یکم) آوردن استنادات از منابع
اولین گام برای احصای معنای کلمه در التحقیق ارائه نقطه نظرات مهم از منابع اصلی در مورد واژه مورد بحث است. از این روی در ابتدای توضیح هر مدخل عین توضیح منابعی که از نظر استاد مطالب اصلی و عمده را مطرح کردهاند آورده شده است. بنابراین مراجعه کننده به التحقیق بدون احتیاج به مراجعه به سایر کتب لغت میتواند با نظرات مهم در این زمینه نیز آشنا شود.
در بخش ذکر مطالب از منابع استاد مصطفوی برای عنوان هر کتاب علامتی اختصاری تعریف کرده که در انتهای هر جلد از چهارده جلد التحقیق به نام کتاب معادل با آن علامت اختصاری و مشخصات نشر آن اشاره کرده است. همچنین استاد برای جلوگیری از اطاله کلام و عدم بروز ابهام در ذهن خواننده، در ذکر مطالب از منابع تنها به بخشهایی که مطالب اصلی و مهم بیان شده است اکتفا کرده است. همچنین مطالبی که تکراری هستند و یا از موضوع اصلی خارج هستند را نیاورده است. به عنوان مثال از بررسی اولین بخش از توضیح اصلالواحد «أتی»[۱۹۱] در التحقیق نکات زیر بدست میآید:
استاد مصطفوی برای یافتن معنای «أتی» از میان مطالب منابع گوناگون که توضیح آنها در بخش شرح منابع گذشت، نظرات کتابهای صحاح اللغه، المفردات و مصباح اللغه(مصباح المنیر) را برگذیده است.
از میان این کتب شرح المفردات از لغت نسبت به دو کتاب دیگر جامعتر ارائه شده به ویژه با توجه به اینکه بعد از ارائه تعریف لغت به ذکر توضیح معنای آن در قرآن کریم پرداخته در حالی که با مراجعه به صحاح اللغه و مصباح اللغه ملاحظه میشود که جوهری و فیومی پس از توضیحی از لغت که استاد مصطفوی به آن اشاره کرده است به بیان نمونههایی از استعمال لغت پرداخته که در بین عرب رایج است و در دامنه اصلی تحقیق راه ندارد.
با دقت بیشتر در توضیحات منابع در ذیل واژه «أتی» به این نتیجه میرسیم که در کتاب صحاح اللغه ارتباط «اتی» با «جاء» و همراه بودن آن با رفق و موافقت مد نظر بوده، «ایتاء» را به معنای «عطا» در نظر گرفته است. در کتاب مصباح اللغه معنای جاء را به صورت لازم و متعددی در نظر گرفته و به برخی از مصادیق آن در عرف عرب اشاره دارد. و نشان میدهد چگونه این واژه با قیدهای مختلف دارای معانی گوناگون می شود. از جمله «أتی علیه» را به معنای مرور به آن، «أتی زوجته» را کنایه از جماع و «أتی علیه الدهر» را به معنای هلاکت کردن او بیان نموده است. این واژه در کتاب مفردات به صورت مفصلتری بحث شده و در معنای آن به جای کلمه «جاء» کلمه «مجیء» آورده شده است و قید دیگری که برای آن ذکر شده «سهولت» است. سپس در شرح لغت به برخی از مصادیق آن اشاره شده است و آن گاه به بررسی «اتی» در قرآن پرداخته، معتقد است منظور از أتی در مورد ذات خداوند، امر و تدبیر الهی مد نظر است و برای هر یک نیز مثالهایی از قرآن کریم آورده است.
