۴-۱۱٫(۱۳۷۵-۱۳۷۴)اولین دوره کاری:معلم ِ تازه کار……………………………………………………….۱۹۱
۴-۱۲٫(۱۳۷۹- ۱۳۷۵)دومین دوره کاری: دوران افول در معلمی………………………………………..۱۹۳
۴-۱۳٫(۱۳۸۳-۱۳۷۹)سومین دوره کاری :مادرِمعلمِ مهربان………………………………………………..۱۹۶
۴-۱۳-۱٫زنِ خانه دار و مادرِمعلم…………………………………………………………..۲۰۱
۴-۱۳-۲٫تاثیر گفتمان مردسالاری بر شکل گیری هویت معلم……………………۲۰۴
۴-۱۳-۳٫فرهنگ سکوت:پیامد گفتمان های اسلامی سازی،معلم به مثابه ماشین آموزش و مردسالاری…………………………………………………………………………..۲۱۴
۴-۱۳۸۸٫۱۴-۱۳۸۳چهارمین دوره کاری :پیوند بین نظر و عمل،ورود به عرصه پژوهش………..۲۲۲
۴-۱۴-۱٫ پیوند بین نظر و عمل…………………………………………………۲۲۲
۴-۱۴-۲٫ورود به عرصه پژوهش……………………………………………….۲۲۵
۴-۱۵٫ ۱۳۸۸ تا کنون:اعتماد به نفس،نگاه ِتأملی و فکورانه به پدیده های تربیتی،رشد تفکر انتقادی………..۲۲۵
فصل پنجم: بحث، نتیجهگیری و پیشنهادها…………………………………………………………………..۲۳۰
۵-۱٫ مقدمه………………………………………………………………………………………………………………..۲۳۱
۵-۲. پاسخ به پرسشهای پژوهش…………………………………………………………………………………۲۳۲
۵-۲-۱٫ پرسش اول :……………………………………………………………………………………….۲۳۲
۵-۲-۲٫ پرسش دوم :………………………………………………………………………………………۲۴۱
۵-۲-۳٫ پرسش سوم :………………………………………………………………………………………۲۶۱
۵-۳٫ نتایج فرعی : تاثیر مهم پژوهش بر شکل گیری هویت حرفه ای پژهشگر…………………….۲۶۶
۵-۴٫ محدودیت ها………………………………………………………………………………………………………۲۷۰
۵-۵٫ پیشنهادها:…………………………………………………………………………………………………………..۲۷۲
منابع فارسی………………………………………………………………………………………………………………..۲۷۳
منابع انگلیسی…………………………………………………………………………………………………………….۲۸۰
پیوست ها…………………………………………………………………………………………………………………..۲۸۸
پیوست الف : (جمع آوری داده ها)……………………………………………………………………۲۹۰
پیوست ب: (پیش نویس مصاحبه روایی تاریخچه زندگی معلمان)………………………..۲۹۷
پیوست ج: (فرم رضایت آگاهانه)………………………………………………………………………۳۰۱
پیوست د:(سوالات مصاحبه )……………………………………………………………………………۳۰۳
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول۱٫ مرور مطالعات مربوط به شکل گیری هویت حرفه ای معلمان………………………………..۲۶
جدول ۲٫ بررسی مطالعات درباره ویژگیهای هویت حرفه ای……………………………………………..۲۸
جدول ۳٫ بررسی مطالعات در باب داستانهایی که معرف هویت حرفه ای هستند…………………..۳۰
جدول ۱٫۴مثالی از ثبت اتفاقی خودمشاهده گری من……………………………………………………….۱۶۷
فهرست تصاویر و نمودارها
عنوان صفحه
شکل۱٫۲دیدگاه اجتماعی یادگیری در عمل…………………………………………………………………….. ۶۰
شکل۱٫۳نمایی از منزل پدری……………………………………………………………………………………..۹۰
شکل ۲٫۳ خلاصه طرح پژوهش……………………………………………………………………………….۱۰۸
شکل۱٫۵ مدل تعاملی شکل گیری هویت حرفه ای…………………………………………………………..۲۳۳
شکل۲٫۵ مدل تعاملی هویت حرفه ای تایتلر و همکاران(۲۰۰۸)………………………………………..۲۳۳
شکل۳٫۵ مدل تعاملی هویت حرفه ای موریسون(۲۰۱۲)…………………………………………………..۲۳۴
نمودار۱٫نمودار روابط خویشاوندی………………………………………………………………………………….۸۹
نمودار۲٫نمودار فرهنگی………………………………………………………………………………………………….۹۲
فصل نخست: کلیات پژوهش
هیچ معلمی، بزرگ متولد نمی شود بلکه اینگونه ساخته می شود. معلمان تازه کار معلمان فاضل و تربیت یافته خواهند شد و معلمان ماهر، معلمانی بزرگ می شوند. این امر تنها با تفکر عمیق درباره تدریس شان و یافتن راههایی برای بهبود آن میسر می شود(آرتزت[۱]، ۲۰۰۲).
۱-۱٫مقدمه
موضوع هویت در رشته های مختلف علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری طی دهه های اخیر قرار گرفته است(کالهون[۲]،۱۹۹۴؛ کانلی و کلندینین۱۹۹۹[۳]،اسفارد و پروساک،[۴]۲۰۰۵ ).حوزه هایی چون جمعیت و ارتباطات و جنبش های آکادمیک و سیاسی با تغییرات جهانی در ابعاد مختلف سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی روبرو شده اند.این تغییرات بر ساخت اجتماعی،اقتصادی و جنسیتی هویت نیز تاثیر گذاشته اند.
تعلیم و تربیت نیز از این جریان رشد و توسعه مستثنی نبوده و طی ۱۵ سال اخیر در سیاست های آموزشی بسیاری از کشورها اصلاحاتی صورت گرفته(دی[۵]،۲۰۰۲،فیش من[۶] ،۲۰۰۲،هامرسلی ۲۰۰۲،لیندبلید و پوپ کوئیتز ۲۰۰۴به نقل از سراید[۷] ،۲۰۰۷) و چالش هایی در زمینه هویت حرفه ای معلمان پدید آمده است (دی،۲۰۰۲).پیش از آن، سیاست گذاران حوزه تعلیم و تربیت در قرن بیستم بدنبال مبنایی معرفتی[۸] برای مدیریت برنامه درسی و تدریس بودند. این نوع دانش قادر به تبیین پیچیدگی های تدریس و تصمیم گیری درباره آن نبود.پژوهشگران نیز به طور معمول به تولید دانش برای مسئولان اداری و کارشناسان و متخصصان بیرونی می پرداختند.آنها نیز از این دانش در طراحی برنامه درسی،متون و کتب درسی،راهنمای معلمان و تعیین قواعدی برای تدریس استفاده می کردند.تصور نظریه قطره چکانی دانش[۹] این بود که معلمان می توانند آنچه را که نیاز به دانستنش دارند ،از این ابزارها و با تبعیت از کتابهای راهنمای معلم و رویه ها و دستورالعمل های طراحی شده،بدست آورند."پنج قانون برای مدیریت کلاس بی نقص”[۱۰] یا “هفت گام تا درسی ایده آل[۱۱]” را می توان نمونه ای از نظریه قطره چکانی دانش برای معلمان دانست(دارلینگ-همند[۱۲]،۱۹۹۶).
جرم اهمیت دارد. حذف عوامل زمینه ساز کودک آزاری نظیر عوامل فردی زیستی- روانی، عوامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی و… تسلط بر وضعیت پیش جنایی و مصون سازی کودک از مورد و هدف قرار گرفتن، از طرق پیشگیری از وقوع این بزه است. تقسیم بندی سه گانه پیشگیری، شامل پیشگیری ابتدایی که شامل سیاستها و طرحهایی برای پیشگیری از شرایط جرم زا است و بر زمینه های اجتماعی و اقتصادی و سیاست عمومی تمرکز دارد، نظیر تأثیر فقر و بیکاری بر وقوع کودک آزاری، پیشگیری ثانویه که افراد و گروه های در معرض خطر را خطاب قرار می دهد و برای این دسته از افراد، مانند کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست و… تدابیری حمایتی اتخاذ می کند. در نهایت پیشگیری ثالث که معطوف به پیشگیری از تکرار جرم در خلال اقدامات فردی برای سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثی نمودن بزهکاران پیشین است.
