میدانهای مورد علاقه ما در اینجا میدانهای پایا میباشند که برای آنها ، آنگاه F بر حسب کمترین مرتبه از v/c، Φ و A به صورت زیر خواهد بود [۹،۱۰،۱۴] :
(۳-۶)
تکانه ی تعمیم یافتهی ذره در این حالت با رابطهی داده میشود.
اکنون به آزادی پیمانه مربوط به پتانسیل گرانش الکترومغناطیسی میپردازیم. تحت تبدیل مختصات
که در آن = hµ?(x’) h’µ?(x) میباشد و از مرتبه خطی ، نتیجه میشود:
(۳-۷)
تحت این تبدیل، تانسور ریمان ناوردا باقی میماند اما ارتباط[۳۱] تغییر میکند. را میتوان به گونهای محدود نمود که عناصر ارتباطی که میدانهای گرانش الکترومغناطیسی را تعریف میکنند نیز ناوردا باقی بماند. یعنی اختلال متریک[۳۲] در
پیمانه عرضی صدق[۳۳] کند [۱۵] :
بنابراین اگر و ، آنگاه از رابطهی (۲-۷) نتیجه میشود که:
(۳-۸)
که در آن و . تحت تبدیل پیمانهای گرانش الکترومغناطیسی (۲-۸)، میدانهای هموردا مشابه با الکترودینامیک هستند.
مهم است که تانسور تنش –انرژی را برای گرانش الکترومغناطیسی در حد تقریب بدست آوریم؛ در آنچه خواهد از آحاد استفاده میکنیم.
شبه تانسور[۳۴] لانداو-لیفشیتز[۳۵] (tµ?) را میتوان برای تعیین محتوای تنش –انرژی میدانهای گرانش الکترومغناطیسی بکار گرفت [۴۳]. نتیجهی وابسته به شرط پیمانهای تا حدی پیچیده است؛ میتوان نشان داد که برای پیکربندی حالت مستقل از زمان نتیجه میشود [۴۳] :
(۳-۹)
(۳-۱۰)
(۳-۱۱)
که در آن عناصر مربوط به شبه تانسور لانداو-لیفشیتز زیر میباشد [۴۳] :
تشابهی بین این روابط و روابط متناظر در الکترودینامیک کلاسیک وجود دارد؛ به ویژه بردار پویینتینگ با رابطه زیر داده میشود:
(۳-۱۲)
فصل چهارم: اثرهای گرانش مغناطیسی
فصل چهارم
اثرهای گرانش مغناطیسی
در این فصل با بهره گرفتن از فرمولبندی گرانش مغناطیسی (فصلهای قبل)، به برخی اثرات مهم این میدان میپردازیم که مهمترین آنها عبارتند از:
اثر ساعت[۳۶]
اثر جفت شدگی اسپین-چرخش-گرانش
اثر انتشار سیگنالها
۴-۱ اثر ساعت
یک میدان گرانشی مغناطیسی بر حرکت ساعتهای استاندارد که در حال چرخش حول جرمی چرخان هستند ونیز بر زمان ویژهی[۳۷] آن اثر میگذارد. همان گونه که میدانیم متریک کر[۳۸] فضای اطراف جرمی چرخان را در حالت کلی توصیف میکند که در مختصات بویر-لیندکویست[۳۹] با رابطهی زیر داده میشود [۴۲،۳۶] :
(۴-۱)
که در آن:
از این رو اگر فرمول بالا را برای کرهای کند چرخان بکار بریم، آنگاه با صرف نظر کردن از جملهی a2 در متریک (۴-۱)، میتوان متریک (کروی) را بدست آورد [۴۴].
(۴-۲)
اکنون برای بررسی اثر ساعت فرض میکنیم که ساعت در مدار ژئودزیک زمان گونهی[۴۰] دایرهای با شعاع ثابت در صفحه استوایی قرار دارد.
اگر معادله ژئودزیک
(۴-۳)
را برای متریک کر در نظر بگیریم، خواهیم داشت [۳۸ ]:
(۴-۴)
بسته به اینکه ساعت در جهت یا در خلاف جهت چرخش منبع بچرخد، بعد از یک دور، دو زمان ویژه متفاوت بدست میآید [۱۵] :
(۴-۵)
که در آن T0 و ، دوره تناوب کپلری و فرکانس هستند. بنابراین اختلاف بین مربعات زمانهای ویژه به صورت زیر میباشد [۱۴] :
(۴-۶)
این یک نتیجه دقیق و بدون تقریب است. در بسیاری از موارد میتوان از کمترین مرتبه پسا نیوتنی[۴۱] استفاده
Std. Error
Beta
عرض از مبدأ
۶۰۰/۱۴
۴۴۷/۰
۶۸۶/۳۲
۰۰۰/۰
کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده
۴۴۹/۰
۱۶۸/۰
۱۵۷/۰
۶۸۰/۲
۰۰۸/۰
نتایج رگرسیون خطی ساده دومتغیره جدول(۴-۱۵) نشان میدهد که کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده (۰۰۸/۰sig=، ۶۸۰/۲T=) توانایی پیشبینی معدل را در بین دانشجویان دانشکده های مهندسی معدن و صنایع و مدیریت دانشگاه صنعتی شاهرود را دارد. همچنین نتایج مربوط به شیب خط رگرسیون(B) در مورد متغیر پیشبین نشان میدهد که کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده(۱۵۷/۰B=) با معدل دانشجویان دانشکدههای مهندسی معدن و صنایع و مدیریت دانشگاه صنعتی شاهرود ارتباط مستقیم و مثبت وجود دارد.
ضریب استاندارد شده تأثیر رگرسیونی هر متغیر مستقل بر متغیر وابسته را نشان میدهد. تفسیر ضرایب رگرسیونی بر اساس ضریب بتا(Beta) انجام میگیرد؛ زیرا این آماره نشان دهنده ضریب رگرسیونی استاندارد شده متغیر مستقل بر روی متغیر وابسته تحقیق میباشد؛ بنابراین میتوان با بهره گرفتن از آن، سهم نسبی متغیر مستقل در مدل را مشخص کرد. بنابراین با توجه به مقدار ضریب بتا کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده(۱۵۷/۰) میتوان بدین شکل تفسیر کرد که به ازای افزایش یک انحراف استاندارد در متغیر «کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده» میزان «معدل» به میزان ۱۵۷/۰ انحراف استاندارد افزایش خواهد یافت.
بنابراین معادله رگرسیون معدل دانشجویان دانشکدههای مهندسی معدن و صنایع و مدیریت دانشگاه صنعتی شاهرود با توجه به متغیر پیشبین(کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده) بر اساس داده های جدول ۴-۱۲ به شرح زیر میباشد:
Y = a + bx
Y=./449+0/157(x)
X= کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده
بر اساس رابطه فوق مقدار معدل دانشجویان دانشکدههای مهندسی معدن و صنایع و مدیریت دانشگاه صنعتی شاهرود(Y) به ازای تغییر کیفیت خدمات آموزشی ادراک شده(x) تغییر خواهد کرد.
۴-۵-۱-۲٫ فرضیه دوم تحقیق
فرضیه صفر: بین کیفیت خدمات آموزشی مورد انتظار و عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشکده های معدن و مدیریت رابطه معنیداری وجود ندارد.
جدول ۴-۱۶ نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد فرضیه پژوهش را نشان میدهد. این نتایج به منظور بررسی رابطه کیفیت خدمات آموزشی مورد انتظار و عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده های معدن و مدیریت ارائه شدهاند.
جدول ۴-۱۶٫ نتایج همبستگی بین کیفیت خدمات آموزشی مورد انتظار و عملکرد تحصیلی
مدل
R
R2
Adjusted R square
Std. Error of the Estimate
Sig
Durbin
Watson
رگرسیون(همزمان)
۰۲۹/۰
فضای شهری به تلطیف عواطف مشترک جمعی انسان ها یاری می رساند و واجد کیفیت انسانی-عاطفی است.
کنزو تانگه
فضای شهری میدانی برای شکل بخشیدن به انسان است.
گوردن کالن
فضای شهری عرصه نمایش زندگی است.
آنچه در دانش طراحی شهری برای فضای باز شهری ارزش محسوب می شود نقش اجتماعی این فضاهادر افزایش تعاملاتی است که در زندگی جمعی شهروندان ایفا می کند ،بررسی تاریخی شهرهای مغرب زمین نیز شاهدی است بر این مدعا.از دوران یونان باستان تا قرن بیستم شهروند اروپایی مهمترین و مردمی ترین رویدادهای جمعی خود را در میدان برگزار می کرد.واژه یونانی آگورا و رومی فوروم به معنای تجمع شهروندان بود .پلازا و انواع فضاهای مشابه در میان اقوام اروپایی ،خواه انگلیسی ، آلمانی و یافرانسوی و مانند اینها قلب تپنده شهر و محل گردهمایی و تعامل اجتماعی بود. در بستر شهرهای سنتی ،فضاهای عمومی نظیر میادین عمومی و بازارها نقش ایجاد ارتباط میان مردم را داشتند مکانهایی که در آنها شکل از کنش متقابل اجتماعی میان شمار زیادی از مردم امکان پذیر می شود.
جایگاه فضای عمومی در اکثر مطالب مربوط به طراحی و برنامه ریزی شهری نشان از اهمیت این بخش از فضای شهری است. آنچه که در این پایان نامه به عنوان فضای عمومی مطرح است فضایی است که افراد یا سازمان های خصوصی آنرا کنترل نمی کنند و از این رو به روی عامه مردم گشوده است بدون تفکیک آنها از نظر طبقه اجتماعی ،قومیت ،نژاد و سن. جایی که تعاملات اجتماعی و تجربه روزمره زندگی شهری در آن روی می دهد .
۲-۳-۸) کیفیت فضای شهری
چگونگی یک چیز که تاثیر عاطفی و عقلانی خاص بر مخاطب می گذارد کیفیت فضایی نامیده می شود.امروزه مباحث کیفی، ملکه ذهن هر کارشناس شهری در کشورهای صنعتی شده و در راستای ایجاد و بسط جامعه مدنی همه به صرافت ارتقاء کیفی محیط پیرامون خود افتاده اند خواه این لایه اجتماعی-سیاسی باشد خواه روحی- روانی(پاکزاد،۱۳۸۱).
