هویت (۲۰۰۴) می گوید که موضوع مدیریت دانش پیوند مردم به مردم و مردم به اطلاعات برای خلق مزیت رقابتی است نمودار مقابل تئوری مدیریت دانش جامعه گرا را نشان می دهد تقاطع پیوندها جایی است که خلاقیت و نوآوری به وجود می آید و منجر به خلق مزیت رقابتی می شود این پیوندها و تکامل آنها را “هویت” تحت عنوان تئوری مدیریت دانش جامعه گرا می نامد و در توضیح این تئوری می گوید که اکثر سازمان ها از طرف مشتریان ، رقبا ، سرمایه گذاران، تحت فشار هستند و با جهانی شدن تجارت هیچ سازمانی از این فشارها در امان نیست و با توجه به این که مدیریت دانش مزیتی رقابتی ایجاد می کند ضروری است که کار افراد در تعامل با هم باشد چون مدیریت دانش یک رویکرد کل نگر و همه جانبه است و دستیابی به دانش برون سازمانی برای مدیریت دانش حائز اهمیت است.(ابطحی ،۴۱ :۱۳۸۵)
……. نمودار ۲-۹-پیوند بین مردم و دانش
(اقتباس از ابطحی،۱۳۸۵ :۴۱)
اعمال قدرت دانش سازمانی ،اعلام بصیرت های سازمان و وجود رهبر متفکری است که در تولید و کاربرد دانش به آن بصیرت ها متکی باشد .برای این که مدیریت دانش مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند ضروری است که کار افراد در تعامل با هم باشد چون مدیریت دانش یک رویکرد کل نگر و همه جانبه است بصیرت کل نگرانه شامل خلق رسالت ،استراتژی وساختارهای لازم برای مدیریت دانش است و ایجاد هنجارهای فرهنگی ،اعتماد ،سهیم سازی هدف های مشترک و اشتیاق زیادی برای یادگیری که بر تمام جوانب سازمان نفوذ دارد .همچنین این رویکرد مستلزم توجه به سهام داران است نه فقط به این علت که ارزش سهام خود را در اختیار سازمان می گذارند بلکه به خاطر این که سرمایه انسانی خود را برای موفقیت سازمان در معرض خطر قرارمی دهند با اعمال نفوذ ودانش سازمانی مدیران باعث می شوند که حداکثرسرمایه به سازمان برگشت داده شود.(عدلی ، ۶۵ :۱۳۸۵)
کاکی ها را و سورنسون[۴۹] (۲۰۰۱) می گوید دانش در بافت سازمانی از طریق ارتباطات پیچیده و پویا بین بازیگران ، سازمان ها و محیط های اجتماعی خلق می شود و در اثر تبادل اجتماعی و عمل دانش خلق می شود(عدلی، ۱۳۸۵: ۶۸)
ایستر بای- اسمیت[۵۰](۲۰۰۰) به طور مجزا بیان نموده اند که خلق دانش نتیجهْ پژوهش مفید و با عمل"دانستن"سازگار و هماهنگ است در مجموع ،این اظهارات بر اهمیت اعضای سازمان در خلق دانش تأکید دارند و می گویند که در صورت گسترش ارتباطات در سازمان ،دانش جدید به وجود می آید و اگر افراد وارد این فرایندهای ارتباطی نشوند دانش جدید خلق نمی شود .پیامد این مجموعه را اظهارات اسمیت (۲۰۰۳) این گونه بیان می کند ،مدیریت دانش اساساً دربارهْ انتقال پیام به گونه ای است که کاربر قادر به درک و کاربرد معنای انتقال یافته باشد .بنابراین مدیریت دانش یک سیستم ارتباطی است و به طور منطقی باید تحت تأثیر ساختار اجتماعی سازمان قرار گیرد.(عدلی، ۶۹:۱۳۸۴)
چرچمن – نوناکا وتاکه اوچی[۵۱] (۲۰۰۰) اظهار می کنند تصور دانش به عنوان مجموعه اطلاعات ،ربودن مفهوم از همهْ زندگی آن است .دانش بر خلاف اطلاعات ریشه در اعتقادات و تعهدات داشته و در بافت ذهنی کاربر قرار دارد و بر اساس آن عمل می کند .فقط انسان است که می تواند در خلق دانش نقش مرکزی به عهده داشته باشد و کامپیوترها صرفاً ابزاری با توانایی پردازش شگرف هستند.
رامپرسد[۵۲] (۲۰۰۲) دانش را تابعی از اطلاعات ، فرهنگ ، مهارت ها بیان می کند و به شکل زیر نمایش می دهد. (مهارت ها ، فرهنگ ، اطلاعات ) تابع = دانش(عدلی ، ۹ :۱۳۸۴)
گاندر و متس[۵۳] (۲۰۰۲) یکی از ویژگی های عملی دانش را گفتگو می داند قرن ها ،کتاب وظیفه انتقال دانش را بر عهده داشت کتاب و سایر وسایل چاپی احتمالاً در خصوص انتقال دانش صریح توانمند هستند اما در زمینهْ دانش تلویحی و مستتر نیاز به برقراری ارتباط ،در اشکال رسمی- غیر رسمی- است ،تعامل اجتماعی و گفت و شنود برای خلق دانش و تفسیر واگرای اطلاعات الزامی است.(عدلی، ۱۳۸۴: ۱۲)
یکی از زیر ساخت های مدیریت دانش زیر ساخت انسانی – اجتماعی است که دارای دو مؤلفه مهم می باشد یکی از آنها فرهنگ و ارزش های جمعی است که مسیر دانش را هدایت می کند و امتیاز دسترسی به دانش را مشخص می کند و مؤلفهْ دیگر اعتماد است پهنای زیر ساخت انسانی ،اعتماد بین افراد درون سازمان – مدیریت و کارکنان – است زیر ساخت انسانی مستلزم سرمایه گذاری در افراد است برای خلق فرهنگ و ایجاد اعتماد باید سرمایه گذاری کرد سرمایه گذاری به منظور خلق محیطی که اعضای آن حاضر به سهیم سازی دانش خود با دیگر اعضای سازمان باشد خلق محیطی که زایش دانش را به حداکثر برساند، تمایل به نوآوری را ترویج دهد و محیط های بدون ترس و سرشار از اعتماد ایجاد نماید.(عدلی ۱۳۸۴: ۲۲۷)
و بر طبق نظر صاحب نظران سرمایهْ اجتماعی یکی از شاخص های این سرمایه اجتماعی یکی از شاخص های این سرمایه اعتماد می باشد و در رابطه با نقش اعتماد در ایجاد و توزیع دانش پیترسن و پاول فلت[۵۴] در سال ۲۰۰۲ تحقیقی انجام داده و دریافتند که وجود اعتماد برای موفقیت در ایجاد دانش ،حیاتی و حتی مهمترین عنصر این موفقیت است و در خصوص توزیع دانش خود نمایی می کند و آنها معتقدند اگر جو اعتماد بر سازمان حاکم نباشد دانش خود را در اختیار دیگران نخواهند گذاشت (پیترس و پاول فلت به نقل از ابطحی ،۲۰۰۲ : ۱۵)
بات[۵۵](۲۰۰۱) نیز استدلال می کند که توزیع دانش در سطح مختلف سازمان منوط به وجود اعتماد است . نمودار۲-۱۰ اعتماد و مدیریت دانش
مدیران عالی
مدیران میانی
مدیران عملیاتی
اعتماد اعتماد
اعتماد
(اقتباس از ابطحی ،۹۳:۱۳۸۵ )
در محیط های فراپیچیده و فرآشوب امروزی ،تکنولوژی اطلاعاتی به دلیل ماهیت ایستای آن ،توانایی پاسخگویی به تغییرات گسسته و بنیانی را ندارند و به سیستم های طبیعی و انعکاسی آن نیاز دارد .سیستم های انسانی به دلیل توانایی شناخت و خود انطباقی مناسب سناریوی فعلی جهان هستند با نگاه به تاریخ علم مدیریت در می یابیم در هر دوره به دلیل ماهیت کار،مدیریت منابع خاصی بر سازمان ها حاکم بوده است ،در قبل از مدرنیسم و مدرنیسم با توجه به محدودیت منابع مادی ، زمین ،سرمایه و نیروی فیزیکی کار وسیطرهْ رویکرد انرژی محور ،مدیریت منابع مادی وعلمی جریان داشت در پست مدرنیسم به دلیل ضرورت توجه به توانایی منحصر بشری - دانش آفرینی و خلق معنا – و دو رویکرد منبع محور ،عملکرد محور مدیریت دانش مورد توجه صاحب نظران مدیریت قرارگرفت .و ماهیت سازمان ها حداقل در دو زمینه مهم تغییر کرده است .از طرفی کار دانش جایگزین کار فیزیکی شده است و از طرف دیگر کارگران دانش در محیط های کامپیوتری غرق شده اند. این واقعیت به طور شگرفی روش های اداره ،یادگیری ،ارائه دانش ، تعامل ،حل مسائل وعمل را تغییر داده است .و در دنیای جهانی شدهْ امروز جوامع و سازمان ها در صدد کسب مزیت رقابتی پایدار هستند ،در این شرایط سازمان هایی موفق هستند که ،آن چه را مشتریان آنها می خواهند و نیاز دارند ،شناسایی کنند و خود را با خواسته های آنها وفق دهند.(عدلی،۱۳۸۴ :۹۰)
۲-۱-۱۹- چگونگی زوال سرمایهْ اجتماعی
در اوج شکوفایی “نظریهْ نوگرایی"در دههْ ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ این تبدیل ارزش از سنتی به مدرن ،از اجباری به اختیاری ،از رکود به پیشرفت عمدتاً به عنوان گذاری دشوار اما مثبت و ضروری تعبیر می شد که جوامع قبل از پا گرفتن هنجارهای آراسته و منظم آمریکای معاصر،برگرد آن استقرارمی یافتند مشکل این بود که ارزش ها هیچ گاه از رشد و تکامل باز نایستاد به نظر می رسید که تغییر جهت به سوی جامعهْ فراصنعتی که در دههْ ۱۹۶۰ شکل می گرفت با مجموعهْ جدیدی از هنجارها همراه گردید و به ویژه با اضمحلال خانوادهْ هسته ای و ظهور اشکال گوناگون انحرافات اجتماعی.