-
- مقاله پیشگیری از وقوع جرم با رویکرد مددکاری اجتماعیتوسط طلعت الهیاری در سال ۱۳۸۸ در فصلنامه علمی-پژوهشی انتظام اجتماعی به چاپ رسید. وی بیان نمود که، سیاست جنایی و قوانین موجـود مـی توانـد بـه عنـوان اولین عامل مهم در کاهش جرم قلمداد شود به ویژه آنکه بر اساس بند ۵ از اصل ۱۵۶، قوه قضائیه مکلف است برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح افراد مجرم نهادهـایی رادر داخل قوه قضائیه ایجاد کند و در این راستا تلاش خود را بر اقدامات اجتماعی، باز پروری و اصلاح افراد مجرم و سازگار کردن آنان با جامعه متمرکز کند. در واقـع تشریک مساعی قوای سه گانه در امر پیشگیری کارساز است. دومین عامل مهم نهادها و مؤسسات موجود در کشور است که شامل دو دسته: ۱. نهادهای بازپروری و اصلاح افراد مجرم؛ ۲. سایر نهادهـای موجـود از جملـه کلیـه تشکیلات دولتی، خصوصی و مردمی است. با توجه به وضعیت موجود شایسته اسـت که این نهادها مورد بازنگری قرار بگیرند از جمله زندانها، مراکز اصلاح و بـازپروری که چنانچه سیستم آنها به نحوی تغییر کند که به شخصیت فرد مجرم توجه شود و دوره زندگی وی با توجـه بـه نـوع جـرم از نقطـه نظـر روانشناسی، مددکاری اجتماعی، جامعه شناسی، مردم شناسی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به صورت تخصصی مورد اصلاح و بازپروری واقع شود از افزایش تعداد افراد مجرم پیـشگیری می گردد. سومین عامل مهم خود فرد است اگر افراد جامعه از بدوتولد تا جوانی تحـت نظـر نهادهای مرتبط قرار بگیرند در پیشگیری از جرم مؤثر است. پیشنهاد می شود که همه کودکان از بدو تولد تا سن ۶ سالگی از نظر رسـیدگی بـه وضـعیت بهداشـت و سلامت و بهزیستی تحت نظر وزارت بهداشت، درمان و آمـوزش پزشـکی و سـازمان بهزیستی قرار داشته باشـند. ایـن کـار از طریـق برنامـه ریزی واحدهای مددکاری اجتماعی در وزارت بهداشت یا سازمان های تابعه در سطح کشور امکان پذیر اسـت. از سن ۶ سالگی تا ۱۸ سالگی تحت نظر وزارت آموزش و پرورش قرار بگیرنـد و نه فقط از نظر سواد آموزی بلکه از نظر پرورشی هم مورد توجه واقع شوند. این کار از طریق برنامه ریزی دفاتر مشاوره و مددکاری اجتماعی در مدارس سراسر کشور امکان پذیر می باشد. شایسته است در سیستم آموزش و پرورش تغییرمناسب حاصل شود؛ زیرا سیستم فعلی که مبتنی بر قبولی ومردودی است مربوط به یک صد سال گذشته می باشد و دانش آموزان معمولاً بعد از پایان تحصیلات دبیرستانی قادر به اداره امورزندگی خود به طور مستقل نمی باشند. وزارت آموزش و پرورش برای هر دانش آموز مدت ۱۲ سال فرصت دارد تا ذهن دانش آموزان را از آلوده شدن به بزه و عمل خلاف قانون برای هر دوره از زنـدگی دانش آموز کاملاً پاک گرداند. این امرتوسط انجمن اولیا و مربیان با همکاری روان شناسان، مددکاران اجتماعی و مشاوران در مدارس امکان پذیر است. بدون تردید نقش نیروی انتظامی در سطح کشور بسیار با اهمیت و پر رنگ است به ویژه آنکه اخیراً نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با اسـتفاده از نیروهای متخصص از جمله مددکاران اجتماعی که مشکلات خانواده ها را پیگیری می کند فعالیت بسیارچشمگیری داشته است.
۳-سوالات تحقیق
سوالات پژوهش عبارتند از:
سوال اصلی
-
- سازمان بهزیستی چگونه میتواند با ایفای نقش خود در پیشگیری از کودک آزاری، موثر باشد؟
سوالات فرعی
-
- انواع پیشگیری از کودک آزاری توسط سازمان بهزیستی چه میباشند؟
-
- کدام یک از این پیشگیریها به قبل از وقوع جرایم و بزه علیه اطفال بوده است؟
۴- فرضیات تحقیق
با توجه به سوالات مطرح شده می توان فرضیات زیر را بیان نمود:
فرضیه اصلی
-
- به نظر میرسد که سازمان بهزیستی در سال های اخیر با توجه به پیگیری لایحه جدید مربوط به حمایت از کودکان و نوجوانان و راه اندازی دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی (اورژانس اجتماعی۱۲۳) می تواند در جهت پیشگیری از کودک آزاری نقش بسزایی داشته باشد.
فرضیات فرعی
-
- تقسیم بندی سه گانه پیشگیری، شامل پیشگیری ابتدایی که شامل سیاستها و طرحهایی برای پیشگیری از شرایط جرمزا است، پیشگیری ثانویه که افراد و گروه های در معرض خطر را خطاب قرار میدهد و در نهایت پیشگیری ثالث که معطوف به پیشگیری از تکرار جرم در خلال اقدامات فردی برای سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثی نمودن بزهکاران پیشین است.
-
- در این تقسیم بندی پیشگیری ابتدایی و ثانویه درخصوص پیشگیری قبل از وقوع جرم و شناخت علل و عوامل آن مربوط است، این دو نوع پیشگیری در جرم شناسی پیشگیرانه، کاربرد دارد و پیشگیری ثالث نیز پیشگیری کیفری و مربوط به مرحله ی بعد از وقوع جرم است.
۵-اهداف تحقیق
پس از بررسی مسئله تحقیق و بیان فرضیه این پژوهش میتوان گفت که هدف اصلی این محقق در پژوهش پیش رو «بررسی نقش سازمان بهزیستی در راستای پیشگیری از بزه کودک آزاری» میباشد. که به صورت موردی برخی از شقوق آن را بیان خواهیم کرد:
-
- بررسی نقش سازمان بهزیستی در پیشگیری از بزه کودک آزاری
-
- تحلیل و واکاوی انواع کودک آزاری در ایران و جهان
-
- بیان انواع پیشگیری از کودک آزاری توسط سازمان بهزیستی
-
- بررسی و تعیین انواع پیشگیریهای قبل از وقوع جرایم و بزه علیه اطفال.
۶- روش تحقیق
روش تحقیق این پژوهش، روش تحلیلی-توصیفی با بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای می باشد و مشتمل بر مراحل زیر است:
مرحله نخست: گرد آوری مطالب و اطلاعات پایه؛ در یک مطالعه کتابخانهای و اسنادی، پژوهش ها و منابع موجود داخلی و مرتبط با موضوع جمع آوری و طبقه بندی خواهد شد. در ابتدا اطلاعات خام و متغیرهای مورد نیاز شناسایی و اطلاعات پایه و مستندات موجود از طریق مطالعات کتابخانهای و مستندات قبلی و مراجعات سازمانی جمع آوری می گردد.
مرحله دوم: بررسی، تجزیه و تحلیل، تعیین کیفیت و طبقه بندی اطلاعات کسب شده؛ در این مرحله به بررسی کیفیت اطلاعات، بررسی صحت اطلاعات و تفکیک و دسته بندی اطلاعات پرداخته میشود.
مرحله سوم: تحلیل؛ اطلاعات مورد نیاز در رابطه به وسیله مراجعه به کتابها، پایان نامه ها و مقالات ذیربط با روش تحلیلی و توصیفی.
مرحله چهارم: نتیجه گیری و ارائه نتایج برتر؛ در انتهای پژوهش پس از فیش برداری از منابع موجود و جمع آوری به تجزیه و تحلیل مواد قانونی مرتبط پرداخته میشود. که نتایج حاصل از آن در قالب پیشنهاداتی مطرح، تا مورد استفاده سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، محاکم قضایی و سایر دستگاه های مرتبط قرار گیرد.
مرحله پنجم: تهیه و تدوین گزارش نهایی پایان نامه.
۷-ساختار پژوهش
در نظر داریم که این پژوهش را در قالب دو بخش به ترتیب ذیل تهیه و تنظیم نماییم.
در ابتدا کلیاتی را پیرامون موضوع پژوهش بیان می داریم تا با ذهن خواننده با آمادگی بیشتری وارد بحث اصلی نماییم. این کلیات شامل بیان مسئله، سوالات، فرضیه های تحقیق و پیشینه و …..است.
فصل بخش اول: نقش سازمان بهزیستی در پیشگیری کیفری از کودک آزاری
در این بخش قصد داریم به بررسی پیشگیری کیفری از بزه کودک آزاری توسط سازمان بهزیستی بپردازیم. در فصل اول به بررسی پیشگیری کیفری از کودک آزاری پرداخته سپس در فصل دوم به بررسی نقش سازمان بهزیستی در پیشگیری کیفری در مرحله اجرای کیفر پرداخته میشود.
فصل بخش دوم: نقش سازمان بهزیستی در پیشگیری غیرکیفری از کودک آزاری
در این بخش قصد آن داریم که به بررسی نقش سازمان در پیشگیری وضعی و اجتماعی از بزه کودک آزاری بپردازیم. که در قالب دو فصل جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در این تحقیق جهت جمع آوری دادهها، از پرسشنامه استفاده میشود.
