ای مخدر شیمیایی ومصنوعی میباشدویک محرک قدرتمند ومخرب است. متامفتامین یا شیشه، یک محرک اعتیاد آور بسیار قوی با تاثیر شدید بر روی سیستم عصبی است که به نامهای کریستال، شیشه و یخ نیز شهرت دارد وبه شکل دانه های کریستالی شفاف بصورت پودر یا تکه ای بفروش میرسد.
شیشه با موادی ارزان قیمت و به سادگی در لابراتوارهای غیر قانونی و زیرزمینی بروشی فوق العاده خطرناک تولید میشود .
شیشه به عنوان یک محرک قوی میتواند موجب افزایش سطح هوشیاری و فعالیت جسمانی شده و اشتها را کاهش دهد. مصرف کنندگان این ماده، پس از مصرف دچار غلیان شدید و زودگذر احساسات شده ودر بعضی موارد با نوعی تجربه و کشف معنوی مواجه میگردند.شیشه را اغلب بصورت دودی با ابزاری بنام پایپ مصرف میکنند هرچند بصورت تزریقی نیز قابل مصرف میباشد.
از دیدگاه فیزیولوژی این اثر شدید در نتیجه ترشح فراوان هورمون دوپامین (یک انتقال دهنده عصبی) در مناطقی از مغز که کنترل کننده احساس لذت است، صورت میگیرد.
در ابتدا، تاثیر شیشه با افزایش یافتن توانایی های جسمی و فکری همراه است اما برای رسیدن به این “حال ظاهرآ خوب” مقدار مصرف و یا تعداد دفعات مصرف افزایش یافته در چنین حالتی شخص مصرف کننده دچار زود رنجی، حمله های خشم، شک و تردید عصبی، افکار وهمی و توهمات شنیداری و دیداری میشود.
قدرت تحمل نسبت به اثر شیشه با مصرف مداوم آن افزایش یافته و مصرف کنند گان برای رسیدن به نتیجه مطلوب به مصرف مقدار بیشتر در دفعات بیشتر میپردازند. در بسیاری از موارد این افراد مدتها بدون غذا و خواب به سر میبرند در ابتدا تصور براین است که شیشه اعتیاد ندارد و بسیاری از مصرف کنندگان با این خیال واهی دراین دام مرگبار افتاده اند.
به مرور زمان فرد معتاد به شیشه معمولا چشم های قرمز ، چهره ای برافروخته و عرق آلود ، خشکی دهان ، سوزش و ترک لب ها ، دندانهای پوسیده و لثه های خراب ، افزایش سرعت تنفس ، تپش قلب ، سردردهاى طاقت فرسا ، حالت تهوع ، تعریق بیش از اندازه بدن ، سرگیجه ، بالارفتن فشارخون ، بالارفتن حرارت بدن ، بزرگ شدن مردمک چشم ، سیاهى رفتن چشم ، لرزش دست ها و انگشتان پیدا می کند .
* تعریق ،اتساع مردمک چشم (اختلال در دید )
*لفزایش انرژی و فعالیت فیزیکی
*افزایش دمای بدن (نهایتا دمای بدن به اندازه ی ۱۰۸ درجه ی فارنهایت بالا می برد)
* کاهش اشتها، کاهش وزن
* ساییدن دندان
*ضایعات پوستی مزمن (خشکی پوست یا خارش پوست، زخم ها ، بی حسنی و کرختی، آکنه) *خشکی دهان، تهوع و استفراع و اسهال
*تشنج
*تخریبغیر قابل بازگشت عروق خونی مغز، سکته مغزی، کما
*مرگ
* کاهش لیبیدو
از دیگر عوارض شیشه می توان کوچک شدن بیضه ها به همراه درد شدید ، بروز جوشهای صورت ، تضعیف شدید قوای جنسی ، بیخوابی ، کاهش شدید اشتها و کاهش وزن ، پیری زودرس ، آسیبهای کبدی ، آسیب مغزی شبیه بیماری پارکینسون و آلزایمر ، ضعف سیستم ایمنی و عفونت قلب را نام برد . شخصی که شیشه مصرف می کند معمولا از بهداشت پایینی برخوردار است و در برخی جاهای بدنش زخمهای پوستی دیده میشود .
از مهمترین عوارض طولانی مدت مصرف شیشه که معمولا بعد از گذشت کمتر از ۶ ماه مصرف ، خود را نشان میدهد اختلال شدید در عملکرد دریچه پروستات است که معمولا ادارار و اسپرم با هم دفع میشوند .
حالت و حس آرامشی که به دنبال مصرف در فرد ظهور پیدا مى کند اغلب موجب بروز میل بیش از حد براى استفاده بیشتر از این ماده در شخص مى شود. وشخص پس ازاتمام اثرات مطلوب وبه علت تخلیه شدید انرژی وبا احساس خستگی مفرط ناچار به مصرف مجدد روی میاورد.و در چرخه ای نابودگر و ویران کننده میافتد که خروج از آن مستلزم باید های بسیاری است…..
مقادیر بالای مصرف نه تنها میتواند به التهاب جداره داخلی قلب منجر شود بلکه موجب تباهی روزافزون اجتماعی و شغلی میگردد. علائم روان پریشی و مشکلات روحی گاهی تا ماه ها و سالها بعد از مصرف به قوت خود باقی میمانند.
تحقیقات انجام شده نشان میدهد که مصرف شیشه در دوران بارداری موجب بروز مشکلات عمده ای از قبیل زایمان زودرس، عکس العملهای غیر طبیعی در مادر و حساسیت روحی بسیار شدید میشود. بروزنقصهای مادرزادی در طفل نیز از جمله تاثیرات سوء مصرف در دوران بارداری به شمار می آید.استفاده دوز بالاى کریستال مى تواند موجب آسیب در رگ هاى مغزى و در نهایت مرگ شود دیگر تاثیرات فیزیکى معمول ناشى از استعمال شیشه شامل: خشکى دهان، افزایش سرعت تنفس، سردردهاى طاقت فرسا، حالت تهوع، تعرق بیش از اندازه بدن، سرگیجه، بالارفتن فشارخون، بالارفتن حرارت بدن ، تپش قلب، خشکى، سوزش و ترک لب ها، بزرگ شدن مردمک چشم، سیاهى رفتن چشم، لرزش دست ها و انگشتان مى شود.
انجام شده
مقدمه
در این فصل ابتدا مبانی نظری تحقیق مطرح شده و سپس در ادامه پیشنهادهای تجربی مرتبط با موضوع و پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است و نهایتاً سپس از جمع بندی پایه های تجربی مدل تحلیل آورده شده است.
۲-۱- پیشینیه اینترنت
مفهوم اینترنت در اوایل دهه ۱۹۶۰ برای بخش دفاعی ایالات متحده بعنوان روشی برای حفظ ارتباطاتی که در نتیجه یک حمله اتمی از بین رفته بود به کار برده شد. در سال ۱۹۶۲ یک شرکت یک تکنولوژی مهم در ارسال داده ها را به صورت بسته های مجزا دریافت که بعداً یک معیارالزامی برای اینترنت شد (جفریور دیگران،۲۰۰۱).
در سال ۱۹۶۹ آژانس مطالعات عالی کار خود را شروع کرد که هدفش ساختن یک شبکه ای بود که محققان از دانشگاههای مختلف قادر باشند که با هم صحبت کنند (تریپر، ۲۰۰۰). سرانجام در سال ۱۹۸۳ آن به شبکه نظامی تبدیل شد بدین صورت که این شبکه برای بخش کشوری و غیرنظامی اختصاص یافت (جفری و دیگران، ۲۰۰۱).
شبکه مذکور در نیمه های دهه ۸۰ تجدید گردید و شبکه بنیاد ملی علم نامیده شد در طول آن مدت بسیاری از شبکه های دانشگاهی آمریکایی و اروپایی به شبکه اصلی متصل گردیدند(سیسون،۲۰۰۰).
