۲-۱۱-۷- نظام عقاید و افکار:
نظام اعتقادی انسان، یکی از عناصر مهمی است که در ساختار و رشد عزت نفس او وکسانی که به دست او تربیت می شوند، دخالت دارد. این که مکتب اعتقادی فرد چه تعریفی از انسان دارد و جایگاه ارزشی او در این مکتب چگونه است، در شکل گیری مفهوم «خود»، تأثیر فراوانی دارد.
۲-۱۱-۸- باورها:
انسان در دوران رشد و در محیط خانواده و سپس مدرسه و جامعه، به یک سلسله توصیفاتی از خود میپردازد که بر اساس آنها، تصویر روانی خود را می بیند. گاهی این توصیفات او را در شبکهای از بایدها و نبایدها، پیشگوییها، ذهن خوانیها، توقعات و انتظارات، و مطلق نگریها محصور و زندانی میکند و در نتیجه، در این زندان باورها میپوسدو عمر خود را در رنج و فلاکت میگذراند. ندامت، حسرت، اضطراب، نگرانی و افسردگی از عواقب شایع این زندان است(بابایی، ۱۳۸۵)
۲-۱۲- تأثیر والدین بر افزایش عزت نفس فرزندان:
والدین میتوانند با انجام کارهای زیر به افزایش عزت نفس مناسب فرزندان خود کمک کنند:
۲-۱۲-۱-محبت وعشق زیادی به فرزندان خود نشان دهید.فرزندان نیاز به عشق و محبت، هم به صورت کلامی و هم به صورت فیزیکی،دارند. والدین باید همواره به بچههای خود بگویند که آنها را دوست دارند. والدین می توانند با در آغوش کشیدن، بوسیدن و نوازش کردن، محبت وعلاقهی خود را به فرزندان خود نشان دهند.
۲-۱۲-۲- با بچههای خود با احترام رفتار کنید. بعضی از والدین با بچههای خود طوری صحبت میکنند که با دیگران هرگز اینگونه صحبت نمی کنند. بعضی از والدین وقتی عصبانی می شوند، بچههای خود را با نامهای تحقیر آمیز و بی اهمیت صدا می زنند. اینگونه روشها می تواند، روی عزت نفس آنها تأثیر منفی داشته باشد.
۲-۱۲-۳- به سخنان فرزندان خود گوش کنید و به آنها پاسخ دهید. والدین باید در گفت و گو با فرزندانشان، به طور کامل به آنها توجه کنند. والدین می توانند با نشستن در کنار آنان، نگاه کردن به چشمانشان و از طریق نوازش، این کار را انجام دهند. والدین باید بوسیله تربیت کردن توأم با احترام به فرزندانشان اجازه دهند که بدانند، سؤالات و سخنان آنان مهم است.والدینی که بچهها را به پرسیدن تشویق می کنند، به آنان اجازه می دهند که بدانند، والدینشان می خواهند بچههایشان چیزهایی یاد بگیرند و به آنها کمک کنند. والدین باید با صداقت به سؤالات آنان پاسخ دهند، و وقتی جواب سؤالی را نمی دانند، باید از دادن پاسخ غلط خودداری کنند و بگویند که نمیدانند. زیرا فرزندان انتظار دارند که صادق باشند.
۲-۱۲-۴- برای فرزندان خود وقت بگذارید.والدین باید وقت خاصی را در نظر بگیرند که با فرزندان خود بگذرانند. آنها باید به هریک از فرزندانشان، توجه و عنایت خاص خود را مبذول دارند. این وقت میتواندبا انجام فعالیتهایی که فرزند انتخاب میکند، سپری شود و لازم است، هم برای والدین و هم برای فرزندان، شاد ومسرت آمیز باشد. مقدار وقتی که والدین با فرزندانشان میگذرانند مهم نیست، مهم این است که دقایقی را باهم باشند تا فرزندان دریابند، والدین برای آنان اهمیت قائل میشوند و این، بسیار مهم است.
