کمال گرایی بر اساس نمره آزمودنی در مقیاس کمال گرایی اهواز مشخص می گردد.
۱-۶-۴-درونی سازی لاغری
درونی سازی لاغری بر اساس نمره آزمودنی در مقیاس تفکرات کلیشه ای و قالبی در مورد بدن ایده آل مشخص می گردد.
۱-۶-۵-خودشیء انگاری
خودشی انگاری بر اساس نمره آزمودنی در پرسش نامه خودشیء انگاری مشخص می گردد.
۱-۶-۶-شاخص توده بدنی
شاخص توده بدنی بر اساس تقسیم کردن وزن افراد بر حسب کیلو گرم بر مجذور قد بر حسب متر محاسبه می گردد.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱-مقدمه
در این فصل به بررسی مبانی نظری تصویر بدنی و اختلالات خوردن و پیشینه تحقیقی نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن و متغیرهای تاثیر گذار بر آن ها به ترتیب قرار گیری در مدل پرداخته خواهد شد.
۲-۲- مبانی نظری
۲-۲-۱-تصویر بدنی
تصویر بدنی به عنوان تجسم های درونی از جنبه های ظاهری بدن تعریف شده است (تامپسون و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از راتل، ۲۰۰۴؛ به نقل سیرز، ۲۰۰۷). طبق نظر کش و پروزینسکی [۵۹](۱۹۹۰) تصویر بدنی یک ساختار چند بعدی است که به طور گسترده ای توصیف کننده تجسم های درونی و ذهنی از ظاهر فیزیکی و تجربه بدنی است. سیمپلای (۲۰۰۰) [۶۰]معتقد است که تصویر بدنی بیانگر نگرش شخص درباره بدنش است. تصویر بدنی ظاهر واقعی ما یا این که چطور برای دیگران به نظر میرسیم نیست، بلکه دیدگاه درونی خودمان از این که چگونه به نظر می رسیم ، این که ما فکر می کنیم چطور به نظر دیگران می رسیم و این که چه احساسی درباره دید خودمان داریم، است (تامپسون و همکاران ۲۰۰۲). مفهوم تصویر بدنی ثابت نیست و تعریف فرد از تصویر بدنی آرمانی اش در سراسر عمر تغییر می کند. این نگرش ها تحت تاثیر دامنه ای از متغیرها مانند بازنمایی رسانه ها، رسوم فرهنگی و نگرش های دوستان تغییر شکل می یابد (آسپورت، ۲۰۰۱). این تغییر دیدگاه ها معمولا با تغییر احساسات و افکار همراه است و حتی ممکن است در موقعیت های مشخص رفتار را تغییر دهد. طبق نظر تامپسون و همکاران (۲۰۰۲) یک مدل پیوستاری بهترین شیوه برای مفهوم سازی تصویر بدنی است. یک اختلال اختصاصی ممکن است شکل های بسیاری به خود بگیرد به صورت ادراکی[۶۱]، ذهنی[۶۲](شناختی یا عاطفی) و رفتاری [۶۳](تامپسون ۱۹۹۶؛ به نقل از سیرز، ۲۰۰۷). عنصر ادراکی تصویر بدنی مختل شده یک برآورد افراطی اندازه بدن است، عنصر شناختی ممکن است شامل انتظار غیرواقعی برای یک ویژگی ظاهری مشخص باشد، عنصر عاطفی اشاره به احساسات درماندگی و اضطراب درباره ظاهر شخص دارد و جنبه رفتاری نشان دهنده اجتناب از موقعیت هایی است که ارزیابی تصویر بدنی را راه اندازی می کنند (تامپسون و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۲-۱-۱رویکردهای نظری به تصویر بدنی
اگرچه شواهد فراوانی در تایید نظریه های کوچک [۶۴]مانند نظریه مقایسه اجتماعی در مورد تصویر بدنی وجود دارد ( لین و کویلیک [۶۵]۲۰۰۲؛ موریسون، کالین و موریسون، [۶۶]۲۰۰۴) مبانی نظری این مفهوم همچنان ضعیف توصیف شده اند (پولیوی و هرمان، [۶۷]۲۰۰۲). تصویر بدنی به عنوان یک ساختار چند بعدی می تواند نظریه های زیادی را برای تبیین نارضایتی بدنی به خدمت بگیرد. نظریه ها در حوزه تصویر بدنی به طور کلی در امتداد نظریه های ادراکی و نظریه های ذهنی مطرح می شوند. نظریه های ادراکی اختلال های تصویر بدنی صحت و درستی ارزیابی شخص از خود را بررسی می کنند، این جنبه تصویر بدنی اغلب بر حسب اختلال های خوردن [۶۸]مورد بحث قرار می گیرد زیرا بدن ادراک شده شخص به صورت کوچکتر یا بزرگتر از اندازه واقعی اش به عنوان یک معیار تشخیصی در این اختلال به کار می رود (هاینبرگ، ۱۹۹۶؛ به نقل از سیرز، ۲۰۰۷).
نظریه های ذهنی رضایت از بدن یا بخش های خاصی از بدن را توصیف می کنند یا به بررسی اختلال های ذهنی می پردازند. دسته اول بیشتر در جمعیت های غیربالینی و دسته دوم در جمعیت های بالینی مورد استفاده قرار می گیرند. نظریه هایی که اختلال های ذهنی را تبیین می کنند به نظریه های تحولی و اجتماعی – فرهنگی تقسیم می شوند (هاینبرگ، ۱۹۹۶). نظریه های تحولی بر نقش مهم دوران کودکی و نوجوانی در اختلال تصویر بدنی مربوط به سنین بزرگسالی تاکید می کنند، نظریه های اجتماعی – فرهنگی تاثیر آرمان های اجتماعی – فرهنگی معمول ، انتظارات و تجربه ها را در علت شناسی و تداوم اختلال تصویر بدنی بررسی می کنند . این نظریه ها شامل: ۱) آرمان های اجتماعی – فرهنگی یا فرهنگ لاغری[۶۹]۲) نظریه های فمنیستی و جامعه پذیری نقش جنسیتی[۷۰]۳) اختلاف از خودآرمانی و مقایسه اجتماعی[۷۱] می باشد (تامپسون ۱۹۹۶؛ به نقل از سیرز، ۲۰۰۷). هر دو دسته نظریه های تحولی و اجتماعی– فرهنگی ممکن است در تبیین نارضایتی تصویر بدنی مورد استفاده قرار گیرند. در زیر به چند نظریه مهم و مطرح در این حیطه پرداخته می شود.
۲-۲-۱-۱-۱-نظریه های اجتماعی – فرهنگی
نظریه اجتماعی – فرهنگی معتقد است که نارضایتی زنان از ظاهر فیزیکی شان به عوامل زیر مربوط می شود: ۱) آرمان های لاغری که در جوامع غربی ترویج می شوند و در نظریه فرهنگ لاغری به آن پرداخته می شود ۲) تمایل زنان برای پذیرفتن بدن به عنوان شی [۷۲]به جای بدن به عنوان فرایند [۷۳]که تحت عنوان نظریه شی انگاری [۷۴]شرح داده خواهد شد ۳) پیش فرض لاغری خوب است که بر پاداش های جذاب بودن (لاغری) و هزینه های غیر جذاب بودن (چاقی) تاکید دارد. باید ذکر شود که آرمان های لاغری و فرضیه لاغری خوب است دو چیز متمایز را نشان می دهند، اولی بر ظاهر جسمی آرمانی به ویژه یک بدن لاغر برای زنان دلالت دارد. دومی بر فواید حاصل از ظاهر آرمانی به ویژه مزیت هایی که زنها معتقدند به عنوان کارکرد لاغری به دست می آو.رند دلالت دارند.
هنجارهای زیبایی زنانه در فرهنگ غربی در دوره های مختلف متفاوت بوده اند. آرمان های زنانگی فعلی بر یک بدن باریک تاکید می کنند ، برای نمونه مدل های مجله های ۲۰ سال قبل ۸% کمتر از متوسط وزن داشتند، امروزه مدل های مجله ها ۲۳% کمتر از متوسط وزن دارند. تصویرها قالبی از بدن های زنان و مردان آرمانی مدام در تلویزیون ارائه می شوند. و افراد جامعه با بهره گرفتن از این معیارها درباره خودشان قضاوت می کنند (آسپورت، [۷۵]۲۰۰۱؛ به نقل از قاسمی، ۱۳۸۸). شباهت های میان بدن های آرمانی و بدن خود شخص ستایش می شود و تفاوت ها غیر جذاب محسوب می شوند. یک تصویر بدنی منفی می تواند هنگامی که ادراک خود تا حدی زیاد از آرمان ها فاصله دارد رخ بدهد. زنان جوان در جوامع غربی اغلب با تصویر های غیرواقعی زن بر حسب شکل و اندازه بدن روبرو می شوند. مقداری که یک شخص از نظر شناختی با این آرمان های اجتماعی جذابیت درگیر می شود و به رفتارهایی که موجب نزدیک شدن به آنها می شود می پردازد درونی سازی آرمان لاغری نامیده می شود. درونی سازی آرمان های لاغری به طور مجازی برای اغلب زنان غیر قابل دسترس هستند (تامپسون و همکاران، ۲۰۰۲). این تصاویر معیارهایی را برای بدن وضع می کنند که زنان آرزو می کنند آن گونه باشند، در نتیجه هشداری می شود برای زنان جوان که رژیم بگیرند. بسیاری از زنان هم اکنون یک برنامه رژیمی دارند حتی زنانی که وزن بهنجار دارند خودشان را خیلی سنگین می دانند و به دنبال دستیابی به این آرمان هستند.
