٢- تعهد سازمانی واقعاً مهم است.
چطور می توان بحث باروچ را که معتقد است تعهد سازمانی یک مفهوم مدیریتی بی ربطی است را ارزیابی کرد. شواهدی وجود دارد که بسیاری از سازمان ها استراتژی های کوچک سازی و کاهش هزینه ها را دنبال می کنند. برای این شرکت ها ایجاد سطح بالایی از تعهد کارمند ظاهراً به عنوان یک استراتژی نه چندان مهم برای کسب موفقیت اقتصادی نسبت به شرکتهایی که به این استراتژی متوسل می شوند، درک می شود. بنابراین، براساس تجربه واقعی مدیریت، ممکن است، صاحب نظری استدلال کند که تعهد کارمند چیز بی ربطی است، به خاطر اینکه سازمانهای کمتری استراتژی هایی را برای افزایش تعهد کارکنان ادامه می دهند.در این دیدگاه باروچ ممکن است تاحدودی درست بگوید. با این حال، از طرف دیگر شواهدی دال بر این وجود دارد که سازمانها درپی عملکرد بالا و استراتژی های منابع انسانی برای افزایش تعهد کارکنانشان هستند که می تواند سود اقتصادی بیشتری را برای آنها فراهم کند. از این دیدگاه تعهد کارمند نه تنها بی ربط نیست، بلکه به عنوان یک مفهوم مدیریتی به خاطر اینکه می تواند به مزیت رقابتی و موفقیت مالی منجر شود، خیلی مهم است. درحقیقت تعهد از این دیدگاه ممکن است، به عنوان کلیدی برای مزیت رقابتی محسوب شود. در این دیدگاه تعهد کارمند به عنوان یک استراتژی رقابتی، کاملاً برخلاف آنچه که باروچ می گوید، چیز بی ربطی نیست (لطفی فروشانی، ۱۳۸۲: ۴).
بخش دوم: رفتار شهروندی سازمانی
۲-۳- رفتار شهروندی سازمانی[۶۶](OCB)
۲-۳-۱-تعریف رفتار شهروندی سازمانی
شهروندی، معمولا به صورت عضویت در یک قلمرو سرزمینی، یک اجتماع سیاسی تعریف می شود. در لغت نامه بریتانیا آمده است: “شهروندی عبارتست از رابطه بین یک فرد و یک دولت که بر اساس آن یک فرد، وفاداری و تابعیت خود را نسبت به آن دولت اعلام می کند و به نوبه خود از محافظت و مراقبت از سوی آن دولت برخوردار می گردد (احمدی، ۱۳۸۳: ۲۸).
رفتار شهروندی سازمانی، ابتدا در سال ۱۹۷۸ توسط کان و کاتز[۶۷] به عنوان رفتارهای فرانقشی تعریف شد. اما تحقیقات اصلی درباره این مفهوم از زمانی که ارگان و بت من، آن را با این نام (رفتار شهروندی سازمانی) معرفی کردند، آغاز شد (بولینو[۶۸]، ۲۰۰۲: ۵۰۱).
توجه به شهروندان نه تنها در حوزه سیاست، بلکه در حوزه و مدیریت و سازمان نیز با اهمیت تلقی شده است (زارع، ۱۳۸۳: ۱۵۲).
در مورد رفتار شهروندی سازمانی تعاریف زیادی وجود ندارد و هرآنچه به عنوان تعریف این مفهوم آمده است بیشتر از تعریف ارگان[۶۹] نشات می گیرد. وی می گوید: رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری منحصربه فرد، اختیاری و فرا وظیفه ای است که در افزایش عملکرد اثربخش سازمان موثر است و بطورمستقیم یا غیر مستقیم بوسیله سیستم پاداش رسمی سازمان سازماندهی نمی شود (لانسی[۷۰]، ۲۰۰۱: ۵۵۲- ۵۳۸).
وی، در مطالعه ای رفتار شهروندی کارکنان را به عنوان اقدامات مثبت بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام در محیط کار می داند که ورای الزامات سازمانی است. ارگان هم چنین معتقد است که رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیماً به وسیله سیستم های رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، اما با این وجود باعث ارتقای اثر بخشی و کارآیی عملکرد سازمان می شود. این تعریف بر سه ویژگی اصلی رفتار شهروندی تأکید دارد: اول این که رفتار باید داوطلبانه باشد یعنی نه یک وظیفه از پیش تعیین شده و نه بخشی از وظایف رسمی فرد. دوم این که مزایای این رفتار، جنبه سازمانی دارد و ویژگی سوم این است که رفتار شهروندی سازمانی ماهیتی چند وجهی دارد. جوهره کلیدی در تعریف ارگان از رفتار شهروندی سازمانی این است که چنین رفتاری، اثر بخشی سازمانی را افزایش می دهد. بولینو و تورنلی[۷۱]، اعتقاد دارند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو حالت عمومی هستند: به طور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان نمونه، نیازی نیست که آن ها از جنبه فنی به عنوان بخشی از شغل افراد باشند) هم چنین آن ها ناشی از تلاش های ویژه و فوق العاده ای هستند که سازمان ها برای دستیابی به موفقیت از کارکنان انتظار دارند. رفتار شهروندی سازمانی به عنوان منبع اجتماعی، از طریق تبادل رفتارهایی که پاداش های اجتماعی دریافت می کنند، مورد ملاحظه قرار می گیرد . بنابراین وقتی کارکنان احساس می کنند که گویا چیزی از سازمان دریافت می کنند، رفتار شهروندی آن ها بیشتر خواهد شد. رفتار شهروندی سازمانی برای هر سازمانی مطلوب است، چرا که با متغیرهای سازمانی مانند رضایت شغلی، نگهداری سیستم و بهره وری سازمانی ارتباط دارد. نتایج مطالعات نشان می دهد که مدیران می توانند رفتار شهروندی سازمانی را با بهبود محیط کاری پرورش دهند و بدین منظور به جای آن که متوسل به زور یا اجبار شوند، به فرایندهای استخدام یا جامعه پذیری اتکاء نمایند تا این رفتارها ایجاد شود (بولینو و تورنلی، ۲۰۰۳: ۷۱-۶۰).
با این تعاریف، از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار می رود بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. به عبارت دیگر ساختار رفتار شهروندی سازمانی به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش کارکنانی است که در سازمان فعالیت می کنند و در اثر این رفتارها، اثربخشی سازمانی بهبود می یابد (بین استوک[۷۲] و همکاران، ۲۰۰۳: ۳۵۹).
به طور کلی عناصر کلیدی در مفهو مسازی رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از:
۱- نوعی از رفتارها که فراتر از آن چیزی است که به طور رسمی توسط سازمان تعریف می شود.
۲-نوعی از رفتارهای غیرمشخص.
۳- رفتارهایی که به طور مشخص مبنای پاداش قرار نمیگیرد و به وسیله ساختارهای رسمی سازمان شناسایی نمی شود.
۴-رفتارهایی که برای ارتقاء عملکرد، اثربخشی و موفقیت عملیات سازمان بسیار با اهمیت هستند (کاسترو[۷۳] و همکاران، ۲۰۰۴: ۴۳- ۲۷).
