-
-
۱۲۷
تصور «پسر- شدن» در بزرگسالی: «پسر بچهی اخته»
-
-
۱۲۸
تجربه کودکی متمایز: رفتارهای غیرمتعارف دلنشین
۱۱۸
تجربه کودکی متمایز: رفتارهای غیرمتعارف دلنشین
جدول شماره ۴-۱ تم اصلی نخست: برساخت دوگانگی جنس و جنسیت تجربه شده در دوران کودکی فرد تبدیلخواه
کد ۱۱۱: بازنمایی هویت تبدیلخواهانهی جنسی در بازیهای کودکی مبتنی بر جنسیت متفاوت از جنس
مشارکت کننده شمارهی۴:
«من در دوران کودکیم خیلی با پسرهای هم سن و سال خودم فرق میکردم. اکثر اسباببازیهای من دخترانه بود. مثلا وقتی مادرم برای من و برادر و خواهرایم اسباببازی میخرید، من همیشه عروسک و وسایل آشپزخانه را بر میداشتم.».
مشارکت کننده شماره ۵:
« عاشق عروسک بودم. البته خودم عروسک نداشتم. چندبار از مادرم خواسته بودم که بخره ولی همیشه میگفت عروسک واسه دخترهاست. ولی من کلا دنبال همین اسباببازیهای دخترونه بودم».
مشارکتکننده شماره ۶:
«اسباببازیهای دوران کودکیم هم عروسک و وسایل آشپزخونه بودند. هیچوقت فوتبال بازی نمیکردم. کلا از محیطهای خشن فرار میکردم. البته بگم همبازی خاصی هم نداشتم. بیشتر با خودم بودم. تنهایی بازی میکردم».
کد ۱۲۱: بازنمایی هویت تبدیلخواهانهی جنسی در بازیهای کودکی مبتنی بر جنسیت متفاوت از جنس
مشارکت کنندهی شماره ۷:
«من عاشق موتور و تفنگ بودم. هیهی تفنگهام میشکست و میرفتم دوباره میخریدم. آدم آهنیم رو خیلی دوست داشتم. عروسکهام نویِنو بالای کمد مادرم هستند. به هیچکدوم دستم نزدم».
مشارکت کنندهی شمارهی ۱۲:
«پدر و مادرم خیلی هم از من راضی بودند. من همیشه کلی به بابام اصرا میکردم که واسم کتونی میخی بخره. بعد با بچههای محل میرفتم فوتبال. بابام اصلا مخالفت نمیکرد. البته اون موقع با خودش میگفت خب بچهس دیگه. زندگی من حول و حوش تفنگ و توپ و دوچرخه چرخید».
مشارکت کنندهی شمارهی ۹:
«من از همون بچهگی احساس میکردم که پسرم. از بچهگی همه همبازیهام پسرخالههام بودند. بازیهای پسرونهرو خیلی دوست داشتم. چون بازیهای دخترها که خالهبازی بود و من هم خیلی بدم میاومد. تو جمع پسرها هم فوتبال و بازیهای جنگی».
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۱ و ۱۲۱)
این تم برای هر دو کدِ تبدیلخواهان یکسان بود. یعنی همانطور که پسربچههای «دخترسرشت»(امیرحسینی: ۱۳۹۳)، در بازیهای کودکانه، بازیهای عرفا دخترانه را میپسندیدند، دختربچههای «پسرسرشت» نیز، بازیهای مشهور پسرانه را مانند فوتبال در کوچه را به خالهبازی ترجیح میدادند.
کد ۱۱۲: تجربه ایفای نقشهای زنانه در دوران کودکی (کارِ خانگی)
مشارکتکننده شماره ۵:
«حتی موقعی که خواهرم نبود و من تنها بودم ترجیح میدادم که با مادرم باشم. تو خونه دنبالش راه میافتادم. گاهی تو کارهای خونه بهش کمک میکردم. کلا اینجوری لذت میبردم».