۲-۴-۱۳-تنیدگی و رضایت زناشویی
هیجان حالتی در موجود زنده است که مستقیم و یا غیر مستقیم بر همه فرآیندهای روانشناختی یا فیزیولوژیکی تأثیر دارد، همچین بهعنوان نوعی آمادگی فرد برای عمل در یک موقعیت خاص شناختهشده است. محققان انواع هیجانات انسان را در دو بعد هیجان مثبت و هیجان منفی طبقه بندی کردهاند. وقتی فرد هیجان منفی را تجربه میکند احساس تشویش و ناخشنودی و عصبانیت میکند. واضح است که هیجانات منفی هر یک از زوجین نسبت به خود، یکدیگر و رابطه شان سازگاری زناشویی تمرکز یافته اند نشان میدهند که تنیدگی برکیفیت زناشویی و شغلی تأثیر گذار هستند (فرحبخش، ۱۳۸۳).
۲-۴-۱۴-سبک های مقابلهای و مهارتهای ارتباط و رضایت زناشویی
مناگان[۸۶] (۱۹۸۹) مشخص کردند که مقایسه های خوشبینانه، مذاکره و گفتگو، نه اغماض و نادیده گرفتن میتواند پیش بینی کننده سازگاری زناشویی محسوب شوند.
به استناد یافته های (ماتلین[۸۷] و همکاران،۱۹۹۰؛ به نقل ازشاهمرادی،۱۳۸۳) میزان بکار بستن سبک های مقابله ای مانند جستجوی حمایت اجتماعی، مواجهه توام با روی آورد هیجانی با توجه به وضعیت جنس افراد و نوع موقعیتهای تنشزا متفاوت بوده است. نظریه های مقابله ای سنتی، مردان را به استناد بیشتر از راهبردهای رویاروی مسئله مدار و زنان را بیشتر به استفاده از راهبردهای مقابله ای فعل پذیر توصیف می نمودند. (فلکمن[۸۸] و همکاران،۱۹۹۰؛ به نقل از شاهمرادی، ۱۳۸۳) به عبارت دیگر، مقابله یا رویارویی را در مردان مؤثر و در زنان ناموثر تلقی میکردند. باوجود این نظریه های مقابله ای اخیر، مقابله در مردان را به ویژه در گستره کاری، رقابتی، وظیفه مدار حتی حل مسئله توام با پرخاشگری و مقابله در زنان را به ویژه در گستره روابط بین فردی اجتماعی، قاطع و همدلانه توصیف کردهاند (فروقان فر، ۱۳۸۴).
درمجموع نتایج نشان داده است سبک های مقابله ای مورد استفاده مردان میتواند بهعنوان پیش بینی کنندههای مهم و معنادار رضایت زناشویی به حساب می آیند. بهطور خاص دو، سبک مقابله ای فاصله گرفتن-اجتناب و مواجهه، جستجوی حمایت اجتماعی پیش بینی کننده های خطی رضایت وسازگاری زناشویی بودند؛ به عبارت دیگر، زوجین بسته به میزان استفاده از سبک های اول و دوم به ترتیب از رضایت کمتر و بیشتری برخوردار بودند (باومن[۸۹]،۱۹۹۰؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
بررسیها نشان داده است که زوجهای آشفته معمولاً رفتارهای منفی را به همسرشان نسبت داده، در حالی که رفتارهای مثبت آنها را به محیط نسبت میدهند. این سیستم اعتقادی منفی که توام با تعاملات منفی است منجر به رشد احساس ترس و صدمه از یک طرف و عصبانیت از طرف دیگر میشود (کُری[۹۰]،۲۰۰۳؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
معمولاً زوجهای آشفته مهارتهای ارتباطی کمتری را نسبت به زوجهای غیر آشفته نشان میدهند و دید خوبی نسبت به رابطه شان ندارند. این زوجها ممکن است برای مقابله باتعارض بیشتر به اجتناب از یکدیگر روی آورند تا اینکه سعی کنند از طریق مذاکره آن را حل کنند (لندیس[۹۱]، ۱۹۷۵؛ به نقل از رضایی،۱۳۹۰).
همچنین ممکن است زوجین از روشهای درگیرانه تر منفی در موقعیتهای تعارض انگیز استفاده کنند. (برنشتاین[۹۲]، ۱۳۸۲) پیشنهاد داد که باثبات ترین تعیین کننده ناخشنودی زناشویی ابراز هیجان منفی در پاسخ به ابراز هیجان منفی همسر در مواقع تعارض است.
۲-۴-۱۵-مهارتهای مؤثر در ارتباطات زناشویی
ازجمله عوامل مؤثر در ا یجاد و دوام یک پیوند مناسب آگاهی از نحوه روابط سالم و مناسب است وافکار در تعادل این ارتباط موثرند. افکار شما تلاشی هستند برای انسجام دادن به مشاهدات شما تا به این ترتیب بتوانید بفهمید واقعا چه اتفاقی در حال وقوع است و یا اینکه حوادث چرا و چگونه رخ میدهند. شاید هم در قضاوتهای ارزشی قاطع دربارهی آنچه به نظر شما خوب یابد و درست یا غلط است مؤثر باشند.
احساسات مشکل ترین بخش در گفتگو یا ارتباط است. بروز منطقی احساسات و نیز بیان آنها به نحو مؤثر میتواند در نزدیک کردن زوج مؤثر باشد (رضایی، ۱۳۹۰).
پژوهش هایی با طرح های مقطعی و طولی ثابت کردهاندکیفیت ارتباط زوجین بهطور پیوسته و معنادار با رضایت زناشویی رابطه دارد (کاریر و گاتمن[۹۳]، ۱۹۹۹ ؛ گاتمن و لونسون[۹۴]، ۱۹۹۲ ؛ راجی و برادبوری[۹۵]،۱۹۹۹). نتایج این پژوهش ها حاکی است زوجهای ناشاد از فقدان مهارتهایی رنج میبرند که مانع توانایی آنها در ارتباط مؤثّر میشود. نتایج بهطور ویژه نشان میدهد زوجهایی که مهارت های لازم برای تنظیم ابراز عاطفی و ارتباط مؤثرّ را کسب ننموده اند، در تعارضات، دفاعی برخوردکرده یا کناره میگیرند و چنین رفتارهایی به نوبه ی خود نارضایتی و زوال روابط زناشویی را به دنبال دارد. کریستنسن و سولاوی [۹۶] (۱۹۹۰،۱۹۸۴) دریافتند زوجهای درمانده نسبت به زوجهای غیردرمانده ارتباط سازنده ی دوسویه ی کمتر، کناره گیری از ارتباط و تعارض بیشتری گزارش میکنند. از این رو، تأیید شده که رفتارهای ارتباطی و الگوهای تعاملی بهطور روشنی با رضایت زناشویی مرتبطند. (عارفی و محسن زاده،۱۳۹۰).
۲-۴-۱۶- هفت نوع ارتباط مهم و نحوه ی برقراری آن
ازجمله نکات کلیدی و مهم برای درک و شناخت احساسات و دنیای درونی زنان توجه به نوع برقراری ارتباط با آنها است ازجمله عواملی که منجر به شکست عشق و ارتباطی میان زن و شوهر میشود که تازی در نوع برخورد و رفتار با یکدیگر است:
۱-زنان نیاز به حس دوست داشتن و عاشق شدن را دارند.
۲-زنان نیاز به کسب و ابراز احساسات دارند.
۳-زنان خواهان امنیت در تمام جنبههای زندگی هستند.
۴-زنان خواهان صحبت و مذاکره هستند.
۵-زنان خواهان تمایل جنسی درخور محبت و توجه هستند.
۶-زنان خواهان جلب توجه هستند.
۷-زنان خواهان احترام هستند. (دی آنجلیس[۹۷]، ۱۳۸۹)
۲-۴-۱۷- احترام متقابل و رضایت زناشویی
نتایج تحقیق اورتینگال و ونستیوجن[۹۸] (۲۰۰۶) نشان دادند افرادی که در سطح بالاتری از مذهبی بودن قرار دارند نسبت به افرادی دارای سطح مذهبی پایینتر، ثبات زناشویی بیشتری دارند و از ازدواج خود راضی هستند.
چندین مطالعه (های ورس[۹۹]، ۲۰۰۱؛ پترسون و همکاران، ۲۰۰۱) نشان دادند که موردتوجه قرار دادن باورهای مذهبی در طی درمان میتواند در بهبود روابط زن و شوهر ناسازگار مفید باشد.