۲-۳-۲-تأثیر رفتار شهروندی سازمانی بر موفقیت سازمان
برخی از زمینه هایی را که رفتار شهروندی سازمانی به موفقیت سازمانی کمک می کند، می توان در قالب موارد ذیل خلاصه نمود:
۱- افزایش بهره وری مدیریت و کارکنان؛
۲-آزاد نمودن منابع سازمانی که می توانند برای مقاصد مولدتری مورد استفاده قرار گیرند؛
۳-کاهش نیاز به اختصاص منابع کمیاب به وظایفی که صرفاً جنبه نگه دارندگی دارد؛
۴-کمک به فعالیت های هماهنگ کنندگی هم در درون و هم بین گروه های کاری؛
۵-تقویت توانایی سازمان ها برای جذب و نگهداری کارکنان کارآمد؛
۶-افزایش ثبات عملکرد سازما ن ها؛
۷-توانمند سازی سازمان برای انطباق مؤثرتر با تغییرات محیطی (بهاری فر و جواهری کامل، ۱۳۸۹: ۱۰۶).
۲-۳-۳-ابعاد رفتار شهروندی سازمانی
درباره ابعاد رفتار شهروندی سازمانی هنوز توافقی واحدی میان محققان وجود ندارد. برای مثال، ابعادی نظیر رفتارهای کمک کننده، رادمردی و گذشت، وفاداری سازمانی، پیروی از دستورات، نوآوری فردی، وجدان، توسعه فردی، ادب و ملاحظه، رفتار مدنی، نوع دوستی و غیره در تحقیقات مختلف به عنوان ابعاد رفتار شهروندی سازمانی مورد توجه قرار گرفته اند. پادساکوف (۲۰۰۰)، دسته بندی مفصلی از این گونه رفتارها انجام داده است که رفتارهای شهروندی سازمانی رادر قالب هفت دسته تقسیم می نماید.
۱-رفتارهای یاری گرانه؛
۲-جوانمردی؛
۳-نوآوری فردی؛
۴-فضیلت مدنی؛
۵-تعهد سازمانی؛
۶-خود رضایت مندی؛
۷-رشد فردی (پادساکوف[۷۴] و همکاران، ۲۰۰۶: ۵۴۰).
بولینو و تورنلی[۷۵]، مؤلفه های زیر را به عنوان شاخص ها ی رفتار شهروندی سازمانی معرفی کردند که عبارتند از:
۱-وفاداری[۷۶]
۲-پیروی یا اطاعت[۷۷]
۳-مشارکت[۷۸] (اجتماعی، حمایتی، وظیفه ای و مدنی)
۴-ادب [۷۹] و احترام؛
۵-نوع دوستی[۸۰]
۶- جوانمردی[۸۱] (بولینو و تورنلی، ۲۰۰۳: ۷۱-۶۰).
عملکرد شهروندی شامل فعالیت هایی است که کمک به دیگران در انجام کار، حمایت سازمان و داوطلب شدن در انجام کارهای جانبی یا مسئولیت پذیری را شامل می شود . بورمن[۸۲] و همکاران (۲۰۰۱)، به طور خاص برای تبیین عملکرد شهروندی سازمانی الگوی چند بعدی ارائه می نمایند که این ابعاد عبارتند از:
۱-پشتکار توأم با شور و شوق و تلاش فوق العاده که برای تکمیل فعالیت های کاری موفقیت آمیز ضروری است؛
۲-داوطلب شدن برای انجام فعالیت های کاری که به صورت رسمی، بخشی از وظیفه کاری افراد نیست؛
۳-مساعدت و همکاری با دیگران؛
۴- پیروی از مقررات و رویه های سازمانی.
شاید بتوان گفت معتبرترین تقسیم بندی ارائه شده درباره ی ابعاد و مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی توسط ارگان در سال ۱۹۸۸ ارائه شده است که در تحقیق های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. این ابعاد عبارتند از :
۱-نوع دوستی،
۲- وجدان کاری یا وظیفه شناسی
-/۶۲۷
رفتاری
۲۱/۱۰۲
۱۸/۴۱
۵۸/۰۰
۱۴۶/۰۰
۲۱۵
+/۴۰۹
+/۶۰۷
میانگین نمره مدیریت بدن در بعد نگرشی ۲۷/۱۲۱ با انحراف استاندارد ۸۳/۲۳ است. حداقل نمره پاسخگویان ۰۰/۵۷ و حداکثر نمره پاسخگویان ۰۰/۲۰۹ است. این رقم از حد وسط تجربی مقیاس (۵/۱۰۷) بالاتر است. لذا می توان ادعا کرد که میانگین نمره مدیریت بدن در بعد نگرشی پاسخگویان بالاتر از حد متوسط است. عدد چولگی مثبت است بدین معنا که بیشتر داده ها در سمت چپ نمودار هستند یعنی میانگین از میانه و مد بزرگتر است. عدد کشیدگی منفی است یعنی اینکه بیشتر داده ها از حول میانگین پراکنده شده اند.
اما با توجه به جدول فوق، میانگین مدیریت بدن در بعد رفتاری ۲۱/ ۱۰۲ با انحراف استاندارد ۴۱/۱۸ است. حداقل نمره پاسخگویان ۰۰/۵۸ و حداکثر نمره پاسخگویان ۰۰/۱۴۶ است. این رقم از حد وسط تجربی مقیاس (۵/۱۰۷) پایین تر است لذا می توان ادعا کرد که میانگین مدیریت بدن در بعد رفتاری پاسخگویان پایین تر از حد متوسط است. عدد چولگی مثبت است بدین معنا که بیشتر داده ها در سمت چپ نمودار هستند یعنی میانگین از میانه و مد بزرگتر است. عدد کشیدگی مثبت است یعنی اینکه بیشتر داده ها حول میانگین جمع شده اند.
۴-۳- تحلیل یافته ها
آمار توصیفی تنها می تواند تصویری از جامعه مورد مطالعه ارائه دهد اما قادر به بیان روابط بین متغییرها و تبیین متغییر یا متغییرهای وابسته نیست. زیرا در این سطح محقق در هر مرحله تنها با یک متغییر سروکار دارد. اما محقق در تحقیقات اقتصادی اجتماعی عمدتاً به دنبال تحلیل و تبیین داده ها و متغییرهای موردنظر می باشد. به همین دلیل سعی می کند با بهره گرفتن از آمار استنباطی به بررسی روابط بین متغییرها، تفاوت موجود در بین گروه های مورد مطالعه و یا تبیین متغییر وابسته از طریق متغییر مستقل و ابعاد آن و … بپردازد. در این سطح از تحلیل، محقق با بیش از یک متغییر سروکار دارد که برای تحلیل و تبیین آنها از آزمونهای آماری مختلف که هر یک تحت شرایط خاصی به کار گرفته می شوند استفاده میگردد (کلانتری، ۱۳۹۱: ۹۷). غالباً هدف اصلی پژوهشگر، کسب اطلاعات درباره گروه های کوچک نیست، بلکه او علاقهمند است که از طریق یافتههای این گروه، اطلاعات لازم را درباره جامعهای که این گروه کوچک را از آن انتخاب کرده است، کسب کند. هدف پژوهشگر، اغلب عبارت است از تعمیم اصول و یافته ها به نحوی که قادر باشد حوادث را تبیین و پیش بینی کند. آمار استنباطی سهم عمدهای در پژوهش دارد. با بهره گرفتن از آمار استنباطی می توان از طریق یافتههای حاصل از گروه های کوچک، درباره گروه های بزرگ به استنباط پرداخت (دلاور، ۱۳۸۹: ۲۵ -۲۶).
