تعهد عاطفی
وابسته
ضریب همبستگی اسپیرمن
تعهد مستمر
وابسته
ضریب همبستگی اسپیرمن
تعهد هنجاری
وابسته
ضریب همبستگی اسپیرمن
۱-۷- قلمرو تحقیق:
قلمرو مکانی: کارخانهها کاشی استان یزد
قلمرو زمانی: سال ۹۳-۹۲
قلمرو موضوعی: کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی
۱-۸- کلیات روش تحقیق:
این پژوهش از نقطه نظر هدف، تحقیق کاربردی است و از نظر روش تحقیق، روش توصیفی به همراه روش همبستگی به کار گرفتهشده است. برای گردآوری اطلاعات جهت تدوین متن تحقیق، از روش کتابخانه ای و مراجعه به اینترنت استفادهشده و برای گردآوری دادههای تحقیق از طریق میدانی و بصورت پیمایشی بهره گرفته میشود. نمونه بصورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده و برای جمع آوری اطلاعات ابزار اصلی پرسشنامه است که ازپرسشنامه کیفیت زندگی کاری (مدل والتون) و پرسشنامه تعهد سازمانی (مدل می یر و آلن) استفاده میشود. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده میشود. دادههای جمع آوریشده با بهره گرفتن از آمار توصیفی (نما-مد-میانگین و…) با بهره گرفتن از نرم افزار Excel و آمار استنباطی (با کمک ضریب همبستگی اسپیرمن) و با بهره گرفتن از نرم افزار ۱۶SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و وجود رابطه و ضریب همبستگی بین متغییر ها بر رسی میشود.
۱-۹- واژهها و تعاریف عملیاتی:
- کیفیت زندگی کاری: زندگی کاری، یعنی مجموعه ای از شرایط واقعی کار و محیط کار در یک سازمان، که شامل میزان حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، بهداشتی وایمنی ومشارکت در تصمیم گیری، دموکراسی، سرپرستی مناسب وخوب، تنوع و غنی بودن مشاغل و امثالهم است. (رودکی، ۱۳۸۵)
- تعهد سازمانی: آلن و می یر معتقدند که تعهد حالتی روانی است که بیانگر نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ارائه خدمت در یک سازمان است. در مدلی که این اندیشمندان مطرح کردند به ترتیب «تعهد عاطفی»، «تعهد مستمر» و «تعهد هنجاری» بیان داشتهاند. (می یر وآلن، ۱۹۹۳)
- تعهد عاطفی: تعهد عاطفی اشاره به وابستگی احساسی فرد به سازمان دارد.
- تعهد مستمر: مربوط به تمایل به باقی ماندن در سازمان به خاطر هزینههای ترک سازمان یا پاداشهای ناشی از ماندن در سامان میشود.
- تعهد هنجاری: احساس تکلیف به باقی ماندن بهعنوان یک عضو سازمان را منعکس میکند.