ترمن[۱۰۰] ۲۰۰۱، به نقل از حمیدی،۱۳۹۰) عوامل گوناگونی که بین زن و شوهر جدایی می اندازد را برشمرده است که عبارتاند از: بی مهری، بی وفایی، شک و سوء ظن، پرخاشگری، بدزبانی، خودبینی، میگساری، وابستگی شدید به دوستان و…
۲-۴-۱۸- سازگاری اجتماعی و رضایت زناشویی
(مارکووسکی و گرین وود[۱۰۱] ۱۹۸۴؛ به نقل از سودانی، ۱۳۸۵)به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط مثبت عملی میان سازگاری اجتماعی و سازگاری و رضایت زناشویی وجود دارد. بدین معنی که فردی که در روابط اجتماعی خود نتواند سازگاری لازم را داشته باشد و دچار نارسایی هایی در ایجاد ارتباط با دیگران باشد در زندگی زناشویی نیز با این مشکلات مواجه خواهند بود. افرادی که در روابط اجتماعی خود سازگار و موفقاند در زندگی زناشویی خود نیز سازگار و موفقاند.
۲-۴-۱۹- ساختار قدرت و رضایت زناشویی
مشکلات و اختلافات مربوط به ارتباط و صمیمیت از یک طرف و تعادل قدرت و ساختار نقش در رابطه از طرف دیگر موضوعات اصلی و محورهای زوجهای آشفته محسوب میشوند. (خسرو جاوید و رفیعی نیا، ۱۳۸۳)
در یک مطالعه از ۱۱۶ درمانگر خواسته شد مشکل ترین حوزه های مشکلات زوجین را درجه بندی کنند.
در این مطالعه به ترتیب ارتباطات، انتظارات غیرواقعی، ساختار قدرت، مشکلات فردی شدید، تعارض و فقدان عشق و نشان ندادن علاقه مهمترین جنبههای مشکلات زناشویی بودند (رایس[۱۰۲]، ۱۹۹۹؛ به نقل از سودانی،۱۳۸۵).
۲-۵- موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشویی
۲-۵-۱- تعریف غریزه جنسی
موجود انسانی دارای مجموعه ای از غرایز و نیازهای متفاوت هست که در حقیقت ستونهای شخصیتی او را می سازند ؛ بنابراین عدم ارضاء را نقص در ارضاء هرکدام از این غرایز و نیازها باعث ایجاد تزلزل در شخصیت فرد میشود (مهابادی راد، ۱۳۷۱، ص ۱۲).
یکی از این نیازها نیاز جنسی هست که با تغییر و تحولات جسمانی در دوران بلوغ خود را ظاهر میسازد و باید مانند تمام غرایز دیگر به شکل مناسبی ارضاء شود. البته ما نباید این مسئله را از جنبۀ مادی و جسمانی آن نگریم، چرا که در این تحولات فکری و اخلاقی روانی هم دخیل هستند. بدین معنی که با ارضاء شدن علاوه بر نیاز جسمــانی فرد از لحـــاظ روانی و فکری و اخلاقی هم به آرامش میرسد.
بنابراین فرد پس از ازدواج میتواند این غریزه را با روش معقول و پسندیده ارضاء نموده و در سایه ارضاء آن که آرامش است یابد و با توجه به ارتباط آن با دیگر جنبههای وجودی انسان موجبات رشد و شکوفایی را فراهم آورد (همان منبع، ۱۳۷۱، ص۳۲).
باید بخاطر داشت که وجود غرایز جنسی به تنهایی کافی نمیباشد از طرفی دوره تحریک جنسی در بلوغ این غرایز و تحرکها تحت تأثیر فشارها و محدودیتها واقع شده است؛ بنابراین بازگشت به اصلیت جنسی نیازمند تحرک محدود و کسب آگاهی بیشتر هست. (پورحکمت، ۱۳۷۱، ص ۲۲) به علاوه ، اگر بدون مهارت و اصلاح، اقدام به این کار شود بهصورت تعیین مشکلات و ناراحتی هایی به وجود خواهد آمد. پس باید گفت که عمل جنسی باید از طریق آموزش، فراگیری شود نه از روی غریزه یا طبیعت انسان (همان منبع،۱۳۷۷، ص ۲۷).
محققی به نام پارسلی در کتابی به نام «تولید مثل در انسان» یادآور شده است، در بسیاری از حیوانات عمل جنسی بهصورت غریزی صورت میگیرد. بعضی احتیاج به تعلیم و آموزش ندارد. حتی اگر حیوانی دور از اجتماع حیوانی و طبیعت باشد. بعد از بلوغ مانند سایر حیوانات انتخاب جفت کرده و با آن رقابت میکند؛ اما این مسئله در موجودات عالی فرق میکند. انسان و میمون برای برقراری رابطۀ جنسی لازم است که با تقلید یا آموزش این عمل را انجام دهند. از این مطلب این نکته استنباط میشود که برقراری رابطۀ جنسی لازم است که طرفین تحت آموزش قرار گیرند (همان منبع، ۱۳۷۷، ص ۴۶).
فروید می گوید :غریزه جنسی تنها انگیزه تشکیل خانواده و یگانه ضرورت ایجاد رابطه میان زن و مرد است، به حقیقت مسئله رابطه جنسی هرگز نباید جدا از عشق و محبت زناشویی باشد، این را نیز قبول داریم.
«زندگی های فاقد احساس جنسی شروع» هیچگاه به نیک بختی نینجامیده است؛ و خوشبخت زنان و مردانی که میتوانند در تمام دوران زندگی خود احساس جنسی مشروع، نشان دهند و آنرا عاملی بس پر اهمیتی سالی بر سال های زندگی مشترکشان به شمار آورند (صدری، ۱۳۱۵، ص ۳۰).
غریزه ذات جانداران است و باید ارضاء شود. منتها در انسان به شکل مطلوب پس غریزه نفسانی تنها بد نیست بلکه هیچ کس نمیتواند معترض آن باشد، هیچ کس نمیتواند به اصل آن با بی اعتنایی حتی با بی احترامی بنگرد، بنابراین موضوع غریزه برای هر یک از زن و شوهر هم حق است و هم وظیفه و در این رهگذر، زیور و آرایش (جلوه نما) زن و محبت و عشق ورزی (نیاز و طلب) شوهر از عملیات دل انگیز دنیای زناشویی است. مگر نه باید حق خود را بشناسیم و به اندازۀ آن بهره مند باشیم ؟مگر نه اینکه باید حق دیگری را شناخته وظیفه خود را هر چه کاملتر نیکوتر انجام بدهیم؟ (همان منبع، ۱۳۷۵، ص ۴۱).
شنیدنی است که بدانیم : درتاریخ بشریت، کار غرایز جنسی اشکال مختلف به خود گرفته، مثلاً مذاهب بدون امور جنسی را به یک عمل آسمانی تلقی می کردند، بعدها امور جنسی را بهعنوان وسیله ای در اختیار شیطان دانستند و آنوقت با ریاضت و امساک را تبلیغ کردند (همان منبع ۱۳۷۵، ص ۴۶).
قرآن کریم به ما یادآوری میکند و چنین تعلیم میدهد :
«خداوند از جنس خودتان برای شما همسرانی قرار داده، برای شما از همسرانتان، فرزندان و نوه ها و از طیبات به شما روزی داده، آیا به باطل ایمان میآورند و نعمت خدا را انکار میکنند.»
امام صادق (ع) می فرماید : «از لذیذترین کارها همبستر شدن با زنان است. منتها ازنظر دور نمی داریم که این قلب انسان است نه بدن او که افکار تزلزل ناپذیر ایجاد میکند»
این زیبایی و لذت معنوی آنگاه دقیق تر از همه میشود که با این حکمت، شرع مقدس اسلام بیشتر توجه کنیم در زندگی همسران، روزهای معذوریت زنان، ممنوع است، چرا؟
زیرا اگر این دستور رعایت نشود لذت صرفاً محدودۀ غرایز خواهد بو دو بعداً به زجرها و زشتی های ندامت بار و غیر قابل جبران تبدیل خواهد شد (همان منبع، ۱۳۷۵، ص ۵۱).
یکی از خواستههای تعیین کننده در رضایت زناشویی انگیزه جنسی است . هرچه رضایت جنسی افزایش یابد، خشنودی زناشویی بیشتر میشود.