انجمن شهرسازی امریکا در گزارشی سه کیفیت پایه ای را که زمینه سلامت یک شهر را برجسته می کند مشخص می کند :
جاذبه ها،دسترسی و آسایش
جاذبه ها : جاذبه هایی مثل تاسیسات هنری، امکانات فرهنگی یا گذران اوقات فراغت ، تعلیم و تربیت ، بهداشت و یا خدمات دیگر و در دسترس بودن فضا برای زندگی و کارکردن همه به زنده نگه داشتن یک مرکز کمک می کند.
دسترسی : سهولت دسترسی و حرکت به زمان و هزینه رسیدن به مکان از جایی که مردم در آن زندگی می کنند.
آسایش : آسایش یا اینکه چه اندازه یک مرکز به عنوان یک مکان خوشایند است، این واژه بازتابی از یک محیط جذاب و خوب حفاظت شده است و عوامل موثر بر آن عبارتند از امنیت، منظر ، احساس هویت(چاپمن،۱۳۸۶)
در جهت دسته بندی عوامل کیفی فضاهای شهری بنتلی و سایرین ۱۹۸۵ هفت شاخصه کیفی را برای مکان بر می شمرند که این شاخصه ها می توانند بر جذب مردم به سوی آن فضا یا مکان موثر واقع شوند.
این۷عامل عبارتند از:
۱-نفوذ پذیری : فضاهایی به مردم قدرت انتخاب می دهند که برایشان قابل دسترسی باشند.بنابراین حدی از قدرت انتخاب که یک محیط به مردم می دهد تا بدان طریق از مکانی به مکان دیگر بروند یک معرف کلیدی جهت ارزیابی پاسخ دهندگی آن محیط تلقی می گردد.
۲-گوناگونی : دلالت بر ویژگی های محیطی مکان هایی می کند که واجد فرم ها ، استفاده ها و معانی گوناگون باشند. تنوع کاربری نکته کلیدی اصل گوناگونی به مثابه یک کل می باشد.
۳-خوانایی : مردم موقعی می توانند از منافع گزینه هایی که آن کیفیات را عرضه می دارند بهره گیرند که بتوانند سامان فضایی مکان و آنچه را که در آنجا می گذرد درک کنند.
۴-انعطاف پذیری : مکانهایی که بتوانند برای منظورهای و تنوعی به کار آیند در مقایسه با مکانهایی که برای کاربری مشخص و محدودی طراحی شده اند حق انتخاب های بیشتری را به کاربران عرضه می دارند.
۵-تناسبات بصری : مردم اماکن را بر مبنای معانی مترتب بر آن تعبیر و تفسیر خواهند نمود.وقتی که این معانی پشتیبان پاسخ دهندگی محیط باشند،مکان دارای کیفیتی است که ماآنرا مناسبات بصری می نامیم.
۶-غنای حسی : کیفیتی که تنوع تجربیات حسی را که موجد لذت استفاده کنندگان هستند افزایش می دهد.
۷-رنگ تعلق : ایجاد این امکان که کاربران بتوانند به محیط های موجود رنگ تعلق بدهند اهمیت ویژه ای دارد.تا اکثر مردم به محیطی برآمده از علایق،ارزشها ونشانه های شخصی خویش دست پیدا می کنندو در آن مشارکت نمایند.(بنتلی و دیگران،۱۹۸۵)
می توان نتیجه گرفت که ۷عامل از جمله عوامل تاثیرگذار در کیفیت فضاهای شهری محسوب میشود ،در این میان عواملی که در این پایان نامه بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت مطابقت فضاهای عمومی شهری با نیازهای امنیتی شهروندان،داشتن مقیاس پیاده ،تنوع کاربری،غنای حسی ،رنگ تعلق اجتماعی پذیریست که در ارتباط نزدیک با موضوع این پایان نامه است.
جمعبندی از مطالب فوق موید این مطلب است که کیفیت فضاهای شهری نقشی مهم در میزان فعالیت های جمعی بویژه تعاملات اجتماعی میان شهروندان دارند.بنابراین جهت افزایش فعالیت های اجتماعی علی الخصوص تعاملات اجتماعی لازم است که عوامل موثر بر کیفیت فضاهای شهری مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفته ودر برنامه ریزی و طراحی ها مورد استفاده قرار گیرند.
۲-۴ زنان و فضای شهری
۲-۴-۱) مشکلات زنان وفضای شهری
به واسطه وظایف مراقبتی از کودکان سالمندان و … در ارتباط با فضای شهری قرار می گیرند و به عبارتی برای انجام فعالیت های اجباری در فضای شهر حضور میابند .هر چند این امر لازم به نظر می رسد کافی نبوده و فضاهای شهری باید این مکان را نیز برای زنان فراهم آورد که به فعالیت های انتخابی اجتماعی در فضای شهری قرار گیرند (رضازاده،محمدی ،۵۸:۱۳۸۷) .تنوع و تفاوت در شهرهای بزرگ به شکل هیجان انگیزی ، انسان هایی را درکنار هم قرار می دهد که دارای الگوهای متفاوت زندگی است . وجه دیگر این تنوع، ناشناسی است .این امر می تواند منجر به افزایش آسیب های انسانی شده و نیز افزایش خطر برای کسانی که به لحاظ فیزیکی آسیب پذیری بیش تری دارند ، نظیر زنان به همراه داشته باشد (مدنی پور ۳۲:۱۳۹۲).
مشکلات زنان :
دستری محدود : زنان سفرهای پیچیده تری را نسبت به مردان دارند ، مسؤولیت زنان در سفر به مهد کودک ، مدرسه ، محل کار ، مغازه بیش از دو برابر مسؤولیت مردان است (Michaud,2007:1) .زنان کم تر از مردان برای فعالیت های اختیاری زمان و فرصت دارند ، چراکه بیش تر از مردان درگیر و مسؤول فعالیت های مراقبتی اند (Frank,2002:347-350).
حمل ونقل :زمان بندی حمل ونقل عمومی، مسیریابی و قوانین امنیتی که نسبت به نیازهای زنان ، حساس نمی باشد . اقدامات امنیتی در حمل و نقل شامل مسیریابی ، مکان یابی ایستگاه ها و روشنایی درون اتوبوس ها و قطارها و ایستگاه ها می شود ( سیفایی ،۶۱:۱۳۸۴). اکثر خانواده ها دارای یک ماشین هستند این خودرو را مرد خانه بیرون می برد ، زنان در ترکیب خانه ، بچه نگهدار ،و مسؤول کار بیرون از خانه ، بردن کودک به مدرسه ، خرید می شود و دوباره به خانه باز می گردد که تقریباً همه این ها در ساعت اوج سفر است .اگر محل کارشان دور باشد و ماشین نداشته باشند ، آن ها از حمل ونقل عمومی استفاده می کنند (Habraken.2004:6).
کاربری زمین : تفکیک افراطی کاربری های متفاوت که نیازهای زنان را در برقراری توازن فعالیت ها نادیده می گیرد (سیفایی ،۶۱:۱۳۸۴) . به طور منطقی زنان ( بویژه شاغلین ) با توجه به نقش هایی که در خانه و خانواده برعهده آن هاست .وقت کم تری برای تنظیم وانجام همه آن ها در اختیار دارند از این رو نیازمند سهولت برخورداری از مراکز خرید ، آموزشی ، بهداشتی ، ودرمانی و… هستند ( قاضی ،حسامی ،۲۶:۱۳۷۵) . وابستگی شدیدی که زنان به وسایل حمل و نقل عمومی دارند .جدا شدن خانه از کار ، در فرایند صنعتی شدن و به حومه راندن زندگی شهری هر روز بیش تر از پیش زنان را از تحرک اجتماعی ومکانی باز می دارد (کارپ،استن،۴:۱۹۹۲).
امکانات تسهیلاتی وخدماتی محدود : زنان ، بیش ترین استفاده کنندگان از مراکز شهری اند . با این حال عمده تأکید در طراحی پارکینگ است تا وسایل نقلیه عمومی ، مراکز نگهداری از کودکان ، زمین های بازی ، توالت یا استراحت گاه ها ، که برای زنان مسایل بزرگی هستند .
نیازهای زنان : نمی توان این را به طور مشخص ساخت که هر زنی در اجتماع شهری چه نیازهایی داشته واین نیازها چگونه به بهترین وجه برآورده می شود اما امکان جمع آوری و طبقه بندی حداقلی از نیازهای زنان در شهر وجود دارد (تاجدار، اکبری ،۳۰:۱۳۸۷)
دلایل نیاز به حضور در فضاهای عمومی :
الف- نیاز به ارتباط وتعامل اجتماعی : در جاهایی که درحد مناطق کوچک که میزان روابط انسانی و توجه به مردم به یکدیگر زیاد می باشد ، امکان منزوی شدن افراد وجود ندارد (لنگ ،۲۶:۱۳۸۶) .
ب- رفع نیازهای روزمره: فضاهای عمومی مکانی برای رفع نیازهای روزمره زندگی در شهرها هستند. فضاها در طول زمان بر اساس شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تغییر می یابند (Habraken,2004:7) .
ج- گذراندن اوقات فراغت : درگذشته مسؤولیت زنان در محیط خانه بیش تر بود اما امروز زنان خانه دار از اوقات فراغت بیش تری نسبت به گذشته برخوردار هستند .همین امر سبب شده که علایق آن ها به سمت فضاهای عمومی بیش تر شود ( زنجانی زاده ،۸۱:۱۳۸۰).