فصل دوم
مبانی نظری و مروری بر ادبیات موضوعی و پیشینه تحقیق
۲-۱- بخش اول- کیفیت زندگی کاری
۲-۱-۱- مقدمه
نیل به زندگی شغلی با کیفیت، مستلزم کوششهایی منظم ازسوی سازمانی است که به کارکنان فرصتهای بیشتری برای تأثیر گذاری برکارشان وتشریک مساعی دراثربخشی کلی سازمان میدهد. به این ترتیب هر سازمانی با بهره وری وکارایی مطلوب ومؤثر، در جستجوی راههایی است تا کارکنان را به درجه ای از توانایی برساند که مغز و هوشمندی خود را به کارگیرند که این امر، به وسیلۀ کیفیت زندگی کاری مناسب، یعنی مشارکت وسهیم کردن بیشتر کارکنان درفرآیندتصمیم گیری صورت میگیرد. کیفیت زندگی کاری نمایانگر نوعی فرهنگ سازی یا شیوۀ مدیریت است که کارکنان بر اساس آن احساس مالکیت، خود گردانی، مسئولیت وعزتنفس میکنند. کیفیت زندگی کاری ادراک کارکنان ازبهداشت فیزیکی (جسمی) وروانی (ذهنی) خود درمحیط کاراست. فعالیت کارکنان درکیفیت زندگی کاری دارای اهمیت است و مدیران با اتخاذ روشها و سیاستها، کار را به گونه ای درمیآورند که از حالت یکنواختی خارج و موجب تحرک و تنوع برای کارمندان شود. مثلاً دادن استقلال و آزادی به کارکنان در نحوه انجام کار موجب تحرک و علاقمندی بیشتر کارمند در محیط کار میشود. (فرهادی، ۱۳۸۶)
سازمانها بهعنوان مایملک مادی ومعنوی کارکنان ومدیران وصاحبان آنها هستند، مالکیت مادی ازآن جهت که محل امرار معاش وسودآوری است و مالکیت معنوی به جهت احساس تعلق ونقش در ایجاد تغییر، بنابراین برای تقویت مالکیت معنوی کارکنان، شایسته سالاری ومردم سالاری میبایست مدنظر قرار گیرد تا افراد به درجه اعتماد سازمانی دست یابند. جهل، خود پسندی، زور وتزویر خصلت سازمانهای بدون مالکیت معنوی کارکنان است که رهبران این سازمانها به آفت خود شیفتگی نیز دچار میشوند. با به کارگیری علم، دانش، عقل سلیم وتجربه وهنر، تبدیل معرفت سطحی به معرفت علمی، انسان میتواند کیفیت زندگی کاری خود، سازمان وجامعه را بهبود بخشد و انسان شاهد توسعه انسانی ودرنهایت توسعه پایدار باشد. (سیفی، ۱۳۸۵)
۲-۱-۲- تعریف کیفیت: واژه کیفیت[۲] از لغت انگلیسی کوالیس[۳] مشتق شده که به معنای “چه نوع” است. مفاهیم و معانی مختلفی برای کیفیت ارائه شده است. تعریف دقیق این واژه دشوار است؛ زیرا کلمه کیفیت نزد افراد مختلف، معانی مختلف دارد. دال گارد، گریس تن سن وکانجی می گویند کیفیت همانند تئوری نسبیت بهعنوان مفهومی نسبی تعریف میشود که میتواند برای افراد مختلف معانی متفاوت داشته باشد به همین لحاظ برحسب تعریف کننده، ابزار به کار برده شده جهت سنجش، زمینه و بافتی که در آن تعریف کیفیت به کار برده شده، دیدگاهها وجهت گیریهای مختلف در تعاریف ارائه شده از کیفیت به چشم میخورد ووحدت نظر واجماع خاصی در این زمینه وجود ندارد. درهرحال در یک تقسیم بندی کلی پیرامون تعاریف ارائه شده از کیفیت، محصولات وخدمات موردتوجه قرار میگیرد، یا فرآیندها و عملیاتی که برآن اساس محصولات وخدما ت تولید وارائه شده است در نظر گرفته میشود. بدیهی است از دیدگاه مشتری ومصرف کننده تعاریف مبتنی بر محصول یا خدمت مفید و مناسب به نظر میرسد، درحالی که از دیدگاه سازمانها و شرکتها که خدمات ومحصولات را تولید وارائه میکنند، تعاریف مبتنی بردیدگاه فرآیندی وعملیاتی، و به خصوص تعاریف کیفیت جامع، مناسب ومفید تر است. (پرداختچی، ۱۳۸۸)
سازمان بین المللی استاندارد[۴] درسال ۱۹۸۷ میلادی، کیفیت را چنین تعریف نموده است: تمامی ویژگی و مشخصات یکی کالا یا یک خدمت که نیازهای صریح وضمنی را تأمین کند.
موسسه ملی استاندارد آمریکا و انجمن آمریکایی کیفیت در سال ۱۹۷۸ میلادی کیفیت را چنین تعریف کردند: “تمامی ویژگی و مشخصات یک محصول یا خدمت که بتواند نیازهای مشخصی راتامین کند.”