برای پرسشنامه ساختار سازمانی از کتاب “سازمان و مدیریت: رویکردی پژوهشی"، پرسشنامه استاندارد مقیمی(مقیمی، ۱۳۸۸) و برای پرسشنامه خلاقیت مدیران از پرسشنامه رندسیپ ایوان سیوچ و ماتسون در کتاب مدیریت و رفتار سازمانی( ایوان اسیوچ و ماتسون،۱۹۷۹ به نقل از ضرغامی و همکاران، ۱۳۹۱) استفاده شده است.
پرسشنامه به عنوان یکی از متداولترین ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی، عبارت است از مجموعهای از پرسش هدفمدار، که با بهرهگیری از مقیاسهای گوناگون، نظر، دیدگاه و بینش یک فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار میدهد (خاکی،۱۳۸۲). در این مطالعه برای جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیات از پرسش نامه استفاده شده است. که از پرسشنامه استاندارد رندسیپ که حاوی ۵۰ سوال بود جهت اندازه گیری متغیر خلاقیت و از پرسشنامه استاندارد رابینز به نقل از مقیمی که حاوی ۱۴ سوال بود جهت اندازه گیری ساختار سازمانی استفاده گردید .جدول ۳-۲ تعداد سوالات پرسشنامه را نشان میدهد:
جدول ۰-۲ تعداد سوالات پرسشنامه
متغیرها | تعداد سؤال | |
ساختار سازمانی | رسمیت | ۵ |
تمرکز | ۴ | |
پیچیدگی | ۵ | |
خلاقیت | ۵۰ |
پاسخ دهندگان بر اساس یک مقیاس پنج درجه ای از نوع لیکرت به سوالات پاسخ گفته که امتیاز این پنج طیف بصورت جدول ۳-۴ میباشد .
جدول ۰-۳ مقیاس لیکرت
کاملا مخالفم | مخالفم | بی تفاوت | موافقم | کاملا موافقم |
۱ | ۲ | ۳ | ۴ | ۵ |
۶-۳روایی[۱۸] (اعتبار ابزار تحقیق)
مقصود از روایی آن است که وسیله ی اندازه گیری به واقع بتواند خصیصه مورد نظر را اندازه بگیرد نه خصیصه ای دیگر را ( هومن ۱۳۸۰ ). مفهوم اعتبار به این پرسش پاسخ میدهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را میسنجد. بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازه گیری نمیتوان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت (سرمد و همکاران، ۱۳۸۵).
با توجه به اینکه از پرسشنامه استاندارد رندسیپ که جهت اندازهگیری متغیر خلاقیت و از پرسشنامه استاندارد رابینز به نقل از جهت اندازه گیری ساختار سازمانی استفاده گردیده است لذا روایی تحقیق حاضر نیازمند روایی سنجی پرسشنامه نمی باشد.
۷-۳پایایی[۱۹] (اعتماد به ابزار اندازه گیری)
منظر شهری ادراکی/ زمینه گرا: متکی بر پارادایم مکان که با افزوده شدن ابعاد جدید همچون معنای اجتماعی- فرهنگی وحس مکان و زمان نقش منظر شهری تا حد” ساختار اجتماعی – فضایی” ارتقا میدهد.
منظر شهری پایدار: متکی بر پارادایم مکان پایدار و با ورود دغدغههای زیست محیطی و ملاحظات مرتبط با توسعه پایدار نقش منظر شهری را تا حد یک “ساختار اجتماعی فضایی پایدار” افزایش میدهد. (گلکار،۱۳۸۷)
۲-۱-۴- سازمان بصری:
در شکلگیری شهر سازمانهای مختلفی از جمله سازمانهای کالبدی ، بصری، عملکردی و ادراکی دخیل هستند. آنچه انسان درک میکند برآیندی از این سازمانهای در هم تنیده میباشد. اگر نظم در سازمان بصری، نظم سازمان فعالیت و عملکرد را تقویت کند و همچنین ارتباط صحیح این سازمان ها را به وجود آورد شهروند نظم اصلی شهر را به معنای اصیل آن درک خواهد کرد. مطالعات سازمان بصری مشتمل بر تشخیص قابلیتها و هویت و کیفیتهای بصری موجود در سطح شهر است. منظور از کیفیتهای بصری ، ارزشهای طبیعی و بصری در سطح شهر است که معرف هویت سیما و منظر و یا هویت میراث فرهنگی شهر میباشد و برای ناظر جذابیت دارد. ( بهزاد فر،۴۵:۱۳۸۶) مطالعات سازمان بصری در سه سطح مطالعه میشود. سطح کلان(سطح کل شهر)، سطح میانی( مقیاس محلهای و منطقۀ شهری) و سطح خرد (فضای شهری). مطالعات بصری در قالب مطالعات منظر کلان ،به بررسی قابلیتهای بررسی سطح شهر میپردازد. در مقیاس میانی به قابلیت ، هویت و خصائص منطقه و در مقیاس خرد به تشخیص هویت کیفیتهای سیمای فضای شهری که سازندۀ هویت شهر است میپردازد.( کامران ذکاوت،۱۳۸۵ )
۲-۲- چارچوب و مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱- مدیریت شهری:
مدیریت عبارت است از فرایند طراحی و نگهداری از محیطی که در آن افراد به صورت گروهی با یکدیگر کار میکنند و اهدف خود را به شیوه موثری محقق میسازند. این تعریف را میتوان برای سکونتگاههای انسانی و شهرها نیز به کار گرفت، زیرا در آنها سازمانهای شهری مختلف در سطوح سازمانی متفاوتی وجود دارند و جهت دستیابی به اهداف سازمانی خود به صورت سلسلهمراتبی (سطوح محلی، منطقه ای و ملی) با یکدیگر تشریک مساعی دارند و در هریک از این سازمان ها افراد برای دستیابی به اهداف ذکر شده با یکدیگر همکاری میکنند، بنابراین مدیریت شهری نه تنها در برگیرنده مدیریت سازمانها و مجموعههای شهری است، بلکه مدیریت امور مرتبط به فرآیندهای توسعه و کارکرد شهری را نیز در سطوح سازمانی مختلف شامل میشود. تعریف دقیقی از مدیریت شهری وجود ندارد و مشخص نیست که این مفهوم یک هدف، فرایند یا ساختار است. در ابتدا این مفهوم به معنای توزیع منابع و بکارگیری قدرت بوده است. در این حالت، مدیریت شهری در واقع فصل مشترکی میان بوروکراسی به عنوان مرجع قانونی توزیع منابع و جامعۀ محتاج این منابع از طریق زیربناها و خدمات تلقی میشد. در این زمان تاکید مدیریت شهری بر امر تصمیمگیری بوده است. در این زمینه، ویلیامز (۱۹۷۸) تلاش کرده تا تعریفی از مدیریت شهری ارائه نماید. از دیدگاه وی مدیریت شهری یک بستر تئوریک یا یک دیدگاه نیست، بلکه چهارچوبی برای بررسی است. او مدیریت شهری را مرتبط با ارتباطات و قدرت، ماهیت شهر و ساختار اقتصادی- اجتماعی آن می داند. ( کاظمیان و همکاران، ۱۳۹۲: ۳۸۳-۳۸۴).
پنج موضوع بسیار مهم مدیریت شهری عبارتند از: تامین اعتبار شهرداریها، مسکن شهری، خدمات و امکانات اصلی، سیستمهای اطلاعات شهری، بخش غیر رسمی شهری و قابلیتهای نهادی شهر شامل نقش شهرداریها. در واقع موضوع اصلی مدیریت شهری عبارت است از: شهر، مناطق شهری و اجتماعی درون شهری و ماموریت آن درک کلان و جامع از فرآیندهای رشد و توسعه اقتصاد شهری، توسعه اجتماعی و زیست محیطی از منظرهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی برای حل مشکلات و ارتقای کیفیت زیستی و توسعه پایدار شهر در سطوح محلی، منطقهای و ملی است. (کاظمیان و همکاران، ۱۳۹۲: ۲۶).
