۴- اتکا بر مفروضات : افراد معمولاٌ هنگام حل مسائل،مرزها و محدودیت های خاصی را قطعی فرض می کند و همچنین مانع از بروز خلاقیت در آنها می گردد(حسینی، ١٣٧۶).
۵- تفکر منفی : این حالت ممکن است نسبت به خود و دیگران به صورت احساس ناتوانی،کم ارزشی،بدبینی،عیب جویی و نا امیدی ظهور یابد که مانع جدی برای تفکر خلاق است.خودسانسوری و بی توجهی به ایده ها و افکاری که می تواند سازنده و موثر باشد.نمونه هایی آشکار از منفی گرایی است در بسیاری از مواقع،ایده های تازه ای که می تواند تبدیل به طرح خلاق و مفیدی شود به سبب برخوردهای منفی برای همیشه نابود می گردد.در این مواقع،فرد به خود نهیب می زند که این افکار بچگانه است،احمقانه و مسخره به نظر می رسد،عملی نیست،اصلاٌ به من چه مربوط است و… همچنین این عبارات ممکن است از طرف دیگران بیان شود که در هر دو حالت امکان بروز هرگونه خلاقیت را از بین می برد (حسینی، ١٣٧۶).
٢- موانع عاطفی
١- ترس از شکست و اشتباه : ترس از شکست باعث می شود انسان فقط به دنبال اموری برود که احتمال موفقیت در آن ها زیادتر باشد،لذا از هر کاری که مستلزم خطرپذیری و ریسک باشد،دوری می کند.در حالی که خلاقیت مستلزمخطرپذیری بالاست. این ویژگی هرچند به عنوان یک مانع فردی و عاطفی قلمداد می شود،اما به سبب نوع برخوردهایی که از ابتدا با افراد شده است،به مرور شکل می گیرد.زیرا معمولاٌ به موفقیت ها پاداش داده می شود و شکست ها باعث سرخوردگی می گردد.از طفولیت به کودکان آموخته می شود که اشتباه نکنند.در حالی که شکست،ضرورت دستیابی افکار و ایده های نو و خلاق است (حسینی،١٣٧۶ ).
٢- عدم اعتماد به نفس : بسیاری از مواقع افراد توانایی ها و استعداد های شگرفی دارند اما عدم اعتماد به خود مانع بروز قوای خلاقشان می گردد.ممکن است آنها افکار و ایده های زیادی داشته باشند اما با تردید به آنها می نگرند و احساس می کنند نظریات آنها ارزش زیادی ندارد.حتی جرات نمی کنند که آنها را به زبان بیاورند.باور نداشتن به خویش کم کم منجر به سرکوب و زایل شدن توانایی های فرد می گردد و قدرت آزاد اندیشی و تعمق را از او می گیرد.بسیاری از مواقع،عدم رشد خلاقیت،نتیجه موانع عاطفی مانند کمرویی و زودرنجی و اولویت قائل شدن به نظر دیگران به دلیل عدم اعتماد به نفس است (حسینی،١٣٧۶ ).
٣- موانع اجتماعی
١- مطابقت : منظور از مطابقت،همرنگ جماعت شدن است.مطابقت به علت نگرانی از متفاوت بودن از دیگران و تنها ماندن رخ می دهد و بدین ترتیب امکان ابتکار و ارائه روش های تازه محقق نمی گردد (حسینی،١٣٧۶ ).
٢- تایید طلبی و ترس از عدم استقبال اجتماعی : افرادی که نیازمند تایید دیگران هستند و از نقد و عدم پذیرش اجتماعی می ترسند،نمی توانند از خود خلاقیتی نشان دهند.افراد خلاق معمولاٌ به کار و ابتکار خویش بیش از استقبال دیگران بها می دهند و آن را قربانی انتظارات دیگران نمی کنند (حسینی،١٣٧۶ ).
-
- سنت ها : هرچند نمی توان اهمیت سنت ها را نادیده گرفت، اما وجود بعضی از سنت ها و روش های سنتی مانع ورود اندیشه های تازه می گردد،لذا تاکید و پایبندی بیش از حد به آنها موجب کاهش خلاقیت ها می گردد (حسینی،١٣٧۶ ).
٢-٢ – نوآوری:
١- ٢- ٢- تعریف نوآوری :
گنجی (١٣٨١)،نوآوری را چنین تعریف می کند: ” فراهم آوردن چیزی است که در مقایسه با ساخت های ذهنی،حاصل از عادات متفاوت باشد” (سام خانیان، ١٣٨۴).
پیتر دراکر،نوآوری را همانند هر فعالیت عینی در کنار نبوغ و استعداد نیازمند دانش،توجه و سخت کوشی همه دست اندر کاران می داند.او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافت،گونه خاص شخصیت نبود بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است(دراکر،٢٠٠١،مترجم:رضایی نژاد،١٣٨١).
پیتر دراکر (٢٠٠٢) در جایی دیگر نوآوری را چنین تعریف می کند:” تغییری که بعد جدیدی از کارایی(عملکرد) را خلق می کند” (هلسبین[۳۴]، ٢٠٠٢).تاشمن[۳۵] نوآوری را بستر پیروزی در کسب و کار دانسته تا مدیران در پی شناسایی ساز و کار چرخه فناوری و جویبار نوآوری بتواند به کمک انجام دگرگونی های ناپیوسته در سازمان به امتیاز های ناشی از آنها برسند(تاشمن و اوریلی سوم[۳۶]، ٢٠٠٠،مترجم،رضایی نژاد، ١٣٨٣).لینک[۳۷] می گوید:”تعریف ما از نوآوری این است :بهره برداری موفقیت آمیز از ایده ای تازه” (لینک،٢٠٠٢ ).دراکر: نوآوری ابزار مشخص کارآفرینی است و عملی که در آن منابع خدادادی، یک توانایی تازه در خلق و به وجود آوردن ثروت اهدا می کند (دراکر، ٢٠٠٢). آرتور[۳۸] :نوآوری با ریسک پیچیده ای سروکار دارد.اگر شما پروژه ای را بدون شالوده ای از حمایت کافی قبول کنید،نمی دانید در چه مدت زمان و یا چه مقدار هزینه آن بدست می آید،چقدر تقاضای سریع بازار خواهد بود و یا شاید پروژه شما در اصل برای نوآوران دیگر خیلی ابتدایی باشد (آرتور،٢٠٠٣ ).