۲-۲-۱-۱-۲- نظریه های فمینیستی و شیء انگاری
نظریه های فمینیستی بر نقشی که هنجارهای فرهنگی و انتظارات جنسیتی [۷۶]در شکل گیری تصویر بدنی بازی می کنند، تاکید می ورزند (پولیوی و هرمن، ۲۰۰۴؛ گیلبرت و تامپسون، [۷۷]۱۹۹۶؛ به نقل از سیرز، ۲۰۰۷). تاثیر این متغیرها به ویژه بر زندگی دختران و زنان جوان که در حال ساختن و بازسازی و رشد هویت هستند و از طرفی رشد فیزیکی / جنسی را تجربه می کنند بیشتر است (بومبری، ۱۹۹۷؛ تورن و لوریا، ۱۹۹۹؛ به نقل از سیرز، ۲۰۰۷). یکی از نظریه های خاص فمینیستی که نارضایتی بدنی را در بافت فرهنگی می بیند نظریه شی انگاری است. فردریکسون و روبرت [۷۸](۱۹۹۷) نظریه شی انگاری را به عنوان تبیینی برای نارضایتی تصویر بدنی و اهمیت ظاهر برای زنان مطرح کردند. آنها مدعی شدند که زنان و دختران براساس معیارهای اجتماعی می آموزند که خودشان را بر مبنای ظاهر فیزیکی شان ارزیابی کنند. معیارهایی که دیگران برای قضاوت برای آنها به کار می بندند. بر مبنای این نظریه بعضی از تاثیرات اجتماعی – فرهنگی زنان را به سمت شی انگاری سوق می دهند. آرمان های اجتماعی که به اهمیت ظاهر زنانه توجه می کنند و این تمایل در فرهنگ غربی که زن باید به عنوان یک شی [۷۹]در نظر گرفته شود نه به عنوان یک وسیله کارکردی [۸۰](استرلان، مهافی و تیگمن، [۸۱]۲۰۰۳؛ به نقل از هافشیر، [۸۲]۲۰۰۳). نمونه هایی از این تاثیرات محسوب می شوند. فردریکسون و روبرتس معتقدند که برنامه های رسانه ها از قدرتمندترین انتقال دهنده های پیام های شی انگاری هستند. نوع بدن باریک که توسط رسانه ها تبلیغ می شود ممکن است برای زنان معیاری آرمانی فراهم کند هم به این خاطر که خیلی بر آن تاکید می شود و هم به این خاطر که به صورت مثبت تقویت می شود (فوتس و بورگراف، ۲۰۰۰؛ به نقل از هافشیر، ۲۰۰۳). فردریکسون و روبرت مطرح کردند که سیستم های گسترده ای از پاداش و تنبیه در فرهنگ ا وجود دارند که بر زیبا بودن فیزیکی و لاغری به عنوان معیاری برای جذابیت تاکید می کنند. به خاطر شیوع شیء انگاری جنسی در فرهنگ آمریکا زنان به این سمت می روند که به بدن خود به عنوان یک شی بنگرند که بیش از هر چیز بر مبنای ظاهر فیزیکی ارزش گذاری می شود ، این دیدگاه نسبت به خود باعث می شود افراد خودشان را به جای صفات درونی مانند هوش و ویژگی های شخصیتی طبق ویژگی های بیرونی توصیف کنند. تحقیقات تجربی با این اظهارات مطابقت دارند، برای مثال نشان داده شده که رضایت تصویر بدنی به طور مثبت با حس زنان از خود رابطه دارد (پولیوی ، هرمن و پلیتر، [۸۳]۱۹۹۰ به نقل از هافشیر، ۲۰۰۳). مطالعاتی که درباره عوامل موثر بر خود ارزشمندی دختران انجام شده نیز نشان داده اند که ظاهر فیزیکی مهمتر از عواملی مثل موفقیت تحصیلی یا ورزشی است ( هاتر، ۱۹۸۷؛ به نقل از هافشیر ۲۰۰۳).
خود شیءانگاری ممکن است حاد یا گذرا باشد. شکل گذراتر، “خود شی انگاری حالتی" [۸۴]نامیده می شود که بافتار محور است و مبنای این تصور که در موقعیت های خاص ظاهر فیزیکی برجسته و مهم می شود (برای مثال بودن درگروهی که متشکل از هر دو جنس است). در چنین موقعیت هایی خود شی انگاری فعال می شود زیرا افراد هوشیاری بالاتری در مورد تمرکز دیگران بر ظاهرشان دارند. تجمع چنین تجربه هایی ممکن است به “خود شی انگاری صفتی” منجر شود، [۸۵]که عبارت است از تمایل مزمن برای کنترل کردن ظاهر خود به خاطر نگرانی از این که دیگران از آن به عنوان اساسی برای ارزیابی استفاده می کنند. خود شی انگاری گستره ای از نتایج منفی را به همراه دارد، یک پیامد فوری آن دلمشغولی عادتی به ظاهر خود است (فردریکسون و روبرتس، ۱۹۹۸؛ به نقل از هافشیر، ۲۰۰۳). این تمرکز بر ظاهر می تواند مشکل آفرین باشد، برای نمونه فردریکسون و روبرتس (۱۹۹۸) دریافتند که خود شی انگاری با مشکلات سلامت روانی و فیزیکی مانند شرمساری بدنی، [۸۶]افسردگی و اضطراب ظاهر و اختلال های خوردن همراه است.
۲-۲-۱-۱-۳- نظریه تعاملی نگری نمادین
مولفه های اصلی تعاملی نگری نمادین [۸۷]عبارتند از : ۱) موجودات انسانی چه فردی و چه جمعی از تجربه ها معانی را می سازند که به آنها کمک می کند احساسی از دنیای خود پیدا می کنند. ۲) معانی که موجودات انسانی خلق می کنند به بافتار و موقعیتی وابسته است که در آن تجربه داشته اند ۳) این معنادارسازی، رفتارها را شکل می دهد، افرادی که در بافتار اجتماعی متولد شده اند به صورت رفتاری، بین شخصی و ذهنی (نمادین) با هم تعامل خواهند داشت (استریکر و وریان، [۸۸]۲۰۰۳؛ وایت و کیلن[۸۹]، ۲۰۰۲ ؛ به نقل از لایچتی، [۹۰]۲۰۰۷). این مولفه ها اهمیت بافتار خانواده، روابط، ادراک و تفسیرهای ذهنی را در پیدایش اختلال تصویر بدنی در بین نوجوانان برجسته می کند. تحقیقات تصویر بدنی که از نظریه تعاملی نگری نمادین استفاده کرده اند نشان داده اند که ساختار روابط و حمایت اجتماعی بر چگونگی معنادارسازی اسنادها تاثیر می گذارند، این معنادارسازی هم به نوبه خود تصویر بدنی، مهار شخصی[۹۱]و کارکرد روانی – اجتماعی را پیش بینی می کند (فایف، [۹۲]۱۹۹۵؛ به نقل از لایچتی، ۲۰۰۷).
مفاهیم عملی سازی نقش،[۹۳]تعریف موقعیت [۹۴]و شایستگی بین شخصی [۹۵]از مفاهیم اصلی نظریه تعامل نگری هستند (بار، لای، کونستانتین [۹۶]۱۹۷۹؛ به نقل از لایچتی، ۲۰۰۷). عملی سازی نقش اشاره به رفتارهایی دارد که تقاضاها یا درخواست های نقش را اجرا می کنند و تبیین های نظری برای تظاهرات جنسیتی یا رفتارهایی همراه با انتظارات قالبی زنانه که در بین دختران و زنان جوان رواج دارد فراهم می سازد. تعریف موقعیت وقتی است که یک شخص موقعیتی را به صورت واقعی تعریف می کند که نتایج اش نیز واقعی است، براساس این مفهوم، باید انتظار داشت باشیم بفهمیم چطور دختران معتقدند که چاق اند، و بدون توجه به وزن واقعی شان در رفتارهای کنترل و کاهش وزن درگیر می شوند. مفهوم شایستگی بین شخصی در چارچوب تعامل نمادین این است که با گنجینه بزرگتر مهارت های نقش و پیچیدگی بیشتر مفهوم خود شایستگی بین شخصی بیشتر می شود. بر مبنای این پیشنهاد ما انتظار داریم که چطور دخترانی که حس بهتری از نیروی زیستی یا فیزیکی و حرمت خود بالا دارند، شایستگی بین شخصی بیشتری دارند و بنابراین کمتر مستعد اختلال تصویر بدنی و رفتارهای کاهش وزن هستند.
۲-۲-۱-۱-۴- نظریه مقایسه اجتماعی
نظریه مقایسه اجتماعی فستینگر (۱۹۵۴) بیان می کند ۱) افراد تمایل فطری برای ارزیابی عقاید و توانایی های خود دارند ۲) در غیاب معیارهای ذهنی و غیراجتماعی ، افراد درگیر مقایسه اجتماعی می شوند (برای مثال عقاید و توانایی های شان را با عقاید و توانایی های افراد دیگر مقایسه می کنند) و ۳) هرگاه ممکن باشد مقایسه اجتماعی با افراد مشابه صورت می گیرد.
بعد از معرفی نظریه مقایسه اجتماعی، این نظریه به دفعات مورد تجدید نظر قرار گرفته است. نخست این که هم اکنون شناخته شده است که مقایسه بدون جستجو رخ نمی دهند و ممکن است مقایسه با شخصی صورت می گیرد که شبیه خود فرد نیست (مارتین و کندی، [۹۷]۱۹۹۳؛ به نقل از موریسون و همکاران، ۲۰۰۴)، ثانیاً این که مقایسه ممکن است درباره ابعادی مانند ظاهر فیزیکی و عادات خوردن رخ بدهد (ویلر و ماراک [۹۸]۱۹۹۲ به نقل از موریسون و همکاران ۲۰۰۴). آشکار است که نتایج عاطفی فرایند مقایسه اجتماعی تحت تاثیر جهت مقایسه ( برای مثال این که مقایسه رو به بالا باشد یا مقایسه رو به پایین) و ویژگی های هدف [۹۹]( اینکه اجتماعی [۱۰۰]باشد یا اختصاصی [۱۰۱]) قرار می گیرد. این عقیده وجود دارد که مقایسه های رو به پایین (مقایسه خود با شخصی که در بعضی ابعاد مورد علاقه بدتر است) بهزیستی روانی فرد را افزایش می دهد، در صورتی که مقایسه های رو به بالا( برای مثال مقایسه خود با شخصی که در بعضی ایعاد مورد علاقه بهتر است) بهزیتستی روانی فرد را کاهش می دهد (ویلر و ماراک ۱۹۹۲؛ به نقل از موریسون و همکاران،۲۰۰۴). به علاوه اهداف مقایسه اجتماعی (برای مثال منابع متفاوت تاثیرگذار مانند رسانه ها ) نسبت به اهداف اختصاصی (برای مثال اهداف اختصاصی تر مانند دوستان و خانواده) فشار بیشتری برای رسیدن به معیارهای آرمانی جذابیت فراهم می کنند. تحقیقات نشان داده اند مقایسه اجتماعی درباره ابعاد ظاهر فیزیکی غالبا مقایسه رو به بالا است(ویلر ومایاک ۱۹۹۲ به نقل از موریسون و همکاران۲۰۰۴) و این چنین مقایسه هایی معمولا منجر به کاهش خود پنداره جذابیت در فرد می شود. مارتین و کندی (۱۹۹۳) و ریچنز [۱۰۲](۱۹۹۱) دریافتند که تمایل برای مقایسه ظاهر فیزیکی خود با مدل های تبلیغاتی مجله ها به طور منفی یا جذابیت شخصی ادرک شده پایین تر همراه است.
۲-۲-۱-۱-۵- نظریه خود ناهمخوانی
دیدگاه اجتماعی – فرهنگی به دنبال این است که بفهمد چطور ارزش های فرهنگی گسترده می توانند بر نگرش ها و رفتارهای افراد تاثیر بگذارند (جکسون، [۱۰۳]۲۰۰۲؛ به نقل از نیبورز و سویال، [۱۰۴]۲۰۰۷). تفکر اجتماعی – فرهنگی نشان می دهد که معیارهای فعلی جذابیت تاکید زیادی بر اهمیت اندازه و چاقی بدن می کند. نظریه خود ناهمخوانی [۱۰۵]که انشعابی از دیدگاه اجتماعی – فرهنگی است توسط هیگینز [۱۰۶]مطرح شد، وی معتقد است که افراد خود واقعی شان را با استانداردهای ارزشی خود یعنی خودبایدی[۱۰۷] (تجسم نگرش هایی که دوست دارند به آن برسند) مقایسه می کنند (هیگینز، ۱۹۸۷؛ به نقل از نیبورز و سویال، ۲۰۰۷). هیگنز بیان کرد که اگر بین ادراک از آن چیزی که ما هستیم ( برای مثال تصویر بدنی واقعی) و دیدگاه آرمانی ما یا بین خود واقعی و خود بایدیمان ناهمخوانی وجود داشته باشد احساس نارضایتی و ناکامی در ما به وجود می آید (سندز، [۱۰۸]۱۹۹۹)، بنابراین افراد برانگیخته می شوند تا ناهماهنگی بین خود پنداره واقعی و معیارهای درونی شده در موردارزش خود را کم کنند، انحراف از استانداردها می تواند به حالت های هیجانی منفی منتهی شوند و درماندگی هیجانی را افزایش دهد، این درماندگی خود واقعی را برای نزدیک شدن به استانداردها تحت تاثیر قرار می دهد. نظریه خود ناهمخوانی با اسنادهای جسمی شامل شکل و وزن بدن بکار می رود و نشان
می دهد که افراد برای بدست آوردن ویژگی های آرمانی جذابیت جسمی تلاش زیادی
می کنند.
