دیتزن[۲۰۲] و همکاران(۲۰۰۸) در بررسی نقش دلبستگی و حمایت اجتماعی در پاسخهای روانی به استرس های روانی اجتماعی در مردان به این نتایج دست یافتند که دلبستگی بالا همراه با حمایت اجتماعی با کاهش میزان اضطراب همراه است. گریلز[۲۰۳] و همکاران (۲۰۱۱) بر نقش پیش بینی کننده حمایت اجتماعی در کاهش اضطراب و بهبود کیفیت زندگی افرادی که ضربه شدیدی را در زندگی تجربه کرده اند، تأکید داشتند.ماجاکسیک و هالر [۲۰۴](۲۰۰۴) نیز در پژوهش خود به همبستگی مثبت بالا بین حمایت اجتماعی و سلامت در بیماران سالمند و رابطه منفی این دو مؤلفه با اضطراب پی بردند.
۲-۵-۳- تحقیقات انجام شده در زمینه اضطراب مرگ
هادیانفرد و هادیانفرد (۱۳۸۰ به نقل از حسنی،۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان رابطه بین اضطراب مرگ و قدرت نظام اعتقادی در گروهی از دانشجویان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شیراز انجام دادند. اضطراب مرگ در این پژوهش از طریق اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰) سنجیده شد و قدرت نظام اعتقادی توسط پرسشنامههایی که توسط مؤلف و همکاران در دانشگاه شیراز تهیه شده است و دارای اعتبار و پایایی قابل قبولی است، ارزیابی گردیده است. یافته ها نشان میدهد: همبستگی این دو سازه در کل و به تفکیک جنسیت معنادار نیست. همچنین تفاوت معناداری بین نظام اعتقادی دو جنس مشاهده نشد. ولی اضطراب مرگ به طور معناداری در زنها بیشتر از مردهاست.
بهرامیاحسان (۱۳۸۱) و بیرشک و همکاران(۱۳۸۰) (به نقل از حیدری، ۱۳۸۸) نشان دهنده رابطه معنادار منفی بین جهتگیری مذهبی و اضطراب مرگ میباشد. یعنی هرچه میزان درونی بودن مذهب بیشتر باشد، از مقدار اضطراب مرگ کاسته می شود. افراد دارای جهتگیری بیرونی اضطراب بیشتر و افراد دارای جهتگیری مذهبی درونی اضطراب کمتری دارند.
مسعودزاده و همکاران (۱۳۸۷) با بررسی میزان شیوع اضطراب مرگ در بین کارکنان بیمارستان پی بردند که درجه اضطراب مرگ با جنسیت ارتباط معناداری دارد.
در پژوهش حیدری و همکاران(۱۳۸۸)، که به بررسی رابطه جهتگیری مذهبی و هیجان خواهی و اضطراب مرگ در دانشجویان پرداختند به این نتایج دست یافتند که جهتگیری مذهبی درونی با اضطراب مرگ کمتر و گریز از بازداری کمتر هبسته است.
قربانعلی پور و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهش خود تحت عنوان تاثیر اضطراب مرگ و سن بر رفتارهای ارتقاء بخش سلامتی در جوانان و سالمندان به این نتیجه دست یافتند که اثر تعاملی بین مرگ و سن نیز معنیدار بود. نتایج حاکی از آن بود که جوانان دارای اضطراب مرگ بالا در مقایسه با سالخوردگان دارای اضطراب مرگ بالا رفتارهای ارتقاء بخش سلامتی بیشتری نشان می دهند. همچنین نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که اضطراب مرگ عاملی تعیینکننده در فراوانی رفتارهای ارتقاء بخش سلامتی در میان جوانان و سالخوردگان میباشد و افرادی که اضطراب مرگ بالایی داشتند در مقایسه با افرادی که فاقد اضطراب مرگ بودند، بیشتر درگیر رفتارهای ارتقاء بخش سلامتی میشوند.
بلسکی (۱۹۹۹) در پژوهش خود نشان داد در بیمارانی که دارای اعتقادات مذهبی بالایی بودند میزان اضطراب مرگ کمتری گزارش شده است.
در پژوهشی که توسط لستر (۲۰۰۷) انجام شد، بین زمان وقوع حادثه دردناک و شدت اضطراب مرگ رابطه معناداری یافت شد. به طوری که با طی شدن زمان بیشتری از وقوع حادثه میزان اضطراب مرگ افراد نیز کاهش پیدا کرد. موریس و دبش[۲۰۵] (۲۰۰۷) نشان دادند ارتقای سطح اعتقادات مذهبی افراد به شکل معناداری اضطراب مرگ آنان را کاهش میدهد. نتایج پژوهش ماکسفیلد[۲۰۶] و دیگران (۲۰۰۷ ) نشان دادند که علیرغم احتمال بالای مرگ در افراد سالخورده در مقایسه با جوانان، آن ها دفاعهای کمتری از خود در برابر مرگ نشان می دهند.