اکنون پس از آن که در بخش آمار توصیفی به بررسی متغییرها و گویه ها پرداخته شد در زیر به آزمون فرضیات تحقیق پرداخته می شود. در ابتدا فرضیات اصلی تحقیق آزمون خواهند شد. در ادامه به آزمون فرضیات فرعی پرداخته خواهد شد. و در پایان نیز رابطه بین متغییرهای جمعیت شناختی و مدیریت بدن بررسی خواهد شد.
فرضیه اصلی
به نظر میرسد بین میزان استفاده از تبلیغات بازرگانی و مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
جدول۴-۳۹- ضریب همبستگی پیرسون بین تبلیغات بازرگانی و مدیریت بدن
میزان همبستگی
تبلیغات
مدیریت بدن
تبلیغات
ضریب همبستگی پیرسون
۱
.۴۰۶**
سطح معناداری
.۰۰۰
تعداد
۳۸۸
می آید. لذا جدول نرخ های مالیاتی مشاغل و شرکت ها و حقوق و عوارض گمرکی و سود بازرگانی به عنوان شاخص توجیه کننده پدیده قاچاق کالا می تواند مورد استفاده قرار گیرد[۲۰].
۱-۶-۲. نرخ بیکاری
کاهش نرخ اشتغال در اقتصاد رسمی، هم توجیه کننده و هم علت افزایش نرخ اشتغال در اقتصاد
غیررسمی و قاچاق کالاست. افزایش عرضه نیروی کار و کاهش تقاضا برای نیروی کار در بخش
رسمی می تواند اشتغال در بخش غیررسمی را افزایش دهد. از طرف دیگر عده ای افزایش اشتغال در
بخش غیررسمی را (به جهت سودآور بودن) دلیلی بر کاهش اشتغال در بخش غیررسمی می دانند.
لذا کاهش نرخ بیکاری در اقتصاد رسمی به خوبی توجیه کننده گسترش قاچاق خواهد بود.
۱-۶-۳. یارانه
افزایش یارانه (سوبسید) کالاهای اساسی و ضروری منجر به اختلاف بین قیمت های داخلی و قیمت های جهانی خواهد شد. این اختلاف انگیزه برای تجارت غیررسمی کالا از کشوری که قیمت های داخلی پائین تر نسبت به قیمت های جهانی دارد به سمت کشورهای دیگر را افزایش می دهد. یارانه های پرداختی به حامل های انرژی از جمله نفت و بنزین و کالاهای اساسی شامل گندم و روغن نباتی و ماشین آلات کشاورزی در ایران می تواند انگیزه قاچاق این قبیل کالاها به کشورهای همجوار را افزایش دهد و به عبارتی یارانه پرداخت شده دولت به اقتصاد دیگر کشورها تزریق خواهد شد[۲۱].
۱-۶-۴. کنترل های ارزی
افزایش کنترل های ارزی در ایران که معمولاً با کاهش درآمدهای ارزی ناشی از صدور نفت رابطه مستقیم داشته یکی دیگر از انگیزه های مهم قاچاق کالا خصوصاً در بخش تجارت خارجی بوده است. به طور کلی در نظام چندگانه نرخ ارز، واردکنندگانی، که از ارز با قیمت پائین تر استفاده می کنند سعی در بیش از حد نشان دادن ارزش کالای وارداتی دارند تا بتوانند از طریق اضافه سهمیه ارزی و فروش آن در بازار آزاد، کسب سود کنند[۲۲]. صادرکنندگان نیز به دلیل متعهد بودن به واریز ارز حاصل از صادرات خود به نرخ پائین تری از بازار آزاد به دولت سعی در کم نشان دادن ارزش صادرات خود دارند، یا اینکه تلاش می کنند کالای خود را کاملاً به صورت قاچاق صادر کنند. لذا تغییرات درآمدهای ارزی ناشی از صدور نفت می تواند از شاخص های توجیه کننده قاچاق کالا باشد. با توجه به افزایش درآمد ارزی و یکسان سازی نرخ ارز و کاهش تدریجی محدودیت برای واردکنندگان و صادرکنندگان رسمی کشور در برنامه سوم توسعه، عمده نگرانی ها از این بابت کاهش یافته است[۲۳].
۱-۶-۵. تغییرات فهرست کالاهای ممنوع
هر ساله فهرست برخی از اقلام که صادرات یا واردات آنها ممنوع یا تابعی از مجوزهای خاص و
انحصاری است، اعلام می شود که این قبیل محصولات در بخش کشاورزی مشهود است. هر چه
تعداد اقلام این فهرست بیشتر باشد، انگیزه فعالیت غیررسمی و قاچاق در زمینه اقلام فوق بیشتر می
شود. از طرف دیگر هر چه واردات و صادرات این اقلام، انحصاری و در اختیار دولت و یا شرکت
های خاص باشد، برای سایرین انگیزه قاچاق در این زمینه بیشتر خواهد بود[۲۴].
۱-۶-۶. افزایش تقاضا برای پول نقد و چک های بی نام
مطالعات مربوط به آمارهای پولی نشان می دهد که در اغلب کشورها، حجم پول نقد رایج و به خصوص سهم چک بی نام در حجم پول افزایش یافته است. امروزه ابزارهای جدید مالی ابداع شده که عامل کاهش تقاضای پول نقد شده است. برخی از اقتصاددانان معتقدند که وجود پول نقد زیاد در دست مردم، دلیل وجود فعالیت های پنهان در اقتصاد است. لذا این آمار می تواند توجیه کننده اینگونه فعالیت ها باشد[۲۵].
۱-۶-۷. میزان کشفیات کالای قاچاق توسط مأموران نیروی انتظامی و گمرک
عده ای فعالیت های قاچاق را با اقتصاد ریسک و عدم اطمینان مرتبط دانسته و احتمال لو رفتن این نوع فعالیت ها و جریمه آن را معیاری برای تببین فعالیت های قاچاق می دانند. در نتیجه آمار کشفیات می تواند تعیین کننده میزان واقعی و احتمال لو رفتن باشد. کارشناسان آمار کشفیات کالاهای قاچاق در کشور را بین ۱۰ تا ۲۰ درصد برآورد می کنند[۲۶].
۱-۶-۸. افزایش دخالت دولت
معمولاً بزرگ شدن حجم فعالیت های دولت به دلیل داشتن مخارج بیشتر و افزایش مقررات و کنترل بر اقتصاد رسمی منجر به توسعه فعالیت های پنهان خواهد شد. لذا از دو شاخص: نسبت مخارج دولت به GNP و نسبت مالیات به GNP برای توجیه فعالیت های اقتصادی استفاده می شود. هر چه میزان دخالت دولت در اقتصاد گسترش یابد و هر چه تعداد قوانین و مقررات و ارگان های ناظر که تصمیم گیری اقتصادی شهروندان را تنظیم و محدود می کنند بیشتر باشد، به نسبت فرار از این قوانین و مقررات افزایش خواهد یافت و افراد جامعه بیشتر به بازار غیررسمی و فعالیت های قاچاق ترغیب می شوند[۲۷].