۲-۲-۲- نارضایتی بدنی
یکی از پیامدهای فشار اجتماعی-فرهنگی برای لاغر بودن این است که برخی دخترها و زن های جوان سوگیری ادراکی بسیار مزاحم و فراگیر را درباره اینکه چقدر” چاق” هستند پرورش می دهند، و در مقابل افراد جوانی که جدای از دنیای مدرن زندگی می کنند، تصویر بدن تحریف شده نشان نمی دهند (پلات و همکاران،۲۰۰۰؛ به نقل از باچر،۲۰۰۷). این یافته از این عقیده حمایت میکند که تاثیرات اجتماعی _فرهنگی در ایجاد اختلاف بین نحوه ای که دختران و زنان جوان بدن خود را اندازه می گیرند و شکل زنانه “آرمانی” که در رسانه های گروهی ارائه می شود دخالت دارند. این سوگیری های ادراکی باعث می شود که دخترها و زنها باور کنند که مردان بدن های لاغر را ترجیح می دهند. بسیاری از زنان هم چنین احساس می کنند توسط زنان دیگر ارزیابی می شوند و تصور می کنند که هم سالان آن ها در مقایسه با خودشان معیارهای سخت تری درباره شکل و وزن بدن دارند.
اگر زنان این فرصت معقول را داشتند که صرفا با افراط نکردن در مصرف الکل یا با حفظ کردن وزن سالم به بدن “آرمانی” خود دست یابند قضیه فرق می کرد، اما این برای اغلب افراد امکان پذیر نیست. در واقع همان طوری که گارنر (۱۹۹۷) خاطر نشان می سازد، متوسط وزن زنان جوان آمریکایی ظرف چهار دهه گذشته افزایش داشته است، که احتمالا در نتیجه بهبود کلی در تغذیه، مراقبت از سلامتی مربوط به اطفال، و عوامل دیگر است(مثل در دسترس بودن گسترده غذاهای پرکالری). با این حال، متوسط وزن زنان از اواخر دهه۱۹۵۰، افزایش یافته است. با توجه به این روند، نباید تعجب کنیم که بسیاری از زنان در مورد تصویر بدن خود مشکلاتی دارند.
یافته های پژوهشی قویا به نارضایتی از بدن به عنوان عامل خطر مهم برای خوردن بیمارگونه اشاره دارند. نارضایتی از بدن با رژیم گرفتن و عاطفه منفی نیز ارتباط دارد. به زبان ساده، اگر نحوه ای که به نظر می رسیم را دوست نداشته باشیم در این صورت احساس بدی در مورد خودمان خواهیم داشت، در ضمن سعی می کنیم وزن خود را پایین بیاوریم تا بهتر به نظر برسیم (باچر و همکاران، ۲۰۰۷). نارضایتی بدنی مشکلی فراگیر است که توسط تعداد زیادی از افراد جامعه تجربه می شود (پولیوی و هرمان، ۲۰۰۲؛ به نقل از دونت و تیگمن[۱۰۹]، ۲۰۰۵)، تمایل برای لاغر شدن در بین زنان به اندازه ای شایع است که به عنوان یک نارضایتی هنجاریافته [۱۱۰]شناخته می شود (رودین، سیلبرستین و استریگل – مور[۱۱۱]، ۱۹۸۵؛ به نقل از دونت و تیگمن، ۲۰۰۵). نارضایتی بدنی به عنوان ناهنماهنگی بین بدن ادراک شده فعلی شخص و بدن آرمانی ادراک شده تعریف می شود. نارضایتی بدنی تصور بدنی منفی، نگرانی درباره اندازه و شکل بدن و بازخوردهای مربوط به تصویر بدنی را منعکس می کند. برای تصویر بدنی تعریف مشخصی وجود ندارد اما به عنوان حس ذهنی و شخصی از رضایت با نارضایتی از بدن یا ظاهر فیزیکی فرد تعریف می شود. ناهماهنگی افراطی بین بدن واقعی و آرمانی به حالتهای هیجانی منفی منتهی می شود و درماندگی هیجانی را افزایش می دهد.
درصد بالایی از جوانان به ویژه زنان جوان از بدن شان ناراضی هستند. شیوع بالای نارضایتی بدنی در طول دوره های جوانی با دوره بحرانی شکل گیری هویت، از این نظر که به اختلال در خود پنداره و حرمت خود منتهی می شود زیان بخش است (کری و همکاران، ۲۰۰۴؛ به نقل از نیومارک- استامیز، پاکستون، هانان، هاینس و استوری[۱۱۲]، ۲۰۰۶). مطالعات نشان داده اند که زنان بیشتر از مردان از تصویر بدنی منفی رنج می برند و بیشتر دچار بی اشتهایی روانی و اختلال های خوردن می شوند. در بین زنان حتی زنان با وزن بهنجار غالبا درباره شکل بدن نگران هستند و می خواهند لاغرتر شوند، نارضایتی بدنی بین نوجوانان و جوانان معمول است تقریبا ۵۰ درصد دختران و ۳۰ درصد پسران گزارش می کنند از بدنشان ناراضی هستند. بعضی مطالعات پژوهشی دریافته اند بسیاری از زنانی که وزن بهنجار با کاهش وزن دارند خودشان را به عنوان افراد دارای اضافه وزن دسته بندی می کنند، برعکس بسیاری از مردان با وجود اضافه وزن خود را دارای اضافه وزن نمی دانند، این برداشت ها به رفتار مدیریت وزن ناسالم در بین زنان و مردان منجر می شود (چنگ و کریستاکیس،[۱۱۳] ۲۰۰۳؛ به نقل از سوبال ۲۰۰۷).
۲-۲-۲-۱-جنسیت و نارضایتی بدن
بعضی از مطالعات نشان داده اند که زنان بیشتر از مردان از تصویر بدنی منفی رنج می بردند و بیشتر دچار بی اشتهایی روانی و اختلال های خوردن می شوند. مطالعات قبلی نشان داده اند که زنان نسبت به مردان نارضایتی بیشتری از شکل بدن تجربه می کنند، این تفاوت ها ممکن است ناشی از تفاوت های جنسیتی در هنجارهای فرهنگی مربوط به بدن باشد برای نمونه زنان نارضایتی بیشتری درباره وزن بدن دارند و می کوشند لاغرتر شوند و بلندتر به نظر رسند (میلر و کافمن و لینک[۱۱۴]،۱۹۸۰؛ به نقل از نیوبرز و سوبال، ۲۰۰۷)، مردان می کوشند ماهیچه ای به نظر برسند به همین دلیل سعی در افزایش وزن دارند. آشکار است که مردان بیشتر به شکل شان علاقه مندند تا وزنشان اگرچه واضح است که هر دو به هم مرتبط است (اندرسون و دیدو منیکو[۱۱۵]، ۱۹۹۲؛ به نقل از فارنام ، برمینو اسنید[۱۱۶]، ۲۰۰۸)، این تفاوت بین زنان و مردان در نارضایتی بدنی ممکن است ناشی از تفاوت در آرمان های زنان و مردان باشد. آرمان مردان یک بدن V شکل است، با تاکید بر بزرگ بودن ماهیچه های سینه و شانه ها، در صورتی که آرمان های زنان این است که فوق العاده لاغر باشند، با تاکید بر باریک بودن پایین تنه و ران ها. تمایل مردان برای افزایش وزن با تمایل آن ها برای به دست آوردن ظاهر آرمانی V شکل و به دست آوردن ماهیچه های اضافی مطابقت دارد. زنان بیشتر از مردان تمایل دارند که خود را چاق توصیف کرده و به طور فراوان رﮊیم می گیرند و معمولا بیشتر از مردان از ظاهر فیزیکی خود ناراضی اند (کوپر، فربورن[۱۱۷]، ۱۹۸۳؛ فارنام و کالنان[۱۱۸]، ۱۹۹۸؛ به نقل از فارنام و همکاران ، ۲۰۰۸). بر جسته ترین تفاوت در ادراک تصویر بدنی بین دو جنس نارضایتی از وزن به مقدار کمتر از شکل است به ویژه در کفل (برشید، واستر و بورنسترت،[۱۱۹] ۱۹۷۳؛ به نقل از فورنهام و همکاران،۲۰۰۸ ). میلر و همکاران (۱۹۸۰) نشان دادند که بسیاری از مردان از شکل و وزنشان ناراضی هستند، اگر چه کمتر از زنان است. البته بعضی از تحقیقات هم نشان داده اند که مردان هم اندازه زنان از شکل و وزن بدنشان ناراضی اند (درونوسکی[۱۲۰] ،۱۹۸۷، سیلبرستین، استریگل-مور، تیمکو درودین، ۱۹۸۸؛ به نقل از فارنام و همکاران، ۲۰۰۸). به هر حال ماهیت نارضایتی بدنی در مردان و زنان اندکی متفاوت است، زنان هنگامی که خودشان را به وسیله معیارهای عینی ارزیابی می کنند بیشتر احتمال دارد که خود را اضافه وزن بدانند، در صورتی که مردان با توجه به معیارهای عینی بیشتر احتمال دارد که خودشان را دچار کاهش وزن بدانند(فارنام، کاسنان، ۱۹۸۸؛ به نقل از فارنام و همکاران، ۲۰۰۸)
۲-۲-۲-۲-علت های نارضایتی بدنی
فشارهای اجتماعی- فرهنگی مانند نگرش های ضد چاقی و اضافه وزن، نمایش و تبلیغ بدن های آرمانی در رسانه ها، رﮊیم غذایی خانواده و دوستان و فشار برای لاغر بودن از عوامل خطر افزایش نارضایتی بدنی هستند، به علاوه تحقیقات نشان می دهند که صفات شخصیتی افراد مانند حرمت خود پایین، خلق افسرده و بالا بودن شاخص توده بدن نارضایتی بدنی را افزایش می دهد (پاکستون و همکاران،۲۰۰۶؛ پرسنل و همکاران، ۲۰۰۴؛ فیلد و همکاران،۲۰۰۱). نظریه پردازان چندین عامل اجتماعی-فرهنگی، زیستی و بین شخصی را شناسایی کرده اند که ممکن است نارضایتی از بدن را افزایش دهد.
