همان گونه که قبلا گفته شد٬پریودنتیت مزمن یک بیماری آهسته پیشرونده به حساب می آید ولی در حضور عوامل سیستمیک یا محیطی که پاسخ میزبان را نسبت به تجمع پلاک تغییر می دهند٬ازجمله دیابت٬سیگار کشیدن و استرس٬پیشرفت بیماری ممکن است شدیدتر شود.(۲)
مکانیزم های بیولوژیک مختلفی٬مسئول تخریب انساج پریودنتال در افراد سیگاری هستند(۴)به گونه ای که خطرTooth Loss در آنها ۷/۷برابر بیشتر است.عامل دیگری که اغلب منجر به تخریب پریودنتال شدید و گسترده می شود٬دیابت است.آقای Schwartz-Arad D شکست در پیوند گرفت را در افراد سیگاری ودیابتیک٬گزارش کردند و لذا جراحی انجام گرفت اتوژن استخوانی را٬برای این گونه افراد توصیه نمی کنند.(۳۰)از این بابت مانیز در مطالعه ی خود این دو گروه افراد را خارج کردیم تا در نتایج حاصل٬تداخلی ایجاد نکنند.
تنها مطالعه ای که به طور مشابه در زمینه ی برداشت گرفت از ناحیه ی توبروزیته ی فک بالا انجام گرفته است٬مطالعه ی آقای Silva FM و همکارانش در سال ٢۰۰۶ بوده است که آنها از سه ناحیه ی سمفیز٬راموس وتوبروزیته٬ گرفت های استخوانی تهیه کردند و مشکلات حاصل از برداشت این گرفت ها را برای نواحی دهنده٬مورد ارزیابی قرار دادند.
طبق گزارشات آنها٬بیشترین مشکلات حاصل که ازجمله ی آن٬بی حسی لب پایین و ناحیه ی چانه بود٬به میزان ۵۵/۱۵% بعد از برداشت گرفت از ناحیه ی سمفیز ایجاد می شود.اما با وجود اینکه برداشت گرفت از ناحیه ی توبروزیته ی ماگزیلا دومین گزینه ی شایع انتخابی بعد از ناحیه ی سمفیز بود٬هیچ گونه مشکلی بعد از انجام این جراحی برای محل دهنده٬گزارش نشد.(۱)البته در این مطالعه٬تأثیر برداشت گرفت از نواحی دهنده بر وضعیت پریودنتال دندان های مجاور ناحیه ی دهنده بررسی نشد.
بنابراین این گونه به نظر می رسد که برداشت گرفت از توبروزیته٬می تواند پیشنهاد خوبی برای پرکردن نواقص استخوانی کوچک باشد.
آقای Misch CM برداشت گرفت از ناحیه ی سمفیز را به دلیل دسترسی راحت تر و تراکم استخوانی بیشتر در مقایسه با سایر روش های ترمیم استخوان٬مطلوب می داند (۴۳ و ۳۷)اما آقای Craig M با نتایجی که از مطالعه ی خود گرفت٬راموس مندیبل را جهت برداشت گرفت بر سمفیز برتر دانست.)٢۶)
مشکلات و عوارض ایجاد شده پس از برداشت گرفت از سمفیز در مقایسه با راموس در مطالعه ی آنها٬بیشتر و زمان بهبودی مکان های دهنده و گیرنده طولانی تر گزارش شده است.
این مطالعات برتری راموس مندیبل را به عنوان بافت دهنده بر سمفیز مندیبل نشان می دهد اما سخنی از ناحیه ی دیگر دهنده ی گرفت داخل دهانی٬ یعنی توبروزیته ی ماگزیلا٬به میان نیامده است.
میانگین مقادیر گزارش شده ی از دست دادن چسبندگی کلینیکی(AL) و عمق پاکت(PD) در دیستال مولر دوم فک پایین٬۶ ماه بعد از خارج کردن مولر سوم مندیبل در مطالعه ی آقای Richardson DT٬کمتر از mm٢ بود که این مقدار از لحاظ کلینیکی٬غیرقابل توجه است.در مطالعه ی ما نیز میانگین عمق پاکت٬۶ ماه بعد از جراحی برداشت گرفت از توبروزیته٬mm۴۴/٢بود که نسبت به قبل از جراحی که mm۸۸/٢اندازه گیری شده بود٬ ۴/۱۵% کاهش نشان داد که این میزان کاهش٬معنی دار بوده است.
آنها هم چنین دریافتند که عمق پاکت و ازدست دادن چسبندگی در دیستال مولر دوم٬بعد از خارج کردن مولر سوم٬برای نمونه هایی که قبل از جراحی بافت های پریودنتال سالم داشتند٬بدون تغییر باقی می ماند.از همین رو ما نیز نمونه هایی راکه از لحاظ بیماری پریودنتال سالم بودندرا وارد مطالعه ی خود کردیم٬چرا که وجود بیماری پریودنتال در محل٬ریسک بالایی برای بدتر شدن عمق پاکت و از دست دادن چسبندگی لثه بعد از جراحی حذف مولر سوم٬خواهد بود.(۳۱)
هرچند که آقای Peng KY در مطالعه ی خود٬تخریب پریودنتال بیشتری را که شامل عمق پروبینگ بیشتر٬از دست رفتن چسبندگی و تحلیل استخوان در دیستال مولرهای دوم مجاور ناحیه ی تحت جراحی٬در مقایسه با گروه کنترل که این جراحی را تجربه نکردند٬مشاهده نمود و بدین ترتیب جراحی دندان مولر سوم نهفته را به عنوان یکی از عوامل تخریب پریودنتال در دیستال مولر دوم٬معرفی کرد(٢۷)با این حال در مطالعات متعدد دیگری که صورت گرفته ونیز مطالعه ی حاضر٬روند بهبود را در بافت های پریودنتال مجاور مولر دوم٬مشاهده می کنیم.
مطالعه ی Carolyn و Blakey نیز کاهش عمق پاکت و سایر شاخص های پریودنتال را در دیستال مولر دوم٬پس از جراحی مولر سوم٬نشان می دهند.(۴۴و ۴۵)
یکی از علل این نتیجه گیری های متناقض٬توجه صرف پژوهشگران به داده های بعد از عمل و درنظر نگرفتن سایر متغیر های احتمالی است.سن بالا(۱۰و ۱۱)ووجود پلاک در سطح دیستال مولر دوم(۱۳و ۱۵)از جمله فاکتورهای احتمالی مرتبط با بدتر شدن وضعیت پریودنتال دیستال مولر دوم است که نقص های پریودنتال متعددی را در دیستال مولر دوم ایجاد می کند.(۴۶ و ۴۷)سن بالا نیز باعث تشدید این عوارض می شود اما کنترل ناکافی پلاک یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند سلامت پریودنتال مولر دوم را به مخاطره بیندازد.
مرور اهداف کلی و جزیی در برنامه قصد شده با معرفی سطوح طبقه بندی اهداف جزیی صورت می گیرد. ارزشیابی ازدیدگاه برنامه قصدشده ومروری برفعالیتهای یاددهی-یادگیری ازدیدگاه برنامه قصدشده والگوهایی که درکتاب معلم وکتاب درسی مورد اشاره واقع گردیده، مباحث بعدی را تشکیل می دهند.در ادامه مبانی نظری برنامه درسی اجرا شده وعناصر آن مورد بحث می باشد همچنین راهبردهاوسیاست های کشورهای موفق وشاکله برنامه درسی آنها بیان میگردد. ذکرپژوهشهایی درمورد عناصرموردبحث، مطالب پایانی پژوهش را تشکیل می دهد.
۲-۲- مبانی نظری
مربیان پیشرفت گرا از جمله دیویی، برنامه درسی را عبارت از تجربه های یادگیری کسب شده توسط دانش آموزان قلمداد می کنند و تصمیم گیری برای دانش آموزان توسط دیگران را مردود می شمارند و یا دست کم برای آن اهمیت ثانوی قایلند. به دیگر سخن از نظر این مربیان، حقیقت برنامه درسی چیزی جز تجربه های کسب شده توسط دانش آموز نیست که تنها پس از مواجه شدن با موفقیت و فرصت های یادگیری از قبل پیش بینی شده، یا بر آمده ازتصمیم مشترک معلم ودانش آموز (پدیده ای پس از وقوع ) قابل ترسیم است .
گوتک به نقل از پاک سرشت(۱۳۸۴) تعریف پیشرفت گرایان ازبرنامه درسی قصد شده را درواقع محصول ارزشیابی همه جانبه ازنتیجه رویارویی دانش آموزان با فرصتها وموقعیت های یادگیری می داند که طبعاً برای کلیه دانش آموزان نیز یکسان نمی باشد که نگاه سنتی سند مکتوب یا یک برنامه درسی آموزشی است اما با توجه به نظر پیشرفت گرایان به جای مرحله برنامه ریزی باید برمرحله ارزشیابی ازآموخته ها تاکید داشت و یک برنامه درسی تدوین شده باید عین برنامه درسی تجربه شده و برنامه درسی کسب شده باشد، اعم ازتجربه های منطبق برجهت گیری های از قبل پیش بینی شده یا تجربه های قصد نشده، آیزنرکوشش نموده است با ارائه تعریفی از برنامه درسی میان تعریف های معارض جمع و تلفیق ایجاد کند. ازنظروی برنامه درسی یک مدرسه یا یک درس ویا یک کلاس درس را می توان به عنوان مجموعه ای از وقایع از قبل پیش بینی شده دانست که به قصد دستیابی به نتایج آموزشی-تربیتی برای دانش آموزان در نظرگرفته شده اندو چهارویژگی برای تعریف خود ذکر می کند. این ویژگی ها نشان از قصد او در دستیابی به تعریف جامع تر و قابل قبولتر از دو تعریف سنتی و پیشرفت گرایانه در برنامه درسی دارد وعبارتند از:
(۱) برنامه درسی مجموعه ای از تدابیر و وقایع را در بر می گیرد .
(۲)برنامه درسی بنا به ضرورت با فعالیت برنامه ریزی همراه است هر چند منعطف وغیرمنطقی باشد
(۳)سندبرنامه درسی باید آموزش-تربیتی باشدوریشه درچارچوب ارزشی یا اندیشه تربیتی داشته باشد.
(۴) برنامه درسی با نتایج یادگیری سر وکار دارد و نه تنها با هدفهای از پیش تعیین شده بلکه در بر گیرنده مواردی جز هدفها و نتایج قصد شده می تواند باشد.
آیزنر به نقل از مهر محمدی(۱۳۸۳) معناهای متفاوتی را از برنامه درسی ارائه میدهد: معنای دیگر برنامه درسی، نظام برنامه ریزی درسی یا مهندسی برنامه درسی است که شامل اجزای سه گانه تولید یا تدوین، اجرا و ارزشیابی است ودامنه وسیعی از یک تا نه عنصر رادر برمی گیرد. برخی تصمیم گیران در باره یک عنصر، نتایج یادگیری و برخی دیگر محتوا را درحوزه کار برنامه ریزان درسی قلمداد کرده اند. کلاین[۲۱] نُه عنصر را که عبارتند از: هدفها، محتوا، فعالیتهای یادگیری، روش های تدریس، مواد و منابع یادگیری، ارزشیابی، زمان، فضا و گروه بندی را به عنوان عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی معرفی می کند. رایج ترین دیدگاه در این زمینه، سند برنامه درسی یا یک برنامه خاص درسی می باشد که دربر دارنده تصمیم در خصوص چهار عنصر: هدفها، محتوا، روش و ارزشیابی است. موضوع عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی مورد مناقشه این حوزه است. موضوعهای مربوط به اندازه گیری و ارزشیابی در تمام مراحل و جنبه های فرایند تغییرواجرا مطرح است.فرایند اجرا نیز باید با بهره گرفتن از افراد ماهروخبره مورد صورت گیرد.بزعم هرگنهان و السون به نقل از سیف(۱۳۸۶) کلیه نظریه های برنامه درسی را درسه خانواده بزرگ سنت گرایان،تجربه گرایان مفهومی وبازنگران مفهومی تقسیم کرده اند.