در سال ۱۹۸۹ فیزیکدانان کشور سوئیس آزمایشگاه اروپایی فیزیکی به ریاست بیرنز یک روش تخیلی موثر و کارائی را برای گروه های خبری پراکنده در نواحی جغرافیایی مختلف برای تبادل اطلاعات با تعریف پروتکل ابررسانه ،پروتکل انتقال مافوق متن، سند متنی استاندارد، و زبان برنامه نویسی بوجود آوردند و این مبنا و اساسی شد برای شبکه گسترده جهانی که در حال حاضر مشهورترین و عمومی ترین بخش اینترنت می باشد (جفری و دیگران، ۲۰۰۱) در اوایل دهه ۱۹۹۰ شبکه گسترده جهانی به کار برده شد و این امر به کامپیوترها این اجازه را داد که به چند رسانه مثل سند متنی، نوشته های تصویری، ویدئوها و… دسترسی داشته باشند. در ۱۹۹۳ یک تکه جدیدی از نرم افزاری که موزایک نامیده می شود بوجود آمد که بوسیله گروهی بنام ماکر اندرسون یک دانشجوی ۲۲ ساله در دانشگاه ایلی نویز رهبری می شد، و این اولین نرم افزار مرورگر اینترنتی بود. این نرم افزار بصورت یک وجه مشترکی به کار برده شد که به کاربران کامپیوترهای ویندوز،اَپِل مکینتاش و… اجازه کار می داد (جفری و دیگران، ۲۰۰۱).
در سال ۱۹۹۴نتس کاپ یک مرورگر شبکه ای که مجهز به موتور جستجو بود توسط همان گروه ارائه شد. آنها سیاست های قیمت گذاری و بازاریابی را اتخاذ کردند که به نتس کاپ در کوتاه مدت حق انحصاری در میان کاربران می داد. مرورگرهای دیگر مثل اینترنت اکسپلورر هم توسط شرکت مایکروسافت ارائه شد که برجستگی زیادی از خود نشان داد. همچنین، با ترکیب و پیوستگی مرورگر شبکه ای، بسیاری از وب سایت ها، جستجوی کلمات کلیدی را تسهیل نمودند که از آنها تعدادی دیگر از مرورگرها مثل یاهو بوجود آمدند. با این وجود، بسیاری از شرکت های اینترنتی با تبلیغ در صفحه خانگی یک موتور جستجو بازدیدکنندگان زیادی را جذب کردند. این یک تاکتیکی بود که توسط آمازون بطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت (باندیو،۲۰۰۲).
بسیاری از شرکت ها هم اکنون صفحه خانگی خود را دارند و در بیشتر موارد قابل پیش بینی هستند مثل ایبی که به مصرف کننده اجازه می دهد تا بدون نیاز به جستجو مستقیماً به وب سایت دسترسی پیدا کند.امروزه اینترنت برای همه کسانی که آرزوی استفاده از آن را در سرتاسر جهان دارند وجود دارد. اینترنت و شبکه گسترده جهانی با تغییرات عمیق و شگفت آور در دنیای تجارت تحول دیگری را آغاز کردند (باندیو،۲۰۰۲). امروزه اینترنت نه تنها تکنولوژی را آورده بلکه روش های متفاوت انجام کارها را در دنیای گسترده تحت تاثیر قرار داده است.
در حال حاضر دانشگاه ها می توانند به گروهی از دانشجویان بین المللی آموزش دهند و درس ارائه کنند، گروه های متفرق اعم از کارگران می توانند با بهره گرفتن از نرم افزار گروهی که بر روی اینترنت قابل اجرا است بر روی یک پروژه کار کنند، شرکت های چند ملیتی می توانند تولیدات خود را با قیمتی ارزانتر از کار به کشورهای دیگر منتقل کنند وبا آنها در تماس باشند و افراد عادی می توانند با دوستان و خویشاوندان خود در سراسر جهان بدون نیاز به پرداخت مبلغ زیادی برای آن درارتباط باشند و همچنین معامله و تبادل اطلاعات می تواند به آسانی بین اشخاص یا گروه ها انجام یافته، به قیمت ها و محصولات دست یافته و تا حدی با هم مقایسه گردند.
در دنیای تجارت امروزی، اینترنت تقریباً همه نوع گوناگونی را دارد، و این تنوع در تجارت مشوق و محرکی در مسیر تصمیم گیری مصرف کننده است (باندیو،۲۰۰۲) این روزها تولیدات یا محصولات اشباع شده و استراتژی های بازاریابی در توانایی شرکت ها برای جذب مشتریان قرار داده شده است. بنابراین، مشتریان، هم اکنون در جایگاهی هستند که تقاضای خدمات بهتر، سریع ودسترسی آسان به اطلاعات دارند که می تواند برای تولید تفاوت ها، تشابه ها، نشان تجاری و ….باشد.اینترنت از یک طرف ارائه خدمات را تسهیل کرده و از طرف دیگر شرکت را در معرض یک محیط عدم ثبات قرار داده، به صورتی که اگر شرکتی نتواند جوابگوی تقاضایی باشد قادر به رقابت هم نخواهد بود.با توجه به مفهوم استرتژی برد-برد، اینترنت امروزی نه تنها مسیر تجارتی را که باید انجام گیرد متحول کرده، بلکه باعث بوجود آمدن مفاهیم بسیاری گردیده که در آن، رابطه بین تجارت و مشتریان در حفظ و بهبود و اصلاح تجارت الکترونیک قرار داده شده است. تنوع و گوناگونی تجارت الکترونیک باعث بوجود آمدن فعالیت های زیادی گردیده که مثل یک قالب وچارچوبی برای مفید بودن آن استوار گردیده اند. با این همه این چهارچوب بر طبق شکل (ایفرایم توربان و دیگران، ۲۰۰۸) می باشد که در نمودار زیر نشان داده خواهد شد؛
۲-۲- تجارت الکترونیک
هنگامی که اینترنت جنبه تجاری به خود گرفت و کاربران جمع شدند تا در شبکه گستره جهانی در اوایل دهه ۱۹۹۰ مشارکت کنند، مقوله و عنوان تجارت الکترونیک ابداع و اختراع شد. کاربرد آن برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ با ابداع و اختراع صندوق انتقال الکترونیک مطرح شد. سپس تبادل آمار و اطلاعات الکترونیکی (EDI) پیش آمد.EDI مجموعه ای از شرکت های مشارکت کننده را از موسسات مالی به تولیدکنندگان، خرده فروشان، خدمات رسانان و دیگر انواع تجارت گسترش داد(ایفرایم توربان و دیگران،۲۰۰۸). دلیل انجام آن عمل این بود که روشی ساده برای خودکار نمودن خریدها ارائه می داد.علاوه بر آن، به مغازه ها و فروشگاه ها اجازه می دهد فروشندگان را با پایگاه اطلاعاتی موجودی انبار خود مرتبط سازند. این خود نیازمند یک شبکه ارتباطی خصوصی گران بین دو شریک تجاری است (پیرکیول استرونیک،۲۰۰۱).
از نظر اطلاعاتی، تکامل تجارت الکترونیک شامل سه فصل است. در نسل اول، سیستم ها با هم ارتباط دارند و فایل ها می توانند از یک سیستم به سیستم دیگر ارسال گردند. در دوره نسل دوم، تکنولوژی جدید و اینترنت این امر را هم برای شرکت ها و هم برای مشتریان ممکن ساخت که از طریق اینترنت خرید کنند. در طول دوره نسل سوم، شبکه ها و زنجیره های ارزشی مختلفی با هم مرتبط شدند. سپس شرکت ها و گروه های تجاری و منابعی که در سیستم، برای برنامه ریزی و تقسیم فهرست کالای تولیدی بوجود آمدند. تجارت الکترونیکی یک فرم و شکلی از روابط تجاری آنلاین است که می تواند در کل فرایند خرید و فروش وجود داشته باشد. دامنه و حدود خرید و فروش الکترونیکی تقریباً برای هر شرکتی یک انتخاب ماندنی است و تجارت الکترونیک در تغییر و تبدیلات تجاری می رود که امری رایج و عادی گردد. به علت این رواج بسیاری از شرکت ها با معرفی ظاهری خدمات آنلاین خود بر روی عرابه گردیده اند؛ بیشتر وبسایت ها ضرورتاً اطلاعات محصولاتی را که خود می فروشند ارائه می دهند (ناندیو،۲۰۰۲).
به همان نسبت که تجارت الکترونیک رشد پیدا می کند، توسعه آن متوقف می شود تا در محدوده خرید و فروش کالای مصرفی باقی بماند. این برای مدیران ارشد یک اجباری خواهد بود که در مورد روشی که یک تکنولوژی برای موفقیت بهتر در یک کار تجاری مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، شبکه گستره جهانی معنی و ارزش اطلاعات و تکنولوژیی که ما را به ارزیابی رابطه بین این دو راهنمایی می کند را مورد بازخواست وسوال قرار می دهد. برای مثال کار و تجارت می تواند مزایا و منافع خود را در تبادل اطلاعات در نمونه priceline.com پیدا نماید (بانیدیو،۲۰۰۲).
