نام آوران دانش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود منابع پایان نامه در رابطه با انتخاب-تجهیزات-جهت-اجرای-CM-با-استفاده-از-تکنیک‌ها‌ی-ANP-وTOPSIS-فازی- فایل ۲۳۲
ارسال شده در 17 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

    1. Wang, Modelling condition monitoring intervals: A hybrid of simulation and analytical approaches, Journal of the Operational Research Society 54 (2003) 273–۲۸۲٫

 

    1. Kumar, U. Westberg, Maintenance scheduling under age replacement policy using proportional hazards model and TTTplotting, European Journal of Operational Research 99 (1997) 507–۵۱۵٫

 

W.B. Wang, A stochastic control model for on line condition based maintenance decision support, in: Sixth
World Multiconference on Systematics, Cybernetics and Informatics, vol. VI, Proceedings—Industrial Systems and Engineering I, Orlando, 2002, pp. 370–۳۷۴٫

 

    1. Shahanaghi, H. Babaei, A.Bakhsha, Nasser S. Fard, A new condition based maintenance model with random improvements on the system after maintenance actions: Optimizing by Monte Carlo Simulation. World Journal of Modeling and Simulation, Vol 4 Num 3 (2008): Article in press

 

Wenbin Wang “A two-stage prognosis model in condition based maintenance” EJOR 182 (2007) 1177-1187.

 

    1. Kothamasu, S.H. Huang, Adaptive Mamdani fuzzy model for condition-based maintenance Fuzzy Sets and Systems 158 (2007) 2715– ۲۷۳۳

 

Pham , H., Wang, H. (1996). Imperfect maintenance, European Journal of Operational Research, 94, 425-438
Bevilacqua, M., Braglia, M. (2000). The analytic hierarchy process applied to maintenance strategy selection. [2] Reliability Engineering and System Safety, 70, 71–۸۳٫
Wang, L., Chu, J., & Wu, J. (2007). Selection of optimum maintenance strategies based on a fuzzy analytic hierarchy process, Production Economics, 107, 151–۱۶۳
Al-Najjar, B. (1999). Economic criteria to select a cost-effective maintenance policy, Journal of Quality in [18] Maintenance Engineering, 5 (3), 236-247
Smith, D.J., Reliability, Maintainability and Risk, Sixth Edition, Butterworth-Heinemann, 2001.
Bevilacqua, M., Braglia, M. (2000). The analytic hierarchy process applied to maintenance strategy selection. [2] Reliability Engineering and System Safety, 70, 71–۸۳٫
Smith, D.J., Reliability, Maintainability and Risk, Sixth Edition, Butterworth-Heinemann, 2001.
Dwight R.A., “Performance indices: do they help with decision-making?'’, Proceedings of ICOMS-94, Sydney, Paper 12, 1994, pp. 1-9(
Westerchamp T.A., “Maintenance Manager’s Standard Manual", Prentice-Hall, Englewood Cliff, NJ, 1993, pp. 765-84.
Wireman T., “World Class Maintenance Management", Industrial Press, New York, NY., 1990.
Taylor J.C. and Felten D.F., “Performance By Design: Sociotechnical Systems in North America", Prentice Hall, Englewood Cliffs, NJ., 1993.
Rensen E.J.K., “Maintenance audits, a conceptual framework", in Martin, H.H. (Ed.), New Developments in Maintenance, Moret Ernst & Young Management Consultants, Netherlands, 1995, pp. 83-94
Dixon J.R., Nanni A.J. Jr and Vollmann T.E., “The New Performance Challenge: Measuring Operations for World-Class Competition", Business One Irwin, Homewood, IL., 1990.
Groote, P.D. (1995), “maintenance performance analysis: a practical approach". Journal of Quality in Maintenance Engineering, Vol. 1 No. 2, pp. 4-24.
Acombined goal programming—AHP approach to maintenance selection problem)Massimo Bertolini a,*, Maurizio Bevilacqua(2006(
ضمائم
پرسشنامه شماره ۱
نام و نام خانوادگی: پست سازمانی : سابقه کار:
دوره‌ها‌ی آموزشی گذرانده:
میزان آشنایی با مباحث نگهداری و تعمیرات :
بسیار زیاد زیاد متوسط کم بسیار کم
میزان اشنایی با مباحث مربو ط به CM
بسیار زیاد زیاد متوسط کم بسیار کم
معیارهایی که می‌توان برای انتخاب تجهیزاتی که باید تحت CM قرار گیرند از آنها استفاده نمود .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱)
۲)
۳)
۴)
۵)
۶)
۷)
۸)
پرشنامه شماره ۲
نام و نام خانوادگی: پست سازمانی : سابقه کار:

نظر دهید »
دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بررسی-اثربخشی-روان-درمانی-پویشی-کوتاه-مدت-گروهی-بر-کاهش-علائم-بحران-هویت-میانسالی-و-افزایش-رضایت-از-زندگی-میانسالان
ارسال شده در 17 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

آسیب‌شناسی روانی این افراد، بر اساس مضامین اصلی تعارض‌های درونی و تغییر آن‌ها است. وقتی تعارض‌های اصلی، شناسایی، تفسیر و حل و فصل می‌گردد، بیمار ظرفیت شناسایی، پیش‌بینی، تغییر یا کنترل احساسات و رفتارهای خود را به دست آورده و بنابراین روش‌های حل و فصل تعارضات درونی بهبود می‌یابد و علائم و نشانه‌های آسیب‌شناسی روانی که بازتابی از این تعارض‌ها هستند، بهبود می‌یابند. علاوه بر این بینش‌هایی که در روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت به بیماران داده می‌شود به آن‌ها کمک می‌کند تا با سردرگمی‌های حاصل از بحران هویت میانسالی، مقابله کنند. در مجموع روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت موفق، به کاهش نشانه‌های بحران هویت میانسالی، تغیییرات در الگوها و روابط بین فردی و تغییرات درون روانی می‌ انجامد (لیشنرینگ، رابونگ و لیبینگ[۱۳]، ۲۰۰۴).
دانلود پایان نامه
از نکاتی که در روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت مورد توجه قرار می‌گیرد، بهبود روابط عاطفی افراد با دیگران مهم زندگی‌شان می‌باشد. روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت اهمیت زیادی به روابط عاطفی افراد و سبک دلبستگی آن‌ها، چه در گذشته و چه در زمان حال می‌دهد. ساختارهای روابط عاطفی، که در روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت به عنوان روابط موضوعی درونی شناخته می‌شود، اساساً از طریق بازنمایی خود در تعامل با بازنمایی دیگریِ مهم در شرایط اوج حالت عاطفی شکل می‌گیرند. اهمیت این ساختارهای عاطفی حافظه، به لحاظ سهم آنها در اساس و پایه سیستم انگیزشی ابتدایی روانشناختی است، که هدایتگر تلاش‌هایی در جهت نزدیک شدن، حفظ کردن، یا افزایش فرصت‌هایی برای ایجاد حالات عاطفی مثبت و کاهش، اجتناب یا فرار از حالات عاطفی منفی است (کرنبرگ، ۲۰۰۴). بنابراین قابل پیش‌بینی است که روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت در بهبود روابط بین فردی و متعاقبا بحران هویت میانسالی افراد موثر باشد.
همچنین در روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت، نحوه برخورد افراد با فشارهای روانی مورد توجه قرار می‌گیرد. طبق نظریه روان تحلیل‌گری پویشی هر نوعی از آسیب شناسی روانی که بحران میانسالی هم می‌تواند جزئی از آن باشد به وسیله استفاده از مکانیسم‌های دفاعی ناسازگارانه خاصی مشخص می‌شود. در فرایند روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت سعی بر این است که بیمار به سمتی سوق داده شود که از مکانیسم‌های دفاعی سازگارانه‌تر استفاده کند (هربرت، مک‌کرماک و کالاهان[۱۴]، ۲۰۱۰).
با در نظر گرفتن مطالب فوق به نظر می‌رسد که روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی بر کاهش علائم بحران هویت میانسالی و افزایش رضایت از زندگی میانسالان موثر است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر‌بخشی روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی بر کاهش علائم بحران هویت میانسالی و افزایش رضایت از زندگی میانسالان است.
فرضیه‌های تحقیق
روان درمانی پویشی کوتاه مدت گروهی به طور معناداری باعث کاهش نشانه‌های بحران هویت میانسالی در گروه ازمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.