مدرنیت می خواهد جامعه ای مبتنی بر قرار داد اجتماعی رسمی و مشتمل بر افراد خرد ورزی را که گرد هم آمده و به عنوان نوع بشر از حقوق طبیعی خود حراست می کنند را جانشین جامعه ای کند که بر پایه سنت ،مذهب ،نژاد یا فرهنگ استوار است .جوامع مدرن به جای آن که در صدد باشندکه اخلاق اعضایشان را ،بهبود بخشند ،در صدد جستجوی تأسیس نهادهایی همچون حکومت متکی بر قانون اساسی و مبادلهْ مبتنی بر بازار آزاد هستند تا رفتار اعضای خود را نظامند نمایند و اندیشمندان محافظه کاری از جمله “بورک” “دومیستر” از همان آغاز عصر روشن گری استدلال نمودند که چنان اجتماعی بدون تضمین های متعالی که مذهب مطرح می سازد نمی تواند کارایی داشته باشد جوامع مدرن بدون دلبستگی هایی که بر منطق تکیه داشته باشند و وفاداری ها وسرانجام ،انجام وظایف غیرعقلایی که از دل فرهنگ و سنت تاریخی بیرون می آید از پایه فرو خواهد ریخت.
جوامع مدرن که بر مبنای اصول روشنگری یعنی دموکراسی قانونی در حوزهْ سیاسی و بازار آزاد نظام سرمایه داری استوار شده است تنها به این علت توفیق یافته اند که قادر به زنده نگه داشتن سرمایه اجتماعی انباشته شده قرون متمادی شده بودند(فوکومایا، ۱۳۸۵: ۱۴ – ۱۵).
هنجارهای اجتماعی در طول تاریخ بشریت ،همواره در معرض تغییر و تحول بوده است و در مورد جوامع ای که صنعتی شدن و نوسازی اقتصادی را تجربه نموده اند درصد تغییرات (هنجارهای اجتماعی) همزمان با شروع روند فوق بالاتر رفته است .تغییر هنجارها در جهان صنعتی در طول سه دهه تقریباً از سال ۱۹۶۵-۱۹۹۵ بسیار پر شتاب و چشمگیر بوده است .میزان افزایش در بسیاری از شاخص های اجتماعی آن چنان زیاد بوده است که باید سراسر این دوره را با عنوان “فروپاشی بزرگ” در الگوی اولیهْ زندگی اجتماعی مشخص نمود .نخستین تغییری که روی داده است ،عبارت است از زوال خانواده و این زوال با مجموعهْ کاملی از دگرگونی در هنجارها یا پیامدهای اجتماعی از جمله جرم ،جنایت ،فقرو…موفقیت تحصیلی و نهایتاً مشارکت مدنی که مدنظر پوتنام است ارتباط دارد.
و دلایل این زوال بسیار پیچیده است و از تأثیر متقابل دگرگونی های اقتصادی و فنی ،هنجارها و ارزش های معینی سرچشمه می گیرد.این واقعیت از سوی همگان پذیرفته شده است که الگوهای آمریکای شمالی حالت استثنایی دارد و به طور قابل توجهی با الگوهای اجتماعی دیگر کشورهای صنعتی متفاوت است در ایالات متحده بیشتر بر فرد گرایی تأکید شده است و دولت نقش کمتری داشته و درمقایسه با کشورهای اروپایی خصوصاً اروپای شمالی میزان کجروی بیشتری داشته است بسیاری از ناظران آمریکایی فروپاشی خانواده هسته ای را مخصوصاً به عوامل فرهنگی آمریکا از جمله فرهنگ ستیزی در میان جوانان ،وبحران اقتدار گرایی نهادهای آمریکایی منسوب می دانند (فوکومایا ، ۱۳۸۵ : ۲۱-۲۴)
این عقیده که تغییرات عظیم درهنجارهای خانواده به واسطهْ محرومیت اقتصادی در کشوری به وجود آمده است که ثروتمندتر از هر کشوری در طول تاریخ است قابل تأمل و تعمق است تغییر در هنجار مربوط به خانواده ریشه در تغییر ارزش دارد ،ولذا در تغییرات گسترده تر فرهنگ تجسم می یابد . و به عبارتی این تغییرات ارزشی به نوبهْ خود به وسیلهْ انگیزه ها و فن آوری اقتصادی شکل می گیرند که ،مهمترین آن ها نسبت تغییر یافتن درآمد مردان در قیاس با در آمد زنان در اکثر جوامع فراصنعتی و کنترل موالید است. (فوکومایا ،۱۳۸۵ : ۴۵)
“پوتنام ” یکی از دانشمندان حوزهْ علوم اجتماعی ،چهار عامل را برای زوال سرمایهْ اجتماعی معرفی می نماید و به اعتقاد ایشان ،درگیری های شغلی ،تلویزیون ،ماهواره ،شهرهای بزرگ تغییرنسل ازعوامل عمدهْ زوال سرمایهْ اجتماعی درجوامع انسانی می باشد پوتنام معتقد است جامعه ای که انسان ها در آن ،درگیرمسائل شغلی و کاری خود هستند و فرصت استراحت و اندیشیدن وتفریح را نداشته باشند و تمام دغدغهْ آنان کار وکسب درآمد باشد ،بی تردید ،روابط اجتماعی و مدنی در آن جامعه کاهش یافته واعتماد بین آنان ،تضعیف خواهد شد.
همچنین استفادهْ نادرست از تلویزیون ،ماهواره موجب گسست وتضاد فرهنگی می شود وسبب می گردد تا انسان ها و جوامع ضمن آن که فرهنگ غالب خود را رها نموده ،توان جایگزینی فرهنگ مناسب را نداشته ،در نتیجه هنجارهای فرهنگی نیز کمرنگ شده وموجبات شکاف اجتماعی و از بین رفتن روابط و شبکه های اجتماعی و مدنی می شود .شکل گیری شهرهای بزرگ موجب تبدیل خانوادهای گسترده به هسته ای شده ،ارتباطات اجتماعی کمرنگ شده و عصبیت درآن تضعیف می شود و سبب می گردد اساساً افراد به فکر همدیگر نبوده وگروه های انسانی شکل نگیرد ،واین همه سبب از بین رفتن شبکه های اجتماعی و روابط بین افراد می شود و خود عاملی است برای به وجود آمدن جو بدبینی وفضای عدم اعتماد و در نهایت پوتنام معتقد است ،تغییرنسل ها ،سبب می شود تا زبان مشترک بین گروه های مختلف بین نسلی وجود نداشته باشد و درک مشترک دربارهْ مسائل جامعه به وجود نیاید و در نتیجه ازظرفیت های نسل های مختلف برای حل مشکلات جامعه استفاده نگردد.(جان فیلد، ۲۰۰۴: ۹۸)
دو عامل سیاست زدگی نظام بورکراسی و به هم تنیدگی منابع طبقات اجتماعی ،سبب فرو پاشی نظام های اجتماعی وافت و افول سرمایه اجتماعی درجامعه خواهد شد .جامعه ای که نظام بورکراسی سیاست زده باشد و هرگونه رفتار و تصمیمی درآن به جای آن که مبتنی برشاخص های حرفه ای باشد ،بر مفروضات سیاسی و ملاحظات گروه های سیاسی پی نفع ،بنا نهاده باشد و به جای آن که نفع مردم در رفتار بورکراتیک لحاظ شود ،نفع باندها و جریان های سیاسی در اولویت قرار می گیرد در چنین جامعه ای مردم ازنظام بورکراتیک و نیز نظام سیاسی ،سلب اعتماد نموده و اکره همکاری را با چنین دستگاهی را خواهند داشت در نتیجه شاهد افت اعتماد ،کاهش مشارکت مدنی و اجتماعی ودر نهایت افول سرمایه اجتماعی خواهیم شد و تنیدگی منابع طبقات اجتماعی (قدرت ،ثروت ،منزلت) عامل دیگری برای کاهش سرمایه اجتماعی است .در جامعه ای که قدرتمندان و ثروتمندان به دنبال کسب درجات و هردو به دنبال کسب منزلت باشند درچنین جامعه ای فاصلهْ طبقاتی زیاد شده و تودهْ مردم از طبقات ضعیف وگروهی خاص ازطبقات بالاخواهند بود و شکاف طبقاتی عاملی برای بدبینی و بی اعتمادی بین مردم خواهد بود و در نهایت سبب افول سرمایه اجتماعی می شود.
افت و زوال سرمایه اجتماعی ازطریق عوامل یادشده ،سبب می شود تا جامعه از درون تهی شده ،وبحران هویت درآن جامعه شکل گیرد از این رو تقویت اعتماد ،روابط اجتماعی ،مشارکت مدنی وحمایت اجتماعی ،ضرورت حتمی برای ساختار دهی مناسب به منظور دستیابی به توسعه خواهد بود .برای مثال مالیات دهنده در تلاش است تا حداقل مالیات را پرداخت نماید ومالیات گیرنده نیزدرتلاش خواهد بود که مالیات های وضع شده را با روش های غیررسمی دریافت نموده ودرعمل بردرآمد دولت به منظور بهبود و بازسازی جامعه ،افزوده نشود .و این جاست که گفته می شود سرمایه اجتماعی عامل مهم توسعهْ جوامع امروزی می باشد(قلی پور،۱۳۸۷)
۲-۱-۲۰ مزایای سرمایه اجتماعی
بر طبق تحقیقات انجام شده منافع سرمایه اجتماعی را میتوان به سه قسمت منافع شخصی و منافع گروهی و منافع سازمانی تقسیم نمود.
همچنین بنا به عقیده لینا و وان بورن، سرمایه اجتماعی از چهار طریق، منجر به پیامدهای سودمند میگردد:
سرمایه اجتماعی به منزله یک مجوز برای تعهد فردی وقتی سرمایه اجتماعی سازمان، بالا است، افراد برای صرف نظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدفهای بلند مدت سازمانی، مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر که افراد معتقد باشند که تلاشهایشان برای موفقیت کل سازمان، ضروری است، احتمال بیشتری وجود تا به انجام کارهایی بپردازند که از نظر سازمان و اعضای سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آنها را برآورده میسازد، کاهش مییابد.