۲-۴-۲)چرا عدم تأمین امنیت زنان ، مانعی برای فعالیت آنهاست
امنیت زنان ،زندگی زنان در شهرها همواره تحت تأثیر نبود امنیت شهری واقعی یا بالقوه است واین امر مانع دیگری برای زنان است که نتوانند شهروندان فعال همه جانبه باشند وشهرها از نظر امنیت ، جاذبه ای برای زنان ندارند و آن ها هنگام تردد در سطح شهر فاقد امنیت جسمی و روحی لازم هستند که این امر به ویژه در زمینه حمل ونقل و جابجایی درشهرها بیشتر نمایان می شود ( عصاریان ،۱۳۸۵).نگرانی زنان از ناامنی محیط نیز از عوامل کاهش حضور آن ها در قلمرو عمومی است عدم امنیت برای زنان تقریباً در تمامی طبقات اجتماعی یافت می شود (زنجانی زاده ،۸۱:۱۳۸۰).حال در پژوهش سال ۱۹۸۴خود به این نتیجه رسید که رعایت فضای شخصی از نظر جنس در میان مردان و زنان متفاوت است جالب آن است که در تعاملاتی که در فاصله شخصی اتفاق می افتد حس لامسه وپویایی نقش ندارد .حال به این نکته اشاره می کند که اگر انسان مجبور بشود به علت محدوده های فضایی با تراکم جمعیتی فاصله خود نسبت به دیگران در حد فاصله شخصی کاهش دهد.( مثل اتوبوس های شلوغ با فضاهای پر ازدحام پارک) از رفتارهای جبران کننده ای مثل برگرداندن صورت یا نگاه غیر مستقیم کمک می گیرد و احساس رضایت از فضا در او کاهش می یابد و احساس ناراحتی و ناامنی می کند (مرتضوی ،۱۳۸۰ : ۸۰-۴۵).حفظ امنیت شهر وظیفه اساسی خیابان ها و پیاده راه های یک شهر است .ساختمان ها در صورتی می تواند امنیت را تضمین کنند که به دید به سوی خیابان داشته باشند .پیاده راه باید همواره مورد استفاده قرار بگیرد ، یک خیابان همیشه مستعد ناامنی است .بنابراین باید تعداد قابل توجهی از بنگاه اقتصادی در خیابان ها وجود داشته باشد که در تمام طول روز استفاده کنندگان متفاوتی را جذب کند .(جیکوبز،۱۳۸۸ : ۲۸) فضاهایی که تحت نظارت مردمی نیست ، مخاطراتی را بوجود آورده که باعث گریز از فضاهای شهری می شود ( اکبری ، تاجدار،۱۳۸۷ : ۳۱) .در جاهایی که در حد مناطق کوچک که میزان روابط انسانی زیاد است ،میزان جنایت وجرایم کم می شود ،زیرا تعهدات اجتماعی بالاست وتوجه مردم به یکدیگر زیاد است ( لنگ ،۲۶-۲۵).
۲-۵)مشارکت شهروندان
مشارکت را می توان میزان دخالت اعضای نظام اجتماعی در فرایند تصمیم گیری ، برانگیختن حساسیت مردم درادراک،توانمندسازی در پاسخگویی به طرح های توسعه در ابعاد گوناگون،یا فرآیندی در راستای باروری نیروی تصمیم گیری و موجبات رشد و توانایی اساسی بشر داشت.از سوی دیگر مشارکت اجتماعی را مولفه ی اساسی در ارزیابی سرمایه اجتماعی در ساختار شهری می دانند که می تواند با درگیری شبکه های اجتماعی در میزان هم بستگی و ایجاد تعاملات و ارتباطات سازنده میان گروهی یا درون شبکه ای تاثیرگذار باشد. بر این اساس می توان حوزه های متفاوتی را برای ارزیابی میزان سرمایه اجتماعی متصور شد که مواردی مانند مشارکت در اداره امور محلی،انتخابات و مشارکت در نهادهای مدنی و شرکت در کمک های نوع دوستانه در گستره ای سیاسی_اقتصادی و فرهنگی.(پور جعفر،محمودی نژاد۱۳۸۸)با توجه به مطالب فوق نیاز به فضاهای مطلوب شهری که بتوانند پاسخگوی نیازهای شهروندان بوده و با جذب رضایتمندیشان بتوانند آنها را به حضور در عرصه های شهری ترغیب نمایند ضروریست ،که در این میان نقش فضاهای عمومی پیاده محور تعیین کننده تر است.
۲-۵-۱)شهروندان (مخاطبین )
شهروندی ایده ای است که به عنوان پدیده ای اجتماعی درقرن ۱۶در اروپای غربی زاده شود،این مفهوم یکی از فرآیندهای جامعه مدرن است و در ادبیات گسترده نظریه های شهروندی ،هسته مشترک تعاریف ارائه شده از شهروندی به شرح زیر است:
- نوعی پایگاه ونقش اجتماعی مدرن برای تمامی اعضای جامعه
۲۵۵/۷۷**
Afc با ۹۳۳/۱۱ سانتیمتر و Af26 با ۸۶/۳۹ سانتیمتر بود. کمترین ارتفاع متعلق به ژنوتیپ Amuk با ۴۹۲/۱۱ سانتیمتر از گونه A. millefolium بود که در فضای سبز مورد استفاده قرار میگیرد.
۱)فصل بهار: بیشترین میانگین صفت ارتفاع در این فصل متعلق به گونه A. filipendulina با ۱۳/۴۷ سانتی متر و ژنوتیپ Af26 با ۸۶/۶۸ سانتی متر بیشترین را دارا بود(جدول ۳-۳). کمترین مقدار صفت ارتفاع در فصل بهار متعلق به ژنوتیپ Amuk از گونه A. millefolium با ۳۳/۵ سانتی متر بود. در بین گونه A. pachycephala ژنوتیپ Ap16 کمترین میزان ارتفاع با ۶/۱۷ سانتی متر و ژنوتیپ Ap71 بیشترین میزان ارتفاع با ۶۶/۴۶ سانتی متر را دارا بود. تفاوت در میان گونه A. millefolium بسیار زیاد بود به طوری که ژنوتیپ AmlitR دارای ارتفاع۶۶/۱۹ سانتی متر، ژنوتیپ Am35 دارای ارتفاع ۵۲ سانتی متر و ژنوتیپ Amuk دارای کمترین ارتفاع در فصل بهار مشاهده گشت. گونه A. tenuifolia، nobilis .A و aucherii .A به ترتیب دارای ارتفاع ۵۱، ۸۳/۳۱، ۸۶/۱۴سانتی متر در فصل بهار بودند(نمودار ۳-۱).پس میتوان گفت ژنوتیپ Amuk از گونه A. millefolium با ۳۳/۵ سانتی متر در این فصل به عنوان گونه پاکوتاه شناسایی شد و به عنوان گیاه پوششی در فصل بهار میتوان بهره برد. از گونه A. filipendulina ، ژنوتیپ Af26 با ۸۶/۶۸ سانتی متر به عنوان گونه پابلند شناسایی گردید(جدول ۳-۴).
نمودار ۳-۱- مقایسه میانگین صفت ارتفاع در فصول مختلف بین ژنوتیپهای بومادران.
۲)فصل تابستان: در فصل تابستان بیشترین ارتفاع مربوط به ژنوتیپ At31 از گونه tenuifolia.A با ارتفاع ۶۶/۶۴ سانتی متر و کمترین میزان ارتفاع در این فصل مربوط به ژنوتیپ Afc ازA. filipendulina با مقدار ۶۶/۸ سانتی متر بود. در این فصل تفاوت میزان ارتفاع در بین گونه ها نیز بسیار مشاهده شد میانگین این صفت در گونه A. millefolium برابر با ۶/۳۵ و میانگین ارتفاع در ژنوتیپ Amuk، AmlitR و Am35 به ترتیب برابر با ۸/۱۷، ۲۵، ۶۴ سانتی متر ارزیابی شد. گونه nobilis .A و aucherii.A نیز به ترتیب دارای ارتفاع ۱/۳۸، ۸۸/۱۷ سانتی متر بودند(نمودار ۳-۱). در داخل گونه های A. filipendulina تفاوت ارتفاع بسیار چشمگیر بود. به طوری که ارتفاع در ژنوتیپ Af26 برابر با ۷۵ سانتی متر و ژنوتیپ Afc دارای ارتفاع ۶۶/۸ سانتی متر بود. تفاوت ارتفاع در فصل تابستان در بین ژنوتیپهای گونهA. pachycephala بسیار نزدیک بود، ژنوتیپ Ap16 دارای کمترین ارتفاع با ۳۳/۹ سانتی متر و ژنوتیپ Ap71 دارای ارتفاع ۱۶/۱۱ سانتی متر بود. در این فصل از ژنوتیپهای گونه A. pachycephala و ژنوتیپ Afc ازA. filipendulina با مقدار ۶۶/۸ سانتی متر به عنوان گونه پاکوتاه و گیاه پوششی میتوان استفاده کرد. همچنین ژنوتیپ At31 از گونه tenuifolia.A با ارتفاع ۶۶/۶۴ سانتی متر به عنوان گونه پاکوتاه در طراحی فضای سبز کارایی دارد(جدول ۳-۴).
۳) فصل پاییز: در این فصل از لحاظ این صفت تفاوت زیادی در بین گونه ها وجود نداشت و بیشترین ارتفاع در پاییز مربوط به گونه nobilis .A با ارتفاع ۷۳/۱۳ سانتی متر بود. کمترین ارتفاع مربوط به گونه A. tenuifolia با ارتفاع ۴۳/۳ سانتی متر بود. در گونه های nobilis .A و aucherii.A تفاوت ارتفاع بسیار نزدیک بود و به ترتیب دارای ارتفاع ۷۳/۱۳، ۰۶/۱۳ سانتی متر بود در میان گونهA. millefolium ژنوتیپ Amuk بیشترین ارتفاع با مقدار ۴۰/۱۰ سانتی متر، ژنوتیپ Am35 دارای ارتفاع ۴۳/۹ سانتی متر و ژنوتیپ AmlitRکمترین میزان ارتفاع با مقدار ۴۳/۵ سانتی متر بود. تفاوت ارتفاع در بین گونه A. filipendulina نزدیک بود و در ژنوتیپ های Af26، Afc برابر با ۷/۱۰، ۴/۹ سانتی متر بود(نمودار ۳-۱). در این فصل گونه های nobilis .A و aucherii.A با ارتفاع ۷۳/۱۳، ۰۶/۱۳ سانتی متر به دلیل ارتفاع مناسب و رنگ سبز برگها به عنوان گیاه پوششی کارایی دارد(جدول ۳-۴).
