نامه حاضر قصد بررسی ابعاد بیشتری از سبک زندگی زن مسلمان ایرانی را دارد.
از دیگر کارهای صورت گرفته شده در این زمینه، کتاب «سبک زندگی و مصرف فرهنگی» است که توسط طلیعه خادمیان (۱۳۸۸) به رشته تحریر در آمده است. این کتاب که در حوزه جامعه شناسی فرهنگی است به بررسی سبک زندگی فرهنگی مردم ایران می پردازد. خانم خادمیان با بررسی نظری مفهوم سبک زندگی و مصرف فرهنگی و نیز مطالعه موردی مصرف فرهنگی در ایران به این نتیجه می رسد که مصرف فرهنگی در ایران در سطح بسیار پایینی قرار دارد و با این نتیجه گیری به آسیب شناسی این امر می پردازد. این تحقیق نیز از آن جهت که تنها به بررسی یکی از ابعاد سبک زندگی یعنی مصرف فرهنگی می پردازد با پایان نامه حاضر که قصد تبیین الگوی سبک زندگی را دارد متمایز است.
از دیگر کارهای صورت گرفته در این زمینه می توان به کتاب «زن و هویت یابی در ایران امروز» نوشته گیتی عزیززاده (۱۳۸۷) اشاره کرد که به مساله هویت اجتماعی زن در جامعه ایرانی می پردازد. وی در این کتاب به مباحثی از قبیل نقش جنبش جهانی فمینیسم در شکل دهی به هویت اجتماعی زنان امروز و نیز بررسی رابطه میان تخصص های حرفه ای و هویت اجتماعی می پردازد. تفاوت عمده تحقیق حاضر با پیشینه تحقیقات و کارهای صورت گرفته در این حوزه، آن است که اولا هیچکدام از این تحقیقات در جایگاه یک مطالعه بنیادی و با هدف شناخت و ارائه الگوی اسلامی از سبک زندگی زن نبوده و در بهترین حالت یک توصیف دقیق از وضعیت حال حاضر سبک زندگی زنان در جامعه ارائه دادهاند. اما تحقیق حاضر برآن است تا با مطالعه و تتبع در متون دینی و روایی معتبر، به ترسیم یک الگوی نظام مند از سبک زندگی زن مسلمان ایرانی ارائه دهد.
از دیگر تحقیقات صورت گرفته در ارتباط با سبک زندگی زنان می توان به کتاب «تاملی در هویت زن ایرانی» اشاره کرد که توسط مریم رفعت جاه (۱۳۸۷) تالیف گردیده است. اگر چه این اثر به طور مستقیم به مقوله سبک زندگی نپرداخته است اما مانند دیگر تحقیقات این حوزه به طور اختصاصی به یکی از مصادیق عینی سبک زندگی یعنی مقوله هویت اجتماعی زنان پرداخته است. وی با بررسی روند تاریخی تحول مفهوم هویت و نظریه های مربوط به آن، به تحلیل تاثیرات مکتب فمینیسم در شکل دهی به هویت اجتماعی زن ایرانی در دوران معاصر می پردازد و اینگونه نتیجه گیری می کند که زن ایرانی می بایست به بازنگری در جایگاه و نقش اجتماعی خود پرداخته و بسیاری از عرفها و سنتهایی که ارتباطی با دین اسلام ندارند را در مورد خود مورد تامل قرار دهد. تمایز پژوهش مذکور با این پایان نامه نیز در جامعیت موضوع مورد بررسی و گستردگی ابعاد مورد مطالعه است.
۲- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
یکی از مهمترین تحقیقات خارجی صورت گرفته در زمینه سبک زندگی را سایمون دیورینگ (۲۰۰۷) در کتاب خود به نام «مطالعات فرهنگی» انجام داده است. ایشان در این کتاب به بررسی زمینه ها و عناصر فرهنگی سبک زندگی مدرن از قبیل مصرف فرهنگی، اوقات فراغت، سرمایه اجتماعی و… می پردازد. تفاوت اصلی این کتاب با تحقیق حاضر در نوع نگرش این دو به مقوله سبک زندگی است. در این تحقیق سبک زندگی از یک منظر دینی و با رویکرد تبیینی مطالعه می شود اما سایمون دیورینگ صرفا به توصیف و تحلیل فرهنگی سبک های زندگی در جامعه مدرن پرداخته است.
از دیگر تحقیقات صورت گرفته در خارج از کشور می توان به کتاب «درآمدی بر نظریه های فرهنگ عامه» که توسط دومینیک استریتانی (۲۰۰۵) نگاشته شده است اشاره نمود. این کتاب اگر چه به طور مستقیم به مقوله سبک های زندگی نمی پردازد اما پژوهشی نظری و عمیق در زمینه اندیشه ها و دیدگاه های موجود در بحث مطالعات فرهنگی می باشد که به طور مشخص به مقوله فرهنگ و سبک زندگی عامه می پردازد. تفاوت مهم موجود میان این کتاب با تحقیق حاضر در این است که تحقیق حاضر به دنبال ارائه الگوی سبک زندگی زنان مسلمان است که کتاب مذکور به این مقوله نمی پردازد.