دوم) ارائه معنای اصل الواحد، بررسی آن در قرآن و سایر موارد
استاد مصطفوی پس از ارائه اصل آنچه با تعمق در منابع در مورد واژه مورد بحث گردآوری کرده است آنچه را که با استنباط مجتهدانه خود در مورد معنای لغت، که از آن با عنوان «اصل الواحد» یاد کرده و در فصل قبل منطبق بر «روح معنا» خوانده شد، به نگارش درآورده است. این قسمت را استاد در اغلب موارد برای هر مدخل در ذیل عنوان «والتحقیق» با عبارتی با این مضمون «فظهر أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّه»، اصل الواحد در این کلمه از این قرار است؛ آغاز کرده است. در واقع در این مرحله حاصل کار تحقیق استاد خود را به نمایش میگذارد که همان ارائه معنایی جامع و برگرفته از غرض نهایی از استعمال آن لغت است.
علامه حسن مصطفوی، در تبیین و شرح هر واژه سعی نموده تا از طریق تعاریف منطقی و عقلی جمعبندی خود را ارائه دهد. بنابر این روش غالب در التحقیق آن است که واژه را در دو جزء، تعریف نموده و این عملکرد شبیه به استفاده از جنس و فصل منطقی در تعریف است. بهرهگیری ایشان از حد و رسم منطق در تبیین لغات صرفنظر از میزان دقت آن ابداعی جدید در تعاریف لغوی به شمار میرود و میتوان آن را به عنوان امتیازی ویژه برای اثر نفیس التحقیق عنوان نمود.
در این نوع تعریف همچنین از قیود دیگر نیز بهره گرفته است. در واقع ایشان مفهوم لغت را با بیانی منطقی طرح نموده است و براین اساس میتوان نظم بیشتری در معانی احساس نمود. در همین راستا توجه به توضیح و معناشناسی استاد برای لغت «أتی» در ذیل عبارت «والتحقیق» ثمربخش خواهد بود.[۱۹۲] نکات حاصل از این بررسی از این قرار است:
چنانچه مشهود است تعریفی که مؤلف آورده است نسبت به کتب دیگر کاملتر شده است.
این تعریف با آنچه در مفردات آمده هماهنگتر است.
در ارائه تعریف، مؤلف از اجتهاد خود بهره جسته و خود را مقید به ارائه معنایی کامل از روح معنای کلمه کرده است.
مؤلف پس از تعریف معنای ریشه کلمه به بررسی موارد استعمال آن در قرآن مجید توجه داده و تغییر در معنا را در موارد مختلف استعمال با وجود اشتراک معنای جامع و اصل الواحد بیان کرده است.
استاد در بیان اصل الواحد از «قید» استفاده میکند. منظور از «قید» ویژگی و خصوصیاتی است علاوه بر معنای اصلی کلمه که با آن معنا و مفهوم به صورت کامل بیان شده، تمایز بین آن کلمه و کلمات مشابه مشخص میشود.
معنای ریشه لغت، با دو قید آمده است.، قید اول «مجی» است و قید دوم «بسهوله». سپس در شرح قید دوم افزوده «و بجریان طبیعی»، در ادامه نیز طبق نموداری که برای این اصل الواحد رسم گردیده است، قیود دیگری برای اصل الواحد ذکر کرده که عبارتند از:
الف) «سواء استعملت فی اللزوم او فی التعدی»، یکی بوده این معنا در استعمال لازم و متعددی آن.
ب) «مجردا او مزیدا»، همچنین یکی بوده معنای آن در بابهای مزید مطابق با معنای باب مجرد آن.
ج) «سواء کان فی المکان او الزمان»، این مفهموم میتواند برای زمان یا مکان مورد استعمال قرار گرفته باشد.
د) «سواء کان الفاعل أو المفعول به محسوسا أو معقولا»، فاعل یا مفعول «أتی» میتواند محسوس و یا معقول باشد.
پس از بیان تعریف بر اساس آنچه گفته شد. شاهد مثال هایی از استعمالات مختلف این واژه را در قرآن ذکر نموده است.
حال بر اساس مثالهایی که از قرآن کریم آورده شد بر درستی اصل الواحد خود در همه موارد تاکید میکند.
