کوه هستی
«تو را تا کوه هستـی پیش بـاقـی است جواب لفظ ارنی لن تـرانـی است»
همان، بیت۱۹۲، ص۱۳۳
«تجلـی گـر رسـد بـر کـوه هستـی شود چون خـاک ره هستی ز پستی»
همان، بیت۱۹۴، ص۱۳۴
دکتر سجّادی می گوید: «کوه هستی اشاره به خود بینی است».[۱۰۳۰]
۲-۲۴. «گ»
گلخن
«گهـی از خـوی خـود در گلخنـم من گهـی از روی او در گلشـنـم مـن»
همان، بیت۹۹۷، ص۵۹۸
لاهیجی می گوید: «به حسب ظهور صفات بشری، در گلخن طبیعت ساکنم»[۱۰۳۱] . یعنی مراد از گلخن، طبیعت است که سبب ظهور صفات بشری می شود.
دکتر سجّادی معتقد است که گلخن، «در ادب عرفانی کنایه از نفس امّاره و دنیا و تن آدمی است».[۱۰۳۲]
گنج مخفی
«عـدم در ذات خود چـون بود صافی از او بـا ظاهـر آمـد گنج مخفـی»
شرح گلشن راز، بیت۱۳۷، ص۹۴
«حـدیث «کنت کنـزاً» را فـرو خـوان کـه تـا پیـدا ببینـی گنـج پنهـان»
همان، بیت۱۳۸، ص۹۴
مراد از گنج مخفی، هستیِ مطلق است.[۱۰۳۳]
ابیات بالا اشاره به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیّاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف»[۱۰۳۴] یعنی: من گنجی پنهان بودم؛ پس دوست داشتم شناخته شوم، خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
دکتر سجّادی معتقد است «گنج، مقام عبودیت را گویند. بر مقام وصول و فنا نیز اطلاق می شود».[۱۰۳۵]
۲-۲۵. «ل»
لا ابالی
«خـرابـات از جهـان بی مثالی است مقـام عـاشقـان لا ابـالـی است»
همان، بیت۸۴۰، ص۵۲۵
«جنـاب کبـریـایی لا ابـالی است منـزّه از قیـاسات خیـالـی است»
همان، بیت۵۴۷، ص۳۷۱
«ملاحت از جهـان بـی مثـالــی در آمـد همچـو رنـد لا ابـالــی»
همان، بیت۶۲۳، ص۴۰۷
دکتر سجّادی می گوید: «لا ابالی، کنایه از بی اعتنایی به دنیا و بی اعتباری آن است. مقام لا ابالی، مقام قطع علاقه از دنیا و بهره های آن می باشد».[۱۰۳۶]
به اعتقاد دکتر یثربی این کلمه اشاره به این حدیث قدسی دارد: «هؤلاء فی الجنّه و لاابالی بمعاصیهم و هؤلاء فی النّار و لاابالی بطاعتهم »[۱۰۳۷]، «به این معنی که در اصل آفرینش گروهی از انسان ها برای دوزخ آفریده شده اند و گروهی دیگر برای بهشت، و عمل آنان در این دنیا هیچ نقشی در سرنوشت آنان ندارد».[۱۰۳۸]
دکتر انصاری می گوید: «لا ابالی، بی باکی و بی قیدی؛ رندی که بی خیال از پیشامدهاست.» [۱۰۳۹]
لامکان
«خرابـات آشیـان مـرغ جـان است خـرابـات آستــان لامکـان است»
شرح گلشن راز، بیت۸۴۱، ص۵۲۶
در شرح گلشن راز آمده است: «آستان لا مکان، توحید ذاتی است؛چون اوّل به توحید صفاتی می رسند و از آن جا به توحید ذاتی؛ و تا از آستانه نگذری قدم در خانه نتوان نهاد».[۱۰۴۰]
به اعتقاد دکتر سجّادی «لا مکان، از اوصاف سلبیه حق، و از اوصاف جواهر مجرده است».[۱۰۴۱]
دکتر صارمی در این باره می گوید: «عالم غیب و عالم ارواح و ملکوت است که کس را بدان دسترس نیست و زمان و مکان بر نمی تابد:
سلطان عالی حضرتی برتر ز نور و ظلمتی در پرده های عزّتی در لا مکان سبحانه
چون عاشق از هستی خویش در گذرد و در جانان محو شود، از مکان رهایی می یابد و در لا مکان به بقا دست می یابد».[۱۰۴۲]
لا هوت
«اگر یـابی خـلاص از نفس نـاسوت در آیـی در جنـاب قـدس لاهـوت»
شرح گلشن راز، بیت۹۳۳، ص۵۶۶
لاهیجی گوید: «لاهوت»، حقیقت وحدت که در تمام اشیا ساری است و جریان دارد و بر وزن مفعول (به جهت مبالغه) است لاهوت از لاه یلیه لیهاً گرفته شده است و به معنای احتجاب و استتار است و به این جهت ذات و حقیقت را لاهوت نامیده اند که از دیده اغیار محجوب و مستور گشته و یا آن که در صورت مظاهر مستور شده است.[۱۰۴۳]
دکتر سجّادی می گوید: «لاهوت، عالم لاهوت، صقع ربوبی در نزد عارفان اشاره به حیات ساری در ممکنات است که ناسوت محل آن است؛ بر این اساس که عالم لاهوت حاکم بر عالم ملکوت و یا واسطه، حاکم بر ناسوت است و فیض از لاهوت به ناسوت می رسد».[۱۰۴۴]
برتلس ذات احدیت را به اعتبار اسقاط جمیع نسبت هویت و رتبت غیریت، لاهوت می داند.[۱۰۴۵]
به اعتقاد نیکلسون دو نوع طبیعت وجود دارد: ۱- طبیعت الاهی(لاهوت) ۲- طبیعت انسانی(ناسوت)
«این دو اصطلاح از مسیحیان سریانی گرفته شده است که برای نشان دادن دو طبیعت مسیح از آن استفاده شده است. حلاج در توصیف اتحاد لاهوت و ناسوت - یا آن گونه که او خود غالباً به کار می برد: روح الاهی و روح انسانی - اصطلاح حلول را به کار می برد.
حلاج می گوید:
منزه باد آن که ناسوتش راز روشنایی لاهوتش را آشکار کرد
پس آن گاه در میان آفریدگان خویش آشکار شد در چهره ی خورندگان و نوشندگان»[۱۰۴۶]
بیت اول اشاره به حضرت آدم (ع) و بیت دوم اشاره به حضرت مسیح (ع) دارد.
ایزوتسو می گوید: به آن اندازه از حیات (کلّی) که در اشیا ساری و جاری است، لاهوت گفته می شود».[۱۰۴۷]
لب
۲- «آیزن استات»: وی توسعۀ سیاسی را به ساختار سیاسی تنوع یافته و تخصصی شده و توزیع اقتدار سیاسی در کلیۀ بخشها و حوزههای جامعه مرتبط میسازد.
۳-«کارل دویچ»: میزان «تحرک اجتماعی» را معیار عمدۀ توسعۀ سیاسی در نظر میگیرد. از نظر وی تحرک اجتماعی فرایندی است که به موجب آن اعتقادات و وابستگیهای سنتی در زمینههای سیاسی، روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دچار دگرگونی میشود و تودۀ مردم را به قبول الگوهای رفتاری جدید آماده میکند.
۴-«گابریل آلموند» و «پاول»: از لحاظ رفتاری، مصلحت گرایی، ارجح بودن فعالیتهای دسته جمعی بر فرد گرایی، میزان همبستگی و میثاق با نظام سیاسی، روابط سیاسی بر مبنای اعتماد متقابل را به عنوان معیار توسعۀ سیاسی تلقی کرده و از نظر ساختاری بر تنوع ساختاری، فرهنگ دنیوی و سطح بالای استقلال نظامهای فرعی تأکید میکنند.
۵-«لوسین پای»: افزایش ظرفیت نظام را در پاسخگویی به نیازها و خواستههای مردم، تنوع ساختاری، تخصصی شدن ساختارها و نیز افزایش مشارکت سیاسی را لازمۀ توسعۀ سیاسی میپندارد. (مهدیخانی، علیرضا-۱۳۸۸ )
۲-۹٫ مبانی نظری
۲-۹-۱٫ نظریه مرکز – پیرامون
یکی از نظریاتی که برای درک هر چه بهتر فرایند توسعه و پدیده های وابسته به آن )مانند رفاه منطقه ای و نابرابری های درآمد) در دسترس است، نظریه مرکز- پیرامون ” جان فرید من ” است . وی الگوهای کلی توسعه اقتصادی )روستو ۱۹۶۰ ، پیربیش( ۱۹۵۰ و نیز استراتژی های برنامه ریزی منطقه ای ) ایزارو ۱۹۶۰ و رادوین ۱۹۷۳ )را در هم آمیخت تا الگوی معیاری و ساده توسعه منطقه ای را در کشورهای کمتر توسعه یافته عرضه کند. مطابق این نظریه نظام فضایی کشور به دو جزء نظام سکونتگاهی مرکز )به عنوان قدرت و سلطه(و پیرامون )به عنوان جزء وابسته به مرکز( تقسیم می شود. این نظام به نوبه خود زیر نظامی است از یک نظام بین الملل که در قالب آن با سایر زیرنظامها در کنشی متقابل است. چنین رابطه ای را هم در سطح ملی )بین مناطق و مرکز( و هم در سطح درون منطقه ای، قاره ای و جهانی می توان به کار برد )فلاح،( ۱۳۸۲
فریدمن ضمن فاصله گرفتن از بحث صرفاً اقتصادی به سمت ایجاد پیوندهای بین قطبی شدن منطقه ای،کنش های متقابل و نظریه نوسازی حرکت می کند . به عقیده او هر کشوری از یک یا چند بخش هسته ای و نواحی پیرامونی تشکیل می شود. در حقیقت قطبهای عمده، مناطق هسته ای را تشکیل می دهند و نواحی پیرامونی نیز براساس روابطی که با هسته مربوطه دارند تعریف می شوند. مناطق هسته ای اثر تعیین کننده ای بر پیرامون دارند و برتری خود را از طریق سلطه، اثر اطلاعاتی، اثر مدرنیزاسیون، اثر پیوند و اثر تولیدی بر آنها اعمال می کنند.
فریدمن برای تبیین رابطه بین توسعه اقتصادی و ساختار فضایی در سطح منطقه ای چنین استدلال می کند که سازمان فضایی هر اقتصاد ملی در جریان حرکت خویش از یک حالت پیش صنعتی (کشور تازه مستعمره و بکر( به حالت بلوغ صنعتی )نظام یکپارچه شهری و منطقه ای( تحول می یابد. این الگو چهار مرحله دارد که به شرح ذیل می باشد )اجلالی،( ۱۳۷۳:
-۱ مرحله پیش صنعتی: در این مرحله مراکز و نواحی به طور مجزا و منفک از یکدیگر عمل می کنند وفضای ملی شامل منطقه هایی با مراکز و آبادیهای روستایی پراکنده است که مراکزمنطقه ای به هم وابسته نیستند.
۲ - مرحله انتقالی:در این مرحله که در دوره های اولیه صنعتی شدن و تحول اتفاق می افتد صنعتی شدن وتمرکز فزاینده سرمایه گذاری در یکی دو قطب اصلی آغاز می شود و شهر مرکزی بر کل اقتصاد تسلط می یابد و با ادامه جریان منابع از مناطقی که اکنون دور افتاده تلقی می شوند به سوی مناطق تولیدی،نابرابری های منطقه ای افزایش می یابد.
۳ - مرحله صنعتی: در این مرحله، انتقال تدریجی از شرایط مرکز- پیرامون، شامل یک مرکز ملی منفرد ومراکز کوچک پیرامونی به مرحله ای که در آن مراکز متعدد دیگری ایجاد می شوند به نحوی که پیرامونهای بین بزرگترین شهرها کم کم جای پیرامون ملی سابق را می گیرند و مراکز پیرامونی منابع را دردسترس اقتصاد ملی قرار می دهند و در نتیجه استعداد رشد اقتصاد ملی افزایش می یابد. فضای ملی در این مرحله شامل یک مرکز ملی منفرد و مراکز پیرامونی پرقدرت می باشد.
-۴ مرحله فرا صنعتی: در این مرحله نظام کارکردی همبسته شهرها، نواحی و مناطق، پدیدار می شود و پیرامون بین نواحی قطبی و هسته ای عمده کاملاً از میان می رود و یکپارچگی و وحدت کامل در اقتصاد ملی حاصل شده و عدم تعادل های بین منطقه ای به حداقل رسیده و استعداد رشد ملی به حداکثر می رسد.در این مرحله یک نظام شهری و منطقه ای به هم وابسته و کارآمد به وجود می آید که رقابت موثری با یکدیگر دارند.