سرمایه اجتماعی به منزله تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف پذیر
سرمایه اجتماعی میتواند به ایجاد انعطاف پذیری در طرق انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تاکید بر هویت و عمل جمعی و اتکا بر اعتماد ایجاد شده، به جای نظارت رسمی و مشوقهای اقتصادی، قابلیت انطباق و اثر بخشی وظایف کاری انعطاف پذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل می کند.
راه دیگری که سرمایه اجتماعی سازمانی ممکن است برای انجام اعمال و کارها به طرق انعطاف پذیر، موثر باشد از طریق ایجاد دورانهای تصدی شغلی طولانی تر و اعتماد بیشتر است که اغلب در سازمانهایی که از نظر سرمایه اجتماعی قوی هستند، یافت میشود (Leana & Van Buren, 1999:548).
سرمایه اجتماعی به منزله ابزار اداره عمل جمعی سرمایه اجتماعی سازمانی میتواند به انجام وظایف سازمان به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قراردادها، مشوقها و مکانیزمهای نظارت رسمی که در سیستمهایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل می کند. در زبان اقتصاد دانان، سرمایه اجتماعی سازمانی هزینههای مبادله را کاهش میدهد و در زبان رفتار سازمانی میتواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.
سرمایه اجتماعی به منزله تسهیل کننده ایجاد سرمایه مفهومی ناهاپیت و قوشال (۱۹۹۸)، شرح داده اند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، میتواند ایجاد سرمایه مفهومی درون سازمان، را به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نماید.
بر طبق نظر ناهاپیت و قوشال، این امر به چندین طریق اتفاق میافتد، مثلا سرمایه اجتماعی میتواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزمهای رسمی کاراتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان و استعارهها و دیدگاههای مشترک، که اغلب در سازمانهایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت میشوند، میتوانند از جمله راههای موثر و کارای انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند (Ibid: 549).
از دیدگاه آدلر و وان (۲۰۰۲)، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منابع وسیع تر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات را بهبود میبخشد.
ایندو محقق ایجاد کانالهای نفوذ و کنترل و قدرت را به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر میگیرند. همچنین بیان میدارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر ایندو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از به هم وابستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترلهای رسمی را کاهش میدهد(Adler & Kwon, 2002:29).
۲-۱-۲۱- هزینههای بالقوه سرمایه اجتماعی
هنگامی که سرمایه اجتماعی سازمانی، شرح داده میشود عمدتا از دیدگا مثبتی به آن نگریسته میشود و بر مزایای آن برای سازمانها و اعضای آنها تاکید میگردد. اما مانند هر گونه سرمایه ای، سرمایه اجتماعی نیز بدون هزینه نمی باشد. سرمایه اجتماعی نیاز به حفظ و نگهداری دارد و هزینههای نگهداری سرمایه اجتماعی به دو دسته تقسیم میگردد:
هزینههای همراه با حفظ روابط و هنجارهای مستمر؛
- مشکلات ناشی از تعدیلات دسته جمعی در چند کشور
اگر سیاستگذاران خواستار کاهش مشکلات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و نهادی آن هستند، باید ضمن توجه به شرایط اقتصادی کشور خود، اقدام به اجرای سیاستهای تعدیل کنند. نادیده انگاشتن ساختارهای اولیه اقتصادی و بیتوجهی به تحول اوضاع و احوال خارجی طی دوره مورد مطالعه، می تواند نتایج حاصل از اجرای سیاستهای تعدیل را تغییر دهد. (وودوارد، 1375 : صفحه 146) قرار گرفتن در شرایط خاص اقتصادی، نتایج حاصل از اجرای برنامه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. مسئله مهم دیگری که کشورها را به سوی اجرای برنامه های تعدیل سوق میدهد، وخامت اوضاع اقتصاد خارجی و نامساعد شدن وضعیت بازارهای جهانی و اقتصادهای بزرگ است. کشورهایی که با محیط خارجی نابسامان مواجه شوند، استعداد و آمادگی بیشتری برای اجرای سیاستهای تعدیل دارند. وجود این ناهنجاریهای اولیه در اوضاع و احوال خارجی، عملکرد اقتصادی کشور در دوره پیش از تعدیل تضعیف خواهد کرد. (وودوارد، 1375 : صفحه 148)
2-9-8) جمعبندی اثرات تعدیل بر اقتصاد:
در این قسمت سیاستهای تعدیل اقتصادی تعریف شدند و خاستگاه تاریخی اجرای آنها بررسی شد. نتیجهای که در
مجموع به دست آمد این است که؛ دستیابی به توسعه با اتکا بر عوامل تصادفی و بدون نهادسازی و سازماندهی کلی اقتصادی، قابل دستیابی نخواهد بود و با تداوم روندهای موجود و برخورد منفعل با مسائل اقتصادی نتیجهای جز عقبماندگی اقتصادی ایجاد نخواهد شد. وقتی در جامعهای هزینه های مبادله به شدت افزایش پیدا کند، تولید شکل نخواهد گرفت و فعالیتهای تولیدی مولد، کاهش خواهند یافت. در چنین جوامعی، وقتی ارتباط بین تولید و مبادله مختل شود، انگیزه نهادهای مولد برای فعالیتهای تولیدی کاهش خواهد یافت. در این شرایط به دلیل چند وجهی شدن مشکلات اقتصادی و تعمیم یافتن به حوزه های سیاسی و اجتماعی، راهکارهایی مانند تعدیل اقتصادی، نخواهند توانست به اهداف از پیشتعیینشده خود دست یابند.
در این صورت باید در آینده اقتصادی کشورها منتظر بیکاری گستردهتر، عدم تحرک و فقدان پویایی در تولید اقتصادی، تشدید وابستگی اقتصادی، فقر وسیع و توزیع بسیار نامتعادل درآمد و ثروت بود. همچنین ایجاد چنین وضعیتی موقعیت سیاسی و اجتماعی کشورها را نیز با مخاطره مواجه کرده و موانعی بر سر راه تقویت مبانی فرهنگی جامعه ایجاد خواهد کرد. (عظیمیآرانی، 1392 : صفحه 156 و 157)
2-10) عوامل شکل گیری رکودتورمی بر آن بر اساس بررسیهای جهانی:
از دهه 1970 میلادی که اولین بار پدیده رکودتورمی در جهان به وقوع پیوست تا کنون، مطالعههای مختلفی درباره نحوه شکل گیری و عوامل تشدیدکننده رکودتورمی انجام گرفته شده است. در بیشتر این مطالعهها عوامل ذیل به عنوان علتهای اصلی شکل گیری رکودتورمی مطرح شده اند:
2-10-1) تغییرات قیمت نفت
بر روی این مسئله نوعی توافق عمومی وجود دارد که پدیده رکودتورمی نخستین بار در اقتصادهای پیشرفته صنعتی موضوعیت یافت. در سالهای 1973 و 1979 کشورهای صنعتی، به واسطه شوکهای مربوط به قیمت نفت، به طور همزمان دچار کاهش سطح تولید و افزایش سطح قیمتها شدند. تعداد بسیار زیادی از بررسیهای انجام گرفته ، تغییر قیمت نفت را مهمترین عامل بهوجودآورنده رکودتورمی در دهه 70 میلادی عنوان کرده اند. از جمله مهمترین آنها میتوان به مطالعههای برونر و ساکس در 1983 ، هاگان در 1998 ، باسکری و کیلیان در 2001، همیلتون در 2003 ، روگر در 2005، راجر در 2005 و کیلیان در 2009 اشاره کرد.
شوکهای حاصل از تغییر قیمت نفت عامل مهمی در ایجاد رکودتورمی هستند. با افزایش قیمت نفت خام، هزینه تولید کالاها به شدت افزایش پیدا خواهد کرد و با افزایش هزینه تولید، عرضه کل کاهش و سطح عمومی قیمتها افزایش خواهد یافت. از سویی دیگر میتوان اثرات افزایش قیمت نفت که در کشورهای صنعتی موجب شکلگرفتن رکودتورمی شدند را با اثراتی که شوکهای قیمت انرژی و سوخت در کشورهای در حال توسعه پس از اجرای سیاستهای تعدیل، مبنی بر افزایش قیمت آنها تحت عنوان کاهش نقش دولت و آزادسازی قیمت انرژی، ایجاد کرده اند مقایسه کرد تا شباهت آثار آن آشکار شود.
افزایش قیمت نفت در کشورهای صنعتی موجب شوک در طرف عرضه اقتصاد گردید. یعنی در هنگامی که تولید وابستگی زیادی به یک ماده اولیه خاص مانند نفت داشت، شوکهای قیمتی آن توانست از طریق فشار بر هزینه های تولید، عرضه محصولات تولیدی را با اخلال مواجه کند و موجب بروز رکودتورمی شد. این عامل مهمترین دلیل شکل گیری رکودتورمی برای در اولین بار در اقتصاد جهانی و در کشورهای صنعتی بوده است. در کشورهای در حال توسعه نیز افزایش قیمت سوخت پس از اجرای برنامه های تعدیل اقتصادی اثرات مشابهی بر بخش تولیدی کشورها بر جای گذارده و با افزایش هزینه های تولید،
از اما شوکهای قیمت نفت در کشورهای درحال توسعهای که صادرکننده نفت هستند و بخش بزرگی از درآمدهای صادراتی آنان از فروش نفت بهدست می آید به صورت دیگری آنها را درگیر رکودتورمی کرده است. در کشورهای صادرکننده نفت، افزایش درآمدهای نفتی و کاهش آن می تواند عامل شکل گیری رکودتورمی باشد. بدین ادامه انجام آنها را با مشکلات متعددی مواجه کرده است.
