مقیاس های عملکردخانواده شامل آموزش عاطفی،ایفای نقش،عملکردکلی،حل مشکل،همراهی عاطفی،کنترل رفتارمی توانندسازگاری دانش آموزان راپیش بینی کنند.درسبک های دلبستگی هرسه سبک(ایمن،دوسوگرا،ناایمن)درهردوگروه دختروپسرپیش بینی کننده معناداری برای سازگاری دانش آموزان به تفکیک دختروپسرمحسوب می شوند.هنگامی که در گروه پسران سبک های دلبستگی خرده مقیاس های عملکرد خانواده به صورت یکجا وارد معادله رگرسیونی شدند نشان دادکه،عملکردکلی،حل مشکل،همراهی عاطفی وکنترل رفتاروسبک های دلبستگی ناایمن پیش بینی کننده سازگاری اجتماعی بودند..هنگامی که در گروه دختران سبک های دلبستگی خرده مقیاس های عملکرد خانواده به صورت یکجا وارد معادله رگرسیونی شدند نشان دادکه، خرده مقیاس های ارتباط، آمیزش عاطفی، عملکرد کلی، همراهی عاطفی، و کنترل در عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا پیش بینی کننده معناداری برای سازگاری اجتماعی محسوب می شدند.
کلیدواژه ها:سازگاری اجتماعی،عملکردخانواده،سبک های دلبستگی،دانش آموزان مقطع متوسطه.
فصل اول
طرح تحقیق
۱-۱- مقدمه
انسان محصول اجتماع است و در نتیجه تحت تأثیر نظام ها و فرهنگ های جامعه خود قرار می گیرد. در چنین شرایطی است که باید نیازهای خود را برآورده سازد و آرامش و تعادل خود را حفظ کند، بنابراین انسان باید با اجتماع سازگار شود. ابعاد سازگاری شامل: سازگاری جسمانی، روانی، اجتماعی و اخلاقی است که در رأس آنها سازگاری اجتماعی قرار دارد. سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواسته های فرد با منافع و خواسته های گروهی که در آن زندگی می کنند، هماهنگ و متعادل شود وتا حد امکان از برخورد و اصطکاک مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری شود (مظاهری و همکاران، ۱۳۸۶).
سازگاری اجتماعی به عنوان مهمترین نشانه سلامت روان از مباحثی است که در دهه های اخیر توجه بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان و به ویژه مربیان را به خود جلب کرده است. داشتن جامعه ای سالم مستلزم داشتن افرادی سالم است و هر چه میزان سازگاری اجتماعی افراد بالاتر باشد، سلامت جامعه نیز بالاتر خواهد بود. تلاش و کوشش دست اندر کاران تعلیم و تربیت کشورها برای رشد همه جانبه افراد است که پایه و اساس آن را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند (مظاهری و همکاران، ۱۳۸۶). علاوه بر دست اندرکاران تعلیم و تربیت که نقش مهمی در رشد و افزایش سازگاری اجتماعی افراد و خصوصاً دانش آموزان دارند، خانواده و کارکرد خانواده نیز می تواند بر روی سازگاری اجتماعی دانش آموزان تأثیر مثبت یا منفی بگذارد.
کارکردهای خانواده هستند که ملاکهایی برای خانواده سالم به حساب میآیند. این کارکردها عبارتند از: تأمین نیازهای اقتصادی خانواده و رفع نیازهای مالی، روانی و عاطفی اعضا. روشن است که در جامعهء ما ابتدا پدر و در درجهء دوم مادر نیازهای اقتصادی خانواده را تأمین میکنند. ولی رفع نیازهای مالی، روانی و عاطفی اعضا، عملکرد کل نظام خانواده است. از کارکردهای بعدی خانواده میتوان حمایت از اعضا در برابر بحرانها و فشارهای زندگی را نام برد. خانوادهء سالم ضمن تلاش برای به ثمر رساندن کارکردهایش، انعطافپذیر نیز هست وبه راحتی با تغییرات سازگار میشود (حسینی زاده مهدوی، ۱۳۸۵). یکی دیگر از که عواملی خانواده ها و والدین که می تواند در سازگاری افراد با تغییرات و سازگاری اجتماعی مؤثر باشد سبک دلبستگی است.
