از حضرت علی علیه السلام نقل شده است:
”برخی همچون رعد و برق می غرند و می خروشند (و دست به تبلیغات میان تهی می زنند) و این در حالی است که این تحرکات همواره با فشل و شکست روبرو است، ولی ما تا زمانی که واقع نشویم، نمی غریم و تا زمانی که جاری نشویم، باران راه نمی اندازیم“.[۲۳۱]
در این سخنان، امام علی علیه السلام به روشنی فریب افکار عمومی را موقتی و رو به شکست دانسته و از آن نهی نموده اند. از امام علی علیه السلام در توصیف سیاستهای تبلیغی معاویه اینچنین نقل شده است:
”به خداوند سوگند معاویه زیرکتر از من نیست، لکن شیوه او پیمان شکنی (و نیرنگ و خیانت) و گناهکاری است. اگر پیمان شکنی ناخوشایند نبود، زیرکتر از من کسی نبود، اما هر پیمان شکنی به گناه برانگیزد، هرچه به گناه برانگیزد، دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمان شکنی را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته شود. به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوان کرد و با سخت گیری ناتوانم نتوانند شمرد. “[۲۳۲]
در این سخنان، امام علی علیه السلام به روشنی پیمان شکنی،نیرنگ و خیانت را گناه دانسته و آن را تقبیح می نمایند، بر اساس این سخنان به این نکته تاکید می شود که رسانه اسلامی تفاوتش با رسانه غیر اسلامی در اعتقاد به معاد در روز جزا است و این اعتقاد سبب می شود تا ارتباط گر مسلمان از روش های غیر شرعی و غیر اخلاقی، برای دستیابی به اهداف خود نتواند استفاده کند، ولو آن که این اهداف مقدس و قابل تحسین باشند.
فریب افکار عمومی توسط رسانههای جمعی و مطبوعات در حقیقت فریفتن مردمی است که از اطلاعات لازم و کافی برخوردارنیستند، به همین جهت فریب افکار عمومی ذیل عنوان فقهی تغریر جاهل قرار می گیرد و محکوم به حرمت می باشد.
باید به این نکته توجه شود که ارتباط گر مسلمان در جهان پر فریب قدرت رسانه ای و عصر حاکمیت رقابتهای ناسالم و زد و بندهای آشکار و پنهان، در ایجاد و حفظ فضای انسانی و اخلاقی بدور از نیرنگ ها و فریبکاریهای امروزین بکوشد و اگر دست خود را در این امور گشاده دید قید و بند دیانت و اخلاق را از یاد نبرد و هنگام تعارض منافع مادی با وظایف اخلاقی قربانی شدن ارزشها را برنتابد[۲۳۳].
اضرار(ضرر زدن به غیر):
مفهوم ضرر:
“ضرر” اسم مصدر و در مقابل “منفعت"، به نقصانی گفته می شود، که بر چیزی وارد شود.
و اگر به طور مثال، در مورد نابینایی و مرض اطلاق” ضرر” گردیده، به اعتبار نقصانی است که به این امور بر بدن وارد می شود[۲۳۴].
ضرر و اضرار، بیشتر به معنای کاستی وارد کردن در مال و جان به کار برده شده است. اضرار و واژههای مترادف آن به معنای در تنگا قرار دادن و ایجاد ناراحتی ومشقت به دیگران است،بنابراین،اضرار به معنای ضرر می باشد[۲۳۵].
بحث ضرر و ضرار در قواعد فقهی تحت عنوان قاعده “لاضرر"مطرح شده است:
ما قانون مسلمی در اسلام داریم به نام قانون “لاضرر” که به وسیله آن می توان هر حکمی را که سرچشمه ضرر و زیانی در جامعه اسلامی گردد،محدود ساخت، وبسیاری از نیاز ها را از این طریق برطرف نمود[۲۳۶].
قانون لاضرر یکی از قواعد فقهی است که در سر تا سر فقه بدان استناد می گردد،و در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی نیز می تواند کاربرد داشته باشد. به تعبیر شهید مطهری (ره) برخی از قواعد از جمله"قاعده لاضرر"کار کنترل دیگر قواعد را بر عهده دارد[۲۳۷].
ادله حرمت اضرار:
روایات:
از فخرالمحققین(ره) ادعای متواتر بودن حدیث “لاضرر” نقل شده است[۲۳۸].
مهم ترین این روایات،داستان سمره بن جندب و مرد انصاری است،که سه روایت از طرق مختلف بیانگر این داستان است.
زراره از امام باقر(ع) نقل کرده است:
سمره بن جندب،درخت خرمایی در باغ یکی از انصار داشت. منزل آن انصاری در آستانه آن باغ بود. سمره، بدون اجازه انصاری، برای سرکشی درخت خود رفت وآمد می کرد.
مرد انصاری از سمره خواست، که هنگام ورود اجازه بگیرد،اما او نپذیرفت.
انصاری شکایت را نزد پیامبر(ص) برد. پیامبر اسلام(ص) سمره را احضار کرد و شکایت انصاری را به او اطلاع داد و از او خواست هنگامی که قصد دارد وارد باغ شود اجازه بگیرد،اما او نپذیرفت.
از پیامبر(ص) نقل شده است:
((برو و آن درخت را بکن و جلویش بینداز، چرا که ضرر و ضراری در اسلام نیست.))[۲۳۹]
در برخی روایات پس از “لاضرر و لاضرار” تعبیر “علی مؤمن"آمده است[۲۴۰].
و در بعضی از روایات دیگر واژه “فی الاسلام” آمده است[۲۴۱].