نگاهی دیگر به افزایش قیمت، معطوف به افزایش درآمدهای نفتی برای کشورهای صادرکننده آن است. هنگامی که درآمدهای نفتی افزایش یابند و پول حاصل از این افزایش شدید قیمت؛ بدون وجود بستر ظرفیت جذب آن، به اقتصاد تزریق شود، منجر به افزایش پایه پولی و در نتیجه افزایش تقاضای کل خواهد شد. این افزایش درآمدهای حاصل از فروش نفت بیانضباطیهای مالی دولتها را نیز افزایش خواهد داد و چون در کوتاهمدت عرضه نمیتواند افزایش تقاضا را پاسخ دهد، سطح قیمتها افزایش خواهد یافت. افزایش سطح قیمتها باعث افت ارزش پول ملی و در نتیجه کاهش قیمت نسبی کالاهای وارداتی نسبت به کالاهای مشابه داخلی خواهد شد. (مجیدزاده، 1393 : صفحه 33) بنابراین واردات کالاهای قابل مبادله برای تامین نیاز داخلی به شدت گسترش خواهد یافت و پس از آنکه با افزایش درآمدهای نفتی، تورم ایجاد شود، واردات کالاهای مصرفی هم گسترش خواهد یافت. این امر می تواند به بخش تولید آسیبهای جدی وارد کند. از طرفی در کشورهای غیرصنعتی، برای تولید وابستگی شدیدی به واردات مواد واسطهای و تکنولوژی وجود دارد و بخشی از واردات کشورها برای تامین مواد اولیه تولید انجام می شود بنابراین وابستگی این بخش به ارز حاصل از فروش نفت برای انجام تولید، این بخش را نسبت به نوسانات قیمت نفت به شدت آسیبپذیر کرده است.
2-10-2) بهرهوری عوامل تولید
یکی از چالشهای اساسی که دور باطل رکودتورمی را تشدید می کند، مسئله بهرهوری است. این عامل اقتصادی منجر به استفاده بهینه از عوامل تولید شده و کارایی تولید را افزایش خواهد داد. اما پایین بودن بهرهوری هر یک از عوامل تولید؛ موجب خواهد شد که اقتصاد در کمتر از ظرفیت تولیدی بالقوه خود قرار گیرد. پایین بودن ظرفیت تولید هم آسیبپذیری آن را در مقابل سایر تغییرات اقتصادی افزایش خواهد داد.
ارتقاء بهرهوری عاملی است که رهایی از دور باطل رکودتورمی را آسانتر خواهد کرد. با توجه به مشخصات اصلی رکودتورمی، این پدیده در شرایطی بهوقوع خواهد پیوست که اقتصاد با مشکل رشد اقتصادی پایین همراه با بیکاری زیاد مواجه باشد و هنگامی که تولید با مشکلات جدی مواجه باشد و بهرهوری عوامل تولید کم باشند، به دور باطل تبدیل خواهد شد. بنابراین بهرهوری به عنوان عاملی برای افزایش رشد اقتصادی، می تواند راهکاری برای مقابله مناسب با این معضل اقتصادی ارائه کند. بر اساس بررسیهای انجام گرفته، افزایش بهرهوری از طریق سرمایهگذای در زیر ساختها، آموزش و پرورش، ابداعات و اختراعات، کاهش وابستگی به انرژی و افزایش بهرهوری در مصرف انرژی ایجاد خواهد شد. ( ژولینگ، مارتینز، 2008 : صفحه 1)
2-10-3) تغییرات قیمت نهادههای تولید :
با افزایش قیمت نهادههای تولید، هزینه های تولید افزایش خواهد یافت. هنگامی که قیمت نهادههای تولید کاهش یابد، منحنی هزینه نهایی به پایین منتقل خواهد شد و منجر به افزایش عرضه خواهد شد. با افزایش هزینه های تولید، تولید کاهش خواهد یافت و اقتصاد در رکود قرار خواهد گرفت. از طرفی اگر با افزایش هزینه های تولید، مقدار تولید کاهش یابد، اقتصاد با کمبود عرضه داخلی مواجه خواهد شد و این خود تورمزا خواهد بود.
همچنین هنگامیکه بخشی از نهادههای تولید وارداتی باشند و افزایش قیمت نهادههای تولید به دلیل افزایش نرخ ارز شکل گرفته باشد، اوضاع وخیمتر خواهد شد. در چنین شرایطی، قیمت کالاهای نهایی وارداتی هم افزایش خواهد یافت و مازاد تقاضا موجب افزایش تورم خواهد شد. در ادامه برای بررسی تغییرات قیمت نهادههای تولید به تغییرات نرخ ارز، که به عنوان یکی از سیاستهای تعدیل تلقی می شود، پرداخته خواهد شد.
تغییر نرخ واقعی ارز از مسیرهای متفاوت، اثرات متضادی بر تولید باقی خواهد گذاشت و برآیند این اثرات، بیانگر اثر خالص تغییر نرخ ارز بر تولید است. مقصود آن است که کاهش نرخ واقعی ارز از طریق کاهش قیمت کالاهای، قدرت رقابت تولیدکنندگان داخلی در برابر رقبای خارجی را در بازارهای داخلی و خارجی کاهش خواهد داد و در نتیجه اثر منفی بر میزان درآمد و سود تولیدکنندگان داخلی بر جای خواهد گذاشت. این اثر به ویژه برای تولیدکنندگانی که صادرکننده هستند یا در حال رقابت با کالاهای خارجی در بازار داخلی هستند، محسوس خواهد بود. در مقابل، کاهش نرخ ارز، قیمت کالاهای سرمایهای و واسطهای وارداتی را به طور مستقیم کاهش خواهد داد. در نتیجه از مسیر کاهش هزینههای تولید، زمینه افزایش بازدهی تولید و در پی آن افزایش تولید را فراهم خواهد کرد. برآیند این دو اثر با توجه به قدرت بخش تولیدی، تعیین خواهد شد.
از طرفی افزایش نرخ ارز موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی خواهد شد و اگر کالاهای وارداتی از نوع کالاهای مصرفی باشند، افزایش قیمت آنها به طور مستقیم تورم را افزایش خواهد داد و اگر کالاهای واسطهای و سرمایهای باشند، افزایش قیمت آنها از طریق افزایش هزینههای تولید اثرات خود را آشکار خواهد کرد. همچنین افزایش نرخ ارز از مسیر تحریک انتظارات تورمی نیز میتواند اثرات تورمی ایجاد کند.
افزایش نرخ ارز از طریق ایجاد مازاد حساب جاری، منجر به افزایش حجم پول در گردش و پس از آن افزایش سطح عمومی قیمتها افزایش خواهد شد. افزایش سطح عمومی قیمتها یا تورم، قدرت رقابتپذیری کشور در نظام بینالملل را کاهش خواهد داد و مازاد حساب جاری نیز از بین خواهد برد. با افزایش تورم، دستمزدها و هزینه های تولید افزایش یافته و عرضه کل کاهش خواهد یافت. ( شاکری، 1389 : صفحه 545) بدین ترتیب تغییر در نرخ ارز، می تواند شرایطی را به جامعه تحمیل نماید که اقتصاد را در رکودتورمی قرار دهد.
2-10-4) افزایش نقدینگی
میزان نقدینگی در کشورها باید متناسب با فعالیت بخشهای مختلف اقتصادی باشد. عملکرد بودجهای دولت و سیاستهای بانکی، بر میزان نقدینگی و بر نحوه تخصیص آن در اقتصاد تاثیرگذار است. (عظیمیآرانی، 1392 : صفحه 150و151 ) با افزایش نقدینگی بیش از ظرفیت اقتصاد کشور و تخصیص ناکارآمد حجم عظیم پول جدید موجب بزرگ شدن غیرطبیعی بخشهایی از اقتصاد خواهند شد و در مقابل بخشهای دیگر تحلیل خواهند رفت. اقتصاد نیاز به زمان دارد تا نقدینگی اضافی را هضم کند. تمرکز نقدینگی در بین قشر محدودی از جامعه، با ایجاد زمینه برای تشدید تورم، وضعیت نامطلوبی ایجاد خواهد کرد. (عظیمیآرانی، 1392 : صفحه 151)
زمانی که حجم نقدینگی به شدت افزایش پیدا کند، دولتها سعی خواهند کرد با دخالت خود در اقتصاد و کنترل قسمتی از بازار در قالب نظام توزیع کالا و با تقویت و گسترش تعاونیها، مانعی بر سر راه سرعت گردش پول ایجاد کنند و از شدت تورم بکاهند. (عظیمیآرانی، 1392 : صفحه 153) اما این اقدام و سایر اقداماتی که به صورت راهکارهای کوتاهمدت مورد استفاده قرار میگیرند، در بلندمدت کارایی خود را از دست خواهند داد و با گذشت زمان، دخالتهای موثر اقتصادی دولت و سیاستهای پولی و مالی انبساطی اثرگذاری خود را از دست خواهند داد و نقدینگی متمرکز، اقتصاد را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. در این زمان اگر مجددا نقدینگی جدیدی به بازار وارد شود، مشکلات ظاهری را حل خواهد کرد اما در گذر زمان این مشکل به مشکل پیچیدهتری تبدیل خواهد شد که زمان طولانیتر و هزینه های بیشتری برای برونرفت از آن باید پرداخته شود.
2-10-5) نقش دولت در اقتصاد
دولتها نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی هر کشوری ایفا می کنند. آنها وظیفه دارند سیاستهای اقتصاد کلان را هدایت کنند، به تامین کالاهای عمومی بپردازند، امنیت در کشور را تضمین کنند، از خصوصیسازی حمایت کنند و رقابت را مدیریت کنند. (میر، استیگلیتز، 1382 : صفحه 278) دولتها باید سعی کنند تا وظایفی که دارند را بهخوبی انجام دهند اما در کشورهایی که اطلاعات و درک سیاسی و اقتصادی مردم نسبتا پایین است، احتمال اینکه بین منافع دولت و مردم اختلاف به وجود آید، افزایش خواهد یافت. در چنین جوامعی دولت بجای آنکه منافع همه مردم را تامین کند، فقط به فکر تامین نیازهای آن دسته که قدرت سیاسی و اقتصادی زیادی دارند، خواهند بود. (وودوارد ، 1375 : صفحه 40) منافع مردم به بهبود وضع زندگیشان در بلندمدت بستگی دارد، بنابراین منافعشان به طور غیرمستقیم به توسعه بلندمدت اقتصاد بستگی دارد. این در حالی است که منفعت دولتها بر خلاف مردم، به باقی ماندشان بر سر کار ارتباط پیدا می کند. از این رو اهدافی که دولتها برای خود در نظر میگیرند، اهداف کوتاهمدت خواهد بود.
