۲ـ ۴ـ پیشینه پژوهش
پژوهشهای داخلی
با توجه به اینکه روند علمی تحلیل محتوا در ایران پیشینه زیادی ندارد و از سوی دیگر پژوهشهای اجتماعی مرتبط با موضوع معلولیت نیز مورد بیتوجهی قرار گرفته است به طبع تحلیل محتوای سینمای معلولیت نیز از این قاعده مستثنی نیست و امری است که تا به حال به آن به صورت علمی پرداخته نشده است. اما در خصوص پیشینه تحقیقات در حوزه معلولیت و رسانه به صورت عام و تحلیل محتوای رسانهها به صورت خاص، در خارج از کشور، می بایست اذعان داشت که کتابها و مقالات متعددی وجود دارد و کارهای ارزندهای انجام گرفته است.
پژوهشهای خارجی
بث هالرا و همکارانش معتقدند اگرچه سالیان درازی است که معلولیت مترادف با تراژدی، رنج و ضعف در اذهان عمومی است، جنبش حقوق افراد معلول در حال مبارزه برای ارائه درک درستتر و مناسبتری از این کلمه در افکار است از این رو طی تحقیقی که آنان بر روی ۲ روزنامه نیویورک تایمز و واشنگتن پست در سالهای ۱۹۹۰، ۱۹۹۵ و۲۰۰۰ (یعنی از سال تصویب قانون افراد معلول آمریکا تا ۱۰ سال بعد از آن) انجام دادهاند تا تأثیرات این جنبش را بر روی نحوه بازنمایی معلولیت بررسی کنند به این نتیجه رسیدهاند که برچسبزنی به افراد معلول در این رسانهها بهبود یافته است ولی هنوز رسانهها حقوق معلولیت، لفظگذاری و ادبیات صحیح آن را نشناختهاند و با آن فاصله دارند (Haallera et al, 2006).
لارنس کارتر لانگ در سال ۲۰۰۵ در مقاله خود با عنوان آیا مردن بهتر از معلولیت است؟ دو فیلم سینمایی دریای درون[۶۲] و کودک ملیون دلاری[۶۳] را با موضوع خودکشی نقش اول فیلم که دارای معلولیت است، مورد مطالعه و بررسی عمقی قرار داده است (Carter-Long,2005).
سفران، در تحقیقات کمّی خود به این نتیجه رسید که تعداد فیلمهای برنده جایزه اسکار با موضوع معلولیت از در دهه ۱۹۷۰ به ۴۳% در دهه ۹۰ رسیده است. (safran, 1998a)
بیرد و پایپس، در نمونه ۲۸۷ تایی از فیلمهایی که بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که شخصیتهای این فیلمها دارای معلولیت بودند. (Byrd & spipes, 1981)
بیرد و الیوت ،در تحقیق مشابهی که در سال ۱۹۸۵ انجام دادند ۱۰۵۱ فیلم را بررسی کردند و نتیجه این بود که ( ) فیلمها شامل ۱۵۴ شخصیت دارای معلولیت بودند که اکثر آنها را افراد معلول ذهنی و روانی تشکیل می دادند.
این دو تن در سال ۱۹۸۸ تحقیقات بیشتری انجام دادند تا دریابند که غالبا چه تعداد شخصیت دارای معلولیت در فیلمهای بلند حضور دارند در ۱۳۶ فیلم نمایش داده شده ۱۷۷ شخصیت دارای معلولیت وجود داشت که باز هم اکثر آنها را افراد دارای معلولیت روانی تشکیل میداد (حدود ۴۲% ، معلولیت حسی ۱۴%، اختلالات عصبی عضلانی و بیماری های قلبی۱۰% و عقبماندگی ذهنی ۳%) (Byrd & Elliot, 1985)
سفران، نیز به نتیجه مشابهی رسیده بود مبنی بر اینکه از میان فیلمهای برنده جایزه اسکار با موضوع معلولیت، بیشترین تعداد را معلولیت روانی به خود اختصاص داده بود.