۲-۲-۲- مدیریت بصری شهر :
اگر مدیریت به روش دستیابی به اهداف تعریف شود، آنگاه ابعاد مدیریت بصری شهر را میتوان به فرایند برنامهریزی و طراحی کیفیت بصری، سازماندهی کیفیت بصری، هدایت تحقق کیفیت بصری و نظارت و کنترل بر فرم کالبدی به منظور کمک به ادراک و تجربه قویتر ناظرین در فضا و ایجاد تصویر ذهنی منسجم و پیوسته از شهر در ذهن شهروندان ، در حین عدم کاستن از شگفت انگیزی و راز آمیزی فضا تعریف کرد. برنامهریزی به معنای شناسایی اهداف برای عملیات سازمانی آینده تصمیمگیری در مورد وظایف و استفاده از منابع مورد نیاز جهت رسیدن به اهداف شناسایی شده است.)دفت، ۲۰۱۵: ۵) در این تعریف منظور از برنامهریزی، شناسایی ساختار موجود بصری – کالبدی ، عرضه نقشههای کاری و تعیین اهداف بصری شهر ، چون خاطرهانگیزی خط آسمان شهر است. سازماندهی معمولا از برنامهریزی پیروی میکند و چگونگی تحقق برنامهها را توسط تلاشهای سازمان منعکس می کند. سازماندهی شامل واگذاری وظایف،گروه بندی وظایف در بخشها، واگذاری اختیارات و تخصیص منابع در میان سازمان است( Daft,2010:6 ). که در این تعریف شامل ایجاد و تقویت انتظام حاکم بر عناصر و کیفیت های بصری شهر و ایجاد رابطه متعامل میان عرصههای عمومی شهر و کیفیتهای بصری است. گردآوری منابع و ابزار ، عرضه آموزش به شهروندان و گروههای ذینفع و ذینفوذ، وضع دستورالعملها و قوانین و مشوقها، به موثرترین شیوه برای رسیدن به اهداف مطروحه در زمرۀ اقدامات سازماندهی بصری شهر به شمار می آیند. کنترل و نظارت به معنی بازبینی فعالیتها تعیین آنچه سازمان برای آیندۀ اهدافش هدفگیری کرده و انجام اصلاحات ضروری است(Daft,2010:7 ). منظور از نظارت در این تعریف تاکید بر انعطافپذیری برنامهریزی و سازماندهی و برگشت پذیر بودن و قابلیت انطباق فرایند هدفگذاری با تغییر اوضاع زمانی و همچنین نقد نتایج و پیگیری اقدامات مصوب است، در واقع میتوان مدیریت بصری شهر را زیر مجموعهای از نظام مدیریت کلانشهری دانست که حوزه ی عمل و مداخله آن مسایل کالبدی- بصری شهر و هدف آن ارتقای کیفیت دید و منظر شهری است. (محمدرضا پورجعفر وعلیرضا صادقی،۱۳۸۸). به اعتقاد «کوین لینچ » مورفولوژیهای شهری مدام در حال تغییر و تحول میباشند و خود را با نیاز های جوامع تطبیق میدهند. وظیفه مدیریت بصری شهر آن است که بستر تغییرات را تشخیص دهد ،کنترل نماید و فرایند مطلوب را هدایت کند(ذکاوت،۱۳۸۵). چنانکه برای شخص تازه وارد در شهر یک نظم آشکار و الگویی که پیدرپی درک شود و ارتباطات را عمیقتر و غنیتر سازد ضروری است. (سلیمی،۲۶:۱۳۸۷) بنابراین مدیریت بصری در شهرهای امروزی که مدام در حال تغییر میباشند امری ضروری بوده و میبایست در برنامهریزیهای شهری لحاظ شود.
۲-۲-۲-۱- اﻫﻤﯿﺖ ﻣﺤﯿﻂ ﺑﺼﺮی ﺷﻬﺮ
هنگامیکه خیابانهای شهر زیبا و جالب باشد آن شهر سر زنده و زمانی که خیابانهای شهر زشت و خسته کننده باشد، آن شهر ملال آور به خاطر آورده خواهد شد . اساسا منظر شهری سطح تماس انسان وپدیده شهر است واز اینرو بخش قابل توجهی از دانش ، عواطف و رفتار محیطی شهروندان تحت تاثیر آن شکل میگیرد. اهمیت ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮی ، به عنوان واسطه میان انسان و پدیده شهر به اﻧﺪازهای است که برخی اوقات در تعریف طراحی شهری گفته اند: طراحی شهری، مدیریت منظر شهری (منظر عینی و ذهنی ) است. منظر شهری وسیلهای است که شهر را پدیدار میکند. به عبارت دیگر ترسیمات تجریدی طراحان و معماران (نظیر پلان ، مقاطع و نمای جداره خیابان ها ) تنها در قالب منظر شهری است که تجربه واقعی و انسانی میشود. از طریق این واسطه ، یعنی منظر شهری است که ابعاد غیر کالبدی شهر امکان بروز یافته و تجلی خارجی پیدا مینمایند. شاید بتوان شهر و منظر شهری را متناظرا به “کوه یخ ” و “نوک کوه یخ” تشبیه نمود، چرا که منظر شهری همچون نوک کوچک کوه یخ میتواند نشانهای به بخشهای بزرگتر و ناپیدای شهر باشد. چنین دیدگاهی بر این پیش فرض استوار است که: بحران در منظر شهری نشان دهندۀ، بحران در طراحی شهری و بحران در طراحی شهری نشان دهنده “بحران در فرایند های توسعه و مدیریت شهری” است. . ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻨﻈﺮ شهری را به مثابه ﮔﻮﻧﻪای از “هنر ” بدانیم ،ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ ﻃﯿﻒ ، ﻣﺨﺎﻃﺒﯿﻦ و آﻓﺮﯾﻨﺸﮕﺮان آن گواهی بر اهمیت هنر مزبور خواهد بود. در واقع شهروندان همه روزه زندگی خود را با ورود به گالریهایی به نام خیابان که همچون نمایشگاهی دایمی از مناظر شهری است ،آغاز می کند. اینگونه از تماس با آثار هنری از آن رو ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻋﺎﻣﻪ ، مردم صورت میگیرد، نقش پر اهمیت بصر شهری را در ترویچ فرهنگ هنری و ارتقا ذائقه زیباشناختی شهروندان آشکار میسازد.( گلکار،۲:۲۰۰۳)
همچنین درباره مدیریت بصری دو نکته شایان ذکر است اول این است که طراحی شهری ، صرفا پرداختن به کیفیت های بصری محیط شهری نیست. راه خلاصی یافتن از این سردرگمی درک این نکته است که کیفیتهای بصری یکی از چند کیفیت مکانی محیط مصنوع هستند و باید در بررسیها همراه با دیگر مولفههای مکانی محیط درنظر گرفته شوند. نکته دوم اینکه به دلیل رشد سریع و تحولات اساسی که کلان شهرها در زمینه طراحی شهری دارند به نظر میرسد، که نظم بخشیدن به این تغییرات در مقیاس بزرگتر از کارآمدی بیشتری برخوردار است . بنابراین لزوم استفاده از یک استراتژِی کلان جهت مدیریت و سازماندهی شهر و محتویات با معنای آن از طریق اقدامات طراحی شهر ضروری خواهد بود . ابزاری که برای کنترل فرم بصری در مقیاس کلان به کار میرود «چارچوب مدیریت بصری شهر» به عنوان سند هدایت و راهبری خواهد بود. اما این نکته نیز باید مدنظر قرار گیرد که علیرغم مقیاس کلان این چهارچوب ، لزوم تدقیق آن با سیاستهای خرد و محلی نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است.
همچنین منظر شهری خوب که نتیجه مدیریت بصری موفق است میتواند توان رقابتی شهرها را افزایش دهد. امروزه شهرها در جهان توسعه یافته به صورت شرکتهای رقیب عمل مینمایند. شرکتهایی که تلاش دارند سهم بیشتری از بازار سرمایه ، استعدادهای برجسته و توجه جهانی را به خود اختصاص دهند. در این میان جذب استعدادهای برجسته علمی و هنری ، یا آنچه ریچارد فلوریدا تحت عنوان طبقه خلاق نام نهاده است. دراقتصادهای دانش- محور، امروزین از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحقیقات فلوریدا در مورد شهرهای آمریکا، نشان داده است که شهرهای مزبور براساس شاخصی موسوم به شاخص خلاقیت شهری سهمهای متفاوتی را در تولید دانش و فناوریهای نوین داشتهاند. مطالعات وی نشان داده است، شهرهایی از شاخص خلاقیت بالاتری برخوردار بودهاند که در جذب نخبگان و متخصصین طراز اول (طبقه خلاق) موفقیت بیشتری داشتهاند. از اینرو در میان، شرکتهای بزرگ جهت جذب این طبقه خلاق که معمولا جوانانی با سن سی سال الی چهل سال و ﻓﺎرغ اﻟﺘﺤﺼﯿﻞ ﮔﺮوه ﺧﺎﺻﯽ از دانشگاههای آمریکا میﺑﺎﺷﻨﺪ رﻗﺎﺑﺖ ﺳﺨﺘﯽ در ﺟﺮﯾﺎن اﺳﺖ، ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻣﻮﺟﻮد ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﮐﻪ اﻗﺸﺎر ﺧﻼق ﻣﺰﺑﻮر ﺑﻪ واﺳـﻄﻪ ، ﻣﯿﺰان درآﻣﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪشان، از اﻣﮑﺎن اﻧﺘﺨﺎب ﮔـﺴﺘﺮده ای ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، ﺑﻪ ﺳﮑﻮﻧﺖ و ﮐﺎر در ﺷﻬﺮﻫﺎﯾﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧـﺪ که از تساهل و تسامح اجتماعی فوق العاده و به لحاظ کیفیت های شهری از استانداردهای بالایی برخوردار باشد. در اﯾﻦ ﺟﺎﺳﺖ ﮐﻪ داﻧﺶ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮی و از ﺟﻤﻠﻪ ﻫﻨﺮ ﻣﻨﻈﺮ ﺷﻬﺮی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺑﺰاری ﺟﻬـﺖ ارﺗﻘـﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺤﯿﻂ و جذب اقشار خلاق و نهایتا بالا بردن ﺗﻮان اﻗﺘﺼﺎدی ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﻄﺮح گردیده و اهمیت مییابد . معهذا در سالهای اخیر با بهرهگیری از روشهای مهندسی ارزش ثابت گردیده است که طراحی شهری خوب و منظر شهری خوب میتواند ارزش افزوده مشخص و قابل اندازهگیری اقتصادی ، اجتماعی و محیطی برای پروژه عمرانی و ساختوسازهای شهری به همراه داشته باشد. طبق این تحقیق برای طراحی خوب شهری لزوما نیازی به طراحیهای گرون نیست بلکه باید بین هزینههایی که برای طراحی شهر میشود و منافع بازگشتی از آن تعادل و تناسب برقرار باشد ( ۲۰۰۱:۷۴COBE &DETR,).