وقوع بحرانهای اقتصادی در دهه 1970 میلادی، زمینه تردید در اقتصاد دولت محور و ایجاد مباحثی همچون محدودیت دخالت دولت و توجه بیشتر به کارایی بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی را به وجود آورد. (فخرایی، 1389 : صفحه 3) به طور مثال کسری بودجه معضلی است که از کاهش درآمدهای دولت یا افزایش هزینه های دولت شکل میگیرد. آثار و پیامدهای کسری بودجه بسته به علل به وجود آمدن آن، روشهای تامین مالی و نیز تعداد سالهای تداوم آن بستگی دارد. روشهای تامین مالی کسری بودجه، آثار متفاوتی بر سطح نرخ بهره، سرمایه گذاری و تورم بر جای خواهد گذاشت. هر قدر کسریها برای دوره های طولانیتری تداوم داشته باشد، حجم بدهیهای دولت نیز افزایش خواهد یافت و نیاز به کاهش هزینه های مالی دولت و یا پولی کردن بدهیها افزایش خواهد یافت. بر اساس بررسیهای انجام گرفته در این زمینه، اثرات بلندمدت کسری بودجه دائمی بسیار مخرب تر از آثار کوتاهمدت آن است. (اردگنا و همکاران ، 2013 : صفحه 9)
تصدیگری دولت و عدم واگذاری امور به مردم و بخش خصوصی و سازمانهای غیردولتی، موجب بزرگ شدن بخش دولتی و افزایش فعالیتهای ناکارآمد خواهد شد. از طرفی، هنگامی که اقتصاد کلان بیثبات باشد و نااطمینانی افزایش یابد، انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری کاهش خواهد یافت. در این صورت دخالت دولت در اقتصاد برای تامین سرمایه ضروری است. اما گسترش فعالیتهای دولتی نیز مشکلاتی را به جامعه تحمیل خواهد کرد. شایعترین این قبیل مشکلات شامل کاهش کارایی در اقتصاد، کاهش توان رقابتپذیری، کاهش بهرهوری نیروی کار و کاهش انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری و تولید، افزایش کسری بودجه دولت و … است.
در بسیاری از کشورها از سیاست کسری بودجه به عنوان ابزاری جهت اعمال سیاستهای مالی استفاده می شود بنابراین دولتها باید هدایتگر کسری بودجه باشند و حتی اگر از آن به عنوان ابزار اعمال سیاستهای مالی استفاده می کنند، باید با هدف بهبود برخی از متغیرهای اساسی اقتصادی، مانند رشد اقتصادی باشد. در غیر اینصورت، با وقوع کسری بودجه و پولی کردن تامین آن، پدیده مخربتری مانند تورم ایجاد خواهد شد.
تعیین محدوده دخالت دولت در اقتصاد، قبل از انجام هر نوع تصمیم، نیاز به یک فرایند طولانی، دقیق و ریزبینانهای دارد. از این رو برای اتخاذ بهترین تصمیم، نیاز به مشارکت دادن کلیه نهادها و نیروهای فکری جامعه و آحاد مردم وجود دارد. زیرا تصمیم گیری با چنین ویژگیهایی، احتمال بروز خطا در تصمیم گیری را به حداقل ممکن کاهش خواهد داد. همچنین برطرف کردن مسائل و مشکلاتی که اقتصاد یک کشور با آن روبه رو می شود، نیاز به شناسایی دقیق، استفاده از ابزارهای مناسب برای پیش بینی آثار اجتماعی، سیاسی و ظرفیتهای موجود در عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. هنگامیکه نهادهای تصمیم گیری، از چنین ویژگیهای برخوردار باشند، کمک زیادی به رفع مشکلات و مسائل کشور خواهند کرد.
2-10-6) مشکل جذب سرمایه
جذب سرمایه راهی برای تامین کمبود سرمایه به شمار میرود. اگر شرایط اقتصادی کشورها باثبات باشد و بخشی از این
سرمایهها از خارج تامین شود، امکان انتقال تکنولوژی و تخصص از کشورهای پیشرفته به سایر کشورها، فراهم خواهد شد. این عمل زمینه افزایش توان رقابت اقتصادی با سایر کشورها را نیز فراهم خواهد کرد. بدین ترتیب کشورها تلاش خواهند کرد به منظور افزایش جذابیت بازارهای داخلی برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی، اقدام به فعالیتهایی مانند تضمین قراردادها و ایجاد امنیت برای سرمایه گذاری و ارائه تسهیلات مناسب برای سرمایه گذاران خارجی نمایند، تا از این طریق بتوانند هم مشکل کمبود سرمایه را برطرف نمایند و هم توان تولید و رقابت را بهبود دهند. بنابراین ایجاد شرایط مساعد برای رشد تشکیل سرمایه خواهد توانست کمک بزرگی برای کشورهایی باشد با مشکل تولید مواجه هستند را فراهم کند.
2-10-7) تغییرات نرخ بهره
بر اساس تئوریهای کلان، نرخ بهره یکی از هزینه های سرمایه گذاری بوده و به منزله قیمت در بازار مالی است. نرخ بهره بانکی به عنوان هزینه سرمایه از دیدگاه سرمایهگذار و هزینه فرصت پول از دیدگاه سپردهگذار محسوب میشود و تقاضای پسانداز برای سرمایه گذاری تابعی از معکوس نرخ بهره است. در بازارهای آزاد، نیروهای موجود در بازار سرمایه نرخ تعادلی بهره را تعیین خواهند نمود. تغییر نرخ بهره بانکی همواره در عملکرد اقتصادی همه جوامع اعم از پیشرفته یا در حال توسعه، بسیار مؤثر و سرنوشتساز بوده است. تغییر نرخ بهره بانکی در فرایند جهتگیریهای اقتصادی به ویژه اقتصادهای ملی و محلی چشمگیر و سرنوشتساز است.
افزایش نرخ بهره به عنوان یکی از شوکهای طرف تقاضا است. هنگامی که شوکهای طرف عرضه اقتصاد پدیده رکودتورمی را تایید کنند، باید در طرف تقاضا و شوکهای طرف تقاضا نیز دنبال نشانه های از رکودتورمی بود. افزایش نرخ بهره احتمال بروز رکودتورمی را تشدید خواهد کرد. بررسیهای انجام گرفته حاکی از آن است که نرخ بهره اسمی ارتباط نزدیکی با تورم دارد و هنگامی که تورم بالا باشد، افزایش نرخ بهره منجر به کاهش ستانده خواهد شد. همچنین تغییر سیاستهای نرخ بهره از نظام ثابت به شناور، انفجار تورم را بدنبال خواهد داشت. (لویو، 2000 : صفحه 1) این متغیر به طور مستقیم بر جریان سرمایه گذاری و تولید تاثیرگذار است و از طریق اثراتی که بر جریان تولید می گذارد می تواند بر شکل گیری رکودتورمی تاثیرگذار باشد.
2-11) جمعبندی فصل دوم:
در این فصل، رکودتورمی تعریف شد و نظریه های اقتصادی مختلف درباره آن ارائه شد. پس از آن، عوامل بهوجودآورنده آن در طی زمان و بر اساس تجربه های کشورهای مختلف جهان، اعم از پیشرفته و در حال توسعه، بررسی شد. پس از آن به برنامه های تعدیل اقتصادی پرداخته شد. ابتدا برنامه های تعدیل اقتصادی تعریف شدند و ضمن ارائه انواع آن؛ دلائل اجرای آن در کشورهای مختلف بررسی شدند. سپس ارتباط بین سیاستهای تعدیل اقتصادی با بحران بدهیها بررسی شد.
در بخش آخر هم عواملی که با تحریک طرف عرضه و تقاضای اقتصاد، بر شکل گیری رکودتورمی موثر بوده اند، بررسی شدند. مجموعه عواملی که در این قسمت بررسی شدند، از متغیرهایی بودند که در اثر سیاستهای تعدیل دستخوش تغییر شده اند.
نتایج بهدست آمده بیانگر آن است که میتوان دور باطل رکودتورمی را در وجود نهادهای ناکارآمدی جستجود کرد که با تغییر دادن رویههای سیاستگذاری به نفع خود، از کارایی آنها کاستهاند. همچنین در تحلیلهای مربوط به دور باطل رکودتورمی باید به نقش کارآفرینان سیاسی و اقتصادی هم توجه کرد. این کارآفرینان، از نهادهای موجود در جامعه تاثیر میپذیرند و بر آنها تاثیر میگذارند. وقتی آنها حقوق مالکیت و هزینه مبادله را نفع نهادهای توزیع منابع و توزیع رانت تغییر دهند، اقتصاد در وضعیت نامطلوبی قرار خواهد گرفت و با تضعیف کردن بخش تولید و کاهش بهرهوری نیروی کار و سایر عوامل تولید خواهند توانست معضلات اقتصادی چون رکودتورمی را به دور باطل تبدیل کنند. هنگامیکه آنها زمینه شکل گیری نهادهای کژکارکرد را افزایش دهند، فعالیتهای تولیدی جای خود را فعالیتهای رانتی و نامولد خواهند داد و میزان سرمایه گذاریهای مولد و تولیدی با گذشت زمان کاهش خواهند یافت و نرخهای تورم شدید با نرخهای بیکاری زیاد، امکان شکلگرفتن رکودتورمی با فاصلههای زمانی کوتاهمدت را افزایش خواهد داد و این دور باطل قویتر خواهد شد.
در فصل بعد، عوامل محرک به وجود آمدن رکودتورمی در ایران بررسی خواهند شد و مدل اقتصاد سنجی که مورد استفاده قرار خواهد گرفت، توضیح داده خواهد شد.
فصل سوم :
ظرفیت ماشینآلات
نامحدود
لازم به ذکر است که دلیل اصلی کوچک در نظر گرفتن ابعاد مسئله یا حذف فاکتوری همچون محدودیت ظرفیت ماشینآلات تنها به دلیل افزایش چشمگیر زمان حل مسئله در نرمافزار لینگو و امکان نرسیدن به جواب بهینه کلی بوده است و از آنجا که این تغییرات جزیی از دامنه تغییرات ممکن این فاکتورها است تاثیری در اعتبارسنجی مدل نخواهند داشت.