عوامل اجتماعی- فرهنگی توجیه نظری زیادی را در ایجاد و افزایش نگرانی های بدن به خود اختصاص داده اند. پیام های اجتماعی -فرهنگی که بدن های آرمانی را تحسین می کنند، باعث نارضایتی بدنی می شوند. پیام های تکراری از والدین، همسالان و رسانه ها نشان می دهد که بدن فرد نامتناسب است و انتظار می رود در فرد نارضایتی از ظاهر فیزیکی ایجاد کند (استریگل-مور، سیلبرستین و رودین، ۱۹۸۶؛ به نقل از پرسنل و همکاران،۲۰۰۳)، تاثیر منفی این پیام ها با تاکید مضاعف بر داشتن بدنی لاغر و متناسب برای زنان زیان بخش تر هستند (وسیمن ، گری، موسیمن، آهرنز، [۱۲۱]۱۹۹۲؛ به نقل از پرسنل و همکاران، ۲۰۰۳). درونی سازی این آرمان های بدنی همچنین موجب نارضایتی بدنی بیشتر می شود، زیرا دستیابی به این آرمان های فرهنگی برای اغلب دختران و پسران خیلی مشکل است. درونی سازی شاخص های آرمانی برای داشتن بدنی فوق العاده باریک در دختران به ناخشنودی از شکل و اندازه واقعی بدن خودشان منجر می شود، این درونی سازی به خصوص می تواند آسیب زا باشد زیرا ظاهر در نقش جنسیتی زنانه بسیار مهم است. پژوهش ها نیز نشان داده است که درونی سازی لاغری آرمانی افزایش نارضایتی بدنی راپیش بینی می کند (استیک بیرمن ۲۰۰۱ ، استیک ووایتنون [۱۲۲]۲۰۰۲ به نقل از پرسنل و همکاران ۲۰۰۳). درونی سازی این آرمان ها در مردان نیز ممکن است به طور مشابه باعث نارضایتی بدنی شود. ناهماهنگی بین بدن آرمانی و بدن واقعی فرد پریشانی بدنی ایجاد می کند. یک بررسی مقطعی [۱۲۳]نشان داد که مردان نوجوانی که نمره های بالایی در انگیزش برای ماهیچه ای بودن دریافت کردند بیشتر احتمال داشت که حرمت خود پایین داشته باشند و به دنبال افزایش حجم توده بدن باشند (اسمولاک، لوبین،
تامپسون [۱۲۴]۲۰۰۱ به نقل از پرسنل و همکاران ۲۰۰۳).
همچنین بعضی از مطالعات تاثیر کمال گرایی را بر نارضایتی بدنی بررسی کرده اند. بعضی مطالعات نشان داده اند حرمت خود در رابطه بین کمال گرایی و نارضایتی به عنوان واسطه عمل می کند، این مطالعات نشان دادند کمال گرایی در افراد دارای حرمت خود پایین باعث نارضایتی بدنی می شود (ومس ، بارون، جونیر، ابرامسون و هیسترتون ،۱۹۹۹ ؛ به نقل از هیوند[۱۲۵]، ۲۰۰۸). تحقیقات تاثیر سایر عوامل درون شخصی مانند خودکارآمدی و مکان کنترل را بر نارضایتی بدنی بررسی کرده اند (پارسونز و تبز،۲۰۰۱).
مطالعات نشان داده اند که عوامل زیستی مانند توده بدن باعث افزایش نارضایتی از بدن می شوند، این اعتقاد وجود دارد که میزان چاقی بر آورد شده نارضایتی از بدن را در دختران افزایش می دهد چون احتمالا بیشتر آن ها به لاغری آرمانی نمی رسند نارضایتی بدنی بیشتری را تجربه می کنند، بعلاوه دخترانی که اضافه وزن آن ها بیشتر است فشار بیشتری برای لاغر شدن دریافت می کنند و نارضایتی بدنی آن ها افزایش می یابد (کاتارین و تامپسون،۱۹۹۴، استیک و واتسنون،۲۰۰۲، به نقل از پرسنل و همکاران،۲۰۰۳).
در این فصل ابتدا به بررسی مفهوم خشونت و ابعاد آن پرداخته می شود . سپس تحقیقات گوناگونی را که در زمینه خشونت در داخل و خارج کشور انجام شده اند به عنوان پیشینه و سابقه موضوع آورده و در ادامه نظریه های فرهنگی ، اجتماعی و مهمترین نظریه های جامعه شناسی که با مسئله خشونت و انحراف پرداخته اند ، مطرح می شود . در پایان فصل با جمع بندی نظریه های مختلف جامعه شناختی در زمینه خشونت ، منابع فرضیات و فرضیات تحقیق ارائه می شود .
۲-۱- تعریف خشونت۱:
خشونت مفهومی گسترده دارد و به سختی می توان آن را صرفاً در یک بعد تعریف کرد . برای نمونه اگر تنها مفهوم فیزیکی یا طبیعی خشونت را در نظر داشته باشیم آن را می توان نوعی قدرت یا زور تعریف کنیم که با تحمیل خود به سایر پدیده ها ، اعم از پدیده های انسانی یا غیر انسانی ، حدود قدرت آن پدیده را مشخص می کند . در مورد انسان محدود شدن قدرت به معنی محدود شدن میل و اراده و آزادی اوست . خشونت به کار بردن زور جهت کشتن ، آسیب رساندن یا بدرفتاری نسبت به دیگران دلالت دارد . خشونت در صورتی که بین دو یا چند نفر روی دهد خشونت « بین فردی » یا اگر بین گروههایی از جامعه مانند گروه های نژادی ، مذهبی و سیاسی روی دهد ، خشونت « بین گروهی » نامیده می شود . خشونت در حالت بین گروهی ،نهایتاً به معنای مقابله بین افراد است ولی علت رفتار خشونت آمیز افراد به خاطر منافع گروهایشان می باشد که اهمیت بیشتری نسبت به منافع فردی آنها دارد . عموماً ، خشونت بین فردی ، در حالتی روی می دهد که افراد قبل از درگیری ، همدیگر را تا حدودی می شناسند ، اما در حالت خشونت بین گروهی این آشنایی کمتر وجود دارد خشونت ، رفتاری است که برای آسیب رساندن به دیگری از کسی سر می زند و دامنه آن از تحقیر و توهین ، تجاوز و ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است ( صدیق سروستانی ، ۱۳۸۷ : ۱۱۳ ) .
اولین تعریف خشونت از « گلز و استراوس » ( ۱۹۷۹ ) است ، دو فردی که سالهای زیادی در زمینه خشونت تحقیق و بررسی کرده اند . از دید این دو محقق ، خشونت رفتاری با قصد و نیت آشکار ( یا رفتاری با قصد و نیت پنهان اما قابل درک ) برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگری است . از ویژگی های مهم این تعریف این است که اولاً : تأکید بر قصد و نیت فرد جهت وارد کردن آسیب به دیگری است اما شدت جراحات مورد نظر نیست و در ثانی ، تأکید این تعریف بر خشونت های فیزیکی است و انواع دیگری را شامل نمی شود ( اعزازی ۱۳۸۰ : ۷۸ ) .
فرهنگ حقوقی ، خشونت را « استفاده نابجا ، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت تعریف می کند . یک نوع آن اجبار غیر قانونی است که علیه آزادیها و حقوق عمومی به کار برده می شود و در ارتباط با جرایم خشونت آمیز به جرایمی اشاره دارد که جنبه فیزیکی یا جسمی بی نهایت شدیدی دارند و ساختار مجرمانه بودن این عمل نیز روشن و آشکار است از این گونه اعمال می توان به قتل عمد ، تجاوز به عنف ، کتک زدن و … اشاره کرده » ( معتمدی مهر ، ۱۳۸۰ : ۹ ) .
محمد نجفی توانا : خشونت فرآیندی است که به دلیل فشارهای درونی و بیرونی به فرد تحمیل می شود و در واقع نوعی عدم تعادل رفتاری و شخصیتی است . خشونت ضمن اینکه مولود است مولد نیز هست . آسیب دیدگان از خشونت خود نقش مهمی در ابراز خشونت ایفا می کنند و افرادی که امروز قربانی خشونت شده اند ، در آینده خشن ، آزار دهنده و خطا کار خواهند شد . او معتقد است : خانواده خشن ، جامعه خشن می زاید و اعمال خشونت از اتاق های کوچک به محیط های بزرگ کشیده می شود ( حسنی ، ۱۳۸۵) .
دکتر داور شیخاوندی : خشونت یک حالت روانی تخلیه انرژی به صورت قهرانه است نه مهرانه . برای مثال « خنده » یک حالت مهرانه تخلیه انرژی است اما گریه ، فریاد و احساس اینکه آدم دلش می خواهد کسی را کتک بزند یکی از راه های قهرانه تخلیه انرژی است که البته انگیزه های آن می تواند کاملاً متفاوت باشد ( بابایی ، نشریه همشهری : ۱۳۸۵ ) .
جانسون : خشونت به مثابه عملی است که عمداً یا من غیر عمد ، نامتجانس با رفتار دیگران است ( شایان مهر ، ۱۳۷۶ : ۲۵۹ ) . خشونت رفتاری است که در آن یک نفر با عمل یا کلام به فرد دیگری حمله می کند و او را مورد آزاد و اذیت جسمانی یا روانی قرار می دهد . آنچه در انجام خشونت بسیار آزار دهنده می باشد تحقیری است که نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد . رفتار پرخاشگرانه را خشونت و کلام پرخاشگرانه را پرخاشگری می گویند . اعمال خشونت به دو شیوه جسمانی و کلامی است و علت و هدف هر دو یک موضوع است( خرامان ، ۱۳۸۶ : ۲ ) .
خشونت یک حالت پرخاشگرانه است از نظر علمی یک کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن ، کشتن ، ویران کردن خود را نشان می دهد . امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود نشان می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل و یا رفتار طرف مقابل نیست ( دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی استان کرمانشاه : ۱۳۸۷ ) .
خشونت را می توان آسیبی دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفاً جنبه فیزیکی ( بدنی ) ندارد ، بلکه ممکن است ابعاد روانی ( فحاشی ، تحقیر ، منزوی کردن فرد ، داد و فریاد ، آزار و مزاحمت جنسی و تجاوز ) و اقتصادی ( شکستن وسائل خانه و … ) را به خود بگیرد ( کار ، ۱۳۸۰ : ۴ ) .
طبق تعریف کارگاه مشورتی سازمان جهانی بهداشت : خشونت استفاده عمدی از نیرو یا قدرت فیزیکی ، بر روی خود و دیگری یا بر روی یک گروه یا جامعه است که می تواند بدون آسیب جسمی یا همراه با احتمال ایجاد جراحت ، مرگ ، آسیب روحی ، روانی، اختلال رشد و محرومیتهای گوناگون باشد ( گزارش کارگاه خشونت و روش های پیش گیری و حمایت از قربانیان آن ، ۱۳۷۹ ) .
مگارژی محقق دیگر در زمینه خشونت معتقد است تعریف او انواع دیگر خشونت را نیز در بر می گیرد ، او از خشونت به عنوان شکل افراطی پرخاشگرانه نام می برد و احتمالاً باعث آسیب مشخص به فرد قربانی می گردد .
خشونت از نظر ساجی[۱]: کاربرد نیروی فیزیکی یا تهدید به کار بردن آن به نحوی که بتواند لطمۀ جسمانی یا معنوی به شخص یا اشخاص وارد آورد . در این موارد خاص ، رضایت فرد یا افراد دیگر ملاک نیست با اینکه این عمل علیرغم میل آنها ظاهر می شود( افتخاری ، ۱۳۷۹ : ۴۸ ).