پیر بوردیو(۱۹۸۴) در کتاب «تمایز» به تحلیل انتخابهای سبک زندگی پرداخته و آن را از این جهت با اهمیت دانسته که تمایزات اجتماعی و ساختاری در دهه اخیر مدرنیته به طور روزافزونی از رهگذر صور فرهنگی بیان می شوند. کلیه اعمال مصرف، یعنی استحصال و دخل و تصرف باید به منزله نمایشی از تسلط بر یک رمز ارتباطی در نظر گرفته شود و نیز باید به منزله یک «گرایش زیباشناختی» درک شود «که پر تقاضاترین عنوانی است که دنیای فرهنگ (همیشه به طور ضمنی) تحمیل می کند. می توان دید که سبک و سیاق استفاده از کالا بخصوص آن دسته از کالاها که ممتاز قلمداد می شوند، تشکیل دهنده یکی از نشانه های کلیدی هویت و نیز سلاحی ایده آل در استراتژیهای تمایز است. بوردیو در دومین بحث اصلی کتاب تمایز نقدی اجتماعی درباره سلایق ارائه می کند و مشخص می سازد که ذوق و سلیقه در وهله اول و قبل از هر چیز بی میلی و اکراه نسبت به سلایق دیگران است، دلیل این امر آن است که اعمال و رویه های فرهنگی بازی گلف یا فوتبال، بازدید از موزه یا نمایشگاه اتومبیل، گوش کردن موسیقی جاز یا تماشای سریالهای کمدی و کارهایی نظیر آن معنی اجتماعی خود، و قابلیت مشخص ساخت تفاوت و فاصله اجتماعی را از برخی ویژگیهای ذاتی خود نمی گیرند، بلکه آن را از موقعیتی که این عمل و رویه فرهنگی در نظام اهداف و رویه های مطلوب وی دارد، کسب می کنند. از این رو آشکار ساختن منطق اجتماعی مصرف نه با برقرار ساختن ارتباطی مستقیم بین رویه و عملی خاص، بلکه از طریق تطابقهای ساختاری که بین دو مجموعه از روابط، یعنی سبک زندگی و موقعیت اجتماعی که به وسیله گروه های مختلف اشغال شده عملی می شود.
آنتونی گیدنز(۱۹۹۱) دگرگونیهای فرهنگی اجتماعی در دهه اخیر مدرنیته را اصلی ترین مضمون مورد توجه خود قرار می دهد. گیدنز همانند بوردیو، با مسئله رقابت میان جامعه شناسی کلان و خرد یا رقابت میان دیدگاه هایی که تأکید بر عاملیت دارند با دیدگاه هایی که بر ساختار تأکید می کنند سر و کار دارد. در متن نظم و ترتیبات مابعد سنتی خود مبدل به یک پروژه بازتابی می شود. بازتابی بودن سبکهای زندگی بدین معناست که هر سبک زندگی در متن خود معنایی ضرورتاً نامعین دارد و بنابراین قطعی نبودن معنای سبک زندگی به معنای نفی امکان تبیین کافی معنا توسط تعیین کننده های ساختاری است. بازتابندگی اشاره ای است به اینکه معانی فعالیتهای سبک زندگی اساساً با نیروهای وسیعتر تعیین نمی شود، بلکه طی فرایند داد و ستد عملی زیست جهان های متمایز، معانی روش های استفاده از مواد و مصالح نمادین مصرف انبوه، مبدل به اشیا و اعمال ملموس می شوند که استعاره ای برای خودشان می باشند؛ بازتابندگی اشاره ای است به استفاده از اطلاعات مربوط به شرایط فعالیت به عنوان ابزاری برای تنظیم و تعریف مجدد و قاعده مند معنا و چیستی رفتار. بنابراین نزد آنتونی گیدنز، تحول سبکهای زندگی و دگرگونیهای ساختاری مدرنیته به واسطه بازتابندگی منادی به یکدیگر گره خورده و به دلیل باز بودن زندگی اجتماعی امروز، کثرت یافتن زمینه های کنش و تعداد مراجع مقتدرتر، انتخاب سبک زندگی برای ساختن هویت شخصی و در پیش گرفتن فعالیتهای روزانه، به طور فزاینده ای اهمیت می یابد. برای درک کامل این بحث باید توجه کرد که برای گیدنز هویت شخصی برنامه مدرنی است که افراد آن را برحسب درکی که از روش های ابراز وجود، هویت و زندگینامه شخصی خود دارند، می فهمند. سبکهای زندگی از نظر گیدنز برنامه هایی مهم تر از فعالیتهای فراغتی هستند و در واقع معتقد است که سبک زندگی با مصرف گرایی تباه می شود. با این حال، بازار که در خطی مشیهای نولیبرالی به مضمونی ایدئولوژیک تبدیل شده است، ظاهراً عرضه کننده آزادی انتخاب و بنابراین باعث ارتقای فردگرایی است. استدلال گیدنز این است که دخل و تصرف و جرح و تعدیل خویشتن خویش از رهگذر انواع روایتهای رسانه ها و نیز استراتژیهای بازاریابی، با تأکید بر سبک زندگی و به بهای مایه گذاشتن از معنای شخصی انجام می گیرد.