به نظر میرسد که انگیزۀ جنس تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی و معنویات مربوط به نظامهای ارزش جوامع قرار میگیرد. جوامع غربی و نظامهای ارزش فردگرا به این انگیزه در امر مبادرت به ازدواج اولویت بیشتر می دهند، از سوی دیگر عامل جنسیت نیز در این امر دخالت دارد، یعنی رضایت جنس زن بستگی بیشتری به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و خصایص سنی شوهر دارد (کاظمی،۱۳۷۷، ص۲۶).
ظاهراً هر چه رضایت جنسی مرد بیشتر باشد جامعه پذیری وی نیز افزایش می یابد، در هر حال زن و شوهر با ارضای انگیزه مزبور بر عزتنفس و احساس معمولی نیز نایل میشوند. وی بر حسب ظاهر نیز معمولی و خودشکوفایی برای رضایت زناشویی مرد مؤثر و مهمتر هستند.
پیشینه پژوهش
مقدمه
در این فصل ابتدا پیشینه و ادبیات تحقیق انجام شده مرتبط با پژوهش حاضر توضیح داده می شود و در ادامه تعاریف و دیدگاه های مختلف نظریه پردازان ارائه می شود و در آخر به تحقیقات انجام شده در این زمینه پرداخته می شود.
پیشینه و ادبیات تحقیق : تاریخچه سلامت روانی با توجه به وجود بیماریهای روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصاً زندگی اجتماعی را شروع کرده همراه بوده است. شروع و آغاز هر نهفتی بخصوص نهضتهای اساسی و علمی به علّت نداشتن منابع گوناگون و چند جانبۀ مسئله، مشکل است.
در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین و تازه ترین علم به شمار آورد. از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اواخر قرن ۱۸ و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه سلامت روانی اطلاعات کافی در دست نیست و به علت جهل و بیسوادی از بروز بیماریهای روانی، اختلالات رفتاری و بیماریهای روانی را به دخالت ارواح جنّی و شیاطین و قدرتهای ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی مانند خورشید ، ماه، رعد و برق در بدن می دانند که باید این بیماری با نیروی ماورا لطبیعه و وساطت افراد مقدس در نزد خدا بهبود یابند، و این شفاعت موقعی اتفاق می افتد که بیمار در خواب باشد.اولین بار بقرط فیلسوف شهر یونانی بود که خرافات را درباره بیماریهای روانی کنار گذاشت و اختلالات رفتاری را به طرف پزشکی کشاند.
در اوایل قرن سیزدهم ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت. اطلاعات گریخته ای وجود دارد که تا قرن چهاردهم مکان هایی برای مواظبت و نگهداری بیماران روانی وجود داشته است.
در قرن ۱۷ ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسله اعصاب مورد بحث قرار گرفت و در همین قرن در سال ۱۶۰۲ اولین کتاب پزشکی درباره بیماریهای روانی برنامه «پراکین» توسط یک سوئیسی نوشته شد در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ نام ۳ نفر در سر لوحه پیشتازان و راهبران درمان اخلاقی و انسانی قرار گرفت که عبارت اند از :
۱ ) فیلیپ پنیل از فرانسه ۲ ) ویلیام تیوک از انگلستان ۳ ) ودن سنز ویکامروی از ایتالیا قرار گرفت در این قرن علوم و تکنولوژی پیشرفت قابل توجهی کرد.
روان سالم = جامعه سالم :
هر انسانی با روان خود زندگی می کند و روان هر انسانی مجموعه ای بسیار وسیع و نا محدودی از اندیشه و رفتار ها می باشد فشارهای روانی تاثیر مخربی بر روان آدمی دارند، که سلامت روان را مختل می سازد و موجب بروز انواع اختلالات بیماریهای روانی می گردد. (فصلنامه بهداشت روانی)
به طور کلی باید گفت وجود یک بیماری روانی به طور عادی بر اقتصادی و جامعه لطمه شدید وارد می کند، درآمد سرانه را کاهش می دهد، از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع ناراحت و تاسف باری قرار می دهد.
خانواده ها صرف نظر از هزینه های هنگفت و صرف وقت، فشار روانی شدید تری را برای نگهداری بیمار خود تحمل می کند، مراقبت و نگهداری بیماران روانی زندگی خانواده را مختل، نشاط و رفاه فردی را از اعضای خانواده سلب می کند، برای سازمان های درمان، آموزشی، سیاسی، اقتصادی، انتظامی مسئله بزرگ و پیچیده های را ایجاد می کند، در تخریب و ضایع کردن نیروی انسانی، در اقتصاد و اجتماع تاثیر عمیق می گذارد و به پیشرفت کشاورزی صنعتی، آموزش و پرورش لطمه سنگینی می زند (میلانی فر ۱۳۷۶)
نظریه های سلامت روانی :
نظریه فروید : فروید (۱۹۲۰) معتقد بود که شخصیت هر انسانی شامل نهاد – خود – فراخود یا وجدان اطلاعاتی باشد و اضانه ی کند که مشکلات کنونی افراد به دلیل فشار مداوم غرایز انسانی و خواسته های نهاد بروز می کنند و هر فرد بایستی برای زندگی در جامعه ارضای آزاد غرایزش را کنار بگذارد. وی هسته مرکزی بیماران روانی را اضطراب و انسان نا متعارف را به دو گروه روان نشوند و روان پریش تقسیم می نماید و معتقد است که کمتر انسانی متعارف به حساب می آید و هر فردی به نحوی از انحناء نا متعارف می باشد (محبی ۱۳۸۱)
نظریه آلورد آدلر : اکثر روان شناسان معتقدند که آدلر اولین روان کاوی است که به ماهیت اجتماعی تایید نموده است و رفتار انسانی را تا حدودی زاییده نگرش ها و تفکراتش می داند و به اصالت وجودی معتقد است و در مورد انسان دیدگاه کلی نگر دارد به طوری که مازلو در این حیث تحت تاثیر او قرار گرفته است. از دیدگاه آدلر فرد دارای سلامت روانی دارای ویژگیهای به شرح زیر است.
۱ ) توان شهامت و جرات عمل کردن برای تیل به اهداف شخصی در زندگی خود دارد.
۲ ) جذاب و شاداب است ۳ روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد.
۳ ) از مفاهیم و اهداف زندگی خود آگاهی دارد بر (محبی ۱۳۸۱)
نظریه ویلیام گلاسر : گلاسر (۱۹۶۵) متبکر روش (واقعیت درمانی) می باشد و می گوید که فرد با توجه به واقعیت مسئولیت امور درست و نادرست، اقدام به حل مشکلات خودش نماید.
به طور خلاصه انسان سالم از نظر گلاسر دارای ویژگی هایی به شرح زیر است :
واقعیت را انکار نمی کند، در دو رنج رخدادها را با انکار کردن نادیده نمی گیرد، بلکه با آنها به صورت واقع گرایانه روبرو می شود، دارای هویت موفق است، یعنی هم عشق محبت می وزرد و هم عشق و محبت دریافت می کند هم احساس ارزشمندی می کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تایید می کنند، مسئولیت زندگی و رفتارش را می پذیرد و به شکل مسئولانه رفتار می کند و این امر یعنی پذیرش مسئولیت ، کاملترین نشانه سلامت روانی است.
توجه او به لذات دراز مدت منطقی تر و طبق واقعیت است، بر زمان حال و آینده تاکید دارد نه بر گذشته. تاکید او بر آینده جنبه درون نگری دارد نه خیال یروری.
نظریه کارل راجرز : الگوی راجرز (۱۹۶۳) از شخصیت سالم و سلامت روانی، انسانی بسیار کار آمد و با واکنشی با کار کرد کامل است که از تمام تواناییها و استعدادش بهره می گیرد. و به همین علت وی در رشد درمانی خود بر خلاف فروید مسئولیت عمده تغییر شخصیت را بر عهده مراجع می گذارد و اداراک و تجربه آگاهانه را معیار نهایی انسان سالم می داند (هال ولینزلی ۱۹۷۰)
طبق نظریه راجرز سلامت روانی یک فرایند است نه یک حالت، یک مسیر است نه مقصد، این فرایند مشکل و گاهی نیز دردناک بوده است، و مستلزم آن است که فرد به طور مستمر توانایی و استعدادهایش را رشد و گسترش دهد و بیازماید و به تحقیق خود یا خود شکوفایی که بنیادی ترین و مهمترین انگیزه آدمی است، بپردازد.
