* بازخورد و یادگیری: در حالی که سه مرحله بیان شده برای اجرای موفق استراتژی سازمان بسیار حیاتی است ؛ ولی باید توجه داشت که بدون ساز و کار بازخورد و پیگیری ، نتیجه مطلوب بدست نمی آید . کارت ارزیابی ، سه عنصری را که در یادگیری استراتژیک مهم است ، تأمین می کند.
در واقع، کارت امتیازی متوازن یک معیار سنجش مدیریتی و یک سیستم مدیریت استراتژیک است که جانشین شاخص های ارزیابی مالی نگردیده است، بلکه درجهت تکمیل آن مطرح شده است. این روش، کاستی های سیستم های مدیریت سنتی نظیر عدم توانایی درمرتبط ساختن استراتژی های بلندمدت سازمان بااقدامات کوتاه مدت را آشکار می سازد؛ زیرا سیستم های عملیات و مدیریت بسیاری از شرکتها حول محور شاخص ها و اهداف مالی بنا شده است که ارتباط کمی با پیشرفت شرکتها درجهت نیل به اهداف بلندمدت و راهبردی آنها دارد. بنابراین، تأکید اغلب شرکت ها بر شاخص های کوتاه مدت مالی، بین تدوین و اجرای استراتژی فاصله ایجاد می کند این درحالی است که رقابت جهانی امروز نیازمند آن است که اندازههای غیرمالی، از جمله کیفیت، بهره وری و انعطاف پذیری هم مدنظر قرار گیرند. رویکرد ارزیابی متوازن در ارزیابی عملکرد سازمانها از طریق تفسیر و تبدیل استراتژی ها به اهداف و معیارهای عملکرد به عملیاتی شدن استراتژی ها می انجامد، در سازمان یکپارچگی ایجاد کرده و به عنوان عاملی برای حمایت از پیاده سازی همزمان برنامههایی چون بهبود کیفیت، مهندسی مجدد،طراحی فرایند و ارائه خدمات بهتر به مشتریان عمل میکند و نوع، نحوه و میزان فعالیت های افراد درراستای دستیابی سازمان به اهداف تصریح شده دراستراتژی ها و ماموریت های آن را مشخص می کند دلیل انتخاب نام روش ارزیابی متوازن آن است که این روش شامل مجموعههایی از مقیاس ها است و یک تعادل و توازن میان اهداف بلندمدت و کوتاه مدت، میان مقیاس های مالی و غیرمالی، میان شاخص های رهبر و پیرو و میان چشم اندازهای عملکرد داخلی و خارجی برقرار میکند و بر حفظ روابط علت و معلولی میان آن ها تأکید میکند (دانشفرد و همکاران ، ۱۳۸۹،ص۵۷)
۲-۱-۷-۳ تحلیل پوششی داده ها (DEA)
تحلیل پوششی داده ها در حقیقت یک روش برنامه ریزی ریاضی برای اندازه گیری واحد های تصمیم گیـرنده بر اساس مجمــوعه ای از مشــاهدات است که بدین وسیله اقدام به تخمین تجربه مرز کارآیی[۵۱] می کند. این روش ، یک تـابع مـرزی را به دست مـی دهـد که در آن ، تمام داده ها تحت پـوشش قرار می گیرند و به همین دلیل آن را تحلیل پوششی یا تحلیل فراگیر می نامند . این روش به دلیل اینکه در آن هیچ پارامتری وجود ندارد یک روش غیر پارامتریک [۵۲]محسوب می شود. تحلیل پوششی داده ها با بهره گرفتن از اطلاعات ساز مان ها اقدام به ساخت کارایی می کند . مرز فوق بر اساس اطلاعات در قالب نهاده ها و ستانده ها و بر اساس نتایج برنامه ریزی خطی متوالی ساخته می شود و در واقع درجه عدم کارایی هر واحد تصمیم گیرنده به میزان فاصله واحد مزبور تا کارایی است.