مسئله مورد بررسی در این بخش در نرمافزار لینگو ۹ حل شد و جواب بهینه برابر ۲۸۳۰ بود. توالی کارها نیز به صورت بدست آمد. جهت اطمینان از درستی عملکرد مدل گانت چارت جواب بهینه در شکل(۳-۲) رسم شده است.
شکل ۲ شکل ۳-۲. گانت چارت جواب بهینه مسئله طراحی شده جهت اعتبارسنجی مدل ریاضی.
۳-۵. تعیین پیچیدگی مسئله
انتخاب روش حل مناسب می تواند در دقت و کیفیت و زمان مورد نیاز برای حل یک مسئله تاثیر قابل توجهی داشته باشد. شاخهای از علوم کامپیوتر با نام نظریه پیچیدگی[۸۰] بر مطالعه این مبحث تمرکز دارد. به طور خلاصه پیچیدگی یک مسئله با میزان محاسبات لازم جهت حل آن ارتباط مستقیم دارد. این بدان معناست که با افزایش ابعاد مسئله طبیعتا زمان حل آن نیز افزایش مییابد. چنانچه زمان حل مسئله نسبت به ابعاد آن با تابعی چندجملهای افزایش یابد، زمان این مسئله را چندجملهای میگویند. چنین مسائلی عمدتا با روشهای دقیق قابل حل هستند.
دسته بزرگتر و مهمتری از مسائل بهینهسازی که عمدتا مسائل زمانبندی نیز در این دسته قرار میگیرند دارای تابع زمانی غیر چندجملهای هستند. چنین مسائلی را در علم پیچیدگی مینامند. این دسته از مسائل با روشهای دقیق قابل حل نبوده و لذا از روشهای تقریبی جهت یافتن نزدیکترین جواب به بهینه کلی بهره گرفته می شود. در نتیجه شناخت مسئله از نقطه نظر پیچیدگی آن می تواند بر کیفیت جواب تاثیر مستقیم داشته باشد.
پیندو [۶] در کتاب مفصل خود پیرامون موضوع زمانبندی سلسله مراتب مسائل پیچیدگی در مسائل زمانبندی را در گرافهایی تشریح می کند. این گرافها در شکلهای(۳-۳) و (۳-۴) آمدهاند.
شکل ۳ شکل ۳-۴. سلسله مراتب پیچیدگی در توابع هدف مسائل زمانبندی [۶].
شکل ۴ شکل ۳-۳. سلسله مراتب پیچیدگی در مسائل کارگاهی زمانبندی [۶].
همانطور که از این شکلها مشخص است میزان پیچدگی یک مسئله زمانبندی به نحوه چیدمان ماشینآلات و تابع هدف مسئله بستگی مستقیم دارد. نکته قابل تعمل در مسئله پیچیدگی آن است که پس از تشخیص میزان پیچیدگی یک مسئله به کمک این گرافها میتوان این میزان را به حالات خاص این مسائل نیز تعمیم داد. به عنوان مثال مقدار پیچیدگی مسئله که حالت خاصی از مسئله است را میتوان معادل مقدار پیچیدگی مسئله دانست. این مسئله را در علم پیچیدگی به صورت نشان می دهند.
در این تحقیق مسئله زمانبندی تولید جریانی منعطف بدون انتظار با محدودیت ساعات کاری ماشینآلات، زمان نصب وابسته به توالی کارها و استراتژی ترکیبی تولیید با هدف حداقل سازی هزینهها مورد بررسی قرار میگیرد. راک[۸۱] [۴۵] نشان داد که مسئله تولید جریانی بدون انتظار با تابع هدف بیشینه زمانهای تکمیل است. با توجه به نتایج مطرح شده در مورد میزان پیچیدگی مسئله پردازش بدون انتظار به یقین میتوان گفت که مسئله مورد بحث در این تحقیق نیز از میزان پیچیدگی برخوردار است لذا حل این مسئله در ابعاد بزرگ را نمی توان به طور کارایی با روشهای دقیق انجام داد. در فصل آینده روشهای حل کارایی با بهره گرفتن از رویکردهای فراابتکاری ارائه میگردند. ولید جریانی منعطف بدون انتظار با محدودیت ساعات کاری ماشین
۳-۶. جمعبندی
در این فصل، پس از بیان تعریف مسئله مورد بررسی و تشریح ویژگیهای آن، مدل ریاضی عدد صحیح غیر خطی جدیدی برای حل آن ارائه گردید. در ادامه فصل نیز اعتبار مدل ریاضی ارائه شده با بهره گرفتن از دو رویکرد سنجیده شد. در پایان فصل نیز دلایلی مبنی بر ناکارامدی روشهای حل دقیق برای مسئله مذکور بیان شده و میزان پیچیدگی آن مورد بررسی قرار گرفت.
فصل چهارم
الگوریتمهای فراابتکاری پیشنهادی و نتایج محاسباتی
۴-۱. مقدمه
هدف از حل هر مسئله بهینهسازی یافتن بهترین ترکیب ممکن از متغیرهای جواب برای آن مسئله است. مسائل بهینهسازی از منظر ماهیت جواب شدنی برای آنها به دو دسته کلی مسائل پیوسته و مسائل گسسته تقسیم میشوند. مسائل حوزه زمانبندی به عنوان دستهای مهم از مسائل بهینهسازی ترکیبی یکی از شناخته شده ترین مسائل با ساختار گسسته هستند. فاکتورهای جواب این دسته از مسائل باید به صورت گسسته کدگذاری شوند. با توجه به اهمیت مسائل این حوزه تاکنون رویکردهای جواب متنوعی برای حل این مسائل ارائه گردیدهاند. با نگاهی کلی، روشهای حل ارائه شده را میتوان در دو گروه کلی روشهای دقیق[۸۲] و تقریبی[۸۳] جای داد. ساختار رویکردهای دقیق به گونه ای است که عملکرد آنها را تنها به حل مسائل با پیچیدگی مشخص و ابعاد کوچک محدود می کند. این رویکردها برای مسائل با ابعاد بزرگ زمانهای حل بسیار ناکارامدی را ارائه می دهند. برهمین اساس، لزوم استفاده از رویکردهای تقریبی در حل مسائل پیچیده بدیهی به نظر میرسد. این رویکردها بسته به نوع آنها میتوانند جوابهای با کیفیت قابل قبول را در زمان منطقی ارائه دهند.
روشهای فراابتکاری[۸۴] دسته مهمی از روشهای تقریبی هستند که عموما با الگوبرداری از رفتار طبیعت تدوین گردیدهاند. وجه تمایز اصلی این روشها با روشهای تقریبی دیگر استفاده از متدهایی برای اجتناب از توقف فرایند جستجو در بهینه محلی[۸۵] است. براساس استراتژی های بکار رفته در فرایند الگوریتم، امروزه طیف گستردهای از روشهای فراابتکاری به جامعه محققین ارائه شده است که برای مثال میتوان به الگوریتمهایی نظیر ژنتیک[۸۶]، جستجوی ممنوع[۸۷]، مورچگان[۸۸]، تبرید شبیهسازی شده[۸۹]، سیستم ایمنی مصنوعی[۹۰] و … اشاره کرد.
در ادامه فصل پیش رو، الگوریتمهای فراابتکاری ارائه شده به منظور حل مسئله مورد بررسی شامل الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیهسازی شده با رویکرد ابری به طور کامل تشریح میگردند. پس از آن با بهره گرفتن از رویکرد تنظیم پارامترها به روش تاگوچی الگوریتمهای ارائه شده کالیبره شده و به وسیله آزمایشات طراحی شده مورد سنجش قرار میگیرند. در نهایت نتایج استخراج شده از اجرای آزمایشات تشریح میگردند.
۴-۲. الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی
الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی یکی از جدیدترین الگوریتمهای الگوبرداری شده از رفتارهای طبیعی پدیده ها است. همانگونه که از نام آن هویدا است، این الگوریتم از سیستم ایمنی بدن موجودات زنده و بالاخص پستانداران الگوبرداری شده است. روند کلی الگوریتم بسیار شبیه به الگوریتم ژنتیک بوده اما وجود تفاوتهایی تاثیرگذار باعث برتری نسبی این الگوریتم نسبت به الگوریتم ژنتیک در برخی مسائل بهینهسازی ترکیبی گردیده است.
سیستم ایمنی بدن انسان مجموعه ای پیچیده است که وظیفه حفاظت بدن در مقابل خطرات و حفظ سلامتی آن را به عهده دارد [۳۴]. این سیستم این وظیفه را با شناسایی عوامل مضر خارجی به نام پاتوژنها[۹۱] و تلاش جهت نابودسازی آنها انجام میدهد. این عوامل عموما به کمک فاکتور پروتئینی موجود در ساختارشان که آنتیژن[۹۲] نام دارد شناسایی میشوند. پس از شناسایی آنتیژن، بدن فاکتور پروتئینی مناسب جهت نابودسازی آنتیژن مربوطه را که آنتیبادی[۹۳] نام دارد ساخته و به جریان خون میفرستد و از این طریق عامل خارجی مضر را نابود می کند این فرایند را پاسخ اولیه ایمنی[۹۴] مینامند. پس از رفع خطر، بدن بهترین آنتیبادی ساخته شده را در حافظه خود نگه میدارد تا چنانچه این آنتیژن بار دیگر وارد بدن شد بتواند عملکرد سریعتری داشته باشد. دلیل علمی واکسیناسیون نیز همین است.
در کل سیستم ایمنی بدن انسان به زیر شاخه سیستم ایمنی ذاتی[۹۵] و سیستم ایمنی قابل انطباق[۹۶] تقسیم می شود [۳۴]. سیستم ایمنی ذاتی وظیفه دفاع عمومی بدن را برعهده داشته و تنها توانایی مبارزه با بیماریهای مشخصی را دارد، چیزی را به یاد نمیسپارد و عملکرد خود را بهبود نمیبخشد. اما سیستم ایمنی قابل انطباق توانایی مواجهه با عوامل بیماریزای جدید را داشته و در هر زمان بهترین عملکرد خود را در مقابل پاتوژنهای جدید به خاطر میسپارد. لازم به ذکر است که تمام الگوریتمهای ایجاد شده براساس سیستم ایمنی بدن براساس سیستم ایمنی قابل انطباق تدوین شده اند.