گلاسر[۲]: معتقد است خشونت در بردارندۀ عام جرم ( خشونت ) و قربانی است و بنابراین ممکن است به عنوان یک پاسخ جسمانی با قصد آسیب رساندن جسمانی به شخص دیگری تعریف شود در تعاریف دیگر آمده است : خشونت ، هر گونه تهاجم فیزیکی علیه هستی انسان که با انگیزه وارد کردن آسیب ، رنج یا لطمه زدن همراه باشد . خشونت می تواند بیانی خود جوش از نوع تنفر ، اضطراب و نگرانی باشد و لزومی ندارد که در همان لحظه اوج احساسات و شور و هیجانها تحقق یابد ، زیرا خشم ، ترس ، نگرانی ، اضطراب و … را می توان برای مدت زیادی مخفی نگه داشت . با عبارت دیگر خشونت پس از فروکش کردن احساسها برانگیخته شده و برای دست یابی به نوعی رضایت و انبساط خاطر هر چند موقتی و لحظه ای و صرفاً برای ابراز حالتهای درونی رخ می دهد . خشونت در اینجا یک شیوه نگریستن به وضعیت موجود و راهی برای حل و فصل معضلات است ( الهام ، ۱۳۸۰ : ۵۲ ) .
در تعاریف دیگر آمده است : خشونت ، هر نوع اقدام علیه جسم و جان و شرف ، مال و حقوق افراد به طوری که ایجاد ترس نماید و شامل اقدامات فیزیکی شامل ضرب و جرح ، قتل و اقدام معنوی مانند ، تهدید و توهین به علاوه اقدامات قانونی و غیر قانونی را در بر می گیرد ( همان منبع ، ۱۳۸۰ : ۵۳ ) .
هیلگارد[۳] : می گوید خشونت را رفتاری به قصد صدمه رساندن جسمانی و یا زبانی به فرد دیگر ، یا نابود کردن دارایی افراد می داند ( شهریاری ، ۱۳۷۶ : ۱۲۹) .
تعاریفی که در بالا برای خشونت آمده اند در مجموع دارای دو عنصر مشترک یعنی « عمل آگاهانه و عمدی و صدمه رساندن فیزیکی یا روانی » هستند . بنابراین می توان در یک جمع بندی کلی خشونت را به صورت زیر تعریف کرد : خشونت عملی است آگاهانه و عمدی که در آن فرد به خود و یا دیگری صدمه فیزیکی یا روانی وارد کرده یا فرد را تهدید به زدن کند .
از جمله مفاهیم نزدیک و مرتبط با خشونت ، پرخاشگری است که حتی بعضی از افراد آنها را به جای همدیگر به کار برده اند . پرخاشگری از نظر بوشمن و اندرسون هر گونه رفتاری است که به قصد و نیت قبلی برای آسیب رساندن به فردی دیگر اعمال می شود و در مجموع مرتکب بایستی معتقد که این رفتار او موجب وارد شدن صدمه و آسیب به قربانی می شود و قربانی نیز بایستی انگیزۀ اجتناب از این رفتار را داشته باشد . برای مثال آسیب و صدمه تصادف و یا صدمات ناشی از انجام برخی کارهای مفید مثل جراحی پرخاشگری نیست چون قربانی انگیزه ای برای اجتناب از آن ندارد ( همتی ، ۱۳۸۲ : ۸ ) .
۲-۲- انواع خشونت
دانشمندان برای اینکه بتوانند پدیده خشونت را بهتر بررسی کنند آن را به ابعاد گوناگونی تقسیم کرده و دسته بندی های مختلفی از آن ارائه داده اند . در یک تقسیم بندی خشونت را به انواع زیر تقسیم بندی نمود:
۱-۲-۲- خشونت جسمانی ( بدنی )
خشونت جسمانی در کل شامل هر عمل عمدی که نتیجه آن صدمه رساندن به جسم فرد است می باشد . خشونت جسمانی شامل صدمه وارد کردن به فرد از طریق ضربه زدن ، بریدن ، لگد زدن ، سیلی زدن و موارد مشابه است . همچنین این صدمات می تواند در نتیجه استفاده از اشیایی نظیر کمر بند ، ترکه ، چوب و چماق به وجود آید .
۲-۲-۲- خشونت عاطفی
خشونت عاطفی یا بدرفتاری روانی به عنوان عملی لفظی که در آن یک فرد بزرگسالی به خود پنداره و شایستگی های اجتماعی کودک حمله می کند ، تعریف شده است . به عنوان مثال این خشونت در الفاظی که نیت تمسخر ، اهانت ، تهدید ، یا تحقیر کردن کودک به کار برده می شوند ، دیده می شود.
۳-۲-۲- خشونت جنسی
خشونت جنسی عبارت است از اینکه بزرگسالان یا بچه های بزرگتر از یک کودک برای ارضای جنسی استفاده کنند ، خشونت جنسی شاید همراه با تماس یا بدون تماس باشد . اشکال تماس لمس کردن جنسی یک کودک یا تقاضا نمودن از کودک که یک بزرگسال را به طریق جنسی لمس کند ، تلاش برای تجاوز کردن ، مقاربت و همجنس بازی است . اشکال غیر تماسی نیز شامل در معرض نمایش قرار دادن آلات جنسی در مقابل کودک یا عکس های مستهجن از کودکان گرفتن و … است.( رسول زاده اقدم ، ۱۳۸۱ : ۸ و۷ ) .
۳-۲- انواع الگوهای رفتار خشونت بار :
۱-۳-۲- نوع پایدار
این الگو بوسیله رشد پرخاشگری طی دوره کودکی مشخص می شود و علائم آن به مرور زمان رو به شدت وخامت است . این الگو رفتار خشونت بار مسئول بخش عمده مشکلاتی است که برای افراد و جامعه ایجاد می شود . شواهد مؤید متعددی در این زمینه وجود دارد . مثلاً « مافیت و همکاران » دریافتند که ۲۵ نفر معادل ۷۱% از یک گروه پسران که به دلیل شرارت محکوم شده بودند قبل از ۱۸ سالگی سبک زندگی توأم با پرخاشگری داشتند که مشخصۀ آن اختلال سلوک طی اوائل زندگی و رفتار ضد اجتماعی طی مرحلۀ بلوغ بوده است . همچنین « تقی آزاد ارمکی و بهار » دریافتند خشونت و پرخاشگری الگویی است که فرد طی دوره کودکی فرا می گیرد و با گذشت زمان در او تثبیت می شود این محققان بر نقش عوامل ارثی و تعامل آنها با محیط تأکید کرده اند . ( کی نیا ، ۱۳۷۴ : ۱۵۲ ) .
۲-۳-۲- نوع کم دوام
ویژگی اساسی این نوع بروز موارد محدود واگذاری پرخاشگری و خشونت است . این شرایط می تواند طی دوره پیش دبستانی یا دبستان و یا طی نوجوانی رخ دهد . با وجود این دلیل گذار بودن شرایط و نیز درگیری کمتر آنها در خشونتهای جدی ، تعداد افراد این گروه که دچار دردسرهای قانونی می شوند چندان زیاد نیست . اما این امر با توجه به شرایط محیطی می تواند فاصلۀ بین وقایع پرخاشگرانه و توأم با خشونت را که ویژگی این افراد است ، کم کند .
۳-۳-۲- نوع تأخیری
این نوع شامل افرادی می شود علیرغم درگیری در اقدامات خشونت بار فاقد سابقه بروز پرخاشگری طی دورۀ کودکی و نوجوانی هستند . در پاره ای از مطالعات طولی معلوم شده است اقلیتی از مجرمان بزرگسال فاقد الگو رفتار پرخاشگرانه و خشونت بار طی سالهای اولیه زندگی هستند ( همان منبع ، ۱۳۷۴ : ۱۵۲ ) .
به نظر می رسد این گروه بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی و موقعیتی دست به خشونت زده اند . در پاره ای از موارد اعتقادات خاص اقلیتهای قومی با هنجارهای خاص بعضی از خرده فرهنگها نیز در بروز این شرایط مؤثر است . در رابطه با علت بروز این پدیده برخی محققان اعتقاد دارند کنترل بیش از حد افراد مسبب این شرایط است این نظریه در شکل ابتدایی خود توسط « مگارچی » ارائه شد . سپس « بلکبرن ( ۱۹۳۳ ) » آن را شرح و بسط داد . او اعتقاد دارد مجرمان فاقد سابقۀ پرخاشگری طی دوره کودکی خود بازداری های قوی داشته اند ، که بر اثر شدت خشم این بازداری ها کارایی خود را از دست می دهند و در این شرایط آنها با حالت انفجاری دست به خشونت می زنند .
عده ای از محققان با هدف تعیین شرایط دوره زندگی این گروه ، مطالعاتی انجام داده اند . مثلاً « پابل کنین ( ۱۹۹۲ ) » دریافت که کودکان کاملاً مطیع طی دوره های بزرگسالی بیشتر در معرض رفتارهای ناسازگارانه و مشکل زا هستند . همچنین « وایندل » نشان دادند پرخاشگران تأخیری در مقایسه با یک گروه کنترل عوامل استرس زا و مشکلات روانپزشکی بیشتری طی دوران کودکی خود داشته اند ، اما از نظر نمرات پرخاشگری دوره کودکی ، پایین تر از گروهی دیگر بودند . ( مرکز مطالعات و تحقیقات اداره کل زندانهای خوزستان ، ۱۳۸۰ ) .
۴-۲- خشونت و تبعات آن
پرخاشگری
رفتاری است به منظور آسیب رساندن یا معدوم ساختن کسی با چیزی . در اکثر نقاط جهان پرخاشگری به صورت خشونت و عمل تخریبی علیه افراد و یا اموال جلوه گر می شود اما گاهی اوقات به رقابت حمله کلامی ، یا جلوه دیگر خصومت به شکل آسیب بدنی مختصر محدود می شود. به عبارت دیگر اصطلاح پرخاشگری در مورد انواع رفتاری بکار می رود که نتیجه آن انهدام یا تخریب چیزی و آسیب رساندن یا نابود ساختن موجود زندۀ دیگری است . دانشمندان در مورد پرخاشگری جوانان و نوجوانان به تعبیر و تفسیر مختلفی پرداخته اند . از جمله آن را ناشی از استعدادهای موروثی دانسته اند . روی هم رفته چنین به نظر می رسد که ما پیش آمادگی یا زمینه برای پرخاشگر بودن زاده می شویم . سپس آشکار سازی یا بازداری آن را یاد می گیریم .
۱-۴-۲- انواع رفتار پرخاشگرانه
الف ) پرخاشگری ناشی از خشم : این نوع پرخاشگری عموماً همراه با علائم برانگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از درد یا ناکامی است .
ب ) پرخاشگری ناشی از حس غارتگری : این نوع پرخاشگری کاملاً متفاوت با پرخاشگری ناشی از خشم است . در این نوع پرخاشگری انسان یا حیوان بدون احساس خاصی به مورد خود حمله می کند.
پ ) پرخاشگری ناشی از ترس : اگر انسان یا حیوانی در تنگنا قرار گیرد و مورد حمله واقع گردد ، در این نوع پرخاشگری با خشونت جواب حمله کننده را می دهد .