۱-۶-۹. توزیع درآمد
شدت نابرابری توزیع درآمد از لحاظ ساختاری و فرهنگی زمینه را برای فعالیت های قاچاق مهیا می کند. البته توزیع نابرابر درآمد ممکن است معلول فعالیت های قاچاق باشد. به عبارت دیگر افزایش درآمد در بخش غیررسمی و پنهان نسبت به اقتصاد رسمی منجر به افزایش شدت نابرابری در آمد خواهد شد و نابرابری درآمد نیز منجر به تمایل فعالیت های قاچاق از لحاظ فرهنگی می شود. ”ضریب جینی“ و منحنی ”لورنز“ نیز از شاخص های مناسب برای توجیه اقتصاد غیررسمی و قاچاق کالاست[۲۸].
۱-۶-۱۰.کاغذ بازی و ساختار اداری ناکارآمد
بوروکراسی و ساختار اداری ناکارآمد منجر به افزایش هزینه تولید و تجارت و حتی هزینه مبادله در
اقتصاد رسمی خواهد شد. برخی مواقع دریافت مجوز برای تولید یا صادرات و غیره از مراکز متعدد و
تصمیم گیر زمان طولانی را می طلبد که هزینه و قیمت تمام شده کالا را برای تولید کننده و
صادرکننده به شدت افزایش می دهد. لذا برای کاهش این هزینه ها، انگیزه فعالیت بدون مجوز و به
صورت قاچاق کالا زیاد خواهد شد. شاخص بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی یا تغییر
ساعت کار مفید کارمندان دولت می تواند توجیه کننده اینگونه فعالیت ها باشد[۲۹].
۱-۷. مهم ترین دلایل شکل گیری قاچاق درایران
۱-۷-۱. پایین بودن ریسک قاچاق کالا
بطور کلی به هر میزان که هزینه و مخاطره پذیری قاچاق کمتر باشد، قاچاقچیان به همان میزان کمتر
احساس خطر می کنند و با هزینه کمتری می توانند کالا را از خارج به داخل و یا از داخل به خارج انتقال دهند. پایین بودن ریسک قاچاق یکی از عوامل شیوع و گسترش آن به شمار می رود. بطور
متوسط ۱۳% از کل تجارت کشور بصورت قاچاق انجام می شود و احتمال موفقیت قاچقچیان ۹۰ تا ۹۵ درصد است[۳۰]. حجم قاچاق کالا در سال ۱۳۸۷ بالغ بر ۲/۱۹میلیارد دلار بوده است. از این
میزان ۱۶ میلیارد دلار حجم قاچاق واردات و ۲/۳ میلیارد دلار حجم قاچاق صادراتی بوده است. از
حجم قاچاقی که وارد کشور می شود فقط ۳% آن کشف می شود یعنی ۹۷% کالاهای قاچاق به
مقصد می رسد.
پایین بودن ریسک قاچاق کالا در کشور ناشی از دلایل مختلف است که عمده ترین آنها:
الف) گستردگی مرزها و برخی ناهماهنگی ها در نظارت بر آن:
طول مرزهای ایران ۸۷۵۵ کیلومتر است که ۲۷۰۰ کیلومتر آن آبی - دریایی و ۲۰۱۸ کیلومتر
رودخانه و بقیه زمینی است، که نظارت بر همه این مرزهای گسترده کار بسیار دشواری است و
هزینه ها و منابع زیادی را می طلبد.
ب) امکان قاچاق از همه نواحی مرزی:
قاچاق کالا فقط از یک ناحیه مشخص مرزی صورت نمی گیرد؛ بلکه تقریبا در تمام نواحی مرزی
کالای قاچاق وارد و یا خارج می شود. نبود حاکمیت ملی منسجم و امنیت در عراق و افغانستان در
سال های اخیر به گسترش پدیده قاچاق در مرزهای شرقی و غربی دامن زده است؛ همچنین شرایط
ویژه مرزهای دریایی کشور مبارزه سخت افزاری با پدیده قاچاق را مشکل تر کرده است. کشفیات
کالاهای قاچاق نشانگر این نکته است که قاچاق کالا از همه نواحی مختلف مرزی صورت می گیرد[۳۱].
۱-۷-۲. رشد و توسعه نامتوازن در مناطق مختلف کشور و بالا بودن نرخ بیکاری در مناطق مرزی
بیشتر مناطق مرزی ایران از جمله مناطق محروم هستند و مرزنشینان فرصت های شغلی سالم اندکی
را برای رفع نیازهای اقتصادی خود در اختیار دارند؛ چنین شرایطی باعث گسترش گرایش ساکنان
مناطق مرزی به قاچاق می شود. پیامد دیگر توسعه ناموزون، مهاجرت ساکنان مناطق مرزی به
شهرهای صنعتی برای جستجوی کار خواهد بود که خود در بلند مدت باعث بوجود آمدن مشکلات
امنیتی می شود.
علاوه براین در بین دستگاه های متولی مبارزه با قاچاق نیز هماهنگی کامل در تعریف و تفسیر
در گروهی از روایات نیز اهل بیت ضمن آگاهی از سخن حیوانات، حرفهای آنها را برای دیگران بازگو کردهاند.
آیا پرندگان و حیوانات دارای زبان و نطق هستند؟
بر اساس آیات قرآن، اولا: پرندگان و حیوانات دارای نوعی شعور و آگاهی هستند[۴۷۰]، ثانیاً: پرندگان و حیوانات دارای نطق و گفتاری خاص هستند، ] WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@
[ اشاره به (زبان پرندگان) ] pVÖWTÎ bàWTÕ`ÙWTß WäQSTÿKVH;TTWTÿ SÔ`ÙPVÞÖ@
N
éSTÕS` @
óØS|WÞYÑHTW©WTÚ [<sup>[۴۷۱]</sup> (حضرت سلیمان، سخن گفتن مورچهای را با مورچگان شنید و فهمید).<br />در قرآن کریم به صراحت آگاهی از زبان پرندگان و حیوانات به حضرت سلیمان و داود نسبت داده شده و این آگاهی موهبتی ویژه برای آنان قلمداد شده است، ] `WÍVÖWè WTÞ`~WT
ò W ISè
W WÝHTWÙ`~VÕSTªWè $_TÙ<ÕYÆ … WÓWTÎWè WäQSTÿKVH;TTWTÿ ñ§PVÞÖ@
WÞpTÙYPÕSTÆ WÌY¹ÞWTÚ X¤<kJð¹Ö@
WÞ~YTèRK
Wè ÝYÚ PXÔSÒ ]$òpøW® QWÜMX
W¡HTWå WéSäVÖ SÔTTpµWÉ<Ö@
SÜkYSÙ<Ö@
[ [۴۷۲] بنابراین افرادی با عنایت الهی میتوانند از زبان خاص حیوانات آگاه شوند. و به تصریح روایات، اهل بیت نیز از این موهبت الهی برخوردار شدهاند: «ان الله علّمنا منطق الطیر، کما علّمه سلیمان بن داود ومنطق کل دابّه فی برّ او بحر»[۴۷۳]
در هر حال از نظر ثبوتی هیچ منعی برای اتصاف این نوع آگاهی به اهل بیت وجود ندارد و با توجه به کثرت روایات، تا حدی که علامه مجلسی تصریح به مستفیض بودن آنها نموده است[۴۷۴] و با عنایت به این مطلب که اهل بیت دارای علوم و فضائلی هستند که به مراتب از این نوع آگاهی بالاتر و برتر است، وجهی برای تردید در اتصاف این نوع آگاهی به اهل بیت وجود ندارد، گفتنی است با بررسی اسناد ۴۱ روایتی که صفار در بصائر نقل کرده، معلوم شد، ۷ روایت با سند صحیح و ۳ روایت با سند موثق نقل شده است، بقیه ۳۱ روایت با اشکالاتی در سند مواجه هستند که بیشتر مربوط به مجهول بودن برخی از روات میباشد، اما همان ۱۰ روایت نیز برای اثبات مطلب کفایت میکند، چرا که موضوع مورد بحث، از جزئیات مسائل اعتقادی است و به دلائل بیش از آنچه گفته شد، نیازی ندارد و ۳۱ روایت دیگر، اگرچه دچار ضعف در سند هستند، اما برای تأیید و تقویت موضوع و رساندن روایات به حد استفاضه کفایت میکنند.