ح- روش انجام تحقیق
این تحقیق از انواع روش های کیفی بوده و برای انجام آن از روش تحلیل اسنادی و مطالعه کتابخانه ای بهره گرفته شده است که با بررسی کتب، آثار و متون روایی و تاریخی، پایان نامه ها و مقالات صورت پذیرفته است.
خ- ابزارگردآوری اطلاعات
ابزار گرد آوری اطلاعات در این تحقیق مصاحبه، فیش برداری از کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها است.
د- محدوده زمانی و مکانی
محدوده مکانی این تحقیق جامعه ایران و محدوده زمانی سالهای بعد از انقلاب اسلامی تا سال ۸۹ است.
ذ- سازماندهی فصول
در فصل اول این پایان نامه به مباحث کلی پیرامون بحث سبک زندگی پرداخته شده و پیشینه تحقیق و روش شناسی انجام پایان نامه مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم به تبیین چارچوب نظری تحقیق پرداخته شده و مبانی هستی شناختی، دین شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و زن شناختی موضوع مورد بررسی به طور مبسوط و تفصیلی مورد تشریح واقع گردیده است. در فصل سوم با پرداختن به اصول و پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اجتماعی اسلام، به ترسیم نظام ارزشی حاکم بر الگوی نقش اجتماعی زن و سپس با عنایت به نظام ارزشی ترسیم شده، به بررسی مولفه های نقش اجتماعی زن مسلمان اشاره شده است. در فصل چهارم نیز طبق روش مطرح شده ابتدا به ذکر اصول و پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اقتصادی اسلام پرداخته و سپس نظام ارزشی حاکم بر الگوی مصرف زن مسلمان ترسیم گردیده و متناسب با آن به ارائه مولفه های الگوی مصرف زن مسلمان پرداخته شده است. در فصل پنجم نیز ابتدا ملاحظات مربوط به مساله حجاب و پوشش در جامعه اسلام بحث شده و سپس به مولفه های الگوی حجاب زن مسلمان ایرانی اشاره گردید. در فصل ششم و آخر این پایان نامه نیز راهکارهای تقویت الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی از دیدگاه کارشناسان و اساتید صاحبنظر در این عرصه بررسی شد.
فصل دوم
چارچوب نظری تحقیق
مقدمه
انجام هر تحقیق اجتماعی منوط به داشتن یک مبانی نظری و چارچوب مفهومی مشخص برای هدایت پژوهش در مسیر صحیح است. تحقیق پیش رو نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از آنجا که موضوع مورد مطالعه آن در حیطه الهیات کاربردی است، چارچوب نظری آن نیز مستخرج از مبانی دینی خواهد بود. لذا در این فصل چارچوب نظری تحقیق حاضر با عنایت به مبانی هستی شناختی، مبانی انسان شناختی، مبانی زن شناختی، مبانی معرفت شناختی و مبانی دین شناختی و مفاهیم متعلق به هر کدام از این مبانی، ترسیم خواهد شد. در پایان ارتباط کاربردی چارچوب نظری تحقیق با موضوع مورد مطالعه یعنی الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی بیان می گردد.
الف- مبانی هستی شناختی
برای فهم و تبیین نظام الگویی سبک زندگی زن در دیدگاه اسلامی، ناگزیر هستیم تا تفسیر و تحلیلی از جهان هستی داشته باشیم تا در پرتو آن بتوانیم تعریفی صحیح و منطبق بر نظر اسلام در این موضوع ارائه دهیم. لذا در ادامه به مبانی هستی شناختی دین اسلام می پردازیم:
۱- هستی مخلوق
در جهان بینی اسلامی اعتقاد بر این است که هستی دارای یک خالق و آفریدگار است و هر آنچه در زمین و آسمان ها اعم از موجودات زنده و بی جان وجود دارند همگی مخلوق خداوند متعال می باشند و چیزی در هستی نیست که از قلمرو آفرینش خداوند خارج باشد. جهان در نگرش جهانبینی توحیدی با عنایت الاهی نگهداری میشود و اگر لحظهای عنایت خداوند از این جهان گرفته شود، نابود خواهد شد. تمام واقعیت جهان از خدا و منتسب به حق است. آیات متعددی وجود دارند که از آنها می توان این اصل مهم را برداشت کرد. در زیر به چند نمونه از این آیات اشاره می کنیم:
«هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»
«او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چیز آگاه است» (قرآن کریم، بقره:۲۹).
