۵- تیله: هول دادن
۶- آخش: نفس راحتی کشیدن
۷- بِکنه: نیشش بزنه
۸- دول: مشک آب
۹- وَشِت: برای تو
۱۰- بِهش: به او
۱۱- قینوس مینوس: اصطلاحاً به حرف مفت می گویند.
۱۲- وِل: رها، آزاد
۱۳- وَرنخیزی: بلند نشوی
۱۴- هَمطو: همینطور
۱۵- دوشت :داشت
۱۶- کار بلده: مهارت داره
۱۷- دِم گوشش: اصطلاحاً در گوشی حرف زدن
۱۸- یهو: یک دفعه
۱۹- گریخت: فرار کرد
پسر وزیر و مرد دزد
روزی وزیری به پسرش می گه دیگه وقتش رسیده اَ شهر بری بیرون تا سرت ورسنگ بخوره و از مهارتا و تجربا زندگی یه چیزی بِلَد بشی. به خاطر همین کارا پسرِ جوون خودش رو می کنه و بهش یه اسب و صد درهم پول می ده و میگه اَزین شهر به مکان دیگه برو و برا خودت تجربه و کسب و کاری پیدا کن.
پسر جوون صد درهم پدر رو می گیره و سوار بر اسب اَشهر بیرون می ره. او ایقَد می ره و می ره تا به دروازه شهر بعدی می رسه. خیلی گُشنه و تُشنه بود، وقتی وارد شهر می شه چشمش وَر یه مشت آدم می اُفته که یه جا جمع شدن، نزدیکتر می ره تا ببینه چه خبره. چند تا اَ محافظا شاه رو می بینه و همطو یه جلاد رو که داره یه نفر رو که بر رو زمین اُفتاده می زنه، جلوتر که میره می بینه اونی که کتکم می خوره یه مِیتّه، خیلی غصه می خوره و می گه ایی مِیتو وَر چی میزنن. مردم که خیلی شلوق کِرده بودن می گن او بدهکار بوده و حالو هم جلادِ شهر داره اونو میزنه تا مردم دلشون بسوزه، پول بریزن وَر رو مرده تا پولا وَرو هم بیا و بدهی این میِت صاف بشه. پسر وزیر که خیلی ناراحت می شه می گه مگه بدهیش چقد میشه، مردم میگن صد درهم، پسر وزیر فوری صد درهم رو اَ کیسِش بیرون میاره و به محافظا شاه می ده و می گه ولش کُنَن. محافظا صد درهمو می گیرن و میرن. مردم هم پَخش پِلا می شن، مُرده هم آزاد.
پسر وزیر که خیلی گرسنه بود با اسبش اَ اوجا دور میشه به بیابونی می رسه، شکاری می کنه و پناهگاهی وَر خودش درست می کنه تا اینکه پَسین می شه و هوا گرگ و میش پسر جوون آتشی درست میکنه و گوشت شکار رو به چوب می زنه تا بپزه. هوا نِم نِمو دوشت تاریک می شد که یه دفه صدا بلندی به گوشش می رسه: تو ایی پناهگاه هشکی هس. پسر وزیر ترس وِرش می داره و میگه: بنده حقیری هستم بفرما. یهو مردی میاد تو. پسر وزیر میگه: کی هستی؟ اون مردم میگه مَ دزدم، ببینم چی داری. پسر وزیر می گه اَمال دنیا همی اسبو که لَرد دیدی دارم و دیگه هِچی ندارم، اما بیا از این گوشت شکار با هم بخوریم. بالاخره دوتایی نونشون رو خوردن و گرفتن خفتیدَن. صبح زود کله سحر دزده اَخواب وَرخِستاد و پسر وزیر رو بیدار کرد و گفت: باید با هم بریم دزدی، پسر وزیر خیلی جا می خوره و می گه مَ اصلاً ایی کاره نیستم و اگه همرات بیام بیشتر تو رو لو می دم تور خدا دَس اَسرم وربدار. دزده سرش جیغ می کشه و میگه تو باید همپا من بیایی، و به زور یقه جوون رو میگیره و میگه اگه نیایی تو رو اَوسط دو شقه می کنم. پسر وزیر اَترس وَ رو اسب می شینه و هر دوتاشون با هم حرکت می کنن. به جایی می رسن و میبینن که یه مشتی آدم ور دور بِر هم جِمَن. یهو دزده با صدا بلند به اونا می گه شماها کی ین؟ اونا میگن ما چِل تا دزدیم، مرد دزد می گه پس با ما دو تا می شِن چِل دوتا دزد، حالا نقشه تون چیه؟ می گن: ما می خواهیم بریم خزونه شاه رو بزنیم. پسر وزیر جا می خوره و می گه شماها که نمی تونن ایی کارو بِکُنن. اول از اون، اونجا چقَد نگهبان و سربازه دوم از اون، وَر بغلِ خزونه چقدر شیر زندگی میکنه، ایی کار نشدنیه، مَکنین ایی کارو، وِلش کنن. دزدا می گن چی می گی تو، ما خودمون را می بریم چه کار کنیم، پیش به سوی قصر شاه تا موقعی که هوا تاریک بشه بعد نقشمون رو می کشیم.
دزدا وَر را افتادن تا به قصر شاه رسیدن، هوا هم تاریک شده بود. وقتی نزدیک قله شدن گفتن حالا نقشه مون چیه، یهو مردِ دزد گفت: مَ اول می رم اونور دیوار قله تا ببینم خط خبری نیس اگه خبری نبود یه علامتی می دَم تا شماها یکی یکی بیاین ایی وَر. بعد مثل فرفِرو اَ قلعه بالا رفت و پرید اون وَر. یه خو که گذشت علامتی داد، دزدا هم فهمیدن که خبری نیس، پس یکی یکی اَ قله بالا رفتن تا نوبت پسر وزیر شد. وقتی پسر وزیر رفت بالا قله یه دفه دید هر چل تا دزد سرشون بریده شده و شیرا هم افتاده به جونشون. خیلی ترس ورش دوشت تا چشمش به مرد دزد افتاد جیغ کشید گفت چِتو شده ایجو چه خبره. چرا هَمچی شده. مرد دزد بِهش می گه: تو کارت به ایی کارا نباشه اَ حالو هر چی مَ گفتم تو باید حرف به گوش کنی و بگی چشم. پسر وزیر هم اَ ترسِ اینکه نمیره میگه چشم.