۴) فصل زمستان: اختلاف ارتفاع در بین گونه ها و درون بسیار بارز بود و کمترین ارتفاع متعلق به گونه A. tenuifolia و ژنوتیپ AmlitR از گونه A. millefolium ارتفاع آنها صفر برآورد شد. در بین گونه A. millefolium ژنوتیپ Amuk دارای بیشترین ارتفاع در فصل زمستان و برابر با ۴۳/۱۲ سانتی متر بود. از میان گونه A. millefoliumژنوتیپ Am35 دارای ارتفاع ۲۳/۲ سانتی متربود. تفاوت ارتفاع در بین گونه A. filipendulina بارز نبود و ژنوتیپ های Af26، Afc دارای بترتیب ارتفاع ۹/۴ و ۲۶/۴ بودند(نمودار ۳-۱). در گونه pachycephala .A ژنوتیپ ها دارای ارتفاع بسیار متفاوتی بودند و ژنوتیپ ها Ap16 و Ap71 با ارتفاع ۴۶/۰، ۶/۶ سانتی متر بودند. گونه nobilis .A و در بین گونه A. millefolium ژنوتیپ Amuk دارای ارتفاع مناسب برای کاربرد در فضای سبز نشان دادند(جدول ۳-۴).
ب) طول برگ
تفاوت قابل توجهی در طول برگ بین گونه های مورد مطالعه مشاهده شد. بیشترین تغییرات طول برگ در چهار فصل سال متعلق به ژنوتیپ Am35 (۵۷/۱۰) از گونه A. millefolium و کمترین آن در ژنوتیپ های At31 از گونه A. tenuifolia ، Aau51 از گونه aucherii.A مشاهده شد(نمودار ۳-۲). تغییرات اندازه طول برگ در چهار فصل سال بین ژنوتیپهای Af21 (A. filipendulina)، ۱۶AP (A. pachycephala)، Amuk(A. millefolium) تفاوت زیادی نشان نداد و به ترتیب برابر با ۲۲/۸، ۲۱/۸، ۱۵/۹ سانتی متر بود. همچنین اندازه طول برگ در گونه nobilis .A برابر با ۰۲/۶ سانتی متر بود که تفاوت معنی داری با ژنوتیپ ۷۱pA از گونه A. pachycephala با طول برگ ۷۲/۶ سانتی متر، ژنوتیپ AmlitR (A. millefolium) با طول برگ ۷۰/۶ سانتی متر و ژنوتیپ Afc (A. filipendulina) با طول برگ ۸۶/۶ سانتی متر نداشت (جدول ۳-۳).
۱) فصل بهار: بیشترین میانگین صفت طول برگ در این فصل متعلق به گونه A. pachycephala با ۸۳/۸ سانتی متر که در بین این گونه ژنوتیپ ۱۶AP (۱۱ سانتی متر) بیشترین طول برگ را دارا بود. کمترین طول برگ در بهار مربوط به گونه aucherii.A (1 سانتی متر) بود. در بین گونه A. millefolium تفاوت طول برگ دیده شد و ژنوتیپ Amuk با طول برگ ۳۳/۵ سانتی متر کمترین مقدار را داشت. ژنوتیپ Am35 دارای میانگین طول برگ ۱۲ سانتی متر بود که بیشترین مقدار طول برگ در بین ژنوتیپ های مورد بررسی را دارا بود. در بین گونه A. filipendulina تفاوت چشم گیری مشاهده نشد و ژنوتیپ Af26، Afc به ترتیب دارای طول برگ ۸ و ۷ سانتی متر بودند(نمودار ۳-۲). در گونه های A. tenuifolia و nobilis .A دارای طول برگ ۲،۴ سانتی متر بودند(جدول ۳-۴).
نمودار ۳-۲- مقایسه میانگین طول برگ در فصول مختلف بین ژنوتیپهای بومادران.
فصل تابستان: در فصل تابستان تفاوت طول برگ در گونه و بین گونه زیاد نبود و بیشترین میزان طول برگ متعلق به گونه A. millefoliumبا ۱۱/۱۰ سانتی متر ارزیابی شد. در بین این گونه ژنوتیپ Am35 با طول ۴۵/۱۲ بیشترین و ژنوتیپ های AmlitR و Amuk با طول برگ ۴۵/۹، ۴۵/۸ سانتی متر کمترین بودند. تفاوت در میان ژنوتیپ های گونه pachycephala .A زیاد بود به نحوی که ۱۶AP 45/11 و ژنوتیپ ۷۱pA 11/7 سانتیمتر بودند. تفاوت در بین گونه A. filipendulina زیاد نبود و ژنوتیپ Af26 و Afc دارای طول برگ ۴۵/۸ و ۴۵/۷ سانتی متر بودند(نمودار ۳-۲). در سه گونه A. tenuifolia، aucherii .A و nobilis .A میزان طول برگ ۴۵/۲، ۴۵/۱ و ۴۵/۴ سانتی متر ارزیابی شد(جدول ۳-۴).
۳) فصل پاییز: در پاییز تغییرات طول برگ بسیار زیاد بود به طوری که بیشترین طول برگ متعلق به گونه A. filipendulina بود. در بین آن ژنوتیپ های Af26 و Afc دارای طول برگ ۵۶/۹، ۴/۹ سانتی متر بودند. کمترین طول برگ در پاییز در aucherii.A با ۳۸/۱ سانتی مترمشاهده شد(نمودار ۳-۲). تغییرات در بین گونه A. millefolium زیاد نبود در ژنوتیپ های AmlitR ، Amuk ، Am35 به ترتیب برابر با ۳۶/۸، ۴۷/۸ و ۳۳/ ۱۰سانتی متر بودند. در گونه pachycephala .A تغییرات طول برگ بارز نبود و ژنوتیپهای Ap16 و Ap71 برابر با ۳۳/۹، ۲/۸ سانتی متر بودند. در گونه A. tenuifolia و nobilis .A میزان تغییرات طول برگ برابر ۵۳/۲، ۷ سانتی متر بود (جدول ۳-۴).
۴) فصل زمستان: در فصل زمستان تفاوت در این صفت وابسته به ژنوتیپها زیاد بود. بیشترین اندازه طول برگ در گونه nobilis .A و ژنوتیپ Amuk (A. millefolium) با طول ۶۳/۸ و ۷/ ۱۱ سانتی متر بود. تغییرات در داخل گونه A. millefolium زیاد بود. ژنوتیپ Am35 با طول ۵/۷ سانتی متر بود در حالی که ژنوتیپ AmlitR و گونه A. tenuifolia دارای طول برگ صفر بود. تغییرات طول برگ در گونه pachycephala .A زیاد بود. تغییرات طول برگ در ژنوتیپ های Ap16 و Ap71 با ۰۶/۱ ، ۹۳/۴ سانتی متر مشاهده شد. تغییرات طول برگ در گونه A. filipendulina زیاد بود و ژنوتیپهای Af26 و Afc دارای طول برگ ۸۶/۶، ۶/۳ سانتی متر بودند(نمودار ۳-۲). گونه aucherii.A دارای طول برگ ۸۶/۰ سانتی متر بود (جدول ۳-۴).
ج) عرض برگ
مقایسه میانگین داده ها در چهار فصل سال نشان دادکه پهنترین برگ (۹۴/۳ سانتیمتر) در ژنوتیپ Af26 ازگونه A. filipendulina مشاهده شد. کمترین عرض برگ (۳۱۱/۰، ۳۲/۰ سانتی متر) در ژنوتیپهای دو گونه aucherii.A و A. tenuifolia مشاهده شده است (جدول۳-۳). همانطورکه از نتایج استنباط میشود عرض برگ به عنوان یکی از صفات مهم درجدا نمودن بسیاری از گونه های بومادران مطرح می باشد. گونه A. millefolium در طی فصول مختلف تغییرات زیادی از لحاظ عرض بر گ نداشت و ژنوتیپ های Amuk (۵۸/۲ سانتیمتر) و Am35(68/2 سانتیمتر) تفاوت معنا داری نداشتند(نمودار ۳-۳). ژنوتیپ AmlitR (۶۱/۱ سانتیمتر) کمترین عرض برگ را در میان گونه A. millefolium داشت.
۱) فصل بهار: بیشترین عرض برگ در بهار متعلق به گونه A. filipendulina بود و ژنوتیپ Af26 (۵ سانتی متر) دارای برگ پهنتری بود. کمترین میانگین صفت عرض برگ در بهار متعلق به گونه aucherii .A با ۲/۰ سانتی متر بود. اختلاف این صفت در بین گونه A. millefolium بارز نبود و سه ژنوتیپ Amuk، Am35 و AmlitR به ترتیب دارای ۳، ۳ و ۲ سانتی متر بودند. در بین گونه pachycephala .A ژنوتیپ Ap71 دارای برگ های عریضتر با ۳ سانتی متر بود(نمودار ۳-۳). گونه A. tenuifolia (3/0 سانتی متر) و گونه nobilis .A (۳ سانتی متر) در صفت عرض برگ تفاوت نشان دادند (جدول ۳-۴).
۲) فصل تابستان: تغییر فصل اثر زیادی بر این صفت داشت به طوریکه در این فصل بیشترین مقدار این صفت متعلق به گونه A. filipendulina بود. ژنوتیپ Af26 متعلق به گونه A. filipendulina برگهای پهنتری با ۳۲/۵ سانتی متر دارا بود. کمترین عرض برگ در تابستان متعلق به گونه aucherii.A با ۵۲/۰ سانتی متر بود. در بین گونه A. millefolium تغییرات این صفت بارز نبود و ژنوتیپ ها Amuk، Am35 و AmlitR به ترتیب دارای ۳۲/۳، ۳۲/۳ و ۳۲/۲ سانتی متر بودند(نمودار ۳-۳).گونه nobilis .A با ۳۲/۳ سانتی متر در بین برگ عریضها دسته بندی شد و گونه A. tenuifolia با ۶۲/۰ سانتی متر در بین باریک برگها بود(جدول ۳-۴).
۳) فصل پاییز: در این فصل گونه aucherii.A با ۲۲/۰ سانتی متر دارای عرض کمتری بود. ژنوتیپ Afc با ۴۳/۳ سانتی متر از گونه A. filipendulina برگ های پهن تری داشت. تفاوت معناداری در بین گونه pachycephala .A وجود نداشت و میانگین صفت عرض برگ در ژنوتیپ های Ap16 با ۶۳/۲ سانتی متر و Ap71 با ۳۳/۲ سانتی متر بود. تفاوت در بین گونه A. millefolium زیاد نبود و در ژنوتیپ های Amuk، Am35 و AmlitR به ترتیب دارای ۵۶/۲، ۳ و ۴۴/۲ سانتی متر مشاهده شد. گونه nobilis .A با ۳ سانتی متر در بین برگ عریضها دسته بندی شد و گونه A. tenuifolia با ۳۸/۰ سانتی متر در بین باریک برگ ها قرار گرفت(جدول ۳-۴).