روان درمانی پویشی کوتاه مدت گروهی به طور معناداری باعث افزایش رضایت از زندگی میانسالی در گروه ازمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.
تعاریف عملیاتی
بحران هویت میان‌سالی: در تحقیق حاضر منظور از بحران هویت میانسالی نمره‌ای است که آزمودنی در پرسشنامه بحران هویت میانسالی (ICQ) بدست می‌آوردکه در پیوست میباشد.
رضایت از زندگی: در تحقیق حاضر منظور از رضایت از زندگی نمره‌ای است که آزمودنی در مقیاس رضایت از زندگی دینر[۱۵] و همکاران (۱۹۸۵) کسب می‌کند که در پیوست میباشد.
روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت به شیوه گروهی: در تحقیق حاضر منظور از روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت به شیوه گروهی عبارت است از دوره‌ای دوازده جلسه‌ای که شامل این مراحل میباشد: برقراری اتحاد درمانی، تنظیم فرمول‌بندی روانی، تعیین اهداف و تمرکز درمان، تحکیم و تثبیت دستاوردها، که مراحل کامل ان در پیوست میباشد.
فصل دوم:گستره نظری و پیشینه پژوهش
موضع‌گیری نظری درخصوص هویت
تاریخچه هویت
مقوله‌ای به نام هویت شاید سابقه‌ای به بلندای تاریخ بشریت دارد، یعنی از زمانی‌که انسان احساس کرد باید به کیستی و چیستی خود و این سؤال که من که و چه هستم در برابر حیوانات و طبیعت پاسخ گوید مقوله هویت شکل گرفت. از ابتدای شکل‌گیری دانش انسان شناسی به طور عام و روانشناسی به صور خاص، نگاه اندیشمندان از زوایای مختلف به این پدیده موجب تنوع و گوناگونی نظریات مربوط به هویت شده است. بیشتر این نظریه‌پردازان به مفهوم هویت و شکل‌گیری آن در دوره نوجوانی پرداخته‌اند و دیدگاه‌های کمتری پیرامون هویت بزرگسالان و میان‌سالان شکل گرفته‌ است.
اریکسون به عنوان مهمترین روانشناس نظریه‌پرداز در این حوزه ابتدا اصطلاح (هویت من) را برای توصیف مسائل روانی بعضی از نظامیان بازگشته از جنگ جهانی دوم به کار برد. او مشاهده کرد که بعضی از این سربازان نمی‌توانند از عهده‌ی تغییر نقش خود از سرباز به شهروند برآیند و از انطباق با مسؤولیت‌های جدید ناتوانند. تجربه‌ی آن‌ها فقدان یکسان بودن خود بود. به بیان او: «آنچه توجه را بیشتر جلب کرد، فقدان مفهومی از هویت در این مردان بود، آنها می‌دانستند که چه کسی هستند و یک مفهوم هویت شخصی داشتند، اما این هویت از نظر ذهنی بود و زندگی آنان دیگر پیوستگی گذشته را نداشت. یک آشفتگی در آن چیزی وجود داشت که بعدها آن را «هویت من» نامیدم (اریکسون، ۱۹۶۳). چنین است که هویت به آسانی به واسطه‌ی فقدان یا از دست دادنش قابل تشخیص می‌شود. طبق دیدگاه اولیه اریکسون، فقط هنگامی مسائل اساسی هویت میانسالان در معرض دید قرار می‌گیرد که فرد دیگر نمی‌تواند یکپارچگی را در ترکیب وجود خویش احساس کند (رابینز و ترازسنیوسکی[۱۶]، ۲۰۰۵).
در اواسط ده‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تحقیقات وسیع و گسترده ای در مورد هویت انجام گرفت. اندیشمندانی مانند یونگ، مفاهیمی را مطرح کردند که در آن به تحولات هویت در دوره میانسالی تاکید زیادی شده بود. همچنین نظریه‌پردازانی مانند لوینسون و ویت بورن نظریات جدیدی را ارائه دادند که به صورت خاص به هویت میانسالان می‌پرداخت.