۳ / ۸
علم به اهل بهشت و دوزخ
از دیگر آگاهیهایی که در کتاب بصائر الدرجات به اهل بیت نسبت داده شده، آگاهی آنان از اسامی اهل بهشت و دوزخ است. از برخی روایات چنین برمیآید که در معراج از سوی خداوند متعال دو کتاب یا صحیفه به پیامبر اکرم اعطا شده است، کتاب اصحاب یمین که اسامی اهل بهشت در آن است و کتاب اصحاب شمال که اسامی اهل جهنم در آن قید شده است، در برخی روایات نیز تنها به یک کتاب اشاره شده که اسماء اهل بهشت و جهنم در آن موجود است. طبق این روایات این کتاب یا کتابها از سوی پیامبر اسلام به امیرالمؤمنین سپرده شده است. از نظر ثبوتی آگاهی اهل بیت از اسامی اهل بهشت و دوزخ و انتساب این امر به آنان نسبتی غلوآمیز نیست، و هیچ وجه تطابقی با معیارهای غلو ندارد و به تصریح روایات، موهبتی الهی است که به نبی گرامی اسلام اعطا شده و از سوی ایشان به امیرالمؤمنین.
جناب صفار در صفحه ۱۹۰ ـ ۱۹۲ بصائر شش روایت در این موضوع نقل کرده است[۴۷۵]. دو حدیث اول با سند صحیح روایت شدهاند. حدیث اول عیناً در تفسیر عیاشی[۴۷۶] و مناقب ابن شهر آشوب[۴۷۷] نقل شده است. دومین روایت نیز با سند صحیح دیگری غیر از سند بصائر و با اندکی تفاوت در متن در کتاب قرب الاسناد آمده است[۴۷۸]. سومین و چهارمین روایت با اشکالاتی در سند مواجه هستند، روایت پنجم از نظر متن همان روایت سوم است با اندکی اختلاف در سند و روایت ششم نیز از نظر مضمون مشابه روایت اول است، اما سند آن از اتصال برخوردار نیست.
در هر حال به نظر میرسد، با توجه به این که دو روایت با سند صحیح نقل شده و با در نظر گرفتن جایگاه موضوع در ساختار مباحث اعتقادی، که از امور فرعی و جزئی اعتقادی است و با نگاه به دیگر جنبه های علوم اهل بیت، تصدیق این مسأله امری مطابق با تحقیق و خالی از اشکال است و تنها لازم است که به دو شبهه پاسخ بدهیم:
۱ـ این روایات فقط در مورد آگاهی پیامبر اسلام و امام علی سخن گفته و از دیگر افراد اهل بیت ذکری به میان نیاوردهاند، بنابراین مسأله علم به اهل بهشت و دوزخ محدود به آن دو بزرگوار بوده است.
پاسخ: با توجه به روایات بسیار زیادی که در دسترس میباشد و به بخشی از آن در مباحث پیشین اشاره شد، امام علی و ائمه طاهرین از فرزندان آن حضرت وارث علوم پیامبر اکرم و انبیاء و اوصیاء پیشین میباشند و هر امامی نیز وارث علوم امام پیش از خود میباشد، و همچنین با توجه به روایاتی که در آنها از وجود کتب انبیاء پیشین و پیامبر اکرم نزد ائمه هدی سخن گفته شده است، میتوان گفت که این کتابها یا صحیفهها از طریق امام علی به امام بعدی و به این ترتیب از امام سابق به امام لاحق رسیده است.
۲ـ چگونه ممکن است، یک یا دو کتاب، حاوی اسامی تمام افراد از اهل بهشت و جهنم باشد؟ آیا لازم نیست دهها و بلکه صدها کتاب باشد تا امکان نوشتن اسامی تمام انسانها در آن وجود داشته باشد؟
این اشکال از خلط بین علم لدنی و ویژه اهل بیت با علوم عادی و اکتسابی ناشی شده است، روشن است که نباید علوم ویژه و لدنی که از طرق خاص و اعجاز آمیزی به اهل بیت رسیده است را با علوم عادی و اکتسابی در یک سطح قرار داد، و هیچ کدام را نبایست با معیارهای دیگری سنجید، قطعا دست بشر از درک ماهیت و کیفیت این علوم و نحوه رسیدن آن به اهل بیت کوتاه است، بنابراین در صورت وجود دلایل قابل قبول بایستی بدان معترف باشیم، اگرچه نتوانیم حقیقت و ماهیت آن را دریابیم، علاوه بر آن «اگر قدرت بشر میتواند لوحهای فشردهای تولید کند که محتوای هزاران کتاب را در خود جا دهد و رایانه ای میخواهد تا محتوای آن را نمایش دهد، آیا خداوند نمیتواند، حقایق و محتوای هزاران کتاب را در یک مصحف جا داده و قدرت روحی و سعه وجودی اهل بیت آن حقایق را دریابد و آشکار سازد»[۴۷۹].