دوتاشون اَ قله میان بیرون و اَ شهر خارج می شن و شب رو تو همون بیابون می خوابن. دِما صبی دزده پسر وزیر رو اَ خواب بیدار می کنه و میگه: اَ حالو هر چی مَ میگم تو باید انجام بدی. بعد می گیره یه دس لباس خوشگل و قشنگ وَر تن پسر وزیر می کنه و می گه: اَ حالو شما ارباب و مَ نوکر شما می شم، هر کی اَزِت سوال کرد یه نگایی وَر مَ بکن بقیّش مَ خودم را می برم چه کار کنم از این پس هم هر چی گیرمون اومد نصف تا نصف.
پسر وزیر هم اَ ترسش قبول میکنه و هر کاری که او می گفت می کنه و با مرد دزد به طرف شهر حرکت می کنن وقتی می رسن می بینن یه هَم همه ای وَر تو مَردمه و مَردم دارن با خودشون حرف می زنن وقتی خوب دقیق می شن می بینن درباره دیشبه و میگن: ها چلتو دزد شب پیش وارد شهر شدن و می خواستن قصر و خزونه شاه رو غارت کنن. معلومم نیس کی اونا رو کُشته و پیش شیرا اِنداخته حالو هم پادشاه در به در وَر دنبال اونا می گرده. یه دفه سربازا که ایی دو مردِ غریبه رو می بینن به اونا شک می کنن اَشون می پرسن شماها کی هستِن ایجو چکار می کُنن. پسر وزیر به عقب سرش اشاره می کنه و مردِ دزد هم جواب می ده که: بله ایی پسر دلیر و شجاع دیشب چل دزد رو کشته و اونا رو انداخته جلو شیرا.
همه مات و حیرون شدن تا ایکه خبر به گوش شاه می رسه، شاه هم می گه اونا رو بیارن وَر پیش مَ، وقتی اونا میاین پیش شاه قصه دزدا رو بودش وَر پادشاه تعریف می کنن مرد دزد هم از دلیری و شجاعت پسر وزیر خیلی تعریف می کنه. بالاخره بعد از چَن روز پذیرایی و جشن و پای کوبی، پادشاه از پسر جوون خوشش میاد و بهش پیشنهاد ازدواج با دخترش رو می ده. بعد از مراسم عقد و عروسی پادشاه طبق طبق جواهر و طلا همراه دخترش می کنه و چند تا سوار و سرباز رو همراشون می فرسته تا دِم دروازه شهر بدرقه شون کنن و پسر جون با زنش راهیِ شهر و دیارش بشه. وقتی به دروازه شهر رسیدن سوارکاران و سربازا می گن دیگه از ایجو به بعد خودتون برید و بعدش هم خداحافظی می کنن.
ایی سه نفر هم تنایی به راه خودشون ادامه می دَن کمی که اَ راه رو رفته بودن می رسن به بیابونی که یهو دزده می گه: اَل وعده وفا. باید تموم چیزایی که گیرمون اومده نصف کنی الان هم موقع خوبیه. پس هر چی بود اَ طلا و جواهر گرفته تا شتر و اسب همه رو نصف کردن موند به دختر شاه. دختر شاه هم که فهمیده بود چه کلاهی سِرش رفته اَترس می لرزید. دزده گفت: دختره رو هم باید نصف کنیم. پسر وزیر گفت: نه ای کارو نکن، جواهرات و شتر و اسبا همه شون مالِ تو ایی دختر مال مَ. مرد دزد گفت: نه حرف مرد یکیه باید دختره رو به درخت ببندیم و اونو اَ وسط دو شق کنیم پسر وزیر گفت: اصلاً دختر پادشاه و تمام اموال مالِ تو، مَ می رَم. دزده گفت نه حرف مرد یکیه. بعد اول پسر وزیر بست وَر درخت و بعدش هم دختر پادشاه لنگ وَر هوا وَر درخت بست و شمشیرش رو اَغلاف در اُورد و بُردش وَر بالا. تا گفت یک ، دو ، سه، دختر شاه جیغ بلندی کشید که یه دفه یه مار گُنده اَتو دهن دختره بیرون اومد و زودی گریخت و رفت. بعد مرد دزد فوری دختر پادشاه و پسر جوون و آزاد کرد و گفت: پسر جوون ایی دختر و ایی جواهرات همه مال تو، تو برو مَنم هیچی نمی خوام فقط می خواستم زبونِ ایی دختره رو وَر سرت کوتاه کنم وگرنه مَ احتیاجی به ایی مال و ایی دختر ندارم. پسر وزیر مات می مونه و میگه تو کی هستی؟ مرد دزد می گه من همو مرده ای هستم که تو منو آزاد کردی. اینو می گه و یهو غیبش می زنه. پسر وزیر هم که خیلی جا خورده بود همه ماجرا رو وَر زنش تعریف می کنه و بعدش هم راهی دیارش میشه.
۱- بِلَد شی: یاد بگیری
۲- گشنه و تشنه: گرسنه و تشنه
۳- هَمطو: همینطور
۴- شلوق: هیاهو، پرازدحام
۵- پخش پلا: پراکنده
۶- پَسین: عصر
۷- نِم نمو: کم کم
۸- دوشت: داشت
۹- هِشکی: کسی
۱۰- لَرد: بیرون
۱۱- خفتیدن: خوابیدن
۱۲- کله سحر: صبح خیلی زود
۱۳- وَرخِستاد: بلند شد
۱۴- دوشق: نصف
۱۵- وَربغل: کنار
۱۶- فِرفرو: با عجله
۱۷- یه خو: کمی
۱۸- هَمچی شده: اینطور شده
۱۹- دِماصُبی: نزدیک صبح، صبح خیلی زود
۲۰- ایجو: اینجا
۲۱- بودِش: تمامش، همه آن
۲۲- گریخت: فرار کرد
بخش سوم: زبان و گویش
نکاتی که لازم است در مورد زبان، لهجه و گویش بدانیم این است که هر زبانی لهجه های مختلفی دارد. زبان ها در نقاط مختلف توسط افراد طبقات اجتماعی به شکل های متفاوت تلفظ می شود. لهجه، اغلب با گویش اشتباه می شود گروهی از مردم که به زبان مشترک سخن میگویند جملگی در یک یا چند منطقه جغرافیایی زندگی می کنند، جامعه زبانی را شکل فارسی می دهند. بنابراین زبانی که در یک منطقه محدود جغرافیایی رایج است یعنی به وسیله یک جامعه زبانی به کار برده می شود گویش می گویند. بنابراین گویش را به زبان محلی می توان مترادف دانست.
فرق آن با زبان در این است که گویش نسبت به زبان از سخنگویان کمتری برخوردار است و در منطقه ای محدود به کار می ورد. شاید صورت خطی و مکتوب نداشته باشد.