۱- سنت گرایان
سنت گرایان برای اولین بار برنامه ریزی را به عنوان علم مطرح کردند. فرانکلین بوبیت و رالف تایلر از ان جمله اند. آنان همان اصول و همان سلسله مراتب و مدیریت علمی را گرفتند و به برنامه های درسی منتقل کردند.تمرکز اصلی سنت گرایان بر مدارس است و علاقه کمتری به گسترش نظریه برنامه درسی دارند. حدود ۷۰% برنامه های درسی دنیا بر دیدگاه سنت گرایان استوار است.
۲-تجربه گرایان مفهومی
تجربه گرایان مفهومی، مفاهیم علوم اجتماعی را بکار گرفته وآنها را در برنامه درسی به طور تجربی با هدف کنترل رفتار استقرار دادند. معروف ترین این گروه شوآب است.
۳-بازنگران مفهومی
بازنگران مفهومی، مفاهیم اساسی برنامه های درسی را با شیوه خاصی تحلیل کرده اند.سنت گرایان هدفهارابه هدفهای رفتاری محدود کرده اندو معتقدند که اهداف تربیتی به فعالیت انسانها نظم می بخشد، وقتی هدفها صد درصد معین ورفتاری گردد، فعالیت به همان اهداف محدود می شود مانع خلاقیت وآفرینندگی می گردد.دسته دوم ازبازنگران مفهومی، برنامه درسی را برابرفرهنگ زنده جامعه می دانندو نه آنچه که برنامه ریزها توصیه می کنند.
۲-۳- فلسفه ی آموزش علوم تجربی از دیدگاه برنامه قصد شده
امانی و همکاران(۱۳۸۶) در کتاب راهنمای معلم، فلسفه آموزش درسی علوم تجربی سال سوم راهنمایی را چنین بیان می کنند: یکی ازویژگی های بارز انسان “کنجکاوی” است که از دوران کودکی تا پایان عمر، او را به “دانستن” و کشف حقایق و پرده برداری از مجهولات سوق میدهد.این نیروی درونی،تکاپوی انسان را برای کسب “علم” وگریز از “جهل” افزون میکند. بخشی از دانش در دسترس امروزی که حاصل مطالعه و جست و جوی بشر در شاخه های مختلف و رشته های گوناگون در جهت شناخت جهان مادی و نظام حاکم بر آن است “علوم تجربی”۱ نام دارد.
بشربرای شناخت اسرار حاکم برجهان مادی و کشف آنها ازحواس خوداستفاده میکند. به همین دلیل نقش"تجربه” دراین حوزه بسیار اساسی وضروری است. بر این اساس انسان برای توسعه وتقویت و دقت حوزه عمل خود، به ساخت دستگاه های گوناگون وابزار دقیق دست زده است. ساخت و تولید ابزار های گوناگون، توانایی انسان رابرای کشف اسرار طبیعت ورازهای جهان بالا می بردوموجب ایجاد تحول درزندگی می گردد. استفاده از تجارب و اطلاعات حاصل از دستاورد های علمی وفناوری موجبات رفاه نسبی رافراهم ساخته وموجب تسریع وراحتی در کارهایی که سابق برآن بارنج وزحمت و با صرف وقت همراه بود،گردیده است. دانش آموز بانیروی خدادادی کنجکاوی دراختیارمدرسه و معلم قرار میگیرد، نیروهای درون او هرلحظه اورا به سوی یافتن پاسخ های بی شماربرای دانش های تازه می کشد. ازطرف دیگراین انسان فردی است که می خواهدبرای زندگی آینده- برای دنیای فردا- دنیای علم و فناور ی وزندگی کنونی وحال خود آماده شود. اما دنیای فردا مثل امروز نیست وآموزشهای امروز برای دنیای امروز است نه فردا، این لزوم آموزش با آخرین اطلاعات وروشها و کاملاً به روز است فردی که با اطلاعات ثابت و به روز آموزش می بیند برای فردا مفید فایده نیست.
به این ترتیب برنامه ریزی نظام آموزشی بایدبه گونه ایی صورت بگیردکه هم قوه ی جستجوگری و پژوهشگری را در دانش آموزشکوفا کندو دانستن وپاسخ به مجهولات ذهنی را برای وی لذت بخش و نشاط آور کند وهم اورابرای زندگیجدردنیای امروز و فردا وآنچه اوبه آن نیازمند است، آموزش دهد. درس علوم تجربی دردوره ابتدایی وراهنمایی یکی از دروس اصلی وبعداز آن دردوره متوسطه به نحوتخصصی تردر رشته های مربوط می باشدودرصورتی که بخوبی تدوین وارائه شودباید بتواندبه هردو هدف فوق الذکرنایل گردد.
طراحی محتواوروش بایدبه گونه ایی صورت گیردکه نیاز فطری وی رادر زمینه شناخت ازمحیط پاسخگو باشدومسیردستیابی به پاسخ سوالاتش رادرپی بردن به شگفتی های جهان آفرینش افزایش دهد و همچنین وی رابا مجموعه دانش وبینشهای موردنیازبرای زندگی حال وآینده آشنا سازد.پس هدف نهایی، رسیدن به” سوادعلمی- فناورانه ” است. این امرهماهنگی باتحولات دنیای درحال تغییرو دگرگونی را ایجاب می کند.
اندیشمندان، سیاستمداران - برنامه ریزان، معلمان، پدران و مادران درسراسردنیا تلاش می کنند تا کودکان امروز را برای زیستن دردنیای غیر قابل پیش بینی فردا آماده کنند. اماتحمیل کوله باری سنگین از دانش و اطلاعات به کودکان تنها راه حل مسائل زندگی آینده آنان نیست. امروز مهم ترین وظیفه آموزش وپرورش در مدرسه ها آموزش شیوه های یادگیری و پرورش مهارتهایی است که فرد را قادر سازد، تاخود راه حل های مسائل و کشف مجهولاتش را بیابدو این آموختنی برای زیستن است.
۲-۴ – منابع برنامه آموزش علوم تجربی در کشور ایران
کارشناسان گروه علوم تجربی” دفتر برنامه ریزی و تالیف کتب درسی” با مطالعه برنامه آموزش علوم در سایر کشورها و نیاز سنجی و تشخیص شرایط کشور، در صدد پی ریزی طرحی ملی در یک زمینه جهانی مناسب برای دوره ابتدایی و راهنمایی می باشند و به این نکته توجه دارند که در تمام کشورهای در حال توسعه، آموزش علوم تجربی، یکی از مهم ترین سنگ های زیر بنای توسعه پایدار به حساب می آید.
اگر کیفیت آموزش علوم تجربی در جامعه وضیعت مطلوبی داشته باشد دانش آموزان که پیکره اصلی جامعه فردا را تشکیل میدهند، از چرخه آموزش پیشرفت و همگامی با توسعه علمی وصنعتی دور نمی ماندوتوانایی آن را پیدا می کنند که پابه پای توسعه جهان علم و صنعت، معلو مات خودرا توسعه دهد وخود را به روز کنندو در نهایت شهروندانی سازگاربا جامعه درحال تغییرباشند. البته با یدتوجه داشت که کیفیت آموزش علوم دریک کشور به عوامل متعددی بستگی داردکه تعداد بسیارزیادی ازاین عوامل ازحیطه کارو وظیفه برنامه ریزان بیرون است.
گروهی تحت عنوان دفتر برنامه ریزی و تالیف کتب درسی مجموعه ایی شامل متخصصان برنامه ریزی درسی، روانشناسی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، زمین شناسی، علوم آزمایشگاهی را تشکیل می دهند وهر کدام از این تخصص ها لازم است در مسائل دقیقتری مانند نجوم، مکانیک، سیالات و…شیمی آلی ومعدنی و ….. فیزیولوژی، آناتومی، جانورشناسی، گیاه شناسی، انگل شناسی، اکولوژی و….. اطلاعات دقیقتر و به روز تری نیز داشته باشند.
۲-۵-اهداف کلی در برنامه قصد شده
امانی و همکاران(۱۳۸۶) در کتاب راهنمای معلم، اهداف کلی کتاب درسی علوم تجربی سال سوم راهنمایی را چنین تنظیم می کنند.
به طور کلی هدف آموزش علوم در دوره عمومی آن است که دانش آموزان برای یادگیری مادام العمر آماده شوند؛ به عبارت دیگر هدف کلی آموزش علوم ایجاد مهارت و توانایی کسب سواد علمی_ فناورانه دانش آموزان است. براین اساس، هدف های آموزش علوم را می توان در سه حیطه اساسی و اصلی به شرح زبر در نظر گرفت :
۲-۵-۱- دانسته های ضروری برنامه قصد شده
یادگیری در باره هر مفهوم و موضوع جدید دانش بشری، مستلزم داشتن اطلاعاتی در باره اصول و قوانین چهار زمینه ی اصلی علوم تجربی است.
علوم فیزیکی: که شامل فیزیک و شیمی است، بیشتر به بحث در باره ی ماده و انرژی، تغییرات مواد و اثرات مواد بریکدیگرمی پردازد.
علوم زیستی: محیط زنده را مورد بحث قرار میدهد.
علوم زمین: محیط غیرزنده را بررسی می کند.
علم بهداشت: به بدن آدمی و بهداشت آن می پردازد.
دانش آموزان باید در دوره آموزش عمومی مجموعه کافی از اصول و قوانین فیزیک، شیمی، زیست شناسی، زمین شناسی و بهداشت را بیاموزند تا بتوانند بر پایه ی این اصول و قوانین دانستنی های مورد نیاز خود را یاد بگیرند. آنچه در تدوین کتاب مورد نظر بوده، از این قرار است.
۱-کاهش موضوعات انتزاعی، تاحد امکان و تنظیم مطالب متناسب با سن دانش آموزان.
۲-الزاماًنبایدبه ساختاردانش مقیدبود ودرصورت ضرورت، می توان تقدم وتاخر مطالب را بر هم زد.
۳-بیان مطالب باید تا سر حد امکان به صورت تلفیقی.
۴-عکس ها و تصاویر تا حد امکان ایرانی باشد.
۵-در پایان هر فصل زمینه های شغلی مربوط به آن فصل آورده شود.
کسب دانش پایه شرط لازم، اما نه کافی، برای یادگیری بعدی است.
۲-۵-۲- مهارتهای ضروری برنامه قصد شده
آن چه در این قسمت تحت عنوان مهارت هادرکتاب راهنمای معلم علوم سال سوم آمده است، درواقع به توانایی هایی اشاره دارد که در زمینه ی علم آموزی می توانندمفید واقع شوند؛ به عبارت دیگر، پرورش مهارت ها دردانش آموزان، به منزله ی آموختن «راه یادگیری» به آنان است.آن چه هم اکنون مورد قبول متخصصان آموزش علوم در همه ی کشورهاست، لزوم پرورش چندنوع مهارت یاتوانایی دردانش آموزان است. به اعتقاد متخصصان، ایجاد و پرورش این مهارت ها، دانش آموزان رادر پیمودن مراحل روش علمی تواناتر می سازد و به آنهاامکان می دهد تا یادگیری های جدید را از طریق به کارگیری این مهارت ها به راحتی انجام دهند.