آنچه گفته شد میتواند پاسخگوی شبهات مشابهی باشد که از سوی برخی در مورد مصحف حضرت فاطمه و یا کتاب امام علی مطرح شده است و شمول آنها را بر حقایقی که در روایات گفته شده، به واسطه حجم این کتابها نفی میکند.[۴۸۰]
۳ / ۹
زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار
آگاهی از زمان مرگ و پیشامدهای ناگوار یا به اصطلاح «علم المنایا والبلایا» از دیگر ابعاد علوم ویژه اهل بیت میباشد. روایات نقل شده در این مورد را میتوان در بسیاری از منابع حدیثی مشاهده کرد.[۴۸۱] در بصائر الدرجات، در چندین باب و بیش از ۶۰ روایت به این موضوع اشاره شده است و البته تعداد قابل توجهی از این روایات با اسناد معتبر نقل شده است، کثرت روایات و منابعی که این احادیث در آنها نقل شده، جای هیچ شک و شبههای را برای اثبات این مطلب باقی نمیگذارد، حتی در برخی روایات آمده است که اهل بیت دریچههایی از این علم را به روی برخی از اصحاب خاص خود همچون سلمان فارسی و رُشید هجری گشودهاند.[۴۸۲]
آنچه از میان این روایات قابل توجه است، روایاتی است که دلالت دارد، اهل بیت از زمان مرگشان آگاه بودهاند، این متون در بسیاری از منابع حدیثی و تاریخی نقل شده است. مسأله آگاهی اهل بیت از زمان مرگ و شهادتشان از دیرباز جزء مسائل جنجال برانگیز و اختلافی بوده، حتی از برخی متون برمیآید که این مساله در زمان ائمه هدی نیز مطرح و مورد سؤال بوده است.[۴۸۳] در دوران پس از ائمه نیز در کتب کلینی، صدوق، مفید و شیخ طوسی و… مطرح و مورد بررسی قرار گرفته است و در دوران معاصر، به خصوص در مورد آگاهی امام حسین از شهادتشان بحثها و تألیفات زیادی صورت گرفته است.[۴۸۴] این بحث را در سه بخش پی میگیریم:
الف) متون دال بر علم اهل بیت به زمان مرگشان
صفار در بصائر الدرجات در دو باب روایاتی نقل کرده که دلالت بر آگاهی اهل بیت از زمان مرگشان دارد، «باب فی الامام انه یعلم الساعه التی یمضی فیها و…»[۴۸۵] در این باب ۹ روایت با مضامین مشابه نقل شده است و همگی درصدد بیان این مطلب هستند که امام با آگاهی از زمان فرا رسیدن مرگ، علوم و مواریث امامت را به امام بعدی منتقل میکند. و در باب دیگری با عنوان «باب فی الائمه انهم یعرفون متی یموتون ویعلمون ذلک قبل ان یأتیهم الموت علیهم»[۴۸۶] در این باب ۱۴ روایت ذکر شده که از آگاهی اهل بیت از زمان فرا رسیدن مرگشان حکایت دارد.
جناب کلینی در بابی با عنوان «باب ان الائمه یعلمون متی یموتون وانّهم لا یموتون الا باختیار منهم»[۴۸۷] هشت روایت در این موضوع نقل کرده است.
در خصوص آگاهی امیرالمؤمنین از زمان شهادتشان در بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت، متون زیادی نقل شده است.[۴۸۸] روایات نقل شده در منابع حدیثی و تاریخی به گونه و به حدی است که جای هیچ شک و شبههای را باقی نمیگذارد در این که امام علی به زمان شهادتشان و کیفیت شهادت به طور کامل واقف بودند.
در مورد دیگر افراد از اهل بیت نیز کم و بیش در منابع حدیثی و تاریخی اخبار و روایات زیادی را میتوان یافت[۴۸۹]. به خصوص در مورد امام حسین علاوه بر روایاتی که از خود آن حضرت نقل شده و دلالت بر آگاهیشان از شهادت در کربلا دارد، روایات زیادی از پیامبر اکرم و اهل بیت نقل شده که از شهادت امام حسین در سرزمین کربلا خبر دادهاند.[۴۹۰]
ب) اشکال وارد شده در مورد علم اهل بیت به زمان مرگشان
اگر اهل بیت از زمان مرگشان آگاه باشند، عقلاً و شرعاً باید از اموری که منجر به مرگ آنها میشود، خودداری کنند، و اگر احتراز نکنند، این مسأله از مصادیق افکندن خویش در هلاکت است که طبق آیۀ شریفۀ ] WWè N
éSÍ<ÕST `yRÑÿY`TÿKVY øVÖXM
+YàVÑRÕ`äPVÖ@
[ <sup>[۴۹۱]</sup> از آن نهی شده است و شأن اهل بیت اجل از آن است که خود را در هلاکت اندازند، بنابراین معلوم میشود که آنان از زمان مرگشان آگاه نیستند.<br />ابن شهر آشوب با توجه به این اشکال مینویسد:<br />«وما روی انّ أمیرالمؤمنین انّه کان یعلم انه مقتول وانّ قاتله ابن ملجم، فلا یجوز أن یکون عالماً بالوقت الذی یقتله علی التمییز، لانّه لو علم ذلک لوجب علیه ان یدفعه عن نفسه ولا یلقی بیده الی التهلکه»<sup>[۴۹۲]</sup><br />و علامه مجلسی پس از نقل اقوال شیخ مفید و علامه حلّی مینویسد:<br />«منشأ الاعتراض انّ حفظ النفس واجب عقلاً وشرعاً ولا یجوز القاؤها الی التهلکه».<sup>[۴۹۳]</sup><br />ج) پاسخ به اشکال و شبهه<br />۱ـ اطلاق افکندن نفس در هلاکت، در این مورد صحیح نمیباشد. وقتی امام از اراده الهی آگاه شود و از مصلحت آن برای دین و امت و مصلحت شخصی برای امام باخبر شود و اینکه این مصالح در اثر انقیاد مطلق از امر الهی و تسلیم و رضا در برابر خواست الهی حاصل میشود، امام از ارادۀ الهی تبعیت میکند و اطاعت از خواست الهی نمیتواند مصداق افکندن خویش در هلاکت باشد. اگر اطاعت امر الهی و تسلیم و تصدیق فرمان الهی توسط حضرت ابراهیم و اسماعیل و دل سپردن آنان به امتحان بزرگ الهی مصداق (لا تلقوا بأیدکم الی التهلکه) نبوده، چرا انقیاد اهل بیت در برابر اراده الهی و تسلیم و رضای آنان در برابر قضاء الهی، چنین باشد.<br />۲ـ امام همچنان که از زمان و کیفیت شهادت خود آگاه است، این مسأله را نیز میداند که عمر طبیعی او رو به پایان است و خداوند بعد از زمان مذکور، زندگی و حیات دنیوی را برای او مقدّر نفرموده است، بنابراین عدم احتراز از قرار گرفتن در مسیر مرگ، از مصادیق ارتکاب ضرری که امکان دفع آن وجود دارد نمیباشد، چرا که مرگ مقدر الهی همه را دربر میگیرد، ] WÙWTÞ`TÿVK
N
éSTßéRÑWT SØPRÑÒX¤`TSÿ ñ`éWÙ<Ö@
`éVÖWè `ØSÞRÒ Á wèS£S %xáWQWT~WQSÚ [[۴۹۴]، ]
W¢MXWTÊ ò:TW `ØSäRÕWKV
W WÜèS£YK<Wp©Wÿ $_àWÆWª WWè fûéSÚYpTÍWpT©Wÿ [[۴۹۵] و این مسأله ضرر نیست، بلکه اقدام برای تحصیل نفع ابدی است و حفظ نفس زمانی واجب است که امکان حفظ باشد و یا فرد احتمال بدهد که امکان حفظ نفس وجود دارد.
۳ـ انبیاء و ائمه تکالیف خاصی از سوی خداوند دارند و مقتضای قرب و مقامشان آن است که تمامی تکالیف الهی را انجام دهند ولو لازمه آن کشته شدن باشد. براساس روایات با وجود این تکالیف خاصه، خداوند اهل بیت را مخیر بین انتخاب مرگ و ادامه زندگی کرده و آنان مرگ را انتخاب کردهاند[۴۹۶]، به خاطر جریان یافتن مقادیر الهی و اطاعت و فرمانبردای از خداوند متعال.
۴ـ آگاهی اهل بیت از سرنوشت خود و اعطاء این نوع از علم غیب به آنان، باعث سنگین شدن مسئولیت و امتحان آنان میشود، چرا که وقتی مثلاً، امام حسین میداند که اگر به سمت کربلا حرکت کند، چه اتفاقاتی خواهد افتاد و با این وجود خارج میشود، این حالت سختتر، و سنگینتر است از وضعیتی که امام نداند چه اتفاقی خواهد افتاد، و اتفاقاً عظمت و بلندی قدر اصحاب امام حسین به این خاطر است که آنان میدانستند که شهید خواهند شد، و با این حال ماندند و به تکلیف خود عمل کردند.