۲-۲-۳- رویکرد ها و معیارهای مدیریت بصری:
۲-۲-۳-۱-رویکردها:
به واسطه غیر قابل سنجش بودن جوانب زیباشناختی با معیارهای کمی و مشخص ، یکی از پیچیدهترین و درعین حال ظریفترین چالشهای نظارت بر سیمای شهری ، نحوۀ برخورد با ابعاد زیباشناختی و بصری است که باید در اولین مراحل تنظیم سیاستگذاریهای ساماندهی سیمای شهر در ایران مورد تحلیل جدی قرار گیرد. در واقع کنترل طراحی شکل ظاهری ساختمانها و کیفیت فضاها و مناظر شهری، به عنوان یکی از نخستین ابعاد سیاستهای نظارت بر منظر شهری و بخصوص قضاوت در مورد جوانب زیبایی شناختی طرحهای بخش خصوصی بوسیله بخش عمومی همواره موافقین و مخالفین زیادی در جهان داشته که از زوایای گوناگون به آن پرداختهاند. از اصول اولیه مطالعه مدیریت بصری شهر بررسی معیارها و شاخص های موجود برای مطالعه ابعاد آن یعنی سیما و منظر شهری است، به طور کلی دلایل اصلی شکل گیری مفهوم منظر برای تعریف نوعی نگاه جامع به مسایل مکانی است.( منصوری،مجله منظر شماره ۳:۴).
به همین دلیل در طول چندین دهۀ گذشته واژه منظر دارای کاربرد گستردهای در ادبیات متون مربوط به شهر بوده است. اما در عین حال کاربرد این واژه و تعریف دقیق آن به دلیل نوع نگاه های متفاوتی که در این مورد وجود دارد، نمیتواند آسان باشد. اهمیت منظر و همچنین منظر شهری در این است که بتوان بر اساس نوعی نگاه جامع به شهر آن را هدایت و مدیریت کرد .
جدول(۱)بخشی از رویکردهاى متفاوت نسبت به زیرساختهاى اصلى در منظر شهرى در ادبیات متون علمى را مشخص میکند که اندیشمندان مختلف در حوزه مسایل شهرى از آن یاد کرده اند :
(ﻛﺮﻳﻤـﻰﻣﺸـﺎﻭﺭ، ۱۳۹۰ )
جدول ۲-۱:رویکردهای اصلی در منظر شهری
رویکرد | صاحبنظران | زیرساختهای اصلی در منظر شهری |
کالبدی- تاریخی | Lichfield Carter&Ramley-Coeterier Ipekoglu | ارزش سایت های تاریخی ارزش سکونتگاهای سنتی احترام به ترکیب فضاهای کالبدی |
ادراکی | Nassar | شاخص های ادراکی شامل تنوع (در برابر سادگی و رکود) باز بودن فضاها و طبیعت گرایی تناسب و وضوح |
کالبدی- اقتصادی | Prato | ویژگیهای بیوفیزیکی شرایط اقتصادی و مالی ترجیحات تصمیم گیرندگان |
از دید موریسون[۷] حرفه ای گری، یک مفهوم چند بعدی، و یک واژه ارزشی است که دربرگیرنده انتظارات اجتماعی، مؤسسه ای، تاریخی و زمینه ای است(۵).
انجمن آموزش دندانپزشکی آمریکا[۸] (۲۰۰۹)، حیطه هایی را که در برگیرنده ویژگی های کلی حرفه ای گری در دندانپزشکی هستند برشمرده است که عبارتند از: مهارت، عدالت، صداقت، مسئولیت پذیری، احترام و اشتیاق به خدمت (۶).
بر اساس تعریف فدراسیون اروپایی طب داخلی( ۲۰۰۲ ) حرفه ای گری در تمام زمانها میتواند به عنوان ابزاری تعریف شود که توسط آن پزشکان قرارداد حرفه ای خود با جامعه را به انجام میرسانند. در واقع نقش حرفه ای پزشکان دلالت بر پایبندی آنان به تعهد خود در قبال جامعه از طریق رهبری قوی، قضاوت اخلاقی درست، و عملکرد اخلاقی در طبابت دارد(۱, ۷).
در سال ۲۰۰۲ طی یک پروژه ی مشترک توسط گروهی از پزشکان وابسته به انجمن های مختلف بین المللی از قبیل بورد آمریکایی طب داخلی، کالج آمریکایی پزشکان، و فدراسیون اروپایی طب داخلی یک منشور پزشکی درمورد حرفه ای گرایی طراحی و منتشر گردید. در این راستا پزشکان مزبور طی چاپ مقاله ای سه اصل بنیادین که مشخص کننده حرفه ای گری است را معرفی کردند که عبارت است از: اولویت دادن به بیمار و بهزیستی او، دادن حق تصمیم گیری به بیمار و عدالت اجتماعی. همچنین، ۱۰ سری از مسئولیت هایی که پزشک امروزی بایستی متعهد به آن باشند را ارائه دادند که عبارتند از: دارای شایستگی حرفه ای باشند و بتوانند آن را حفظ کنند، با بیماران صادق باشند، در مورد بیمار رازدار باشند، از برقراری روابط نامناسب با بیماران پرهیز کنند، دانش علمی خود را گسترش دهند، به وظایف خود در قبال حرفه خود به طور کامل عمل کنند، کیفیت مراقبت از بیماران را بهبود بخشند، دسترسی به مراقبت های پزشکی را بهبود بخشند، توزیع عادلانه منابع را ارتقاء دهند، و از طریق مدیریت صحیح تعارض منافع، اطمینان بیماران را جلب کنند(۸).
دیدگاه های مختلف در مورد حرفهایگری
حرفه ای گری شامل برخورداری از ویژگی “درست” یا “مطلوب” است که با ظهور حرفه ها به یک ضرورت تبدیل شده و به عنوان اولویت آموزشی تا به امروز باقی مانده است. تا کنون حرفه سلامتی، منابع و انرژی قابل توجهی در بحث، تعریف، تدریس، ارزیابی و مدل سازی حرفه
ای بودن سرمایه گذاری کرده است(۹-۱۱). در ادامه به ذکر مهمترین دیدگاه های پیرامون تفکر در مورد حرفهایگری میپردازیم.
حرفه ای بودن به عنوان فهرستی از ویژگیها و رفتارها:
در این دیدگاه حرفه ای گری با ویژگی ها و مشخصاتی که یک فرد حرفه ای باید دارا باشد تعریف میشود. تعاریف روشنی از انچه رفتار حرفه ای در بردارد، دارای اهمیتی یکسان با اصول فردی بوده و مشخص کننده درستی هر شغل است که به عنوان حرفه شناخته می شود. از آنجا که اصول اعتماد و درستی افراد حرفه ای در جامعه در راستای عمل به ان شناخته شده است، ویژگی مورد انتظار بزرگتری از سوی جامعه که همان نوع دوستی می باشد، نقش اساسی در تعریف حرفه ای بودن را ایفاء می نماید(۱۲).
حرفه ای بودن با توجه به نقشی که در جامعه ایفاء می کند:
این دیدگاه به جای ویژگی های حرفه ای گری بر نقشی که افراد حرفه ای در جامعه ایفا می کنند تأکید می نماید. با بهره گرفتن از این دیدگاه، تعریف حرفه ای بودن گسترش یافته و در برگیرنده نقش حرفه ای ها در جامعه میباشد. حرفه ای بودن در نقش خود، توجهات را از ویژگی و رفتارهای افراد به نقش کلی افراد حرفه ای جلب می کند. فرض بر این است که افراد حرفه ای گروه ها، بر طبق علائق عمومی رفتار می کنند و به همین دلیل رفتار آنها قانونی است و عملکردهایشان از سوی عموم و بدنه های حرفه ای موشکافی می شود. رفتارهای غیر حرفه ای از سوی هر یک از افراد، تاثیر بدی بر کلیت حرفه دارد و در نهایت منجر به فقدان باور عمومی و احتمالاً لغو و یا محدودیت وضعیت تنظیم شده حرفه از سوی دولت می گردد. بنابراین، مؤسسات حرفه ای به دانشجویان پزشکی که زندگی را وقف استانداردهای عالی و اطاعت صرف از کدهای اخلاقی و رفتار حرفه ای می کنند، علاقه مند می باشند. اگر این امر، موفقیت آمیز صورت بگیرد، علائق عمومی و حرفه فردی و حرفه به عنوان کلیت ظهور می یابند(۱۳).