نمودار ۳-۳- مقایسه میانگین عرض برگ در فصول مختلف بین ژنوتیپهای بومادران.
۴) فصل زمستان: تغییرات این صفت در زمستان بارز و بیشترین عرض برگ متعلق به گونه nobilis .A ۴۶/۲ سانتی متر بود. کمترین عرض برگ در گونه aucherii.A مشاهده شد. در بین ژنوتیپها AmlitR (A. millefolium ) و At31 (A. tenuifolia ) در زمستان خشک شدند و این صفت در آن صفر برآورد شد. تغییرات در گونه pachycephala .A زیاد نبود و ژنوتیپ Ap16 با ۰۸/۰ سانتی متر کمترین اندازه عرض برگ و Ap71 با ۹۶/۰ سانتی متر بود(نمودار ۳-۳). در بین گونه A. filipendulina تغییرات عرض برگ بارز و ژنوتیپ Af26 با ۳۳/۲ سانتی متر، Afc با ۲/۱ سانتی مترمشاهده شد(جدول ۳-۴).
د) تعداد برگچه در برگ مرکب
مقایسه میانگین داده ها در چهار فصل سال نشان دادکه بیشترین تعداد برگچه در ژنوتیپ Am35 از گونه A. millefolium (25/46 عدد) مشاهده شد. همچنین کمترین تعداد برگچهها در گونه nobilis.A (917/19 عدد) و ژنوتیپ AmlitR از گونه A. millefolium با تعداد ۱۸ عدد بود(جدول ۳-۳). این صفت جزء صفاتی است که تغییرپذیری بالایی در مناطق مختلف جغرافیایی دارد. به دلیل اینکه برگهای بومادران میتوانند پدیده فنوکپی از خود نشان دهند ]۵۸[، بنابراین در طول و عرضهای جغرافیایی مختلف حتی در یک گونه شکل و تعداد برگچه اختلاف وجود دارد ]۴۱[.
نمودار ۳-۴- مقایسه میانگین تعداد برگچه در برگ مرکب، در فصول مختلف بین ژنوتیپهای بومادران.
۱)فصل بهار: بیشترین تعداد در فصل بهار در بین گونه متعلق به A. tenuifolia ( 47 عدد) بود و در داخل گونه متعلق به ژنوتیپ Am35 از گونه A. millefolium با تعداد ۵۳ عدد بود. تغییرات این صفت در داخل گونه A. millefolium بسیار زیاد بود به طوریکه ژنوتیپ AmlitR با تعداد ۲۳ عدد و Amuk با تعداد ۳۱ عدد بود. همچنین در داخل گونه pachycephala .A ژنوتیپ های Ap16 (۳۹ عدد) و Ap71 (۴۷ عدد) از یکدیگر متمایز بودند. کمترین تعداد این صفت متعلق به nobilis .A (13 عدد) بود(نمودار ۳-۴). تغییرات در گونه A. filipendulina ، ژنوتیپ Af26 با تعداد ۲۷ عدد و Afc با تعداد ۳۳ عدد مشخص بود. تعداد برگچه در برگ مرکب در گونه aucherii .A برابر ۲۷ عدد بود(جدول ۳-۴).
۲) فصل تابستان: تغییرات تعداد برگچه در برگ مرکب به واسطه تابستان بارز بود به طوریکه بیشترین تعداد در گونه A. tenuifolia ( 50 عدد) و کمترین تعداد متعلق به گونه nobilis .A (16 عدد) بود. تغییرات در گونه A. millefolium بارز بود و ژنوتیپ های AmlitR با تعداد ۲۶ عدد ، Am35 با تعداد ۵۶ عدد و Amuk با تعداد ۳۴ عدد برآورد شد(نمودار ۳-۴). تغییرات در گونه pachycephala .A بارز و در Ap16 (۴۲ عدد) و Ap71 (۵۰ عدد) بود. تغییرات در گونه A. filipendulina، ژنوتیپ Af26 با تعداد ۳۰ عدد و Afc با تعداد ۳۶ عدد مشخص بود (جدول ۳-۴).
۳) فصل پاییز: در این فصل بیشترین گونه دارای تعداد برگچه در برگ مرکب متعلق به A. tenuifolia با ۳۳/۳۱ عدد وکمترین تعداد در گونه pachycephala .A با ۱۶/۲۱ مشاهده شد. در بین این گونه ژنوتیپ Ap16 (۲۱ عدد) و Ap71 (۳۳/۲۱ عدد) تفاوت معنا داری نداشتند. در بین گونه A. millefolium ژنوتیپ ها از نظر این صفت متفاوت بودند و ژنوتیپ های AmlitR با تعداد ۲۳ عدد ، Am35 با ۳۹ عدد و Amuk با ۲۷ عدد مشاهده شد(نمودار ۳-۴). در گونه A. filipendulina تفاوت ها کمتر بود و ژنوتیپها Af26 با تعداد ۲۳ عدد و Afc با تعداد ۶۶/۲۲ عدد مشخص بود. در گونه nobilis .A (23 عدد) و aucherii .A (27 عدد) به واسطه تغییر فصل تفاوت مشاهده شد(جدول ۳-۴).
۴) فصل زمستان: در زمستان دو ژنوتیپ AmlitR از گونه A. millefolium و A. tenuifolia به دلیل خشک شدن از لحاظ این صفت صفر بود. بیشترین تعداد برگچه در برگ مرکب متعلق به گونه A. millefolium (28 عدد) وکمترین مربوط به گونه A. filipendulina (49/23 عدد) بود. تفاوت در بین گونه زیاد بود به نحوی که در گونه A. millefolium، ژنوتیپ Am35 با تعداد ۳۷ عدد و Amuk با تعداد ۴۷ عدد مشاهده شد. همچنین تفاوت در بین Af26 با تعداد ۳۳/۲۷ و Afc با تعداد ۶۶/۱۹ عدد متعلق به گونه A. filipendulina زیاد دیده شد(نمودار ۳-۴). در گونه pachycephala .A ژنوتیپها تفاوت بسیاری از لحاظ این صفت نشان دادند و Ap16 (۳۳/۱۰ عدد) و Ap71 (۶۶/۳۹ عدد) تفاوت معنا داری با یکدیگر داشتند. همچنین در گونه nobilis .A (66/27 عدد) و aucherii .A (66/ عدد ۲۵) به واسطه تغییر فصل تفاوت مشاهده شد(جدول ۳-۴).
ر) گسترش
مقایسه میانگین داده ها در چهار فصل سال نشان دادکه ژنوتیپ های Ap71(pachycephala .A)، Am35 (A. millefolium ) و Amuk گسترش یک متر مربع راداشتند. کمترین گسترش در واحد سطح متعلق به گونه A. tenuifolia ( 26/0 متر مربع) و ژنوتیپ Afc از گونه (۲۷/۰ متر مربع) بود.
۱) فصل بهار: گونه های A. millefolium و pachycephala .A در فصل بهار پوشش یک متر مربع داشتند و کمترین مساحت پوشش متعلق به گونه aucherii .A (07/0 متر مربع) بود. بین دو گونه nobilis .A (20/0 متر مربع) و A. tenuifolia ( 27/0 متر مربع) تفاوت زیادی از نظر این صفت در بهار نبود. در بین گونه pachycephala .A تفاوت معناداری وجود نداشت و هر دو ژنوتیپ (Ap16 یک متر مربع و Ap71 یک متر مربع) گسترش کامل داشتند(نمودار ۳-۵). در بین گونه A. millefolium این صفت در بهار پوشش یک متر مربع داشت. تفاوت سطح پوشش در بین گونه A. filipendulina مشهود بود بطوریکه ژنوتیپ های Af26 با یک متر مربع و Afc با ۲۲/۰ متر مربع دیده شد (جدول ۳-۳).
۲) فصل تابستان: تغییر فصل اثر کمی بر این صفت داشت به طوریکه طی تابستان در گونه های A. millefolium و pachycephala .A پوشش یک متر مربع داشتند و کمترین مساحت پوشش متعلق به گونه aucherii .A (30/0 متر مربع) بود. تفاوت در داخل گونه نیز کم بود و در بین گونه A. filipendulina ژنوتیپهای Af26 با ۸۳/۰ و Afc با ۷۲/۰ متر مربع مشخص بودند(نمودار ۳-۵). دو گونه nobilis .A (43/0 متر مربع) ،A. tenuifolia ( 50/0 متر مربع) تفاوت زیادی از نظر این صفت در تابستان نبود(جدول ۳-۴).
۳) فصل پاییز: تغییر فصل و آمدن پاییز در برخی گونه ها سبب افزایش سطح گسترش شد. کمترین سطح پوشش متعلق به گونه aucherii .A (08/0 متر مربع) بود. گونه های A. millefolium ، nobilis .A و pachycephala .A پوشش کامل داشتند(نمودار ۳-۵). تفاوت این صفت در گونه A. filipendulina مشخص بود و ژنوتیپ Af26 با ۱۱/۰ متر مربع از Afc با ۰۷/۰ متر مربع دارای سطح پوشش بیشتری بود(جدول ۳-۴).
نمودار ۳-۵- مقایسه میانگین صفت گسترش در فصول مختلف بین ژنوتیپهای بومادران.
۴) فصل زمستان: در این فصل برخی گونه ها خشک شدند و مقدار صفر بود. در گونه های A. millefolium، nobilis .A و pachycephala .A پوشش کامل بود. کمترین سطح پوشش متعلق به گونه aucherii .A (01/0 متر مربع) بود. در ژنوتیپهای (Ap16 با ۳۳/۰ متر مربع و Ap71 با یک متر مربع) گونه pachycephala .A تفاوت مشهود بود(نمودار ۳-۵). تفاوت این صفت در گونه A. filipendulina مشخص بود و ژنوتیپ Af26 با ۱۱/۰ متر مربع از Afc با ۰۶۸/۰ متر مربع دارای سطح پوشش بیشتری بود(جدول ۳-۴).
۳-۱-۳- تجزیه و تحلیل صفات زایشی
الف) قطر گل آذین
مقایسه میانگین داده ها در چهار فصل سال نشان دادکه بیشترین مقدار این صفت در گونه A. millefolium و در ژنوتیپ های ) Am3523/4)، و Amuk (۹۰/۳) بود. همچنین ژنوتیپ Ap71 (۱۸/۴) از گونه pachycephala .A قطر گل بزرگ تری را دارا بود(نمودار ۳-۶). کمترین مقدار این صفت در گونه aucherii .A با ۲/۱ سانتی متر بود. ژنوتیپ های گونه ، A. filipendulina دارای قطر گل متوسط (Af26 با ۴۷/۳ و Afc با ۱۷/۳ سانتی متر) بودند(جدول ۳-۳).