پیتر روچ در تعریف گویش می نویسد: گویش در مورد گونه و شکلی از زبان به کار می رود که علاوه بر تلفظ از نظر انتخاب واژگان، کلمات، قواعد و دستور زبان اصلی متفاوت است، لهجه به شکلی از زبان گفته می شود که فقط در نحوه تلفظ با هم فرق دارند.
ناکامی اطلاعاتی و مبالغه اطلاعاتی برای مقاصد سیاسی در سرآغاز جنگ عراق و … برای قدرت نرم امریکا مخرب بوده است.
۲-۱۸- مقایسه تطبیقی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و امریکا در غرب آسیا
لازم به ذکر نیست که در یکی دو دهه اخیر قدرت نرم امریکا در منطقه به دلیل اعمال آشکار برخی سیاستهای خشن و توجیهناپذیر همچون حمایت صریح و قاطع از رژیم صهیونیستی، یکجانبهگرایی، توسعهطلبی، اشغال عراق و افغانستان، مخالفت با سوریه و لبنان، و … اعتبار و وجاهت آن افول یافته و قدرت نرم آن به میزان چشمگیری تحلیل رفته است. این معادله بهاحتمال در خصوص ایران سیری معکوس طی کرده است( هاینین، ۲۰۰۸، ص۶۹). بنابراین با از دست دادن مشروعیت امریکا در منطقه که از دکترین بوش ناشی میشد امریکا خسارات زیادی متحمل شد. جنگ در عراق و افغانستان و رسوایی در گوانتانامو، ابوغریب و نقض حقوق بشر از طرف دولت رژیم صهیونیستی و حمایت از دولتهای استبدادی در جهان عرب، قدرت نرم امریکا را تضعیف کرده است(بهرامی، ۱۳۹۱).
۲-۱۸-۱- تأثیرگذاری انقلابهای منطقه
قدرت نرمی که از طریق رسانه ها و دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی مبادله ایجاد شد نقشی مهم در بهوجود آوردن مطالبات مردم که خواهان دمکراسی، حقوق بشر و عدالت اقتصادی و اجتماعی هستند، داشته است. از این نکته نیز نباید غافل شد که با شکل گیری بیداری اسلامی و خیزشهای مردمی در جهان اسلام و عرب قدرت سخت امریکا به چالش کشیده شده است. اکنون مردم خواهان سرنگونی حکومتهای استبدادی منطقه هستند که به عنوان همپیمان امریکا نقشی مهم در سیاستهای نظامی آن کشور ایفا کردهاند. “زینالعابدین بن علی” در تونس و “حسنی مبارک” در مصر به عنوان متحدین اصلی امریکا در اجرای سیاستهای این کشور نقش مهمی داشته اند و با سرنگونی آنها این نگرانی در امریکا در مورد آینده سیاسی این کشورها و مواضع سیاسی آنها نسبت به موضوعاتی مانند تعارض رژیم صهیونیستی- فلسطین و موضوعات متعدد دیگر بهوجود آمده است. در مقایسه، چنین روندی در مورد ایران منجر به افزایش قدرت نرم آن شده است.
۲-۱۸-۲- تأثیر تحولات جدید سیاسی- امنیتی در منطقه
تحولات جدید سیاسی- امنیتی و ژئوپلیتیک، ساخت قدرت و سیاست در غرب آسیا را به نفع ایران تغییر داده و همین امر، آثار و عواقب منفی بر منافع راهبردی امریکا در منطقه، متحدان منطقهای آن در جهان عرب و موقعیت رژیم صهیونیستی داشته است. افزایش نقش و اهمیت تأثیرگذاری ایران در غرب آسیا پس از حوادث یازده سپتامبر و بحران عراق، در درجه اول به افزایش روزافزون اهمیت مسائل غرب آسیا در نظام امنیت بینالملل بازمیگردد. از سوی دیگر، ایران به دلیل برخورداری از یک رشته ویژگیهای طبیعی ژئوپلیتیک، همچنین ساخت فرهنگی، مذهبی و تاریخی قدرت و سیاست، به عنوان مهمترین کشور تأثیرگذار بر مسائل غرب آسیا حائز اهمیت است(برزگر، ۱۳۸۷، ص۶۵۵). اندکی تأمل و بررسی، گویای این واقعیت است که نفوذ معنوی و جایگاه جدید منطقهای ایران به نحوی است که امریکا مجبور به پذیرش آن است. به عبارت دیگر، مقامات و مؤسسات امریکایی به این دیدگاه واحد رسیده اند که قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران باید از طریق قدرت و تهدیدات نرم امریکا کنترل و مدیریت شود. تلاشهای اوباما پس از حضور در کاخ سفید بر مبنای همین راهبرد، تدوین و در حال اجراست(هرسیج و تویسرکانی، ۱۳۸۸، ص۱۸۱).
۲-۱۸-۳-راهبرد متفاوت قدرت نرم دو کشور در منطقه
در بعد منطقهای، راهبرد قدرت نرم ایران در قبال کشورهای همسایه تاکنون به طور عمده مبتنی بر بهره گیری و تأکید بر اشتراکات مذهبی، تاریخی و فرهنگی بوده است. به همین سبب، همگراییِ اسلامی و شیعیِ کشورهای منطقه با جمهوری اسلامی ایران، به مثابه عوامل طبیعی افزایش قدرت ایران، بیشترین نقش را در منطقه ایفا می کند. در حالی که امریکا برنامههای بلندمدتی را برای تغییر سیاستهای فکری و فرهنگیِ منطقه غرب آسیا تدوین کرده، به کار بسته است. همچنین باید به این نکته توجه داشت که حادثه ۱۱ سپتامبر جایگاهی نوین به بحث قدرت نرم سیاستهای امریکا در غرب آسیا بخشید. بر اساس آن، مهندسی ساختاریِ جوامع غرب آسیا در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی- اقتصادی در دستور کار راهبردپردازان امریکایی قرار گرفت، اما با توجه به گذشته این کشور و نیز ویژگیهای منطقهای که حاکی از روند تغییر سیاستهای غربگرایانه رهبران منطقهای است پیشبینی میشود که سیاست امریکا در غرب آسیا همچنان از تجلی راهبردی و سختافزاری برخوردار ماند(هرسیج و تویسرکانی، ۱۳۸۸، ص۱۹۶).