ت ) پرخاشگری عامل : یک موجود زنده ممکن است عمل پرخاشگرانه را به این علت انجام دهد که برای انجام آن پاداش دریافت کند و یا به خاطر انجام ندادن آن تنبیه شود .
ث ) پرخاشگری دوستانه : نوعی پرخاشگری می باشد که موجودات برای دفاع از هم نوع خود ، مانند مادر از فرزندانشان نشان می دهد .
در مجموع پرخاشگری همواره نتیجه ناکامی می باشد و وقوع پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه جوانان و نوجوانان همیشه دال بر وجود پیشین ناکامی است . و برعکس وجود ناکامی همواره منجر به گونه ای پرخاشگری می گردد.
۲-۴-۲- هیجان و هیجان خواهی
هیجان و هیجان خواهی در جوانان و نوجوانان در حال حاضر با وجود تحقیقات و بررسی های جدید و کامل توجه پژوهشگران به نوعی ویژگی شخصیتی جدید با عنوان هیجان خواهی جلب شده و آنان امیدوارند تا با بررسی دقیق گستره این ویژگی بتوانند به تبیین بروز این بزهکاری جوانان و نوجوانان بپردازند .
شاید شما هم در جراید و سایر رسانه های جمعی ، اخبار خوانده یا شنیده باشید که مثلاً جوانی با رانندگی خطرناک خود سبب مرگ عده ای شد ، چند جوان به مغازه ای دستبرد زدند و … روانشناسان عقیده دارند که فعالیتهای مهم مانند تخریب ، اعمال منافی عفت ، رفتارهای پرخاشگرانه در بعضی از موارد در نتیجۀ نیاز جوان به هیجان خواهی صورت می گیرد . در تحقیقاتی که بر روی گروهی از مجرمان جوان صورت گرفت ، مشخص گردید که مجرمان از نظر هیجان خواهی در سطح بالایی قرار دارند . همچنین بررسی ها نشان داده است که بزهکاران به مراتب بیشتر از غیر بزهکاران به ماجرا جویی می پردازند و آنان در تحریک و استقبال خطر سخت شایق و حریص هستند . در مجموع ، می توان هیجان خواهی را به عنوان نیاز برای تنوع و تازگی احساسات ، رضایت خاطر برای تجربه خطرهای فیزیکی و اجتماعی و ماجرا جویی تعریف کرد .
۳-۴-۲- خشونت در خانواده
۱۸-۲۰ فوریه
روز جهانی زن
۸ مارس
هفته طلایی
۱-۴ می
روز ملی جوان
۴ می
روز آزادی تبت
۲۳ می
روز بین المللی جوانان
۱ ژوئن
روز ارتش
۱ آگوست
تعطبلات ملی
۱-۳ اکتبر
جدول ۲-۳ تعطیلات سالانه چین
هم اکنون در دولت طرح هایی برای افزایش تعطیلات کارگران در دست بررسی است. انتظار می رود که سالانه دو هفته به عنوان تعطیلات برای آن ها در نظر گرفته شود. کارگران با کمتر از ۳ سال سابقه احتمالا تعداد تعداد کمتری تعطیلات خواهند داشت اما کارگران با سه تا پنج سال سابقه، ۱۰ روز تعطیلی و کارگران با ۵ تا ۱۰ سال سابقه ۱۴ روز تعطیلی دریافت خواهند کرد. کارگران چینی با بیش از ۱۰ سال سایقه، به ازای هر یک سال سایقه کاری بیشتر، یک روز به تعطیلاتشان اضاقه می شود. سقف این میزان تا ۳۰ سال سابقه و ۲۰ روز تعطیلی قابل اجرا است.
این بدین معنی است که جدای از تعطیلات عمومی، شهروندان چینی، تعطیلات اضافه خواهند داشت که به آنها کمک می کند در طول سال فرصت های مختلفی برای سفر در اختیار داشته باشند. بدین وسیله گردشگران خارج از کشور فرصت مسافرت با طول اقامت بیشتر در اختیار دارند. امروزه “اقتصاد تعطیلات” براساس این حقیقت شکل گرفته است که اشتیاق مردم برای سفر در طول چند روز خلاصه می شود. در آینده، الگوی سفر به صورتی هماهنگ تر و متعادل تر در می آید که این، خبر خوبی برای کشورهای هدف است.
از نظر فصل گردشگران چینی به مقاصد گردشگری بایستی گفت که زمان سفر آنان متناسب با مقصدها متفاوت است. بر طبق آمار و اطلاعات ارائه شده ماه سپتامبر، پرطرفدارترین دوره سفر به اروپا در بین چینی ها است. در صورتی که ماه های جولای تا سپتامبر بهترین زمان سفر گردشگران چینی محسوب می شود (رحیم پور, ۱۳۹۲, ص. ۹۶)
هتل های مورد استفاده گردشگران چینی
هتل های سه ستاره و چهار ستاره بیشترین محل اسکان مسافرین را تشکیل می دهند. در میان آژانس های مورد مصاحبه، به ندرت پیشنهاد هتل های پنج ستاره و یا منزل های تخت دار و همراه با صبحانه را به مشتریان خود داده اند (رحیم پور, ۱۳۹۲, ص. ۱۴۳). آژانس ها اعلام کرده اند همه مسافرانشان هتل را برای اسکان انتخاب کرده اند و هیچ کدام علاقه مند به انتخاب مهمان پذیر نبوده اند. هتل های سه ستاره و چهار ستاره با صبحانه مهمترین انتخاب آن ها بوده است. از میان کل موارد بررسی شده، مجریان تورها گفته اند که ۴۸ درصد از مسافران هتل های ۳ ستاره و ۵۲ درصد از آن ها هتل های چهار ستاره را انتخاب کرده اند. این درحالی است که هیچکدام از گردشگران هتل های دو و پنج ستاره را انتخاب نکرده اند (رحیم پور, ۱۳۹۲, ص. ۱۵۵).
میانگین هزینه پرداختی ۸۰ یورو(۱۰۰ دلار) برای هر شب اقامت از سوی مسافران بوده است. البته این هزینه پرداخت شده به آژانس است و نه آنچه آژانس و یا مجری تور به هتل پرداخته است. از گردشگرانی که هنوز به اروپا سفر نکرده اند پرسیده شد که چه نوع مکانی را برای اسکان بر می گزینند، پاسخ های مختلفی ارائه دادند. در گوانجو، پاسخ دهندگان گفته اند آن ها هتلی را که صرفه اقتصادی داشته باشد انتخاب می کنند. در پکن پاسخ دهندگان گفته اند که آن ها ترجیح می دهند در هتلی چهار یا پنج ستاره اسکان گزینند. در شانگهای هتل های چهار ستاره یا پنج ستاره و مهمانپذیرهایی با امکانات خواب و صبحانه از گزینه های انتخابی آن ها بوده است، امنیت مهمترین عامل در انتخاب مکان اقامت بخصوص در شهرهای بزرگ جنوب اروپا برای چینی ها محسوب می شود (رحیم پور, ۱۳۹۲, ص. ۱۶۶)
لازم به ذکر است تا بحال مطالعه مشابهی برای ایران انجام نشده است.
نظر هتلداران اروپایی در خصوص گردشگران چینی
تعداد مراجعه کنندگان چینی به هتل های اروپایی، هنوز به آن اندازه نرسیده است که تاثیر قابل ملاحظه ای در درآمد و ارائه منوهای اختصاصی داشته باشد.
کارگزاران عمده فروش بازار چین به دنبال نرخ اتاق پایین تر از حداقل ممکن در اروپا هستند. آنان به دنبال نرخ روزانه ۲۰ یورو برای هر اتاق هستند که تنها می شود هتلی در حومه و خارج از مرکز شهر گرفت.
آنان در آخرین لحظات برای رزرو اتاق ها اقدام می کنند. زمان مناسب برای رزرو در یک هتل ۲ هفته است.
معامله با چینی ها چالش بزرگی است، نرخ های آن ها پایین است و تعداد افراد تور اندک و امکان کاهش قیمت وجود ندارد.
به دلیل قیمت و ذائقه متفاوت آن ها شام را خارج از هتل ها و در رستوران های چینی صرف می کنند. بدینسان چینی ها حداقل میزان پول را در مقایسه با دیگر مسافران با خود به هتل می آورند.
به دلیل درآمد اندک هتل ها از گردشگران چینی، آنان علاقه ای به اصلاح خدماتشان مطابق با نیاز گردشگران چینی ندارند.
در روابط بالا طول بردار واحد است. D قطر نانولوله متناظر با بردار آن و زوایه پیچش[۴۴] است.
۲-۵-۲- نانولوله کربنی چند جداره
نانولوله های کربنی چند جداره از چند استوانه کربنی هم محور تودر تو ایجاد می شوند. نانولوله های چند جدارهرا می توان به صورت دسته ای از نانولوله های هم مرکز با قطرهای متفاوت در نظر گرفت. طول و قطر این ساختارها در مقایسه با نانولوله های تک جداره بسیار متفاوت است که در نتیجه خواص آنها نیز بسیار متفاوت است. در ساختار نانولوله های کربنی چند جداره مخروط های کربنی نیز دیده می شود این مخروط ها از کاهش تدریجی قطر نه به دلیل نقص در جداره بلکه به دلیل تعداد پنج ضلعی های کمتر درپوش انتهایی به وجود می آیند.
شکل(۲-۷) نانو لوله کربنی چند جداره
۲-۵-۳- فولرایت
فولرایت شکل بسیار فشرده نانولوله است. نانولوله های تک جداره پلاریز شده[۴۵] دستهای از فولرایتها هستند که سختی آنها در حد الماس است.
۲-۵-۴- متخلخل یا حلقه ای[۴۶]
نانوتروس، نانولوله ای کربنی است که به شکل یک حلقه خم شده است. نانوتروس ها خواص منحصر به فرد بسیاری دارند. مثلاً مقدار مغناطیس آنها ۱۰۰۰ برابر بیشتر است. از آنچه برای برخی از مواد دیگر انتظار می رفت و بسیاری خواص دیگر نظیر پایداری حرارتی و…. که با شعاع حلقه و قطر لوله تغییر می کند.
شکل(۲-۸) نمای یک نانو تروس
۲-۶- خواص نانولوله ای کربنی
خواص الکتریکی، مولکولی و ساختار نانولوله ها تا حد زیادی از ساختار تقریباً یک بعدی آنها ناشی می شود. در این جا به مهم ترین خواص نانولوله های کربنی و علت مولکولی آنها اشاره می کنیم.
۲-۶-۱- واکنش پذیری شیمیایی
به دلیل وجود انحنا و قوسی شکل بودن سطح نانولوله ها کربنی آنها واکنش پذیری بهتری در مقایسه با صفحه گرافیتی دارند. واکنش پذیری نانولوله های کربنی مستقیماً به بهم ریختن توازن اوربیتال پی[۴۷]آنها که در اثر انحنای سطحی ایجاد می شود بستگی دارد. بنابراین باید بین جداره (بدنه) و درپوش نانولوله تمایز قائل شد به همین دلیل نانولوله های با قطر کمتر از واکنش پذیری بیشتری برخوردارند. تعدیل شیمیایی پیوندهای کووالانسی در جداره یا درپوش نیز امکان پذیر است. به عنوان مثال قابلیت حل پذیری نانولوله های کربنی در حلال های مختلف را می توان به این ترتیب کنترل کرد.