سبک دلبستگی، از عوامل موثر در تعاملات بین فردی است که در نتیجه ی روابط فرد با چهره های دلبستگی (والدین، همسالان و همسر) شکل می گیرد و به طور معناداری بر عملکرد و روابط فرد تاثیر میگذارد (باولبی[۱]، ۱۹۶۹). روابط دوستانه، الگوهای ارتباطی و احساس رضایت از رابطه، موضوعاتی هستند که هم از جنبه ی اجتماعی و هم از جنبه ی روان شناسی بر روی رفتارهای بین فردی متمرکزند و موضوع اصلی هستند که از دوران کودکی آغاز می شوند (کاتلر و همکاران[۲]، ۲۰۰۹).
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر بندرعباس اجرا می گردد.
۱-۲- بیان مسأله
یکی از مفاهیمی که از بطن خانواده شکل می گیرد، مفهوم دلبستگی[۳] است. سروف، ایگلند، کارلسون و کولینز[۴] (۲۰۰۵) دلبستگی را چنین تعریف می کنند: دلبستگی به طور کلی یعنی مأمنی از آسایش، امنیتی برای کاوش و جستجو کردن و منبعی برای اطمینان بخشی به کودک، زمانی که دچار پریشانی می شود. بالبی[۵] دلبستگی را در قالب نظریه ای بزرگ مفهوم سازی کرد. از نظر بالبی (۱۹۷۳، ۱۹۶۹ و ۱۹۸۰؛ به نقل از گودوین[۶]، ۲۰۰۳)، روابط دلبستگی همیشه موجودند و در سراسر چرخه زندگی فعال هستند، به طوری پیوندهای دلبستگی در زندگی بزرگسالی ایجاد می شوند و بر فعالیت های مهم دوران بزرگسالی موثرند. دلبستگی در نوجوانی و بزرگسالی را به عنوان روابط دوبه دویی تعریف می کنند که در آن، همجواری با یک شخص ویژه ترجیح داده شده و به دستیافتن به احساسی ایمنی یا حفظ آن منجر می شود. نتایج پژوهش های زیادی استمرار و تداوم سبک دلبستگی را در چرخه زندگی تایید می کنند (فریلی[۷]، ۲۰۰۲، مین، کاپلان و کسیدی[۸]، نافتل و شاور[۹]، ۲۰۰۶).
بر اساس آزمایش های آینثورث (۱۹۸۷، لوی، بلات و شاور، ۱۹۹۸) روابط والد- فرزند در سه گروه ایمن [۱۰] اجتنابی[۱۱] و اضطرابی دوسوگرا[۱۲] طبقه بندی شد. فرزندانی که در گروه ایمن دسته بندی شدند، بعد از پریشان شدن به سرعت برای رسیدن به آرامش پیش مادر برگشتند، سریعتر به آرامش رسیدند، سریعتر و کاملتر فعالیت های خود را از سرگرفتند. فرزندانی که در گروه دو سوگرای اضطرابی دسته بندی شدند، واکنشهای آمیختهای به حضور مادر داشتند، از حضور مادر به آرامش نرسیدند و فعالیتهای خود را از سرنگرفتند. در نهایت گروه با دلبستگی اجتنابی مادر خود را نادیده گرفتند، به انزوا و گوشه گیری پرداختند و شروع به انجام فعالیتهایی برای دور شدن از پریشانی کردند (رولز و سیمپسون[۱۳]، ۲۰۰۴).