در پایان مصادیقی از آنچه که در عرف عرب از مشتقات این کلمه استعمال میشود را با آنچه در مورد اصل الواحد معنا کرده است تطبیق داده و آنها را نیز شواهدی در تائید درستی معنای استخراج شده خود گرفته است.
در پایان مؤلف گرامی با مراجعه به منابع لغت زبانهایی که این کلمه در آنجا هم کاربرد دارد، نگاهی هم به معنای واژه دارد. در اینجا از مراجعه به فرهنگ عبری بفارسی نوشته سلیمان حییم، مشخص میشود استعمال «آتاء» در زبان عبری به معنای «مجیء» است که این معنا با آنچه در اصل الواحد بیان شده است انطباق دارد.
سوم) واژگان با خصوصیت مطلق بودن
همانطور که گفته شد، استاد در تعریف اصل الواحد به قیود در معنا نیز توجه دارد اما در برخی مادّهها مفهوم دارای قید یا تعریفی که ذکر شد نمیباشد بلکه بالعکس به «مطلق» یک معنا اشاره دارد. در تعریف این واژگان از تعابیری مانند مطلق و مجرد استفاده شده است. مثال اصل الواحد «أبد»[۱۹۳] برای بررسی این نوع واژگان انتخاب شده است.
مؤلف در بررسی واژه «أبد» با توجه به استنباط خود از منابع لغت، ملاحظه نموده است که کلمه ابد زمانی به کار میرود که مراد صرف بیان «طولانی بودن زمان» باشد. لذا در تعریف خود کلمه مطلاق را به تعریف اضافه نموده است. در واقع مطلق در ابتدای تعریف به عنوان قید محسوب شده و تعریف ابد، «امتداد الزمان و طوله» میباشد. بنابراین در این کلمه جزء اول، «امتداد»، جزء دوم، «زمان» و «طول زمان» شرحی بر همان معنای واژه یعنی «امتداد الزمان» است. در واقع بنا بر آنچه در نمودار این واژه نیز قابل مشاهده است میتوان قید مطرح شده در این موارد را مطلق بودن و عدم داشتن قید دانست.[۱۹۴]
چهارم) واژگان متقابل
در این نوع تعریف مؤلف به جای توصیف، از واژه مقابل آن استفاده کرده است. بنابراین لازم است محققین در مراجعه به لغت هر دو واژه را ملاحظه نمایند. در واقع در این حالت کلمه با کلمه مقابل خود معنا شده است. هر چند خود مؤلف در شرح واژه، واژه مقابل را توضیح داده است. واژه «شر» نمونهای است که مورد بررسی قرار گرفته است.
مؤلف در تعریف از واژه «شر» مینویسد: «أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّه: هو ما یقابل الخیر»[۱۹۵] سپس در ادامه به توصیف اصل الواحد «خیر» پرداخته است.[۱۹۶] در این موارد همانطور که نمودار نیز گویای این مطلب است، قیود معنا با بهره گرفتن از شرحی که در واژه متقابل بیان شده است بدست میآید.
پنجم) واژههای با شئون مختلف
صاحب التحقیق در تبیین برخی از اصل الواحدها ویژگی متغییر بودن جایگاههای استفاده از لغت توجه داده است که این امر عاملی مؤثر برای فهم بهتر و وسیعتر از واژه و عدم نیاز به توجیهات و در نظر گرفتن مجاز است. در این نوع تعریف، جزء دوم تعریف دو یا چند مقوله را در بر میگیرد. در این حالت اگر هر کدام از مقوله ها جایگزین شود معنا کامل است. مثال «أخو» گویای این روش توصیف است. معنای مؤلف از واژه «أخو» از این قرار است: «هو تشارک فی نسَب أو فی أمر مادّىّ أو معنوىّ یجمعهما ذلک الأمر.» [۱۹۷] در این تعریف همچنان که از نمودار این واژه نیز مشخص است، مشارکت در هر یک از موضوعات مادی که معنوی و یا در نسب که باشد، از مصادیق «أخو» خواهند بود.