۲-۱۸-۴-تفاوت در ظرفیتهای بالقوه دو کشور
اگر بپذیریم که ظرفیتهای بالقوه هر کشوری در راستای دستیابی به قدت نرم ناشی از عناصری خاص است، آن گاه درمییابیم که جمهوری اسلامی دارای ظرفیتهای بالقوهای است که طی چند سال اخیر به ویژه طی دو سال گذشته بخشی از آن به طور بالفعل نمایان شده و نتیجه آن چیزی جز افزایش نفوذ منطقهای ایران و کاهش نفوذ و همراهی جهانی با اهداف امریکا نبوده است. در هر حال، هر چند پاسخ قطعی به مقایسه قدرت نرم ایران و امریکا در چارچوب برآورد موقعیت این دو کشور از حیث برخورداری از قدرت نرم و سخت و جایگاه راهبردی آنها در منطقه بسیار دشوار است و نیاز به بررسی و کاوش افکار عمومی مردم و نخبگان منطقه دارد، اما شواهد عینی چنین نشان میدهد که موقعیت معنوی و فرهنگی و به اصطلاح قدرت نرم این کشور بهتدریج رو به فزونی نهاده، در حال تبدیل شدن به یک قطب فرهنگی مؤثر در منطقه و جهان است.
مولف در ادامه سعی دارد با بهره گرفتن از نظریه نوواقعگرایی کنت والتز و با تاکید بر توازنطلبی نرم، به بررسی رقابت شکلگرفته میان بازیگران فراملی در بحران افغانستان بپردازد. از این منظر، باتوجه به اینکه در شرایط کنونی و به دنبال تهدید نظامی آمریکا، هنوز اجماعی میان جامعه بینالمللی برای تشکیل موازنه سخت در مقابل ایالات متحده از طریق ایجاد یک اتحاد نظامی به چشم نمیخورد اما میتوان گفت شواهد غیرقابل انکاری از نقش ژئوپلیتیکی ایران در منطقه و همچنین اتخاذ رویکردهای موازنه نرم در برابر یکجانبهگرایی آمریکا وجود دارد که تحقیق حاضر در راستای اهداف و فرضیات تدوین شده در پی دستیابی به آن می باشد.
فصل سوم : مواد و روش ها
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱-روش های تحقیق
روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از منابع موجود و مطالعات اسنادی جمع آوری
شده است.
۳-۱-۱- روش گردآوری اطلاعات
روشهای اسنادی یکی از مهمترین ابزارهای تحقیق، به ویژه تحقیق موردی محسوب میشوند. روشهای اسنادی در زمره روشها یا سنجههای غیرمزاحم و غیر واکنشی به شمار میآید زیرا با مشکل جمع آوری اطلاعات مواجه نیستیم و اطلاعات از قبل موجود است زمانی مورد کابرد است که یا تحقیقی تاریخی در دست انجام باشد، یا آنکه تحقیق با پدیدههای موجود بوده و محقق در صدد شناسایی تحقیقات قبلی در مورد آن موضوع بر آمده باشد یا آنکه پژوهش نیاز به استفاده از اسناد و مدارک را ایجاب نماید.
از آنجا که روش اسنادی معمولا از وضوح و روشنی والایی برخوردار است و محقق می تواند با دیدی فراگیر و جامع کل واقعه و عوامل موثر در آن را مورد بررسی قرار دهد، با توجه به موضوع پژوهش حاضر از روش اسنادی استفاده شده است. (سارو خانی، باقر، ۱۳۷۸)
پژوهش اسنادی، پژوهش مبتنی بر شواهد بر گرفته از مطالعه اسناد مانند آرشیوها یا آمار رسمی است در این روش منابع اصلی مورد استفاده کتب و مدارک منشور و منظومی است که از دوره های گذشته به جای مانده و جدیدا ًاز اسلاید فیلم و سایر تکنولوژی های ضبط وقایع تاریخی نیز در پژوهش اسنادی استفاده می شود.
اسنادی که در پژوهش اسنادی مورد استفاده قرار می گیرند عمداً شامل اطلاعات و نتایجی است که توسط نویسندگان و پژوهشگران قبلی در حوزه مورد بحث فراهم گردیده اند.
در روش اسنادی باید توجه داشت که اصالت یک تحقیق اسنادی به منابع حائز اهمیتی است که از آن استفاده کرده است که ما در این تحقیق از منابع فراوان و بسیاری شامل کتابها و سایت ها و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود بهره بردیم.
بطور کلی مأخذ موجود در تحقیق اسنادی را می توان به سه گروه تقسیم کرد:
۱- کتب ۲- مجله ها و نشریات ۳- سایر.
به این معنی که برای کسب اطلاعات درباره جوامع واجتماعات میتوان علاوه برمنابع فوق از اعلامیه ها، روزنامه ها و مجلات، پوسترها، فرمانها، رسانه های گروهی مراسم و مجالس، نقشه های مختلف، نتایج سرشماری مدارک مربوطه به فرهنگ فولکلور، ترانه های محلی وغیره می توان استفاده کرد.
در پژوهش حاضر جهت گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و بررسی اسنادی استفاده می شود. اطلاعات مورد نیاز با مطالعه متون، مقالات، کتب، نقشه و پایگاه های اینترنتی و با بهره گرفتن از روش فیش برداری حول محور موضوع مورد بحث جمع آوری می گردد. (طالب، مهدی، ۱۳۸۰).
۳-۱-۲- ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار گردآوری اطلاعات در روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری، جدول و بانکهای اطلاعاتی می باشد. همچنین جهت تهیه آمارهای لازم به سازمانهای متولی و همچنین سایتهای اینترنتی مختلف مراجعه می شود.
۳-۱-۳- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پس از جمع آوری اطلاعات ازطریق ابزارهای گردآوری، داده های خام مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
۳-۲- محدوده جغرافیای کشور افغانستان
۳-۲-۱- موقعیت جغرافیایی
افغانستان با بیش از ۶۵۰ هزار کیلومتر وسعت (محصور در خشکی) در جنوب آسیا قرار دارد و جز کشورهای خاورمیانه بزرگ محسوب می گردد.
۳-۲-۲- کشورهای هم مرز با افغانستان
پاکستان (۲۴۳۰ کیلومتر) تاجیکستان (۱۲۰۶کیلومتر) ایران (۹۴۵کیلومتر) ترکمنستان (۷۴۴کیلومتر) ازبکستان (۱۳۷کیلومتر) چین (۷۶کیلومتر)
۳-۲-۳- جغرافیای طبیعی
افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط بر خشکی است، و به جز «اردن هاشمی» تنها کشور خاورمیانه بزرگ محسوب می شود که به «دریا» راه ندارد. این سرزمین در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی و در محدوده آسیای میانه واقع است. مساحت آن را در منابع مختلف بین ۶۲۰ تا ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع ذکر کرده اند، اما مطابق آمار های رسمی ۲۲۵، ۶۵۲ کیلومتر مربع مساحت داشته و چهلمین کشور جهان به شمار می آید.