۲-۵-۲- ۱ مشاهده
به معنی به کارگیری حواس و به منظور جمع آوری اطلاعات درباره ی پدیده ها یا اشیاست. مشاهده، اساسی ترین وبنیادی ترین مهارت یادگیری است. موفقیت در زندگی و به دست آوردن شغل ، به مهارت دانش آموزان در مشاهده بستگی دارد. مشاهده فقط دیدن نیست بلکه معلم باید به دانش آموزان بیاموزد که تا حد امکان، از همه ی حواسشان در مشاهده استفاده کنند، علاوه بر حس بینایی، حسهای شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه نیز اهمیت ودخالت دارند. از نکات اساسی مشاهده ی صحیح، دقت در مشاهده است. معلم بایددانش آموزان را به دقت در مشاهده ترغیب کند تا به جزئیات توجه خاصی نشان دهند.ابزارهای کمک حسی- مانند ذره بین، میکروسکوپ و…. دقت دانش آموزان را درمشاهده بالا می برند. معرفی و کاربرد ابزارهای کمک حسی، فعالیت کلاسی را جذاب و فرصت های جدیدی برای یادگیری فراهم می کند. مشاهده به قصدجمع آوری اطلاعات، مقایسه وطبقه بندی انجام می گیرد. دانش آموزان برای مقایسه دو چیز باید به شباهت ها و تفاوت های آنها توجه کنند. در بین اعضای یک مجموعه، معمولاً یافتن شباهت ها از یافتن تفاوت ها مشکل تر است؛ زیرا دانش آموزان باید خصوصیات مشترک را در تمام اعضای مجموعه جست و جو کنند. دانش آموزان باید بتوانند طبقه بندی را به روش های متنوع و براساس یک یا چند ویژگی مشترک (رنگ، اندازه، شکل و …) انجام دهند.معلم نیز بایددانش آموزان را به طبقه بندی بر اساس ملاک های ابتکاری و خلاقانه تشویق کنند.گردش ها و بازدیدهای علمی، یکی از راه های تقویت مهارت مشاهده است. در پایان مشاهده ی فردی، باید به دانش آموزان فرصت داد تا از طریق مشاهده، در یادگیری مشارکت کنند.
۲-۵-۲- ۲ جمع آوری اطلاعات
مهارت جمع آوری اطلاعات و مهارت در کسب و جمع آوری اطلاعات لازم در مورد یک پدیده از منابع یا مراجع مناسب از طریق مطالعه ی منایع، استفاده از رسانه ها، گفت وگو و مصاحبه باافراد متخصص و بهره گیری از تمام شبکه های اطلاع رسانی است. در عصر انفجار اطلاعات، این مهارت در مقایسه با گذشته اهمیت بیشتری یافته است. دانش آموزان باید دریابند که علاوه بر معلم و کتاب درسی، منابع اطلاعاتی دیگری نیز در اطرافشان وجود دارد. معلم نیز باید ضمن ایجاد انگیزه در دانش آموزان، آنها را به سمت جمع آوری اطلاعات هدف دار هدایت کند.
یکی از روش های ایجاد رغبت در دانش آموزان، علاقه وتوجه نشان دادن به نتایج اطلاعاتی است که آنها جمع آوری کرده اند. درضمن، معلم باید علاوه بر فراهم آوردن زمینه برای دانش آموزان جهت جمع آوری اطلاعات به صورت انفرادی، فرصت هایی را هم برای جمع آوری اطلاعات به صورت گروهی برای آنان فراهم سازد و دانش آموزان را به انجام دادن فعالیت های گروهی وا دارد؛ در نهایت، شرایطی فراهم آورد که با جمع بندی یافته ها، همه ی دانش آموزان به نتیجه واحدی برسند. در پایان، دانش آموزان باید اطلاعات جمع آوری شده را به گونه ای منسجم و قابل یادگیری تنظیم کنند. دعوت از افراد مطلع و کارشناسان به کلاس یا بردن دانش آموزان نزد متخصصان، در واقع، به معنی معرفی منابع اطلاعاتی جدید به آنان است وعلاوه بر آموزنده بودن، به متنوع شدن فضای کلاس کمک می کند. استفاده ازکتاب و کتابخانه به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی مهم برای مدرسه، کتابخانه هارا به محیطی شادو زنده تبدیل می کند.
۲-۵-۲- ۳ برقراری ارتباط
به معنی مهارت پیداکردن در انتقال و دریافت اطلاعات و یافته ها از راه های گوناگون مانند: صحبت کردن، نوشتن، گزارش کردن، رسم منحنی، نقاشی کردن، تهیه ی جدول و چارت، روزنامه ی دیواری، نمایش دادن و…. است. مهارت برقراری ارتباط، دانش آموزان را قادر می سازد تا آن چه را آموخته اند یا فکر می کنند به گونه ای مناسب، جذاب و پرکشش به دیگران انتقال دهد. در واقع، برقراری ارتباط به معنی انتقال مؤثر اندیشه های خود به دیگران است. برقراری ارتباط به روش های گوناگون از قبیل گزارش شفاهی، گزارش کتی، استفاده از نقاشی، نمایش، رسم انواع نمودار و… ، امکان پذیر است. در تمام این موارد، دانش آموزان باید کم کم یاد بگیرند که در نوشتار و گفتار خود از واژگان علمی استفاده کنند. توجه به پرورش مهارت برقراری ارتباط، فرصت های گران بهایی را برای ایجاد ارتباط عاطفی عمیق بین معلم و دانش آموزان و هم چنین، دانش آموزان با یک دیگر فراهم می آورد.در مهارت برقراری ارتباط، تشویق کردن دانش آموزان به استفاده از روش های ابتکاری در ارائه گزارش ها، در نهایت به ایجاد و پرورش خلاقیت در آنها منجر می شود. هم چنین باید اهمیت یادداشت برداری در حین فعالیت را برای دانش آموزان روشن کنیم. متأسفانه فرهنگ مکتوب در کشور ایران، از فرهنگ شفاهی کم رنگ تر است. برخورد صحیح و عاطفی معلمان با دانش آموزانی که برخی ناتوانی های جسمی وذهنی هستند، درنهایت به تقویت حس اعتماد به نفس و خودباوری در آنها می انجامد. با سازمان دهی مناسب یک محیط آموزی می توان از تمامی امکانات مدرسه، دیوارها، درخت هاو..برای انتقال پیام های آموزشی، بهداشتی، اجتماعی استفاده کرد.درکلاس ها ممکن است بعضی ازدانش آموزان دربرقراری ارتباط مشکلاتی داشته باشند. معلم باید مراقب باشد تا دانش آموزان از گردونه ی برقراری ارتباط خارج نشوند.
مطالعات اخیر به دست آمده است و از آنجایی که رضایت زناشویی دارای رابطهی نزدیک با رضایت از زندگی است، میتوان نتیجه گرفت که شغل فرد میتواند تاثیر بسزایی بر روابط زناشویی و مشکلات روانشناختی در زوجین و فرزندان داشته باشد (تایت، پادگت و بالدوین[۱۶]، ۱۹۸۹).
در نهایت، از آنجایی که بر اساس تحقیقات انجام گرفته در آمریکا، حداقل ۴۰% از بچهها در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ به دنیا آمدهاند، و احتمال دارد که این افراد طلاق را تجربه کنند و همچنین بسیاری از آنها ممکن است در خانوادههایی زندگی کنند که میزان بالای ناسازگاری و نزاع در آنها دیده میشود، توجه به تاثیر ناسازگاری زناشویی بر رفتار بچهها حائز اهمیت است (گلیک و لین[۱۷]، ۱۹۸۶). در ایران نیز از سال ۱۳۴۷ به بعد نسبت طلاق به ازدواج تا سال ۱۳۵۵ روند رو به افزایشی داشته و از ۸۲/۹ درصد در سال ۱۳۴۷ به ۷۷/۱۰ درصد در سال ۱۳۵۵ رسیده است. در سالهای پس از انقلاب این شاخص کاهش و در اواسط دهه ۶۰ دوباره افزایش یافته و در سال ۱۳۶۵ این نسبت ۳۵/۱۰ درصد بوده است. در سالهای بعد روند رو به کاهش بوده و در سال ۱۳۷۵ به ۸۹/۷ درصد رسیده است. مجددأ در دهه اخیر این نسبت افزایش یافته و در سال ۱۳۸۰، ۴۲/۹ درصد و در سال ۱۳۸۵، ۰۹/۱۲ درصد است (کرد زنگنه، ۱۳۸۷). با توجه به اینکه مشکلات طلاق و مشاجرات زناشویی در ایران نیز وجود دارد، شناخت این مشکلات و اثرات آن بر تابآوری فرزندان از اهمیت خاصی که هدف پژوهش حاضر است، برخوردار است.
۱-۲- بیان مسئله
استرس به شرایطی گفته میشود که فرد در محیط کار یا زندگی با آن روبرو میشود و این شرایط با ظرفیتها و امکانات کنونی وی هماهنگی ندارد و او را دچار عدم تعادل، تعارض و کشمشهای درونی میکند (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۹). در جهان امروز استرس مسئله بزرگی به شمار میرود و به عنوان یک پدیده روانشناختی از عوامل مهم در بروز و استمرار بسیاری از اختلافات روانی است. از اینرو در سالهای اخیر، توجه به منابع استرس و راهبردهای مقابله با آن، که باعث ایجاد تابآوری بیشتر میشود، در گروههای مختلف، بسیار مورد توجه و بررسی قرار گرفته است و نشان داده شده که به کار گرفتن راهبردهای مقابلهای موثر نقش مهمی در کاهش استرس و افزایش تابآوری داشته است.
همانطور که گفته شد، خانواده نقش مهمی در سازگاری فرد با شرایط پر مخاطره دارد. در واقع عوامل حفاظتی خانواده عواملی هستند که توانایی افراد را در برخورد با شرایط نامطلوب افزایش میدهند. به عنوان مثال: محیط خانوادهی سازمان یافته و باثبات، ارتباط میان اعضای خانواده، میزان دلبستگی، و سطح اقتصادی- اجتماعی و… (یتس[۱۸] و ماستن، ۲۰۰۴). متاسفانه، بعضی مواقع این عامل خود به عنوان یک منبع استرس عمل میکند. تعارضات والدین یکی از موارد تنشزاست که محیطی پر از استرس و ترس را برای فرزندان پدید میآورد. تعارضات زناشویی میتواند فرزندان را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تحت تاثیر قرار دهد. در حالت مستقیم، بچهها با بیشترین مشکلات روانشناختی روبرو میشوند، کودکانی که به طور مداوم در معرض اینگونه تعارضات قرار میگیرند هرگز به این مسئله عادت نمیکنند، بلکه نسبت به آن حساس شده و این مسئله به جای آنکه آنها را مقاومتر کند، آسیبپذیرتر میسازد (دیویس، استورگ- اپل[۱۹]، وینتر[۲۰]، کامینگز و فارل[۲۱]، ۲۰۰۶؛ گوردیس، مارگولین و جان[۲۲]، ۱۹۹۷؛ به نقل از فیرکلوث[۲۳] و کامینگز، ۲۰۰۸). این بچهها، حد آستانهی کمتری برای استرس، پرخاشگری و … از خود نشان داده و احتمال اینکه مشکلات سازگاری بیشتری را از خود نشان دهند، افزایش مییابد.
تجربه تنشهای شدید در خانواده میتواند فرزندان را به سمتی سوق دهد که به پاسخهای مقابلهای که آنها را خوب فراگرفته و یا به آنها تسلط پیدا کردهاند تکیه کنند. این پاسخهای مقابلهای ممکن است شامل رفتارهایی ناهنجار مانند پرخاشگری باشد که کودکان آنها را مفید دانسته و در آینده در هر موقعیت پرتنش از آن استفاده کنند. در واقع استرس روانشناختی به عنوان یک عامل خطر اساسی برای آسیب شناسی در کودکان شناسایی شده است، در نتیجه، توجه زیادی به سمت درک چگونگی مقابله با وقایع استرسزای عمده مانند تعارض یا طلاق والدین و استرسورهای روزانه معطوف گشته است (گرانت، کمپاس، استیولمچر، تورم، مک ماهون و هالپرت[۲۴]، ۲۰۰۰).