۲-۹-۲٫ نظریه قطب رشد
نظریه قطب رشد به سرمایه گذاری کلان در صنایع در بزرگترین شهرها تأکید دارد. تئوری پرداز اصلی این نظریه (فرانسوپرو) معتقد است که جوهر و اصل توسعه صنعتی از نظر فضایی این واقعیت است که رشد یکباره و در همه جا ظاهر نمی شود. بلکه ابتدا در کانون هایی با شدت مختلف ظاهر شده و از طریق مسیرهای متنوع و با تأثیرات نهایی گوناگون برکل اقتصاد تأثیر می گذارد. می توان گفت قطب رشد یعنی کانون انتشار جریان های اقتصادی که بعداً از طریق مسیرهایی، رشد را در کل منطقه پخش می کند .
قطب رشد با استراتژی رشد از داخل دارای مفاهیمی است که عبارتند از
-صرفه جویی های داخلی
) شامل کاهش هزینه واحد تولید ناشی از دسترسی به خدمات فراهم شهری
-صنایع پیشاهنگ و بخش پیشتاز
قطب های رشد را می توان شرکتها یا صنایع یا گروه های صنایع و شرکتهایی به حساب آورد که به عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی عمل می کنند این الگو بیانگر این است که وقتی اثر قطبی شدن غالب می شود روند نابرابری ها فزاینده است وهنگامی که اثر انتشار تدریجی شروع می شود، نابرابریها کاهنده می شود. اثر اول در مراحل اولیه توسعه ظاهر شده و موجب واگرایی و فزایندگی نابرابری ها بین مناطق می شود (صباغ کرمانی، ۱۳۸۰
میردال و هیرشمن از نخستین کسانی بودند که کاربردهای مکانی فرایند توسعه را شناختند و از این طریق برای ایجاد پیوند میان مدل های رشد اقتصادی و نظریه توسعه منطقه ای اقدام کردند. نظریات آنها واجدعناصری است که پرو آن را قطب رشد می نامید. توجه هیرشمن بر رشد اقتصادی نامتعادل بود و معتقد بودکه توسعه از طریق زنجیره عدم توازن به وجود می آید. به عقیده وی سرمایه گذاری استراتژیکی در صنایع وبخش های مختلف راه را برای سرمایه گذاری در بخش ها یا صنایع دیگر هموار خواهد کرد. بارشد بخش پیشتاز و ایجاد ارتباط بین این بخش و سایر بخش های اقتصادی می توان شرایط تسهیل روند توسعه را ایجاد کرد (قره باغیان، ۱۳۷۵)
میردال بسیار بیشتر از هیرشمن به این نکته معتقد بود که توسعه یک روند کنشی متقابل بین نواحی و
مراکز مختلف است که تفاوت های ابتدائی زمینه موفقیت آتی را گسترش می دهد. او همچنین بر این باوراست که وقتی توسعه اقتصادی به سطح معینی برسد این تفاوتها برابر خواهند شد و در این فرایند دو مکانیزم اساسی به نام گسترش و واپس روی مطرح می گردد.
در نقد و بررسی کارایی این نظریه باید گقت که: پرو قطب رشد را به جای یک مکان جغرافیایی بطور خاص در یک فضای اقتصادی مطلق می نگرد. آنچه که آشکارا در این خط مشی نادیده گرفته می شود، این واقعیت است که هر تأثیر تقویت کننده ای لزوماً در یک منطقه معین عمل نمی کند و به راحتی ممکن است آثار گسترش محلی توسط آنچه که فریدمن استعمار داخلی می نامد و یا به وسیله نیروهای دیگر از بین برود.
از این رو به نظر می رسد توجه صرف و بدون برنامه اصولی به این رویکرد، با توجه به نظر میردال که معتقد است نیروهای قطبی کننده غالباً قویتر از فعالیت های گسترش عمل می کند، عدم توازن و تعادل بیشتری را در نظام شهری و توسعه منطقه ای ایجاد خواهد کرد و با توجه به شرایط حاکم در جهان سوم به صورت علیت تسلسلی، قطب گرایی و تمرکز گرایی بیشتری را به وجود خواهد آورد. با این وجود صاحب نظرانی مانند هیرشمن، میردال و بالدوین از استقرار مکان های صنعتی برنامه ریزی شده در منطقه، به منظورگسترش اثرات رو به بالای پیوند در سلسله مراتب تولید (پیوندهای پسین) و اثرات رو به پایین )پیوندهای پیشین) به شدت دفاع می کنند.
به نظر می رسد چنانچه یک برنامه دقیق و سنجیده صنعتی و کارکردی در سلسله مراتب مراکز ملی،منطقه ای و ناحیه ای به عمل آید، می تواند به تعدیل شهرهای بزرگ، )کاهش میزان محرومیت و افزایش سطوح برخورداری مناطق(کمک شایانی کند. تقویت توسعه صنعتی در شهرهای متوسط و کوچک و پیوند این برنامه ها با نواحی روستایی اطراف از طریق تشویق تجارت و مانند آنها، شاید بهترین راه انتقال منافع صنعتی شدن جدید باشد و موجب پیدایش یک سازمان مکانی و منطقه ای کارآمد در کشورهای در حال توسعه شود. به عبارتی می توان گفت زمانی سیاست قطب رشد پذیرفته است که مراجع برنامه ریزی و تصمیم گیری با اعمال سیاست های اصولی و دقیق و رعایت سلسله مراتب مناسب فضایی، در پی پراکنش جغرافیایی رشد، افزایش سطح توسعه و رفاه و کاهش عدم تعادلها در فضای ملی و در بین مناطق مختلف باشند.
۲-۱۰٫ تاریخچه روش تاکسونومی عددی
آنالیزتاکسونومی عددی برای نخستین بار توسط آدانسون در سال ۱۷۶۳ میلادی پیشنهاد گردید ، اما مدت ها به طول انجامید تا در اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی عدهای از ریاضی دانان لهستانی اهمیت این روش را دریافته و به بسط و گسترش این نظریه پرداختند. و همانگونه که در مطالب قبلی عنوان شد سپس در سال ۱۹۶۸ میلادی این روش توسط پروفسور زیگنانت هلویک از مدرسه عالی اقتصاد به عنوان وسیله ای برای طبقه بندی و تعیین درجه توسعه یافتگی بین ملل مختلف در یونسکو (سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد) مطرح گردید که تاکنون به عنوان مدل شناخته شده ای مورد استفاده قرار گرفته است و اخیرا نیز آن را جهت تعیین اولویت ها و رتبه بندی سایر فعالیت های گسترده اقتصادی و در بخش های گوناگون نظیر صنعت و کشاورزی و غیره به کار می برند. و بطور کلی آنالیز تاکسونومی عددی یک روش عالی درجه بندی ، طبقه بندی و مقایسه فعالیت های مختلف با توجه به درجه بهره مندی و برخورداری آن فعالیت ها از شاخص های مورد بررسی می باشد. از توانایی های عمده این روش آن است که قادر است تا اینکه دو عمل را در کنار هم انجام دهد : یکی اینکه مجموعه مورد بررسی را بر اساس شاخص های ارائه شده به زیر مجموعه های همگن تقسیم کند و دیگر آنکه عناصر و اعضاء هر زیر مجموعه همگن را درجه بندی کند. این روش همچنین به عنوان مدلی شناخته شده در برنامه ریزی های منطقه ای مطرح بوده که دارای کاربردهای گسترده و متنوع می باشد.
۲-۱۰-۱٫ روش تاکسونومی عددی
تاکسونومی عددی یک روش آماری برای تعیین واحدها یا انواع چیزهای همگن، در یک فضای n بعدی بدون استفاده از رگرسیون، واریانس یا آنالیز همبستگی می باشد.روش تاکسونومی قادر است که یک مجموعه را به زیر مجموعه های کم وبیش همگن تقسیم کرده و یا به عنوان مقیاسی برای شناخت درجه توسعه اقتصادی و اجتماعی، مورد استفاده در برنامه ریزی قرار بگیرد(بید آباد، ۱۳۶۲).در این روش معمولا یکی از مناطق مورد مطالعه به عنوان منطقه ایده آل انتخاب شده و مناطق دیگر را بر مبنای آن درجه بندی می کنند.بدین ترتیب تفاوت یا فاصله هر منطقه از منطقه ایده آل معین می شود در مواردی که تعداد مناطق مورد مطالعه زیاد بوده و از ناهمگنی بالایی نیز برخوردار باشند در این صورت تعیین یک منطقه به عنوان نقطه هدف و ایده آل و درجه بندی سایر مناطق بر مبنای آن و ارائه برنامه برای رسیدن سایر مناطق به سطح توسعه یافتگی منطقه ایده آل چندان منطقی و ممکن به نظر نمی رسد.برای رفع این مشکل می توان نقاط یا مناطق مورد مطالعه را ابتدا به چند گروه همگن تر تقسیم بندی کرده و سپس در درون هر گروه نسبت به انتخاب نقطه یا منطقه ایده آل اقدام نمود. مجموع این فرایند را می توان از روش تاکسونومی عددی انجام داد.تکنیک اجرای آنالیز تاکسونومی در قالب چندین مرحله، به شرح ذیل قابل اجرا می باشد:
۱-تشکیل ماتریس داده ها؛۲-تشکیل ماتریس فواصل؛۳-تعیین کوتاهترین فاصله؛ ۴-مشخص کردن بخشهای همگن؛۵-محاسبه فاصله مرکب هر منطقه از منطقه ایده آل؛ ۶-محاسبه درجه توسعه.
از آنجا که درجه توسعه بدست آمده از تاکسونومی، فاصله هر شاخص از شاخص ایده آل (بالاترین شاخص)است؛پس ضریب پراکندگی درجه توسعه استان ها می تواند نشانگر پراکندگی (نابرابری)بین استان ها باشد.به دیگر سخن، معمولا درجه توسعه بین صفر و یک می باشد.هرچه درجه توسعه استانی به صفر نزدیکتر باشد توسعه یافته تر و هرچه به یک نزدیکتر باشد توسعه نیافته تر می باشد.