معرفی تجارت الکترونیک همچنین شامل کاربرد و استفاده از تکنولوژی های داخلی هم می شود. این تکنولوژی برای توسعه یک ساختار زیربنایی مورد استفاده است که اثر آن به یک شرکت این توانایی را می دهد که منابع اطلاعاتی خود را با شرکای تجاری و مشتریان هم در سطح منطقه ایی و هم در سطح جهانی سهیم نماید. با این تکنولوژی ها شرکت ها همچنین خدمات بهتری را ارائه می دهند و این خدمات را در شکل رقابتی و سودآور انجام می دهند. براساس این تاثیر، بسیاری از شرکت ها امروزه، این نیاز را احساس می کنند که اهداف خود را بازنگری کرده، فرایند تجاری خود را دوباره نوسازی کرده، و روش های جدیدی را نسبت به فرصت ها و چالش های پیشنهاد دهنده تا در تجارت الکترونیک مشارکت کنند.
باندیو تغییر و تبدیلات یک شرکت در عصر اینترنت را بعنوان یک فرایند تحولی در چهار مرحله توصیف می کند که عبارتند از بروشور، تجارت اللکترونیک، داد و ستد الکترونیک و در نهایت شرکت الکترونیک (باندیو، ۲۰۰۲).
مطابق با باندیو، مرحله برشوری در اواسط دهه ۱۹۹۰ شروع شد زمانی که تعداد زیادی از شرکت ها وبسایتی را معرفی نمودند که بیشتر از یک کاتالوگ الکترونیکی نبود. اگر به گذشته برگردیم. بعضی از شرکت ها چندین درجه ارتقا یافته اند در حالی که بعضی دیگر در همان سطح اولیه خود باقی مانده اند، همانطور که برقراری یک زبربنای عملیاتی، قالب و چهارچوب حرکت یک شرکت را در این مرحله شکل می دهد. او چند مرحله فراتر رفت و عصر تجارت الکترونیک را بعنوان نقطه شروع دوره دات کام و مدل های تجاری [۶]B2C توصیف کرد. این مرحله با ازدیاد «شروع کننده» ها مثل pricline.com, amazon.com مشخص گردید که وارد دنیای تجارت آنلاین در فروش محصولات و ارائه خدمات مستقیم به مشتریان شدند، و چند شرکت دیگر هم از آنها پیروی نمودند. با این همه، آن تلاشی بود برای ایجاد یک شبکه حاضر که قوانینی را برای ارائه خدمات ارزش افزوده به منظور ارتقاء فروش آنلاین، و حفظ یک پایگاه مشتری مناسب تصویب کردند. شبکه تجاریCN، یک کنسرسیون صنعتی از شرکت ها که راه حل های تجارت الکترونیک در اینترنت را پیشنهاد داده و ارتقاء می بخشد، تجارت الکترونیک را اینگونه توضیح می دهد کاربرد و استفاده از اینترنت برای تغییر و تبدیل روابط تجاری که فراتر از خرید و فروش آنلاین است. در این معنی، اطلاعات همچنین می توانند در داخل و در میان مرزهای سازمان ها تقسیم شده، روابط جدیدی بین تجارت ها و همچنین بین تجارت و مشتریان شکل گیرد. تعداد زیادی از شرکت ها به توانایی های بالقوه اینترنت در کاربرد BIB پی برده اند و این آن چیزی بود که دوره تجارت الکترونیک، با یک حرکتی بسوی کاربردی تکنولوژیکی برای تقویت فرایند تجارت مرکزی شروع گردید. همینطور بسیاری از سازمانها هم اطلاعات به عنوان یک منبع اصلی تجارت مدنظر قرار دادند و مدیریت آن را مثل یکی از مهمترین کارکردها مداخله کردند. علاوه بر این شرکت ها یادگرفتند که بر اطلاعات و دانش مدیریتیِ به عنوان یک عنصر ضروری در میان همه اهداف تجارتشان تمرکز کنند. در همین مسیر، توسعه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، در تلاش برای پشتیبانی از این سبز فایل گام هایی را برداشته است .در طول این دوره، شرکت های زیادی شروع به استفاده از فلسفه تجارت الکترونیک، برای ارائه یک مدل تجاری که از موارد کاربرد B2C,[7]B2B حمایت می کند کردند. شبکه تجاری CN این مرحله را مرحله بنگاه یا بنگاه الکترونیک می نامد؛ جایی که تکنولوژی های اینترنتی برای اجرای فعالیتهای تجاری B2B به کار برده شده و در پشتیبانی از توانایی های اصلی آنها همچنین در ارائه خدمات مشتری آنلاین که اساساً به تجارت الکترونیک B2C بر می گردد ضروری است. با پایان قرن بیستم، بیشتر شرکت های بزرگ مثل بانک ها وارد این حوزه شدند. پیروآن با افزایش رشد تکنولوژی و مدل تجاری، تغییرات سریعی در محیط تجارت پیش آمد. بنابراین شرکت های B2B بطور فراینده ایی استقرار ساختارهای زیر بنایی خود را در دنیای خشت و گل و فانی مطابقت دادند تا هم از یک طرف مدل B2C را داشته باشند و از طرف دیگر شرکت های B2C فلسفه مدل مشتری- مداری را گسترش دادند تا بتوانند فعالیتهای B2B را هم شامل شوند.
۲-۳- مراحل تجارت الکترونیک
۲-۳-۱- چند مدل تجاری در تجارت الکترونیک
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، تجارت الکترونیک براساس و پایه اینترنت می رود که یک روش مهم و اصلی در انجام معامله گردد، هرچند که مجموعه ایی جدید از تجارت الکترونیک امروزه در بیشتر بخش های صنعت به منظور تجارت به تجارت، تجارت به مشتری و تجارت- ادارات عمومی در حال تنظیم می باشد (پاول تیمرس۱۹۹۸). علاوه بر این، او توضیح داد که یک مدل تجاری بمنزله یک معماری است برای تولیدات، خدمات و جریان اطلاعات (که می تواند قیمت ها/ علائم تجاری باشد) . که شامل یک شرحی از بازیگران مختلف، منافع بالقوه بازیگران تجاری متفاوت و منابع درآمد زا می شود. با مشاهده تجارت اینترنتی می بینیم که اطلاعات و تکنولوژی، مدل های تجاری بسیاری را موجب می شود، تکنولوژیی که هیچ راهنمایی را برای انتخاب مدل های جدید ارائه نمی دهد اما توسعه آن می تواند به تعریف مدل های جدید منجر گردد، سپس ظرفیت وضعیت تکنولوژی هنر بعنوان یک معیار و شاخصی برای انتخاب مدل باقی می ماند. آنچه که در پایین فهرست شده و توضیح داده شده است چند مدل تجاری است که توسط پاول تیمرس بیان شده است.
۲-۳-۲- فروشگاه ها
فروشگاه های آنلاین الکترونیکی برای شرکت ها بصورت یک محیط شبکه ای بازاریابی از طریق اینترنت دیده می شوند. در بسیاری موارد، این کار برای ارتقاء شرکت، محصولات آن و خدمات آن که توسط شرکت ارائه می گردد، انجام می یابد. با افزایش فعالیتهای شرکت ها، امکان دستیابی به محصولا، قیمت ها، سفارش و پرداخت هم وجود دارد. در این صورت، ما شاهد افزایش تقاضا، مسیر کم هزینه برای حضور جهانی، و کاهش هزینه با ارتقاء و فروش بیشتر خواهیم بود.بنابراین، مشتریان می توانند از قیمت های پائین تر یا متغیر در مقایسه با پیشنهادهای قبلی نفع ببرند. بر طبق این واقعیت، ما انتخاب های زیاد، توده ای از اطلاعات و راحتی انتخاب قیمت ها را خواهیم داشت. علاوه بر این، خرید و تحویل خدمات ۲۴ ساعته موجود خواهد بود. در بیشتر موارد درآمد خریدار از هزینه کاهش یافته محصول، افزایش فروش و ارائه آگهی خواهد بود، پس به این علت است که چرا این نیاز وجود دارد که قیمت ها باید انعطاف پذیر باشند تا فروش ها افزایش یابند. نمونه هایی از شرکت هایی که فروش اینترنتی دارند عبارتند از:ابیی، آمازون و بسیاری دیگر.