طول مرزهای افغانستان حدود ۵۸۰۰ کیلومتر می باشد که شامل ۲۳۸۴ کیلومتر در شمال با جمهوری های تاجیکستان،ازبکستان و ترکمنستان، ۲۲۴۰ کیلومتر از مشرق و جنوب با جمهوری اسلامی پاکستان،۷۳ تا ۹۳ کیلومتر مربع از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با ایالت مسلمان نشین سین کیانگ (ترکمنستان) جمهوری خلق چین و ۸۵۵ تا ۹۳۰ کیلومتر در مغرب با جمهوری اسلامی ایران (که ۶۱۹ کیلومتر آن با استان خراسان می باشد) بیشترین فاصله شرق تا غرب افغانستان ۱۲۴۰ کیلومتر، و شمال تا جنوب آن ۸۵۵ کیلومتر است و حداقل فاصله آن با آبهای آزاد جهان ۵۰۰ کیلومتر است.
)http://www.iran-afghanistan.com/news/?p=30)
قسمت های وسیعی از خاک افغانستان را عمدتا در شمال و شرق کشور، کوهها و سنگلاخ ها پوشانده است کوههای هندوکش به طول ۶۰۰ و عرض ۱۰۰ کیلومتر از سمت شمال شرقی به طرف غرب و جنوب غربی کشیده شده و تقریبا از میانه کشور می گذرد. این کوهها بیش از نیمی از سرزمین افغانستان را فرا گرفته، و برای شهرهای «کابل»، «قندهار» و «هرات» ارزش استراتژیکی مهمی ایجاد کرده است. کوههای قدر به طرف مغرب امتداد می یابند، از ارتفاع آن کاسته می شود و در نزدیکی مرزهای ایران تبدیل به کوهها و تپه های کم ارتفاع می گردند. در ارتفاعات هندوکش همواره برف وجود دارد. حتی در تابستان ها نیز قله ها و یخچال ها پر برف است در میان ارتفاعات هندوکش دره های عمیق و خوش و آب و هوا و حاصلخیزی وجود دارد که محیط مساعدی برای پرورش دام و تولید میوه است. افغانستان سرزمین افراط و تفریط است کوهها سر به فلک کشیده و دره ها عمیق باران های بهاری و تابستان های خشک،زمستان های بسیار سرد و تابستان های گرم، ارتفاعات پوشیده از برف در طول سال و سرزمین های پست و خشک و سوزان. این افراط و تفریط در زندگی اجتماعی نیز وجود دارد. سرزمین افغانستان در طول تاریخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است؛ جنگجویان بسیاری چون «اسکندر مقدونی»، «محمود غزنوی» ، «تیمور گورکانی»، «نادر شاه افشار»، از پیچ و خم کوهها و دره های این کشور خود را به هندوستان رسانده اند. علاوه بر این تا قبل از کشف راه های آبی در قرون جدید و سپس توسعه راه های هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق و غرب،از دشت شمالی آن عبور می کرد. محل عبور کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموما ازطریق قندهار به هند و از طریق بلخ به چین می رفت پس از کشف راه های آبی و سپس توسعه راه های هوایی، افغانستان مانند سایر سرزمین های آسیای مرکزی، تبدیل به منطقه ای بن بست شد و گذر هیچ بیگانه ای به آنجا نیفتاد. همچنین ارتفاعات افغانستان سپر استراتژیکی مستحکمی بین آسیای شمالی و آسیای جنوبی است. (همان منبع)
۳-۲-۴- مهمترین عوارض طبیعی افغانستان
مهم ترین ارتفاعات کشور از این قرار است :
۱- هندوکش (۶۲۹۸ متر) ۲- پامیر کوچک ، (۶۲۸۱ متر دروخان) ۳- بدخشان (۵۳۵۵ متر) ۴- بابا (۵۴۱۳ متر، بامیان) ۵۰ سفید خراس ۶- ترغان (۳۹۸۲ متر) ۷- سفید کوه ( ۴۷۵۵ متر، سکرم) ۸- نورستان ۹- شاه مقصود (۲۷۷۳ متر) ۱۰- مزار (۳۷۸۷ متر) ۱۱- هزار جات (۴۱۰۱ متر) ۱۲- بندبیان ۱۳- چلبدالان ۱۴- سیاه کوه ۱۵- بالا کوه (۳۸۷۲ متر) ۱۹- دو شاخ (۲۱۱۰ متر) ۲۰ یاه بند (۲۵۶۰ متر) ۲۱- چاغی
- عبدالله شمس، آیین دادرسی مدنی، چاپ چهارم،تهران، انتشارمیزان، پاییز ۱۳۸۲،جلد دوم، ش۴۴۴٫ ↑
- «با توجه به ماده ۳قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی، آیا منظور از ثبوت اعسار، ثبوت آن در مرحله بدوی است، یا تجدید نظر ومعسربعد از حکم بدوی باید آزاد شود یا پس از قطعیت آن در دادگاه تجدید نظر؟
نظر اکثریت:
با توجه به اصل تفسیر قوانین به نفع متهم، چنانچه دادگاه بدوی اعسار محکوم علیه را احراز نماید باید بلافاصله محکوم علیه آزاد شود..
نظر اقلیت:
با توجه به اینکه اجرای هرحکمی پس از قطعیت آن ممکن است باید بعداز قطعیت حکم، محکوم علیه آزاد شود وآزادی محکوم علیه در مرحله بدوی وجاهت قانونی است.
نظر کمیسیون:
نشست قضائی (۴): نظر به اینکه اصل در حبس نگهداشتن محکوم علیه مالی، ممتنع (لی لواجد) است مگر آنکه اعسار اوثابت شود ونظر به اینکه اعسار وی به خلاف اصل ذکر شده محتاج به اثبات قطعی است. بنابراین به صرف صدور حکم (غیر قطعی) نمی توان محکوم علیه مزبور را از حبس رهانمود». (معاونت آموزش قوه قضائیه، منبع پیشین، ص۸۵۲). ↑
- ماده۹شیوه نامه اجراییمطالبه مهریه و اعسار:«بلافاصله پس از صدور احکام اعسار و تقسیط، اقدامات اجرایی لازم آغاز میگردد.اعتبار قانونی این حکم تا زمانی است که در مرحله اعتراض و تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی نقض نشده باشد». ↑
- حسن، عمید، ص۱۱۳۸٫ ↑
- محمدجعفر جعفری لنگرودی، منبع پیشین ، ش۵۶۴۹و۵۶۵۲٫ ↑
- ماده ۲۷۷ق.م «متعهد نمی تواند متعهد را مجبور به قبول قسمتی از موضوع تعهد نماید ولی حاکم میتواند نظر به وضعیت مدیون مهلت عادله یا قراراقساط بدهد».