ششم) فروق لغات
در فصل دوم در توضیح مبانی استاد مصطفوی تاکید ایشان بر تفاوت میان کلمات مشابه و به اصطلاح مترادف بررسی شد. وی برای نشان دادن این اختلاف در تعریف خود به ذکر دقیق قیود معنا برای کلمات توجه خاص داشته است. بنابراین در مورد کلمات مشابه کافی است تعاریف این کلمات را با یکدیگر مقایسه کرد تا جهت یا جهات اختلاف بین این دسته کلمات مشخص شود. استاد برای واژگانی که تأکید بر این موضوع را ضروری یافته است. به توضیح در مورد فروق لغات پرداخته است. به طور مثال کلمه «بلغ»[۱۹۸] را وصول به چیزی با قید رسیدنی از نوع بالاترین حدّ و مرتبه نهایی آن امر تعریف کرده از همین جهت بین «بلغ» و «وصل» عنوان مینماید.[۱۹۹] بدین ترتیب میتوان ذکر قیود در تعریف را بهترین راه ممکن برای تمییز واژگان با معنای مشابه یافته به راحتی تفاوت معانی را استخراج کرد.
هفتم) خصوصیات صیغهها
توجه به نکات حاصل از اشتقاقات در معانی واژگان قرآن مجید موضوع دیگری است که استاد مصطفوی به آن توجه ویژه دارد. توضیح انواع اشتقاقات از نظر وی در بخش شرح مبانی از نظر گذشت. در اینجا به نمونههایی از به کارگیری این موضوع اشاره شده است.
از میان انواع اشتقاقات، اشتقاق صغیر که موضوع علم صرف عربی میباشد بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. استاد برای واژگانی که مشتقات آنان در قرآن به کار رفته است به توضیح معنای آنها بر اساس اصل الواحد و معنای ناشی از اشتقاق پرداخته است. به عنوان نمونه در جلد هشت التحقیق ذیل ماده «عسر»[۲۰۰] پس از بیان معنای اصل الواحد آن به بررسی مشتقات آن در قرآن کریم پرداخته است. مشتقات بررسی شده از عسر و معنای آنان از قرار زیر است[۲۰۱]:
«إعسار»: از باب «إفعال» که این باب باعث توجه به فاعل و صدور فعل از اوست، به عبارت دیگر در آن توجه به منبع صدور فعل شده است.
«تعسیر»: از باب «تفعیل» است و معنای آن بر خلاف معنای باب «إفعال» بوده در آن توجه به موضع وقوع فعل و مفعول فعل است.
«معاسره»: از باب «مفاعله»، دلالت میکند بر استمرار فعل.
«تعاسر» از باب «تفاعل»، حاکی از مطاوعه و مشارکت در «معاسره».
«عسیر»، بر وزن «فعیل»، دلالت میکند بر ثبوت و استمرار صفت.
در مورد سایر اشتقاقات نیز نمونههایی در التحقیق یافت میشود. به ویژه تعداد دفعاتی که از اشتقاق اکبر که همان وجود حروف مشترک بین دو کلمه است بیشتر است. در این موارد گاهی استاد مصطفوی تنها به وجود اشتقاق بین دو کلمه اشاره کرده و گاهی میان آنها تناسب معنایی نیز برقرار کرده است. مثلا در اصل الواحد «جبر»[۲۰۲] در ذیل تعریف اصل الواحد، به واژگان «برج، رجب، جبس و جبخ» اشاره کرده معنای آنها را به معنای جبر نزدیک دانسته اما توضیحی در این مورد ارائه نمیدهد. مورد دیگر لغت «بطر»[۲۰۳] است. در توضیح این اصل الواحد آنرا تجاوز از حد و اعتدال در «طرب» و شادی دانسته بین طرب و بطر قائل به اشتقاق اکبر میان این دو کلمه است. در واقع با تعریفی که در اصل الواحد ارائه شده بین این دو کلمه ارتباط معنایی نیز شرح داده شده است.
هشتم) سایر مدخلها در التحقیق