سهیل و اکرم[۲۰۷] (۲۰۰۲) در بررسی عوامل مرتبط با اضطراب مرگ در نمونه پاکستانی به این نتیجه دست یافتند که جنسیت، سن و باورهای مذهبی بر میزان اضطراب مرگ افراد مؤثر است. چنان که اضطراب مرگ در زنان، افراد مسنتر و کمتر مذهبی بالاتر گزارش شده است.
اوتوم[۲۰۸] و همکاران (۲۰۰۶) در پژوهش خود به بررسی اضطراب مرگ در بیماران صرع پرداختند. آنها دریافتند که دوره بیماری و سطحهای آموزشی پیش بینیکننده های قابلتوجهی از اضطراب مرگ است.اضطراب مرگ در بیماران زن، بیماران با صرع تعمیم یافته و کسانی که سطح پایین آموزشی پایینی داشتند بالاتر بود. استراتژی های درمانی پیشرفته، درمانهای مشاورهای و حمایت اجتماعی برای افراد مبتلا به صرع اضطراب مرگ را کاهش داده و منجر به بهبود کیفیت بیماران می شود. یافته های بسر و پرایل[۲۰۹] (۲۰۰۸) حاکی از آن است که حمایت اجتماعی نقش تعدیلکننده ای در افسردگی و اضطراب مرگ در سالمندان داشته است و افراد با حمایت بالاتر با مرگ و وقایع استرسزای زندگی انطباق و سازگاری بهتری نشان دادند.
فصل سوم
روش پژوهش
در این فصل ابتدا طرح پژوهش و سپس جامعه آماری و نمونه پژوهش معرفی میشود. پس از آن ابزار گردآوری داده ها و روشهای تعیین قابلیت اعتماد و اعتبار مقیاسها مطرح شده است. همچنین مراحل اجرای پژوهش و روشهای آماری مورد استفاده جهت تحلیل داده ها مورد بررسی قرار میگیرد.
۳-۱- روش و طرح پژوهش
روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون چندگانه است. زیرا در این پژوهش رابطه متغیرهای ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ مورد بحث قرار میگیرد.
۳-۲- جامعه آماری تحقیق، روش نمونه گیری و حجم نمونه
جامعه آماری پژوهشی شامل کلیه بیماران ام اسی است که در انجمن ام اس ایران عضو شدهاند که حدود ۱۰۰۰۰ نفر تخمین زده شدهاند. شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی ساده میباشد. شیوه انتخاب افراد نمونه بدین ترتیب بود که لیست تمامی اعضای انجمن به صورت کامپیوتری در اختیار محقق قرار گرفت و از بین تمامی اعضا ۲۵۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس در روزهای مراجعه به انجمن پرسشنامه ها در اختیار آنان قرار گرفت. از ۲۵۰ نفری که انتخاب شدند ۱۶۷ نفر (۱۰۳ زن، ۶۴ مرد) به پرسشنامه ها پاسخ دادند و بقیه از پژوهش حذف شدند.
۳-۳- موقعیت، شیوه اجرا و جمع آوری اطلاعات
از آنجا که نمونه مورد بررسی بیماران ام اس میباشد و با توجه به اینکه دسترسی به این افراد محدود به مراکز درمانی است، نمونه از بین بیمارانی که جهت درمان به انجمن مراجعه میکردند، انتخاب شدند. همچنین به منظور دستیابی به اطلاعات کامل، هدیهای برای همکاری بیماران با پژوهشگر در نظر گرفته شد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش در پیوست آمده است.
۳-۴- ابزار گردآوری داده ها
در پژوهش حاضر به منظور گردآوری داده ها، مجموعه مقیاسی بر اساس پرسشنامه های خودگزارشدهی مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چند بعدی زیمت و همکاران (۱۹۸۸) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (۱۹۹۲)، تنظیم گردید.
۳-۵- اعتبار مقیاسهای پژوهش بر اساس تحلیل عاملی تأییدی
از آنجایی که برای تعیین اعتبار سازه پرسشنامه از روش تحلیل عامل تأییدی استفاده شده است، قبل از بحث در مورد مقیاسها به طور اختصار به بحث در مورد تحلیل عامل تأییدی و مشخصه های برازندگی آن می پردازیم.
“