۲-۶-۲ استحکام و مقاومت
نانولولههای کربنی هم از نظر مقاومت کششی و از نظر ضریب کشسانی، یکی از محکم ترین موادیاند که تاکنون شناخته شده اند. این استحکام برگرفته از پیوندهای کووالانسی بین اتم های کربن است. مدول یانگ نانولوله های کربنی در راستای محورشان بسیار زیاد است. نانولوله ها به دلیل طول بسیار زیادشان از قابلیت انعطاف پذیری بالای برخوردارند. در نتیجه این ترکیبات برای کاربرد در مواد مرکب که به خواص ناهمگون نیاز دارند بسیار مناسب اند.
در سال ۲۰۰۰ مقاومت کششی نانولوله های چند جداره برابر ۶۳ گیگا پاسکال اندازه گیری شد. برای مقایسه مقاومت کششی استیل کربن مرغوب برابر یک و دو دهم گیگا پاسکال است. همچنین نانو لوله های تک جداره ضریب کشسانی بسیار بالایی حدود یک ترا پاسکال دارد. با در نظر گرفتن این که نانولوله های کربنی چگالی وزن پایینی دارند استحکام ویژه آنها در میان تمام مواد شناخته شده بهترین است. لوله ها تحت نیروی کششی بالا دچار تغییر شکل پلاستیک میشوند یعنی تغییر شکل دائمی پیدا می کنند. در حالت فشار و بهم فشردگی، استحکام نانو لوله های کربنی کمتر است. این به دلیل ساختار درون تهی آن هاست که به پیچ خوردن یا خم شدن آنها (پدیده کمانش در نانولولههای جداره نازک یا پدیده چین خوردگی در نانولولههای جداره ضخیم) تحت تنشهای خمشی، پیچشی یا فشاری منجر می شود.
۲-۶-۳- خواص حرکتی
نانولوله های کربنی چند جداره نانولوله های هم محوری اند که دقیقاً داخل یکدیگر قرار گرفته اند و دارای خاصیتی برجسته اند. به این ترتیب که یک نانولوله در هسته مرکزی می تواند درون لوله بیرونی بدون هیچ اصطکاکی بلغزد و یک یاتاقان خطی و یا چرخشی ایده آل اتمی را به وجود می آورد. این یکی از اولین مثال های واقعی نانوفناوری مولکولی است (جاگذاری دقیق اتم ها برای ساخت ماشینهای مفید). این خاصیت هم اکنون برای ساخت کوچکترین موتور چرخشی جهان و یک نانورئوستات[۴۸]استفاده می شود. در کاربردهای آینده دورنمای جالبی نظیر نوسان سازی های مکانیکی گیگاهرتزی به چشم می خورد.
۲-۶-۴- خواص الکتریکی
به دلیل تقارن و ساختار منحصر به فرد گرانیت خواص الکتریکی نانولوله به شدت تحت تأثیر ساختار نانولوله است. بسته به بردار کایران آنها لوله های کربنی با قطری که می توانند نیمه هادی یا فلزی باشند. تفاوت در هدایت الکتریکی به دلیل ساختمان مولکولی آنهاست که ساختار باندی انرژی متفاوت و در نتیجه شکاف باند متفاوتی را نتیجه می دهد. تفاوت در هدایت الکتریکی را به سادگی می توان از خواص
صفحات گرافیتی استخراج کرد. ثابت شده است که یک نانولوله (n,m) در صورتی فلزی است کهn=m یا مضرب صحیحی از سه باشد ( ) مقاومت این نانولوله ها توسط قواعد کوانتوم مکانیکی تعیین می گردد و اثبات شده که از طول نانولوله مستقل است. انتظار می رود نانولوله های فلزی چگالی جریانی هزاران برابر بیشتر از فلزاتی نظیر مس و نقره داشته باشند.
۲-۶-۵- خواص حرارتی
تمام نانولوله ها هدایت گرمایی خوبی در راستای طول شان دارند در حالیکه در راستای عرض لوله عایق حرارت اند و به این ترتیب می توانند گرما را از مسیرهای هدایت شده انتقال دهند.
۲-۶-۶- رفتار الاستیکی
بررسی رفتار الاستیکینانولوله های تک جداره یکی از بحث های جنجالی سال های اخیر بوده است. در مجموع نانولوله های تک جداره از استیل سخت تر و در برابر نیروهای فیزیکی مقاوم ترند. فشار بر سر نانولوله ها بدون اعمال هیچ صدمه ای به نانولوله ها باعث خم شدن آن می شود. با برداشتن فشار، سرنانولوله به موقعیت اولیه اش برمی گردد. فرمول بندی این رفتار نسبتاً مشکل است و توافق روی مقدار عددی دقیقی حاصل نشده است. مدول یانگ (الاستیسیته) نانولوله ای تک جداره نزدیک یک تراپاسکال است و حداکثر استحکام کششی آن نزدیک ۳۰ گیگا پاسکال است. نتایج تحقیقات مختلف اختلاف زیادی در اعداد گزارش شده را نشان می دهد. در سال ۱۹۹۶ تحقیقات NEC و دانشگاه های پرینستون و ایلینویز، مدول یانگ را به طور متوسط برابر یک و هشت دهم تراپاسکال اندازه گیری کردند. روش اندازه گیری به این ترتیب بود که از سر یک لوله ایستاده در دماهای متفاوت عکس برداری میکروسکوپی می شود و از میزان تاری دیده شده در عکس ها ضریب یانگ محاسبه می شود. در سال ۱۹۹۷ گائو و کاگین در پنجمین کنفرانس بین المللی افق نانو تکنولوژی مولکولی سخنرانی شان از سه مقدار متفاوت برای نانولولهها گزارش دادند که به بردار کایرال آنها بستگی داشت. آنها اظهار داشتند که ضریب یانگ برای نانولوله آرمچر (۱۰ و ۱۰) برابر ۳۰/۶۴۰ گیگاپاسکال، برای نانولوله زیگزاگ (۱۰ و ۰) برابر ۴۳/۶۴۸ و برای یک نانولوله (۶ و ۱۲) برابر ۹۴/۶۷۳ است. این مقادیر از روی مشتق دوم پتانسیل محاسبه شده اند. در سال ۱۹۹۸ تحقیقات بیشتری در این زمینه توسط تریسی انجام شد. او با همان روش پاریه دو سال پیشتر ضریب یانگ را یک و بیست و پنج صدم تراپاسکال گزارش کرد. این ضریب یا ضریب یانگ نانولوله های تک جداره (یک و بیست و هشت صدم تراپاسکال) که در سال ۱۹۹۷ توسط ونگ به دست آمده بود قابل قیاس بود. آنها از یک دستگاه میکروسکوپ نیروی اتمی که به سر آزاد یک نانولوله ایستاده فشار وارد می کند و آن را از موقعیت تعادلش خارج می سازد استفاده و نیروی عکس العمل نانولوله را در نوک میکروسکوپ نیروی اتمی ثبت کردند. در سال ۱۹۹۹ هرماندز و روبیو نشان دادند که ضریب یانگ به اندازه و کایرالیتی نانولولههای تک جداره بستگی دارد و از یک و بیست و دوصدم تراپاسکال برای نانولوله های (۱۰ و ۰) و (۶ و ۶) تا یک و بیست و شش صدم تراپاسکال برای نانولوله تک جداره بزرگ (۰ و ۲۰) تغییر می کند. نتایج قبلی ما را به این نتیجه سوق میدهد که قطر و شکل نانولوله عوامل تعیین کننده میزان الاستیسیته نانولوله اند. فورو و همکارانش در زمان کار با نانولولههای نانولوله های چند جداره مختلف متوجه شدند که نتایج اندازه گیری ضریب یانگ در سال ۱۹۹۹ (توسط میکروسکوپ نیروی اتمی) برخلاف آن چه قبلاً پیش بینی می شد وابستگی شدیدی به قطر داشت در عوض استدلال کردند که ضریب الاستیسیته MENTبا مقدار بی نظمی و آشفتگی در دیواره لوله مرتبط است.
فصل سوم
مواد و روش ها
۳-۱ مقدمه
کمانش به عنوان یکی از پیچیده ترین پدیده ها در مکانیک جامدات سازه هایی را که بسیار نازک بوده و تحت نیروی فشار و یا درحوزه تنش های فشاری واقع شده اند را تهدید می کند. سازه هایی مانندستونها ، ورق ها و پوسته ها سازه های رایجی هستند که کاربرد های بسیار متنوعی در صنایع مکانیک، عمران، هوافضا و کشتی سازی دارند و مهمترین مد خرابی آنها زمانی است که تحت نیروی فشاری باشند. از طرفی امروزه از مواد کامپوزیت در عرصه های صنعت و زندگی به دلیل خواص ویژه و ممتاز محیطی همچون مقاومت درمقابل خوردگی و دماهای بسیار بالا استفاده گسترده و روز افزون می شود. بنابراین بررسی پایداری اجسام الاستیک ساخته شده از نانو کامپوزیت برای بهره گیری مناسب و بهینه از مواد کامپوزیت و شناخت دقیق خصوصیات و رفتار آنها و همچنین طراحی عملی سازه های ساخته شده از این مواد دارای اهمیت خاصی می باشدهدف بدست آوردن معادلات کمانش تیر کامپوزیتی تقویت شده با نانو لولههای کربنی روی تکیهگاه الاستیک تحت نیروی محوری مطابق شکل (۴-۱) میباشد که در آن P نیروی محوری تیر میباشد.
با بهره گرفتن از تئوریهای تیر اویلربرنولی و تیموشینکو و با در نظر گرفتن فرضیات تنش صفحهای، معادلات تعادل تیر با بکارگیری اصل هامیلتون بدست خواهد آمد. معادلات پایداری تیر و شرایط مرزی با اعمال نیروهای بستر الاستیک نیز بدست میآیند.
شکل۳-۱: تیرکامپوزیتی روی بستر الاستیک
۳-۲ -معرفی تئوریهای مختلف برای تحلیل تیر کامپوزیتی تقویت شده با نانو لولههای کربنی
۳-۲-۱ تئوری تیر اویلر- برنولی
در تئوری اویلر- برنولی فرضیات زیر در نظر گرفته می شود:
۱ - تیر نازک است. یعنی ضخامت تیر به طور قابل
ملاحظهای از دو بعد دیگر کوچک تر
است.
۲- جابه جایی های u , v , w در مقایسه با ضخامت تیر کوچک هستند.
۳- کرنش های صفحه ای ، ، در مقایسه با واحد کوچک هستند.
۴ - خطوط مستقیم تغییر شکل محوری پیدا نمی کنند.
۵ - خطوط مستقیم عمود بر صفحه میانی پس از تغییر شکل نیز مستقیم و عمود باقی می مانند.
۶-جا به جایی های صفحه ای u , v توابعی از z هستند .
۷- تیر دارای ضخامت ثابت می باشد.
۸ - اینرسی دورانی قابل صرف نظر می باشد.
با توجه به فرضیات فوق تنها مولفه کرنش صفحه ای وجود دارد . شرایط ۵ و ۶ منجر به تعریف روابط زیر برای میدان جابه جایی تیر میگردد:
(۳-۱)
به طوری که مؤلفه های جابه جایی صفحه میانی میباشد.