بایرد (۱۹۸۹)، ویژگیهای خاص شخصیتهای دارای معلولیت مثل داشتن نقش اصلی یا فرعی، جنسیت، عادی بودن شخصیت و یا جذابیت آن، قربانی یا قهرمان فیلم بودن، عضویت در خانواده، روابط اجتماعی، طبقه اجتماعی، وضعیت اشتغال، رده سنی و نوع معلولیت را در فیلمها مورد بررسی قرار داد. ۶۷ شخصیت دارای معلولیت در ۵۳ فیلم از ۳۰۲ فیلم بررسی شده وجود داشت. بایرد نتیجه گرفت فرد دارای معلولیتی که معمولاً نقش اصلی را برعهده گرفته بود غالباً جنسیت مردانه داشت، از نظر فیزیکی وابسته و دارای شخصیت غیرعادی و قربانی ولی از نظر اجتماعی با شخصیت دیگر فیلم مرتبط بود از طبقه متوسط بدون شغل و میانسال بود (Byrd, 1989)
پس از انجام این نوع تحقیقات کمّی، تحلیل محتوای آثار سینمایی بر مبنای کلیشههایی که در رابطه با افراد معلول وجود دارد، مرسوم شده است. کلیشههایی که رسانه نیز با بازتولید آن به نگرشهای نادرست نسبت به این افراد دامن میزند.
محققانی مانند روندا بلک (۲۰۰۷) تحقیقات و تحلیل محتوای در فیلمهای سینمایی را بر مبنای همین کلیشهها و وجود یا عدم وجودشان در فیلمهای سینمایی به انجام رساندهاند. وی در پژوهش خود تحت عنوان قربانیان و فاتحان: بازنمایی معلولیت جسمی در پرده نقرهای، ۱۸ فیلم سینمایی را از منظر کلیشهسازی و همچنین نحوه انعکاس شخصیت افراد دارای معلولیت فیلمها را مورد بررسی قرار داده است.
در این فصل نویسنده تلاش کرده است که در کنار تاریخچه معلولیت و سینما، تعاریف موجود از معلولیت و نگرشهای تاریخی نسبت به این امر را ذکر کند و همچنین تلاشهای جامعه دارای معلولیت برای احقاق حقوق و تغیر ادبیات این حوزه را که دست آورد فعالین این حوزه بوده است را یادآور شود تا خوانندگان اطلاعات مربوطه و لازم را کسب کنند. در رابطه با الگوهای معلولیت که پژوهش حاضر بر مبنای آن انجام گرفته است، محقق، بر اساس نظریه الیور و تقسیمبندی او از الگوهای معلولیت به دو مدل فردی و اجتماعی اقدام کرده و این نوع تقسیم بندی را شالوده کار خود قرار داده است. در واقع الگوی اجتماعی معلولیت همان الگوی حقوقی در مطالعات معلولیت آمریکا است و در مطالعات معلولیت انگلیس با عنوان الگوی اجتماعی مشهور است. در این تحقیق میزان انعکاس کلیشهها در فیلمها نیز بر اساس هفت کلیشه رایج از معلولیت طبق نظر نلسون (۱۹۹۶) تعیین و بررسی خواهد شد.
فصل سوم
ابزار و روش تحقیق
- روش تحقیق
- جامعه آماری و حجم نمونه
- روش و ابزار تحقیق
- روایی و پایایی تحقیق
۳ـ ۱ـ روششناسی
تحلیل محتوای کمی و کیفی
اساس تحلیل محتوای کمّی توسط پل لازاسفلد[۶۴] در آمریکا در خلال دهه ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم ارائه گردید. در اواسط قرن بیستم در پی اعتراض به روش کمّی و سطحی و ساده بودن تحلیلها در آن، توجهها به مفاهیم و محتوای پنهان موضوع معطوف گشت و رویکرد کیفی تحلیل محتوا توسعه داده شد (حاجیلو ،۱۳۸۳).
در تحلیل محتوای کمی نگاه کمی به متن ظهور مییابد و کمیّت متن اساس هرگونه تحلیل قرار میگیرد و عدد کلید اصلی حل معمای فهم متن به شمار میرود.
در روش تحلیل کیفی، معنا در کنار عدد و شمارش اهمیت خاص خود را پیدا میکند و مفهوم و معنای متن، از مجموع کلی کلمات، علاوه بر مفهوم و معنای جزئی کلمات به دست میآید و معنا با تکیه بر معنای ظاهری کلمات و نیز معنای فراظاهری کلمات، مورد تحلیل قرار میگیرد (بشیر، ۱۳۸۵).