۲-۳-۳- گروه سوم( بازار)
این مدل قابل اجرا زمانی خواهد بود که شرکت ها درصدد ترک بازاریابی شبکه ایی برای ورود به گروه سوم بازار است. در این مورد، آنها یک کاربر واسطه را به شکلی کاتالوگ محصول تولیدی به فروشندگان پیشنهاد می کنند جایی که ویژگی هایی مثل؛ مارک و نشان، قیمت، نحوه پرداخت، استدلال ها، سفارش و بیشتر از همه قانون کامل انتقال اَمن اضافه گردیده است. هر مشتری که بخواهد یک محصول تولیدی را از گروه سوم بازار خریداری کند به اطلاعات کاملی از طرف فروشنده اصلی دسترسی خواهد داشت. یک نمونه ایی از تهیه کنندگی (ارائه دهنده) گروه سوم بازار Fedex است که سفارشات مجازی و بسیاری دیگر را ارائه می دهد.
۲-۳-۴- جوامع مجازی
شرکت های گروه های مجازی معمولاً یک محیطی را ارائه می دهند که مشتریان و اطلاعات آنها بعد از انجام خرید عضو آن هستند. این اطلاعات بصورت یک ارزش نهایی برای شرکت های گروه های مجازی عمل می کنند. از نظر اطلاعاتی، این شرکت ها می توانند به دیگر کاربران بازاریابی افزوده شوند آن هم به منظور وفاداری مشتریان، عکس العمل و واکنش آنها(هاقل و دیگران، ۱۹۹۷) .آمازون یک نمونه از یک شرکت مجازی است که از طریق اینترنت معامله کتاب و دیگر محصولات را دارد. خدمات و فرصت های جدید در دیگر مدل های تجاری مثل تفرجگاه- الکترونیکی، و دیگر جایگاه های همکاری همگی نتیجه کارکردهای اضافی شرکت های مجازی هستند.
۲-۳-۵- ارائه دهنده خدمات زنجیره ای- ارزشی
این مدل تاکیدش بر روی کارکردهای خاص در زنجیره ارزشی مثل پرداخت های الکترونیکی است. برای مثال، بانک ها، در این مدل چندین سال است که جایگاه خود را داشته اند. همچنین، روش های جدیدی هم در مدیریت تولید/ موجودی ظاهر گردید که بوسیله آن، واسطه ها محصولات خاص و عالی را به شرکت ها پیشنهاد می کنند، یک نمونه از ارائه دهنده خدمات زنجیره ای-ارزشی UPS می باشد (www.ups.com)
۲-۳-۶- حراج یا مزایده الکترونیکی
حراج الکترونیکی نه تنها بعنوان یک مدل دیده می شود بلکه بصورت یک مکانیزم قیمت گذاری در روش قیمت گذاری پویا هم دیده می شود. آن اجرای مکانیزم حراج)مزایده و منقاصه (را ارائه می دهد. حراج را ارائه می دهد. مزایده های الکترونیکی می توانند با ارائه محصولات و قیمت ها بصورت چند رسانه ایی همراه شوند. اغلب آنها محدود به این نتیجه می گردند که شامل ترکیبی از فرایند معامله با قرارداد پرداخت و تحویل می شوند. بنابراین، آن منافع و مزایای زیادی برای فروشنده و خریدار با صرفه جویی در وقت و هزینه ممکن است داشته باشد، همچنین برای انتقال هم تا زمانی که معامله تثبیت گردد مزایایی را دارا می باشد. مشتریان آن را به صورت مسیری برای انجام خرید می بینند، برای اینکه جدا از مساله زمان که در آن صرفه جویی وجود دارد آن قیمتی را برای محصول پیشنهاد می کند که آنها بتوانند از عهده آن بر آیند.
تجارت الکترونیکی از نوع تجارت با مشتری یا معامله با مصرف کننده (B2C)
تجارت الکترونیکی از نوع معامله با مشتری از این به بعد در این مقاله B2C عنوان می گردد در میان دیگر مقوله های تجارت از رشد چشمگیری برخوردار است جایی که شرکت ها معامله خود را با مشتری بصورت آنلاین انجام می دهند. علیرغم اینکه یک جنبه کوچکی از تجارت به تجارت است به معامله و داد و ستد بین تجارت انجام میدهند عبارتنداز:: Amazon (www.amazon.com)
Yahoo(www.yahoo.com)، eBay (www.ebay.com)، Price line (www.price line.com Dell (www.dell.com) و غیره(.
در این جنبه از تجارت، همه فعالیت های خرید، جستجئی مشتری، و پرسیدن سوال اکثراً و نوعاً به صورت آنلاین دنبال می شود (جفری،۲۰۰۱). بسیاری از شرکت ها قادر هستند که تجارت و معامله خود را در شکلی موفقیت آمیز از طریق اینترنت توسعه دهند، در حالی که بعضی دیگر واقعاً دچار ورشکستگی می شوند. به بیان دیگر، CEC به B تجارت الکترونیکی B به C می تواند همچنین بصورت مفهوم خرده فروشی و فروش الکترونیکی توضیح داده شود که دلالت بر فروش کالا و خدمات به مشتریان شخصی آنلاین می کند. شرکت های اینترنتی تلاش می کند تا مکانیزم قیمت گذاری قابل انعطافی را ارائه دهند که بتواند برای رسیدن به مشتری، با دقت فراوان مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، یکی از این مکانیزم ها فروش کاتولوگی است که از گذشته یکی از قدیمی ترین روش هایی بوده که توسط شرکت ها برای انجام فروش به کار می رفته است. فروش کاتالوگی برای مشتریان شخصی شده و به آنها احساس آسودگی در مورد محدودیت زمانی و مکانی می دهد، همچنین آن خرده فروشان را هم از نظر نیاز به مغازه های فیزیکی که آن برای توزیع محصولات می توانند استفاده کنند رها می سازد.
خرده فروشی که از طریق اینترنت انجام می پذیرد خرده فروشی الکترونیکی نامیده می شود که می تواند از طریق حراج)مزایده، مناقصه( صورت می پذیرد. برای تولیدکنندگان آسان خواهد بود که محصولات خود را بطور مستقیم و با حذف واسطه ها به مشتریان خود بفروشد. برای نمونه شرکت هایی مثل :
دیل، ایبی، استاپلیس، والمانت و بسیاری دیگر در ارتباط مستقیم با مشتری از طریق تجارت الکترونیک هستند(ایفرایم توربان، ۲۰۰۸).
این شرکت های اینترنتی از مکانیزم های مختلفی برای مرتبط ساختن اطلاعات محصولات تولیدی به مشتریان استفاده می کنند و این مکانیزم ها چگونگی انعطاف پذیری آنها در قیمت ها را در میان چیزهای دیگر افزایش می دهند. خیلی بیشتر می توان گفت که دانش هسته ای(مرکزی، اصلِی) این شرکت ها به طور خاص با خرده فروشی مرتبط است، برای نمونه دانش مرتبط با ترکیبی از محصول تولیدی و قیمت ها آرزوی هر مشتری می باشد. بنابراین، این دانش ترکیبی بصورت یک مسیر ارتباطی بین خرده فروشان و مشتریان عمل می کند. اطلاعات محصولات تولیدی که به مشتریان فروخته شده نه فقط خرید را افزایش می دهد بلکه همچنین به شرکت ها یک عادت ایده آل خرید توسط مشتری را هم می دهد. با شرکت های ایده آل فروش بیشتر/ بهتر خواهیم داشت و بنابراین مسیر و روشی را که محصولات و قیمت ها با هم طی می کنند اصلاح خواهد یافت. به بیان دیگر برای تبدیل به سرمایه موارد بالقوه اینترنت، آجر و خشت موجود در دنیای فانی، و شرکت های سفارشی از طریق کاتالوگ باید دانش ترکیبی خود را از طریق قیمت گذاری بر روی محصول و در کل مدیریت کامل شرکت خود را تغییر و اصلاح بخشند.