با توجه به اینکه تا کنون در ایران پژوهشی راجع به این مسئله انجام نگرفته است، و از آنجایی که این دسته کودکان، استرس زیادی را تجربه میکنند، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سوال است که در فرزندان خانوادههای پرتنش، راهبردهای مقابلهای چگونه تابآوری آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. شناسایی شیوههای مقابله با استرس به عنوان یک متغیر میانجی، میتواند پیامدهای استرس را تحت تاثیر قرار داده و به مهار آنها کمک کند. لذا تحقیق حاضر به دنبال تعیین رابطهی تعارضات زناشویی و تابآوری کودکان از طریق واسطهگیری شیوههای مقابله با استرس است.
۱-۳- ضرورت و اهمیت تحقیق
مقابله کردن با استرس و موقعیتهای سخت و دشوار، نوعی توانایی است که هر فرد باید به آن مجهز باشد. چگونگی مقابله کردن، مسئلهای است که باید به افراد آموزش داده شود تا بدانند که در هر شرایط چگونه از این راهبردها استفاده کنند و به جای استفاده از پرخاشگری و یا احساس افسردگی در این شرایط، موقعیت را مدیریت کرده و در رویارویی با آن پیروز شوند. والدین میتوانند نقش موثری در آموزش این راهبردها به فرزندان داشته باشند. اما اگر والدین درگیر اختلافات خود باشند، نتیجهی این بیتوجهی چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. آنها بیآنکه خود متوجه باشند، روشهایی را در فرزندان تقویت میکنند که در آینده ممکن است برای آنها مضر باشد و در جامعه ناهنجار به شمار رود. کودکان ممکن است فرار از موقعیت، پرخاشگری، افسردگی، احساس شکست، ضعف، کنارهگیری و … را تجربه کرده و اینها را به صورت عادت درآورده و در همهی موقعیتها از آنها استفاده کنند که این مسئله منجر به پیامدهای جدی و ناسازگاری بیشتر در آینده میشود. این دیدگاه اگر چه در سطح نظری مورد توجه نظریهپردازان بوده است، اما به لحاظ تجربی در ایران چندان محک نخورده و یافتههای تحقیقاتی اندکی در این زمینه موجود است. با توجه به افزایش آمار طلاق در ایران، کمبود تحقیقات خصوصاً در زمینه تاثیر تعارضات زناشویی بر راهبردهای مقابلهای و تابآوری فرزندان، مشهودتر است.
از آنجایی که توجه به سمت پیشگیری از بیماریهای روانی متمرکز است، ضرورت انجام این تحقیق آگاهی والدین از اثرات جبران ناپذیر ناشی از غفلت آنها بر سلامت روانی کودکانشان و همچنین آموزش والدین در زمینهی تربیت فرزندانی تابآورتر میباشد. همچنین، یک روش پیشگیرانهی احتمالی، آموزش مهارتهای مقابله با استرس به کودکان است، به طوریکه آنها قادر باشند موقعیتهای استرسزا را اداره کنند که منجر به تابآوری بیشتر و عدم ایجاد مشکلات رفتاری و روانی در آنها میشود. این آموزش میتواند هم توسط خانواده انجام گیرد که نقش مهمی را در رشد کودکان ایفا میکند، و هم توسط سیستمهای آموزشی که در تربیت و پرورش کودکان سهم بسزایی را دارا هستند و با آموزش راهبردهای مقابلهای موثر به دانشآموزان میتوانند مهارت کنترل موقعیت تنشزا را در آنها ایجاد نمایند.
۱-۴- هدف اصلی تحقیق
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطهی تعارضات زناشویی و تابآوری با واسطهگری راهبردهای مقابلهای در فرزندان میباشد.
۱-۵- هدف فرعی تحقیق
هدف فرعی پژوهش حاضر، بررسی اثر متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، شرایط زندگی (زندگی با پدر و مادر، زندگی با یکی از والدین)، شأن اجتماعی شغل والدین، میزان تحصیلات والدین و ناحیهی آموزشی)، بر تعارضات زناشویی، راهبردهای مقابلهای و تابآوری میباشد.
۱-۶- سوال اصلی تحقیق
پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به سوال زیر خواهد بود:
۱-آیا ادراک فرزندان از تعارض زناشویی والدین، با میانجیگری راهبردهای مقابلهای، تابآوری را پیشبینی میکند؟
۱-۷- سوالهای فرعی تحقیق
در راستای پاسخگویی به سوال اصلی، سوالات فرعی دیگری قابل طرح و بررسی خواهد بود:
۱- آیا ادراک فرزندان از تعارض زناشویی والدین، میتواند تابآوری را پیشبینی کند؟
۲- آیا ادراک فرزندان از تعارض زناشویی والدین، میتواند راهبردهای مقابلهای را پیشبینی کند؟
۳- آیا راهبردهای مقابلهای، پیشبینی کنندهی تابآوری هستند؟
۴- آیا شأن اجتماعی شغل والدین، میزان تحصیلات والدین، بر تعارضات زناشویی والدین، راهبردهای مقابله ای و تاب آوری فرزندان موثر است؟
۵س- آیا بین دانشآموزان ناحیهی دو و چهار، شرایط زندگی دانشآموزان (زندگی با پدر و مادر، زندگی با یکی از والدین) و همچنین دانشآموزان دختر و پسر، در استفاده از راهبردهای مقابلهای و همچنین از نظر تابآوری، تفاوتی وجود دارد؟
۱-۸- تعاریف مفهومی متغیرها
۱-۸-۱- تابآوری
تابآوری توانایی بازگشت به حالت اولیه و سازگاری موفقیتآمیز علیرغم استرس زیاد و شرایط ناگوار میباشد (لوتار، ۱۹۹۱). دیدگاههای اولیه تابآوری را صفتی ذاتی دانسته که منجر به ایجاد مجموعهای از ویژگیهای منحصر به فرد در اشخاص میشود. در مقابل، تحقیقات اخیر نشان داده است که تابآوری یک توانمندی ذاتی نبوده و قابل دستیابی است و زمانی حاصل میشود که عوامل حفاظتی مناسب علیرغم عوامل خطرزا در زندگی افراد تابآور حضور داشته باشند (ماستن، ۲۰۰۱؛ به نقل از هاشمی، ۱۳۹۰).
۱-۸-۲- راهبردهای مقابلهای
لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، مقابله را تلاشهای رفتاری و شناختی فرد میدانند که وی را قادر میسازد تاثیرات استرس را تحمل کرده، کاهش داده و یا از آن فرار کند. این تلاشها به طور مداوم در حال تغییرند، تا فرد از عهدهی خواستههای بیرونی که ورای منابع و توان فرد ارزیابی میشود برآید.
۱-۸-۲-۱- سبک مقابله مساله مدار
در سبک مقابله مساله مدار، فرد به مساله متمرکز میشود و سعی در حل آن دارد. در این سبک فرد به جمع آوری اطلاعات مربوط به حادثه فشارزا میپردازد. درباره آن فکر میکند، منابعی را که از آن برخوردار است، ارزیابی کند و برای استفاده از منابع در دسترس خود طرح و برنامهای آماده میکند (کلینکه، ۱۹۹۹).
۱-۸-۲-۲- سبک مقابله هیجان مدار
مقابله هیجان مدار بر کنترل هیجانات و واکنشهای عاطفی تاکید می کند. افراد در این سبک مقابله، هیجانی برخورد میکنند و با گریه کردن، عصبانی شدن و فریاد زدن با فشار روانی مقابله میکنند (کلینکه، ۱۹۹۹).
۱-۸-۳- تعارض زناشویی
تعارضات زناشویی هر نوع تنازع بر سر تصاحب پایگاهها و منابع قدرت است که در جهت حذف امتیازات دیگری و افزایش امتیازات خود بروز میدهد. بدیهی است که طرفین نزاع بر آناند که به حریف خود آسیب برسانند، برنامههای او را خنثی و بالاخره از صحنه بیرون کنند (براتی، ۱۳۷۵).
۱-۹- تعریف عملیاتی متغیرها
۱-۹-۱- تابآوری
در پژوهش حاضر، نمرهای که آزمودنیها از پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون[۲۵] (۲۰۰۳)، به دست خواهند آورد، نشانگر میزان تابآوری آنها خواهد بود.
۱-۹-۲- راهبردهای مقابلهای
در پژوهش حاضر، منظور از راهبردهای مقابلهای، نمراتی خواهد بود که مشارکت کنندگان در پژوهش از پرسشنامه راهبردهای مقابلهای لازاروس و فولکمن (۱۹۸۵)، در هشت خرده مقیاس مقابلهی مواجههای، دوری گزینی، خویشتنداری، جستجوی حمایت اجتماعی، قبول مسئولیت، گریز/ اجتناب، حل مسئله و ارزیابی مجدد مثبت بدست میآورند.
۱-۹-۳- تعارض زناشویی
در پژوهش حاضر، منظور از تعارض زناشویی نمرهای است که آزمودنی از پرسشنامه ادراک فرزندان از تعارضات زناشویی گریچ و فینچام[۲۶] (۱۹۹۲)، در هفت خرده مقیاس فراوانی، شدت، حل کردن مشکل، خطر ادراک شده، کارآمدی مقابلهای، میزان درگیری و ثبات بدست میآورد.
۱-۹-۴- عوامل جمعیت شناختی
عوامل جمعیت شناختی در این پژوهش عبارتند از: ۱) شأن اجتماعی شغل والدین، ۲) میزان تحصیلات والدینس، ۳) ناحیهی آموزشی (ناحیهی دو یا چهار)، ۴) شرایط زندگی دانشآموزان (بر حسب گزارش دانشآموزان مبنی بر زندگی زندگی با پدر و مادر یا زندگی با یکی از والدین) و ۵) جنسیت. قابل ذکر است که در پژوهش حاضر، شأن اجتماعی شغل والدین و میزان تحصیلات والدین (زیردیپلم، دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا)، بر اساس طبقهبندی خیر (۷-۱۳۶۶)، از مشاغل و سطح سواد والدین (پدر و مادر به طور جداگانه)، محاسبه میگردد.
۲-مبانی نظری و پیشینه تحقیق
در این فصل دو مبحث مورد توجه قرار میگیرد. در بخش نخست به طرح مباحث نظری در رابطه با متغیرهای پژوهش پرداخته و در بخش دوم به تحقیقات مربوط به ارتباط متغیرها با هم و نقش میانجیگری راهبردهای مقابلهای و نیز تاثیر عوامل جمعیت شناختی اشاره خواهد شد.
۲-۱- مبانی نظری
قانون اساسی کویت در سال ۱۹۷۰م، به تصویب رسید و مجلس ملی آن در سال ۱۹۷۲م، تاسیس شد .(یاپ و بوش، ۱۳۸۸ : ۶۱)
فصل دوم : اوضاع اجتماعی و اقتصادی کویت
موضوع عمده ای که به توسعه وترقی سریع کویت کمک کرد حمله ی بود که ایرانیها در سنه ۱۷۷۶م به بصره کردند ودر نتیجه قسمت اعظم اهالی آنجا به کویت هجرت نمودند .( ویلسن ،۱۳۴۸: ۲۸۷) سرداری ایرانیان با برادر کریم خان زندصادق خان بود که این حمله باعث مهاجرت نماینده سیاسی بریتانیا و شرکتهایی تجاری از بصره به کویت شد ودر طول مدتی که بصره به تصرف ایرانیها باقی بود خط سیر تجارت هندوستان با بغداد وحلب و ازمیر و استانبول از بصره به کویت منتقل گردید. بعد از حمله ی اعراب عتوبی در سال ۱۷۸۳م به بحرین تجارت کویت بیشتر رونق یافت واز مسقط و بحرین مال التجاره به آنجا حمل می شد . پس از آنکه عثمانی ها بصره را از ایران مسترد داشتند عمال تجارت خانه انگلیس در آنجا بواسطه اختلافاتی که با مامورین عثمانی پیدا کردند مجبور شدند در سال ۱۷۹۳م موقتا به کویت بروند (امیر ابراهیمی ،۱۳۶۶: ۴۲۰).