بلسکی و کاسیدی (۱۹۹۴، به نقل از لوی و بلت و شاور، ۱۹۹۸) نشان دادند که گروههای سه گانه بدست آمده در محیط آزمایشگاهی توسط آینثورث (۱۹۷۸) در محیط طبیعی هم وجود دارند. هینن، ساندرمن و اسپرانگر[۱۴] (۲۰۰۹) از این ایده حمایت کردند که روابط و تجربیات اولیه به شکل دلبستگی بر تجربیات زندگی بعدی تاثیر میگذارد. آنها دریافتند که خاطرات دوران کودکی ۹۰ درصد از زنان، با سبک دلبستگی آنها در بزرگسالی همبستگی دارد که میتواند رضایت از زندگی کلی را پیشبینی کند. این محققان دریافتند که افرادی که سبکهای دلبستگی ناایمن داشتند، میزان بالایی از طرد توسط والدین، میزان پایینی از حمایت خانوادگی و میزان پایینی از هماهنگی و گرمی در کانون خانواده را گزارش دادند در حالی که افراد با سبک دلبستگی ایمن میزان پایینی از عدم رضایت از خود، روابط و زندگی را گزارش دادند. سبکهای دلبستگی نه تنها با رضایت کلی از زندگی، بلکه با افسردگی و اضطراب هم ارتباط دارند. فروید اولین کسی بود که اظهار داشت پیوند عاطفی فرزند با مادر مبنای تمامی روابط بعدی است (برک[۱۵]، ۱۳۸۶).
به دنبال خط پژوهشی بالبی، آینثورث [۱۶]، واتر و وال[۱۷] (۱۹۸۷) سه سبک دلبستگی را توصیف نمودند: ایمن، اضطرابی / دوسوگرا و اضطرابی / اجتنابی. نقش این سبک های دلبستگی در روابط بزرگسالان را هازان و شیور[۱۸] (۱۹۸۷) مورد پژوهش قرار دادند. دلبستگی نقش بسزایی در کمک به فرزندان در برخورد با چالش های اجتماعی و سازگاری اجتماعی دارد. به طوری که الگوهای دلبستگی ناسالم در طی دوران کودکی مشکل رفتاری و اعمال بزه و ناسازگاری های اجتماعی را در نوجوانی ایجاد می کند. (شالیزا [۱۹]، ۲۰۰۱ ؛ لیبل[۲۰]، ۲۰۰۷؛ کاسدی و شیور[۲۱]، ۲۰۰۷).
سازگاری یک مفهوم عام است و به همه راهبردهایی که فرد برای اداره کردن موقعیت های استرس زای زندگی و اجتماعی اعم از تهدیدهای واقعی یا غیر واقعی به کار می برد، گفته می شود (سادوک و سادوک[۲۲]، ۲۰۰۳ به نقل از افتخار و همکاران، ۱۳۸۹). به عبارتی سازگاری، مجموعه کنشها و رفتارهایی است که فرد در موقعیتها و شرایط جدید به منظور ارائه پاسخهای مناسب به محرکهای موجود از خود بروز میدهد (آقامحمدیان شعرباف، ۱۳۷۳). در دیدگاه راجرز، شخصیت ناسازگار، همان فردی است که مورد تهدید درونی واقع شده است و برعکس افراد سازگار، شخصیتهایی به نظر میرسند که در وجودشان هیچ نشانی از احساس تهدید نمی توان یافت (آقا محمدیان شعرباف، ۱۳۷۳). از آنجا که سازگاری میتواند واجد طیف گستردهای باشد و ابعادی مانند اجتماع، خانواده، عواطف، شغل، بهداشت و ازدواج را شامل شود، برخی از صاحبنظران، سازگاری اجتماعی را رأس سایر ابعاد تلقی میکنند. ابعاد مسئله سازگاری ممکن است در هر دوره از زمان و در هر مرحله از تحولات اجتماعی تغییر کند؛ اما جامعهای نیست که با مسئله ناسازگاری افراد خود مواجه نباشد. عوامل اجتماعی مهمی در بروز سازگاری نقش دارند که یکی از این عوامل، پاسخدهی والد به نیازهای فرزندان در دوران کودکی و نوجوانی است و به تشکیل سبکهای دلبستگی در فرزند منجر می شود (بالبی، ۱۹۸۰).