در قبل برای موفقیت C به B که با توجه به مطالعات قبلی با تاکید بر حمایت و پشتیبانی از مشتریان در هر مرحله ایی از تعامل با EC انجام گیرد. دسترسی آسان ومناسب به اطلاعات در فرایند خرید، در مرحله هوشمند مدل تصمیم سازی سیمون که پیشنهاد گردیده است (بوتیر و همکارن،۱۹۸۸) وقتی که مشتریان خرید آنلاین را راحت و مناسب موثر در زمان و پس انداز در قیمت می بینند، آنها در کل با تاثیرکلی و کارایی کانال های خرید الکترونیکی احساس رضایت خواهند کرد. آنها اگر فروشندگان آنلاین را به تفاوت و تشابه قیمت ها، نگران)مسئول( و معتبر در طول فرایند خرید، و امکان ارتباط و تعامل بعدی یا آنها در یابند، تجربه خرید را خشنود کننده خواهند یافت )پاول،۲۰۰۳).
۲-۴- بازاریابی الکترونیک: برقراری ارتباط با مشتریان
اهمیت برنامهریزی برای بازاریابی الکترونیک در چند سال اخیر رشد فزایندهای داشته است. در بازاریابی الکترونیک همانند بازاریابی سنتی ابتدا باید هویت هر مشتری را مشخص کنید و خصوصیات هر یک از آنها را به طور مجزا مورد بررسی قرار دهید. هرچه میزان ارتباط برقرارشده میان شما و مشتریانتان نزدیکتر و صمیمیتر باشد، به همان نسبت میتوانید آنها را به سازمان خود وابسته کنید. برقراری این ارتباط صمیمی نیازمند کسب اطلاعات دقیق از مشتریان است.
۲-۵- بازاریابی اینترنتی – بازاریابی الکترونیک
بازاریابی الکترونیک فرآیندی فراتر از بازاریابی سنتی است که از طریق فناوری اینترنت امکان پذیر است. این روش ارتباط دوجانبه میان شما و مشتریان برقرار میکند. بازاریابی الکترونیک امکانات و تسهیلات جدیدی را برای رسیدن به این هدف فراهم آورده است.
در این نوشتار چند سوال اساسی دربارهی بازاریابی نوین مورد بررسی قرار میگیرد: ” بازاریابی الکترونیک چیست؟ “، ” چه امکاناتی را در اختیار سازمانها میگذارد” و “چگونه ارتباط متقابل شما و مشتری را حفظ خواهد نمود؟ “، سپس عواملی با اهمیت در بازاریابی الکترونیک معرفی میشوند.
۲-۶- مدیریت روابط مشتری در بازار الکترونیک
مدیریت موفق روابط مشتری اینگونه تعریف می گردد، یک استراتژی یکپارچه فروش، بازاریابی و خدمات که بستگی به اقدامات هماهنگ توسط همه بخش های موجود در یک شرکت انجام می گیرد تا اینکه توسط همه بخش های موجود در یک شرکت انجام می گیرد تا اینکه توسط یک بخش واحدی یا اداره شود(جعفری، ۲۰۰۱). او توضیح داد که اهداف مدیریت موفق روابط مشتری باید با گفتگوی بلندمدت میان همه مشتریان قابل دسترس دست یافته شود تا فروش در حد وسط و فروش بالا مهیا گردد، تا باعث افزایش و حفظ وفاداری مشتری شود، تا میزان سود و نفع مشتریان را بالا برده و به عکس العمل بالای در صحنه بازاریابی نائل آید(ایفرام توربان،۲۰۰۸) را بعنوان یک روش خدمات رسان توضیح می دهد که تاکیدش بر ساختن روابط بلندمدت و قابل تحمل با مشتری است که هم به مشتری و هم فروش شرکت ارزش افزوده می دهد. با اینهمه در دنیای اینترنت امروزی CRM برای بقای شرکت ها یک نیاز اساسی شده و فقط مزیت رقابتی ندارد.
بسیاری از شرکت های اینترنتی معمولاً برای مشتریان خود ویژگی های کمکی ارائه می دهند، برطبق گفته ایفرام توربان و دیگران سه سطح در CRM وجود دارد که عبارتند از:خدمات موسسه ای، خدمات مشتری- مداری.
عابد الجابری یکی از مطرحترین متفکران جهان اسلام در دوران معاصر است. اندک اندیشمندی در دنیای معاصر به اندازه او،افکاری جنجال برانگیز داشته است و در مجامع آکادمیک در قالب دهها مقاله و کتاب،ارزیابی انتقادی شده است.[۲۷۱]
از ویژگیهای ممتاز او وجود اندیشهای نظاممند در آثارش میباشد.او نوشتههایش را از مبادی مشخصی آغاز کرده و اهداف کاملاً خاصی را درنظر دارد و در چارچوبی مشخص و نیز با بکارگیری روش و مفاهیمی ویژه سعی در اثبات آنهادارد.
ویژگی دیگر او عبور از گفتمانهای حاکم بر فضای روشنفکری دو دهه شصت و هفتاد و ترسیم افقی نوین فراروی پژوهشگران و نیز طرح و کشف مفاهیمی تازه در عرصه مطالعات انتقادی میراث عربی اسلامی است. موضوع مورد نظر جابری نقد میراث است. به این ترتیب که وی بعد از نگارش کتاب«گفتمان معاصر عربی» نگاه خود را به مسأله ای مهم که همان نقد عقل عربی است دوخت و این مرحله با نگارش و انتشار کتاب «تکوین عقل عربی» (۱۹۸۲) آغاز شد و سپس با انتشار کتاب «ساختار عقل عربی» (۱۹۸۶) و «عقل سیاسی عربی» (۱۹۹۰) ادامه یافت. از دیگر آثار او: نحن و التراث،التراث و الحداثه،مدخل الی فلسفه العلوم،اشکالات الفکر العربی المعاصر و چندین کتاب دیگر و تعدادی مقاله میباشد.رساله دکترای وی با عنوان «فکر ابن خلدون: العصبیه و الدوله معالم نظریهخلدونیهفیالتاریخالاسلامی»در سال ۱۹۷۱منتشر شد.[۲۷۲]
برخی از آثار او عبارتند از: اضواء علی مشکل التعلیم بالمغرب ؛ پرتویی بر دشواره آموزش در مراکش (۱۹۷۳)، مدخل الی فلسفه العلوم: العقلانیه المعاصره و تطور الفکر العلمی ؛ در آمدی بر فلسفه علوم: عقلانیت معاصر و تحول فکر علمی (۱۹۷۶)، من اجل رویه تقدمیه لبعض مشکلاتنا الفکریه و التربویه ؛ در جهت نگرشی پیشرو برای برخی مشکلات فکری و تربیتی ما(۱۹۷۷)، نحن و التراث: قراءات معاصره فی تراثنا الفلسفی ؛ خوانشهای معاصر از میراث فلسفی ما(۱۹۸۰)، حوار المشرق و المغرب ؛ گفتگوی شرق و غرب(۱۹۹۰)، التراث و الحداثه: دراسات و مناقشات ؛ سنت و مدرنیسم: بررسیها و مناقشات(۱۹۹۱)، الخطاب العربی المعاصر ؛ گفتمان معاصر عرب(۱۹۹۲)، فکر ابنخلدون، العصبیه و الدوله: معالم نظریه ابن خلدون فی التاریخ الاسلامی ؛ اندیشه ابن خلدون: عصبیت و دولت ویژگیهای نظریه ابنخلدون در تاریخ اسلامی (۱۹۹۲)، وجهه نظر نحو اعاده بناء قضایا الفکر العربی المعاصر ؛ دیدگاهی به بازسازی مسائل معاصر اندیشه عربی(۱۹۹۲)، المساله الثقافیه ؛ مسئله فرهنگی(۱۹۹۴)، مساله الهویه: العروبه و الاسلام و الغرب ؛ مساله هویت: عربیت و اسلام و غرب(۱۹۹۵)، الدین و الدوله و تطبیق الشریعه ؛ دین و دولت و اجرای شریعت(۱۹۹۶)، المشروع النهضوی العربی: مراجعه النقدیه ؛ برنامه نهضت عربی: مروری انتقادی(۱۹۹۶)، قضایا فی الفکر المعاصر: العولمه، صراع الحضارات، العوده الی الاخلاق، تسامح، الدیموقراطیه و نظام القیم، الفلسفه و المدنیه ؛ مسائلی در اندیشه معاصر: جهانی شدن، جنگ تمدنها، بازگشت به اخلاق، تسامح، دموکراسی و نظام ارزشها، فلسفه و مدنیت(۱۹۹۷)،فی نقد الحاجه الی الاصلاح ؛ درباره نقد نیاز به اصلاح(۲۰۰۵) و سرانجام مدخل الی القرآن الکریم، الجزء الاول: فی التعریف بالقرآن ؛ درآمدی به قرآن کریم: جلد نخست آشنایی با قرآن (۲۰۰۶).[۲۷۳]
عابد الجابری همچون سایر اندیشمندان دیارهای غربی دنیای اسلام،آشنایی خوبی با روشهای علمی در حوزه علوم انسانی در غرب دارد. او در نقادیش،دنیای اسلام -یا به تعبیر او دنیای عرب- را با دو فرایند تمدنی،معرفی میکند. فرایندی که در غرب دنیای اسلام،یا به تعبیر او،«مغرب عربی» پدیدار شد،و فرایندی که در شرق دنیای اسلام،یا به تعبیر او،«مشرق عربی»،پدیدار شد.