ماده ۶۵۲ق.م «در موقع مطالبه حاکم مطابق اوضاع واحوال برای مقترض مهلت یا اقساطی قرارمی دهد».
ماده ۲۶۹ ق.ت. «محاکم نمی توانند بدون رضایت صاحب برات برای تادیه وجه برات مهلتی بدهند». ↑
- علیرضا عابدی سرآسیا، پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان: بررسی دلیل اولویت وفحوی الخطاب، دانشگاه قم، سال ۱۳۸۳، ص۶۰٫ ↑
- آیت اله خوئی، دراسات فی علم الاصول، ج۲، ص۲۹۴٫ ↑
- علیرضا عابدی سرآسیا، ص۶۱٫ ↑
- آیت اله خوئی، همان،ص۲۹۴٫ ↑
- آیت اله خوئی، اجودالتقریرات (تقریرات درس آیت اله نائینیی)، ج ۱،ص۴۹۸٫ ↑
- علیرضا عابدی سرآسیا، ص۶۱٫ ↑
-محمد رضا مظفر، اصول مظفر، نشر دانش اسلامی، ۱۴۰۵ هجری قمری، ص۲۰۲٫ ↑
- زین الدین بن علی، تمهیدالقواعد، نسخه خطی در یک مجلد، ص۱۰۸٫ ↑
- ابوالحسن محمدی، مبانی استنباط حقوق اسلامی)اصول فقه(، چاپ سیزدهم، انتشارات دانشگاه تهران، سال۰۱۳۸ ، ص۱۱۴٫ ↑
هزینه های ساختمانی شامل : هزینه احداث فنداسیونها که معمولا از نوع بتنی هستند ، هزینه احداث جاده های دسترسی به سایت ( در صورت نبود جاده دسترسی ) جهت انتقال توربین و پایه مربوط به محل سایت.
هزینه تبدیل شامل تهیه یک واحد ترانسفورماتوری جهت تبدیل جریان ولتاژ پایین ( معمولا ۶۹۰ ولت ) تولیدی توربین بادی به جریان ولتاژ بالا ( معمولا ۱۰ الی ۳۰ کیلو ولت ) به منظور اتصال به شبکه محلی.
هزینه احداث تجهیزات مخابراتی ( تلفن ): چنانچه کنترل و نظارت از راه دور و راه اندازی مدنظر باشد و نهایتاً هزینه کابل کشی از محل توربین به خط انتقال انرژی محلی ( معمولا KV30ـ۱۰ ) جهت انتقال قدرت.
هزینه خرید و یا اجاره زمین
ذکر این نکته بجاست که هر یک از هزینه های مذکور بسته به شرایط و عوامل موجود می تواند متغیر باشد. هزینه احداث جاده و فندانسیون ها به شرایط خاک محل احداث و توپوگرافی منطقه بستگی دارد، ساخت جاده ای که بتواند تحمل عبور یک محموله ۳۰ تنی را داشته و در ضمن اقتصادی نیز باشد نیاز به تحقیق و بررسی های بیشتری دارد. از دیگر عوامل تاثیرگذار در هزینه، میزان دسترسی به نزدیکترین جاده ، هزینه کرایه جرثقیل و مسافت موجود بین نزدیکترین شبکه انتقال قدرت تا محل استقرار توربین ها است. این شبکه باید توانایی انتقال ماکزیمم توان تولیدی توربین ها را داشته باشد، در غیر این صورت باید با صرف هزینه های اضافی تقویت شود. هزینه تامین تسهیلات مخابراتی در قیاس با سایر هزینه ها چشم گیر نیست، اما چون یک امکان انتخابی محسوب می شود، می تواند در کاهش هزینه موثر باشد. هزینه ترابری نیز در صورت دور بودن سایت می تواند در محاسبات اقتصادی لحاظ شود.
هزینه بهره برداری و نگهداری توربین های بادی
توربین های پیشرفته امروزی به گونه ای طراحی می شوند که در طول ۲۰ سال عمر کاری مطلوبشان به مدت ۱۲۰۰۰۰ ساعت کار کنند. تجربه نشان داده که یک توربین تا زمانی که نو محسوب شود خرج نگهداری بسیار کمی خواهد داشت و این میزان به فراخور کهنه شدن دستگاه افزایش می یابد.مطالعات انجام شده بر روی ۵ هزار توربین بادی دانمارکی نصب شده در این کشور از سال ۱۹۷۵ ، نشان می دهد که نسل جدید توربین ها به نسبت نسل های قبلی ، هزینه تعمیر و نگهداری کمتری دارند.توربین های مورد مقایسه در این بررسی همه به یک نسبت کار کرده ، تنها تفاوتشان در سال ساخت آنها بوده است. هزینه نگهداری توربین های نسل قدیم ( معمولا ۲۵_۲۵۰KW) در سال ، به طور میانگین چیزی حدود ۳ درصد سرمایه گذاری اولیه توربین است.در حالی که این رقم برای توربین های نسل جدید، که هم بزرگتر هستند و هم نسبت به انواع کوچکتر نیازی به سرویس پیوسته ندارند، چیزی حدود ۵/۱ الی ۲ درصد است. هزینه سرویسهای سالانه متداول یک توربین رقم ثابتی است، اما از آنجا که میزان استهلاک آن با افزایش تولید توان فزونی می یابد، عده ای ترجیح می دهند این رقم را بر حسب کیلو وات ساعت خروجی در محاسباتشان وارد کنند که در این صورت به طور معمول ، رقمی حدود ۰.۰۱USD/kwh در نظر گرفته می شود.
علاوه بر ابعاد توربین که در تعیین مقیاس نقش مهمی را ایفا می کند، ملاحظات دیگری نیز ( از نظر اقتصادی ) در حالتی که از یک مزرعه بادی بهره برداری می کنیم ( نسبت به زمانی که تنها یک توربین مورد استفاده قرار می گیرد) می تواند در تعیین مقیاس مد نظر قرار گیرد. این ملاحظات در ارتباط با مسائلی چون بازرسی و سرکشی های بین سال ، پایش و هزینه های مربوط به راهبری سیستم است. بعضی از قطعات به کار رفته در ساختمان توربین، نسبت به سایرین ، بیشتر در معرض استهلاک قرار دارند. این عارضه به طور اخص برای مجموعه گیربکس و پره ها صدق می کند. جهت افزایش عمر کاری یک توربین بادی ، بهره بردار باید در زمانی که توربین به پایان عمر کاری خود نزدیک می شود، با انجام معاینات فنی اساسی (major overhaul ) ، در صورت نیاز به تعویض پره ها اقدام کند. هزینه یک مجموعه نوساز شامل پره ، گیربکس یا ژنراتور ، معمولا رقم بزرگی حدود ۱۵ الی ۲۰ درصد قیمت توربین خواهد بود.