۲-۱۱٫ پیشینه موضوع
۲-۱۱-۱٫ روند تاریخی رتبه بندی مناطق
از گذشته های دور تا به امروز، همواره رسم بر این بوده که کشورهای مختلف جهان را در چند گروه طبقه بندی کرده و با بکارگرفتن معیارهای مختلف، طبقه بندیهای متفاوتی را ارائه دهند. یکی از معیارهای بسیار متداول که امروزه در طبقه بندیها بیشتر مرسوم است و چارچوب بحث مورد مطالعه ما نیز است، طبقه بندی جوامع و مناطق براساس سطح توسعه آنها میباشد. براین اساس کشورهای جهان را بدو دسته کلی، ” در حال توسعه ” و ” توسعه یافته ” تقسیم کرده اند و در این رابطه سطح تولید یا درآمد سرانه کشورها، معیار سنجش بوده وطبقه بندیها براساس آن صورت گرفته است. در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ طبقه بندی کشورها و مناطق صرفاً براساس درآمد سرانه کشورها صورت میگرفت و در این رابطه ادعا میشد که همبستگی قوی بین سطوح درآمد سرانه کشورها و سایر شاخص های توسعه وجود دارد . به هر حال فعالیتهای امروزی نشان می دهد که در زمینه رتبه بندی و سطح بندی استانها، شهرستانها و مناطق مختلف در سطح کشور، مطالعات متعددی با استفاده ازروشهای گوناگون در بخشهای مختلف صورت پذیرفته است.اما در این تحقیق بر این تاکید شده ،تا بیشتر به بررسی های انجام شده در زمینه تعیین درجه توسعه یافتگی و رتبه بندی استان ها ، شهرستانها و مناطق مختلف در سطح کشور و در نهایت به موضوع تعیین درجه توسعه یافتگی و رتبه بندی شهرستان های استان کرمان پرداخته شود. هر چند امکان ارائه و بررسی همه مطالعات مذکور وجود ندارد و تاثیر تسهیلات بانکی بر رتبه بندی و تعیین درجه توسعه یافتگی کمتر مشاهده شد ، اما در این قسمت سعی شده است تا برخی از مطالعاتی که در سطح کشور و همچنین خارج از کشور انجام شده بصورت مختصر،مورد بررسی قرار گیردکه از این جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد :
۲-۱۱-۲٫ مطالعات انجام شده درزمینه تعیین درجه توسعه یافتگی و رتبه بندی مناطق
۱ - نابرابری های منطقه ای در استان آذربایجان شرقی با بهره گرفتن از روش تاکسونومی عددی و خوشه بندی
محمد تقی شالی و ومحمد تقی رضویان (۱۳۸۹) برای نشان دادن نابرابری های میان شهرستانهای استان آذربایجان شرقی ۶۱ شاخص توسعه در بخش های آموزش ، فرهنگی، اجتماعی، جمعیتی، اقتصادی، بهداشتی و درمانی، زیربنایی، کالبدی و کشاورزی انتخاب وبا بهره گیری از روش تحلیل عاملی برای هرکدام از بخش ها عوامل و شاخص های تلفیقی استخراج نموده و به عنوان ورودی روش تاکسونومی مورد استفاده قرار داده اند. در نهایت جهت گروه بندی شهرستانها از روش تحلیل خوشه ای استفاده کرده اند . و برابر بررسی های صورت گرفته، در سال ۱۳۸۵ از مجموع ۱۹ شهرستان یک شهرستان توسعه یافته ، ۹ شهرستان نسبتا توسعه یافته، ۶ شهرستان توسعه نیافته و ۳ شهرستان محروم می باشد. [۱]
۲ - تعیین درجه توسعه نیافتکی شهرستانهای استان اصفهان با تکنیک تاکسونومی عددی
محمد مسعود، امیر محمد معزی مهر طهران و سید نیما شبیری (۱۳۸۹) با به کار گیری روش تاکسونومی عددی ، در گام اول به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان اصفهان در سال ۱۳۸۵ با بهره گرفتن از ۳۳ شاخص پرداخته ، سپس به مقایسه اجمالی آن با درجه توسعه یافتگی این شهرستانها در سال ۱۳۷۵ با بهره گرفتن از ۱۸ شاخص مشترک می پردازد تا از این رهگذر به مشخص کردن میزان تغییر در درجه توسعه نیافتگی هریک از شهرستانها دست یابد ودر ادامه به ارائه راهکارها یی به کاهش فاصله شهرستانهای استان کمک شود. نتایج گویای آن است که شهرستانهای آران و بیدگل و اصفهان، توسعه یافته ترین و فریدونشهر توسعه نیافته ترین در سال ۱۳۸۵ شناسایی شدند، در حالی که در سال ۱۳۷۵ دو شهرستان کاشان و فریدونشهر به ترتیب برخوردارترین و غیر برخوردار تریت شهرستانهای استان از لحاظ درجه توسعه یافتگی شناسایی شده بودند. [۲]
۳- ارزیابی وضعیت توسعه یافتگی شهرستان قوچان با بهره گرفتن از آنالیز تاکسونومی عددی
علیرضا زارع شاه آبادی و کبری سرخ کمال (۱۳۸۸) با به کارگیری شاخص های متعدد توسعه یافتگی در چار چوب آنالیز تاکسونومی عددی و همچنین تکنیکهای مکمل آن نشانگر آن است که در سطح استان خراسان رضوی شهرستان قوچان رتبه هفتم را از لحاظ سطح توسعه یافتگی کسب نموده است به علاوه شکاف و نابرابری عمیقی بین شهرستانهای استان از لحاظ سطح توسعه یافتگی ملاحظه می شود ؛ به گونه ای که شهرستان مشهد با ضریب توسعه یافتگی ۴۲/۰ برخوردارترین و شهرستان مه ولات با ضریب ۹۹/۰ محروم ترین شهرستان استان شناسایی شده اند. با توجه به اینکه شهرستان قوچان جز ء چهار شهر میانی استان محسوب می شود و از لحاظ قابلیت ها و پتانسیلهای توسعه از وضعیت مطلوبی برخوردار است ، اما از لحاظ برخورداری از مواهب توسعه ،به مانند سایر شهرستانهای استان و تحت تاثیر شرایط حاکم بر منطقه ، در گروه شهرستانهای محروم از توسعه جای گرفته است.[۳]
۴ - درجه بندی توسعه شهرستانهای استان مازندران با بهره گرفتن از مدل تاکسونومی عددی
صدیقه لطفی، مسعود صفایی پور و سمانه شکری (۱۳۸۹) تلاش نموده اند با بهره گرفتن از روش تاکسونومی عددی به مقایسه درجه توسعه یافتگی نسبی شهرستانهای استان مازندران و تعیین جایگاه آنها بپردازند برای این این منظور ، ۲۹ شاخص توسعه اقتصادی – اجتماعی برای ۱۶ شهرستان استان جمع آوری شده است سپس با بهره گرفتن از روش تاکسونومی عددی درجه توسعه یافتگی شهرستانها بر مبنای درجه توسعه رتبه بندی شده اند بر اساس نتایج بدست آمده در میان شهرستانهای استان مازندران شهرستان ساری رتبه اول و شهرستان تنکابن رتبه آخر را دارا بوده اند و بنابراین هرچه از قسمتهای مرکزی به نواحی پیرامونی نزدیک تر می شویم بر میزان توسعه نیافتگی افزوده می شود بدیهی است با توجه به چنین وضعیتی باید سیاستهای توسعه منطقه ای استان مازندرا ن مورد بازبینی و مطالعه قرار گیرند.[۴]
۵- تعیین توسعه یافتگی شهر نایین در استان اصفهان
مهدی مومنی و الهه صابر (۱۳۸۹) با هدف ارزیابی درجه توسه یافتگی شهر نایین در سطح استان اصفهان و تعیین سطح توسعه یافتگی این شهر از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه سعی نموده اند . برای ارزیابی سطح توسعه شهرهای اصفهان و تعیین سطح توسعه یافتگی از روش تاکسونومی عددی با انتخاب ۳۰ متغیر در قالب شاخص های فرهنگی، بهداشتی و نهادی –کالبدی استفاده کنند و نتایج این پژوهش نشان می دهد تمرکز امکانات و خدمات در مرکز استان است . وهمچنین این مطالعه نشان میدهد که اکثر شهرستانهای این استان در حال توسعه هستند..[۵]
۶- تعیین سطح توسعه یافتگی استان های کشور و نابرابری بین آنها طی سال های ۱۳۷۳ و ۱۳۸۳
نتایج این پژوهش که با بهره گرفتن از ۹۰ شاخص اقتصادی، اجتماعی و با کمک دو تکنیک تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی، در دو مقطع زمانی ۱۳۷۳ و ۱۳۸۳ انجام گرفته، نشان داده است که سطح توسعه یافتگی استان های کشور به طور متوسط طی سال های مورد مطالعه، به میزان ۲۵۰%افزایش یافته ولی نابرابری بین آنها طی سال های مورد مطالعه، به میزان ۵۶/۴%افزایش داشته است. ۲
۷- تحلیلی بر درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان وبلوچستان قائدرحمتی و دیگران( ۱۳۸۹)برای شناسایی و تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان با بهره گرفتن از آخرین آمار واطلاعات ۲۹ شاخص در بخش های آموزشی، بهداشت و درمان، خدمات رفاهی وزیر بنایی، مربوط به سال ۱۳۸۵ ودر میان ۱۰ شهرستان مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری ازمدل تاکسونومی ارزیابی شده است.
در این نوشتار هدف بررسی عمیق تر ویژگی های اقتصادی و اجتماعی شهرستان های استان جهت تشریح ساختار کلی هر شهرستان وتعیین میزان توسعه یافتگی است تا در بعد کاربردی نتایج این پژوهش درتصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های منطقه ای و محلی مورد استفاده مسؤولین قرارگیرد. روش کار در این پژوهش توصیفی، تحلیلی و موردی می باشد. برخی نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده عدم توزیع هم آهنگ امکانات و خدمات در شهرستان های استان مزبور می باشد. به شکلی که از مجموع ده شهرستان مورد مطالعه استان، شهرستان های زاهدان و زابل در تخصیص منابع و امکانات وخدمات در رتبه ی اول و شهرستان های ایرانشهر، سراوان، چابهار، خاش و نیکشهر در رتبه دوم وشهرستان های سرباز، کنارک و زهک در رتبه ی آخر قرار گرفته اند. [۶]
طبق مادهی ۱۱۲۹ق م خودداری شوهر از دادن نفقه که بر سر نفقهی گذشته و آینده آن بحث است که آیا در صورت توانایی پرداخت نفقهی آینده مانعی برای ادامه زندگی زناشویی نمیباشد. اما مورد بعدی که زن میتواند درخواست طلاق کند بهموجب مادهی ۱۱۳۰ است که در صورتی ادامهی زندگی برای زن با مشقت همراه باشد مشمول عسر و حرج قرارگرفته و بهموجب مادهی ۱۰۲۹ ق م هرگاه مرد چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد زن او میتواند تقاضای طلاق کند . البته بهموجب مادهی ۱۱۱۹ ق م طرفین عقد نکاح میتوانند در ضمن عقد هر شرطی را که مخالف مقتضای عقد نکاح نباشد در این صورت زن میتواند قبلاً شرایطی را برای شوهر مشخص کند و در صورت تخلف شوهر زن حق طلاق داشته باشد.
رویه. صدور گواهی عدم امکان سازش بر اساس بخشش کل مهریه صورت گرفته است که نشاندهندهی عسر و حرج زوجه میباشد.
مرجع رسیدگی شعبه ۲۶ دادگاه عمومی استان تهران
رأی دادگاه: اعتراض آقای محمد نسبت به رأی موضوع دادنامه شماره….صادره از شعبهی ۲۶۶ دادگاه عمومی خانواده که بر صدور گواهی عدم امکان سازش اشعار دارد وارد نیست زیرا علاوه بر کلیه مهریه که عبارت است از ۵۰۰ سکه طلا بهار آزادی و امارهای قوی بر عسر و حرج زوجه است اساساً شهود تعرفه شده از جانب زوجه شهادت به سوء رفتار زوج و عسر و حرج زوجه در تداوم زندگی مشترک دادهاند لذا رأی صادره از دادگاه بدوی مطابق موازین قانونی و اصول و قواعد دادرسی صادر گردیده ایرادات متوجه آن نمیباشد تجدیدنظرخواه نیز در این مرحله مطلب قابلتوجهی عنوان نکرده لذا به استناد مادهی ۵۲۸ ق آ د م رأی تجدیدنظر خواسته تائید میگردد این رأی ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابلرسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور میباشد.
بند سوم: طلاق به توافق
مادهی ۸ ق حمایت خانواده مصوب ۱۳۴۶و قانون حمایت خانوادهی ۱۳۵۳ توافق زوجین را برای طلاق از موجباتی میدانست که دادگاه بر اساس آن گواهی عدم امکان سازش صادر میکرد. اما تبصرهی ۲ مادهی ۳ لایحهی قانونی دادگاه مدنی خاص هرچند که موارد طلاق را به آنچه در قانون و احکام شرع آمده بود محدود کرد اما از نوعی طلاق با توافق سخن به میان آورد که در آن مراجعه به دادگاه را لازم ندانسته بود. اما در مادهواحدهای اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام سال ۱۳۷۱ از این نوع طلاق سخنی نیامده است . البته در فقه از یک نوع طلاق با توافق تحت عنوان خلع و مبارات سخن به میان آمده است پس طلاق یا به خواست زوج است یا به خواست زوجه و یا به خواست طرفین. طلاق خلع بهعنوان معاوضه دشوار است، برفرض که حقوق غیرمالی نیز بتواند مورد معامله قرار گیرد، نه طلاق دادن زن حق شوهر است و نه ساختمان حقوقی و آثار طلاق را میتوان تابع اراده او دانست، طلاق سازمان حقوقی ویژهای است، که قانون آن را اداره میکند و قواعد آن امری است و بنابراین نمیتواند مورد مبادله قرار گیرد، قراردادی که در طلاق خلع و مبارات بین زن و شوهر بسته میشود، شرط اجرای حکم مربوط به طلاق خلع و مبارات است نه مبنای آن (کاتوزیان، حقوق خانواده.۴۵۲.۱۳۷۵) اما لازم به ذکر است که توافق مورداشاره باید دقیقاً تا زمان اجرای صیغهی طلاق باقی بماند در اینجا یک نمونه رویه قضایی برای تشریح بیشتر مطلب یادآوری میشود.
برای اقدام به صدور گواهی عدم امکان سازش و طلاق توافقی لازم است طرفین تا وقت قطعی شدن رأی در توافق و رضایت باقی باشند و اعلام اعتراض یکی از طرفین به معنای عدول از توافق است تبصره ی ماده ی ۳۴ قانون حمایت خانواده هرگاه گواهی عدم امکان سازش صادر شده براساس توافق زوجین به حکم قانون از درجه ی اعتبار ساقط شود کلیه ی توافقاتی که گواهی مذکور بر مبنای آن صادر شده است ملغی میگردد.