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ»
«آیا ندیدی که خداوند آسمان ها و زمین را بحق آفریده است؟ اگر بخواهد، شما را می برد و خلق تازه ای می آورد» (قرآن کریم، ابراهیم:۱۹).
«وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَهَ لَآتِیَهٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ»
«ما آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، جز بحق نیافریدهایم و قیامت در پیش است. بنا بر این آنها را مورد عفو پسندیده خود قرار ده» (قرآن کریم، حجر: ۸۵).
۲- هستی هدفمند و منتظم
در مکتب اسلام، جهان هستی و موجودات در آن و بخصوص انسان، به سوی مقصدی معلوم در حرکت است و چنین نیست که عالم هستی در مسیری نامشخص و مبهم و بی هیچ هدفی در حرکت باشد بلکه آفریدگار جهان، آن را به سوی مقصدی و هدفی معین و روشن رهنمون ساخته است. اعتقاد به اصل هدفمندی عالم و عبث نبودن آفرینش آن، نقش مهمی در حیات انسان ایفا میکند و چنین انسانی هرگز جهان و زندگانی در آن را لغو و بیهوده نمییابد بلکه سعی و تلاش او در این جهت است که حیات و زندگی خویش را با نظام آفرینش هماهنگ سازد. در نگاه اسلامی این اعتقاد وجود دارد که خلقت هستی کاملا هدفمند و غایت محور بوده و خداوند حکیم و عادل، نظام آفرینش را بر اساس یک طرح قبلی و برنامه هدفدار استوار گردانده است. جهان از مبدائی خردمند آفریده شده و به سوی غایتی حکیمانه در حرکت است. در این جهان هدفمند هیچ موجودی گزاف و بی حساب آفریده نشده و سستی و کژی در این جهان راهی ندارد. بنابراین تنوع ها و تفاوت ها نشانه کاستی در کار طبیعت و خلقت نیست بلکه هر کدام دقیقا در راستای اهداف حکیمانه و مدبرانه ی آفرینش است و این تنوع ها و تفاوتهای دقیق در ادامه به تجانس و انسجام جامعه ختم می شود (جوادی آملی،۱۲۷:۱۳۸۶).
هستی شناختی دینی بر این اعتقاد است که صفات کمالیه خدا اقتضا دارد جهان به گونهای آفریده شود که در مجموع بیشترین کمال و خیر ممکن را داشته باشد. یعنی از برکت نظام احسن که بر جهان آفرینش حاکم است، انسانی که از ماده زمینی خلق شده، بتواند با پیمودن راه تکامل به گوهری آسمانی و شریف تبدیل شده، از نظر مراتب کمال از هر موجود دیگر برتری یابد و به خدا تقرب جوید. خلق جمادات و نباتات و حیوانات و… در راستای پیدایش نظام احسنی است که در مجموع زمینه رشد انسان را فراهم میآورد. در آیات قرآن خداوند به دفعات خلقت هستی و انسان را دارای هدف معرفی کرده و هدف از خلقت را عبودیت و معرفت معرفی می کند. به طور مثال:
«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْنسَ إِلآ لِیَعْبُدُونِ»
«و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند» (قرآن کریم، ذاریات: ۵۶).
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ»
«و آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است به بازى نیافریدهایم» (قرآن کریم، دخان: ۳۸).
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»
«آیاپنداشتید که شمارابیهوده آفریدهایم وشما به سوى ما بازگردانده نمىشوید» (قرآن کریم، مومنون:۱۱۶).
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ»
«و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم این گمان کسانى است که کافر شده اند پس واى از آتش بر کسانى که کافر شدهاند» (قرآن کریم، ص: ۲۷).
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ»
«او که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدام نیکوکارترید و اوست عزیز و آمرزنده» (قرآن کریم، ملک: ۲).
«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
«آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مىکنند و در آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند که پروردگارا اینها را بیهوده نیافریدهاى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش حفظ کن» (قرآن کریم، آل عمران:۲).
«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ… لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا»
«خدا همان کسى است که هفت آسمان و همانند آنها هفت زمین آفرید… تا بدانید که خدا بر هر چیزى تواناست و به راستى دانش وى هر چیزى را دربرگرفته است» (قرآن کریم، طلاق:۱۲).
«وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى»
«و اینکه پایان کار به سوى پروردگار توست» (قرآن کریم، نجم:۴۲).
۳- تناسب میان تکوین و تشریع
پژوهش های انجام شده در مورد الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی و راهکارهای تقویت ...