عمر کاری ۲۰ سال معیار مناسبی برای سازندگان قطعات توربین است و باید کیفیت تولیدشان به گونه ای باشد که احتمال خرابی آن ها تا ۲۰ سال بسیار کم باشد. علاوه بر مرغوبیت مواد به کار رفته که موجب طول عمر توربین می شود، شرایط محیطی سایت نیز تاثیر به سزایی دارد. اثر اغتشاشات بادی سایت ۱ بر خستگی و فرسودگی پره ها قابل ذکر است، به همین دلیل توربین هایی که در مجاورت دریا نصب شده اند ، به علت اغتشاش باد کمتر ، طول عمر بهتری دارند. [ ۱۹]
راندمان توربین های بادی نسبت به سرعت باد
برای مثال برای سرعت باد ۷۵/۶ متر بر ثانیه در ارتفاع نصب هاب ۲ توربین ، رقمی حدود ۵/۱ میلیون کیلو وات ساعت انرژی در سال ـ به شرط بادخیزی سایت ـ حاصل می شود. انرژی خروجی سالانه بر حسب مکعب سرعت باد به شدت متغیر است.
ضریب دسترسی ۳ :
معمولا فرض بر آن است که یک توربین بادی در هر لحظه در دسترس و قابل بهره برداری است . اما در عمل توربین های بادی برای این که عملکردشان مطمئن باقی بماند ، هر ۶ ماه به یک سرویس و معاینه فنی نیاز دارند. عوامل غیر مترقبه ای چون صاعقه می تواند موجب از کارافتادن یک توربین شود . آمارهای جامع نشان می دهد که بهترین سازندگان توربین متفقاً به فاکتور دسترسی بیش از ۹۸% دست می یابند، به این معنا که دستگاه در ۹۸ درصد زمان ها قابل بهره برداری است و تا زمانی که توربین در حین وزش بادهای شدید بازدید فنی نشده است ، تاثیر منفی بر کل قدرت خروجی کمتر از ۲ درصد است. چنین درصد اطمینان بالایی در قیاس با سایر روش های تولید الکتریسیته ، بسیار ممتاز است. لذا در محاسبات اقتصادی ضریب دسترسی ملحوظ نمی شود چرا که تاثیر سایر عوامل ( مثلا تغییرات انرژی باد ) در تخمین هزینه بیشتر است. با این حال در حین خرید یک توربین بادی ، بهتر است سوابق کاری و قابلیت سرویس دهی سازنده مورد مطالعه دقیق قرار گیرد.
اقتصاد انرژی باد
همان طور که در صفحات قبل بحث شد ، میزان الکتریسیته سالانه تولیدی ، به طور مشخص بستگی به میزان محتوای باد موجود در سایت دارد. بنابراین برای انرژی باد قیمت واحدی وجود ندارد، اما یک طیف از کمیت ها به سرعت باد بستگی دارد.
قیمت برق با نیزان تولید سالانه تغییر می کند، در نتیجه اگر تولید انرژی سالانه را دوبرابر بالا ببریم، نصف قیمت هر کیلووات ساعت را خواهیم پرداخت. پس اگر برای مثال نرخ واقعی بهره سالانه ۶ درصد باشد، قیمت ها بطور متوسط ۵/۷ درصد بیشتر از آنچه در نمودار نشان داده شده ، خواهد بود.
۱.turbulence 2.hub 3. The availability factor
تحلیل اقتصادی انرژی تولیدی یک توربین
مجدداً همان توربین ۶۰۰kw را در نظر می گیریم و فرض می کنیم استفاده ۲۰ ساله از آن مدنظر باشد :
ـ میزان سرمایه گذاری ( شامل هزینه نصب ) : ۵۸۵۰۰۰USD
ـ هزینه راه اندازی و نگهداری : ۶۷۵۰ USD/Year
ـ نرخ بهره واقعی : ۵%
انرژی سالانه خروجی توربین با بهره گرفتن از توزیع رایلی ۱ ( ضریب شکل برابر ۲ ) و از طریق برنامه محاسب چگالی قدرت بدست می آید.
ملاحظه می شود چنانچه کلاس زبری ۲ بین ۱ الی ۲ فرض شود ، سرعت باد در ارتقاع هاب ۵۰ متر تا حدود ۲۸ الی ۳۵ درصد بالاتر از ارتفاع هاب ده متر ( ارتفاع معمول جهت انجام مطالعات هواشناسی ) خواهد بود. موارد کلیدی در تحلیل هزینه انرژی باد :
از آنجا که بررسی کلیه موارد موثر در تحلیل هزینه انرژی باد از حوصله این بحث خارج است، تنها موارد کلیدی خلاصه وار اشاره می شود :
الف- هزینه های تولید انرژی از باد شامل موارد زیر است :
۱) استهلاک اقتصادی سرمایه گذاری
۲) بهره سرمایه به کار گرفته شده
۳) هزینه بهره برداری و نگهداری
ب- قیمت و هزینه دو مقوله کاملا متفاوت هستند که نباید یکسان انگاشته شوند.
ج- قیمت توربین از تقسیم عایدی فعالیت ۳ سازنده توربین بر حجم تولید ، بدست نمی آید.
د- تولید و هزینه با قیمت بستگی مستقیم دارند ولی رابطه معکوس برقرار نمی کنند.
ه- طیف تغییرات هزینه های نصب :
هزینه تولید انرژی ، به این دلیل که هزینه نصب بالاست ، لزوماً بالا نخواهد بود.عکس قضیه به این ترتیب تعریف می شود که ما زمانی مایل هستیم هزینه بالای نصب را متحمل شویم ، که منابع باد خوبی ( و در نتیجه قیمت تولید پایینی ) در یک منطقه دور افتاده در دسترس داشته باشیم.
Rayleigh
Roughnes Class
Turn over
در نتیجه
استفاده از میانگین هزینه های نصب ، تا زمانی که مناطقی با زبری ، شرایط باد و قیمت برق تحویلی یکسان به شبکه ( بر حسب واحد کیلو وات ساعت ) و یا مسافت یکسان تا شبکه مدنظر نباشد ، بیهوده است.
اطلاعات آماری یک منطقه نمی تواند مبنای محاسبات هزینه برای منطقه دیگر باشد.
قیمت استفاده از انرژی باد در آلمان بالا است. در صورتی که در انگلستان به دلیل هزینه پایین برق ، قیمت انرژی باد نیز کم است، البته در این کشور توربین های بادی نصب شده بسیار کمی را خواهیم دید ، چرا که سایت های با محتوای باد زیاد نادر هستند و ما قادر نخواهیم بود سایتی را که مقرون به صرفه باشد پیدا کنیم.