رویه جستجوی بهترین آنتیبادی و نحوه به یاد سپاری آن برای تقریبا تمام عمر در بدن توجه بسیاری از پژوهشگران را جلب کرده است. به همین دلیل الگوریتمهای متعددی که هر کدام از بخشی از فرایند ایمنی الگوبرداری شده اند در طی سالها ایجاد شده است. در یک تقسیم بندی کلی الگوریتمهای ایمنی ارائه شده را میتوان در سه دسته الگوریتم ایمنی تولید انتخابی[۹۷]، شبکه ایمنی[۹۸] و جستجوی منفی[۹۹] تقسیم کرد. الگوریتم ایمنی مصنوعی با رویکرد تولید انتخابی عموما در مسائل تعیین توالی بهینه و زمانبندی مورد استفاده قرار میگیرد حال آنکه دو رویکرد بعدی عموما برای مسائل تشخیص عوامل مخرب و مسائل خوشهبندی[۱۰۰] یا جستجوی الگو[۱۰۱] مورد استفاده قرار میگیرند. در تحقیق پیش رو نیز رویکرد تولید انتخابی الگوریتم ایمنی مصنوعی مورد استفاده قرار گرفته است لذا از این پس عبارت الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی به اختصار به جای عبارت رویکرد تولید انتخابی الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی به کار میرود.
الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی فرایند جستجوی خود را با جامعهای از آنتیبادیهای تصادفی که در واقع نشان دهنده جوابهای شدنی هستند آغاز می کند. در الگوریتم ایمنی مصنوعی آنتیژن تابع هدف را نمایندگی می کند. لذا هر کدام از جوابها از نظر میزان تطابق[۱۰۲] با تابع هدف مورد ارزیابی قرار میگیرند و در نهایت جوابها براساس میزان تطابقشان با تابع هدف که همان میزان برازندگی[۱۰۳] در الگوریتم ژنتیک است مرتب میشوند. پس از آن تعدادی مشخص از بهترین جوابها انتخاب شده و براساس رابطهای که بسته به نوع مسئله تعریف می شود، از هر جواب بسته به میزان تطابق آن تکثیر[۱۰۴] می شود. یعنی هرچه تطابق بیشتر باشد تعداد تکثیر نیز بیشتر می شود. در مرحله بعد هر جواب بسته به میزان تطابق خود تحت عملگر جهش[۱۰۵] قرار میگیرد، یعنی هر چه تطابق یک جواب بیشتر باشد میزان جهش کمتر خواهد بود. در نهایت میزان تطابق جوابهای جهش یافته بررسی شده و به تعدادی که در مراحل قبل بهترین جوابها برگزیده شده بودند، از بهترین جوابهای جهش یافته برداشته می شود و با همان تعداد از بدترین جوابهای جامعه مرجع جایگزین میگردد. این رویه تا فرارسیدن شروط توقف[۱۰۶] ادامه مییابد.
الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی به دلیل ساختار خود نقاط قوتی را در مقابل سایر الگوریتمها دارا است. از آنجا که این الگوریتم همزمان دستهای از جوابها را مورد بررسی قرار میدهد توانایی جستجوی همزمان نقاط متفاوتی از فضای حل را دارا میباشد و این مسئله توانایی الگوریتم برای رسیدن به بهینه کلی را افزایش داده و از به دام افتادن الگوریتم در بهینه موضعی جلوگیری می کند. به علاوه از آنجا که این الگوریتم فاقد عملگر تقاطع[۱۰۷] است در شرایط مساوی سرعت بالاتری نسبت به الگوریتم ژنتیک داشته و نیز از آنجا که عملگرهای بازتولید و جهش نیز در این الگوریتم تابعی از میزان تطابق جواب هستند سرعت همگرایی آن نسبت به الگوریتم ژنتیک بیشتر است.
۴-۲-۱. شمای کلی الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی
فرایند اجرای الگوریتم تولید انتخابی سیستم ایمنی مصنوعی مطابق شبه برنامه زیر است:
تولید جامعه اولیه آنتیبادیها(جوابها) به صورت تصادفی.
محاسبه میزان تطابق جوابهای تولید شده با آنتیبادی(تابع هدف) و مرتب کردن جامعه اولیه براساس میزان تطابق جوابها.
انتخاب تعدادی مشخص از بهترین جوابها.
تکثیر جوابهای انتخاب شده براساس میزان تطابق آنها.
اعمال جهش روی جوابهای تکثیر شده.
محاسبه میزان تطابق جوابهای جهش یافته با تابع هدف و مرتبسازی آنها براساس میزان تطابق.
جایگزین کردن تعدادی مشخص از بهترین جوابهای تولید شده با بدترین جوابهای جامعه جاری.
بررسی شروط توقف. چنانچه شرط توقف برقرار نبود، مرحله ۲.
۴-۲-۲. مفاهیم الگوریتم تولید انتخابی سیستم ایمنی مصنوعی و نحوه بکارگیری آنها
هر رویه حل شامل اصول و مفاهیمی است که فرایند جستجو را تشکیل می دهند. مفاهیم پایهای الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی به شرح زیر است:
کدگذاری[۱۰۸] جواب
تولید جامعه اولیه
تابع تطابق
عملگر تکثیر
عملگر جهش
شروط توقف
۴-۲-۲-۱. کدگذاری جواب
به نحوه نمایش جواب در هر الگوریتم کدگذاری جواب میگویند. کدگذاری باعث افزایش کارایی الگوریتم و امکان انجام روانتر و کاراتر عملگرهای الگوریتم را بر جواب فراهم می کنند. معمولا کدگذاری به یکی از روشهای ترتیبی، ارزشی و یا درختی انجام می شود که بسته به نوع مسئله هر یک میتوانند مزایا و معایب خود را داشته باشند. اما ممکن است روشهای جدید دیگری نیز برای کدگذاری در مسئلهای خاص مورد استفاده قرار بگیرد. اصلیترین نکته در انتخاب یک روش کدگذاری تولید جواب موجه[۱۰۹] توسط آن روش کدگذاری است به طوریکه پس از اعمال عملگرها، جواب از حالت موجه خارج نشود. در صورتی که چنین چیزی امکان پذیر نباشد باید مرحله اصلاح جواب کدگذاری شده و برطرف کردن مسئله ناموجه بودن آن به فرایند الگوریتم اضافه شود. بدیهی است که افزودن چنین مرحله ای از کارایی الگوریتم خواهد کاست. در حالت کلی روشهای کدگذاری در الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی شبیه به الگوریتم ژنتیک است با این تفاوت که رشته جواب در الگوریتم ژنتیک کروموزوم[۱۱۰] نامیده می شود در حالی که این رشته در الگوریتم سیستم ایمنی مصنوعی آنتیبادی نام دارد.
جدول ۵-۲ ضخامت انواع چرم تولید
عملیات حین پروسس:
خنثی سازی
الف- شستشوی قبل از خنثی سازی: این شستشو که در واقع خیساندن مجدد می باشد چندین وظیفه برعهده دارد:
زدودن تراشه های شیوینگ - خیساندن مجدد وتبلوها - حذف کروم سطحی - گرم کردن مقدماتی
ب:عملیات خنثی سازی:
عملیات خنثی سازی در واقع حذف کلیه اسیدهای اضافی موجود در کلاژن می باشد،که قبل از عملیات ریتانینگ در زیر نقطه ایزو الکتریک قرار دارد. اطلاق لفظ اسید زدایی به جای خنثی سازی مناسب تر است .
عملیات خنثی سازی در واقع تبدیل PH وتبلوها به حالت مناسب و دلخواه برای ریتانینگ می باشد. ازجمله مواد خنثی سازی: بی کربنات آمونیوم ، فرمیات سدیم وفرمیات کلسیم واستات سدیم.
نحوه ریتانینگ :
عملیات ریتانینگ بعد از شیوینگ وتعیین ضخامت چرم شروع می شود. بعد از آبگیری وتبلو بایستی دقت شود تا وتبلوها از نظر دارا بودن رطوبت یکسان باشند. عملیات ریتانینگ براساس وزن شیوینگ محاسبه و عمل می شود، اگر وتبلوها دارای رطوبت یکنواخت و کافی باشند عملیات شیوینگ درست انجام می گیرد. مقدار آب بایستی به اندازه ای باشد که چرم بتواند به راحتی در درام گردش کند و گره نخورد. آب مصرفی باید با ظرفیت درام تناسب داشته باشد. جذب تمام مواد فعالی که به صورت امولسیون به درام اضافه می شوند، به واسطه گردش صحیح درام صورت می گیرد. گردش شدید و زیاد درام به چرم ضرر می رساند. غلظت حمام روغن دهی مهم است. در عمل نبایستی بیش از ۱۲۵- ۱۵۰% چرم آب مصرف کند استفاده از آب به مقدار ۱۰۰%وزن چرم معمول است.
در ادامه مبحث فرایند چرم سازی می رسیم به مرحله بعدی آن که روغن دهی به چرم می باشد .
۱۱-۴-۲ روغن دهی
روغن دهی عبارتست از فرایند پوشش دادن سطوح مختلف الیاف و مواد الیاف گونه چرم بالایه نازکی از روغن. فرایند روغن دهی فرآیندبسیارمهمی در ساخت چرم می باشد. چرم تا زمانی که روغن دهی نشده باشد به محض خشک شدن سفت و سخت می شود. الیاف آن نمی توانند روی هم سر بخورند و لذا در مقابل نیروی کشش، در مقابل چرخ خیاطی و در مقابل سایش و اصطکاک استحکام نخواهد داشت. تمامی موارد فوق با روغن دهی اصلاح می شود. علاوه بر آن خواص فیزیکی دیگری از جمله استحکام رخ، مقاومت چرم در برابر مواد شیمیایی و ضدآب شدن چرم نیز با روغن دهی ظهور و بروز می کند. در این فرایند از امولسیون چربی استفاده می شود. امروزه اغلب مواد روغنی که در صنعت چرم به کار می رود به صورت سولفاته یا سولفیته است. در فرآیندهای روغن دهی مقدار روغن مصرفی به نوع چرم و ضخامت آن بستگی دارد مقدار روغن مصرفی در چرم های سبک بیش از مقدار روغن مصرفی در چرم های سنگین است. در مرحله روغن دهی گردش دهی، گردش درام به نفوذ روغن کمک می کند.