شعبه ۲۶ تجدیدنظر استان تهران ۱۸/۲/۸۵ شماره دادنامه ۳۲۶ در خصوص اعتراض م ن نسبت به رأی موضوع دادنامه شماره ۶۵۵ در تاریخ ۲۳/۱۲/۸۴ صادره از شعبه سه دادگاه عمومی ملارد که بر صدور گواهی عدم امکان سازش اشعار دارد به نظر وارد است . زیرا زوجین از دادگاه بدوی درخواست طلاق توافقی نموده و برای اقدام به صدور گواهی عدم امکان سازش و طلاق توافقی لازم است طرفین تا وقت قطعی شدن رأی در توافق و رضایت باقی باشند لکن اینک زوج درخواست تجدیدنظر نموده است این اعتراض به مهنای عدول از رضایت و مراضات حاصله است و لذا چون زوج با اعلام اعتراض درواقع منصرف از توافق در طلاق است دادگاه با استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه صادرهی بدوی نقض میگردد و درصورتیکه یکی از طرفین اصرار در طلاق داشته باشد میتواند یکجانبه درخواست لازم را تقدیم محاکم خانواده نماید این رأی ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابلرسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور است.
در قانون مقرر نشده است که ضمانت اجرای عدول از توافق چیست و توافق طرفین به وجه معرفی مقید نشده است مفهوم اعتراض زوجه درواقع عدول از توافق در طلاق توافقی است.
مرجع رسیدگی :شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ۳/۷/۸۵ به دادنامه شماره ۱۴۰۶
رأی دادگاه. تجدیدنظرخواهی ا. آ به طرفیت آقای م. ح نسبت به دادنامه شماره ۸۹ در تاریخ ۲۹/۱/۸۵ صادره از طرف رئیس شعبه ۲۳۹ دادگاه خانواده تهران که در آن اقدام به صدور گواهی عدم امکان سازش حسب توافق زوجین گردیده است و دادنامه صادره محل اعتراض واقع گردیده به شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر تهران ارجاع شده است هیئت قضات شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر تهران زوجه را در این خصوص وارد میداند .زیرا کلام و محتوای اعتراض و تجدیدنظرخواهی زوجه مآلا این است که بر توافق انجامشده باقی نیست و توافق انجامشده نمیتواند حقوق او را ناشی از زوجیت تأمین کند و لذا مفهوم اعتراض زوجه درواقع عدول از توافق است. نظر به اینکه در قانون مقررات اصلاح قوانین طلاق فقط مقررشده است که زوجین موافق طلاق هستند به محکمه مراجعه کنند و لذا در قانون مقرر نشده است بنابراین زوجه باید تا وقت نهایی شدن رأی و یا قطعیت رأی طلاق توافقی بر توافق و مراضات خود باقی باشند و الا صرف توافق در یک مرحله از رسیدگی کافی نیست. دادگاه مآلا در این خصوص با نقض دادنامه صادرهی بدوی در این خصوص درخواست طلاق توافقی طرفین را مردود اعلام میکند و درصورتیکه هر یک از زوجین مصر در طلاق است میتواند دادخواست لازم را بهصورت یکجانبه برای صدور گواهی عدم امکان سازش به دادگاه تسلیم کند. این رأی ظرف بیست روز قابلرسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور میباشد.
مبحث دوم : اقسام طلاق
در کتب فقهای مذاهب و در بعضی قوانین کشورها اسلامی به چند قسمت تقسیمشده است.
گفتار اول: اقسام طلاق ازنظر حکم وضعی و فقه
به طلاق سنی (طلاقی مطابق با سنت پیامبر) و بدعی (بعضی از انواع طلاق نامشروع و حرام که شامل چند مورد میشود ۱. طلاق زن حائض ۲ طلاق زن نفاس ۳ سهطلاقه) ازنظر فقهی طلاق بدعی باطل و حرام است.
به لحاظ قدرت برگشتن مرد به طلاق رجعی (یعنی شوهر در ایام عده حق رجوع به زن را دارد که این نیز به رجعی عدی و غیر عدی تقسیم میشود به این معنا که طلاق اول و دوم چهارم و پنجم و هفتم و هشتم از نه طلاق عدی است. اما طلاق سوم و ششم و نهم بائن است) و طلاق بائن (یعنی حق رجوع برای شوهر وجود ندارد که خود چند قسم میشود ۱. طلاق زوجه غیر مدخوله۲ طلاق زوجه صغیره ۳ طلاق زوجه یائسه ۴ طلاق خلع ۵ طلاق مبارات ۶ سهطلاقهی که در رجوع میان آن فاصله شده باشد) و به اعتبار کراهت به طلاق خلع و مبارات تقسیم میشود.
بند اول: طلاق بدعی
آن ست که مطابق شرایط مقرره در شریعت انجام نگرفته باشد که عبارت است از طلاق در حال حیض و نفاس، طلاق در طهر مواقعه و طلاق سهگانه که رجوعی بین آنها واقع نشده باشد. بنابراین اگر شرایطی که برای طلاق و مطلّق و مطلّقه وجود دارد رعایت نشود، طلاق باطل و بدعی خواهد بود. البته در مورد سهطلاقه کردن، مشهور فقهای امامیه عقیده بر وقوع یک طلاق بهصورت صحیح دارند؛ آنچه گفته شد نظر فقهای امامیه است. اما فقهای عامه سه طلاق بدون رجوع را صحیح میدانند. (صادقی ۱۳۹۰.۳۶)
بند دوم: طلاق سنی
طلاقی است که بر اساس سنت و شریعت، یعنی مطابق با مقررات و با رعایت کامل شرایط شرعی انجامشده باشد. این نوع طلاق خود به دو نوع تقسیم میشود : طلاق بائن و طلاق رجعی.
بند سوم: طلاق بائن مطابق اجماع فقهای امامیه بر ۶ نوع است:
-
- طلاق غیر مدخوله
-
- طلاق یائسه
-
- طلاق صغیره
۴ و۵. خلع و مبارات قبل از رجوع به بذل
-
- طلاق سوم که بعد از سه وصلت متوالی واقعشده باشد.
بند چهارم : طلاق رجعی
آن است که شوهر در ایام عده حق رجوع به زوجه را داشته باشد. غیر از طلاقهای مذکور در فوق سایر طلاقها، رجعی تلقی میشود. طلاقی که در اثر آن پیوند زناشویی بهطور کامل از بین نمیرود و تا وقتیکه زن در عده است مرد بعد از طلاق میتواند رجوع کند و نکاح را به حال اول برگرداند رجوع به معنی بازگشت و برگشتن و بازگرداندن چیزی به حال سابق است و ازنظر حقوقی یعنی رابطهی قطعشدهی زوجیت را مجدداً بین خود وزن مطلقهاش برقرار سازد. یکی از اقسام طلاق که در فقه و در قانون مدنی نیز آمده طلاق رجعی است که نسبت به اقسام دیگر طلاق مبتلابه نظر میرسد چنانچه که در کتاب حقوق خانواده آمده: «طلاق که بائن نباشد رجعی است و بنابراین چنانچه طلاق زوجه مدخوله غیر یائسه، بدون عوض انجام گیرد، در غیر طلاق سوم، رجعی خواهد بود. وهم چنین اگر در طلاق خلع و مبارات زوجه بهعوض رجوع کند، در آن صورت به طلاق رجعی مبدل خواهد گردید. و در این نوع طلاق، در مدت عده برای شوهر حق رجوع وجود دارد و میتواند با رجوع به طلاق، رابطه زوجیت خود را با زوجه ادامه دهد. (سلیمی، ۴۲۰.۱۳۸۲) طلاقی که در اثر آن پیوند زناشویی بهطور کامل از بین نمیرود و تا وقتیکه زن در عده است مرد بعد از طلاق میتواند رجوع کند و نکاح را به حال اول برگرداند .رجوع به معنی بازگشت و برگشتن و بازگرداندن چیزی به حال سابق است و ازنظر حقوقی یعنی رابطهی قطعشدهی زوجیت را مجدداً بین خود وزن مطلقهاش برقرار سازد.
چنانچه در ماده ۱۱۴۸ قانون مدنی ایران آمده «در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است»
همچنانکه در بند ۲ ماده ۸ قانون امور حسبی آمده: زوجهای که در عده طلاق رجعی است در حکم شوهردار است.
گفتار دوم: طلاق ازنظر قانون مدنی
مطابق ماده ۱۱۴۳ ق. م طلاق بر دو قسم است : بائن و رجعی. برابر ماده ۱۱۴۴ق. م.
«در طلاق بائن حق رجوع برای شوهر نیست» ماده ۱۱۴۵ ق. م اقسام طلاق بائن را بهقرار ذیل دانسته است:
-
- طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود.
-
- طلاق یائسه
-
- طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع بهعوض نکرده باشد.
-
- سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید ؛ اعم از اینکه وصلت درنتیجه رجوع باشد یا درنتیجه نکاح جدید.
ملاحظه میشود که در این ماده به طلاق صغیره اشاره نشده است چون تا قبل از سال ۱۳۶۱ نکاح دختر صغیره ممنوع بود اما هماکنون با توجه به تبصره ماده ۱۰۴۱ ق. م. که به ولی اجازه داده است صغیره را قبل از بلوغ به نکاح دیگری درآورد، باید این نوع از طلاق را در حقوق مدنی بائن تلقی نمود.
طلاق بائن طلاقی است که برای شوهر حق رجوع وجود ندارد. اعم از اینکه برای آن طلاق عده وجود داشته باشد یا نداشته باشد. یعنی شوهر بهطور کل از رجوع به زن محروم گردیده چنانچه ماده ۱۱۴۴ قانون مدنی ایران میگوید:«در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست.» و در ادامه این مادهقانون گذار ایران انواع و اقسام طلاق بائن را یادآور میشود و شش مورد را بهعنوان طلاق بائن نامبرده است. در ماده ۱۱۴۵ میگوید:« در موارد ذیل طلاق بائن است:
بند اوّل: طلاق قبل از نزدیکی
طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود »یعنی «طلاق قبل از دخول اعم از آنکه زوجه حیض ببیند یا نبیند. مثلاً زنی که به سن ۲۰ سال است شوهر کند و قبل از دخول و مواقعه، زوج او را طلاق دهد چنین طلاقی بائن است و زوج حق رجوع ندارد و این مطلقه هم عده نخواهد داشت. (حائری ۱۰۱۰.۱۳۸۷) البته ناگفته نماند که این مورد شامل طلاق صغیره نیز میشود که سن آن کمتر از ۹ سال است و طلاق چنین صغیرهای ولو دخول هم کرده باشد بائن است و عده لازم ندارد. هرچند این مورد در قانون مدنی ایران نیامده اما در فقه شیعه از آن بحث صورت گرفته است.
رویه. زوجه دوشیزهی غیر مدخوله بوده با صدور اجازهی طلاق مستحق دریافت نصف مهریه است .
مرجع رسیدگی :شعبهی ۲۶ دادگاه عمومی تهران
رأی دادگاه. اعتراض آقای مسعود… نسبت به آن قسمت از رأی موضوع دادنامهی شمارهی….صادره شعبهی ۴ دادگاه شهریار که بر صدور گواهی عدم امکان سازش با پرداخت کل مهریه اشعار دارد به نظر موجه میرسد زیرا دوشیزهی غیر مدخوله بوده لذا زوجه مستحق دریافت نصف مهریه خواهد بود لذا با تصحیح این قسمت از دادنامه که به پرداخت تمام مهریه اشعار دارد و تبدیل آن به نصف مهریه دادنامه صادر را تائید و استوار می کند. این رأی قطعی است.
همانطور که مشاهده میشود چون زوجه غیر مدخوله بوده پس مستحق نصف مهر میباشد.
بند دوّم: طلاق یائسه
بیوسنتز پروستوگلاندینها و ترومبوکسانها:
پروستوگلاندینها به وسیله حروف A تا J مشخص شدهاند. این نامگذاری بر اساس ماهیت و موقعیت جایگزینی در حلقه سیکلوپنتان است. زیر نویس α یا β به PGF اضافه شده است که نشان دهنده موقعیت مکانی گروه هیدروکسیل در حلقه سیکلوپنتان است. پروستوگلاندینهای ۱، ۲ و ۳ به ترتیب از γ لینولنیک اسید، اسید آراشیدونیک و ایکو-پنتانوئیک اسید ساخته شدهاند که دارای وظایف بیولوژیکی مهمی در لخته خون، ماهیچههای صاف رگها، تبادل گازهای تنفسی در ششها، تنظیم فعالیت دستگاه گوارش و تولید است. آنزیم سیکلوکسیژناز تبدیل اسید آراشیدونیک به پروستوگلاندین را انجام میدهد. دو ژن متفاوت برای کد کردن این آنزیم وجود دارد، بنابراین دو پروتئین کاملاً متفاوت تولید میشود که به نامهای پروستوگلاندین سنتتاز ۱ (COX-1) و پروستوگلاندین سنتتاز ۲ (COX-2) معروف است (اسمیت و همکاران، ۲۰۰۰). این آنزیمها متصل به غشاء و در شبکه آندوپلاسمی قرار دارد. در طول اکسیژناسیون اسید آراشیدونیک واسطههای گوناگونی به وجود میآیند. به عنوان مثال PGH2 به آسانی میتواند به پروستوگلاندینهای D2، E2 و F2 α، ترومبوکسان A2 و پروستوسیکلین (PGI2) تبدیل شود. هر یک از این پروستانوئیدهای ثانویه از نظر بیولوژیکی فعال به جز ترومبوکسان A2 و پروستوگلاندین I2 فعالیت کمتری دارند، در اثر عمل آنزیمها بر روی PGH2 به وجود میآیند (سانگ و همکاران، ۲۰۰۱).