نتایج مهمی که با اشغال بندر بصره توسط نیروهای کریم خان زند در بر داشت ،مهاجرت عده ای از بازرگانان به کویت و بیرون رفتن شماری دیگر از کویت به قصد تجارت بود. این گردش و جابه جایی سبب رشد تجارت و رونق آن به صورت عمومی در بندر کویت گردید . (لوریمر ،ترجمه نبوی، ۱۳۷۹ :۵۶)
در خصوص ساختار اقتصاد کویت، بایستی آن را به دو دوره قبل و بعد از اکتشاف نفت تقسیم کرد ..تا قبل از اکتشاف نفت در کویت،بازرگانی و تجارت خارجی در اقتصاد این کشور حائز اهمیت فراوان بوده است .تجارت به صورت سنتی از گذشته های دور در خلیج فارس برقرار بوده است .و مهمترین کارکرد اقتصادی در منطقه محسوب میشده است . پس از کشف نفت، اقتصاد کویت تک محصولی و درآمد آن متکی بر صادرات نفت است .از مهمترین کالاهای صادراتی آن می توان به نفت و محصولات مرتبط با آن و مروارید اشاره کرد . کالاهای وارداتی آن نیز بیشتر در زمینه ی کالاهای مصرفی همچون مواد غذایی و فولادهستند.
موقعیت مناسب خلیج کویت برای لنگر اندازی کشتی ها ،کویت را در معرض تجارت خلیج فارس و سواحل غربی شبه قاره هند قرار داد و زمینه ساز ایجاد بندر تجاری کویت و همچنین مطرح شدن این بندر به عنوان یک موجودیت سیاسی و تحت الحمایه قرار گرفتن آن از سوی انگلیس گردید .(اسلامی ،۱۳۶۹ :۱۰۶)
کویت قبل از پیدایش نفت ، با ناوگان و کشتی های غوّاصی در سواحل خلیج فارس به صید مروارید می پرداختند .کشتی های بازرگانی این ایالت نیز ،خرما را از بصره تحویل می گرفتند و به هندوستان یا شرق آفریقا می بردند .(کریستال ،۱۳۷۸ : ۶۷)
اقلام صادراتی بندر بوشهر به بندر کویت، عبارت بودند از : پنبه،ریشه روناس،ابریشم خام،بادام،کشمش،تنباکو،گلاب،پشم،گندم،تریاک،نخود،قالی،شراب. و همچنین واردات بندر بوشهر از طرف شیخ نشین ها عبارت بودند از: شال کشمیری،روغن نارگیل ،چرم،ادویه،فلفل،چای،کافور، قهوه،آهن،فولاد، شیشه آلات ،روی،جیوه .(زنگنه،۱۳۸۰ ،۲-۱۵۱)
قرن بیستم قرن تحولات در منطقه خلیج فارس بود . کشف نفت در سال ۱۲۸۷ ش/۱۹۰۸م،۱۳۲۶ق/، باعث توجه ویژه قدرت ها ی بزرگ به این منطقه شد.و این شروعی بر مهاجر پذیری در این منطقه بود .اهمیت نفت در فاصله جنگ هی جهانی اول تا جنگ جهانی دوم آشکار شد و عملیات اکتشاف در آن انجام گردید .در دهه ۱۹۴۰م،صدور نفت کویت به شکل تجاری آغاز شد .این سرزمین در دهه پنجاه تبدیل به یکی از کشورهای بنیادی استخراج کننده نفت در خاورمیانه گردید و منطقه برقان به صورت بزرگ ترین حوزه نفتی آن درآمد.(نامی،۱۳۸۶ :۴۶) در سال ۱۹۳۴م، شرکت نفت بریتانیا-شرکت نفت ایران و انگلیس-و شرکت نفت خلیج آمریکا ،شرکتی به نام شرکت نفت کویت تاسیس کردند و به اتفاق هم، تقاضای امتیاز از شیخ کویت نمودند . به نظر میرسد شرایط امتیاز مساعد باشد زیرا شیخ کویت بر سرزمینی بیابانی و بی آب و علف که درآمدش فقط از راه غواصی و صید مروارید و مختصر درآمدی که از راه ساخت کشتی ها ی بادبانی حاصل میشد،بر کویت حکومت می کرد و مردم کویت در نهایت عسرت زندگی میکردند.نه زراعت و نه صنعت قابل توجه داشتند .حفر اولین چاهی که به نفت رسید ،موسوم به ترقن بود که از آن یکی از بزرگترین منابع نفتی جهان به دست آوردند .(اقتداری، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ۱۳۸۹ : ۱۷۸)
به طور کلی اقتصاد کویت پس از کشف و استخراج نفت ،در آن دگرگون شد و اقتصاد سنتی که بر پایه تجارت محلی ،صید مروارید و کشتی سازی ،استوار بود ؛ کم کم از بین رفت و پس از اکتشاف نفت ،درآمد این کشور از راه فروش نفت و نیز سرمایه گذاری های کلان در سطح دنیا به دست می آید . (الهی،۱۳۸۸ : ۹۶) نخستین میدان نفتی کویت در منطقه «بورغان»در سال ۱۹۳۸م، کشف شد . این میدان عظیم حاوی ۸۲ درصد کل ذخایر کویت و از لحاظ حجم ذخایر پس از میدان نفتی «غدار» در عربستان ،دومین میدان نفتی جهانی محسوب میشود و از حیث هزینه استخراج بسیار مقرون به صرفه است .(وثوقی،محمدباقر، تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار،تهران،سمت،۱۳۸۴،صص۳-۵۵۲)
پس از اکتشاف نفت در کویت ،این کشور از یک جامعه بندری راکد و متکی بر ماهیگیری و تجارت محدود به یک جامعه متکی بر قدرت نفت و عایدات بسیار هنگفت مالی و حائز اهمیت در جهان تبدیل شد . (اسلامی،۱۳۶۹ :۱۲۳)
منطقه خلیج فارس در سال های بین دو جنگ جهانی شاهد وقوع سه رویداد عمده اقتصادی بود که در واقع اوضاع اقتصادی و اجتماعی کویت را نیز دربر می گرفت : (یاپ و بوش، ۱۳۸۸ :۵۲)
۱-جست و جو برای یافتن نفت در سرتاسر منطقه و بهره برداری از نفت ایران،عراق ،بحرین و اکتشاف نفت در کویت و قطر و عربستان و تاثیر این رویدادها بر پیدایش ثروت های تازه و ایجاد منافع جدید در منطقه .
۲- گسترش شکل های جدید ارتباطی و ساخت راه های ماشین رو و راه آهن ،تاسیس رادیو و ایجاد خطوط هوایی .
۳- زوال و افول صید مروارید که صنعت عمده خلیج فارس بود که بر اقتصاد همه کشورهای کوچک منطقه تاثیر ویرانگری بر جای گذاشت .
جنگ جهانی دوم تاثیرات اقتصلدی و سیاسی چشمگیری بر منطقه خلیج فارس داشت. به طور نمونه در کویت چاه های نفت که به تازگی به بهره برداری رسیده بود،بسته شد و تا سال ۱۹۴۶، مورد بهره برداری قرار نگرفت .(یاپ و بوش، ۱۳۸۸ : ۵۳)اما در سال های اولیه اکتشاف نفت در کویت، همواره نظر و توجه خاص انگلستان را به خود معطوف ساخته بود تا جایی که نفت کویت آن سالها نقطه اهمیتی همسنگ با امتیاز راه آهن کویت یافته بود . همچنین قابل ذکر است، « شیخ کویت در۲۷ اکتبر ۱۹۱۳ ، در نامه ای به نماینده سیاسی انگلستان ، در خلیج فارس در بوشهر نوشت : ما با هرآنچه شما صلاح بدانید موافقیم» . (شوادران ،۱۳۵۴ :۳۶۱)
در دوران بعد از جنگ های جهانی ،آهنگ حرکت برای تحولات اقتصادی و اجتماعی در هر یک از کشورهای منطقه خلیج فارس در نوسان بود و کویت پیشگام در حرکت نوسانی سریع این تحولات بود .
عملیات اکتشافی در تمام مدت جنگ جهانی دوم توسه یافت و با ملی شدن نفت ایران،تولید نفت خام در کویت افزایش یافت چنانکه تولید سال ۱۹۴۷فقط دو میلیون و صد و هشتاد و پنج هزار تن بود . در حالی که در سال ۱۹۵۴،رقم تولید سالانه بالغ بر چهل و هفت میلیون تن گردید . در سال ۱۹۵۱قرارداد جدیدی بین شرکت نفت و شیخ کویت امضا شد و مدت قرارداد سابق به موجب آن به مدت هفده سال افزوده شد و عایدی کویت به طور فوق العاده بالا رفت . شرکت نفت کویت بندری مجهز در ساحل کویت ساخت که به میناء الاحمدی به نام شیخ متوفی که عاقد قرارداد نفت بود ،نام گذاری شد ،و این بندر می تواند در آن واحد هشت کشتی نفتکش بزرگ را پهلو دهد و به آن نفت رسانیده ،بارگیری کنند .با درآمد سرشار کویت از نفت ،کویت یک باره دگرگون شده و طی برنامه ده ساله از ۱۹۵۲-۱۹۶۲،مبلغ چهارصد میلیون دلار خرج عمران و آبادانی کویت گردیده است . (اقتداری، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ۱۳۸۹ : ۱۷۹)
با اکتشاف نفت در کویت، پالایشگاه آن در سال ۱۹۴۹،ساخته شد .به دنبال این توسعه اقتصادی ،شاهد رشد فوری جمعیت در این شیخ نشین هستیم . در سال ۱۹۶۹،این رشد هشت درصد بود و کویت از بیشترین نرخ رشد جمعیت در جهان برخوردار شد .به دنبال سرمایه گذاری های نفتی،تحولات همه جانبه ای در عرصه خانه سازی و لوله کش آب به وجود آمد و قابل ذکر است که شالوده ایجاد نظام مدارس نوین در کویت در دهه ۱۹۳۰، بنا نهاده شد و تمهیدات و تدارکات لازم برای فعالیت های تحصیلی و آموزشی در دهه ۱۹۵۰،به سرعت رشد یافت .و منجر به تاسیس دانشگاه در سال ۷۰-۱۹۶۹ در این کشور شد .وضعیت زنان و موقعیت های اجتماعی اشان بهبود یافت .(یاپ و بوش، ۱۳۸۸ : ۹-۵۸)
در کویت تولید نفت در سال ۱۹۴۶،شروع شد و از سال ۱۹۴۹،به علت قطع تولید نفت ایران در خلال جنبش ملی نفت توسط دکتر مصدق ،به سرعت گسترش نمود و در اثر افزایش درآمد حاصل از نفت در این شیخ نشین،اقتصاد بنادر و امور بندری به طور چشم گیری توسعه یافت .(یاپ و بوش، ۱۳۸۸ : ۹-۵۸) بر اثر واقعه ملی شدن نفت ایران،شرکت نفت انگلیس ،فعالیت خود را در کویت افزایش داد و محصول نفت کویت در سال ۱۹۶۱م،به هشتاد و سه میلیون تن رسید . احمد اقتداری،خلیج فارس از دیرباز تا کنون،چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر،۱۳۸۹ ،ص۱۳۹٫) تا اواسط سال های دهه ۷۰ قرن بیستم نیزسهام کمپانی «کویت اویل کمپانی»به دولت انگلستان متعلق بود.بنابراین در طول سه ربع قرن ،انحصارات نفتی و محافل حاکمه ی انگلستان و آمریکای شمالی در پرتو قرارداد انگلیس و کویت، میلیاردها دلار سود دریافت می کردند . .(دلدم، اسکندر،خلیج فارس،مؤسسه انتشارات نوین،۱۳۶۳ ، ص۱۹۴) از نظر اقتصادی از دهه ۱۹۶۰م،کویت به عنوان سرزمینی بسیار ثروتمند معروف شد و ثروت حاصل از نفت این سرزمین را از پیشرفت اقتصادی چشمگیری برخوردار ساخت .