۳-۲-۲ تئوری تیر تیموشینکو
مدیریت عواطف یا خود تنظیمی دومین معیار میباشد که شامل مدیریت کردن حالات درونی ،محرکهای آنی و منابع درونی شخص میباشد. این معیار شامل ۵ زیر معیار میباشد:
الف) خود کنترلی: به معنای مدیریت کردن عواطف و امیال مخرب است.
ب) قابلیت اعتماد: به معنی حفظ معیارهای درستی، صداقت و درستی است که از این طریق در افراد اطمینان ایجاد کند.
ج) وظیفه شناسی: به معنای مسئولیت پذیر بودن در مقابل عملکرد شخصی است.
د) سازگاری و انطباق پذیری: به معنای توان اعمال تغییرات سریع، جابجایی اولویتها و مدیریت مستمر تقاضاهای چندگانه میباشد
ه) نوآوری: به معنی دنبال کردن ایدههای جدید از منابع متنوع و خلق ایدههای جدید میباشد.
۲-۱-۱-۳-۱-۳- خود انگیزشی
سومین معیار گولمن میباشد که شامل کنترل تمایلات عاطفی است که از طریق، رسیدن به اهداف آسان گردد (گولمن ۱۹۹۵). این معیار شامل ۴ زیر معیار میباشد:
الف) هدایت موفقیت: به معنی تلاش در جهت بهبود یا دستیابی به استانداردهای عالی در عملکرد است.
ب) تعهد: به معنی همسو بودن با اهداف گروه یا سازملن است بطوری که برای تحقق اهداف سازمانی با فداکاری و از خود گذشتگی عمل میکنند.
ج) پیشگامی: به معنی آمادگی برای استفاده کردن از فرصتها است و افراد به دنبال اهدافی فراتر از نیازها و انتظارات خود هستند.
د) خوشبینی: به معنی پافشاری در پیگیری اهداف وکارکردن با امید، علی رغم موانع و مشکلات است.
۲-۱-۱-۳-۲- شایستگیهای اجتماعی
مبین ویژگیهایی است که فرد بر اساس آنها روابط بین خود و دیگران را مدیریت میکند. این بعد شامل ۲ معیار یعنی آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی است که به شرح زیر میباشد:
۲-۱-۱-۳-۲-۱- آگاهی اجتماعی
به مفهوم آگاهی از احساسات، احتیاجات و توجهات دیگران و علاقهمندی فعالانه به مسایل مورد علاقه دیگران میباشد. این معیار شامل ۴ زیر معیار میباشد.
الف) خدمتمدار: به معنی پیشبینی، تشخیص و تأمین نیازهای مشتریان و همچنین شامل بررسی کردن راه های افزایش وفاداری و رضایت مشتریان میباشد.
ب) توسعه و بهبود دیگران: به مفهوم احساس کردن نیاز دیگران برای بهبود و تقویت تواناییهای آنها میباشد.
ج) تنوع در نفوذ قدرت: یعنی از طریق افراد مختلف فرصت ایجاد کنیم به عبارت دیگر از تفاوتهای دیگران به عنوان فرصت استفاده کنیم و محیطی ایجاد کنیم که افراد بتوانند رشد و شکوفایی پیدا کنند.
د) آگاهی سیاسی: به مفهوم شناخت روابط کلیدی قدرت در گروه و شناسایی نیروهای تغییر دهنده عقاید افراد و شبکههای اجتماعی مهم، میباشد.
۲-۱-۱-۳-۲-۲- مهارتهای اجتماعی
به مفهوم مهارتهای فرد در ایجاد رابطههای مؤثر میان فردی میباشد. این معیار دارای ۸ زیر معیار میباشد:
الف) تاکتیکهای نفوذ: به معنی بکارگیری تاکتیکهای موثر برای متقاعد کردن افراد میباشد.
ب) ارتباطات موثر: به مفهوم ارسال پیامهای واضح و مطمئن برای مخاطبان، بطوری که درک و فهم متقابل ایجاد شود.
ج) رهبری: به معنی روحیه بخشی و راهنمایی افراد و گروها به عملکرد بهتر و هدایت و رهبری افراد از طریق الگو و نمونه بودن میباشد.
د) مهارتهای مدیریت تغییر: افراد دارای این مهارت تغییر و حذف موانع را تشخیص میدهند و طرفدار مشارکت دادن دیگران در فعالیتهای خود هستند.
ه) مدیریت تضاد: به معنی مذاکره و حل اختلاف نظرها و تضادها است و افراد دارای این زیر معیار، به دنبال راه حلهای برد ـ برد هستند و تعارضات و تضادهای بالقوه را شناسایی و به حل آن کمک میکنند.
و) ایجاد تعهد: به معنی پرورش روایط موثر و شبکههای غیر رسمی در سازمان و بررسی روابطی که دارای منافع دو طرفه هستند، میباشد.
ز) همکاری و ائتلاف: به مفهوم کارکردن با دیگران در جهت اهداف مشترک میباشد.
ح) شایستگیهای تیمی: به مفهوم ایجاد هم افزایی گروهی برای پیگیری تحقق اهداف جمعی است.
۲-۱-۱-۴- انواع شایستگی
هر شرکت یا سازمان دارای تعدادی شایستگی است که شامل شایستگیهای هستهای[۶۸]، شایستگیهای فنی یا کنشی[۶۹] و شایستگیهای مدیریتی[۷۰] هستند (مشهودی، ۱۳۸۹).
۲-۱-۱-۴-۱- شایستگیهای هستهای
آن دسته از شایستگیهایی هستند که لازم است تمام کارکنان شاغل در سازمان از کارگران خط تولید، خدمات و حراست گرفته تا مدیران، معاونان و مدیر عامل دارا باشند. آنچه موجب تفاوت یک شایستگی هستهای در بین اعضای یک مجموعه میشود، نوع شایستگی نیست، بلکه سطوح یک شایستگی است (کسلر[۷۱]، ۲۰۰۶).
۲-۱-۱-۴-۲- شایستگیهای کنشی یا فنی
هر سازمان با توجه به چارت سازمانی خود، دارای معاونتها، مدیریتها و واحدهایی است که وظایف و فعالیتهای خاص خود را دارند. شایستگیهای کنشی یا فنی، آن دسته از شایستگیهایی هستند که خاص آن واحد یا معاونت هستند و لزومی نیست که سایر واحدها یا معاونتها از آن شایستگی برخوردار باشند. برای مثال شایستگیهایی نظیر روابط کارکنان، آموزش، توسعه، برنامهریزی برای موفقیت، جبران خدمات، از جمله شایستگیهای کنشی یا فنی است که برای افراد شاغل در منابع انسانی مورد نیاز است (طاهر[۷۲]، ۲۰۰۷).
۲-۱-۱-۴-۳- شایستگیهای مدیریتی
این شایستگیها مختص افراد بسیار خاص از سازمان، مانند مدیریت ارشد و مشاوران ارشد سازمان هستند و نیازی نیست که هر فرد سازمان یا واحدی خاصی از آن برخوردار باشد. برنامهریزی استراتژیک از جمله شایستگیهای مدیریتی است که فقط تعداد معدودی باید از آن برخوردار باشند (دوبایس و دیگران[۷۳]، ۲۰۰۴).
۲-۱-۱-۵- مدلهای مختلف شایستگیهای عاطفی- اجتماعی
مدیران همواره نقش مهم و حیاتی در سازمانها ایفا میکنند. اثر مدیران برجسته در کسب درآمد، سود و موفقیت سازمانی، امروزه بخوبی در بسیاری از سازمانهای موفق بارز و آشکار است. از سوی دیگر پاسخ سریع به تهدیدها و فرصتهای عصر حاضر، مدیر را بهعنوان منبعی حیاتی در حل مسائل در سازمانها مطرح ساخته که بر این اساس نیاز سازمانها به مدیران شایسته بیش از پیش آشکار شده است (کرمی، ۱۳۸۶). پس سرمایهگذاری در امر آموزش و توسعه مدیران امری ضروری است. اغلب سازمانها، در مسیر تدوین برنامه استراتژیک، شایستگی های اصلی خود را شناسایی میکنند و آن را پایه رقابت پذیری خود قرار میدهند. بسیاری از سازمانها اعتقاد دارند که تمرکز بر شایستگی های اصلی، این امکان را فراهم میکند که درآمدشان را افزایش دهند. با تدوین شایستگی های اصلی، سازمانها میتوانند استراتژی خود را متمرکز بر روش هایی سازند که محصولات و خدمات خود را مرتبط با آن بسازند، بهجای این که به سمت حوزه های نامربوط حرکت کنند. به عبارت دیگر یکی از رویکردهای نوینی که در زمینه آموزش مدیران مطرح شده است، کاربرد شایستگیها جهت طراحی برنامههای توسعه مدیریت است (انجمن مدیریت منابع انسانی ایران، ۱۳۸۸). همچنین به منظور استفاده بهینه از شایستگیهای مدیران نیاز به مدلی عمومی ضرورت مینماید. در زیر به بررسی انواع مدلهای شایستگی عاطفی– اجتماعی خواهیم پرداخت.
۲-۱-۱-۵-۱- مدل شایستگی عاطفی اجتماعی باندلی
به زعم باندلی[۷۴] (۲۰۰۸) شایستگیهای عاطفی ـ اجتماعی به بررسی و مطالعه روابط بین فردی اثربخش در محیط کار میپردازد. وی به ارائه مدلی نظری در خصوص شایستگی عاطفی اجتماعی میپردازد؛ در این مدل شایستگیهای عاطفی - اجتماعی شامل چهار مورد ذیل میباشد:
۲-۱-۱-۵-۱-۱- برقراری تفاهم
شایستگی برقراری تفاهم به معنای فرایند برقراری رابطهای پایدار بر مبنای اعتماد متقابل، هماهنگی و درک متقابل بین فردی میباشد (مک درمات و جاگو[۷۵]، ۲۰۰۳)؛ کارکنانی که در حوزه برقراری تفاهم ماهرند از ابزارهای لازم برای ایجاد و توسعه دوستیها و ساخت شبکههای اجتماعی گوناگون برخوردارند.
به زعم استوارت و کش[۷۶] (۲۰۰۰) برقراری تفاهم دارای هشت مؤلفه میباشد:
۱ - تشابه: میزانی که دو نفر در هنجارها و ارزشهای فرهنگی، تأثیرات محیطی، تجارب، شخصیت، نگرشها و انتظارات مشترک هستند.
۲ - مداخله/ مشارکت. میزانی که دو نفر میخواهند همدیگر را بشناسند و یک رابطه را توسعه دهند.
۳ - عاطفه / علاقه. میزانی که دو طرف همدیگر را دوست داشته و به دیگری احترام میگذارند.
۴ - کنترل / تسلط. میزانی که دو نفر در کنترل سهم دارند و هیچ کدام به دنبال این نیست که بر گفت و گو یا تعامل تسلط داشته باشد و بر آن غالب شود.
۵ – ادراک خویشتن. عقیده و دیدی که فرد نسبت به خودپندارهاش بر اساس ادراکات فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی دارد.
۶ – ادارک از غیر: شیوهای که هر کارمند دیگری را ادراک میکند.