اسیدهای چرب ضروری به عنوان پیش ساز ایکوزانوئیدها (نقش در واکنشهای التهابی):
پیوند استری بین آراشیدونیک اسید و اسید ایکوپنتانوئیک در فسفولیپیدهای دیواره سلولی توسط آنزیم فسفولیپاز A2 میتواند شکسته شود و اسید آراشیدونیک و اسید ایکوپنتانوئیک آزاد به وجود آید که میتوانند به عنوان سوبسترا برای آنزیمهای سیکلوکسیژناز و لیپوکسیژناز جهت تولید پروستوگلاندینها و ترومبوکسان یا لوکوترینها و هیدروکسی ایکوساتترانیک اسید[۱۲۵] عمل کنند. ایکوزانوئیدها از اسید آراشیدونیک، پروستوگلاندین E2، ترومبوکسان B2، لوکوترین B4 ساخته شدهاند، بیشتر در واکنشهای پیش التهابی وجود دارند و نشان داده شده است سبب افزایش نفوذپذیری غشا رگها، اتساع رگها، ادم، آزاد سازی آنزیمهای لیزوزوم، و تولید گونههای اکسیژن فعال[۱۲۶] و تولید سیتوکنینهای التهابی میگردد (این ایکوزانوئیدها از اسید چرب امگا ۶ مشتق شدهاند) (کالدر[۱۲۷]، ۲۰۰۶). ایکوزانوئید که از اسید ایکوپنتانوئیک، پروستوگلاندین E3، ترومبوکسان B3 و لوکوترین B5 مشتق شدهاند (این ایکوزانوئید ها از اسید چرب امگا ۳ مشتق شدهاند) قدرت ضد التهابی کمتری دارند نسبت به ایکوزانوئید که از اسید چرب امگا ۶ ساخته شدهاند. برخی از ایکوزانوئیدها شناسایی شدهاند که از اسیدهای چرب بلند زنجیره امگا ۳ مشتق شدهاند و دارای اثرات ضد التهابی است (سرهان[۱۲۸] و همکاران، ۲۰۰۴). نشان داده شده است که تعدیل جیره مادران با اسیدهای چرب امگا ۳ و امگا ۶ میتواند تولید لوکوترینها را در جوجههای گوشتی تحت تأثیر قرار دهد که سبب بهبود عملکرد و کاهش ناهنجاریهای مربوط به التهاب میشود. بنابراین کاهش در سنتز لوکوترینهای پیش التهابی ایجاد ناهنجاریهای التهابی و متابولیکی مانند آسیت و سندرم مرگ ناگهانی را در جوجهها کاهش میدهد (هال[۱۲۹] و همکاران، ۲۰۰۷).
چربی جیره: اثر بر پیش سازهای بافتی ایکوزانوئیدها:
جوجهها تک معدهای هستند و اکثر چربیها را به همان صورتی که در جیره وجود دارند جذب و در بافتهای خود ذخیره میکنند. بنابراین ترکیب اسیدهای چرب موجود در بافتهای جوجه به سهولت میتواند بازتابی باشد از ترکیب آنها در جیره مورد استفاده. زمانی که جوجهها از جیرههای تجاری معمول استفاده میکنند، اسید آراشیدونیک به عنوان سوبسترای اصلی برای ساختن ایکوزانوئیدها مورد استفاده قرار میگیرد، همچنین به عنوان یک اسید چرب شاخص در بافتهای طیور نیز وجود دارد. برای مثال چربیهای قلب در جوجههایی که از جیرههای تجاری معمول برای جوجههای گوشتی استفاده کرده بودند دارای ۱۲ تا ۱۵ درصد اسید چرب آنها اسید آراشیدونیک بود. زمانی که روغن آفتاب گردان (دارای اسید چرب با امگا ۶ بالا) یا روغن ماهی (دارای اسید چرب با امگا ۳ بالا) در سطح ۵ درصد به جیره اضافه گردید، و ترکیب اسید چرب اطراف قلب اندازهگیری شد، مشخص شد در جیرهای که روغن آفتاب گردان استفاده شده بود ۳۱ درصد اسیدهای چرب فسفاتیدیل اتانول آمین قلب از اسید آراشیدونیک تشکیل شده بود، در حالی که این مقدار در جیره دارای روغن ماهی ۲۳ درصد بود. در جیره دارای روغن ماهی، اسید ایکوپنتانوئیک ۱۰/۱۰ درصد اسید چرب موجود در فسفاتیدیل اتانول آمین قلب را تشکیل داده بود، در حالی که در جیره دارای روغن آفتاب گردان اسید ایکوپنتانوئیک در فسفاتیدیل اتانول آمین قلب یافت نشد. این نتایج نشان میدهد که پیش ساز ایکوزانوئیدها در فسفولیپیدهای غشاء سلولی به اسیدهای چرب امگا ۶ و امگا ۳ جیره وابسته است. مکانیسمی که اسیدهای چرب امگا ۶ و امگا ۳ طی آن میتوانند ترکیب چربی غشاها را تغییر دهند و بر عملکرد سلول اثرگذار باشند در شکل ۱-۴ نشان داده شده است (چریان، ۲۰۰۷).
جیره دارای ۱۸:۲ امگا ۶ بالا یا امگا ۳ پایین
فسفولیپیدهای غشا دارای ۲۰:۴ امگا۶ بالا امگا ۳ بلند زنجیرپایین
تغییر خواص ساختاری غشا
افزایش امگا۶ برای ساختن ایکوزانوئیدها
تغییر در بیان ژنهای موثر در التهاب
افزایش تولید ایکوزانوئید پیش التهابی
افزایش التهاب
شکل ۱-۴- مکانیسم اثرگذاری اسیدهای چرب امگا ۳ و امگا ۶ بر واکنش التهابی بدن (چریان، ۲۰۰۷).
تشکیل ایکوزانوئید و اسیدهای چرب امگا ۶ و امگا ۳ جیره:
در مرغان مادر تغذیه روغن آفتاب گردان با اسید چرب امگا ۶ بالا در مقایسه با تغذیه روغن ماهی از طریق تحریک ترومبوسیتها سبب افزایش تولید لوکوترین B4 گردید. به طور مشابه تولید ترومبوسیت-لوکوترین B5 در مرغان مادری که جیره دارای ۳ درصد روغن ماهی مصرف کرده بودند بالاتر بود از پرندگانی که روغن ماهی را در سطح ۵/۱ درصد مصرف کرده بودند (جها[۱۳۰]، ۲۰۰۴). بنابراین افزایش استفاده اسیدهای چرب امگا ۳ در جیره موجب افزایش استفاده از این اسیدهای چرب در فسفولیپیدهای دیواره سلول میگردد و واکنشهای پیش التهابی ایکوزانوئیدها کاهش مییابد. افزایش استفاده از اسیدهای چرب امگا ۳ در جیره جوجههای گوشتی سبب افزایش اکسیداسیون چربیها میگردد و کیفیت گوشت تولیدی را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین استراتژی استفاده از اسیدهای چرب امگا ۳ بدون اینکه رشد پرنده و کیفیت گوشت تولیدی را تحت تأثیر قرار دهد باید طراحی گردد (چریان، ۲۰۰۷).
اثر پروستوگلاندینها بر ماهیچه قلب:
پروستوگلاندینهای E2 و I2 توسط قلب سنتز میشوند و به عنوان تعدیل کننده مهار گیرندههای بتا آدرینرژیک سبب لیپولیز در ماهیچه قلب میشود. علاوه بر این پروستوگلاندینهای نوع E از اثرات کاتهکولآمین بعد از تحریک عصبی سمپاتیکی جلوگیری میکند. پروستوگلاندینها یا ترومبوکسان A2 بر روی سرعت ضربان قلب و قابلیت انقباض آن در شرایط فیزیولوژیکی نرمال اثری ندارند یا اثرات ناچیزی دارند. اما در هنگام نارسایی قلب، پروستوگلاندینهای با منشا داخلی به ویژه PGI2 قابلیت انقباض قلب را افزایش میدهد. اما TXA2 دارای اثرات عکس است (کورتیس- پریور[۱۳۱]، ۲۰۰۴).
اثرات اسیدهای چرب امگا ۳ بر سندرم آسیت:
اثرات مفید اسیدهای چرب امگا ۳ در بهبود علایم مختلف ناهنجاریهای متابولیک در انسان به خوبی نشان داده شده است (برور[۱۳۲] و همکاران، ۲۰۰۶). اما اثرات استفاده از اسیدهای چرب امگا ۳ در طیور به منظور کاهش ابتلا به آسیت یا سایر بیماریهای قلبی عروقی به خوبی روشن نشده است. تاکنون پیشنهاد شده است که تبدیل اسیدهای چرب امگا ۳ به ترکیبات وازواکتیو[۱۳۳] ممکن است ابتلا به آسیت را کاهش دهد (بوند[۱۳۴] و همکاران، ۱۹۹۶, والتون[۱۳۵] و همکاران، ۲۰۰۱). این فرضیه بر اساس مشاهدات انجام شده در جای دیگر است که روغن کتان دارای آلفا لینولنیک اسید به عنوان پیش ساز ایکوپنتانوئیک اسید و دیکوهگزانئویک اسید است که ایکوپنتانوئیک اسید و دیکوهگزانئویک اسید به طور رقابتی تبدیل اسید آراشیدونیک را به پروستوگلاندین، ترومبوکسان A2 و لکوترینها را در پلاکتها کاهش میدهد. در پلاکتها پروستوگلاندین H3 به ترومبوکسان A3 مشتق شده از ایکوپنتانوئیک اسید تبدیل میشود. ترومبوکسان A3 نسبت به ترومبوکسان A2 مشتق شده از آراشیدونیک اسید کمتر سبب تنگ شدن عروق میگردد. ایکوپنتانوئیک اسید و دیکوهگزانئویک اسید میتوانند به ترتیب به PGI3 و PGI2 توسط آنزیمهای موجود در دیواره رگهای خونی به عنوان شل کننده رگهای کرونر در انسان تبدیل شود. ترومبوسیتها در پرندگان که معادل پلاکتها در پستانداراناند تولید ایکوپنتانوئیک اسید و دیکوهگزانئویک اسید میکنند که مسئول تولید مواد شل کننده رگها است (بوند و همکاران، ۱۹۹۶, والتون و همکاران، ۲۰۰۱). استفاده از رژیم غذایی مادرانی که دارای اسیدهای چرب امگا ۳ است و انتقال آن به جنین و اثرات آن در اختلالات قلبی جوجههای گوشتی حاصل از آن مورد توجه قرار گرفته است (آجویا[۱۳۶] و همکاران، ۲۰۰۳). آزمایشات نشان داده است که جیره مادران در میزان اسید چرب امگا ۳ در بافت قلب جوجههای حاصل از آنها اثرگذار است. همچنین نتایج بدست آمده نشان میدهد تبدیل اسید آلفا لینولنیک به ایکوپنتانوئیک اسید و دیکوهگزانئویک اسید در پستانداران و پرندگان به طور کامل انجام نمیگیرد (دکلبوم[۱۳۷] و همکاران، ۲۰۰۶)
روغن سویا:
لوبیای سویا حاوی ۱۶۰ تا ۲۱۰ گرم در کیلوگرم روغن بوده و معمولاً توسط حلال استخراج میشود. روغن سویا اثر ملینی داشته و ممکن است باعث تولید چربی نرم در بدن شود. کنجاله روغنکشی شده فاقد میزان کافی روغن برای بروز این مشکل است. محصولات با روغن بالاتر توسط پخت و استخراج تحت فشار دانه کامل لوبیا تولید میشوند (مکدونالد[۱۳۸] و همکاران، ۲۰۰۲) در ترکیب روغن سویای خام[۱۳۹] چندین ماده وجود دارد که به عنوان ناخالصی در نظر گرفته میشود و باید با به کار بردن چند مرحله عمل آوری که شامل تصفیه، هیدرولیز و صمغ گیری میباشد، از بین برد. این مواد ناخالص پس ماندههای جامد مرحله عصارهگیری هستند و شامل فسفولیپیدها، صمغها، ترکیبات فلزی، اسیدهای چرب آزاد، پراکسیدها، پلیمرها، محصولات فرعی حاصل از اکسیداسیون و رنگدانه ها[۱۴۰] میباشند. روغن سویا حاوی مقادیر بالایی از اسیدهای چرب غیر اشباع با یک یا چند پیوند دوگانه است. این اسیدهای چرب عبارتند از اسیدهای ۹n-18:1C، ۶n-18:2C،۳n-18:3C و ۶n-18:3C. این اسیدهای چرب غیر اشباع بلند زنجیر سبب افزایش سرعت رشد، پایین آوردن مصرف خوراک و بهبود ضریب تبدیل غذایی میشوند. روغن سویا شامل مقادیر زیادی اسیدهای چرب بلند زنجیر غیر اشباع اولئیک (C18:1n-9)، لینولئیک (C18:2n-6)، آلفا لینولنیک (C18:3n-3) و گاما لینولنیک (C18:3n-6) است. نشان داده شده که این اسیدهای چرب بلند زنجیر غیر اشباع باعث افزایش میزان رشد، کاهش مصرف خوراک و بهبود ضریب تبدیل خوراک میشود (اسکیف[۱۴۱] و همکاران، ۱۹۹۴).