پس از اکتشاف نفت و قرار گرفتن کویت در یک موقعیت اقتصادی ویژه در سطح منطقه خلیج فارس و حتی سطح جهانی، مهاجرت های عظیم کارگری به منظور یافتن شغل از کشورهای همسایه و حتی نقاط دورتر به این شیخ نشین،آغاز شد .
لازمه ی تولید و صدور نفت ،ایجاد مراکز بزرگ تجمع جمعیت و احتیاج فراوان به عامل کار دارد.لذا از همان روزهای نخستین شروع فعالیت های نفتی ،در نقاط مختلف خلیج فارس به ویژه کویت و همچنین گرایش در همه کارگران و پیشه وران ایرانی به سوی مراکز تجمع جدید به وجود آمد و مهاجرت به سوی سواحلی که دارای تاسیسات نفتی شده بودند ،آغاز گردید .قوه جذب بندر کویت،تجمع مهاجرینی را از شرق آسیا وبنادر ایرانی، در آن نقطه زیاد کرد.
کارگرانی که به این نقطه نفتی هجوم می آوردند، اکثرا جوان بودند و به آسانی دست از آداب و عادات و محیط زندگی سابق خود بر می داشتند و در دریای تربیت صنعتی مادی جدید،غوطه می خوردند.برخی به زاد و بوم خود گاه و بیگاه بازمیگشتند و از حاصل اندوخته کار خود در شهرها ی نفتی چیزی برای خود و کسانشان میبردند . زیان این مردم آن بود که خانواده آنها که چشم به راه اندوخته فرزندان خود بودند ،مردمی بیکاره بار آیند و آنچنان که امروز در روستاهای بوشهر و بندرعباس ،مرسوم است ؛پدران و مادران و برادران و کسان کارگر شرکت نفت در انتظارند که در شهر نفتی شمال و جنوب خلیج فارس ،برای آنها حواله ای برسد و لباس فراهم آید یا فرزندانشان بازگردند و خانه اشان را تعمیر کنند یا وامی را که دارند،بپردازند ،از این رو خود به کار و فعالیت دست نمیزنند و در نتیجه یک نوع کم کاری و نومیدی و بی تدبیری و مفتخوارگی در جامعه روستایی سواحل بوشهر ،رسوخ می گردید . (اقتداری، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ۱۳۸۹ : ۱۸۲)
کویت کشوری است که ملیت های مختلفی را در خود جای داده است، جمعیتی در حدود دویست و پنجاه هزار ایرانی در سال ۱۳۶۹، برآورد شده که قسمتی از بافت جمعیتی کویت را تشکیل میدهند که در طی سالیان متمادی به کویت مهاجرت کرده اند . اکثر این ایرانیان در جست و جوی کار و تجارت به کویت مهاجرت کرده اند و در اثر پشتکار و ذکاوت خود در بخشی از اقتصاد این کشور جای شاخصی برای خود باز کرده اند و بر رونق تجاری این کشور تاثیر پررنگی داشته اند . رقم بالای حضور ایرانیان در کویت،افکار و عقاید و مواضع سیاسی آنها در ایجاد جریانات و مسایل سیاسی کویت تاثیر چشمگیری دارد .(اسلامی،۱۳۶۹ :۲۲-۱۲۱)
در سال های قبل از ۱۹۲۰ م،جمعیت کویت حدود ۱۵ هزار نفر ،تخمین خورده است و در سال ۱۹۲۵م،روزنامه العذاق چاپ بغداد ،جمعیت کویت را حدود چهل هزار نفر نوشت .(انوری ،خلیج فارس نیمه نخست قرن بیستم،۱۳۹۰ : ۱۴۲) آمار نشان میدهد که در بین این سالها، کویت خاصیت مهاجر پذیری بیشتری را به خود گرفته است .
کویت در نیمه اول قرن بیستم میلادی،با مساحت ۶۰۰۰ مایل مربع و با جمعیتی در حدود سیصدهزار نفر ،عده کثیری از مهاجران ایرانی را در بافت جمعیتی خود دارا بود. از این جمعیت حدود هشتاد درصدش ،مهاجر ایرانی بود که در آن سرزمین به کسب و کار مشغول بودند .(احمد اقتداری،خلیج فارس از دیرباز تا کنون،چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر،۱۳۸۹ ،ص۱۳۵٫) در سال ۲۰۰۵م،جمعیت این کشور ترکیبی از مهاجران و بومیان است و رشد قابل توجه آن به دلیل تداوم مهاجرت از کشورهای عمدتا آسیایی می باشد. جمعیت بومی کویت ۴۵ درصد ، سایر اعراب ۳۵ درصد، مهاجران آسیای جنوبی ۹ درصد و ایرانیان ۴ درصد از کل جمعیت کویت را تشکیل میدهد .(نامی، ۱۳۸۶ : ۴۰)
امرا و شیوخ از قدیم تحت تاثیر تمدن و فرهنگ ایرانی بودند . امروزه زبان فارسی در کویت ،زبان رایج است و با هرکسی در کوی و برزن به زبان فارسی صحبت می کنند .ایرانیان مقیم کویت به کار بازرگانی و داد و ستد و پیشه وری و کارگری و تاسیسات نفت ،اشتغال دارند و قسمت عمده ثروت آن کشور در دست آنها است . احمد اقتداری،خلیج فارس از دیرباز تا کنون،چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر،۱۳۸۹ ،ص۱۴۰)
مهاجرین ایرانی علیرغم دشواری ها ،به واسطه رونق کسب و کار در دهه های آتی در کویت ماندگار شدند و سرتاسر نیمه نخست قرن بیستم ،کویت که در مسیر آبادی و ترقی قرار داشت ،از جمله اصلی ترین کانون مهاجرت ها در خلیج فارس شمرده شد . (امیرهوشنگ انوری،خلیج فارس در نیمه نخست قرن بیستم،انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی،۱۳۹۰ ،ص۱۴۳).
در یک توصیف کلی از منابع انسانی و طبیعی کویت و نقش آن در گردش اقتصاد کویت ، کویت در سال ۱۹۳۶م، فاقد یک سپاه منظم و کارآمد بود و فقط در حدود صد و پنجاه نفر مرد مسلح داشت . در کلیه اراضی کویت آب جاری ابدا در دسترس نبود و چاه های متفرقه ای که وجود داشت ،غالبا شور مزه بودند . محصولات زراعی نیز ابدا به عمل نمی آمد و شغل عمده مردم تجارت ،ملاحی و غواصی و ماهی گیری بود . (انوری ،خلیج فارس نیمه نخست قرن بیستم،۱۳۹۰ : ۱۴۲)
طبقه متوسط تحصیل کرده ای که در ادارات دولتی کویت کار می کردند و یا به تجارت می پرداختند ،پیشه و حرفه اشان مستلزم تحصیل آموزش عالی و مهارت فکری بود .حتی این قشر توانست در قدرت سیاسی نیز،سهمی برای خود دست و پا کند . (یاپ و بوش، ۱۳۸۸ :۶۰)
بودجه فرهنگ کویت در سال ۱۹۶۱م،دویست و پنجاه و پنج میلیون تومان و بودجه بهداشت آن ،یازده میلیون بود و با توجه به جمعیت و تعداد شهرها ،میتوان دریافت که با این ثروت سرشار ،امکان هرگونه پیشرفت در جهان امروز برای کشور کوچک و پردرآمد کویت ،قابل پیش بینی می بود . احمد اقتداری،خلیج فارس از دیرباز تا کنون،چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر،۱۳۸۹ ،ص۱۴۰٫)
فصل سوم : اوضاع سیاسی بوشهر
در اکثر ادوار تاریخ ایران تا اواسط دوره پهلوی،بنادر سواحل جنوبی ایران به سه شکل اداره می شدند :
دسته اول: سرزمین هایی که حاکمیت شاه ایران را پذیرفته بودند ولی سران محلی عرب آن را اداره می کردند .مانند اعراب بنی کعب ساکن در اطراف رود کارون تا هندیجان. دسته دوم:شامل سرزمین هایی است که مستقیما توسط صاحب منصبان محلی شاه اداره می شد و گمرکات آن ها یا توسط دولت شاهنشاهی به حکام اجاره داده میشد و یا اینکه درآمدهای گمرکی کلا وارد خزانه دولت ایران می گردید .این ولایات عبارت بودند از بوشهر،کنگان،لنگه .
دسته سوم: سرزمین هایی بود که برای چند سال تحت شرایطی به موجب قرارداد منعقده ، در سال ۱۸۵۶، توسط رضاشاه به امامان مسقط اجاره داده شد .مثل بندرعباس،جزیره قشم . (حسن زنگنه، جنوب ایران به روایت سفرنامه نویسان،انتشارات نوید شیراز،شیراز،۱۳۸۰ ،ص۵-۱۳۴)
اگرچه بوشهر در شبه جزیره ای واقع شده که قدمت سکونت انسان در آن حداقل به چهار هزار و پانصد سال می رسد ،با این وجود این شهر بندری نوبنیاد است .بندر ریشهر بعد از غارت آن توسط پرتغالی ها در سال ۱۵۳۲م/۹۳۹هجری قمریو انهدام قلعه ی ریشهر توسط صفوی ها (۱۷۳۲-۱۵۰۱)در ۱۵۴۰م/۹۴۷ه ق،بود که بندرهای همجوار آن توانستند از شهرت و اهمیت برخوردار شوند .(ویلم فلور،ظهور و سقوط بوشهر،ترجمه:حسن زنگنه،تهران،طلوع دانش،۱۳۸۷، ص۱۳) بنابراین به علت غارت ریشهر،بوشهر به تدریج آباد و پررونق گردید. از دهه ۱۸۵۰م./۱۲۶۶ ه ق،بود که برای نخستین بار در متون معاصر با اطمینان به بوشهر اشاره شده است .