از نظر را جرز شخصیت سالم الزاماً خرسند و خوشحال و خندان نمی باشد، زیرا این افراد نقاب و ماسک هستند با خودشان رو راست، و صادق بوده و حالت توافقی ندارند و از بقیه انسانها، عاطفی تر و مهربانتر و انعطاف پذیرتر و بدون پیش داوری هستند و زندگی سرشار از معنا، تکاپو، هیجان شخصی را تجربه می کنند و مایلند به بهای تحمل درد و رنج هم که شده هر کار را در حد اعلای آن انجام دهند. از نظر راجرز کسی که فقط براساس عقل و منطق رفتار نماید ناتوان است، زیرا در هنگام رویارویی با مشکلات بایستی تمام جنبه های وجودی اعم از عوامل آگاه، نا آگاه، عاطفی، او کری مورد توجه و تحلیل قرار بگیرند.
راجرز معتقد است که انسان سالم، آفرینشگر و خلاقیت دارد، زیرا با محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، هم رنگی و سازش منفعلانه ندارند. تدافعی نیستند و به تمجید و ستایش دیگران و دلخوش نمی باشند.
کلی و هامرودین (۱۹۷۹) طی تحقیقی گسترده روی کارکنان مشاغل مختلف نشان دادند که خشنودی شغلی افراد، علاوه بر افزایش کیفیت کار آنها موجب سلامت روانی و جسمی آنها می شود.
زنان سرپرست خانوار از جمله گروههای آسیبپذیر اجتماعی هستند که با مشکلات و موانع زیادی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش مواجهند. با لحاظ مشکلات و مسائل شهرنشینی در شهرهای بزرگ و عدم توجه به رفع معضلات خانوارهای زن سرپرست این گروه میتوانند آسیبهای جبران ناپذیری را بر جامعه وارد سازند. بدین لحاظ توجه دقیق به مسایل و مشکلات آنها و ارائه راهکارهای درست و اصولی به منظور حمایت از این قشر از جمله وظایف نهادها و سازمانهای خدمات اجتماعی هر کشور است. امروزه مشکلات این گروه از زنان به حدی است که ضرورتاً نهاد و سازمان حقوقی خاصی باید حمایت و صیانت از آنان را بر عهده بگیرد.
از آنجا که تعداد زنان سرپرست خانوار به جهت افزایش نرخ طلاق، افزایش نرخ جرایم اجتماعی، افزایش تعداد زندانیان، اعتیاد یا مهاجرت سرپرست خانوار روندی صعودی دارد، لازم است تدابیری اتخاذ شود تا مشکلات آنها موجب اخلال در نظم و ثبات اجتماعی و تکمیل زنجیره آسیبهای اجتماعی نگردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام سیاسی- اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر موازین دین مبین اسلام، اصول۱۰،۲۰، ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی بر تأمین نیازهای افراد بیسرپرست و زنان سرپرست خانوار به عنوان اقشار آسیبپذیر جامعه تاکید نموده است. قانونگذار نظام اسلامی با توجه به اصل حفظ نهاد خانواده، اصل برقراری عدالت اجتماعی، اصل پیشگیری از مفاسد اجتماعی، اصل رعایت حقوق شهروندی موظف بوده است تا این گروه را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد. از جانب دیگر مطابق با آموزههای مذهب تشیع، حاکمان حکومت اسلامی ملزم به بذل توجه ویژه در امور اقتصادی و اجتماعی افرادی هستند که از عهده مخارج خود برنیامده و مشکلات بسیاری را متحمل میشوند. امام صادق (ع) میفرماید: پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمودند: من از هر مؤمنی به خود سزاوارترم و اولویت دارم و پس از من این سزاواری را علی (ع) دارد. به حضرت عرض شد: معنی این سخن چیست؟ فرمود: فرمایش پیغمبر اسلام است که هر که بمیرد و از خود بدهی یا بازماندگان بیسرپرست بجا گذارد، بر عهده من است (که دینش را ادا کنم و از بازماندگانش سرپرستی نمایم) و هر که بمیرد و مال از خود بجا گذارد، از آن ورثه است، پس هرگاه هر فردی مالی نداشته باشد، برخود ولایت ندارد و چون مخارج عیال خود را نپردازد، بر آنها حق امر و نهی ندارد و پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امامان بعد از ایشان ملزم هستند (که مخارج آنها را بپردازند) از این رو ایشان نسبت به خود مردم اولویت دارند و تنها چیزی که موجب شد عموم یهود به دین اسلام رویآوردند همین سخن رسول خدا (ص) بود، زیرا ایشان نسبت به خود و عیالات خود آسوده خاطر شدند. (زیرا دانستند که اگر بیسرپرست باشند و خانواده آنها پس از مرگشان، مخارج و سرپرستی نداشته باشند، نگهداری و کفالت آنها بر عهده رسول خدا (ص) و پس از آن حضرت به عهده جانشین اوست) (اصول کافی، ص۲۶۴) بر این مبنا در دوران غیبت فرزند رسول خدا (ص) نیز این مسئولیت بر عهده مسئولین حکومت اسلامی بوده و توجه ویژه ایشان را میطلبد.
تعریف مفاهیم کلیدی
تعریف خانواده و خانوار
خانواده[۱] در تعریف جامعهشناختی آن شامل دو یا بیش از دو شخص است که با یکدیگر زندگی میکنند و با پیوند خونی، نکاحی یا فرزند خواندگی[۲] به یکدیگر مرتبطاند. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که کارکرد اصلی خانواده تولید مثل و تربیت فرزندان است و این امر جز از طریـق پیوند نکاحی یا زناشویی مرد و زن امـکانپذیر نیست و آنچه را که خـارج از این مقوله قرار گیرد، خانواده ناکامل میخوانند که بیشتر به مفـهوم خـانوار [۳]نزدیک است تا خانواده به معنای یک واحد زیستی.
مفهوم خانوار در واقع مبتنی بر یک تعریف کلی و عملیاتی از گرد هم آمدن اشخاص با نسبتها و روابط متفاوت در زیر یک سقف واحد است و از اینرو، به ویژه در تعریف آماری، اغلب از اصطلاح خانوار به جای خانواده استفاده میشود. در یک جمله، خانوار از چند نفر تشکیل میشود که با هم در یک اقامتگاه زندگی میکنند، با یکدیگر هم خرج هستند و معمولاً با هم غذا میخورند. به این ترتیب، فردی هم که به تنهایی زندگی میکند، خانوار محسوب میشود (بهنام،۱۳۵۰: ص ۱۳).
مفهوم سرپرست خانوار
منظور از سرپرست خانوار یکی از اعضای خانوار است که در خانوار به این عنوان شناخته میشود. در صورتی که اعضای خانوار قادر به تعیین سرپرست نباشند؛ مسنترین عضو خانوار به عنوان سرپرست خانوار تلقی میشود. در خانوارهای یک نفره، همان شخص، سرپرست خانوار است. (همان). این تعریف در مرکز آمار ایران هم استفاده میشود که موجب کمشماری خانوادههای زن سرپرست شده است.
تعریف زنان سرپرست خانوار
در جوامع مختلف، بسته به الگوهای فرهنگی خاص جامعه، با توجه به نقشهای مختلف زنان در خانواده، تعاریف متفاوتی برای زنان سرپرست خانوار وجود دارد. به همین جهت تعریف واژه زنان سرپرست خانوار تا حدودی دشوار است، زیرا در برخی از خانوادهها علیرغم حضور مرد بزرگسال در خانواده، زنان نانآور خانواده هستند و عملاً خانواده توسط آنان سرپرستی میشود. در مجموع حدود ۷۷ تعریف متفاوت از واژه سرپرست خانوار وجود دارد.
از نظر جامعهشناسان واژه سرپرست خانواده[۴] یک اصطلاح توصیفی است و سرپرست خانواده به کسی اطلاق میشود که قدرت قابل ملاحظهای در مقایسه با سایر اعضای خانواده دارد و معمولاً مسنترین فرد خانواده است و مسئولیتهای اقتصادی خانواده به عهده وی میباشد. این تعریف تا سالهای اخیر در کشورهای اروپای غربی رایج بود (cf. Mc Gowan, 1990).
در تعریف دیگری، زنان سرپرست خانواده، زنانی هستند که بدون حضور منظم یا حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی خانواده را به عهده دارند(cf. Buvinic, Youssef & Lm, 1978).
بر مبنای تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهدهدار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند (سازمان بهزیستی، ۸۰-۱۳۷۹).