اوخصوصیات این دو حوزه فکری را این گونه باز میشناسد.«مشرق عربی» حامل اندیشهای آمیخته با،افکار گنوسی،هرمسی و ماورایی است و «مغرب عربی» مبانی افکارش متعلق به این جهان است وغیبگرا نیست!
«الجابری»،نماینده اصلی اندیشه در مغرب عربی را «ابن رشد» می داند،و نماینده اندیشه در مشرق عربی یا اسلامی را «ابن سینا» و «غزالی»، اومشرق اسلامی را حامل عقل شهودی می داند و مغرب اسلامی را،حامل عقل تجربی.
شاید بتوان،ادعاهای او را با پارهای از تفاوتهای برون اندیشهای در تاریخ اسلامی،توجیه کرد. برای مثال،چالشهای مشرق،بیشتر با مغول وصحرانشینانزرد پوست،بوده است. اما چالش مغرب،بیشتر با دو بخش دیگر از ادیان ابراهیمی،یعنی مسیحیت و یهود در اروپا واسپانیا.
در مغرب عربی،زبان عربی زبانی وارداتی است و در شرق عربی،زبان عربی،زبان مادری شمرده میشود. غرب دنیای اسلام،بیشترین آسیب را از اروپا خورده است و سابقه آن به روزگار جنگهای صلیبی و سقوط آندلس باز میگردد. درحالی که شرق اسلامی،کمتر درگیر مصائب غرب اسلامی،در رویارویی با اروپا بوده است و مشکلاتش با صحراگردان آن سوی ماوراءالنهر،کم نبوده است.
مهمترین کار علمی عابد الجابری،طی سه دهه گذشته،«نقد سنت» یا آنچه او «عقل عربی» مینامد بوده است،هر چند احیای «اندیشه ابن رشد» را در دستور کار جدی داشته است. شاید بتوان او را یک ساختارگرا نامید. ساختارگرایی که میخواهد،سنت را با نقدی دوباره،به آشتی با مدرنیته در آورد. الجابری معتقد است که،اندیشه اسلامی در حال حاضر،در بن بست و گسست،به سر می برد. اما راه برون رفتی هم،برای آن قائل است،و آن،نقد و تفکیک اندیشه و بازگشت به میراث خردورزی در اسلام است.او معرفت شناسی غرب و تطبیق آن بر جهان اسلام را نامناسب،و داشتن خصوصیتی فرهنگی و مخصوص به هویت خود را برای بقا لازم میداند ![۲۷۴]
هر چند الجابری معتقد است،سنت گذشته،امکان باز تولید خود را از دست داده است،اما معتقد است با پیراستن از آن،در ارزیابی انتقادی،میتوان صورتی جدید از سنت خردورزی،برخاسته از سنت آفرید. الجابری توجه خاصی بر مفهوم هویت دارد. او نخبگان دنیای اسلام را به دو گروه تقسیم میکند،گروهی که به تمدن غرب میتازند و غرب را عاملعقب ماندگی دنیای شرق و اسلام میدانند و گروه دیگر که،سنت را عامل عقب ماندگی دانسته و شعار پشت کردن به آن را به عنوان راه نجات مطرح میکنند ! الجابری در مقابل این دو طیف،گروه سومی را هم معرفی میکند،که خواهان آشتی بین غرب و شرق،یا سنت و مدرنیتهاند. اما او خودش را از گروه سوم هم نمیداند و نقد خود را تنها به ساختارگرایی و سازوکاری معطوف میکند که بتواند بار دیگر به تولید معرفت بومی یاری رساند.او در قرائت انتقادی اش از سنت،به بنیان های عقل معرفتی،عقل سیاسی و اخلاقی پرداخته است. اما این سنت را «عقل عربی» مینامد.
نکته مهم آن است که عابد الجابری،از «عقل عربی» چه چیزی اراده میکند. او ادعا میکند،به خاطر ناآشنایی با زبانهای فارسی و ترکی و سایر زبانهای دنیای اسلام،به خود اجازه نداده،آنچه را نقد میکند،عقل اسلامی بنامد. از این رو نقادی خود را به سنتی معطوف داشته که در محیط و زبان عربی،شکل یافته و نام گذاری «عقل عربی» نیز از همین رو است.
عابد الجابری از واژه «عقل» در آثارش بسیار بهره می برد،اما روشن است که مرادش،قوه تفکر و یا محتوای آن نیست. او از این واژه،ساختاری را اراده میکند که هویت و فرهنگ یک ملت در آن شکل گرفته است ! به دیگر سخن،نوع نگرش به جهان پیرامونی و چگونگی تعامل باآن در نگاه الجابری همان «عقل» نامیده میشود. او معتقد است،«عقل» در دوران های مختلف،دچار دگرگونی میشود و در بین اشخاص و ملتهای مختلف،شکلهای گوناگونی مییابد. الجابری با همین باور،حوزه فرهنگی مغرب عربی و اسلامی را،از مشرق آن،جدا میکند. او عقل مورد نظرش را در تعامل با سرشت و دگرگونیهای تاریخ میداند. به دیگر سخن میتوان گفت آنچهرا او «عقل عربی» نامیده و نقد میکند،هویتی است در تبیین ارزش های پیرامون،و نظامی ارزشی در سنجش پدیدارها. نتیجه آنکهاین عقل،استدلالگر نیست و ارزش گذاری و رفتاری ایدئولوژیک بر عهده گرفته است .[۲۷۵]
الجابری «عقل عربی» را برآمده از سه ساختار،«بیان»،«عرفان» و «برهان» میداند. ساختار «بیان» از خصوصیت ناپیوستگی و نداشتن رابطه علی وقیاس برخوردار است.او زبان و واژگان عربی را قابل «تأویل» بر معانی گوناگون مییابد و معتقد است رابطه «لفظ» با «معنی» بر پایه مشابهت احتمالی،بنا شده است و اصل «تشابه» و «قیاس» ریشه در ساختار زبان و علوم پیش از اسلام دارد.
پیش از اسلام،اعراب جامعهای داشتند که از «قیاس» و «تشابه»،که رابطه «علت و معلولی» در آن نقشی ندارد استفاده میکردند. در این ساختار طالع بینی،علوم غریبه وپیش گویی بر اساس ستارگان به جای رابطه های علی،نشسته است. به دیگر سخن،این فرهنگ به چیزهایی باور دارد که خارج از هرگونه،برهان و استدلال است.
الجابری در نقد ساختار دوم،یعنی «عرفان»،آن را متعلق به دنیای «گنوسی»، «هرمسی» و «تصوف ایرانی» و «هندی» میداند. در نهایت او «برهان» را هم،مربوط به دنیای یونان می داند. او حضور و ترکیب دو ساختار نخست را،در فرهنگ عربی،خیلی مشکل نمییابد،امامعتقد است «بیان» و «عرفان» در سیر تاریخ،در مقابل «برهان» مقاومت سختی از خود نشان داده است.[۲۷۶]
او برای درک مبانی «بیان»،شناخت جامعه عربی پیش و پس از اسلام و ساختار زبانی آن را ضروری می داند.«الجابری» در کتاب نخست از مجموعه – نقد عربی –بازنگری در مفهوم عقل را توصیه میکند و معتقد است،زبان عربی،تنها زبانی برای گفتار نیست،بلکه حامل جهان بینی و روشی نیز برای اندیشیدن در خود است.