- روغن ضایعاتی[۱۴۲]:
امروزه بخش قابل توجهی از روغنهای مورد استفاده در تغذیه طیور، روغنها و چربیهای بدست آمده از کشتارگاههای دام و طیور، پسماندهای کارخانجات روغن کشی و روغنهای بدست آمده از پخت و پز هستند که با نام روغنهای رستوران معروف هستند. از آنجا که این روغنها مصرف انسانی ندارند و در جیره دام و طیور مورد استفاده قرار میگیرد به روغن ضایعاتی معروف اند (ایراندوست[۱۴۳]، ۲۰۱۲). ترکیب این روغنها از لحاظ الگوی اسیدهای چرب و میزان اسیدهای چرب آزاد متفاوت است. همچنین، بسته به درجه حرارتی که هنگام فرآوری و پخت و پز در معرض آن قرار گرفتهاند، ممکن است حاوی مقادیر قابل توجهی از محصولات شکسته شده نامطلوب باشند. به دلیل مشکلات ضبط و دفن آنها، استفاده از این روغنها در جیره در حال افزایش است. در گذشته، روغنهای رستورانی عمدتاً پیه یا محصولات چربی حیوانی بودند و همانند روغنهای جامد جمع آوری و حمل و نقل آنها مشکل بود. در سالهای اخیر به دلیل نگرانی مصرفکنندگان در مورد چربیهای اشباع، اغلب رستورانهای زنجیرهای و ساندویچیها امروزه از روغنها و چربیهای گیاهی هیدروژنه استفاده میکنند. چربیها هیدروژنه میشوند تا از حرارت ناشی از پخت محافظت شوند. امروزه روغنهای رستورانی دارای مقادیر بیشتری از اسید اولئیک هستند و بیشتر آن به صورت ترانس_ اولئات اند. روغنهای رستورانی در صورتی که حرارت زیادی ندیده باشند، تمیز و دارای حداقل مقدار رطوبت، ناخالصی و مواد غیر قابل صابونی شدن[۱۴۴] باشند، انرژی آنها با چربی طیور قابل مقایسه میباشد (لیسون و سامرز[۱۴۵]، ۱۹۷۶).
استفاده از آنتیاکسیدانها در جیره طیور:
یکی از عوامل جلوگیری از اکسیداسیون چربیها استفاده از آنتیاکسیدانها است. یک آنتیاکسیدان ترکیب شیمیایی یا مادهای است که از اکسیداسیون جلوگیری میکند. آنتیاکسیدانها هنگامی مانع از اکسیداسیون میشوند که غلظت آنها کمتر از ماده قابل اکسید شدن باشند. از دیدگاه بیولوژیکی، آنتیاکسیدانها ترکیباتی هستند که از سیستمهای بیولوژی بر ضد تأثیرات یا واکنشهای مضر که باعث اکسیداسیون مولکولهای بزرگ یا ساختارهای سلولی میشوند، حفاظت میکنند (بایائو و لارا، ۲۰۰۵). آنتیاکسیدانها رادیکالهای آزاد را جذب میکنند و از ادامه اکسیداسیون جلوگیری میکنند. به خصوص آنتیاکسیدانهایی که بنیان حلقوی فنلی حاوی گروه OH را دارا میباشند. آنتی اکسیدانها را میتوان به دو گروه آنتیاکسیدانهای طبیعی و آنتیاکسیدانهای مصنوعی تقسیم بندی نمود. آنتیاکسیدان طبیعی شامل ویتامین E، ویتامین A، بتا کاروتن و ویتامین C میباشد. از مهمترین آنتیاکسیدانهای مصنوعی میتوان بوتیل هیدروکسی تولوئن[۱۴۶] (BHT)، بوتیل هیدروکسی آنیزول[۱۴۷] (BHA) و اتو کسی کوئین[۱۴۸] را نام برد (بایائو و لارا، ۲۰۰۵). اکسیداسیون در ترکیبات با چندین پیوند غیر اشباع بیشتر و سریعتر اتفاق میافتد و بنابراین به عنوان مثال روغن ماهی نسبت به پیه برای اکسیداسیون مستعدتر میباشد. مزه فساد و بوی چربیهای اکسید شده به دلیل تشکیل محصولات شکسته شدهای نظیر آلدئیدها، کتونها و اسیدهای هیدروکسی میباشد که دارای ویژگیهای خاص ارگانولپتیک هستند. بنابراین باید آنتی اکسیدانها در موقع تولید در مورد چربیها، روغنها و پروتئینهای حیوانی به آنها اضافه شوند. به عنوان مثال، چربیها به ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلی گرم آنتی اکسیدان در هر کیلو گرم به منظور حفاظت نیاز دارند. در حالی که پیش مخلوطهای ویتامینی معمولاً حاوی ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی گرم در کیلو گرم آنتی اکسیدان هستند. بنابراین اضافه کردن آنتی اکسیدانها بایستی بر اساس شدت اکسیدی مورد انتظار، زمان ذخیره و درجه حرارت محیط صورت گیرد (لیسون، ۲۰۰۱).
ظرفیت آنتیاکسیدانی جیره را میتوان با افزودن سلنیوم در جیره افزایش داد زیرا سلنیوم جزئی از ساختار آنزیمی گلوتاتیون پراکسیداز[۱۴۹] است. آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز همراه با ویتامین سی بخشی از سیستم دفاع سلولی را تشکیل میدهد که از سلول در برابر متابولیتهای اکسیژن که در شرایط مختلف تولید میگردند دفاع میکنند (سورای[۱۵۰]، ۲۰۰۲). یکی از عوامل ایجاد آسیت استرس اکسیداسیون است (گراب[۱۵۱] و همکاران، ۲۰۰۶). افزایش فشار خون پایدار همراه با کمبود اکسیژن در بافتهای بدن، آسیب اندوتلیالی و تولید گونههای اکسیژن فعال است. کمبود مزمن اکسیژن غلظت تولید گونههای اکسیژن فعال را در سرخرگ ششی موشها را افزایش داده است و در عین حال تولید نیتریک اکساید را به عنوان گشاد کننده رگ را کاهش داده است (فرسکیت[۱۵۲] و همکاران، ۲۰۰۹). آنیون سوپراکساید از طریق کاهش نیمه عمر نیتریک اکساید زیست فراهمی نیتریک اکساید را کاهش میدهد (جانگ[۱۵۳] و همکاران، ۲۰۰۳)؛ و بدین ترتیب پتانسیل گشاد شدن رگها کاهش مییابد از طرف دیگر واکنش آنیون سوپراکساید با نیتریک اکساید منجر به تولید پروکسینیتریت[۱۵۴] میگردد که این ماده به طور مستقیم سبب آسیب به بافتها است (زابوو[۱۵۵]، ۱۹۹۶). بر این اساس استفاده همزمان آنتی اکسیدانها و آرژنین در جیره برای پیشگیری آسیت پیشنهاد شده است ( لورنزونی و رویز-فریا[۱۵۶]، ۲۰۰۶). از طرفی مقدار زیاد ویتامینی در جیره با مکانیسم زیر سبب افزایش استرس اکسیداسیون میگردد. ویتامین ای با پراکسیدهای آلی واکنش میدهد و سبب میگردد واکنشهای زنجیرهای پراکسیداسیون متوقف گردد و در نهایت رادیکال تکوفروکسیل[۱۵۷] تولید گردد که این ماده به عنوان پرو-اکسیداتیو[۱۵۸] است و فرایند اکسیداسیون را شروع میکند (اشنایدر[۱۵۹]، ۲۰۰۵). اسید آسکوربیک فعالیت پرو-اکسیداتیوی آلفا توکوفرول را از طریق کاهش تولید رادیکال آزاد آلفا تکوفروکسیل از آلفاتکوفرول کاهش میدهد و بدین ترتیب به عنوان آنتی اکسیدان عمل میکند (کار[۱۶۰] و همکاران، ۲۰۰۰). همچنین گزارش شده است که ویتامین سی از طریق کاهش غلطت رادیکال سوپراکساید، که نیتریک اکساید را غیر فعال میکند، سبب بهبود گشاد شدن رگها میگردد (داجن[۱۶۱] و همکاران، ۲۰۰۹). اسید آسکوربیک به دلیل داشتن توانایی در انجام واکنش با رادیکالهای آزاد و تغییر شکل یافتن به یک ترکیب حد واسط به نام رادیکال اسکوربیل است که میتواند مجدداً به اسید آسکوربیک تبدیل، و یا در اثر اکسید شدن مجدد به دهیدرواسکوربیک اسید تبدیل شود. در این ارتباط، پیشنهاد شده که تا ۲۴ درصد از ظرفیت به تله انداختن رادیکالهای آزاد اکسیژن در پلاسما متعلق به اسکوربیت (AH-) است. بنابراین، اسید آسکوربیک میتواند با ترکیبات سمی گونههای اکسیژن فعال مانند آنیون سوپراکسید (O2-) و رادیکال هیدروکسیل (OH-) واکنش داده و آنها را خنثی کند. انجام این واکنش یک اهمیت اساسی در همه سلولهای موازی دارد. یکی از وظایف مهم ویتامین C به عنوان آنتیاکسیدان در محیطهای آبی سلولها توانایی آن در احیاء کردن رادیکال نیمه پایدار کرومانوکسیل و بنابراین، مشارکت آن در بازسازی شکل فعال متابولیکی ویتامین E به عنوان آنتیاکسیدان محلول در چربی میباشد (لیسون، ۲۰۰۱).
شاخصهای تنش اکسیداتیو:
عملکرد کبد را با بررسی غلظت سرمی آنزیم مالوندیآلدهاید[۱۶۲] میسنجند و افزایش در غلظت سرمی آنها نشانهای از افزایش تنش اکسیداتیو میباشد (هالیول[۱۶۳]، ۱۹۸۷).
مالوندیآلدهاید:
مالوندیآلدهاید یکی از محصولات حاصل از پراکسیداسیون لیپیدها است و به عنوان شاخص قابل اعتماد از میزان آسیب اکسیداتیو در نظر گرفته میشود (هالیول، ۱۹۸۷). اکسیداسیون چربیها تولید یکسری از محصولات ثانویه را افزایش میدهد. این محصولات عمدتاً آلدئیدها، با توانایی بالا در آسیبهای اکسیداتیو است (سوهال[۱۶۴]، ۲۰۰۲). ویژگی طول عمر و واکنش پذیری بالای این محصولات سبب گردیده است تا بتوانند در داخل و خارج از سلول عمل کنند. تمایل بالا به واکنشهای برگشت ناپذیر با مولکولهای زیستی مانند اسیدهای نوکلوئیک و پروتئینها موجب آسیب رسیدن به مکانیسمهای ظریف در عملکرد سلول شود. مالوندیآلدهاید یک محصول اصلی حاصل از پراکسیداسیون اسیدهای چرب دارای چند پیوند دوگانه است که بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است (دل ریو[۱۶۵]، ۲۰۰۵). سه روش عمده جهت تولید مالوندیآلدهاید در جریان اکسیداسیون لیپیدها وجود دارد که برای مطالعه بیشتر به دل ریو و همکاران، ۲۰۰۵ مراجعه شود.