۲-۱۲-۵-به فرزندانتان مثبت گوئی در مورد خود را آموزش دهید.هر قدر که بچهها ویژگیهای مثبتی را در مورد خود تکرار کنند، به احتمال خیلی زیاد آن را باور می کنند و در خود احساس خواهند کرد. بهترین راه برای آموزش مثبت گوئی به نوجوان، انجام آن توسط والدین در مورد خودشان است. گفتار مثبت در مورد خود، نه تنها برای فرزند نفع خواهد داشت، بلکه برای والدین نیز مفید خواهدبود.( بابایی، ۱۳۸۵)
۲-۱۲-۶- فرزندان را تشویق کنید، تصمیمهایی در مورد خود بگیرند، قدرت تصمیم گیری یکی از مهارتهای مهم برای انسانهاست. بازیهایی مانند شطرنج می تواند قدرت تصمیم گیری در کودکان را افزایش دهد. وقتی فرزند تصمیم گرفت، مهم این خواهد بود که والدین از او بخواهند، نتیجه تصمیماتش را تحمل کند. کودک باید بیاموزد، هر تصمیمی که اتخاذ می کند، پیامد خودش را دارد.
۲-۱۲-۷- به بچهها مسئولیت بدهید. نوجوانتان را به داشتن مسئولیت شخصی ترغیب کنید. وقتی که به فرزندان مسئولیتهایی داده می شود، آنها به خود می بالند ورشد می کنند. مسئولیتهایی مانند انجام کارهای عادی و روزمره ی هفتگی و روزانه باعث می شود، والدین به توانائی فرزندانشان اعتماد کنند و آنها نیز از عهده انجام کار به خوبی برآیند، در این بین، تشویق برای گرفتن مسئولیت بسیار مؤثر است.
۲-۱۲-۸- کارهای مدرسه ای، هنری و پروژههای فرزندان خود را در معرض نمایش قرار دهید. این یکی از بهترین راههایی است که والدین می توانند به فرزندانشان نشان دهند، برای کارهای آنان ارزش قائلند و در نتیجه آنها ارزشمندند. به نمایش گذاشتن کارهای فرزند در محلی که دیگران بتوانند آن را ببینند، این پیام مهم را به بچهها می دهد که: کارهای آنها مهم و قابل احترام است. در صورت تغییر دکوراسیون خانه، کارها در پوشه و یا مجموعه ای نگهداری می شود. در ضمن، نباید کارهایی را که بچه دوست ندارند، به نمایش گذاشت. این کار ممکن است موجب ناراحتی و خجالت آنها شود.
۲-۱۲-۹- فرزندان را آزاد بگذارید تا برخی مواقع خطر کنند. به نوجوانتان اجازهی تجربه بدهید. برای پیشرفتها معیارهایی مقرر کنید، ولی اجازه اشتباه کردن هم بدهید. هیچ پدر و مادری دوست ندارند که فرزندانشان شکست بخورند. برخی از آنها سعی می کنند، با دور کردن بچهها از فعالیتها و موقعیتهایی که امکان شکست در آنها وجود دارد، از آنان در برابر شکست محافظت کنند. به هرحال برای بچهها مهم است که یاد بگیرند، آنها هم مانند بزرگترها گاهی شکست میخورند. فرزندان بدون تجربه شکست و ناکامی قادر به یادگیری چگونگی مقابله با آن نیستند. بنابراین، به جای محافظ آنها بودن و تلاش برای جلوگیری از شکست آنان، والدین باید به بچهها کمک کنند تا وقتی که چنین اتفاقاتی برایشان افتاد، بتوانند با روشهای مثبت به مقابله با آن برخیزند.
۲-۱۲-۱۰-نوجوانتان را در احساسات خویش سهیم کنید. مثلاً بگوئید:«خوشحالم که میتوانیم صادقانه با هم حرف بزنیم.» یا «از اتفاق دیروز ناراحتم.»
۲-۱۲-۱۱-برنامه روزانه را طوری تنظیم که تمام افراد خانواده دست کم یک بار در روز باهم باشند. اوقاتی منظمی را به دور هم بودن خانوادگی اختصاص دهید. برای افراد خانواده نیز فرصتهایی فراهم آورید تا باهم به کار و بازی بپردازند.
۲-۱۲-۱۲-با حضور در برنامهها و نمایشهای نوجوانتان، از تلاشهایش در مدرسه و اجتماع پشتیبانی کنید. (بابایی،۱۳۸۵)
۲-۱۲-۱۳-به نوجوانتان اعتماد کنید و با او دوست باشید.