حرفه ای بودن به عنوان ساختار اجتماعی
طبق این دیدگاه هویت حرفه ای ها به صورت اجتماعی ساخته می شود و از طریق ساختار سازمانی مورد حمایت قرار می گیرد. به عبارتی دیگر طبق این دیدگاه حرفه ای بودن به عنوان وسیله ای که حرفه پزشکی از طریق آن، امتیاز انحصاری خود در مقابل دیگر حرفه های پزشکی را حفظ می نماید تعریف میشود. برای مثال تلاش عینک سازان، پرستاران و غیره در راستای جدا کردن حرفه ی خود از “تحت قلمرو بودن حرفه ی پزشکی” نمونه ای از کاربرد این دیدگاه می باشد. افراد حرفه ای در زمینه های ارائه شده، در واکنش خود به نیازها، رفتار و توجهات خود به برخی از مردم نسبت به دیگران متمایز می باشند، و قدرت خود را برای تعریف قانونمندترین نیازهای جامعه، حفظ می نمایند و بنابراین توجهات و مراقبت های آنها ارزشمند است(۱۴).
این درک از حرفه ای بودن، نگاهی بسیار متفاوت نسبت به عناصر و موارد موجود در آنها به همراه دارد. جامعه شناسان معتقد به این دیدگاه، در راستای درک رفتار حرفه ای، فعالیت هائی انجام میدهند که به اندازه اهداف سیاسی و اقتصادی سازمانهای حرفه ای و سازمان های مراقبت پزشکی و تمرکز بر رفتارهای خاص و ویژگی های فردی، مهم می باشد. علاوه بر این، آنها بر روی چگونگی تجربه کردن حرفه ای بودن، نه تنها توسط خود افراد حرفه ای بلکه توسط بیماران، خانواده های آنها و در مقیاس بزرگتر از سوی دیگر جوامع پزشکی، تمرکز می کنند(۱۵).
حرفه ای بودن به عنوان وسیله ای برای کنترل اجتماعی
تاکید این دیدگاه بر ارتباط بین حرفه ای بودن و موضوعاتی چون قدرت کنترل بی عدالتی های اجتماعی می باشد. برای مثال حرفه ای بودن را وسیله ای برای کنترل “تولید دانش” می دانند این امر از مبحث قسمت قبل فراتر است. در اینجا، “تولید دانش"، توجهات را به سمت توانائی حرفه برای تعریف و کنترل آنچه فرای مفاهیم اساسی گسترده مانند آنچه در برگیرنده سلامتی، بیماری و درمانی می باشد، جلب می کند(۱۴). مهمترین موضوع مورد توجه، آنچه در برگیرنده حرفه ای بودن است نمی باشد، بلکه فردی است که قادر به تصمیم گیری در مورد تعریف و چرائی آن است. به عنوان مثال در دندانپزشکی، ایدئولوژی جنسیتی و ارتباطات رشته در اواخر قرن نوزدهم و بیستم که از سوی رهبران این رشته مورد استفاده قرار گرفته است، نه تنها نقش های حرفه ای و ادعاهای اصولی آنها در مورد امتیاز حرفه ای را تعریف نموده است، بلکه ارتباط دندانپزشکان با بیماران و جامعه را نیز تعیین نموده و شکل بخشیده است. او بر این باور است که ویژگی های فرهنگی مرتبط با طبقه متوسط هر دوره، برای ساخت آنچه به معنای دندانپزشک می باشد، مورد استفاده قرار می گیرد، و مهمتر از آن رسوم طبقه متوسط به طور گسترده در طول قرن بیستم، دست نخورده باقیمانده است.
تهدیدهای متوجه حرفه ای گری در دندانپزشکی
همانطور که قبلاً اشاره گردید، مفهوم اصلی حرفه ای گری، تقدم منفعت بیمار به منافع فردی است. لازمه احراز چنین ویژگی، غلبه بر چالش های دشواری است که کمترین آن ماهیت خود انسان است.
پژوهشهای علوم اجتماعی نشان داده است که انسان ها، مانند سایر موجودات زنده در پی منافع فردی خود هستند. حتی زمانی که افراد تلاش میکنند از چنین ویژگی پرهیز نمایند، قضاوت آنها به طور ناخودآگاه و غیرعمد تحت تأثیر چنین ویژگی قرار میگیرد. برای غلبه بر چنین تمایل درونی، نیاز به تأثیرات قوی اجتماعی است(۱۶). پزشکان و دندانپزشکان معمولاً در ترکیب چنین مانع درونی با نیاز به برآورده کردن انتظارات حرفه ای گری، خود را با شرایطی مملو از اغوا و وسوسه مواجه میبینند. به عنوان مثال، خلوت بودن اتاق معاینه، میزان تفاوت بین قدرت و نفوذ دندانپزشک و بیمار، و تعداد قابل توجهی از موقعیتهای اغواکننده مالی میتواند به عنوان عاملی برای تصمیمات غیرحرفه ای باشد.
علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، یک سری واقعیت های زمان معاصر نیز میتواند به عنوان عوامل تهدید کننده حرفه ای گری محسوب شود. به عنوان مثال، اگر دندانپزشکان قدیمیتر، به دلیل احترام و موقعیت حرفه دندانپزشکی آن را انتخاب می کردند و ترجیح میدادند با این انتخاب خود رئیس خود باشند، چنین انتظاری برای بسیاری ازدندانپزشکان، به دلیل محدودیت های جوامع امروزی بی نتیجه مانده است. به عنوان مثال اجبار برای تطابق با بسیاری از تغییرات بعضاً ناخوشایند، باعث میشود دندانپزشکان احساس کنند انتظاراتی که آنان در بدو ورود به دندانپزشکی داشته اند برآورده نشده است. چنین انتظارات برآورده نشده و ناکامی حاصل از آن موجب ناامیدی شده و در نتیجه پایبندی به تعهدات حرفه ای گری را مشکل میسازد(۱۷). یکی از دیگر تهدیدها به حرفه ای گری، تعارض بین نقش آموزش و مراقبت است. زمانی که دانشجویان توسط اساتید مجبور میشوند که بین نقش یادگیرنده و نقش مراقبت کننده یکی را انتخاب کنند، حرفه ای گری مورد تهدید قرار میگیرد(۱۸).
بیشتر خطاهایی که در حرفه ای گری رخ میدهد و توسط دانشجویان گزارش شده است در۳ دسته قرار میگیرد: تعارض بین آموزش و مراقبت از بیمار، پیشی گرفتن مسئولیت حرفه ای بر توانمندی، و مراقبت از بیمار با کیفیت زیر استاندارد(۱۸).
مانع دیگری که به وسیله دندانپزشکان امروز بر سر راه حرفه ای گری تجربه میشود، ورود تجارت به حرفه دندانپزشکی است. اخلاق دنیای تجارت، تهدید کننده اخلاق حرفه ای گری است(۱۷). حتی با مقایسه واژه هایی که در این دو بکار رفته به آسانی میتوان تفاوت اساسی بین تجارت و پزشکی را متوجه شد. حرفه ای که به جای اطمینان از اینکه افرادی که به آنان خدمت میکند مورد اولویت هستند و بهزیستی آنان حفظ میشود، به موارد دیگری اولویت بدهد، فقط نام حرفه را به دوش میکشد. دندانپزشکان اگر آگاهانه یا ناآگاهانه این دیدگاه را بپذیرند که دندانپزشکی فقط یک شغل است مانند مشاغل دیگر، و بر اساس این دیدگاه عمل کنند در واقع هویت خود به عنوان افراد حرفه ای را دچار خدشه نموده اند. چالشی که دندانپزشکان در محافظت از سیستم های ارزشی حرفه ای گری از قبیل رابطه بین دندانپزشک و بیمار در برابر تجارت با آن مواجه هستند، با خدمتی که تجارت به سیستم مدیریتی دندانپزشکی میکند، روز به روز مشکل تر میشود. تکنیک های تجارت توانسته اند در بهبودی ارائه خدمات پزشکی کمک های شایانی بنمایند اما این کمک ها نمیتواند توجیهی برای جایگزین کردن اخلاق تجارت به جای اخلاق حرفه ای گری باشد(۱۷).