قیمت به ازای واحد قدرت نامی بر حسب KW ، مشخصه نامناسبی برای سرمایه گذاری روی انرژی باد است، قیمت به ازای واحد متر مربع منطقه تحت پوشش روتور ، مشخصه مناسب تری را به دست می دهد :
از آنجا که این مورد مهمترین عامل درتحلیل هزینه انرژی باد است ، برای درک بهتر موضوع مثال زیر را ارائه می دهیم :
انرژی تولیدی سالانه دو توربین . که هر دو متعلق به یک سازنده هستند را مورد مقایسه قرار می دهیم :
محاسبات نشان می دهد که تولید انرژی سالانه توربین دوم دقیقا ۲/۴۵% بزرگتر از اولی است. حال اگر فرض کنیم قیمت توربین دوم ۳۳% بالاتر از اولی باشد، به نتایج متفاوت تری خواهیم رسید :
۱) قیمت به ازای یک کیلو وات قدرت نامی ۲۱% افزایش می یابد.
۲) قیمت به ازای یک متر مربع از منطقه تحت پوشش روتور ۴/۸ % کاهش می یابد .
مولانا ضمن ستایش و پرستش و تحسین پروردگار به شمردن صفات بیمنتهای او میپردازد و عطار نیز اینگونه به نیایش و ستایش رب خود میپردازد:
تــعالی الله یــکی بــیمثل و مــــانـــنـد | کـه خــــوانندت خـــــــداوندان خـداوند | |
تــــویی اولـــی تـــــویی آخر تــــعالی | تـــویی بـــاطن تـــــویی ظــاهر تـــعالی[۲۲] |
انسان در حالت نیایش چنان مجذوب پروردگارش میشود که تمام حواس و احساساتش متوجه باریتعالی است و خود را مانند قطرهای در دریای عظمت خداوند میبیند و با زبان الکنش به ستایش مشغول میشود. «الکسیس کارل» میگوید: «نیایش واقعی حالتی عرفانی است که در آن وجود آدمی مجذوب خداوند میشود. نیایش در والاترین شکل خود همچون جهشی از شور و عشق در وادی شب تیره عقلانی است.»[۲۳] با این حالت عرفانی میتوان به تقرب خداوند رسید و به دریای عظمت او پیوست و در نگاه بسیاری از بزرگان نیایش تنها به زبان نیست، بلکه اعمال و رفتار ما نیز گاهی جلوه نیایش مییابد. به گفته «سن لویی دوگونزاک»: «انجام وظیفه همپایه نیایش است، بدون شک بهترین راه وصول به حق تمکین کامل از خواسته اوست.»[۲۴]
با تأمل در این تعاریف درمییابیم: نیایش حالتی است که انسان خود را در برابر معبود خویش میبیند و با تمام وجودش او را احساس میکند و به مدح و ستایش او زبان میگشاید و به وسیله نیایش، خود را از تنهایی و دورافتادگی نجات میدهد.
ادعیه شیعه نیز اغلب با مدح و ستایش پروردگار شروع میشود؛ برای مثال دعای کمیل ابتدا با ستایش باریتعالی آغاز میشود و حضرت امیر پس از مدح رحمت و قدرت حق از او خواستههایش را میخواهد: «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شئ و بقوتک التی قهرت بها کل شئ و خضع لها کل شئ و ذل لها کل شئ: خدایا من از تو میخواهم به حق آن رحمتت که همه چیز را فرا گرفته و به آن نیرویت که همه چیز را به وسیله آن مقهور خویش کردی و همه چیز در برابر آن خاضع و همه در پیش آن خوار است.»[۲۵]
دعای عرفه نیز با ستایش خداوند شروع میشود: «الحمدالله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا کصنعه صنع صانع و هو الجواد الواسع فطر اجناس البدایع و اتقن بحکمته الصنایع لا تخفی علیه: سپاس خدایی را که سزاست که برای قضایش جلوگیری نباشد و از عطایش مانعی. و چون صنع او صنع صانعی و او جواد و واسع است و اجناس را پدید کرده و پدید شدهها را استوار کرده و به حکمتش، مصنوعات بر او را نهان نیست.» [۲۶]
با توجه به تعریف نیایش از دیدگاههای مختلف و نمونههایی که بیان کردیم، روشن شد نیایش بیشتر جنبه پرستش و ستایش و اظهار بندگی از ادعیه را در بر میگیرد و در آن درخواست و طلبی یافت نمیشود، پس فرد در نیایش به توصیف خالق خویش میپردازد.
۱-۵٫ تعریف مناجات
مناجات: راز گفتن با کسی، راز و نیاز، نجوی کردن.[۲۷]
گـــــــهی بــا مـــــی گــسارم انده خویش | گـــــهی بـــا جـــام بــــاشم در مـناجـات[۲۸] | |
یکــــــبار منــــاجـــات تو در وصل شنیدم | بــــــار دگــر امـــید منـــاجات تـــو دارم[۲۹] |
مناجات یعنی رازگویی با خالق و تا انسان با خالق خویش پیوندی صمیمانه برقرار نکند، نمیتواند با او به راز و نیاز و مناجات بپردازد و این احساس قرابت و نزدیکی است که انسان را بهسمت نجوا و درد دل با یار میکشاند. اما دکتر مهدی ملک ثابت تعریفی دیگری از مناجات میآورد: «مناجات مصدر عربی از باب مفاعله و ریشه آن کلمه (نجو- نجا) است و میگویند نجا فلاناً نجواً و نجوا: ساره یعنی رازی را با او در میان گذاشت.»[۳۰]
همچنین ایشان از زبان ابوهلال عسگری مناجات را اینگونه معنا میکند: «نجوا سخن پنهانی است که با دوستت در میان میگذاری و گویی آن سخن را چنان بالا میبری که غیر از او کسی بر آن دسترسی نیست و این بدان دلیل است که معنای اصلی کلمه، رفعت و بلندی است و از همین ریشه است نجوه به معنای سرزمین بلند.»[۳۱] میتوان گفت مناجاتکردن با کسی همان راز گفتن و خصوصی صحبت کردن است. عطار در مصیبتنامه از زبان دیوانهای که در حالت اضطرار بود، اینگونه با خدا مناجات میکند:
بـــــود دیـــــــوانـــــهای در اضـــــطـــــرار | در منـــــاجـــاتی شبـــی مــیگــ ـفت زار | |
که ای خـــــدا از تـــــو نــــخواهـم هیچ من |