روغن های مناسب برای روغن دهی چرم :
روغن کرچک
روغن بادام زمینی
روغن بزرک(کتان)
روغن شلغم : یک روغن عالی برای روغن دهی چرم است.
روغن زیتون
روغن نارگیل
روغن ماهی
روغن اسپرم: از والهای قطبی بدست می آید.
چربی حیوانی
سایر روغن ها وچربی ها: روغن آفتابگردان، سویا، خشخاش و…
۱۲-۴-۲ تکمیل چرم:
اصطلاح تکمیل چرم از نظر دباغان به عمل آوری چرم با مواد مختلف فینیش، لاکها، واکس های مناسب جهت ایجاد خواص دلخواه در آن و تبدیل چرم نیمه ساخته (کراست) به یک ماده تجاری خوب و مناسب اطلاق می گردد.
هدف از تکمیل چرم :
اصولا چرم خیلی به ندرت بدون فینیش و صرفا بعد از دباغی، رنگرزی، روغن دهی مصرف می شود. برای اصلاح کراست، از نظر کیفیت رخ و ایجاد خواص دلخواه در سطح آن بایستی از فینیش استفاده کرد .
براق بودن، مات بودن، داشتن رنگ روشن یا تیره، همه از طریق فینیش حاصل می شود. بسته به نوع مصرف چرم می توان با بهره گرفتن از فینیش خواص ظاهر چرم را به نحو دلخواهی اصلاح نمود. هدف دیگر فینیش حذف ایرادات رخ چرم می باشد. فینیش نه تنها رخ چرم را یکنواخت می کند بلکه لکه ها و ایرادات موجود در رخ چرم را نیز می پوشاند. فینیش باعث می شود تا ضریب مقاومت تغییر رنگ چرم در برابر نور افزایش یافته و گرینهای ریز در رخ چرم ظاهر شود.
طبقه بندی انواع فینیش:
مواد شیمیایی مورد مصرف در فینیش براساس رفتار آنها در آب به دوسته تقسیم می شوند:
۱- مواد محلول در آب
۲- مواد نامحلول درآب
مواد فینیش برسطح چرم اسپری می شوند، حلال آن به تدریج از سطح چرم تبخیر می شود و فیلم نازکی بر جای می ماند. درطول فرایند تبخیر، غلظت مخلوط فینیش در سطح چرم افزایش می یابد و به این ترتیب مواد موجود درآن، در سطح چرم یک شبکه سه بعدی ایجاد می کند. در این شبکه سه بعدی، ذرات پیگمنت، رنگ، مواد نرم کننده و… با هم پیوند ایجاد می کنند بنابراین در یک مخلوط فینیش، مهمترین مواد آن، مواد تشکیل دهنده فیلم هستند.
خصوصیات فیلم :
فیلم ایده آل برای فینیش بایستی دارای خصوصیات زیر باشد:
-
- داشتن حالت انعطاف پذیری و قابلیت کشش
-
- چسبندگی
-
- قدرت حفظ کنندگی
-
- براقیت
-
- ثبات و استحکام در برابر سایش
-
- داشتن خواص ضدآب و تراوائی
-
- ضخامت
- مقاومت در برابر اسید ،باز و مواد شیمیایی
-
- افرادی که شیر خشک نوزاد می خرند هم چنین با احتمال ۱ Pپوشک نوزاد را می خرند.
-
- افرادی که پوشک نوزاد می خرند هم چنین با احتمال ۲ P شیر خشک نوزاد را هم می خرند.
تعیین قواعد وابستگی معمولاً در بانک اطلاعات تراکنش ها کاربرد دارد. در این روش که به صورت قواعد اگر_ آنگاه (X->Y) بیان می شود، هم زمان واقع شدن X و Y با Support و شانس وقوع قاعده با Confidence بیان می شود. Support بالای یک قاعده، نشان دهنده ی تکرار زیاد و نیاز به توجه ویژه به آن و Confidence بالا نشان دهند ی صحت کافی قاعده برای استفاده در تصمیم گیری هاست. مقادیر Support و Confidence به روش زیر محاسبه می گردد:
تعداد کل/تعداد تکرارX =Support(X)
تعداد کل/تعداد تکرارX و Y باهم =Support(XY)
Confidence(X->Y) =Support (XY)/Support(X)
توصیف و نمایه سازی[۲۹]
گاهی اوقات هدف داده کاوی، تنها توصیف آن چیزی است که در یک پایگاه داده ای پیچیده در جریان است. نتایج نمایه سازی درک ما را از مردم، محصولات یا فرایندهایی که داده ها را در مرحله اول تولید کرده اند افزایش می دهد. درحقیقت نمایه سازی یک روش آشنا برای بسیاری از مسائل است که نیاز به درگیر شدن با تحلیل پیچیده داده ها ندارد. به عنوان مثال مطالعه و نظرسنجی یک روش رایج برای ساختن نمایه مشتریان است. مطالعات و نظر سنجی ها نشان می دهند که مشتریان بالفعل و بالقوه چه مشخصاتی دارند یا حداقل این که چطور پاسخ دهندگان به سوالات پاسخ می دهند.
نمایه ها معمولاً مبتنی بر متغیرهای جمعیت شناختی هم چون موقعیت جغرافیایی، جنسیت و سن هستند؛ از آن جا که تبلیغات با توجه به همین متغیرها انجام می شود، نمایه های جمعت شناختی را می توان مستقمیاً به استراتژی های سازمانی تبدیل کرد. به طور مثال از نمایه های ساده برای تعیین حق بیمه استفاده می شود؛ یک پسر ۱۷ ساله بیش تر از یک زن ۶۰ ساله برای بیمه خودرو بایستی پرداخت کند.
درخت تصمیم گیری ابزار مفیدی برای نمایه سازی می باشد؛ قوانین وابستگی و خوشه بندی را نیز می توان برای نمایه سازی استفاده نمود(شهرابی، ۱۳۹۰).
دسته بندی الگوریتم های داده کاوی
به طور کلی الگوریتم های داده کاوی را می توان به سه دسته اصلی تقسیم نمود(نخعی زاده، ۱۳۸۸):
-
- الگوریتم های با رویکرد یادگیری ماشینی:
از این دسته الگوریتم ها می توان به الگوریتم های استنتاج مبتنی بر قواعد[۳۰]، درخت های تصمیم[۳۱]، شبکه های عصبی[۳۲] و خوشه بندی بر مبنای مفاهیم[۳۳] اشاره کرد.
-
- الگوریتم های با رویکرد آمار:
تحلیل خوشه بندی[۳۴]، تحلیل رگرسیون و تحلیلی رگرسیون لجستیک از این دسته الگوریتم ها می باشند.
-
- الگوریتم های با رویکرد فن آوری های بانک های اطلاعاتی:
قواعد وابستگی[۳۵]، نمونه ای از این دسته از الگوریتم ها می باشند.
الگوریتم های خوشه بندی
مهم ترین روش های خوشه بندی به شرح ذیل می باشند(مرشدلو، ۱۳۸۶):
-
- روش افرازی ( تقسیم بندی)[۳۶]
-
- روش سلسله مراتبی[۳۷]
-
- روش مبتنی بر چگالی[۳۸]
-
- روش مبتنی بر مشبک کردن فضا[۳۹]
-
- روش مبتنی بر مدل[۴۰]
روش افرازی ( تقسیم بندی)
روش های خوشه بندی که به روش تقسیم بندی عمل می کنند، داده های موجود در یک مجوعه داده را به K خوشه تقسیم می کنند، به طوری که هر خوشه ۲ خصوصیت زیر را داراست:
-
- هر خوشه یا گروه حداقل شامل یک داده باشد.
-
- هر داده موجود در مجموعه داده دقیقاً به یک گروه یا خوشه تعلق دارد.
معیار اصلی در چنین مجموعه داده هایی میزان شباهت داده های قرار گرفته در هر خوشه می باشد. در حالی که داده های قرار گرفته در دو خوشه مختلف از نظر شباهت با یکدیگر فاصله زیادی دارند. مقدار K که به عنوان پارامتر استفاده می گردد، هم می تواند به صورت پویا تعیین گردد و هم می توان قبل از شروع الگوریتم خوشه بندی مقدار آن را مشخص کرد.
برای دست یابی به خوشه بندی بهینه به شمارش همه افرازهای ممکن نیاز خواهد بود. یعنی تمام حالات ممکن باید بررسی شوند که این روش برای پایگاه داده های بزرگ ناممکن است. معمولا از یکی از الگوریتم های K-means یا K-medoids استفاده می شود در الگوریتم K-means هر خوشه با میانگین اشیا آن خوشه (مرکز خوشه) و در الگوریتم K-medoids با یکی از اشیا که در نزدیکی مرکز خوشه جای گرفته است، نشان داده می شود.
الگوریتم K-MEANS
الگوریتم K-means یکی از پرکاربردترین الگوریتم های خوشه بندی می باشد(شهرابی، ۱۳۹۰). این الگوریتم K ( تعداد خوشه ها) را به عنوان ورودی می گیرد و مجموعه n شی را به K خوشه افراز می کند، به صورتی که سطح شباهت داخلی خوشه ها را بالا برده و سطح شباهت اشیا بین خوشه ها را کاهش دهد.
روش کار در این الگوریتم بدین صورت است:
-
- به صورت تصادفی K شی را به عنوان مراکز خوشه هایی ابتدایی انتخاب می کند.
-
- هر شی را با توجه به بیشترین شباهت آن به مراکز خوشه ها، به خوشه ها تخصیص می دهد.
-
- مراکز خوشه ها را به روز می کند. به این معنی که برای هر خوشه مقدار متوسط اشیا آن خوشه را محاسبه می نماید.
-
- تا هنگامی که هیچ تغییری در خوشه ها رخ ندهد به مرحله ۲ رجوع می کند.
روش های سلسله مراتبی