همان طوری که ملاحظه میشود این تعریف رویکرد مصرف کننده محور ورویکرد محصول محور را درهم آمیخته ودر بردارد و با تاکید بر نیازهای مشخص، برای مشتری محوری ارزش قائل شده و رضایت وترجیح آور ابه حساب آورده است. دراواخردهه ۱۹۸۰ میلادی، بسیاری از شرکتها و سازمانهای آمریکایی تعریف ساده تر ودر عین حال قوی تر و مشتری مدارتر از کیفیت به این شرح ارائه کردند: ” کیفیت یعنی برآوردن نیازهای مشتری و فراتر از آن “
فیلیپ کرازبی کیفیت را تطابق با الزامات و خواستهها تعریف کرده و معتقد است که کیفیت یعنی ” انجام آن چه قراربود انجام شود ووعده انجام آن داده شده بود". به اعتقاد او کیفیت یعنی عاری از اتلاف، عاری از زحمت و دردسر وعاری از عیب ونقص.
ژوزف جوران معتقد است که کیفیت متضمن آن بخشی از خصوصیات کالای تولید شده ویا خدمات ارائه شده است که نیازها وخواسته ها را برآورده میسازد وبرای سازمان درآمد ایجاد میکند.
ادوارد دمینگ معتقد بود که کیفیت یعنی نیازها و انتظارات مشتری را برآوردن، وحتی فراتر ازآن رفتن وبهبود مستمر دراین زمینه است. (رودکی، ۱۳۸۵)
اگر چه امروزه کیفیت را با معنایی فراتر از رضایت مشتری مطرح میکنند و منحصر به آن نمیدانند، با این حال هنوز تاکید بر رضایت مشتری و تأمین خواستهها و نیازهای مشتریان در اکثر تعاریف صراحتاً یا تلویحاً ذکر میشود. بهعنوان توانایی برآورد نیازها یا انتظارات مشتری در تمام تعاریف ذکر میشود. بهعنوان نمونه دیگر در تعریفی گفته شده که کیفیت طراحی یعنی توانایی سازمان در تولید محصولی که انتظارات وتوقعات مشتری را تاحد امکان برآورده سازد. بهعنوان یک ضرب المثل گفته میشد که کیفیت یعنی ارائه کالا و خدمتی که نه تنها پس آورده نشود، بلکه مشتری در طلب مجدد آن باز گردد. البته کیفیت را نمیتوان صرفاً با تاکید بر رضایت مشتری تعریف کرد. زیرا هزینه جلب رضایت مشتری نیز نباید آن چنان باشد که سازمان را از صحنه رقابت بیرون کند. طبق نظر بعضی از نویسندگان تعریف کیفیت بهعنوان ظرفیت یک کالا یا خدمت در ارضاء خواستههای انسانی، تعریف پیچیده و گسترده آ ی است. زیرا خواستههای انسانی پیچیده است و همیشه به روش خاص و واحدی برآورده نمیشود. مصرف کنندگان محصولات وخدمات هریک ارزیابی خاص خود را از کیفیت دارند. مثلاً اتومبیل رولزرویس برای عدهای برحسب نیازها و انتظاراتشان ممکن است از کیفیت مناسب برخوردار باشد، درحالی که برای عدهای دیگر، برحسب نیازها و خواستههایشان، ماشین فولکس واگن از کیفیت مناسب برخوردار است. (اعتباریان، ۱۳۸۷)
لاک و اسمیت ضمن برشمردن تعاریف متعدد از کیفیت جمع بندی زیر را از نکات کلیدی تعاریف مذکور ارائه میدهند:
کیفیت یعنی تطابق بین آن چه که انتظار داریم وآن چه که تحقق مییابد یا به عبارت ساده تر کیفیت یعنی سازگاری بین آن چه میخواهی وآن چه بدست میآوری ویا انتظارات درمقابل آن چه که تحقق یافته، کیفیت وقتی خوب باشد دیده نمیشود ولی وقتی که بد است نمیتوان آن را نادیده گرفت، کیفیت یعنی دروندادی غیر مشهود. (پرداختچی ۱۳۸۸)