تا زمان نادرشاه بوشهر در مقام و موقعیت یک شهر بندری پدیدار شده بود و ریشهر در ابعاد یک روستا،هرچند با آوازه ای بلندتر در کنار مجموعه روستاهایی قرار می گرفت که در سراسر شبه جزیره بوشهر پراکنده بودند .بوشهر عصر افشار ،در واقع مرحله تاسیس شهر بوشهر است .در نهایت هم به دنبال تصمیم نادرشاه (۴۷-۱۷۳۶م)و انتخاب بوشهر به عنوان پایگاهی برای عملیات دریایی و استیلا بر خلیج فارس ،نام این بندر در عرصه ی بین المللی سر زبانها افتاد . «در مورد علت اتخاذ این تصمیم باید گفت که در آن هنگام پادشاه افشار درگیر شورش هایی در خلیج فارس بود که تمشیت آنها مستلزم بهره مندی از یک پایگاه مطمئن بود. پایگاهی که می بایست جاذبه اقتصادی و نیز امکانات تدارک کشتی ها را هم داشته باشد ،بوشهر چنین شرایطی داشت ،زیرا بافت جمعیتی درون و بیرون آن فارغ از شرایط بی ثبات محیطهای قبایلی دیگر نقاط بود .درچنین شرایطی استقرار ابو مهیری ها[۹]در بوشهر به عنوان اتباع دولت افشاریه و تلاش و تکاپوی لطیف خان و ملا علی شاه در مقام دریاسالاری در قدم اول توسعه و تثبیت حاکمیت دولت مرکزی ایران در پی سالهای ناآرامی پس از فروپاشی صفویه و در قدم دو آغاز دوره جدیدی از اقدامات ایرانیان در عرصه دریا را به دنبال داشت .»(محمدحسین سعادت،تاریخ بوشهر،تصحیح و تحقیق عبدالرسول خیراندیش،عمادالدین شیخ الحکمایی ،تهران میراث مکتوب،کازرونیه،۱۳۹۰،ص۳۳)بی تردید در دسترس بودن شناور در بوشهر ،یکی دیگر از علت های اتخاذ این تصمیم بود زیرا در بوشهر شناورها می توانستند به آبخور ۱۲ تا ۱۳ پا، در موقع مد ،تا خانه های بندر هدایت شوند .(فلور،همان ،ص ۱۳)
محاسبات نادرشاه افشار ،علی رغم همه مشکلاتی که تاسیس یک بندر با مقیاس بین المللی داشت،درست از آب درآمد .هرچند نیروی دریایی جوان نادر قابل مقایسه با نیروهای دریایی استعمارگران اروپایی حاضر در اقیانوس هند نبود،اما با بهره گیری از برتری سرزمینی ،اهرم های اقتصادی و اقدامات سیاسی ،این نیروی دریایی خوش درخشید. ناکامی سالهای بعدی آن را بیش و پیش از هرچیز باید به حساب جان باختن تا به هنگام نادر دانست . در مجموع بندر بوشهر در دوره افشار مرحله تاسیس خود را به موفقیت تجربه کرد و این خود باعث شد هرچند پس از نادر اوضاع به یک باره آشفته گردد .بندری به جز بوشهر هم به عنوان بندر اصلی ایران در نظر گرفته نشود .
در دوره پس از نادرشاه افشار ، به دلیل برقراری سیستم ملوک الطوایفی ،بار دیگر کشور ایران دستخوش اختلاف ها و مبارزه های سیاسی بین بعضی از سران گردید . در این دوره که معاصر دوره قاجاریه بود، مرزهای بوشهر با دخالت انگلیسی ها و در نتیجه ی ضعف دولت مرکزی تغییر کرد و مدتی منطقه بوشهر در اشغال انگلیسی ها بود . (افشارسیستانی،۱۳۶۹ :۴۰۴) با ظهور کریم خان زند و پایان دوره هرج و مرج ناشی از مرگ نادرشاه،بوشهر وارد مرحله تازه ای از حیات سیاسی و اقتصادی شد .بعد از تعطیلی تشکیلات شرکت هند شرقی در بندرعباس ،قرارداد بازرگانی با حاکم بوشهر امضا کرد که کلیه فعالیت های بازرگانی خود را به بوشهر انتقال داد .این قرارداد در واقع سنگ بنای حضور نظامی استعماری انگلستان در جنوب ایران و خلیج فارس بود ،از اهمیت زیادی برخوردار بود ،زیرا برای نخستین بار بود که در تاریخ مناسبات ایران و انگلیس قراردادی با حاکم یک شهر ایرانی بسته می شد .با انعقاد این قرار داد که به طور کامل به نفع انگلیس بود ،موقعیت نظامی و سیاسی انگلیس ها در خلیج فارس مستحکم شد.زیرا دولت انگلستان تا آن تاریخ امتیازاتی چنین مهم در خلیج فارس به دست نیاورده بود .
تجارتخانه انگلیس در بندرعباس در سال ۱۷۵۹م،در ضمن جنگهای هفت ساله به آتش توپ های ناوگان فرانسه تقریبا به طور کامل ویران شد و محل جدیدی برای تاسیس مقر اصلی بازرگانی پس از مطالعات دقیق ،تصمیم گرفته شد که آن مقر را بوشهر قرار دهند .این گزینش نه فقط به خاطر موقعیت مناسب شهر،بلکه از آن نظر نیز که خود شهر بوشهر و حوالی آن از اواسط قرن هجدهم تحت سلطه شیخ ابونصر قرار داشت و حال آنکه شیخ ابونصر بر سواحل غربی خلیج فارس به ویژه کویت و بحرین تسلط داشت .شیخ نصر فعالانه از کریم خان زند در مبارزه برای کسب قدرت که پس از قتل نادرشاه صورت گرفت،حمایت می کرد و کریم خان نیز پس از رسیدن به قدرت ،خود را به حمایت شیخ که دارای نفوذ زیادی در میان شیوخ کرانه های خلیج فارس بود و از ناوگان قابل توجهی نیز در آب های خلیج فارس برخوردار بود،نیازمند می دید . .(دلدم، اسکندر،خلیج فارس،مؤسسه انتشارات نوین،۱۳۶۳ ، ص۱۰۰)
در دوازدهم آوریل سال ۱۷۶۳م،نمایندگان شرکت هند شرقی برای نخستین بار و در تاریخ مناسبات سیاسی ایران و انگلیس ،قراردادی را با حاکم شهر بوشهر با نام شیخ سعدون،برادرزاده شیخ نصر، امضا کردند که کاملا به نفع انگلستان تمام شد و در آن تسهیلات فوق العاده ای برای شرکت انگلیسی هند شرقی فراهم شده بود .در ادامه ،کریم خان زند منشوری را امضا کرد که به موجب آن انگلیسی ها حق احداث تجارت خانه بزرگی را در بوشهر دریافت کردند، از پرداخت عوارض گمرکی معاف شدند و حق انحصاری تجارت پارچه های پشمی را به دست آوردند . .(دلدم، اسکندر،خلیج فارس،مؤسسه انتشارات نوین،۱۳۶۳ ، ص۱۰۱)
یکی از مهمترین مراکز اداری امپراتوری بریتانیادر خلیج فارس،در بندر بوشهر قرارداشت .بریتانیادر سبزآباد درحومه بوشهر ،جنرال کنسولگری ومرکز تلگرافی داشت .یکنائب کنسولگری انگلیس نیز در این شهر مستقر بود.نائب کنسولگری برای امور بوشهر و اطراف آن بود اما جنرال کنسولگری برای تمامی خلیج فارس بود .این جنرال کنسولگری ،تابع حکومت هند بودواز جانب آن حکومت تقریبا امور نیمه جنوبی ایران را برای امپراتوری بریتانیا ،انجام میداد .(عبدالرسول خیر اندیش،«بانک شاهنشاهی در بوشهر»،پژوهشنامه خلیج فارس(دغتر اول و دوم)تهران،خانه کتاب،۱۳۹۰، ص۱۴۷ .)
در سال ۱۷۷۶م،هنگامی که قشون زندیه با همکاری عشایر عرب «کعب»بصره را متصرف شدند ،ضربه سختی بر مصالح استعماری بریتانیا وارد آوردند .این جریان،شرکت هند شرقی را واداشت که بساط تجارت خانه خود را از بصره برچیند و پس از خروج از بصره ،یک بار دیگر بوشهر به مرکزیت فعالیت بازرگانی و سیاسی انگلیس در خلیج فارس ،انتخاب گردید.(دلدم، همان، ص ۱۰۹) در حالی که در بررسی اوضاع سیاسی کویت هم به نکته ای مشابهی در خصوص کویت واینکه مقر و دفتر نمایندگی سیاسی انگلیس پس از بصره به کویت منتقل گردید ،در فصل پیش اشاره شد . و این خود گویای نکته ظریفی در خصوص جایگاه سیاسی بوشهر و کویت در یک تقارن زمانی حساس می باشد که سرنوشت دو بندر را به مانند هم رقم میزد .
در نیمه دوم قرن نوزدهم،بندر دیلم ،طوایف دشتی و تنگستان زیر نظر شیخ بوشهر نبودند اما با به وجود آمدن کشمکش هایی بین آنان و شیخ بوشهر،دولت مرکزی ایران ،تشکیلات نظامی در بوشهر مستقر ساخت و شرایطی به وجود آورد که آن طوایف همراه با طوایف کوچکتری مانند رود حله از توابع بوشهر به حساب آیند . (حسن زنگنه، جنوب ایران به روایت سفرنامه نویسان،انتشارات نوید شیراز،شیراز،۱۳۸۰ ،ص۵-۱۴۴)
با روی کار آمدن سلسله قاجار،همان تقسیم بندی کشوری که در زمان شاه عباس اول در ایران انجام گرفته بود به اجرا درآمد .بر اساس این تقسیم بندی،ایران به پنج ایالت بزرگ فارس،خراسان،آذربایجان ،گیلان،مازندران و عراق عجم تقسیم گردیده بود . بندر بوشهر یکی از حوزه های اصلی بیست گانه ایالت فارس بود که تا خلیج فارس امتداد داشت .(سعیدی نیا،حبیب الله، گمرک بوشهر و نقش آن در تجارت خلیج فارس در دوره قاجار،دانشگاه خلیج فارس،۱۳۸۹ ،ص۵۸)
بعد از انعقاد عهدنامه پاریس در عصر ناصرالدین شاه ،احمدخان عمیدالملک نوایی به حکومت بوشهر رسید .در این دوره میزان حجم مبادلات تجاری بوشهر با کشورهای خارجی ای که در بندر بوشهر ،دارای کنسولگری بودند ،به ویژه انگلستان ،افزوده شد . (سعیدی نیا،حبیب الله، گمرک بوشهر و نقش آن در تجارت خلیج فارس در دوره قاجار،دانشگاه خلیج فارس،۱۳۸۹ ،ص۶۱)
بندر بوشهر در تحولات دوران مشروطه و استبداد صغیر نیز نقش بارزی ایفا نمود . چرا که با صدور فرمان مشروطیت ،آزادی خواهان بوشهر نیز مانند آزادی خواهان دیگر شهرهای مهم ایران،وارد عرصه فعالیت های سیاسی شدند .رهبری آزادی خواهان بوشهر در برابر استبداد،سید مرتضی علم الهدی اهرمی بود. دولت انگلستان که منافعش در بوشهر به خطر افتاده بود ،به شدت با حرکت آزادی خواهان بوشهر به مخالفت پرداخت . (سعیدی نیا،حبیب الله، گمرک بوشهر و نقش آن در تجارت خلیج فارس در دوره قاجار،دانشگاه خلیج فارس،۱۳۸۹ ،ص۶۴)
۲ـ ۴ـ پیشینه پژوهش
پژوهشهای داخلی
با توجه به اینکه روند علمی تحلیل محتوا در ایران پیشینه زیادی ندارد و از سوی دیگر پژوهشهای اجتماعی مرتبط با موضوع معلولیت نیز مورد بیتوجهی قرار گرفته است به طبع تحلیل محتوای سینمای معلولیت نیز از این قاعده مستثنی نیست و امری است که تا به حال به آن به صورت علمی پرداخته نشده است. اما در خصوص پیشینه تحقیقات در حوزه معلولیت و رسانه به صورت عام و تحلیل محتوای رسانهها به صورت خاص، در خارج از کشور، می بایست اذعان داشت که کتابها و مقالات متعددی وجود دارد و کارهای ارزندهای انجام گرفته است.