انواع زنان سرپرست خانوار
در یک دستهبندی، زنان سرپرست خانوار به چند گروه عمده تقسیم میشوند:
گروه اوّل: خانوارهایی که در آن، مرد به طور دائمی حضور ندارد و زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق، بیوه شدهاند یا دخترانی که ازدواج نکرده و تنها زندگی میکنند و سرپرستی خانواده را عهدهدار میشوند.
گروه دوّم: خانوارهایی که مرد به طور موقت و به دلیل مهاجرت، مفقودالاثر بودن، متواری یا زندانی بودن، نکاح منقطع، سربازی و…. غایب میباشد و زن مجبور به تهیه معاش زندگی خود یا فرزندانش میباشد.
گروه سوّم: خانوارهایی که مرد در آنها حضور دارد، امّا به دلیل بیکاری، از کار افتادگی، و…. نقشی در امرار معاش ندارد و زن عملاً مسئولیت زندگی خود و فرزندانش را عهدهدار میشود.
دستهبندی دیگری از زنان سرپرست خانوار آنها را به دو دسته تقسیم میکند:
۱- زنان خود سرپرست که تحت عنوان خانوارهای تک نفره در سرشماریها محسوب میشوند این گروه شامل دخترانی هستند که ازدواج نکرده یا مطلقهاند و مستقل زندگی میکنند که عمدتاً شاغلاند یا در اثر فوت والدین از مستمری آنها استفاده میکنند. البته تعدادی از دختران و زنان هستند که از نظر اقتصادی مخارج خود را تأمین میکنند، ولی چون نزد والدین یا اقوام خود زندگی میکنند، در آن خانوار به عنوان سرپرست به حساب نمیآیند.
آمار این گروه از زنان (خودسرپرست)، به دلیل افزایش امید به زندگی زنان نسبت به مردان، جداییهای غیرقانونی و روند فزاینده طلاق در جامعه، نسبتاً بالاست و همچنین رو به افزایش میباشد.
البته تحقیقات قبلی تحت تئوری انتشار نوآوریها نقش بسزایی برای عامل سهولت کاربری در تصمیم نهایی کاربران قائل بوده اند. تورناتزکی[۱۳۷] و کلین[۱۳۸] در سال ۱۹۸۲ در مطالعات خود در تحلیل علل پذیرش به این نتیجه رسیدند که سازگاری، مزیت از نوآوریهای تکنولوژی هستند. برخی محققان بعدی مدل پذیرش تکنولوژی را سادهتر کرده و مؤلفه نگرش که در تئوری اقدام مستدل مطرح شده بود، را از میان عوامل مؤثر بر پذیرش حذف کرده اند (وینکاتش و همکاران ، ۲۰۰۳). تلاش های بعدی محققان برای بسط و توسعه مدل پذیرش تکنولوژی عموماً به سه طریق صورت گرفته است:
۱- با معرفی عواملی جدید با بهره گرفتن از مدلهای دیگر
۲- با معرفی عوامل جدید دیگری مربوط به باورهای افراد
۳- با بررسی متغیرهای پیش بینیکننده و تعدیل کننده دو متغیر اصلی احساس کاربردی بودن و احساس سهولت کاربری (ویکسون و تاد[۱۳۹]، ۲۰۰۵).
پس از دیویس محققان بسیاری سعی کردند در مطالعات خود شواهدی تجربی از ارتباط بین متغیرهای کاربردی بودن، سهولت کاربری و پذیرش و استفاده از یک سیستم را نشان دهند و یا در مطالعات خود تأکید زیادی به سنجش اعتبار و روایی پرسشنامه دیویس کرده اند. آدامز و همکاران[۱۴۰] (۱۹۹۲) با تکرار کار دیویس سعی کردند اعتبار و روایی ابزار و معیارهای ارزیابی ارائه شده توسط وی را نشان دهند. آنها همچنین مدل دیویس را در محیطهای مختلف و با دو نمونه متفاوت مورد آزمون قرار دادند تا انسجام درونی[۱۴۱] و اعتبار تکرار پذیری[۱۴۲] دو معیار اندازه گیری را نشان دهند.
هندریکسون و همکاران[۱۴۳] (۱۹۹۳) دریافتند که پرسشنامه دیویس اعتبار بالایی داشته و از اعتبار آزمون پس آزمون[۱۴۴] خوبی نیز برخوردار است. ساجنا[۱۴۵] (۱۹۹۴) دریافت که پرسشنامه دیویس از روایی لازم برای پیش بینی قصد استفاده[۱۴۶]، کاربرد خود گزارشگیری[۱۴۷]، و نگرش نسبت به استفاده[۱۴۸]، برخوردار میباشد. نتایج این تحقیق ضمن تأیید روایی پرسشنامه دیویس، استفاده از آن را برای گروه های مختلف کاربران و نرمافزار دیگر مورد حمایت قرار داد.
سیگار و گراور[۱۴۹] (۱۹۹۳) کار آدامز و همکاران را مورد آزمون مجدد قرار دادند. آنها با انتقاد از مدل ارزیابی دیویس، مدل جدیدی را برای تبیین رفتار کاربران ارائه کردند که شامل سه متغیر سهولت کاربری، کاربردی بودن و کارایی داشتن بود.
مارک کیل و همکاران[۱۵۰] (۱۹۹۵) مدل دیویس را توسعه داده و با ارائه شبکه ۲×۲ که هر ربع آن نشانگر ترکیبی متفاوت از دو مؤلفه سهولت کاربری و کاربردی بودن را تشکیل میداد به تبیین مدل پرداختند. در زمینه استفاده از نرمافزار، آنها میتوان ترکیب بهینه و متفاوتی، حتی برای معرفی یک نرمافزار جدید ارائه نمود.
کلودینسکی (۲۰۰۴) به موارد زیادی از تحقیقات انجام شده اشاره می کند که تحقیقات تجربی مربوط به تئوری انتشار نوآوریهای تکنولوژیکی، با وارد کردن عوامل مربوط به تفاوتهای فردی، مدل پذیرش تکنولوژی را بسط داده اند (مانند تحقیقات گاتیگر[۱۵۱]،۱۹۹۲؛ گیفن و استراب[۱۵۲] ،۱۹۹۷؛ تیلور و تاد[۱۵۳]،۱۹۹۵؛ میک و فورنیر[۱۵۴]،۱۹۹۸؛ جایاواردهنا و فولی،۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران ،۲۰۰۲). برخی دیگر از محققان مانند (کاراهانا و همکاران،۱۹۹۹؛ جایاواردهنا و فولی[۱۵۵]،۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران[۱۵۶]،۲۰۰۲؛ وینکاتش و موریس[۱۵۷]،۲۰۰۰)؛ همچنین مؤلفه نگرش را همانگونه که در تئوری اقدم مستدل نیز مطرح گردیده بود وارد مدل پذیرش تکنولوژی نموده اند.
بررسیهای جمعیت شناختی[۱۵۸] در تحقیقات مربوط به پذیرش تکنولوژی، نتایج متفاوت و مختلفی را در ارتباط با پذیرش، نشان میدهد. البته این تفاوتها تا حدودی به نوع رویکرد و مدل تحقیق بستگی دارد. جنسیت کاربران به عنوان یک عامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی مشاهده نشده است (تیلور و تاد ،۱۹۹۵؛گیفن و استراب ،۱۹۹۷). اما به نظر میرسد مردان و زنان نرخ پذیرش متفاوتی در زمینه تکنولوژیهای رایانهای خاص داشته باشند به گونه ای که مردان در این موارد نرخ پذیرش بیشتری داشته اند (گیفن و استراب ،۱۹۹۷). نتایج مربوط به جنسیت ممکن است با وضعیت تأهل درآمیخته شود. به عنوان مثال در مورد حسابهای بانکی، زوج ها ممکن است ترکیبی از مسائل مربوط به وضعیت تأهل و جنسیت باشد، به گونه ای که زوجهای متأهل در مقایسه با مردان یا زنان مجرد، تمایل بیشتری دارند. برخی تحقیقات نیز وجود رابطه بین سن افراد و پذیرش تکنولوژیها را تأیید نموده و نشان دادهاند که جوانترها تمایل بیشتری به پذیرش دارند (زیتامل و گیلی[۱۵۹]،۱۹۸۷؛ تروچیا و جاندا[۱۶۰] ، ۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران ،۲۰۰۲؛ لی و همکاران ،۲۰۰۲).