۲-۱۲-۱۴- به پندارهای نوجوانتان احترام بگذارید.حتی زمانی که رفتار او باید محدود شود، به او بگوئید که او را قبول دارید. مثلاً بگوئید:« کاری را که کردی درک می کنم، ولی انجامش در آن موقعیت درست نبود.» زمانی که اندیشههای او مغایر اندیشههای شماست، او را به بیان آنها تشویق کنید.
۲-۱۲-۱۵- تغییرات و تکامل نقشهای نوجوان را بپذیرید.
۲-۱۲-۱۶-علاقهها، سرگرمیها و برخی مسائل زندگی بزرگسالی خود را با او در میان بگذارید.
۲-۱۲-۱۷-انتظار نداشته باشید فرزندانتان کامل باشند. به کفایت نوجوانتان در هر سطحی که هست احترام بگذارید. بچههایی که بدانند، والدینشان آنها را همان طور که هستند قبول دارند، با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر، برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنند. اما بچههایی که تحت فشار والدینشان قرار می گیرند تا کارها را بهتر انجام دهند، ضمن ناراحتی، علیه والدین خود طغیان می کنند. وقتی بچهها کار اشتباهی انجام می دهند، والدین باید به جای انتقاد و ایرادگیری، اشتباهات را تبدیل به عاملی برای کسب تجربیات کنند
۲-۱۲-۱۸- به نوجوانان مهارتهای حل مسئله را آموزش دهید.
خلاصه اینکه، عزت نفس بالا یا پائین استنباطی است که از سلامتی یک فرد می شود. عزت نفس بالا به عنوان نشانه ای از میزان سلامتی شخص مطرح می شود؛ یعنی نشانهها و دیدگاهی که به طور واقع گرایانه کمبودها و نقاط ضعف را در نظر می گیرد.
از آنجا که عزت نفس نقش اساسی در کاهش و از بین بردن افسردگی، اضطراب و ناراحتی روحی دارد، دارای ارزش ویژه و بالائی است.
شایستگی عاطفی- اجتماعی که از«خود ارزیابی مثبت» منتج می شود، می تواند به عنوان پل فرهنگی، یا نیرویی در مقابل اضطراب و مشکلات خطیر، به نوجوان کمک کند. .(بابایی،۱۳۸۵)
بهره مندی از عزت نفس، علاوه بر آنکه جزئی از سلامت روانی به حساب می آید، رابطه نزدیکی با پیشرفت تحصیلی دارد،؛ به نحوی که حتی مبحثی تحت عنوان عزت نفس تحصیلی، در پژوهشها قابل طرح وبررسی است.
شیوه تعاملی عزت نفس، به این صورت است که هم می تواند علت باشد و هم معلول نوعی از عملکرد که در زمینه دیگری حاصل شده است.
واکنشهای اطرافیان، به خصوص والدین، نقش مهمی در شکلگیری خودپنداره ی هر فرد دارد.
عزت نفس هنگامی به وجود می آید که نیازهای ابتدائی زندگی به نحو مناسبی ارضاء شده باشند.(بابایی، ۱۳۸۵)
۲-۱۳- سه گام اساسی جهت رسیدن به عزت نفس بهتر:
گام اول: خودداری از انتقاد درونی؛ اولین گام مهم در بهبود عزت نفس، شروع مبارزه با پیامد های منفی ندای درونی منتقد است. همه ما گاهی اوقات به مؤاخذه و انتقاد از خود می پردازیم اما در برخی از افراد شدت این رفتار دایمی و شدیدتر است و لذا باعث کاهش شدید عزت نفس در آنها می گردد. بنابراین اولین گام برای اصلاح عزت نفس این دسته از افراد آن است که میزان گفتگوهای منفی درونی آنها را کاهش داده و به جای آن نحوه صحیح مقابله با کاستی ها و نقاط ضعف را بیاموزیم.
گام دوم: تمرین پرورش خود؛ خودداری از انتقاد درونی، اولین قدم مهم است، اما کافی نیست. از آنجایی که بخشی از عزت نفس ما، به رفتاری که دیگران در گذشته با ما داشته اند مربوط می شود، دومین قدم به سوی عزت نفس سالم، آن است که با خودتان به عنوان یک فرد ارزشمند رفتار کنید. با پرورش، اهمیت دادن به خود را به شیوه ای نشان دهید، که ارزشمند، با کفایت، لایق و دوست داشتنی هستید و این چنین با تجارب یا پیام های منفی گذشته مبازره کنید.