۱) فصل بهار: بزرگترین گل در بهار متعلق به گونه A. filipendulina با ۳۳/۶ سانتی متر بود. گونه aucherii .A با ۵/۱ سانتی متر کوچکترین گل ها را داشت. تفاوت در بین گونه ها نیز بارز بود به نحوی که در گونه A. millefolium، ژنوتیپ های Am35 با قطر گل ۲۶/۸ سانتی متر، Amuk با ۰۶/۵ سانتی متر و AmlitR با ۴۶/۳ سانتی متر تفاوت معنا داری داشتند. در بین گونه pachycephala .A تفاوت مشاهده شد و ژنوتیپ Ap71 (۱۶/۸ سانتی متر) نسبت به ژنوتیپAp16 (۲۳/۳ سانتی متر) گلهای درشت تری داشت(نمودار ۳-۶). گونه های nobilis.A (3 سانتی متر) و A. tenuifolia (17/4 سانتی متر) از لحاظ قطر گل تفاوت داشتند (جدول ۳-۴).
۲)فصل تابستان: تغییرات قطر گل به واسطه تابستان بارز بود به طوریکه گونه A. filipendulina با ۷۲/۶ سانتی متر دارای گل های بزرگتری بود و گونه aucherii .A با ۸۹/۱ سانتی متر کوچکترین گل ها را در تابستان داشت. در بین گونه ها تفاوت بسیار زیاد بود به طوریکه در ژنوتیپ های Ap71 (۵۵/۸) و Ap16 (۶۲/۳) از گونه pachycephala .A مشخص بود. در گونه A. millefolium، ژنوتیپ های Am35 با قطر گل ۶۵/۸ سانتی متر، Amuk با ۳۹/۵ سانتی متر و AmlitR با ۸۵/۳ سانتی متر تفاوت معنا داری داشتند(نمودار ۳-۶). گونه های nobilis.A (39/3) و A. tenuifolia (56/4) از لحاظ قطر گل تفاوت داشتند و در دسته گل ریز ها دسته بندی شدند(جدول ۳-۴).
نمودار ۳-۶- مقایسه میانگین صفت قطر گل در فصول مختلف بین ژنوتیپهای بومادران.
۳) فصل پاییز: تفاوت در پاییز زیاد بود در بعضی ژنوتیپها گلدهی رخ نداد و مقدار صفر بود. گونه aucherii .A با ۴۱/۱ سانتی متر کوچکترین گل را در پاییز داشت. گونه nobilis .A (47/7) دارای گلهای درشت بود(نمودار ۳-۶). همچنین ژنوتیپ Amuk با ۲۰/۵ سانتی متر در دسته گل درشت ها دسته بندی شد. در زمستان گلدهی در هیچ کدام از ژنوتیپ ها رخ نداد (جدول ۳-۴).
۱۸۸/۰
جدول (۵-۵۹) نشان دهنده تاثیر مستقیم، غیر مستقیم و تاثیر کل هر یک از متغیرهای اصلی تحقیق می باشد. با توجه به داده های جدول در زمینه آثار مستقیم مشخص می شود که متغیر میزان تعهد گروهی (۳۱۹/۰) قویترین پیش بینی کننده ی هنجار اجتماعی می باشد و احساس همبستگی (۱۷۲/۰) در رده بعدی قرار دارد. همچنین کم ترین میزان تاثیرگذاری مربوط به خرد ورزی (۱۱۱/۰) می باشد.
در قسمت مربوط به آثار غیر مستقیم، احساس همبستگی (۱۹۶/۰)، مهم ترین پیش بینی کننده هنجار اجتماعی بوده است و پس از آن روابط درون گروهی (۰۵۳/۰) در مرتبه بعدی تاثیر گذاری، همچنین متغیر دلهره منزلت درون گروهی (۰۴۷/۰) در پایین ترین مرتبه تاثیرگذاری قرار داشته است.
ستون مربوط به اثرات کلی متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته حاکی از آنست که متغیر احساس همبستگی (۳۶۸/۰) بالاترین اثر کل را بر هنجار اجتماعی داشته است و پس از آن متغیرهای تعهد گروهی(۳۱۹/۰)، دروابط درون گروهی (۱۸۸/۰)، خردورزی (۱۱۱/۰)، دلهره منزلت درون گروهی (۰۴۷/۰) در رده های بعدی تاثیر گذاری قرار دارند.
فصل ششم
بحث و نتیجه گیری
مقدمه
موضوع اصلی پژوهش حاضر مطالعه جامعه شناختی میزان پایبندی به هنجارهای اجتماعی و عوامل مرتبط با آن میباشد. هنجارها ازجمله سازه های مقوم نظم اجتماعی هستند که از اهمیت ویژهای در مباحث جامعهشناختی برخوردارند که دانشمندان اجتماعی به هیچ مفهومی بهاندازهی مفهوم هنجار در تبیین رفتار انسانی استناد نمیکنند (کلمن، ۱۳۹۰: ۳۶۷). انسجام اجتماعی در هر جامعه ای از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که دوام و قوام هر جامعه ای به حفظ نظم اجتماعی آن جامعه بستگی دارد و نظم اجتماعی میسر نخواهد بود مگر اینکه هنجارهای اجتماعی تعریف شده جامعه، مورد احترام افراد واقع شوند. در ایران نه تنها بسیاری از هنجارها اجتماعی رعایتنمیشود بلکه به نظر میرسد بسیاری از کارهای نامشروع به صورت هنجار درآمدهاند. هنگامی که افراد به رفتارهای خلاف عادت میکنند، آن رفتار از حالت نابهنجار خارج میشود و در نظر مردم بهنجار تلقی میشود و این سبب میشود که ارزشهای منتسب به آن هنجار نیز خود به خود زیر سوال رفته و این امر یعنی به خطر افتادن انسجام اجتماعی است. جامعه، زمانی به «نابسامانی» دچار می شود که با نقص هنجارهای اجتماعی به تدریج ارزشهای اساسی جامعه زیر سوال رفته و جامعه به نوعی با خلاء ارزشی – هنجاری روبه رو گردد؛ بنابراین پرداختن به هنجارهای اجتماعی به لحاظ اهمیتی که برای انسجام اجتماعی و در نهایت تعالی یک جامعه دارند به خصوص در جامعه فعلی ایران که در بخشهای مختلف از بیهنجاری رنج میبرد، امری ضروری است (فیروزجائیان، ۱۳۸۷: ۷ – ۱۲۶).
اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر ازاینجهت است که با شناسایی الگوی هنجارها و عوامل مرتبط با آن در میان ساکنین و گردشگران، میتوان سیاست و برنامه ریزی بهتر و همه جانبهای را برای رعایت هنجارهای مطلوب جامعه فراهم کرد. جنبه کاربردی و اهمیت اجرایی این مطالعه جدای از گستره مطالعات مختلف در حوزه توسعه فرهنگی- اجتماعی که موجب شناخت نظام هنجاری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن میگردد که از اساسیترین نیازهای بنیادی در امر برنامهریزی فرهنگی و تحولات آن در آینده است. بنابراین برای یک برنامهریزی نسبتاً دقیق و هماهنگ شناخت این نظام هنجاری الزامی است. از سوی دیگر دستیابی به چنین نتایجی استفاده علمی و کارآمد آن را برای سازمانها، مؤسسات و مراکز فرهنگی و برنامهریزی را مسیر میسازد تا بتوان با ارائه راهبردها و ارائههای مناسب در پویایی نظامند جامعه کمک نمایند.
ازاینرو لزوم پژوهش و بررسی، اجتنابناپذیر است و از اهمیت جامعهشناختی زیادی برخوردار است و پژوهشهایی که تاکنون انجامشده است بسیار اندک و ناچیز است.
در تحقیقات مختلفی که در همین زمینه انجامشده است، بیهنجاری و یا عدم اعتماد و عدم پایبندی مردم به هنجارهای اجتماعی نمایان است. رفیع پور (۱۳۷۷) درباره مسائل توسعه در ایران معتقد است پیگیری نفع فردی بهجای نفع جمعی در زندگی اجتماعی یکی از پیامدهای نابرابری در ایران دانسته شده است. در همین بررسی میزان اعتماد افراد به اعتبار و اجرای قوانین و مقررات و ضوابط موجود در سازمانهای رسمی در یک پیوستار ۴ نمرهای عمدتاً کمتر از ۲ و حتی کمتر از ۱ عنوانشده است. ازنظر رفیع پور با افزایش انحرافات سازمانی چون رشوه و اختلاس و انحرافات اجتماعی به نظر میرسد، کارهای نامشروع هنجارمند شدهاند. محسنی (۱۳۷۹) درباره نگرشها و رفتارهای اجتماعی– فرهنگی در ایران، به مواردی چون عدم تبعیت و اعتبار قانون در نزد مردم و وجود پارتیبازی اشاره میکند.
الستر که در میان جامعهشناسان معاصر که مبحث هنجار اجتماعی را مورد عنایت ویژه قرار داده، معتقد است هنجارهای اجتماعی دستورالعملهای اجتماعی (گرامر اجتماعی) برای تعیین وظایف و حقوق افراد برای انجام کارهای مختلف و همچنین برای توزیع حقوق و تکالیف در میان اعضای گروه و گروهها هستند. اجرا و رعایت این دستورالعملها توسط کنشگران موجبات نظم و ترتیب در جمع را فراهم مینماید و بهاینترتیب پیشبینی رفتار افراد را تا اندازه قابلملاحظهای میسر میسازد (چلبی، ۱۳۹۱؛ الستر، ۱۹۸۹).
از تئوری الستر (۱۹۸۹) برای تبیین بهتر مفهوم هنجار سود جسته میشود، الستر به یک سری از هنجارها اشاره میکند که عبارتاند از: هنجارهای مصرفی، هنجارهای ضد رفتار، هنجارهای تنظیمکننده پول، هنجارهای عملمتقابل، هنجارهای کیفری، هنجارهای یاری، هنجارهای شغلی، هنجارهای توزیعی که بهعنوان متغیر وابسته استفاده میشود.