نکته دیگر اینکه تقریبا در هیچ یک از تحقیقات مربوط به پذیرش تکنولوژی به متغیری به نام نژاد نپرداختهاند. لی و همکاران (۲۰۰۲) متوجه شدند که در مورد پرداخت مستقیم صورتحسابها، گروه های جمعیتی اقلیت جامعه، کمتر به پذیرش تکنولوژی علاقه نشان می دهند. همچنین مشاهده شده که اغلب افزایش درآمد و تحصیلات، با نرخ پذیرش نوآوری رابطه مستقیم و مثبت دارد (دانل لی[۱۶۱]،۱۹۷۰؛ اوهل و همکاران[۱۶۲]،۱۹۷۰ ؛ لابای و کین نیر[۱۶۳]، ۱۹۸۱؛ کنیکل و کواست[۱۶۴]،۱۹۹۷؛ دانیل[۱۶۵]، ۱۹۹۹؛ لی و لی[۱۶۶]،۲۰۰۰؛ جایاواردهنا و فولی ، ۲۰۰۰؛ لی و همکاران ،۲۰۰۲؛ کارجالوتو و همکاران ، ۲۰۰۲؛ ماتیلا[۱۶۷] ،۲۰۰۳) .
البته انتقاداتی نیز بر تئوری مدل پذیرش تکنولوژی دیویس وارد شده که شامل عدم بطلان پذیری تئوری، ارزش ابتکاری مشکوک و نا چیز[۱۶۸]، و قدرت محدود توضیح دهندگی و پیش بینی کنندگی[۱۶۹] تئوری از آن جملهاند.
مدل پذیرش تکنولوژی نیز همانند تئوری اقدام مستدل این فرض را به همراه دارد که قصد رفتاری فرد زمانی شکل میگیرد که بدون محدودیت بتواند آن را انجام دهد. لیکن همانگونه که اشاره شد در عمل محدودیتهایی نظیر توانایی محدود؛ زمان، محدودیتهای محیطی و سازمانی و عادتهای ناخودآگاه همگی ممکن است محدودیتهایی برای عمل آزادانه و داوطلبانه فرد ایجاد نمایند.
دیویس و وینکاتش (۲۰۰۰) مدل اولیه تئوری TAMرا بسط دادند تا متغیرهای احساس کاربردی بودن و قصد استفاده را در قالب مفاهیم تأثیرات اجتماعی و فرآیندهای ابزاری شناخت، تبیین و توصیف کنند. مدل بسط یافته که به آن مدل TAM2 گفته می شود (نمودار ۲-۱۲) در محیطها و گروه های داوطلبانه و اجباری مورد آزمون قرار گرفت. نتیجه این بود که تکنولوژی هایی که به اجبار به کار گرفته میشوند، اثر بخشی کمتری نسبت به آنهایی دارند که کمتر تحت تاثیر نفوذ اجتماعی پذیرفته میشوند.
نمودار۲-۱۲ روابط بین متغیرها در مدل TAM2(دیویس و وینکاتش، ۲۰۰۰)
وینکاتش و همکاران در سال ۲۰۰۳ و به منظور تقریب مدلهای مخلتف پذیرش، تئوری واحد پذیرش و استفاده از تکنولوژی[۱۷۰](UTAUT ) را ارائه نمودند. عوامل تعیین کننده نیت رفتاری و سپس رفتار در این تئوری را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد (نمودار ۲-۱۳):
۱- پیش بینی عملکرد[۱۷۱]: میزانی که شخص معتقد است استفاده از یک سیستم به او کمک می کند که اهدافش در زمینه شغلی انجام گیرد (وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳). این عامل در TAM و TAM2 با “کاربردی بودن” و درتئوری انتشار نوآوریها با “مزیت نسبی” شناخته میشدند و تأثیر آن در رفتار کاربران در تمام تئوریها به اثبات رسیده بود.
۲- تلاش مورد انتظار[۱۷۲]: درجه آسانی مرتبط با بهره گرفتن از یک تکنولوژی (وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳) این عامل در TAM و TAM2 با “سهولت کاربردی ” و در تئوری انتشار نوآوریها با “پیچیدگی” تعریف شده و در تئوریهای فوق ثابت گردید.
۳- نفوذ اجتماعی[۱۷۳]: میزان یا درجهای که شخص درک می کند کسانی که از نظر او مهم هستند معتقدند که او باید از سیستم جدید استفاده کند(وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳). این عامل در تئوری TRA و TAM2 به عنوان “هنجار درونی” به کار رفته بود و تأثیر آن بر پذیرش تکنولوژی به اثبات رسیده بود.
۴- شرایط تسهیل کننده[۱۷۴]: میزان یا درجهای که فرد معتقد است در صورت استفاده از یک سیستم زیرساختهای فنی و سازمانی مناسب برای پشتیبانی موجود است (وینکاتش و همکاران ،۲۰۰۳) این عامل در تئوری انتشار نوآوریها به عنوان “سازگاری” شناخته می شود و نتایج تأثیر آن را بر پذیرش تکنولوژی تأیید میکرد .
نمودار ۲-۱۳روابط بین متغیرها در تئوری UTAUT(وینکاتش، ۲۰۰۳)
متغیرهای وابسته این تئوری تقریبا مشابه تمام تئوریهای ارائه شده است و متغیرهای وابسته ” نیت رفتاری” در تئوری فوق تاثیر مستقیم بر متغیر وابسته ” استفاده واقعی از تکنولوژی” دارد. در این تئوری چهار متغیر سن، جنس، تجربه و اختیار در نظر گرفته شده است که تاثیر متغیرهای تعدیل کننده در جدول ۲-۷ خلاصه شده است .
جدول ۲-۷تاثیر متغیرهای تعدیل کننده بر روی متغیرهای وابسته در مدل UTAUT
همانطور که قبلاً ذکر شد مدل پذیرش تکنولوژی در طی سالهای متمادی دچار تعدیلاتی گشته است که مدل تعدیل شده آن توسط کلو پینگ و مک کینی[۱۷۵] در سال ۲۰۰۴ به صورت شکل زیر می باشد (نمودار ۲-۱۴).
نمودار۲-۱۴ مدل تعدیل شده پذیرش تکنولوژی(کلوپینگ و مک کینی، ۲۰۰۴)
با توجه به مطالب بیان شده در مباحث قبل مشاهده شد که مدل پذیرش تکنولوژی در طول زمان تغییرات زیادی را تجربه کرده است، در ادامه به کاربرد آنها در برخی از مشاهدات تجربی و کارهای مطالعاتی انجام شده در بحث بانکداری الکترونیکی اشاره میکنیم و سپس با توجه به مدلها و کارهای انجام شده به معرفی مدل مورد استفاده در پژوهش که تلفیقی از مدل دیویس و پیکارایتن و کارخانه و محمدی است میپردازیم.
۲-۷مطالعات انجام شده در زمینه عوامل موثر بر پذیرش بانکداری الکترونیکی با بهره گرفتن از مدل پذیرش تکنولوژی
۲-۷-۱مطالعه جی وون مون و یانگ گول کیم[۱۷۶] سال ۲۰۰۱-کره جنوبی
محققان در این مقاله معتقدند که اگر چه متغییرهای کاربردی بودن و سهولت کاربری معرفی شده در مدل پذیرش تکنولوژی دیویس؛ از متغیرهای اساسی در تبیین رفتار مصرف کننده هستند ولی برای تمام محیطها و نوآوریهای بسیار متنوع در زمینه فناوری اطلاعات مانند محیط وب کافی به نظر نمیرسند. لذا در این تحقیق با بسط مدل پذیرش تکنولوژی، متغیر جدیدی به نام لذتبخش بودن[۱۷۷] را برای پیش بینی نگرش کاربر معرفی می کنند که می تواند نمایانگر باور درونی[۱۷۸] کاربر برای پذیرش وب باشد. آنها این متغیر را به عنوان ” عامل انگیزشی درونی ” در نظر گرفتند. آنها داده های لازم را از یک نمونه ۱۵۲ نفری از میان دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت در کره جنوبی تهیه و مورد تحلیل قرار دادند. نتایج تحقیق مؤید درستی مدل پذیرش تکنولوژی و فروض تحقیق در محیط وب بود. بر این اساس یافتههای کیم و مون؛ در محیط وب، متغیر احساس سهولت کاربری در مقایسه با متغیر کاربردی بودن، تأثیر بیشتری بر شکل گیری نگرش کاربر دارد. همچنین متغیر احساس لذتبخش بودن (به عنوان یک عامل انگیزش درونی ) نیز نسبت به احساس کاربردی بودن (به عنوان یک عامل انگیزش بیرونی ) تأثیر بیشتری بر شکل گیری نگرش کاربر دارد.