یکی دیگر از تهدیدهای حرفه ای گری، فشار از طرف همکاران است. پایبند بودن همکاران به اصول حرفهایگری میتواند به عنوان عامل تقویت کننده برای سایر همکاران باشد. عکس این حالت هم صادق است. اگر یکی از همکاران بیمارستانی به طور مکرر استاندارهای حرفه ای گری را زیرپا بگذارد، قبح این کار شکسته شده و دیگران وقتی می بینند یک عمل ضد حرفه ای را همه انجام میدهند، آنها هم مانعی برای انجام عمل مشابه نمی بینند.
تأثیر مشابهی میتواند در مورد دانشجویان وجود داشته باشد. تجارب منفی از رفتارهای حرفه ای، استرس های غیر ضروری در محیط های بیمارستانی، و تهدید و تحقیر دانشجویان موارد شایعی هستند که میتوانند عوارضی هم برای دانشجویان و هم برای بیماران به دنبال داشته باشند. نکته اینجاست که زمانی که دانشجویان چنین موارد و مشکلاتی را مطرح نمیکنند، این خطر را خواهد داشت که چنین مواردی را مجاز میدانند و در آینده ممکن است مرتکب رفتارهای غیر حرفه ای شوند(۱۹).
نقش دانشگاه های علوم پزشکی در حفظ و ارتقاء حرفهایگری
با در نظر گرفتن تهدیدهای موجود بر سر راه حرفه ای گری در پزشکی، و لزوم مقابله با این تهدیدها برای حفظ استانداردهای حرفه ای گری، دانشگاه های علوم پزشکی مسئولیت بزرگتری در قبال جامعه به عهده خواهند داشت که اطمینان حاصل کنند نسل آینده دندانپزشکان از توان کافی برای مقابله با این تهدیدات برخوردار هستند. برای مقابله با چنین تهدیداتی دانشکده های دندانپزشکی و موسسات آموزشی باید در سه حیطه کار کنند: بهبود فرایندهای گزینش دانشجویان دندانپزشکی، بهبود آموزش رسمی دانشجویان، پاکسازی محیط های آموزشی از عملکردهای غیر حرفه ای.
بهبود فرایند گزینش دانشجویان دندانپزشکی
با توجه به اینکه عملاً تمام دانشجویانی که به دانشکده دندانپزشکی وارد میشوند به جز موارد نادری، همگی فارغ التحصیل خواهند شد، پذیرش به دانشکده دندانپزشکی معادل خواهد بود با پذیرش به حرفه دندانپزشکی. کمیته های پذیرش دانشجو در کشورهای خارج، و کنکور در کشور ایران، فقط بر جنبه های دانشی افراد برای پذیرش به این رشته تأکید دارند. این که تعداد بسیار کمی از دانشجویان دندانپزشکی در برخورد با حجم وسیع محتوای درسی و امتحانات دوره دندانپزشکی، با مشکل مواجه میشوند، دلیل این است که معیارهای ورود از نظر دانشی مشکلی نداشته است. اما در مقابل، ابزارهای معتبر بسیار کمی برای پیشگویی ظرفیت دانشجویان در ایجاد و تقویت شخصیتی متناسب برای پرداختن به حرفه دندانپزشکی و کسب ویژگی های حرفه ای گری وجود دارد. معدود بودن چنین ابزارهایی، باعث شده است که کمیته های جذب دانشجو درکشورهای دیگر، بر این نکته تأمل کنند که به جای توجه به ویژگیهای غیر شناختی که بیشتر نشان دهنده ظرفیت بالقوه یک دانشجو برای تبدیل شدن به یک “پزشک خوب” است، به ویژگی های شناختی و دانشی تأکید بیش از حد داشته اند. برای پاسخگویی به این مشکل، برخی دانشگاه ها، حداقل نمرهای برای آزمون دانشی که نشان دهنده آمادگی کافی آنان باشد، در نظر میگیرند و سپس تمام متقاضیانی که این حداقل نمره را کسب کرده اند از نظر شخصیتی و ویژگیهای لازم مورد ارزشیابی قرار میدهند. مثال هایی از چنین ارزشیابی عبارتند از بررسی اظهارات شخصی که دانشجو در فرم تقاضانامه خود در قسمت در نظر گرفته شده مرقوم نموده است، استفاده از مصاحبه کنندگان آموزش دیده، و بهره گیری از سناریوهای طراحی شده در حین مصاحبه ها(۲۰).
بهبود آموزش در حرفه ای گری
دانشکده های دندانپزشکی موظف هستند که اطمینان حاصل کنند برنامه های آموزشی طراحی شده آنان، به طور آشکاری در پرورش و ایجاد ویژگی های حرفه ای گری در دانشجویان نقش دارد. به عبارت دیگر، پرورش ویژگی های حرفه ای گری باید جزو اهداف آموزشی دانشکده دندانپزشکی قرار گیرد. در این راستا، نقش حیاتی آموزش اساتید نباید دست کم گرفته شود(۲۱). دانشکده های دندانپزشکی باید آموزش رسمی حرفه ای گری هم در رابطه با ارزش های حرفه ای و هم در رابطه با منطق شناختی حفظ و ارتقای حرفه ای گری را در برنامه درسی خود تلفیق نمایند.
برخی از دانشکده های پزشکی برای جبران کمبود تجارب بالینی دانشجویان در ۲ سال اول، تیم های یادگیری گروه کوچک را در طول برنامه درسی در نظر گرفته اند(۲۲). چنین رویکردی، اساتید را قادر میسازد که اصول یادگیری بزرگسالان را که عبارتند از: پاسخ به نیاز یادگیرندگان، یادگیری با محوریت زندگی، یادگیری خودراهبر، و انعطاف پذیری در قبال سبک های مختلف یادگیری، بکار گیرند. این گروه های کوچک یادگیری به صورت تیپیک به یادگیری ارتباط بین پزشک و بیمار، حساسیت فرهنگی و مهارتهای ارتباطی میپردازند(۱۷).
سایر مثالها در ارتباط با اجراء برنامه درسی آشکار که بر حرفه ای گری تمرکز دارند، عبارتند از: دروسی در تاریخچه دندانپزشکی با تأکید بر تحول در مفهوم حرفه ای گری، بحث های مبتنی بر مورد در گروه های کوچک در مورد رفتارهای حرفه ای و رفتارهای غیرحرفه ای، سمینارهای تحلیلی بر نوشتارهای علوم انسانی، موقعیت هایی که دانشجویان بیماران را در طول تحصیل پیگیری میکنند با تأکید بر ارتباط بین دندانپزشک و بیمار، و موقعیتهایی که دانشجو در فعالیت های اجتماعی که در آن مسئولیت های حرفه ای گری پررنگ است، شرکت میکنند(۲۳).
حذف محیط های یادگیری از رفتارهای غیرحرفه ای
به منظور موفقیت واقعی آموزش دندانپزشکی در گسترش حرفه ای گری، باید ابتدا به اصلاح عملکردهای موجود بپردازد که خود بخش مهمی از مشکل است. دانشکده های دندانپزشکی و موسسات آموزشی باید محیط های یادگیری ایجاد کنند که انعکاس دهنده والاترین ویژگی های دندانپزشکی باشد.
آنچه دانشجویان در سر کلاسهای درس می شنوند، ماندگارترین تأثیر را ندارد بلکه آنچه که در طی تجارب روزمره خود از اساتید، دستیاران و سایر دانشجویان میبینند بر نگرش و درک آنان در مورد انتظارات واقعی از حرفه تأثیر گذار است(۲۴). به عنوان مثال، هر زمان که دانشجویی شاهد این است که استادش به بیمار بی احترامی میکند، رفتار نامناسبی با پرستار دارد، از دستیار خود سوء استفاده میکند، برای یک شرکت خصوصی تبلیغ میکند یا هر نوع رفتار غیر حرفه ای دیگر بروز میدهد، تعهد او به ارزش های دندانپزشکی کمرنگ تر میشود. اساتید و دستیاران باید در قبال هم متعهد شوند که محیط های یادگیری برای پرورش تعالی آکادمیک ایجاد کنند، بالاترین استانداردهای حرفه را بکار گیرند و از ارائه مراقبت با کیفیت و با ایمنی بالا اطمینان حاصل کنند. در واقع دانشکده های دندانپزشکی و کلینیک های آموزشی موظف هستند که محیطی که دانشجویان ودستیاران هویت حرفه ای خود را در آن کسب میکنند انعکاس دهنده بالاترین استانداردهای حرفه باشد. موارد متعددی مانند استفاده از اساتیدی که می توانند به عنوان الگو باشند، حذف تبلیغات شرکت های دارویی از محیط های بیمارستانی، تشویق مواردی از رفتارهای شایسته در بخش های بیمارستان، برگزاری مراسم روپوش سفید و سایر مراسم سمبولیک، میتوانند در ارتقا محیطهای آموزشی مؤثر باشند.