خانواده و سازگاری اجتماعیِ بنیاد یک خانواده با پدر و مادر ریخته می شود. پیش از این که خانواده گسترش یابد، این دو کوشش می کنند که هم خود را بهتر درک کنند و هم طرف مقابل را، هم چنین سعی میکنند تا حد ممکن بفهمند گره مشکلات در کجاست تا حلشان کنند. فرزندان به دعواهای پدر و مادر و خشونتهای لفظی، حتی به رنجشهای پنهان و گلههای ابراز نشده حساس هستند. بنابراین به خاطر فرزندان بایستی خانوادهها در جهت توافق و سازگاری بیشتر تلاش نمایند و اگر اختلافی هست باید در غیاب آنان مطرح و حل شود. مهم این است که مشکلات با راه حل های منطقی حل گردد و در این جا، کلید حل مسئله، فهمیدن یکدیگر می باشد که به کودکان بردباری و سازگاری می آموزد و ناهمواری ها، شخصیت آنها را برای سازگاری با اجتماع آماده می سازد. کودکانی که در خانواده، سازگاری با دیگران را می آموزند، بهتر میتوانند با محیط بیرون و شخصیت های گوناگون آن، خود را تطبیق دهند. این که فکر کنیم کودک در آینده می تواند اشخاص شبیه به خود را بیابد و با آن ها معاشرت کند، حرف بیهوده ای است چرا که همیشه این اتفاق نمیافتد. زیرا او مجبور است در نخستین تماس بیرون از خانه، با شخصیت های متفاوت با خویش تماس داشته باشد (گلشن مهر، ۱۳۹۱).
محیط رشد اجتماعی و روانی خانواده و نحوه عملکرد[۲۳] خانواده، نخستین نهاد زندگی اجتماعی به شمار میرود. در خانواده و با عملکرد خانواده است که فرزندان با شکل گیری شخصیت اش، شناختن دیگران را فرا میگیرد و سازگاری اجتماعی را پیشه می کند. اگر این الگو از نظر روانی، سالم نباشد یعنی به طور مثال سلطه جو و زور مدار یا بر عکس جبون و متملق یا بی صداقت و. . . باشد فرزندان همان را درست می پندارد و سرمشق قرار می دهد. تاثیر الگوهای رفتاری نامناسب، موجبات فراهم آمدن بیماری شخصیت و ناسازگاری اجتماعی در فرزندان خواهد شد که در آینده در مواجهه با جامعه نمایان خواهد شد و دامنه ی آن بستگی به میزان بیماری شخصیت فرد از ناسازگاری های معمول اجتماعی تا اقدام به کارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی گسترش دارد (گلشن مهر، ۱۳۹۱).
حال با توجه به این که عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی می توانند تأثیرات زیادی بر روی افراد و همچنین دانش آموزان بگذارند و از طرفی دیگر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه به دلیل رسیدن به سن بلوغ متأثر از عوامل زیادی می باشد، در این پژوهش قصد بر این است که به این سؤال پاسخ داده شود که آیا بین عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان رابطه وجود دارد؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به اینکه عملکرد خانواده مستقیما بر سبک های دلبستگی و در نهایت نحوه سازگاری فرزندان در اجتماع خواهد بود و سازگاری اجتماعی نیز یکی از اصلی ترین نشانه های سلامت روانی محسوب می گردد و اهمیت سازگاری در تمام جنبه های زندگی اعم از فردی، خانوادگی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی روشن است، انسان از طریق سازش یافتگی با شرایط جدید، اضطراب، تنیدگی و افسردگی را در خود کاهش داده سلامت روانی خود را حفظ می کند و زمینه را برای موفقیت خود فراهم می نماید.
در میان عوامل متعددی که در شکل دهی و تحول ویژگی های شخصیتی مؤثرند، نقش خانواده از دیرباز مورد توجه قرار گرفته است. تأثیر خانواده بر رشد و تحول ویژگی های شخصیتی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و صاحب نظران بر آن اتفاق نظر دارند (شریفی، عریضی و نامداری، ۱۳۸۴). خانواده در راستای شکل دهی شخصیت، هرگز اهمیت خود را از دست نمی دهد، زیرا تغییر و دگرگونی در خانواده، تغییر در فرایندهای درون روانی اعضای خود را به همراه خواهد داشت (مینوچین، ۱۳۷۵).