گلوتاتیون پراکسیداز[۱۶۶]:
گلوتاتیون، یک تریپپتیدی است که از اسید گلوتامیک، سیستئین و گلایسین تشکیل شده است. این ماده (گلوتاتیون) به عنوان سوبسترای آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز محسوب میگردد. گلوتاتیون اندامکهای داخل سیتوپلاسم را از اثرات مخرب هیدروپراکسیدهایی که به طور طبیعی توسط متابولیسم هوازی تولید میشود محافظت میکند (میشلز[۱۶۷] و همکاران، ۱۹۹۴). گلوتاتیون پراکسیداز، احیاء هیدروژن پراکسید را به آب کاتالیز میکند همزمان با این تغییر گلوتاتیون احیا به گلوتاتیون اکسید شده تبدیل میشود ( لورنس و بورک[۱۶۸]، ۱۹۷۶). منشاء تولید پراکسید هیدروژن در داخل سلول در درجه اول هیدروپراکسیداسیون چربیهایی است که از فسفولیپیدهای غشا توسط فسفولیپاز A2 در یک واکنش التهابی تولید میگردند. گلوتاتیون پراکسیداز وظیفه سمزدایی پراکسید هیدروژن تولید شده به وسیله احیاء آن به آب را بر عهده دارد که در عین حال سبب اکسید شدن گلوتاتیون نیز میگردد. هرگونه نقص در این چرخه سمزدایی سلول را در معرض خطر اثرات جهشزای هیدروپراکسیداسیون لیپیدها قرار میدهد ( بنعبدالسلام[۱۶۹] و همکاران، ۱۹۹۹). گلوتاتیون پراکسیداز دارای یک باقیمانده سلنوسیستئین (آنالوگ سیستئین که در آن سلنیوم جایگزین گوگرد شده است) به ازاء هر مول است. بنابراین کمبود سلنیوم سبب کاهش فعالیت آنزیم گلوتاتیون سنتتاز میگردد (بریجلیوس-فلو[۱۷۰]، ۱۹۹۹).
سوپراکساید دیسموتاز[۱۷۱]:
سوپراکساید دیسموتاز آنزیمی است که تبدیل دیسموتاسیونی (فرآیندی است که طی آن یک گونه شیمیایی هم دچار افزایش عدد اکسیداسیون و هم کاهش آن میگردد) یون سوپراکساید (مانند O-) را به مولکول اکسیژن و پراکسید هیدروژن کاتالیز میکند (زلکو[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۰۲). سوپراکساید دیسموتاز دارای کوفاکتور مس و روی یا منگنز، آهن یا نیکل میباشد. بنابراین بر اساس نوع کوفاکتوری که در آن وجود دارد سه نوع سوپراکساید دیسموتاز مختلف وجود دارد: مس/روی (دارای کوفاکتور مس و روی) آهن و منگنز (که دارای آهن یا منگنز است) و نوع نیکل (که دارای کوفاکتور نیکل میباشد) (تینر[۱۷۳] و همکاران، ۱۹۸۳). پراکسید هیدروژنی که بدین صورت به وجود میآید توسط آنزیمهای کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز به آب تبدیل میگردد ( فنتل[۱۷۴]، ۱۹۹۶). بنابراین این سه آنزیم جهت حفاظت غشاها از رادیکالهای آزاد وابستگی عملکردی دارند.
ظرفیت آنتی اکسیدانی کل[۱۷۵]:
ظرفیت آنتیاکسیدانی کل، به اثر تجمعی کل آنتیاکسیدانهای موجود در خون و مایعات بدن اشاره دارد (ناگی[۱۷۶] و همکاران، ۲۰۰۶). در داخل پلاسما و سایر مایعات بیولوژیک بدن مولکولهای آنتیاکسیدان زیادی وجود دارد و وظیفه از بین بردن رادیکالهای آزاد و کاهش آسیب اکسیداتیو ماکرومولکولها را بر عهده دارند. بیلیروبین، اسید اوریک و پروتئین تیول از آنتیاکسیدانهای مهم بدن با منشاء درون زادیاند. ویتامینهای E و C، ترکیبات آروماتیک، فلاونوئیدها و اسیدهای فنولیک به عنوان آنتی اکسیدانهای تغذیه طبقه بندی میگردند (واینر[۱۷۷] و همکاران، ۱۹۸۷, سریلو[۱۷۸] و همکاران، ۱۹۹۸). از آنجا که ظرفیت آنتیاکسیدانی کل بدن همانطور که گفته شد از مواد متنوعی تشکیل شده است، روشهای متفاوتی برای تعیین مقدار آن وجود دارد که برای توضیحات بیشتر در این زمینه به کامپا[۱۷۹] و همکاران، (۲۰۰۲) ارجاع شود. در این پژوهش از روش [۱۸۰]FRAP برای اندازهگیری ظرفیت آنتیاکسیدانی کل استفاده شد.
گلوتامات دهیدروژناز[۱۸۱]:
گلوتامات دهیدروژناز آنزیمی است که با بهره گرفتن از NAD+ یا NADPH+ به عنوان کوفاکتور تبدیل گلوتامات به آلفا کتوگلوتارات و برعکس را کاتالیز میکند (لایتفوت[۱۸۲] و همکاران، ۱۹۸۸). این آنزیم منحصراً در دیواره داخلی میتوکندری وجود دارد و از آنزیمهای مهم متابولیسم پروتئینها و اسیدهای آمینه محسوب میگردد (سالگانیکوف[۱۸۳] و همکاران، ۱۹۸۸). بالاترین غلطت این آنزیم در کبد و کلیه دیده میشود و در کبد طیور به دلیل عدم وجود چرخه اوره به عنوان شاخصی از متابولیسم پروتئین و اسیدهای آمینه در نظر گرفته میشود (لومجی و وسترهوف[۱۸۴]، ۱۹۸۷). گلوتامات دهیدروژناز تمایل بالایی به واکنش با آمونیاک دارد و بدین ترتیب از خطر مسمومیت با آمونیاک با فعالیت طبیعی این آنزیم جلوگیری میشود.
ظرفیت ناکافی رگهای ششی:
در پرورش جوجههای گوشتی امروزی، ظرفیت رگهای ششی برای برون ده قلبی، جهت تأمین اکسیژن مورد نیاز رشد سریع، در حد حاشیهای قرار دارد (وایدمن، ۲۰۰۱). ظرفیت رگهای ریوی را میتوان به طور گسترده به عوامل زیر مربوط دانست، محدودیتهای متابولیکی بدن پرنده که مربوط به نوا (میزان انقباض) و یا مقاومت ایجاد شده رگهای اولیه (سرخرگ ششی) در برابر عبور خون و همچنین محدودیتهای آناتومیکی و تطبیقی میزان گشاد شدگی رگها با میزان خونی که باید از آن بگذرد (شکل ۱-۵). رگهایی ششی در جوجههای گوشتی فاقد خاصیت الاستیسیتی کاربردی است و خاصیت ارتجاعی کمی دارد و به طور طبیعی با برون ده قلب در شرایط نرمال (استراحت) سازگار است. ( وایدمن و همکاران، a,b1996). در نتیجه مکانیسمهای شناخته شده برای به حداقل رساندن رگهای ششی در پستانداران ازجمله، اتساع سرخرگ، اتساع مویرگ، و منحرف شدن خون به رگهای مناطق دیگر در بدن، به نظر میرسد در طیور تأثیر حداقلی داشته باشند. طیور گوشتی دارای حداقل ظرفیت رگهای ششیاند که باعث افزایش فشار خون سرخرگ ششی و در نهایت سندرم افزایش فشار خون ریوی میگردد. در این حالت بطن راست فعالیت زیادی دارد که برون ده قلبی مناسبی به ششها منتقل نماید (جهت نرخ متابولیسم بالا در این پرندگان) که در این حالت فشار سرخرگ ششی افزایش مییابد (وایدمن، ۲۰۰۰, وایدمن، ۲۰۰۱) . در پرندگان مبتلا به هایپرتروفی بطن راست مقاومت رگهای ششی و برون ده قلبی نسبت به پرندگان سالم بالاتر بود (وایدمن و همکاران، ۲۰۰۰, وایدمن و تاکت[۱۸۵]، ۲۰۰۰). کاتتریزاسیون[۱۸۶] سرخرگ ششی در پرندگان به ظاهر سالم نشان داد ابتدا هایپرتروفی بطن راست مشاهده میشود و بعد از آن هایپرتروفی سرخرگ ششی مشاهده میگردد (وایدمن و همکاران، ۲۰۰۶). در چنین حالتی هایپرتروفی ویژه بطن راست مشاهده میگردد (افزایش در جرم دیواره بطن راست) و ارزیابی وزن بطن راست به وزن کل بطنها نقش محوری افزایش فشار خون ریوی را در سندرم آسیت نشان میدهد ( جولیان، ۱۹۹۳, وایدمن، ۲۰۰۰, پلوگ[۱۸۷]، ۱۹۷۳). در پرندگان سالم فشار سرخرگی ۱۵ میلیمتر جیوه گزارش گردید اما پرندگانی که به فشار خون ریوی داشتند این مقدار بین ۱۶ تا ۵۵ میلیمتر جیوه بود و همچنین نسبت وزنی بطن راست به کل بطنها بین ۲۰/۰ تا ۵۱/۰ بود ( وایدمن، ۲۰۰۱, چاپمن و وایدمن، ۲۰۰۱)
شکل ۱-۵- عوامل موثر در فشار خون ( وایدمن و همکاران، ۲۰۰۷).
ظرفیت رگهای ششی به ویژگیهای آناتومیکی مانند انطباق (کشش)، حجم و شعاع مقطعی رگهای خونی و اجزای عملکردی مانند پاسخ رگها به واسطههایی که سبب تغییر در میزان انقباض رگهای خونی میشوند و میزان مقاومت اولیه رگهای خونی. فشار سرخرگ ششی به طور تقریبی برابر است با برون ده قلب ضربدر مقاومت رگهای ششی. مقاومت نسبت به جریان خون در رگهای خونی به شعاع رگ (r4) طول رگ (L) و ویسکوزیته خون (η) بستگی دارد. افزایش فشار سرخرگ ششی را میتوان به افزایش برون ده قلب نسبت داد تا ظرفیت ناکافی رگهای ششی (افزایش مقاومت رگهای ششی) یا انقباض بیش از حد ( وایدمن و همکاران، ۲۰۰۷).
تغییرات پاتوفیزیولوژیکی:
که البته این تعریف جامع نیست. چون ممکن است مستی را در بعضی مواقع به علتی خارج از اراده و اختیار شخص عارض شود.
البته یک تعریف جامع از مستی عبارت است از اینکه : حالتی است غیر عادی و ناپایدار که تحت تأثیر استعمال مواد الکلی و یا مخدرهای قوی ایجاد شده و معمولاً همراه با سرخوشی و شادمانی است و بر عقل و دستگاه عصبی تأثیر مستقیم دارد به گونه ای که قدرت تفکر و تشخیص و آگاهی و ادراک، کم و بیش از افراد سلب شده و ارتباط او با واقعیت خارج قطع یا ضعیف شده و از این عمل به تقاضای عقلش باز میماند. در این حالت با وجود ضعف اراده و مستی در اعضاء بدن، فرد احساس قدرت و نیرو کرده و نظم کلام وی دچار اختلال شده و راز نهانش را آشکار می کند (ابوزهره، ۱۹۵۵، ص۴۴۴-۴۲۲٫ حسنی، ۱۹۷۴، ص ۴).
هر چیزی که جنس آن مست کننده است، یعنی غالباً سکرآور می باشد، اگر چه بعضی از مردم را به دلیل اعتیاد آنها یا کم بودن مقداری که نوشیدهاند یا طبیعی نبودن مزاجشان مست نکند، خوردن یک قطره از آن و بیشتر حرام است (شهید ثانی، ۱۳۸۸، ص ۲۳۵ ).
و آب جو نیز همین طور است، اگر چه شراب و آبجو با چیز دیگری ممزوج گردند و در اثر مخلوط شدن از بین بروند؛ و نیز آب انگور در صورتی که به جوش آید؛ یعنی زیر و رو شود و سفت گردد، یعنی شروع به قوام آمدن کند، اگر چه کمی قوام آید حرام است. این مقدار، در صورتی که غلیان با آتش باشد، با صدق عنوان جوشیدن محقق می گردد، و نیز به شرط آنکه آن در اثر جوشیدن بخار نشده باشد و یا به سرکه تبدیل نشده باشد؛ بنابراین هرگاه آن تبخیر یا به سرکه تبدیل شود، حلال و به تبع آن پاک نیز هست. اما حلال شدن به جهت تبخیر آب آن، به دلیل منطوق روایات است و حلال شدن به سبب تبدیل به سرکه نیز به دلیل آن هست که حقیقت آن به چیزی که پاک است تبدیل شده است (همان، ص۲۴۰).