۲-۷-۲مطالعه وانگ[۱۷۹] و همکاران سال ۲۰۰۳-تایوان
وانگ و همکاران در این مقاله علاوه بر دو متغیر سنتی احساس کاربردی و احساس سهولت کاربری که در مدل اولیه دیویس معرفی شده بود؛ متغیر جدید احساس اعتماد را که مؤید دلواپسی کاربران در ارتباط با مسائل مربوط به امنیت و حریم خصوصی در اتخاذ تصمیم برای پذیرش تکنولوژی است؛ را وارد مدل اولیه پذیرش تکنولوژی نموده و به این صورت تعریف می کنند که احساس اعتماد عبارتست از احساس کاربر در ارتباط با قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن سیستم از منظر امنیت و حریم خصوصی. منظور از امنیت، حمایت از اطلاعات و سیستم و جلوگیری از خروج و ورود بدون مجوز یا ناخواسته اطلاعات و داده ها میباشد. به طور کلی احساس اعتماد مشتری نسبت به سیستم شامل اطمینان از انجام مبادلات و حفظ اطلاعات شخصی میباشد.
محققان در ضمن متغیر دیگری که نشان دهنده تفاوتهای فردی میباشد را نیز به نام خوداتکایی رایانهای[۱۸۰] وارد مدل نموده اند که مبین میزان توانایی فرد برای استفاده از رایانه میباشد. بر اساس فروض این تحقیق این متغیر رابطه مثبت با دو متغیر احساس سهولت کاربری و احساس کاربردی بودن و رابطه منفی با متغیر احساس اعتماد دارد. و بدین ترتیب به صورت غیر مستقیم بر قصد رفتاری مشتری برای پذیرش و استفاده از بانکداری الکترونیکی تأثیر می گذارد.
وانگ و همکاران مدل زیر را برای توضیح روابط بین متغیرهای موثر بر تصمیم و رفتار کاربران در پذیرش و استفاده از بانکداری اینترنتی ارائه نمودند. (نمودار۲-۱۵)
نمودار ۲-۱۵روابط بین متغیرها در مدل مورد مطالعه وانگ و همکاران(وانگ، ۲۰۰۳)
در این تحقیق از یک نمونه ۱۲۳ نفری از کاربران به صورت تلفنی مصاحبه به عمل آمد. نتایج حاصله به شدت فروض جدید توسعه یافته را در پیش بینی قصد کاربران برای پذیرش و استفاده از بانکداری اینترنتی را تأیید می کنند.
۲-۷-۳مطالعه تروپیکاراینن[۱۸۱] و همکاران سال ۲۰۰۴- فنلاند
پیکاراینن و همکارانش در این مقاله بر اساس مدل پذیرش تکنولوژی دیویس به بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان بانک در فنلاند پرداختند. آنها با افزودن چهار متغیر جدید به مدل دیویس، مدلی را برای تبیین عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی به شرح نمودار ۲-۱۶ ارائه نموده اند.
نمودار ۲-۱۶روابط بین متغیرها در مدل مورد مطالعه پیکارایتن و همکاران(پیکارایتن، ۲۰۰۴)
برای جمعآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه با مقیاس پنجگزینهای لیکرت[۱۸۲] استفاده شد. از ۴۲۷ پرسشنامه توزیع شده ۲۶۸ مورد پاسخ دریافت شد که نرخ بازگشت ۶۳ درصدی داشته است. بررسی داده ها نشان داد که پنج متغیر اول تأثیر مستقیم بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان فنلاندی دارند و متغیر ششم تأثیر مستقیم بر تصمیم مشتریان نداشته است.
محققان بر این باورند که یافتههای تحقیق در تدوین بهتر استراتژی های بازاریابی و تمرکز بر تبلیغ مزایای بانکداری اینترنتی به منظور جذب و حفظ مشتریان به مدیران بانکی می تواند مفید باشد.
۲-۷-۴مطالعه ادوین چنگ[۱۸۳] و همکاران سال ۲۰۰۶- هنگ کنگ
چنگ و همکاران در این مقاله به بررسی پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان در هنگکنگ پرداختهاند. آنها مدل بسط یافته جدیدی را برای تبیین رفتار مصرف کنندگان ارائه نموده و به آن عنصر جدیدی به نام ” احساس امنیت در محیط وب[۱۸۴]” را اضافه نمودند. همچنین در محیط تجربی توان پیش بینی کنندگی رفتار مشتری در پذیرش بانکداری الکترونیکی را مورد آزمون قرار دادند. برای آزمون، پرسشنامهای را تنظیم و برای نمونه ای تصادفی از مشتریان بانکداری اینترنتی در هنگکنگ ارسال نموده و داده های مربوطه را با بهره گرفتن از روش مدلیابی معادلات ساختاری[۱۸۵] مورد ارزیابی و تحلیل قرار دادند. مدل ارائه شده در این تحقیق در نمودار ۲-۱۷ نشان داده شده است. ابزار جمعآوری داده پرسشنامه بود که برای ۱۰۰۰ نفر از مشتریان بانکی که به صورت تصادفی از کتابچه راهنمای شماره تلفنها انتخاب شده بودند، ارسال و تعداد ۲۱۲ پرسشنامه که ۲۰۳ مورد قابل استفاده بودند، دریافت شدند. نرخ بازگشت حدود ۲۰ درصد بوده است.
نمودار ۲-۱۷ روابط بین متغیرها در مدل مورد مطالعه ادوین چنگ(چنگ، ۲۰۰۶)
بر اساس یافتههای تحقیق، متغیر احساس کاربردی بودن بیشترین تأثیر را بر قصد مشتری برای پذیرش بانکداری اینترنتی دارد. علاوه بر آن، متغیر احساس امنیت در محیط وب هم تأثیر بسیار مستقیمی بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان دارد. لذا با توجه به نتایج تحقیق محققان پیشنهاد می کنند در طراحی و ارائه سیستمهای بانکداری اینترنتی، بیشتر به جنبه های کاربردی و نیازهای مشتریان توجه شود و همچنین پیشنهاد میکنندکه بانکها برای بهبود مشخصههای امنیتی سیستمهای خود تلاش بیشتری نمایند؛ تا بدین وسیله بتوانند در جلب اعتماد و اطمینان خاطر مشتری مبنی بر وجود امنیت در بانکداری اینترنتی برای انجام مبادلات، موفق باشند.
۲-۷-۵ مطالعه راوی[۱۸۶] و همکاران سال ۲۰۰۶ هند
با عنایت به این مطلب که بانکداری اینترنتی کانالهای جدیدی برای تحویل خدمات بانکداری در هند بوده و هم برای تبادل اطلاعات و هم برای مبادلات پولی می تواند استفاده شود، لیکن برخلاف انتظارات اولیه بانکداری اینترنتی مورد اقبال عمومی در هند قرار نگرفته است. محققان با اذعان به این مطلب در این مقاله با بهره گرفتن از مبانی و ادبیات تحقیق در زمینه پذیرش بالاخص متغیرهای معرفی شده در تئوریهای چهارگانه یعنی: ۱- تئوری مدل پذیرش تکنولوژی ۲- تئوری اقدام مستدل ۳- تئوری رفتار سنجیده و ۴- تئوری انتشار نوآوریها به تبیین رفتار مصرف کنندگان و رتبه بندی عوامل مؤثر بر پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی مشتریان بانکی در هند بپردازند.
براساس یافتههای این تحقیق رتبه بندی عوامل مؤثر بدین شرح شده است: ۱- قصد استفاده از بانکداری اینترنتی ۲- باور مشتری ۳- هنجارهای ذهنی ۴- اعتماد به بانک ۵- میل به استفاده ۶- سودمندی ۷- امنیت و ۸- سهولت کاربری.
۲-۷-۶ مطالعه چی شینگ ای یو[۱۸۷] و همکاران سال ۲۰۰۷ هنگ کنگ
در این مقاله از سه زاویه به بررسی وضعیت بانکداری اینترنتی در هنگ کنگ پرداخته شده است : ۱- نرخ فعلی پذیرش بانکداری اینترنتی ۲- تأثیرات متغیرهای احساس کاربردی بودن، احساس سهولت کاربری، و احساس ریسک و ابتکار فردی[۱۸۸] در تکنولوژی اطلاعات و ۳- تاثیرات بالقوه بر فعالیتهای استراتژیک مؤسسات بانکی فعال در بازار هنگ کنگ.