و همچنین تعبیر” لاضرر ولاضرار” علاوه بر ذیل داستان سمره بن جندب،ذیل حدیث” شفعه” و حدیث “منع فضل ماء” نیز آمده است[۲۴۲].
اضرار و آزادی مطلق رسانههای جمعی:
ارتباط گر و خبرنگار مسلمان حق ندارد، به گونه ای غیر مسؤولانه و بدون توجه به آثار و عواقب اخبار، اقدام به انتشار و تهیه آن نماید.
از امیر مؤمنان علی علیه السلام در باب مسؤولیت افراد در قبال کلام خویش نقل شده است:
((تا زمانی که گفتاری را بر زبان نرانده ای، آن کلام و گفتار در اختیار توست، ولی زمانی که آن را اظهار داشتی، از آن پس ضامن عواقب و پیامدهای آن خواهی بود. ))
از سوی دیگر گاهی اوقات مسؤولیت اجتماعی اقتضا می کند، امری بیان و اظهار شود.
از امیرمؤمنان علی علیه السلام در باب تاثیر کلام نقل شده است:
«چه بسا یک گفتار که از یک حمله مؤثرتر باشد.»[۲۴۳]
اگر چه اصول خبررسانی در رسانههای امروز جهان مبتنی بر شعار «دانستن حق مردم است» می باشد، اما حق مردم علاوه بر دانستن شامل موارد دیگری نیز می شود، که حفظ جامعه،حفظ دین، تقویت اتحاد و وحدت و انسجام جامعه، رشد و توسعه در همه ابعاد و … همه و همه از جمله آن ها است، لیکن زمانی که دو حق با یکدیگر تزاحم کنند، قطعاً ارتباط گر و خبرنگار مسلمان نمی تواند بی اعتنا به آثار این تزاحم خود را بی مسؤولیت فرض کرده، هر آنچه می خواهد بر زبان و قلم راند و دم از آزادی مطلق زند.
مبنای روزنامه نگاری مدرن بر پایه این تفکر که جامعه حق دارد بداند و اینکه هیچ چیز مقدس نیست، همانقدر ذاتاً ضد اسلامی است، که هسته اصلی مبتنی بر سود و بهره در بانکداری مدرن، ضد اسلامی به شمار می رود.
بر اساس استدلالهای شلایفر (۱۹۸۶) و مغیث (۱۹۸۰) رسانههای اسلامی ترغیب کننده خیر و خوبی و بازدارنده شر و بدی هستند. رسانههای اسلامی از این جهت ذاتاً با رسانههای مدرن متفاوت هستند[۲۴۴].
بنابراین به نام آزادی نمی توان هر خبری را بیان نمود، چون ممکن است، در پرتو این آزادی مطلق و بی ضابطه، بر هر شخص یا اشخاصی ضرر وارد شود و این در حالی است که، حقیقت آزادی برای زدودن و از میان بردن موانع رشد است، و نباید به ابزاری برای اضرار و ضرر زدن به غیر مبدل گردد. آزادی مطلق رسانههای جمعی دارای مفاسد و اثرات سوئی می باشد که منجر به اضرار و ضرر زدن به دیگران می شود، برای همین آزادی مطلق رسانههای جمعی ذیل عنوان فقهی اضرار قرار گرفته و محکوم به حرمت می باشند.
سب واهانت(بد زبانی):
سب به معنای شتم و فحش دادن است.[۲۴۵]
مفهوم سب و اهانت در کلام فقهاء:
اولین گفتار از مرحوم محقق کرکی(ره) می باشد:
سب عبارت است از اینکه، شخصی نسبت بدهد به مومن چیزی را که مقتضی نقص است چه خلقی و چه خلقی، یعنی چه نقصی که به وی نسبت داده شده است مربوط به دین و اخلاق وی باشد، چه مربوط به بدن وی باشد، مثل اینکه شخصی به مومنی بگوید: وضیع یعنی پست، این لغت مبین این معناست، که شخص مسبوب از حیث شرافت و انسانیت دارای مرتبه پایینی است،و لذا این لغت،سب محسوب می شود[۲۴۶].
دومین گفتار را عده ای از علما ذکر نموده اند بر اینکه سب و شتم متحد است،یعنی سب به معنای شتم و فحش دادن است.
سومین گفتار از سوی برخی از علما گفته شده است این است:که سب هر چیزی است که مقتضی نقص انسان باشد. بنابراین هر گفتاری که نشانگر و بیانگر نقص مسبوب باشد،سب به حساب می آید.
در راستای توضیح سب و اهانت شیخ مرتضی انصاری(ره) به ذکر مثال هایی مبادرت نموده است،مانند این که شخصی به دیگری بگوید:کافر،مرتد یا چیزی از بلاهایی که بعضی از انسان ها بدان مبتلا می شوند را بگوید، مثل جذامی و شخصی که مبتلا به برص باشد. یا به دیگری بگوید:حقیر،یا قذفی را متوجه وی کند،یعنی به او نسبت عمل فحشا بدهد.
پس از نقل این گفتار شایسته است، که فرمایش خود شیخ انصاری را نقل کنیم،که ایشان می فرماید:
در تشخیص موضوع سب واهانت باید به عرف رجوع کرد،و تشخیص سب امری است عرفی[۲۴۷].
ادله حرمت سب واهانت:
قرآن:
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
((لو لا ینههم الربنیون والاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت ))[۲۴۸]
دانلود مطالب پژوهشی با موضوع احکام خبر و خبررسانی در فقه امامیه- فایل ۱۶