متغیرهای مستقل مطرح شده در پژوهش عوامل مختلفی هستند که در اطاعت کنشگران از هنجارها نقش ایفا میکنند؛ که در این پژوهش ما فرضیه ها را با این رویکرد استخراج کردهایم که چگونه میشود که فرد در اطاعت از هنجارهای اجتماعی، تن به خواسته های گروه میدهد و چگونه است که گروه میتواند فرد را به اطاعت از هنجارها وادار نماید؛ بنابراین در این پژوهش ما به تعدادی از تئوریها توجه داشتهایم و با رویکردی تلفیقی به دنبال تبیین این مسئله هستیم و بر اساس این تئوریها، متغیرهای مستقل خود را استخراج نمودهایم. در این پژوهش از نظریه دورکیم متغیر همبستگی اجتماعی، نظریه کلمن متغیر روابط درونگروهی، نظریه چلبی متغیر تعهد اجتماعی، دیدگاه انتخاب عقلانی متغیر خردورزی و درنهایت از نظریات روانشناسی اجتماعی متغیر دلهرهی منزلت سود جستهایم. علاوه بر این متغیرها، هشت متغیر زمینهای نیز مورد توجه محقق قرار گرفته است. این متغیرها شامل سن، شغل، جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات، درآمد، محل تولد و پایگاه اجتماعی و اقتصادی پاسخگویان میباشد.
در این مطالعه، روش اجرای تحقیق پیمایشی بوده و به لحاظ معیار زمان، مطالعه مقطعی بوده و به لحاظ معیار ژرفایی از نوع پهنانگر است. تکنیک گردآوری اطلاعات موردنیاز برای پژوهش حاضر به دو صورت کتابخانهای و میدانی بوده است. بدینصورت که برای جمعآوری ادبیات تجربی و نظری پژوهش و رسیدن به فرضیه های پژوهش از شیوه اسنادی و کتابخانهای استفادهشده است و برای جمعآوری داده های لازم برای توصیف و تحلیل فرضیه ها از پرسشنامه استفادهشده است.
در پژوهش حاضر برای اطمینان از اعتبار سنجش، از نظرات داوران متخصص در حوزه موضوع تحقیق، مورداستفاده قرار گرفت. علاوه بر استفاده ازنظر متخصصان، در طرح سؤالات متغیر مستقل از سؤالات و پرسشنامه استانداردشده دغاقله (۱۳۸۴) نیز استفاده گردیده است. همچنین؛ بعضی از گویه ها، از نظریههای مطرحشده در حوزه هنجارهای اجتماعی استنتاج گردید؛ بنابراین اعتبار ابزار سنجش در پژوهش حاضر صوری هست.
برای سنجش پایایی ابزار پژوهش از آلفای کرونباخ استفادهشده است که در جریان مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان میدهد که آلفای بهدستآمده برای گویه های مربوط به هنجار عمل متقابل ۶۹/.، هنجار شغلی ۷۵/.، هنجار یاری ۷۱/.، هنجار توزیعی ۷۳/.، هنجار کیفری ۷۳/.، هنجار مصرفی ۷۳/.، هنجار ضد رفتار ۷۵/.، هنجار تنظیمکننده کاربری پول ۹۰/. میباشد.
همچنین؛ یافته های پژوهش حاکی از آن است که آلفای بهدستآمده برای گویه های مربوط به متغیرهای مستقل اینگونه هست: روابط درون و برون گروهی به ترتیب ۶۵/. و ۵۵/.، همبستگی اجتماعی ۷۰/. تعهد اجتماعی ۷۶/. دلهرهی منزلت برون گروهی و درونگروهی به ترتیب ۸۱/؛ و ۸۵/؛ و عقلانیت ۶۲/. بهدستآمده است.
در این پژوهش، جامعه آماری کلیه ساکنین و گردشگران سواحل دریای خزر بوده است. روش نمونهگیری در تحقیق حاضر شیوهی نمونهگیری تصادفی خوشه ای چندمرحلهای است.
مراحلی که برای تعیین حجم نمونه بکار گرفتهشده، شامل مراحل زیر است:
- استان مازندران به سه خوشه شرق، مرکز و غرب تقسیم شد و سپس به روش تصادفی از خوشه شرق دو شهرستان ساری و بهشهر انتخاب شدند، از خوشه مرکز، شهرستان آمل و از غرب استان، دو شهرستان نوشهر و تنکابن بهعنوان نمونه انتخاب شدند.
- هر شهر انتخابشده به چهار بخش شمال، جنوب، شرق و غرب تقسیم شد و از هر بخش مناطق و محلههایی بهتصادف انتخاب شد.
- تعدادی کوچه و خیابان فرعی از هر محله بهتصادف انتخاب شد.
- برای انتخاب گردشگران، علاوه بر روش های بالا، گردشگران سواحل، گردشگران ساکن در هتل، ساکن در شهرک و کمپ نیز انتخاب شدند.
در این پژوهش برای آنکه بتوان میان ساکنین و گردشگران و همچنین میان شهرهای مختلف استان، مقایسهای در میزان پایبندی به هنجارها انجام داد و نتایج آن را بتوان به جامعه آماری تعمیم داد، ۶۰۰ پاسخگو را بهعنوان نمونه، انتخاب کردهایم. از این تعداد ۳۰۰ نفر ساکن مازندران و ۳۰۰۰ نفر گردشگر بودهاند. در این پژوهش از هر شهر (۵ شهر)، ۱۲۰ نفر پاسخگو یعنی ۶۰ نفر ساکن آن شهر و ۶۰ نفر گردشگر آن شهر را انتخاب کردهایم.
۶-۱- یافته های توصیفی
یافته های پژوهش نشان میدهد ۲۷۴ نفر از حجم نمونه را زنان (۴۵/۷ درصد) و ۳۲۶ نفر را مردان (۵۴/۳درصد) تشکیل میدهند.
به لحاظ وضعیت تاهل ۴۴/۳ درصد (۲۶۶ نفر) از پاسخگویان را افراد مجرد و ۵۳/۸ درصد (۳۲۳ نفر) را متاهیل تشکیل میدهند. در این میان وضعیت همسر فوتشده ۰/۸ درصد (۵ نفر) و مطلقه ۱/۰ درصد (۶ نفر) بوده است.
برای بررسی وضعیت پاسخگویان به لحاظ سنی، تمامی پاسخگویان به گروه های ۱۰ ساله تقسیم شدند. یافته های موجود نشان میدهد که بیشترین فراوانی (۲۳۵) به گروه سنی ۲۵ – ۱۵ تعلق دارد که ۳۹/۲ درصد پاسخگویان را شامل میشود. کمترین فراوانی نیز به گروه بالاتر از ۵۵ سال اختصاص دارد که ۲/۸ درصد پاسخگویان میباشد.
برای بررسی وضعیت پاسخگویان به لحاظ تحصیلات، پاسخگویان به ۳ مقطع تقسیم شدند. یافته های موجود نشان میدهد که بیشترین فراوانی (۴۰۶) به مقطع دیپلم تا کارشناسی تعلق دارد که ۶۷/۷ درصد پاسخگویان را شامل میشود. کمترین فراوانی مربوط به ارشد، دکتری و حوزوی هست که ۱۵/۲ درصد پاسخگویان میباشد.
برای بررسی وضعیت پاسخگویان به لحاظ محل سکونت، پاسخگویان به دو گروه روستایی و شهرنشین تقسیم شدند که بیش از ۸۲ درصد (۴۹۶ نفر) از پاسخگویان در مناطق شهری سکونت دارند، همچنین ۱۷/۳ درصد (۱۰۴ نفر) نیز در روستا زندگی میکردند.
برای بررسی وضعیت پاسخگویان به لحاظ پرستیژ شغلی، پاسخگویان به سه گروه مشاغل با پرستیژ بالا، متوسط و پایین تقسیم شدند، بیشترین تعداد پاسخگویان ۴۰۷ نفر (۶۷/۸ درصد) مربوط به مشاغل با پرستیژ پایین و کمترین آنها به پرسستیژ بالا با ۳۰ نفر (۵/۰ درصد) به خود اختصاص دادهاند.
مقایسه میانگین انواع هنجار[۸۴] نشان میدهد که میانگین هنجار حاضر شدن با لباس آزاد در اجتماع (۵/۲ از ۶) در بالاترین سطح و میانگین هنجار گوش دادن به موسیقی در فضای عمومی با صدای بلند (۳/۵ از ۶) در پایینترین سطح قرار دارد.
مقایسه میانگین انواع هنجار نشان میدهد که میانگین هنجار گناه بودن خیانت در امانت (۴/۶ از ۵) در بالاترین سطح و میانگین هنجار اعتقاد به اجرای حکم قصاص (۲/۹ از ۵) در پایینترین سطح قرار دارد.
مقایسه میانگین همبستگی اجتماعی نشان میدهد که میانگین کمک به بهتر شدن وضعیت زندگی مردم (۴/۵ از ۵) در بالاترین سطح و میانگین درد و دل کردن با دوستان صمیمی (۳ از ۵) در پایینترین سطح قرار دارد.
مقایسه میانگین تعهد اجتماعی نشان میدهد که میانگین پایبندی به ارزشهای اخلاقی، کمک به رشد همه جانیه مردم ایران و انکار کردن ایرانی بودن خود در صورت منفعت داشتن برای آنها (۴ از ۵) در بالاترین سطح و منافع مردم بومی را در نظر گرفتن (۳/۳ از ۵) در پایینترین سطح قرار دارد.
مقایسه میانگین خردورزی نشان میدهد که میانگین انتخاب راه منطقی (۴/۲ از ۵) در بالاترین سطح و عدم محاسبه سود و زیان (۳/۴ از ۵) در پایینترین سطح قرار دارد.
مقایسه میانگین روابط درونگروهی و برون گروهی نشان میدهد که میانگین نزدیکان و فامیل بومی (۴/۱ از ۵) در بالاترین سطح و مطالعه کتاب و نشریات غیربومی (۲ از ۵) در پایینترین سطح قرار دارد.
مقایسه میانگین دلهره منزلت درونگروهی و برون گروهی نشان میدهد که میانگین احترام داشتن در میان دوستان و آشنایان بومی و انجام کار بهگونهای که در میان دوستان غیربومی احترامم افزایش یابد (۳/۸ از ۵) در بالاترین سطح و نگران احترام داشتن در میان مردم غیربومی (۳/۲ از ۵) در پایینترین سطح قرار دارد.