پرورش خود از بخش های گوناگونی تشکیل می شود که از مراقبت های اولیه نسبت به خود شروع شده و تا تلاش برای کسب موفقیت هایی که باعث افتخار شما می شود ادامه دارد.(سایت مددکاری اجتماعی)
گام سوم: از دیگران یاری بخواهید؛غالباً یاری طلبیدن از دیگران، مهمترین و نیز دشوارترین قدم به سوی تقویت عزت نفس است. افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند، به دلیل احساس عدم لیاقت نمی توانند از دیگران طلب کمک کنند. اما از آنجایی که، عزت نفس پایین، غالباً حاصل نحوه برخوردی است که دیگران در گذشته با شما داشته اند، جهت مبارزه با پیامدهای انتقادی، که خود حاصل از تجارب منفی گذشته اند، نیازمند کمک دیگران خواهید بود(سایت مددکاری اجتماعی)
۲-۱۴- پیشگیری[۴]
۲-۱۴-۱- معانی لغوی و مفهومی پیشگیری:
پیشگیری در لغت به معنای جلوگیری کردن، مانع شدن، مانع سرایت شدن و پیشبندی کردن آمده است.(معین،۱۳۶۳، ۹۳۳) پیشگیری یک مفهوم کلی است و به مجموعه اقدامهایی گفته می شود که برای پیشگیری و جلوگیری از فعل و انفعالات زیان آور محتمل برفرد و گروه به عمل می آید مانند پیشگیری از حوادث کار، پیشگیری از بزهکاری نوجوانان، جوانان و پیشگیری از تصادفات در جادهها و….
در استنباط مفهوم پیشگیری و مصداقهای آن دو جهت گیری کلی دیده می شود. برخی از جرم شناسان مفهوم موسعی برای تدابیر پیشگیرانه قائل شده و گروهی دیگر پیشگیری را در مفهومی محدود مضیق بکار می برند.
اینک هر یک از این دو تعبیر بطور مختصر توضیح داده می شود:
۲-۱۴-۱-۱- مفهوم موسع پیشگیری:
مطابق این مفهوم، انجام هر اقدامی که علیه جرم بوده و آن را کاهش دهد، پیشگیری محسوب می شود. بر اساس این برداشت انواع تدابیر کیفری و غیر کیفری چه مربوط به قبل و چه مربوط به بعد از وقوع جرم، پیشگیریمحسوب میشود. فلذا در این تعبیر، حتی تعقیب و دستگیری بزهکاران، اعمال مجازات یا تعلیق اجرای آن، الزاماً به جبران خسارت مجنی علیه و فردی کردن مجازات توسط قاضی نیز پیشگیری به شمار میآیند. لذا اینمفهوم طیف وسیعی از اقدامات کیفری و غیر کیفری را در بر می گیرد.(محمد نسل، ۱۳۸۷)
۲-۱۴-۱-۲- مفهوم مضیق پیشگیری:
در جرم شناسی پیشگیرانه، پیشگیری مفهوم مضیقی پیدا کرده است. در این مفهوم پیشگیری به مجموعه وسائل و ابزارهایی اطلاق می شود که دولت برای مهار بهتر بزهکاری از طریق حذف یا محدود کردن عوامل جرم زا و یا از طریق اعمال مدیریت مناسب نسبت به عوامل محیط فیزیکی و محیط اجتماعی موجد فرصتهای جرم، مورد استفاده قرار میدهد.(محمد نسل،۱۳۸۷)
۲-۱۴-۲- تعاریف متعدد پیشگیری از بزهکاری:
هدف اصلی پیشگیری از جرم و بزهکاری کنترل اعمال مجرمانه است و در کنترل اعمال مجرمانه اصلاح و بازداشتن مجرم، حفاظت وحمایت از بزهدیده و جامعه مدنظر است. تعاریف مختلفی توسط دانشمندان در خصوص پیشگیری از جرم ارائه شده که به برخی از آنها اشاره می شود:
تحقیقات انجام شده با موضوع : بررسی تأثیر عزت نفس در پیشگیری از بزهکاری نوجوانان ...