اندازه گیری بهره وری را می توان قالب کارایی تکنیکی و اثربخشی تعریف کرد. منظور از کارایی تکنیکی ، سیر عملیات اجرایی سازمان در تبدیل نهاده ها به ستانده ها است و اثربخشی[۵۳] در واقع حوزه راهبردی نشان دهنده درجه تحقق اهداف سازمان بر مبنای ستانده ها است.در تحلیل پوششی داده ها اندازه گیری بهره وری بیش تر متوجه جنبه کارایی تکنیکی است کارایی به صورت حاصل تقسیم ترکیب وزنی ستانده ها به ترکیب وزنی نهاده ها تعریف می شود. وزن ها در ترکیب فوق در واقع همان ارزش تولید شده یا هزینه مصرف شده اند. در عمل تعیین وزن ها به منظور محاسبه ارزش قابل قبول ، پیچیده و گاه غیر ممکن است. بر همین اساس ، تحلیل پوششی داده ها در قالب مفهوم کارایی تکنیکی می تواند برای تعیین کارایی ، مشکل تعیین وزن ها را برطرف سازد. تحلیل پوششی داده ها دارای قابلیتها و کاربردهای فراوانی است از جمله :
ارزیابی توأم مجموعه عوامل
ارزیابی واقع بینانه
خاصیت جبرانی بودن
عدم نیاز به اوزان از قبل تعیین شده
رتبه بندی واحد های تصمیم گیرنده
در سطح کلان این مدل ها قادر به اندازه گیری رشد اقتصادی کشورها نیز هستند.( آذر و مؤتمنی ،۱۳۸۳،ص۴۴)
شکل۲-۲ نهاده ها و ستانده های محسوس (آذر و مؤتمنی ،۱۳۸۳،ص۴۴)
۲-۱-۷-۴ فرایند الگو برداری ( Benchmarking)
الگوبرداری ، فرایند شناسایی، درک و تطبیق فرآیندها و عملکردهای سازمان با هدف کمک به بهبود بازدهی یا عملکرد سازمانی میباشد. با توجه به تحولات روز افزون دنیای امروزی و محیط پررقابت سازمانهای تولیدی، صنعتی و خدماتی، نیاز به تغییرات اساسی در فرآیندها و رویدادها امری ضروری می باشد. الگوبرداری ابزار و تکنیک مدیریتی میباشد که با ایجاد تغییرات سرو کار دارد. در حقیقت بکارگیری تکنیک الگوبرداری در پیادهسازی و اجرای مهندسی مجدد فرآیندها، ایجاد تغییر به شکل نهادینه و معقولانه میباشد که به کاهش زمان فرایند، کاهش هزینه و افزایش بهره وری کمک میکند. در محیط پررقابت امروز اگر سازمانی از تکنیک الگوبرداری استفاده نکند قطعاً به اهداف راهبردی نخواهد رسید (اخوان ،۱۳۸۳،ص۳۳).
جدول۲-۱ مقایسه استراتژیهایی که با و بدون استفاده از الگوبرداری
با الگوبرداری | بدون الگوبرداری | نتیجه |
قابل قبول و تمرکز بر روی نیازهای مشترک اقدام بر مبنای ارزیابی موضوعات و اهداف |
بر مبنای تاریخی اقدام بر اساس درک و احساس بر حسب شانس و حادثه |
شناسایی نیازهای مشتری |
توجه به منابع خارجی رهبری صنعت |
فقدان تمرکز خارجی ( برروی منابع خارجی ) صنعت تکراری و کسل کننده |
ایجاد اهداف اثر بخش |
حل مسائل واقعی شناسایی عملکرد خروجی ها بر مبنای بهترین ها در طبقه (موضوع مورد نظر ) |
بدون قدرت درک و آگهی | توسعه درست و واقعی اندازهگیری بهره وری |
درک نمودن وضعیت رقابت | تغییر تدریجی ارتباط پایین |
درخور رقابتی شدن |