۵ـ علم اهل بیت به زمان مرگشان، آگاهی از قضای حتمی الهی است، اینگونه علم قابل تخلف نبوده و تغییر نمیپذیرد، بنابراین تأثیری در عمل نداشته و ارتباطی با تکلیف پیدا نمیکند.
مرحوم علامه طباطبایی در این باره مینویسد:
«هیچگونه تکلیفی به متعلق اینگونه علم تعلق نمیگیرد… زیرا تکلیف همواره از راه امکان به فعل تعلق میگیرد و از راه این که فعل و ترک هر دو در اختیار مکلفند، فعل یا ترک خواسته میشود… محال است خدا بفرماید: فلان کاری که به موجب مشیت تکوینی و قضای حتمی من البته محقق خواهد شد، بکن یا مکن… از این بیان روشن میشود که علم موهبتی امام اثری در اعمال و ارتباطی با تکالیف خاصه او ندارد و اصولاً هر امر مفروضی از آن جهت که متعلق قضاء حتمی و حتمیالوقوع است، متعلق امر یا نهی یا اراده و قصد انسانی نمیشود»[۴۹۷].
یک نکته: از جمله بزرگانی که گفته شده علم ائمه به زمان مرگشان را نفی کرده است، شیخ مفید میباشد، اما با دقت در مجموع سخنان ایشان به نظر میرسد انتساب چنین نسبتی اشتباه بوده و از دقت کافی برخوردار نیست. برای روشن شدن مسأله، شایسته است گفتار ایشان را نقل و مورد بررسی قرار دهیم، ایشان در المسائل العکبریّه مینویسد:
«قال السائل: الامام عندنا مجمع علی انّه یعلم ما یکون، فما بال امیرالمؤمنین خرج الی المسجد وهو یعلم انه مقتول وقد عرف قاتله والوقت والزمان؟ وما بال الحسین صار الی اهل الکوفه وقد علم أنّهم یخذلونه ولا ینصرونه وأنّه مقتول فی سفرته تلک؟
والجواب ـ وبالله التوفیق ـ عن قوله: ان الامام یعلم ما یکون باجماعنا، انّ الامر علی خلاف ما قال وما اجمعت الشیعه قط علی هذ القول، وانّما اجماعهم ثابت علی انّ الامام یعلم الحکم فی کلّ ما یکون، دون أن یکون عالما بأعیان ما یحدث ویکون، علی التفصیل والتمییز وهذا یسقط الاصل الذی بنی علیه الأسئله بأجمعها. ولسنا نمنع ان یعلم الامام اعیان الحوادث تکون باعلام الله تعالی له ذلک،… والقول بان امیرالمؤمنین کان یعلم قاتله والوقت الذی یقتل فیه، فقد جاء الخبر متظاهراً انّه یعلم فی الجمله أنّه مقتول وجاء ایضا بانّه کان یعلم قاتله علی التفصیل، فامّا علمه فی وقت قتله، فلم یأت فیه اثر علی التفصیل ولو جاء فیه اثر لم یلزم ماظنّه المستضعفون، اذ کان لا یمتنع ان یتعبّده الله بالصبر علی الشهاده والاستسلام للقتل، لیبلغه الله بذلک من علوّ الدرجه مالا یبلغه الاّ به، ولعلمه تعالی بأنّه یطیعه فی ذلک طاعه لو کلّفها سواه لم یؤدّها ویکون فی المعلوم من اللطف بهذا التکلیف لخلق من الناس ما لا یقوم مقامه غیره، فلا یکون بذلک أمیرالمؤمنین ملقیاً بیده الی التهلکه ولا معینا علی نفسه معونه مستقبحه فی العقول. فامّال علم الحسین بانّ اهل الکوفه خاذلوه، فلسنا نقطع علی ذلک، اذا لا حجّه علیه من عقل ولا سمع، ولو کان عالماً بذلک لکان الجواب عنه ما قدّمناه فی الجواب عن أمیرالمؤمنین بوقت قتله والمعرفه بقاتله لما ذکرناه»[۴۹۸]
کسانی که به شیخ مفید نسبت نفی علم ائمه به زمان مرگشان را دادهاند، به جملاتی از گفتار ایشان استناد کرده و به نتیجهگیری کلی ایشان توجه نکردهاند، عباراتی که از آنها بوی نفی آگاهی ائمه از زمان مرگشان به مشام میرسد عبارتند از:
«فامّا علمه فی وقت قتله، فلم یأت فیه اثر علی التفصیل»[۴۹۹]، «فامّا علم الحسین بانّ اهل الکوفه خاذلوه، فلسنا نقطع علی ذلک، اذ لا حجّه علیه من عقل ولا سمع»[۵۰۰].
در حالیکه ایشان در ادامه عبارت اول مینویسد: «ولو جاء فیه اثر لم یلزم ما ظنّه المستضعفون، اذ…».[۵۰۱]
و یا در ادامه عبارت مربوط به امام حسین مینویسد:
«ولو کان عالماً بذلک لکان الجواب عنه ما قدمناه فی الجواب عن امیرالمؤمنین…».[۵۰۲]
در این دو عبارت شیخ مفید با اشاره به مبنای خود در مسأله بیان میکند، که اگر روایتی نقل شود که در آن امام از آگاهی خود از زمان مرگش خبر دهد، هیچ منعی برای پذیرش آن وجود ندارد و اشکالی که مستضعفین فکری و عقلی در این مورد مطرح میکنند، وارد نیست، سپس ایشان اقدام به پاسخگویی به اشکال و شبهه وارد شده در مورد علم ائمه به زمان مرگشان میپردازند.
در واقع شیخ مفید درصدد بیان این مطلب است که علم اهل بیت به زمان مرگشان، بحثی نقلی و منوط به وجود اثر و روایت است و هیچ تعارضی با مبانی عقلی و کلامی ندارد، و البته ایشان در کتاب دیگرش «الارشاد» این روایات را آورده است.[۵۰۳] از جمله در حدیثی که ایشان در مورد امیرالمؤمنین نقل کرده، آمده است:
«انّ امیرالمؤمنین قد سهر تلک اللیله فاکثر الخروج والنظر الی السماء وهو یقول: والله ما کَذِبتُ ولا کُذِّبتُ وانّها اللیله التی وُعِدتُ بها، ثم یعاود مضجعه، فلمّا طلع الفجر شدّ ازاره وخرج وهو یقول:
و تا حد کافی عمل همزدن انجام گردید. ترکیب درون لوله آمایش به مدت ۲ ساعت در تاریکی در دمای اتاق نگهداری شد و سپس جذب محلول در طول موج ۷۶۰ نانومتر، در اسپکترفتومتر خوانده شد. آب مقطر به عنوان شاهد استفاده شد.
مقدار کل ترکیبات فنولیک از روی معادله خط رسم شده بر مبنای اسید گالیک به صورت mg گالیک اسید بر گرم عصاره خشک شده بیان گردید. آزمون فولین، با سه تکرار انجام شد.