الجابری،با بازکاوی و نقادی خود به دنبال آن است تا،محاسن و معایب عقل درمحیط زبان عربی را برشمرده و گسستها و آمیختگیهای شایست و ناشایست آن،با سایر معرفتها را توضیح دهد ؛ از این رو نقادی او تفکیکگرا میشود.
عابد الجابری برای تاریخ و کتابت تاریخ،در اسلام،هویتی مستقل،همچون یک علم قائل نیست. او تاریخ را تا پیش از ابن خلدون،شبیه به علم حدیث،یا علوم نقلی میداند.
در میان آرای گوناگون جابری نقد عقل عربی یا به تعبیری دقیقتر دفاع از عقلانیت خالص عربی برنامه کلان یا مشروع او به شمار میرود و در آثار خود آن را پیمیگیرد. کتاب چهار جلدی یا چهارگانه «نقدالعقل العربی» مهمترین اثر اوست که عصاره دیدگاه او را درباره مسائل گوناگون با محوریت همین برنامه فکری در خود دارد . این کتاب افزون بر عنوان اصلی خود یعنی «نقدالعقل العربی» دارای عناوین فرعی است که هر جلد را از دیگری متمایز میسازد. نخستین جلد این کتاب با عنوان «تکوینالعقل العربی» در سال ۱۹۸۴ و آخرین آن یعنی «العقل الاخلاقی العربی» در سال ۲۰۰۱ روانه بازار شد . جلد دوم با عنوان فرعی «بنیه العقل العربی» در سال ۱۹۸۶ و جلد سوم با نام «العقل السیاسی العربی» در سال ۱۹۹۰ منتشر گردید. این چهار جلد که بالغ بر دوهزار صفحه است بارها تجدید چاپ شده است، برای مثال چاپ هفتم «بنیه العقل العربی» در سال ۲۰۰۴ و چاپ نهم «تکوینالعقل العربی» در سال ۲۰۰۶ منتشر گشت . این اقبال به خوبی گویای آن است که این کتاب و مدعیات آن در جهان عرب جایی برای خود گشوده است.[۲۷۷]
نصر حامد ابو زید
ابوزید متولد سال ۱۹۴۳ میلادی است و انس او با قرآن به دوران کودکی اش بازمیگردد. او در نوجوانی به گروه «اخوان المسلمین» پیوست و روزگار جوانی اش را با شیفتگی به اندیشه سید قطب سپری کرد. او در سال ۱۹۵۴ برای مدت کوتاهی، راهی زندان های رژیم مصر شد.
در سال ۱۹۸۱ دکترای خود را از دانشگاه قاهره با عنوان فلسفه تاویل، تحقیقی پیرامون تاویل قرآن از دیدگاه محی الدین عربی، دریافت کرد. در سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ استاد دانشگاه اوزاکای ژاپن شد. سپس به قاهره بازگشت و در آنجا سمت استادی گرفت، اما بر اثر مخالفت علمای سلفی با افکارش مشکلات فراوانی برایش حاصل شد و مجبور به ترک وطن شد. او در حال حاضر در دانشگاه لیدن هلند مشغول است. باورهای علمی ابوزید را میتوان احیای دوبارهای از اندیشه «امین الخولی» دانست.
در بین نو معتزلیان معاصر از ابوزید بیشترین اثر به فارسی برگردان شده است. مهمترین اثر ترجمه شده او «مفهوم النص» است که با عنوان «معنای متن» به فارسی برگردانده شده است.
پروفسور نصر حامد ابوزید از جمله نواندیشان مسلمان است که،با مبانی علوم دینی در دستگاه سنت آشنایی بسیار خوبی دارد[۲۷۸].مباحث او بیشتر حول محور متن – قرآن وسنت – است. اومتن را،زیربنای اصلی تمدن اسلامی میداند و معتقد است،فرهنگ و تمدن اسلام،بدون متن قبل درک وجودی نیست. او تمدن اسلامی را تمدن تأویل،یا تفسیر نیز میشمارد. ابوزید تأویل را نوعی نظام رمزگشایی از متن میداند و برای دید،درک و فهمی که بشر از متن دارد،جایگاه ویژه قائل است. او برای «متن» در شریعت اسلام،دو مرتبه قائل است. مرتبه نخست «متن تنزیل یافته» است ومرتبه پس از آن یا «تأویل یافته».
ابوزید بر ضرورت شناخت ساختار زبان قرآن،تأکید دارد. این بخش از مطالعات او،بی شباهت با دیدگاههای روانشاد «ایزوتسو» نیست. او معتقد است،زبان قرآن دارای نظام معنایی خاصی استو بدون یافتن آن،هر ادعایی در شناخت قرآن،به مهجور ساختن و محصور کردن آن می انجامد.
او به پیروی از «امین الخولی» متن قرآن را،چون متنی بسیار مهم ادبی و هنری در زبان عربی میداند. متنی که چون هر اثر ادبی و یا هنری،برای مخاطبان مختلف،به میزان درکو فهمشان،پیامهای متفاوتی پیدا میکند.ابوزید معتقد است،پیامی که متنقرآن برای مسلمانان این عصر دارد،با پیامی که برای قرنها پیش داشته، متفاوت است و تفاوت در این پیام را،به سبب جایگاه پویای متن قرآن میداند. ابو زید معتقد است، قرآن مخاطب خود را از اعتماد کردن بر تأویلهای نظامند، منع نکرده است.
ابوزید از اینکه یک «نو معتزلی» خوانده شود، ابایی ندارد. او در شاهد آوردن بر استدلالهای علمی، به نکات بسیاری از «معتزلیان کهن»، اشاره میکند و بزرگان علوم قرآنی، چون «زرکشی» و «سیوطی» و «عبد القاهر جرجانی» در افکار او همیشه حاضرند. ابوزید معتقد است، نباید درک از قرآن را،تنها در تفسیرهای به جا مانده از پیشینیان محدود ساخت.[۲۷۹]
ابوزید در مباحث خود مخالفتهای بسیاری با اندیشه امام شافعی،وفات یافته در سال ۲۰۵ هجری،و ابوحامد محمد غزالی،وفات یافته در ۵۰۵ هجری دارد و معتقد است،آن دو،نقش مهمی در مهجور کردن قرآن در دنیای اسلام داشتهاند.
ابوزید، منتقد سرسخت پارهای از علمای عوام است و بر این باور است که آنان سطح قرآن را تا مرتبه تبدیل شدن به یک شئ، تنزل دادهاند. او در توضیح انتقاد خود از واژه آلمانی Verdinglichung استفاده میکند. واژهای که به معنای «زیوری بدلی برای زنان و تعویذ و افسون برای کودکان» است. او معتقد است، برای درک معنای وحی، باید بافت تاریخی متن را مورد توجه قرار داد. او معتقد است قرآن یقینا پیامی آسمانی دارد، اما چون خط «ینزل الیهم» است، خود را بر سطح نظام زبانی مخاطب، تنزل و تطبیق داده است. ابوزید به رابطه جدلی «دیالکتیک» بین واقع و متن تاکید میکند.
او مجازهای قرآنی، تشبیهات و استعارههای آن را متاثر از فرهنگ زمان نزول وحی میداند. او معتقد است برای درک جدید از قرآن نیازمند علم هرمنوتیک، معناشناسی، نقد ادبی و یا مردمشناسی و آنتروپولوژی هستیم.[۲۸۰]
محمد ارکون
پروفسور محمد ارکون پژوهشگر معاصر اسلامی از کشور الجزایر، جزو ناقدان اندیشه دینی است که معتقد است،در بهره جستن از شیوه های فکری مکاتب غرب در نقد سنت، نباید شتابزده عمل کرد.این در حالی است که او،خود تحت تأثیر روش شناسی مکتب فرانسه است و با توجه به سالها تحصیل و تدریس و همنشینی علمی تا فضای علمی و دانشکاهی آن کشور،ناخود آگاه تحتتأثیر فضای آن قرار دارد.[۲۸۱]
ارکون کانون توجه آن دسته از جوانان مسلمان،در دنیای غرب و نیز کشورهای غربی،درحوزه مدیترانه است که به اسلام علاقهمند میباشند،اما نه با رویکردی سنتی، بلکه با نگاهی نو به آموزه اسلام. به یاد دارم زمانی که با بسیاری از جوانان نو اندیش از کشورالجزایر و مغرب سخن میگفتم، آنها چنین اذعان میکردند که تجربه بازگشت مجدد به اندیشه اسلامی و توجه به اسلام را پس از مطالعه آثار ارکون و آشنایی با دیدگاه های او تجربه کردهاند.