اگر بر آب مایگان سکرآور، در عرف و در بین مردم لفظ خمر صادق بود، احکام خمر، بر آن بار و برابر است. اما سخن این است که اگر آب مایه ای سکر آور، واژه خمر بر آن اطلاق نشود، آیا احکام خمر را دارد یا خیر ؟ مذهب امامیه، هر گونه نوشابهی سکرآوری را حرام دانسته است و بر همین نظرند اهل سنت.
از روایات بر می آید : حرام بودن خمر در قرآن بیان شده و پیامبر مایع سکرآور را اینگونه معرفی نموده است:
«خداوند خمر را حرام کرده و رسول خدا ( ص ) هرگونه آب مایۀ مستی آور را حرام کرد.» (عاملی،۱۴۱۳، ص ۲۸۵ ).
۱-۳-۳-۳- مستی در اصطلاح شرع
مستی در قالب لفظ معادل عربی آن از واژه سکر و مشتقات آن شش بار در قرآن به کار رفته است.
۱- در سوره نساء آیه ۴۳: «یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری حتی تعملوا ما تقولون و لاجنبا الا عابذب سبیل حتی تغتسلوا و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیموا صعیدا طیبا فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم ان الله کان غفوا غفورا»
ای مؤمنان در حال مستی به گرد نماز نگردید، تا زمانی که بدانید چه میگویید، و نیز در حال جنابت تا وقتی که غسل کنید مگر اینکه رهگذر باشید و یا اگر بیمار یا مسافر بودید و یا قضای حاجت کردید و یا با زنان آمیزش جنسی داشتید و آب نیافتید با خاک پاک تیمم کنید: (بدین ترتیب که) چهره و دستها را با آن مسح کنید، خداوند آمرزندهی بخشاینده است.
در اینجا خداوند مؤمنان را از اقامه نماز در حال مستی بر حذر داشته مراد از مستی در اینجا مستی ناشی از شراب است یعنی افراد مست نمی توانند مشغول اداء فریضه نماز شوند و نماز آنها در این حال باطل است. چون در نماز تنها الفاظ و حرکات کافی نیست، توجّه و شعور لازم است و عبادت ناآگاهانه بی ارزش است و فرد مست فاقد چنین توجّه و شعور و آگاهی است و مقام نماز به حدی رفیع است که شرابخوار نباید به آن نزدیک شود(قرائتی، ۱۳۸۳، ص۱۷).
۲-سوره حجر آیه ۱۵: «لقالو انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون». باز هم میگفتند: ما را چشم بندی کرده اند؛ بلکه ما قومی سحر شدهایم.
کلمه سکرت به معنای چشم بندی آمده است یعنی به این دلیل که این کلمه به خاطر ایمان نیاودن آنها آمده یعنی معنوی لغوی آن همان پوشاندن، تنبلی، توهم و شاید به معنی تحیر چشم که نوعی از مستی است باشد (مکارم، ۱۳۷۴، صفحه ۳۹۰).
۳-در سوره نحل آیه ۶۷ : «و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً ان فی ذلک لآیه لقوم یعقلون».
از میوه درختان انگور مسکرات و روزی خوبی بدست می آید که در این عبرتی است برای خردمندان.
که در اینجا سکر به معنای شراب و مسکری است که از خرما و انگور به دست می آید.گرچه سکر در لغت معانی مختلفی دارد، ولی در اینجا به معنی مسکرات و مشروبات الکلی است، و معنی مشهور آن همین است روشن است که قرآن در این آیه اجازهی شراب سازی از خرما و انگور نداده بلکه با توجه به اینکه «مسکرات» را در مقابل «رزق حسن» قرار داده، اشارهی کوتاهی به تحریمخمر و نا مطلوب بودن آن نموده است(مکارم، ۱۳۷۴، ص۱۲۳).
۴-در سوره حجر آیه ۷۲: «لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون». به جان تو سوگند که اینها در مستیشان سرگردانند.
که بعضی مفسران در تفسیر خود، سکر آمده در این آیه را غفلت میدانند، همان غفلتی که سبب فرورفتن شان در فحشاء و منکر شده است (طباطبایی، ۱۳۸۳، ص۱۸۵).
۵ـ در سوره ق آیه۱۹: «و جاءت سکره الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید». به راستی سکرات مرگ فرا رسید. این همان چیزی است که از آن گریز داشتی.
در اینجا «سکره الموت» حالتی است شبیه به «مستی» که بر اثر فرارسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوق العادهای به انسان دست میدهد، و گاه بر عقل چیره میگردد، و او را در اضطراب و ناآرامی شدیدی فرو میبرد(قرائتی، ۱۳۸۳، ص ۷۶).
۶ـ در سوره حج آیه۲: «یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری و ماهم سکاری ولکن عذاب الله شدید».
روزی که آنان را ببینید مادران شیرده، کودکان شیر خوارشان را از یاد خواهند برد و زنان باردار بار خود را بر زمین گذارند و مردم را مست خواهی دید، حال آنکه مست نیستند، ولی عذاب خدا شدید است.
در اینجا از حوادث سخت قیامت گفته شده است، که هم عاطفه را میگیرد (تذهل کل مرضعه) و هم عقل را(تری الناس سکاری). در این آیه عامل مستی را تنها شراب نمیداند، بلکه گاهی غرور، غفلت، ثروت ومقام نیز وسیله از دست دادن اعتدال میشوند (قرائتی، ۱۳۸۳، ص۱۱۲).
۱-۳-۴- مفهوم مواد اعتیاد آور
به هر نوع مادهای که وابستگی جسمی و روانی در مصرف کننده آن ایجاد نماید، «مواد اعتیاد آور» میگویند.
بنابراین هنگامی که نام مواد اعتیادآور را می آوریم، منظورمان « انواع مواد مخدر واقعی و مشتقات آن و انواع مواد توهم زا و روان گردان ها اعم از طبیعی و مصنوعی و مواد توان افزا » می شود. همانطور که از عنوان «مواد اعتیاد آور» پیداست خصیصه آنها، این است که سبب ایجاد حالت وابستگی شخص معتاد به موادهای مزبور می شود. به این معنی که معتاد نمیتواند مصرف این مواد را کنار بگذارد و حتی اگر نخواهد مخدرات و روان گردان ها را مصرف کند، عوارض جسمی و روحی به سراغ او می آیند که او را به مصرف مجدد این موادها سوق میدهد (صالحی، ۱۳۸۱، صص ۳۰۲-۳۰۰).
- مفهوم روان گردان ها
روان گردان ها بر خلاف ماده مخدر اصلی ( تریاک ) که در مصرف کننده حالت نئشگی و تحزیری و رخوت و سستی ایجاد می کند، موادی هستند که ایجاد توهم می کنند. بنابراین حشیش ماری جوانا و یا گراس، جرس و بنگ ( که از شاهدانه به دست می آید ) و ال. اس. دی که همگی در قانون کشور ما در زمره مواد مخدر قرار گرفته اند ف از لحاظ علمی، مخدر نبوده، بلکه «روان گردان و توهم زا» هستند و آثار سوء استفاده از آنها روی سیستم اعصاب و عکس العمل بدن در موارد مصرف این مواد کاملاً با مواد مخدر واقعی یعنی تریاک و مشتقات آن متفاوت است (همان).
۱-۳-۵- تعریف مسئولیت
در کتب حقوق جزای ایران تعریفی از مسئولیت نشده و ماهیت و شرایط تحقق آن مشخص نگردیده است. مرحوم دکتر سلیمی بدون اینکه وارد بحث مسئولیت شود مینویسد: «بدیهی است برای اینکه بتوان مرتکب را جزائاً مسئول دانست بایستی ساختمان بدنی و فکری او به حد کمال رسیده باشد و قوای روحی او سالم بوده و به واسطه بروز حادثه مربوط به وظایف الاعضاء قوای مزبور مختل یا زائل نشده باشد».
به عبارت دیگر مرتکب بایستی از نظر جزائی کبیر بوده و مجنون نباشد. پس با این تعریف معلوم می شود که مسئولیت به کمال رشد جسمانی و فکری که به علت یک عامل داخلی مختل نشده باشد، اطلاق میگردد. اما از نظر دکتر محمد باهری مسئولیت باید از جهات مختلف منطقی، روانی، اجتماعی و قانونی مورد بحث قرار بگیرد (صانعی، ۱۳۸۲، ص ۴۷۴).
۱-۳-۵-۱- مفهوم لغوی مسئولیت
در فرهنگ های لغت، مسئولیت به معنای قابل بازخواست بودن انسان و غالباً به مفهوم تکلیف، وظیفه و آنچه آدمی عهده دار آن باشد ( عمید، ۱۳۸۳،ص ۳۱۶).
به تعبیر دیگر، «مسئولیت، یعنی مورد سوال و باز خواست کردن انسان در مورد امور و افعال که انجام داده است.»(لویس، ۱۳۸۳، ص۳۱۶).
در فرهنگ معین چنین آمده است: « مسئولیت، مصدر جعلی داست به معنی مسئول بودن و موظف بودن به انجام امری» ( معین، ۱۳۸۲، ص ۸۷۰). در مفردات راغب، در تعریف مسئولیت آمده است: « سوال به معنی خواهش، درخواست و پرسش است؛ همچنین، مسئول به معنای قابل بازخواست ذکر شده است» (راغب، ۱۴۱۲، ص ۲۵۰). درهر صورت معانی یاد شده، تلازم واژه مسئولیت با تعهد و تکلیف را آشکار می سازد.
۱-۳-۶- ماهیت اراده و قلمرو آن در حقوق
در ابتدا به منظور درک صحیح موضوع، معنای لغوی و تعریف اصطلاحی اراده را مورد بررسی قرار می دهیم.
اهمیت طرح این بحث از آن روست که استعمال لفظ در معنای حقیقی و ترتیب آثار منطقی بر آن، جز در پرتو شناخت مفهوم و مدلول واقعی آن امکان پذیر نیست.
اراده، به اعتبار خاستگاه و جایگاه واقعی آن در فلسفه و کلام و نیز ارتباط موضوعی با علوم دیگر از جمله روان شناسی، از حیث واژه شناسی، مقتضی ورود به عرصه علوم یاد شده است.
۱-۳-۶-۱- معنای لغوی اراده
اراده واژهای عربی از ریشه ی «رود» است. این واژه، مصدر ثلاثی مزید و متعددی از باب إفعال بوده که پس از اعلان قلب، به دلیل أجوف واوی بودن به این صورت در آمده است.
واژهی اراده به معنای خواست، میل، رغبت، عزم و تصمیم آمده است( معین، ۱۳۸۲، ص ۹۰).
همچنین اراده در معنای توانایی آگاهانه و بویژه، اقدام مبتنی بر تدبر و سنجش نیز آمده است(راغب، ۱۴۱۲، ص ۵۸).
در فرهنگهای علوم فقهی، اراده را بیشتر به معنای خواستن، قصد کردن و توجه کردن و همچنین اشتیاق به انجام کار و طلب آمده است(صلیبا، ترجمه صانعی، ۱۳۶۶،ص ۱۲۴).
در فرهنگهای قرآنی، اراده برگرفته از «راد، یرود» است، آنگاه که در طلب موضوعی تلاش می شود. اراده در اصل، نیرویی مرکب از میل شدید، نیاز و آرزوست، اما این اسم، برای میل نفس به چیزی همراه با حکم به اینکه آن عمل شایسته است انجام شود یا انجام نشود؛ وضع شده است (راغب، ۱۴۱۲، ص ۳۷۱).
همچنین در قاموس قرآن علاوه بر معنای لغوی اراده، مانند طلب و قصد، اراده را در مورد خداوند به معنای حکم و دستور، دانسته است( قرشی، ۱۳۷۶،ص ۱۴۴).
۱-۳-۶-۲- تعریف اصطلاحی اراده
بسیاری از اندیشمندان، بویژه فلاسفه، یادآرود شده اند که هر چند معنای اراده درنگاه اول روشن و بدیهی است، اما تعریف آن به گونهای که تصوری حقیقی از آن به دست آید، دشوار است؛ در واقع به همان اندازه که تصدیق به وجود اراده در انسان، امری بدیهی و وجدانی است، شناخت معنا و حقیقت اراده امری دشوار و پیچیده است. به همین دلیل، به رغم وحدت نظر اندیشمندان در خصوص وجود اراده در انسان، در تبیین و تشریح ماهیت کلی آن، اختلاف نظر وجود دارد( سلیمانی، ۱۳۸۴،ص ۵۷).