ارزشیابی حرفهایگری
از آنجا که ارتقاء حرفه ای گری یکی از اهداف هر دانشکده دندانپزشکی است، یک عنصر اساسی در این راستا ارزشیابی حرفه ای گری خواهد بود. اگر چه ابزارها و روش های متنوع و مختلفی در مطالعات مختلف برای ارزشیابی حرفه ای گری طراحی و پیشنهاد شده اند(۹, ۲۵). این تنوع و تعداد روش ها نشانگر این است که ارزشیابی حرفه ای گری کار ساده و بی دردسری نیست.
ارزیابی معتبر حرفه ای گری مستلزم ۳ مورد اساسی است که باید مد نظر قرار گیرد. اول اینکه چه چیزی باید مورد ارزشیابی قرار گیرد؟ دوم اینکه، چگونه باید ارزشیابی انجام شود؟ و سوم اینکه اصلاً چرا باید ارزشیابی انجام شود؟(۲۵)
در پاسخ به سؤال اول، ابزارهایی معرفی شده که عناصر مجزایی از حرفه ای گری را مورد ارزیابی قرار میدهند و درمقابل ابزارهایی وجود دارند که حرفه ای گری را به عنوان یک هویت جامع ارزیابی میکنند. در پاسخ به سؤال دوم در مورد چگونگی ارزیابی حرفه ای گری بعضی از محققین نکته اساسی در ارزیابی حرفه ای گری را ارزیابی رفتار میدانند(۹). زیرا حرفهایگری وابسته به زمینه است و از آنجا که وابسته به ارزش هاست با افعال رفتاری راحت تر سنجیده میشود. بنابراین با بهره گرفتن از واژه های مربوط به رفتار به فهم بهتر و واقع بینانه تری از رفتار حرفه ای میتوان دست یافت. در پاسخ به سؤال سوم که در واقع هدف ارزشیابی حرفه ای گری است، باید مشخص نمود که آیا هدف قضاوت در مورد دانشجویان است یا هدایت آنها برای رسیدن به وضع مطلوب.
رویکردهای متعددی در ارزشیابی حرفه ای گری به کار گرفته شده است که مهمترین آنها عبارتند از: ارزشیابی از طریق همکار، آزمون بالینی ساختارمند عینی، مشاهده مستقیم توسط اساتید، گزارش موارد حاد، و پورت فولیو توسط یادگیرندگان که موجب تسهیل روند خود-تاملی دوره ای می شود. در اینجا به شرح مختصری از هرکدام از این رویکردها پرداخته می شود:
ارزشیابی توسط همکار
استفاده از همکاران یا یاران آموزشی چه بدون نام و به صورت محرمانه و چه به صورت آشکار برای ارزشیابی ویژگی های حرفه ای گری میتواند دیدگاه با ارزشی در این راستا فراهم نماید. یاران آموزشی یا همکاران، به طور مکرر با همدیگر به صورت خودکار و از پیش آماده نشده، در تماس بوده و هیچ ارجحیتی بر همدیگر ندارند و در یک سلسله مراتب شغلی قرار دارند. بنابراین به نظر میرسد همکاران نسبت به اساتید در موقعیت مناسب تری جهت مشاهده و ارزشیابی ویژگی های حرفه ای گری باشند. این ویژگی ها از قبیل قبول مسئولیت، برقراری ارتباط مؤثر، احترام به بیماران و سایر همکاران شغلی، و حتی از خودگذشتگی میباشند. این ارتباط بدون سلسله مراتبی (در یک سطح از سلسله مراتب)، در میان همکاران میتواند هم رفتارهای حرفه ای گری را ارتقاء بخشد و هم باعث دادن بازخورد بین همکاران گردد(۲۵).
ارزشیابی از طریق آزمون بالینی ساختارمند عینی[۹]
آزمون آسکی به طور وسیعی در دندانپزشکی به منظور ارزشیابی مهارتهای بالینی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین میتواند به صورت بالقوه برای ارزشیابی حرفه ای گری نیز در نظر گرفته شود. به عنوان مثال استفاده از بیماران استاندارد به منظور شبیه سازی طیفی از سناریوهای بالینی واقعی میتواند دیدگاهی از چگونگی برخورد ارزشیابی شونده در شرایط واقعی برای ما فراهم نماید. اگرچه آزمون های از نوع آسکی که رفتار اخلاقی و حرفهایگری را اندازه گیری میکنند، از پایایی نسبتاً پایینی برخوردار است و برای مقاصد مهم قابل استفاده نیست، ولی این آزمونها برای ارائه بازخورد از نوع تکوینی مناسب هستند. آزمون آسکی همچنین برای شبیه سازی چالشهای حرفهایگری در بالین مناسب هستند تا دانشجویان را نسبت به موقعیتهای دشواری که با آن مواجه میشوند حساسیتزدایی کنند(۲۶).
ارزشیابی حرفه ای گری در مقیاس کوچک[۱۰]
P-mex رویکرد جدیدی است برای ارزشیابی حرفه ایگری در دانشکده پزشکی و دوره های دستیاری. این ابزار بر اساس تست ارزشیابی بالینی در مقیاس کوچک طراحی شده است و برای اولین بار توسط پژوهشگران دانشگاه مک گیل کانادا و دانشکده پزشکی دانشگاه تورنتو طراحی و استفاده گردید. به نظر می رسد این ابزار، برای ارزشیابی تکوینی حرفهایگری در زمینههای مختلف پزشکی بالینی قابل استفاده است(۲۷). این ابزار شامل ۲۱ رفتار خاص حرفهایگری است و ت وسط یک مشاهدهگر آموزش دیده بعد از ۱۵ تا ۲۰ مشاهده عملکرد فرد ارزشیابی شونده تکمیل میشود. مثالهایی از رفتار بالینی که در این ابزار آمده است عبارتند از: “به بیمار مانند یک انسان نگاه میکرد"، “حریم خصوصی بیمار را رعایت میکرد"، “از سخنان بی ادبانه پرهیز میکرد". ساده بودن این ابزار امکان دادن بازخورد سریع را فراهم میسازد. از طرف دیگر این ابزار میزان آگاهی و هوشیاری اساتیدی که این ابزار را بکار میگیرند در مورد ویژگیهای حرفهایگری خودشان افزایش میدهد(۲۷).
ارزشیابی از طریق خود ارزیابی[۱۱]
تا کنون پرسشنامه های متعددی جهت بررسی حرفهایگری به شیوهی خود ارزیابی ابداع گشته است. از جمله ابزار [۱۲]ADEA که توسط اتحادیه آموزش دندانپزشکی آمریکا در سال ۲۰۰۹ به شکل اعلامیهای در مجله آموزش دندانپزشکی منتشر گردید و هدف آن کمک به درک و تعریف مفهوم حرفهایگری است به گونهای که بتوان آن را ارزیابی نمود.
طبق این ابزار شش معیاری که حرفهایگری را در دندانپزشکی تعریف میکند عبارتند از:
صلاحیت: به دست آوردن و حفظ کردن بالاترین سطح دانش، توانایی تکنیکی، و رفتار حرفه ای ضروری جهت توسعه ی مراقبتهای کلینیکی از بیماران و نیز جهت عملکرد موثر در محیط آموزشی دندانپزشکی.
صلاحیت شامل موارد زیر میباشد: دانش بهداشت و سلامت دهان، تعهد همیشگی برای حفظ مهارت و دانش، توسعه توانایی ایجاد روابط موثر با بیماران ، دوستان، همکاران و سایر حرفه ها، شناخت محدودههای مهارت و دانش خود، شناخت و عمل بر حسب نیاز به همکاری با دوستان، همکاران، حرفه های متعهد و سایر حرفه های مرتبط با سلامت. این مفهوم همچنین شامل شناخت نیاز به دانش جدید و فراگرفتن عملکرد مبتنی بر شواهد میباشد.
عدالت: به معنای انسجام و منصف بودن در روابط خود با دیگران.
عدالت شامل موارد زیر می باشد: بررسی چگونگی توزیع مسئولیتها و منافع ، تمایل به در نظر گرفتن کلیه افراد به صورت یکسان، اطمینان از عدالت با وجود بدست آمدن نتایج متفاوت، شفافیت در عملکرد، خلق عدالت، اطمینان و سیستم ارزیابی بدون سوگیری، و تلاش جهت دسترسی به خدمات برای جمعیت مستضعف
صداقت: راستگو بودن و همخوانی بین ارزشها، صحبتها و عملکرد فرد.
صداقت شامل موارد زیر می باشد: همخوانی بین صحبت و عمل. ارائه صادقانه ی دانش، مهارت، تواناییها و دستاوردها، تمایل به خودآزمایی و خودپایی، تمایل به پذیرفتن اشتباهات ، توسعه ی بینش اخلاقی و مهارتهای استدلال یابی اخلاقی، تلاش مداوم و صادقانه جهت بالا بردن سطح پیامدهای قابل انتظار ، و تمایل به پذیرفتن سختی ها در مواجهه با اخلاقیات
مسئولیت پذیری: پاسخگو بودن در برابر عملکرد خود و شناخت وظایف خاص خود به دیگران و عمل بر حسب آن حین پیوستن به یک حرفه