۶-۲- یافته های استنباطی
نتایج توصیف ابعاد متغیر وابسته برحسب متغیرهای زمینهای بیانگر آن است که در بُعد هنجار مصرفی در بین زنان و مردان، میانگین نمره کسبشده زنان (۲۳/۹) بیشتر از نمره کسبشده مردان (۲۱/۵) هست؛ بنابراین میتوان گفت که میانگین هنجار مصرفی زنان و مردان تفاوت معناداری دارد. همچنین بررسی میانگین نمرات کسبشده زنان و مردان نشان میدهد با توجه به سطح معناداری ۰۰۲/ بهدستآمده جنسیت و هنجار اجتماعی کل، فرضیه زنان بیش از مردان به هنجارها پایبند هستند، تائید میشود. یکی از متغیرهای کلیدی که تقریبا در بیشتر تحقیقات مورد سنجش قرار میگیرد، جنسیت است. از میان تحقیقات مورد بررسی تنها در یک مورد پایبندی مردان به هنجار اجتماعی از زنان بیشتر ارزیابی شده است (افشاری، ۱۳۷۸)؛ اما به طور کلی و در بیشتر این تحقیقات، عدم پایبندی به هنجارهای اجتماعی در بین مردان فراوانی و شدت بیشتری نشان میدهد (حبیبی، ۱۳۸۹؛احمدی، ۱۳۸۸؛ضرابی و همکاران، ۱۳۸۷؛ رحمانی فروزجاه و همکار و ۱۳۸۵؛ صداقت، ۱۳۸۴؛سرگلزایی، ۱۳۸۲؛ فخرائی، ۱۳۷۷) که با تحقیق (آسلین، ۲۰۰۹؛ کیل و لابری، ۲۰۰۹) در پژوهش خارجی تطبیق دارد. و در تحقیقات (زارع شاهآبادی و همکار، ۱۳۹۱؛ حاجی زاده میمندی و همکار، ۱۳۹۲؛ محسنی، ۱۳۷۹؛ مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳) تفاوت معناداری میان مردان و زنان دیده نشده است، که با تحقیق انجام شده در خارج از کشور (کراگیس و همکاران، ۲۰۱۱) تطابق دارد.
پایبندی به هنجارها همچنین متاثر از متغیر «سن» است. در این پژوهش در ابعاد هنجارهای کیفری، هنجار مصرفی و هنجار ضد رفتار، با توجه به سطح معناداری بهدستآمده، تفاوت معناداری میان گروه های سنی وجود دارد. بدین معنا که هرچه گروه های سنی پاسخگویان بالاتر میرود، در این ابعاد به هنجارها پایبندتر میشوند همچنین بررسی میانگین نمرات کسبشده میان گروه های سنی نشان میدهد با توجه به مقدار سطح معناداری ۰۰۰/ بهدستآمده میان گروه های سنی مختلف و هنجار اجتماعی کل، این فرض که گروههای سنی بالا نسبت به گروه های سنی پایین، به هنجارها پایبند هستند، تائید میشود. در حقیقت بین سن و پایبندی به هنجارهای اجتماعی رابطه معناداری در تحقیقات مختلف مشاهده میشود، به این معنا که که گروه های کم سن و سال یا نوجوانان و جوانان کمتر از سایر گروه های سنی به هنجارها پایبند هستند. در حقیقت هرچه سن افراد، بالاتر می رود، پایبندی آنها به هنجار بیشتر می شود. در بیشتر پژوهش های انجام شده (زارع شاه آبادی، ۱۳۹۱؛ حاجی زاده میمندی و همکار، ۱۳۹۲؛ رفیع پور، ۱۳۷۷؛ رضایی، ۱۳۸۴؛ حاجی صفرعلی، ۱۳۸۱؛ محسنی، ۱۳۷۸؛ فخرایی، ۱۳۷۵؛ دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی استان آذربایجان شرقی، ۱۳۷۵) تفاوت معناداری میان گروه های سنی و پایبندی به هنجارها دیده شده است. البته یافته های این پژوهش با تحقیقات (حقیقتیان و همکار، ۱۳۹۱؛ علوی و حجتی، ۱۳۸۶؛ مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳) تطبیق ندارد. به نظر می رسد بالا رفتن سن و افزایش پایبندی به هنجارها بی ارتباط با متغیرهای دیگری چون وضعیت تاهل، تحصیلات و اشتغال نباشد.
بررسی میانگین نمرات کسبشده مجردین و متاهلین نشان میدهد که در بعد هنجارهای مصرفی، میانگین نمره کسبشده متأهلین (۲۳/۶) بیشتر از نمره کسبشده مجردین (۲۱/۲) و در بعد هنجار ضد رفتار میانگین نمره کسبشده متأهلین (۲۵/۹) بیشتر از نمره کسبشده مجردین (۲۵/۱) میباشد. لذا میتوان گفت که میانگین هنجار مصرفی و هنجار ضد رفتار مجردین و متأهلین تفاوت معناداری دارد. همچنین با توجه به مقدار سطح معناداری ۰۰۰/ بهدستآمده، وضعیت تأهل و هنجار اجتماعی کل، فرضیه متأهلین بیش از مجردین به هنجارها پایبند هستند، تائید میشود و این تحقیق با یافته های (حاجی زاده میمندی و همکار، ۱۳۹۲؛ ضرابی و همکاران، ۱۳۸۷؛ صداقت، ۱۳۸۴؛ محسنی، ۱۳۷۸) تطابق دارد. با توجه به نتایجی که در رابطه بین رده های سنی و پایبندی به هنجارها بدست آمد، باید گفت که مجردها با توجه به اینکه در سنین جوانی به سر می برند، کمتر از افراد متاهل پایبند هنجار هستند. تاثیر وضعیت تاهل بر پایبندی به هنجارها را می توان بر اساس اصل پیوند اجتماعی توضیح داد.
یکی از متغیرهای تاثیر گذار بر پایبندی به هنجارهای اجتماعی تحصیلات است. در بعد هنجارهای شغلی، هنجار یاری، هنجار کیفری و هنجار تنظیمکننده کاربری پول، با توجه به سطح معناداری بهدستآمده، تفاوت معناداری وجود دارد. پس این فرضیه که میان تحصیلات پایین، متوسط و بالا ازنظر انواع هنجار اجتماعی تفاوت وجود دارد، باید گفت که در ابعاد هنجارهای شغلی، یاری، کیفری و تنظیمکننده کاربری پول تفاوت معناداری وجود دارد یعنی فرضیه پژوهش تائید میشود. همچنین با توجه به سطح معناداری ۰۰۰. بهدستآمده تحصیلات و هنجار اجتماعی کل، این فرض که تحصیلات بالا نسبت به مشاغل پایینتر به هنجارها پایبند هستند، تائید میشود. تحصیلات تاثیری دوسویه بر پایبندی به هنجارها دارد، به این معنا که تحصیلات در برخی زمینه ها به افزایش پایبندی به هنجارها می انجامد یا رفتارهای مثبت اجتماعی را تقویت می کند و در برخی موارد زمینه ساز تخطی از هنجارها می شود یا به تضعیف آنها می پردازد. تحصیلات عموماً یک رابطه منفی بسیار قوی و معنادار با هنجارهای سنتی، بالاخص هنجارهای مذهبی دارد (کرمانشاهیان، ۱۳۸۲؛ شمس آبادی، ۱۳۷۹؛ رفیع پور، ۱۳۷۸). در عین حال تحصیلات تاثیر مثبتی بر رعایت هنجارهای مدنی دارد (زارع شاه آبادی و همکار، ۱۳۹۱؛ رضایی، ۱۳۸۴؛ صداقت، ۱۳۸۴؛ حاجی صفرعلی، ۱۳۸۱؛ علیوردی نیا، ۱۳۷۸؛ افشاری، ۱۳۷۸؛ محسنی، ۱۳۷۸؛ فخرایی، ۱۳۷۷). همچنین در برخی از پژوهش ها میان تحصیلات مختلف و پایبندی به هنجارها تفاوت معناداری یافت نشد (حاجی زاده میمندی و همکار، ۱۳۹۲؛ حقیقتیان و همکار، ۱۳۹۱؛ مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳؛ عظیمی هاشمی، ۱۳۷۳).
یکی دیگر از متغیرهای تاثیر گذار بر پایبندی به هنجارهای اجتماعی پرستیژ شغلی است. در بعد هنجارهای شغلی، هنجار مصرفی و هنجار تنظیمکننده کاربری پول، با توجه به سطح معناداری بهدستآمده، تفاوت معناداری وجود دارد. پس این فرضیه که میان مشاغل باپرستیژ پایین، متوسط و بالا ازنظر انواع هنجار اجتماعی تفاوت وجود دارد، باید گفت که در ابعاد هنجارهای شغلی، مصرفی و تنظیمکننده کاربری پول تفاوت معناداری وجود دارد، یعنی فرضیه پژوهش تائید میشود. همچنین با توجه به سطح معناداری ۰۰۰/ بهدستآمده پرستیژ شغلی و هنجار اجتماعی کل، این فرض که مشاغل باپرستیژ بالا نسبت به مشاغل پایینتر به هنجارها پایبند هستند، تائید میشود. در مورد رابطه اشتغال و قانون گریزی باید گفت آنهایی که شغل دولتی دارند بیشتر از کسانی که شغل ازاد دارند، قانون را رعایت می کنند (صداقت، ۱۳۸۴). از جمله تحقیق دیگر انجام شده در داخل کشور (زارع شاه آبادی و همکار، ۱۳۹۱) موید این نتیجه نیست.
بررسی میانگین نمرات کسبشده میان درآمد پایین، متوسط و بالا نشان میدهد که بین هنجارهای اجتماعی کل و ابعاد آن (هنجار عمل متقابل، شغلی، یاری، توزیعی، کیفری، مصرفی، ضد رفتار و تنظیمکننده کاربری پول) تفاوت میانگین نمرات کسبشده میان درآمد پایین، متوسط و بالا در پایبندی به هنجارهای اجتماعی معنادار نیست. لذا این فرضیه که بین درآمد پایین، متوسط و بالا ازنظر انواع هنجار اجتماعی تفاوت وجود دارد، فرضیه تحقیق رد میشود همچنین با توجه به مقدار سطح