ارکون را سکولارهای دین ستیز، متهم به آن میکنند،که رهیافتش، با دیگر اسلامگرایان تفاوتی ندارد. از دیگرسو، بسیاری از اسلامگرایان تندرو هم، او را به خاطر عقلانیت نقادانهاش برنمیتابند.
وی در مطالعات اسلامی، از روشهای سنتی، فراتر میرود و معتقد است باید شیوههای علمی جدید در نقد اندیشه دینی بهره جست.
شیوه ارکون، متفاوت از بسیاری از خاورشناسان است، بسیاری از خاورشناسان و ناقدان اندیشه اسلامی در غرب، از آموزههای اسلامی، برای رسیدن به پیش فرض انسداد در آموزههای اسلامی بهره میگیرند، در حالی که ارکون، نقد را برای رسیدن به چنین رویکردی نمیخواهند !
او معتقد است بازخوانی سنت در نگاه تاریخی، آن هم نه با رویکردی که در مطالعات تاریخی، آن هم نه با رویکردی که در مطالعات تاریخی در دانشکدههای کشورهای اسلامی معمول است، میتواند به فهمی تازه از خردورزی در دایره اسلام بیانجامد. ارکون بیش از آنکه خود را فیلسوف بداند، تاریخنگار میداند. رویکرد انتقادی ارکون به تاریخ و معرفت دینی، او را از بسیاری از خاورشناسان، از یک سو، و نیز از بسیاری از علمای اسلامی، متفاوت کرده است.
او معتقد است، نظام سنتی اسلامی در آن بخش، به مطالعه پرداخته که پای متن نگارش یافته و گزارههای بیان شده در میان است، در حالی که نظام اسلامی بسیاری از مناطق نیندیشیده و یا نیندیشیدنی دارد، که کدهای آن، در معرفت شناسی جدید و قرائتی انتقادی، قابل باز شدن است.
شاید بتوان گفت این بخش از افکار محمد ارکون، شباهت زیادی با مبحث «منطقه الفراغ» آیت الله شهید محمد باقر صدر دارد، با این تفاوت که بازگشایی «منطقه الفراغ» زنده یاد صدر با بهره گرفتن از روششناسی دستگاه اصول فقه در دستگاه سنت انجام پذیرفت، اما ارکون از روش شناسی تاریخیگری و Fait coraniqeو یا Fait islamiqueو هرمنوتیک استفاده میکند.[۲۸۲]
ارکون به تاریخ نگاری موجود در بین مسلمانان منتقد است و آن را یا کاملا سنتی میداند و یا متاثر از خاورشناسان و معتقد است از هیچ یک از این دو،نمی توان به برداشتی پویا رسید.
گزاف نیست،اگر گفته شود،طرحهای فکری ارکون ناتمام است و کلی. به دیگر سخن او بیشتر خود را ملزم به طرح پرسش میکند،و نه یافتن پاسخ. شاید در این روش،او میخواهد،بیشتر نقش یک پژوهشگر را ایفا کند و نه عالم دینی را،از همین رو،خود را ملزم به طرح پرسش میداند،نه یافتن جواب !
او معتقد به پیچیدگی و وابستگی مفاهیم با یکدیگر است. از این رو مفهومی را به مفهوم دیگر،و رهیافتی را به رهیافت دیگر پیوند میزند و اندیشههای تودرتویی میسازد که گویی یک - فیه ما فیه- است و سرانجام تحلیل یافتههایش بس دشوار است.ارکون الجزایری است. اما از نظر نژادی غیر عرب و بربر زاده شده در خانوادهای بسیار ساده و روستایی. او در آغاز جنگهای آزادیخواهانه و استقلال طلب کشورش،برای ادامه تحصیل راهی دانشگاه سوربن پاریس شد.
دوران شکوفایی افکار ارکون مقارن با سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ است. سالهایی که نهضتی بسیار مهم در رشته علوم انسانی در فرانسه برپا بود. از همین رو،ارکون با روشها و رهیافتهای گوناگونی چون،ساختارگرایی،تحلیل گفتمان انتقادی،زندگی کرده است. او تحت تاثیر آن فضا در سال ۱۹۷۰ پایان نامه دکتری خود را زیر عنوان انسان گرایی در اسلام،با محور قرار دادن افکار ابن مسکویه به پایان برد. بخشی از مباحث آن رساله در سال های بعد،توسط دکتر داوری اردکانی به توصیه دکتر مهدی محقق به فارسی برگردانده شد و در کتاب جاودان خرد به سال ۱۳۵۷،در ذیل مجموعهای با همکاری مشترک دانشگاه تهران و دانشگاه مک گیل مونترآل کانادا انتشار داد. آن مجموعه به کوشش دکتر مهدی محقق و دکتر چارلز آدامز انجام میپذیرفت.[۲۸۳]
پژوهش درباره مسکویه،محمد ارکون را به پرداختن به روشهای فلسفی،در دوره میانه اسلامی و نقش حکمت و فلسفه ایرانی و یونانی واداشت.او خود را نقادی میداند که با روشهای جدید علوم انسانی و اجتماعی به سراغ خرد اسلامی رفته است.
ارکون در تفکر انتقادیش،جهان اسلام را به عنوان یک واحد کل ترسیم میکند و بر خلاف عابد الجابری،قائل به تجزیه بین عرب و ترک و فارس و غیر آن نیست. هر چند در خصوص نسبت بین فرهنگ نوشتاری و اخلاق اجتماعی اسلام،در تعارض با فرهنگهای بومی و شفاهی مناطق مسلمان نشین و استقامت تاریخی فرهنگهای شفاهی که سینه به سینه بین نسلها انتقال مییابد نظرات خاصی دارد. شاید به خاطر آن که زاده فرهنگ شفاهی بربر یا همان آمازیغ است و آنچه را که میگوید،بیش از آن که برداشتی علمیباشد،حاصل یک تجربه است.
ارکون فراگرد تاریخ خردگرایی را به سه دوره تقسیم میکند:
عقلگرایی ارسطویی که بر پایه اصل منطق (امتناع نقیضین) استوار بوده است.
عقلگرایی دکارتی و اسپینوزایی که خروج از حاکمیت مطلقگرای الاهیات مسیحی را خواهان شد.
عقلگرایی پست مدرن،که شعار پایان تاریخ و اصول تردید ناپذیر را سر داد.
ارکون معتقد است،خرد غربی،به رغم جایگاهی که دارد،خطاهای بزرگی مرتکب شده و گاه به یک نظام خشک و بی روح تبدیل شده است. او تذکر می دهد که،امثال هیتلر زاده مدرنترین و متمدنترین کشور اروپایی یعنی آلمان،است! او معتقد است،باید از خطاهای مدرنیته،آموخت و ارزشهای آن را پاس داشت و از تبدیل شدن خرد آن به باوری خودبین،خودخواه و فرصت طلب، جلوگیری نمود.[۲۸۴]
ارکون معتقد است،تفاوت جوهری بین منطق حاکم بر اروپا،در شمال مدیترانه و جنوب آن،یعنی کشورهای اسلامی،وجود ندارد ! شاید این برداشت به خاطر تجربه شخصی ارکون باشد. او زاده جنوب مدیترانه،در الجزایر است اما جوانیاش را در شمال مدیترانه سپری کرده است. ارکون معتقد است،آنچه بین اروپا و دنیای اسلان فاصله انداخته است،حوادث تاریخی و جنگ ها است. او آثار خود را به فرانسه مینگارد.
ارکون فرایند سنت اسلامی را اینگونه ترسیم میکند،دوران نزول قرآن و تشکیل نخستین بستر اندیشه اسلامی،دوران کلاسیک و خردورزی دینی و شکوفایی علم و تمدن اسلامی و دوران اسکولاستیکی یا آموزش های مدرسه ای و تکرار. ارکون دوره اخیر را بستر ساز انحطاط میداند. ارکون قرن نوزدهم میلادی تا نیمه قرن بیستم را عصر بیداری میداند و دورانی را نیز عصر انقلابها مینامد و از انقلاب قومی جمال عبدالناصر تا انقلاب اسلامی ایران را نام میبرد.