هرچند برای شناسایی عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی تلاش های نظری و تجربی زیادی صورت گرفته اما تلاش کمتری متوجه شناسایی نقش سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی و عملکرد خانواده با سازگاری اجتماعی بوده است و همچنین مطالعات انجام شده بیشتر درباره جمعیت عمومی و نه اقشاری خاص از جامعه به ویژه دانش آموزان بوده است. از آنجا که به نظر می رسد پژوهش هایی محدود در زمینه بررسی ارتباط میان عملکرد خانواده، سبک های دلبستگی و سازگاری اجتماعی انجام شده، انجام پژوهشی در این زمینه دارای اهمیتی بسزا است.
۱-۴- اهداف تحقیق
۱-۴-۱- اهداف کلی :
-
- بررسی رابطهی عملکرد خانواده و سبکهای دلبستگی با سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بندرعباس
۱-۴-۲- اهداف جزیی:
-
- بررسی رابطه بین بین مؤلفه های عملکرد خانواده با سازگاری دانش آموزان شهر بندرعباس.
-
- بررسی رابطه بین مؤلفه های عملکرد خانواده با سازگاری دانش آموزان شهر بندرعباس به تفکیک جنسیت
-
- بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان شهر بندرعباس
-
- بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان شهر بندرعباس به تفکیک جنسیت
-
- بررسی رابطه بین مؤلفه های عملکرد خانواده و سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان شهر بندرعباس.
-
- بررسی رابطه بین مؤلفه های عملکرد خانواده و سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان شهر بندرعباس به تفکیک جنسیت.
۱-۵- فرضیه های تحقیق
-
- بین مؤلفه های عملکرد خانواده با سازگاری دانش آموزان رابطه چندگانه معنیداری وجود دارد.
-
- بین مؤلفه های عملکرد خانواده با سازگاری دانش آموزان به تفکیک جنسیت رابطه چندگانه معنیداری وجود دارد.
-
- بین سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان رابطه چندگانه معنیداری وجود دارد.
-
- بین سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان به تفکیک جنسیت رابطه چندگانه معنیداری وجود دارد.
-
- بین مؤلفه های عملکرد خانواده و سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان رابطه چندگانه معنیداری وجود دارد.
-
- بین مؤلفه های عملکرد خانواده و سبکهای دلبستگی با سازگاری دانش آموزان به تفکیک جنسیت رابطه چندگانه معنیداری وجود دارد.
۱-۶- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق
سازگاری اجتماعی (متغیر ملاک):
تعریف مفهومی: برخی صاحب نظران سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی میدانند. اسلاموسکیودان (۱۹۹۶)، سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی میدانند که فرد را قادر میسازد تا رفتار دیگران را درک و پیشبینی کند، رفتار خود را کنترل کند و تعاملات اجتماعی خود را به نحو سازش یافتهای تنظیم کند. اسلبی و گورا (۱۹۸۸، نقل از عابدینی، ۱۳۸۱) سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی میدانند. از نظر آنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینهی خاص اجتماعی و به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشند (کرمی و همکاران، ۱۳۹۰).
تعریف عملیاتی: منظور از سازگاری اجتماعی در این پژوهش نمره ای است که از پرسشنامه سازگاری نوجوانان دبیرستانی به دست می آید.
دلبستگی و سبک های دلبستگی (متغیر پیش بین):
تعریف مفهومی: دلبستگی را می توان یک الگوی رفتاری خاص در نظر گرفت که در اکثر جوامع برای رشد سالم اهمیت حیاتی دارد و زمانی دلبستگی مطلوب بوجود می آید که در سال اول زندگی کیفیتی متقابل و خوشایند بین کودک و مادر یا ( نگهدارنده ) شکل گرفته و این رابطه گرم , صمیمانه و پایا بین کودک و مادر است که برای هر دو رضایت بخش و مایه خوشی است. دلبستگی دارای سه سبک ایمن، اجتنابی و مضطرب می باشد (بالبی، ۱۹۹۶).
▪ سبک ایمن: افراد دارای این سبک ارتباط با دیگران برایشان اسان است و از اینکه به دیگران تکیه کنند و نیز اجازه دهند که دیگران به آنها تکیه کنند احساس راحتی می کنند. این افراد از اینکه دیگران آنها را ترک کنند و یا خیلی به آنها تزدیک شوند احساس نگرانی نمی کنند (بالبی، ۱۹۹۶).