تمایز اساسی بین روششناسی کمّی و کیفی را میتوان در جایگاه معنا در متون رسانهها یافت. تحلیل محتوای کمّی بر معنای ثابت از متون رسانهها تأکید دارد که خوانندگان مختلف میتوانند بارها با بهره گرفتن از چارپوبی ثابت، آن را شناسایی کنند.روش های تحلیل محتوای کیفی بر توان متون در انتقال معنای چندگانه که به گیرنده آن بستگی دارد، تأکید دارند (حاجیلو،۱۳۸۳).
ایده اصلی تحلیل محتوای کیفی، حفظ مزایای تحلیل محتوای کمی و انتقال آن به تحلیل کیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای کیفی میکوشد که به زمینه یا بافت ارتباط نیز توجه کند و از آن نیز اطلاعاتی بهدست آورد (کوثری، ۱۳۸۷)
از آنجا که نمیتوان بخشی از فیلم را درنظر گرفت و پیامی را به آن نسبت داد، سازوکار پیشنهادی نئوفورمالیستها این است که وقتی پیامی به فیلمی نسبت داده میشود میبایست کلیّت فیلم درنظر گرفته شود نه اینکه با درنظر گرفتن یک صحنه به نتیجهگیری خارج از متن رسید. عناصر سبکی و شکل روایتگری فیلم نشانگر پیام فیلم است (حمید مشکوه، ۱۳۸۵).
۳ـ ۲ـ روش تحقیق
مطالعه حاضر بر اساس تحلیل محتوای کمی و کیفی بنا نهاده شده است. استفاده از هر دو روش به صورت توأمان بدین منظور انتخاب شده است که پاسخ به برخی سوالهای تحقیق در رابطه با نحوه انعکاس مستلزم توجه و دقت به پیام کلی فیلم میباشد و از طریق نگاه صرفاً کمی قابل پاسخگویی نیست.
۳ـ ۳ـ جامعه آماری
در این پژوهش جامعه آماری فیلمهای بلند سینمایی مربوط به دو دهه گذشته ایرانی و خارجی بود که برنده جوایز اسکار و یا برنده جوایزی در فستیوالهای مختلف بودند، موضوع این فیلمها کاملاً مرتبط با معلولیت و نقش اصلی آن در داستان فیلم، دارای معلولیت جسمی و یا حسی بود.
دلایل انتخاب فیلمهایی که در آن نقش اصلی را فرد دارای معلولیت جسمی یا حسی دارد به شرح زیر است:
۱ـ معلولیت جسمی و حسی قابل مشاهده است و نیاز به موشکافی و بررسی پزشکی ندارد.
۲- در دید عمومی قرار داشته و ویژگی مخفی و ناشناخته شخصیتی نیست که نتوان عکس العمل عموم را نسبت به آن ارزیابی کرد .
۳- برخلاف عقب ماندگی ذهنی یا اتیسم که اغلب از بدو تولد در فرد وجود دارد. معلولیت جسمی و حسی هر زمان و برای هر کس (افراد غیرمعلول) امکان بروز داشته و تجربهپذیر است .
حامیان و فعالین حقوق معلولیت این امر را با عنوان «افراد موقتا غیرمعلول» [۶۵] متذکر می شوند این نکته اشاره به این دارد که بسیاری از افراد سرانجام در اثر کهولت به درجاتی دارای معلولیت خواهند شد. Shapiro, 1994) )
۳ـ ۴ـ نمونه و روش نمونهگیری
از میان لیست فیلمهایی که با توجه به شاخصهای ذکر شده جمع آوری شده بود دو فیلم ایرانی و دو فیلم خارجی به روش تصادفی انتخاب و به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. جدول مشخصات فیلم ها در ادامه آمده است.[۶۶]
جدول ۳ـ ۱) مشخصات فیلمهای مورد بررسی
عنوان فیلم کارگردان |
سال تولید | بازیگران | موضوع فیلم | جوایز مهم |
میم مثل مادر رسول ملاقلی پور |
۱۳۸۵ | گلشیفته فراهانی، حسین یاری، علی شادمان | سپیده (گلشیفته فراهانی) باردار است و پزشکان دلیل معلولیت فرزندش را که در شکم اوست استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ میدانند. سهیل (حسین یاری) همسر او اصرار دارد که این کودک(علی شادمان) به دنیا نیاید ولی مادر با همه مشکلات از پدر کودک جدا شده و به تنهایی او را به دنیا آورده و بزرگ میکند. |