پژوهشهای خارجی
بث هالرا و همکارانش معتقدند اگرچه سالیان درازی است که معلولیت مترادف با تراژدی، رنج و ضعف در اذهان عمومی است، جنبش حقوق افراد معلول در حال مبارزه برای ارائه درک درستتر و مناسبتری از این کلمه در افکار است از این رو طی تحقیقی که آنان بر روی ۲ روزنامه نیویورک تایمز و واشنگتن پست در سالهای ۱۹۹۰، ۱۹۹۵ و۲۰۰۰ (یعنی از سال تصویب قانون افراد معلول آمریکا تا ۱۰ سال بعد از آن) انجام دادهاند تا تأثیرات این جنبش را بر روی نحوه بازنمایی معلولیت بررسی کنند به این نتیجه رسیدهاند که برچسبزنی به افراد معلول در این رسانهها بهبود یافته است ولی هنوز رسانهها حقوق معلولیت، لفظگذاری و ادبیات صحیح آن را نشناختهاند و با آن فاصله دارند (Haallera et al, 2006).
لارنس کارتر لانگ در سال ۲۰۰۵ در مقاله خود با عنوان آیا مردن بهتر از معلولیت است؟ دو فیلم سینمایی دریای درون[۶۲] و کودک ملیون دلاری[۶۳] را با موضوع خودکشی نقش اول فیلم که دارای معلولیت است، مورد مطالعه و بررسی عمقی قرار داده است (Carter-Long,2005).
سفران، در تحقیقات کمّی خود به این نتیجه رسید که تعداد فیلمهای برنده جایزه اسکار با موضوع معلولیت از در دهه ۱۹۷۰ به ۴۳% در دهه ۹۰ رسیده است. (safran, 1998a)
بیرد و پایپس، در نمونه ۲۸۷ تایی از فیلمهایی که بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که شخصیتهای این فیلمها دارای معلولیت بودند. (Byrd & spipes, 1981)
بیرد و الیوت ،در تحقیق مشابهی که در سال ۱۹۸۵ انجام دادند ۱۰۵۱ فیلم را بررسی کردند و نتیجه این بود که ( ) فیلمها شامل ۱۵۴ شخصیت دارای معلولیت بودند که اکثر آنها را افراد معلول ذهنی و روانی تشکیل می دادند.
این دو تن در سال ۱۹۸۸ تحقیقات بیشتری انجام دادند تا دریابند که غالبا چه تعداد شخصیت دارای معلولیت در فیلمهای بلند حضور دارند در ۱۳۶ فیلم نمایش داده شده ۱۷۷ شخصیت دارای معلولیت وجود داشت که باز هم اکثر آنها را افراد دارای معلولیت روانی تشکیل میداد (حدود ۴۲% ، معلولیت حسی ۱۴%، اختلالات عصبی عضلانی و بیماری های قلبی۱۰% و عقبماندگی ذهنی ۳%) (Byrd & Elliot, 1985)
سفران، نیز به نتیجه مشابهی رسیده بود مبنی بر اینکه از میان فیلمهای برنده جایزه اسکار با موضوع معلولیت، بیشترین تعداد را معلولیت روانی به خود اختصاص داده بود.
بایرد (۱۹۸۹)، ویژگیهای خاص شخصیتهای دارای معلولیت مثل داشتن نقش اصلی یا فرعی، جنسیت، عادی بودن شخصیت و یا جذابیت آن، قربانی یا قهرمان فیلم بودن، عضویت در خانواده، روابط اجتماعی، طبقه اجتماعی، وضعیت اشتغال، رده سنی و نوع معلولیت را در فیلمها مورد بررسی قرار داد. ۶۷ شخصیت دارای معلولیت در ۵۳ فیلم از ۳۰۲ فیلم بررسی شده وجود داشت. بایرد نتیجه گرفت فرد دارای معلولیتی که معمولاً نقش اصلی را برعهده گرفته بود غالباً جنسیت مردانه داشت، از نظر فیزیکی وابسته و دارای شخصیت غیرعادی و قربانی ولی از نظر اجتماعی با شخصیت دیگر فیلم مرتبط بود از طبقه متوسط بدون شغل و میانسال بود (Byrd, 1989)
پس از انجام این نوع تحقیقات کمّی، تحلیل محتوای آثار سینمایی بر مبنای کلیشههایی که در رابطه با افراد معلول وجود دارد، مرسوم شده است. کلیشههایی که رسانه نیز با بازتولید آن به نگرشهای نادرست نسبت به این افراد دامن میزند.
محققانی مانند روندا بلک (۲۰۰۷) تحقیقات و تحلیل محتوای در فیلمهای سینمایی را بر مبنای همین کلیشهها و وجود یا عدم وجودشان در فیلمهای سینمایی به انجام رساندهاند. وی در پژوهش خود تحت عنوان قربانیان و فاتحان: بازنمایی معلولیت جسمی در پرده نقرهای، ۱۸ فیلم سینمایی را از منظر کلیشهسازی و همچنین نحوه انعکاس شخصیت افراد دارای معلولیت فیلمها را مورد بررسی قرار داده است.
در این فصل نویسنده تلاش کرده است که در کنار تاریخچه معلولیت و سینما، تعاریف موجود از معلولیت و نگرشهای تاریخی نسبت به این امر را ذکر کند و همچنین تلاشهای جامعه دارای معلولیت برای احقاق حقوق و تغیر ادبیات این حوزه را که دست آورد فعالین این حوزه بوده است را یادآور شود تا خوانندگان اطلاعات مربوطه و لازم را کسب کنند. در رابطه با الگوهای معلولیت که پژوهش حاضر بر مبنای آن انجام گرفته است، محقق، بر اساس نظریه الیور و تقسیمبندی او از الگوهای معلولیت به دو مدل فردی و اجتماعی اقدام کرده و این نوع تقسیم بندی را شالوده کار خود قرار داده است. در واقع الگوی اجتماعی معلولیت همان الگوی حقوقی در مطالعات معلولیت آمریکا است و در مطالعات معلولیت انگلیس با عنوان الگوی اجتماعی مشهور است. در این تحقیق میزان انعکاس کلیشهها در فیلمها نیز بر اساس هفت کلیشه رایج از معلولیت طبق نظر نلسون (۱۹۹۶) تعیین و بررسی خواهد شد.
فصل سوم
ابزار و روش تحقیق
- روش تحقیق
- جامعه آماری و حجم نمونه
- روش و ابزار تحقیق
- روایی و پایایی تحقیق
۳ـ ۱ـ روششناسی
تحلیل محتوای کمی و کیفی
اساس تحلیل محتوای کمّی توسط پل لازاسفلد[۶۴] در آمریکا در خلال دهه ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم ارائه گردید. در اواسط قرن بیستم در پی اعتراض به روش کمّی و سطحی و ساده بودن تحلیلها در آن، توجهها به مفاهیم و محتوای پنهان موضوع معطوف گشت و رویکرد کیفی تحلیل محتوا توسعه داده شد (حاجیلو ،۱۳۸۳).
در تحلیل محتوای کمی نگاه کمی به متن ظهور مییابد و کمیّت متن اساس هرگونه تحلیل قرار میگیرد و عدد کلید اصلی حل معمای فهم متن به شمار میرود.
در روش تحلیل کیفی، معنا در کنار عدد و شمارش اهمیت خاص خود را پیدا میکند و مفهوم و معنای متن، از مجموع کلی کلمات، علاوه بر مفهوم و معنای جزئی کلمات به دست میآید و معنا با تکیه بر معنای ظاهری کلمات و نیز معنای فراظاهری کلمات، مورد تحلیل قرار میگیرد (بشیر، ۱۳۸۵).
تمایز اساسی بین روششناسی کمّی و کیفی را میتوان در جایگاه معنا در متون رسانهها یافت. تحلیل محتوای کمّی بر معنای ثابت از متون رسانهها تأکید دارد که خوانندگان مختلف میتوانند بارها با بهره گرفتن از چارپوبی ثابت، آن را شناسایی کنند.روش های تحلیل محتوای کیفی بر توان متون در انتقال معنای چندگانه که به گیرنده آن بستگی دارد، تأکید دارند (حاجیلو،۱۳۸۳).
ایده اصلی تحلیل محتوای کیفی، حفظ مزایای تحلیل محتوای کمی و انتقال آن به تحلیل کیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای کیفی میکوشد که به زمینه یا بافت ارتباط نیز توجه کند و از آن نیز اطلاعاتی بهدست آورد (کوثری، ۱۳۸۷)
از آنجا که نمیتوان بخشی از فیلم را درنظر گرفت و پیامی را به آن نسبت داد، سازوکار پیشنهادی نئوفورمالیستها این است که وقتی پیامی به فیلمی نسبت داده میشود میبایست کلیّت فیلم درنظر گرفته شود نه اینکه با درنظر گرفتن یک صحنه به نتیجهگیری خارج از متن رسید. عناصر سبکی و شکل روایتگری فیلم نشانگر پیام فیلم است (حمید مشکوه، ۱۳۸۵).
۳ـ ۲ـ روش تحقیق
مطالعه حاضر بر اساس تحلیل محتوای کمی و کیفی بنا نهاده شده است. استفاده از هر دو روش به صورت توأمان بدین منظور انتخاب شده است که پاسخ به برخی سوالهای تحقیق در رابطه با نحوه انعکاس مستلزم توجه و دقت به پیام کلی فیلم میباشد و از طریق نگاه صرفاً کمی قابل پاسخگویی نیست.
۳ـ ۳ـ جامعه آماری
در این پژوهش جامعه آماری فیلمهای بلند سینمایی مربوط به دو دهه گذشته ایرانی و خارجی بود که برنده جوایز اسکار و یا برنده جوایزی در فستیوالهای مختلف بودند، موضوع این فیلمها کاملاً مرتبط با معلولیت و نقش اصلی آن در داستان فیلم، دارای معلولیت جسمی و یا حسی بود.
دلایل انتخاب فیلمهایی که در آن نقش اصلی را فرد دارای معلولیت جسمی یا حسی دارد به شرح زیر است:
۱ـ معلولیت جسمی و حسی قابل مشاهده است و نیاز به موشکافی و بررسی پزشکی ندارد.
۲- در دید عمومی قرار داشته و ویژگی مخفی و ناشناخته شخصیتی نیست که نتوان عکس العمل عموم را نسبت به آن ارزیابی کرد .
۳- برخلاف عقب ماندگی ذهنی یا اتیسم که اغلب از بدو تولد در فرد وجود دارد. معلولیت جسمی و حسی هر زمان و برای هر کس (افراد غیرمعلول) امکان بروز داشته و تجربهپذیر است .
حامیان و فعالین حقوق معلولیت این امر را با عنوان «افراد موقتا غیرمعلول» [۶۵] متذکر می شوند این نکته اشاره به این دارد که بسیاری از افراد سرانجام در اثر کهولت به درجاتی دارای معلولیت خواهند شد. Shapiro, 1994) )
۳ـ ۴ـ نمونه و روش نمونهگیری
از میان لیست فیلمهایی که با توجه به شاخصهای ذکر شده جمع آوری شده بود دو فیلم ایرانی و دو فیلم خارجی به روش تصادفی انتخاب و به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. جدول مشخصات فیلم ها در ادامه آمده است.[۶۶]
جدول ۳ـ ۱) مشخصات فیلمهای مورد بررسی
عنوان فیلم کارگردان |
سال تولید | بازیگران | موضوع فیلم | جوایز مهم |
میم مثل مادر رسول ملاقلی پور |
۱۳۸۵ | گلشیفته فراهانی، حسین یاری، علی شادمان | سپیده (گلشیفته فراهانی) باردار است و پزشکان دلیل معلولیت فرزندش را که در شکم اوست استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ میدانند. سهیل (حسین یاری) همسر او اصرار دارد که این کودک(علی شادمان) به دنیا نیاید ولی مادر با همه مشکلات از پدر کودک جدا شده و به تنهایی او را به دنیا آورده و بزرگ میکند. |