با توجه به مباحث گفته شده بطور کلی نوآوری را می توان به دو صورت زیر تعریف کرد:
١ـ نوآوری به معنای خلاقیت عینیت یافته: براساس این تعریف،خلاقیت را تولید ایده و نوآوری را تحقق بخشیدن به آن ایده می دانند.در این حالت منظور از خلاقیت،خلاقیت ذهنی و منظور از نوآوری،خلاقیت عینی می باشد.
٢ـ نوآوری به معنی فرآورده خلاق: فرآورده خلاق می تواند نرم افزاری مانند نوع خدمت یا سخت افزاری مانند نوع کالا باشد.براساس این تعریف منظور از نوآوری، فرآورده یا محصول خلاق است که در یک سازمان تولید می شود (گلستان هاشمی،١٣٨۴ ).
٢- ٢- ٢- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری :
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری را از سه جنبه کلی،فردی و سازمانی مورد بررسی قرار می دهند:
الف) نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه کلی و عمومی :
١- خلاقیت و نوآوری یکی از اساسی ترین و بنیادی ترین ویژگی های خاص انسان و مظهر خلیفه الهی انسان در کره زمین است.
٢- مجموعه تمدن انسان محصول خلاقیت ها و نوآوری های انسان است.
٣- ادامه حیات انسان بدون خلاقیت و نوآوری امکان پذیر نیست.
۴- خلاقیت و نوآوری یکی از اصلی ترین اهداف تعلیم و تربیت است.
۵ـ خلاقیت و نوآوری عامل بهبود مستمر کیفیت زندگی و افزایش رفاه و آسودگی و رفع مشکلات و موانع است.
۶ـ خلاقیت و نوآوری موجبات رشد و توسعه اقتصادی،علمی و صنعتی را فراهم می سازد.
٧- همه سازمانها ،کارخانه ها و همه تولیدات و محصولات وخدمات حاصل خلاقیت ونوآوری است.
٨- جوامع پیشرفته تر دارای خلاقیت ها و نوآوری های بیشتری هستند.
ب) نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی:
خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشکوفایی،خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت های فردی،شغلی و اجتماعی.
ج) نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی:
١- خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان.
٢ـ خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات.
٣ـ خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت.
۴ـ خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت،تنوع تولیدات و خدمات.
۵ـ خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها،ضایعات و اتلاف منابع.
۶ـ خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان.
٧ـ خلاقیت و نوآوری عامل ارتقاء سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان.
٨ـ خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بروکراسی اداری (کاهش پشت میز نشینی و مشوق عمل گرایی).
٩ـ خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان.
١٠ـ خلاقیت و نوآوری عامل بالندگی سازمان (حقایق، ١٣٨٠).
٣-٢-٢- انواع نوآوری :
نوآوری را به طریق گوناگون تقسیم می کنند،اما بهتر است که انواع نوآوری را از دیدگاه سازمان و با توجه به منابع مالی مورد نظر،مهارتهای مورد نظر،سطح ریسک،سرعت نوآوری برای ورود به بازارو…بررسی می کنیم.زیرا این دیدگاه کاربردی و عملی است.بنابراین با توجه به شاخص هایی که برخی از آنها ذکر شد به توضیح انواع نوآوری می پردازیم:
* نوآوری بنیادی :این نوآوری منجر به خلق بازارهای جدید می شود.جایگزینی لوله های خلاء با ترانزیستور یک مورد از این نوع است.ویژگی نوآوری های بنیادی،توسعه انواع مواد جدید سرامیک فیبرهای مصنوعی و کریستال است،پذیرش کند.محصول جدید از طرف مصرف کنندگان،هزینه بالا و مخاطره آمیز بودن این قبیل نوآوری ها از جمله ویژگی های آن است.نوآوری هایی از این قبیل برای شرکت بوجود آوردنده آن حق ثبت به وجود می آورد و به شرکت یک برتری تکنولوژیکی نسبت به رقبا می دهد و در دراز مدت منجر به حاکمیت آنها در بازار می شود.برای بدست آوردن چنین وضعیتی در بازار،شرکت باید سرمایه گذاری سنگین و مستمر بر روی مهارتهای کارکنان انجام دهد (عالی، ١٣٧٩).
* نوآوری مبتنی بر توسعه عملکرد (محصول ) : وقتی نوآوری در محصول به وجود می آید شرکت ها تلاش می کنند که کاربرد این محصول جدید را افزایش دهند.ویژگی هایی مانند قدرت،دوام و انعطاف پذیری در توسعه کاربرد محصول موثر است.یک نمونه از انواع توسعه کاربرد و عملکرد محصول باتری های لیتومی[۳۹] بزرگ (کداک) است. لیتوم به نسبت باتری های قلیایی دارای مزیت قدرت و وزن است اما مشکل اندازه دارد،که شرکت ها نتوانسته بودند این مشکل را یرطرف سازند و مهندسان شرکت کداک نتوانستند به این محدودیت نائل شوند (عالی،١٣٧٩ ).