۳-۳-۲- رسم منحنی استاندارد برای رابطه جذب و غلظت اسید گالیک
محلولهای استاندارد در غلظتهای مختلف اسید گالیک (۰، ۳۰، ۷۰، ۱۱۰، ۱۵۰، ۱۹۰ و ppm220 در متانول ۸۰درصد) تهیه شد. ۱۰۰ میکرولیتراز هریک از محلولها را در لوله آزمایش وارد کرده و سایر مراحل را بر اساس قسمت قبلی انجام شد. آزمون جذب برای هریک از محلولهای استاندارد در سه تکرار انجام شد. بر اساس نتایج جذب خوانده شده منحنی جذب اسید گالیک با توجه به غلظتهای ساخته شده رسم شد و سپس مقدار کل ترکیبات فنولیک برای هر یک از عصارهها، بر اساس معادله خط منحنی جذب اسید گالیک محاسبه شد.
۳-۳-۳- تعیین فعالیت آنتیرادیکالی
تعیین فعالیت آنتی رادیکالی از طریق آزمون DPPH و به وسیله معرف ۲و۲-دی فنیل پیکریل هیدرازین انجام می شود (۷۱) حجمهای بین ۱۰۰۰- ۱۰۰میکرولیتر از عصاره متانولی در رقت ppm200 (cc100/gr020/0) درون لوله آزمایش می ریزیم و بر اساس حجم عصاره اضافه شده، متانول ۸۰ درصد به آن اضافه می کنیم تا در کل حجم درون لوله آزمایش که شامل عصاره و متانول ۸۰ درصد می باشد به ۴ میلی لیتر برسد سپس به آن ۱۰۰۰ میکرولیتر محلول ۲و۲- دی فنیل پیکریل هیدرازیل[۱۲۴]، ppm120 اضافه شد (میکرولیتر ۱۰۰/gr012/0) و سپس به مدت ۳۰ ثانیه عمل همزدن را انجام شد. محلول حاصل را در تاریکی و در دمای اتاق به مدت ۱۱۵ دقیقه نگهداری میکنیم و سپس جذب نمونه را در ۵۱۷ نانومتر در دستگاه اسپکتروفتومتر Shimadzu گزارش می کنیم. دستگاه با متانول ۸۰ درصد کالیبره می شود نمونه شاهد که حاوی ۴ میلی لیتر متانول و cc1، ppm DPPH120 میباشد نیز بعد از ۱۱۵ دقیقه، جذب آن گزارش می شود.
فعالیت آنتی رادیکالی با بهره گرفتن از رابطه زیر محاسبه می شود:
Abbsobance of control – Abbsorbance of sample | DPPH Scavenging= % |
Abbsorbance of control |
نتایج به صورت IC50 گزارش می شود. IC50، غلظتی از عصاره است که میزان رادیکال های آزاد DPPH را به نصف کاهش دهد و به عبارت دیگر، IC50 غلظتی از عصاره است میزان جذب نمونه شاهد را که شامل DPPH است به نصف کاهش دهد. BHA به عنوان کنترل مثبت برای آزمون DPPH در نظر گرفته شد.
۳-۳-۴-آزمون رنسیمت:
به منظور پایداری اکسایش روغن از دستگاه رنسیمت ( Metrohm 743 ) استفاده شد. در این روش از شرایط تشدیدشده اکسایش مانند دمای بالا و جریان هوا استفاده میشود. اکسایش نمونهها در ظروف مخصوص و در محفظه مجهز به گرمکن انجام میشود. در این حال جریانی از هوا از محل واکنش اکسایش به ظرف محتوی آب هدایت و ضریب هدایت الکتریکی آب بر حسب میکروزیمنس بر سانتیمتر ( s/cmμ ) محاسبه میگردد. افزایش هدایت الکتریکی آب به عنوان شاخصی از پیشرفت اکسایش در نظر گرفته می شود. آزمون رنسیمت با تهیه غلظت ثابتی از عصاره در روغن سویای تصفیه بوگیری و رنگبری شده بدون آنتیاکسیدان ، تهیه و ۴ گرم از نمونه آماده شده به درون لولههای مخصوص دستگاه منتقل شد. پس از آن لولهها در دمای ۱۱۰ درجه سانتی گراد و با شدت جریان هوای ۲۰ لیتر بر ساعت ، درون دستگاه قرار گرفتند. زمان لازم ، بر حسب ساعت ، برای رسیدن روغن به شرایط اکسید شده تحت عنوان دوره القا ( Induction Period ) بیان گردید(۲۹).
شکل ۳-۷ دستگاه رنسیمت
۳-۴- روش آماری
به منظور بررسی اثر متغیرهای ثابت مطالعه (دما، زمان و pH) بر روی مقدار ترکیبات فنولیک، قدرت رادیکال گیرندگی، پایدار کنندگی محیط روغن و همچنین بهینهسازی فرایند استخراج از روش سطح پاسخ استفاده شد و نرم افزار مورد استفاده Design Expert نسخه ۶.۱.۱ بود. مقایسات میانگین بین دو روش غرقابی و اولتراسوند به وسیله آزمون دانکن در طرح کاملا تصادفی و در سطح α=۰.۰۱ به وسیله نرم افزار sas.9.1 صورت گرفت.
فصل چهارم: نتایج و بحث
۴-۱- انتخاب بهترین مدل
پس از آنالیز دادهها توسط برنامه Design Export جهت تعیین بهترین مدل پیشنهادی از میان پنج مدل موجود Linear, 2FI, Quadratic, cubic, Mean با توجه به جدول تجزیه واریانس، مدلی که مقدار Sum of squar آن دارای اختلاف معنیدار بوده و مقدار Lack of fit آن معنیدار نشود به عنوان بهترین مدل انتخاب میشود.
با توجه به این موضوع و پس از بررسی نتایج بدست آمده و مقایسه میان مدلهای رگرسیونی نتایج حاکی از آن بود که مدل Quadratic برای تمامی آزمونهای اندازه گیری شده در این مطالعه، دارای اختلاف معنی دار با سایر مدلها بود.(جدول ۴-۱) و این مدل تنها مدلی بود که Lack of fit برای آن معنیدار نشده بود. در نتیجه مدل Quadratic برای بررسی روند تغییرات پارامترهای اندازه گیری شده در این مطالعه انتخاب شد.
پس از انتخاب بهترین مدل در سطح آماری مورد نظر (۹۹% یا ۹۵%)، جهت بررسی پارامترهای اثرگذار در مطالعه با توجه به جدول Anova ، پارامتری که آزمون F برای آن معنیدار نباشد (P>0.01) از مدل حذف میشود و سایر پارامترها که دارای اختلاف معنیدار در سطح (۹۹%) بودند در مدل نگهداری شد. لازم به ذکر است در صورتی که پارامتر خطی یک متغیر در یک مدل، اثر معنی داری نداشته باشد ولی اثر متقابل آن، با یکی از متغیرهای دیگر، که آن متغیر دارای اثر معنیداری در مدل بوده، دارای اثر معنیدار باشد آن پارامتر در مدل نگه داشته میشود و در سپس معادله کلی با بهره گرفتن از ضرایب داده شده برای هر پارامتری حاصل میگردد.
جدول ۴-۱Sum of squar-
I.T | IC50 | T.P | Source | ||||
Prob>F | Sum of square | Prob>F | Sum of square | Prob>F | Sum of square |