از دید محققان فرض بر این بوده که ابتکار فردی می تواند نقش یک متغیر تعدیلکننده را در قبال متغیرهای پیش بینی کننده و همچنین نتایج احساسات و ادراک مشتری ایفا نماید. متغیر بعدی یعنی احساس ریسک که مربوط به نظرات و دغدغه های مشتری در خصوص مسائل امنیتی است که به رغم محققان یکی از کلیدیترین عوامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی جدید در سطح جامعه میباشد؛ و این ناشی از این واقعیت است که مشتریان در صورت مشکوک بودن به یک سیستم و یا داشتن نگرانیهایی در این خصوص، طبیعتاً تمایلی به استفاده از آن نخواهد داشت. این فروض تئوریک و روابط بین متغیرهای مطرح شده برای پذیرش تکنولوژی را در نمودار ۲-۱۸ میتوان مشاهده کرد.
تجزیه و تحلیل اطلاعات به عنوان مرحله ای علمی، از پایه های اساسی هر پژوهش علمی به شمار می رود که به وسیله آن کلیه فعالیت های پژوهش تا رسیدن به نتیجه، کنترل و هدایت می شوند. در این فصل نیز به توصیف داده های پژوهشی و تجزیه و تحلیل هر یک از فرضیات خواهیم پرداخت.
شاخص های توصیفی متغیرها
به منظور شناخت بهتر ماهیت جامعه ای که در پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است و آشنایی بیشتر با
متغیر های پژوهش، قبل از تجزیه و تحلیل داده های آماری ،لازم است این داده ها توصیف شود. همچنین توصیف آماری داده ها، گامی در جهت تشخیص الگوی حاکم برآن ها و پایه ای برای تبیین روابط بین متغیرهایی است که در پژوهش به کار می رود (خورشیدی و قریشی، ۱۳۸۱، ص۲۵۴).
بنابراین، قبل از این که به آزمون فرضیه های پژوهش پرداخته شود، متغیرهای پژوهش به صورت خلاصه در جدول شماره (۱-۴) مورد بررسی قرار می گیرد. این جدول حاوی شاخص هایی برای توصیف متغیرهای پژوهش می باشد. این شاخص ها شامل شاخص های مرکزی، شاخص های پراکندگی و شاخص های شکل توزیع است.
جدول (۱-۴) (که در ادامه ارائه شده است) نشان می دهد که متغیرهای پژوهش دارای چه ویژگی هایی هستند، سطر اول این جدول بیان می کند که تعداد کلیه داده ها برای تمامی متغیرهای مورد مطالعه برابر با ۸ سال
می باشد و سطر دوم میانگین متغیرهای جمع آوری شده را به تفکیک نشان می دهد، که به عنوان مثال میانگین عملکرد مالی موسسه حسابداری و حسابرسی تدوینکو ۱۱.۱۴ است. سطر پنجم واریانس و پراکندگی متغیر ها را حول میانگین نمایش می دهد که واریانس عملکرد مالی موسسه حسابداری و حسابرسی تدوینکو ۳۹.۶۷
می باشد. سطرهای ششم و هشتم میزان چولگی و کشیدگی داده ها را نسبت به منحنی نرمال زنگوله ای شکل نشان می دهد که در بین متغیرهای پژوهش اهرم مالی با عدد ۷.۰۷۰ دارای بیشترین چولگی به سمت چپ
می باشد و سطر دهم تغییرات بزرگترین و کوچکترین اعداد را به عنوان دامنه تغییرات توصیف می کند.
جدول (۱-۴) شاخص های توصیف کننده متغیرهای تحقیق، شاخص های مرکزی، شاخص های پراکندگی و شاخص های شکل توزیع (آماری)
متغیر ها شاخص ها |
بازده داریی ها | کیوی توبین | اقلامی هزینه فاقد ارزش | بهینه کردن هزینه های ثابت در راستای درآمد ها | بهینه سازی هزینه های غیرثابت | کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی | اندازه شرکت | اهرم مالی شرکت | ریسک غیر سیستماتیک |
تعداد | ۸ | ۸ | ۸ | ۸ | ۸ | ۸ | ۸ | ۸ | ۸ |
میانگین | ۱۱.۱۴ | ۰.۶۹ | ۳۶.۱۸ | ۲.۴۰ | ۳.۷ | ۱.۴۵ | ۶.۳۱ | ۳.۴۵ | ۱۶.۴۷ |
حوزه های یادگیری ماشین[8] و تشخیص الگو[9] در مباحث مرتبط با نظریه ها و الگوریتم های استخراج الگو از داده ها با حوزه KDD به نوعی همپوشانی دارند.عملکردهای داده کاوی در شکل (2-3) نشان داده شده اند :
شکل(2-3)-عملکردهای داده کاوی]1[
دسته بندی : دسته بندی، فرایند یافتن مدلی است که با تشخیص دسته ها یا مفاهیم داده می تواند دسته ناشناخته اشیا دیگر را پیش بینی کند.دسته بندی یک تابع یادگیری است که یک قلم داده را به یکی از دسته های از قبل تعریف شده نگاشت می کند.داده های موجود به دو قسمت آموزش و آزمون تقسیم میشوند.داده های آموزش برای یادگیـری قواعد توسط سیسـتم استفاده میشوند و داده های آزمون برای بررسی دقت دسته بندی و جلوگیری از بیش برازش به کار میروند]1[.
برخی روش های متداول دسته بندی عبارتند از :
-
- درخت تصمیم
-
- دسته بندی بیزی : دارای دو نوع بیز ساده و شبکه های بیزی است.
-
- شبکه عصبی پس انتشار[10]
-
- ماشین های بردار پشتیبان
-
- دسته بندی تلازمی
-
- یادگیرندگان کاهل : نزدیک ترین همسایگان، استدلال مبتنی بر مورد[11].
روش ماشین بردار پشتیبان در این تحقیق مورد توجه است که در ادامه تشریح خواهد شد.
لازم به ذکر است که دسته بندی و خوشه بندی متفاوت هستند.دسته بندی هر جز از داده ها را بر مبنای اختلاف بین داده ها به مجموعه های از پیش تعریف شده دسته ها تصویر می کند.در حالی که خوشه بندی داده ها را به گروه های مختلف(خوشه ها) که از قبل معین نیستند، (براساس مشابهت درون خوشه و تفاوت بیرون خوشه) تقسیم می کند.لذا اگر بخواهیم با بهره گرفتن از مفهوم یادگیری، دسته بندی و خوشه بندی را متمایز کنیم، باید بگوییم دسته بندی یادگیری با نظارت و خوشه بندی یادگیری بدون نظارت است.
2-3 کاربردهای داده کاوی و کشف دانش
در بسیاری از داده ها فنون KDD قابل به کار گرفتن هستند، برای مثال :
-
- اطلاعات کسب و کار
-
- تحلیل داده های بازاریابی و فروش
-
- تشخیص تقلب
-
- تحلیل نتایج آزمایشات فنی
-
- اطلاعات علمی
-
- پایگاه داده های پزشکی
-
- زلزله یابی در زمین شناسی
-
- کنترل و زمان بندی
-
- اطلاعات شخصی
2-4 چالش هایی برای KDD
-
- پایگاه داده بزرگتر
پایگاه داده با صدها فیلد و جدول و اندازه های چند میلیارد بایتی کاملا متداول هستند و استفاده از پایگاه داده ترابایتی معمول می شود.
-
- بعد زیاد
نه تنها اغلب تعداد زیادی رکورد در پایگاه داده ها وجود دارد بلکه تعداد زیادی فیلد ممکن است موجود باشند.بنابراین مساله دارای ابعاد زیادی است
-
- بیش برازش[12]
وقنی الگوریتم به دنبال بهترین پارامترهای یک مدل خاص با بهره گرفتن از مجموعه محدودی داده میگردد، ممکن است داده ها را بیش برازش کند که منجر به عملکرد ضعیف مدل روی داده های آزمون می شود.
-
- داده ها و دانش در حال تغییر
داده های در حال تغییر و بی ثبات[13] ممکن است الگوهای کشف شده قبلی را بیاعتبار کند.
- داده مفقوده و مغشوش