در بین مطالعات بسیاری که در مورد مفاهیم مطرح شده توسط اریکسون انجام گرفت، مطالعات مارسیا نفوذ بسیار زیادی بر تحقیقات به جای گذاشته است (مارسیا[۱۷]، ۱۹۹۶، ۱۹۷۶، ۱۹۸۹؛ به نقل از لاچمن، ۲۰۰۴). مدل مارسیا که براساس تئوری اریکسون ساخته و پرداخته شده است، شامل ۳ فرض اساسی می‌باشد: اول اینکه شکل‌گیری هویت شخصی مستلزم تثبیت تعهد یا عدم تردید در انتخاب می‌باشد. این تعهد در حوزه‌های اصلی هویت مانند حرفه یا انتخاب همسر است. دوم آنکه شکل‌گیری هویت بر مبنای کشف پرسش و تصمیم‌گیری در مورد نحوه گذران بحران هویت می‌باشد. سوم اینکه، در جوامع غربی دوره‌ای تحت عنوان دوره روانی اجتماعی دیررس مطرح می‌شود که طی این دوره فرد ممکن است تجربه‌ها ونقش‌های گوناگونی را تجربه کرده و هویت شخصی منسجمی را شکل بدهد (بیلسکر[۱۸]، ۲۰۰۳؛ به نقل از محمدی روزبهانی و مهرابی‌زاده هنرمند، ۱۳۸۷).
امروزه مبحث بحران هویت میانسالان، بیش از پیش مورد توجه محققان حوزه روانشناسی تحولی قرار گرفته است. پژوهشگرانی که به بررسی این روند پرداخته‌اند تاکید دارند که تحولاتی که در این دوره در هویت افراد اتفاق می‌افتد، بسته به منابع و شرایط زندگی فرد، تاثیرات عمیقی بر وضعیت روانشناختی و زندگی روزمره او خواهد گذاشت (موئن و وتینگون، ۱۹۹۹).
مفهوم هویت
مفهوم هویت (خود) با کلمات دقیق قابل تعریف نیست و تا حدی مبهم است. این مفهوم شامل تداوم و ثباتی است که مشخص‌کننده افراد است. افرد جامعه بشری، علی‌رغم تغییراتی که در طول زمان پیدا می‌کنند و نقش‌هایی که در هر مرحله از زندگی به عهده می‌گیرند، از تولد تا مرگ مراحلی را پشت سر می‌گذارند که جدا از هم نیستند. در هر مرحله هویت وجود دارد و بین هویت‌های مراحل مختلف ارتباطی برقرار است (برزونسکی و کاک[۱۹]،۲۰۰۰).
از نظر برگر[۲۰] (۱۹۹۶) هویت به عنوان مجموعه‌ای از نقش‌ها و همانندسازی‌هایی مستلزم وجود خودهای متعدد است. در حالی‌که یکی بودن، وحدت و فردیت مستلزم یک خود مفرد، کلی یا یکپارچه است. باید دانست که رشد روانی این تقابل را حل می‌کند و دستیابی به سطوح بالای رشد هویت مستلزم وحدت بخشی و یکپارچه‌سازی منابع متعدد و تنوع خود است (غضنفری، ۱۳۸۳). جیمز[۲۱] هویت شخصی را مفهومی می‌داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز است، یعنی خود در طی زمان یکسان باقی می‌ماند و در عین حال از دیگران متمایز است (لاچمن، ۲۰۰۴).
از نظر مارسیا (۱۹۸۷) هویت یک ساختار روانشناختی و فرایندی با یک درجه تغییر کند است. به اعتقاد وی هویت عبارت است از سازمان دادن یک خود درونی شامل ساخت خود، سیستم باورها، آرزوها، عقاید، مهارتها و تاریخچه فردی که در واقع نتیجه یک بحران است. در دیدگاه مارسیا، هویت نظریه‌ای است که فرد در مورد خودش دارد که لزوماً به طور کامل خودآگاه نیست و داشتن آن همواره یک اتفاق مثبت در احساسی که فرد در مورد خودش دارد ایجاد می‌کند. این نظریه خود یا ساختار هویت همواره زیر سطح آگاهی است. مگر هنگامی که در معرض تجربه‌ای قرار گیرد که بتواند موازنه ایجاد شده را بر هم بزند. در آن زمان است که فرد از هویت خودش آگاه است و در حالت مطلوب، پس از آن ساختار هویت را در جهتی اصلاح می‌کند تا با تجربه جدید تطابق پیدا کند (نقل از ماسن و همکاران،۲۰۰۵).
احساس هویت شخصی به ترکیبی مشخص و مجزا از ویژگی‌های شخصیتی و سبک اجتماعی فرد که به وسیله آن خود را تعریف می‌کند و به وسیله دیگران شناخته می‌شود اشاره دارد (گراتونت[۲۲]، ۱۹۹۷؛ نقل از آبراهام[۲۳]، ۲۰۰۸). شکل‌گیری هویت شخصی به منزله کشف و تعهد نسبت به نقش‌ها و هویت‌های اجتماعی نگریسته می‌شود، به عبارت دیگر هویت یک سازه روانشناختی مبتنی بر شخصیت، روابط اجتماعی، آگاهی ذهنی و بافت بیرونی است (روترام‌بروس[۲۴] و دیگران، ۲۰۰۱؛ نقل از شاره و آقامحمدیان، ۱۳۸۶).
به اعتقاد اریکسون (۱۹۶۸) هویت یکی شدن با همانندسازی‌های گذشته، آرزوهای گذشته و آینده و ارزشهای فرهنگی معاصر است. به بیان دیگر هر عامل رشدی که به فرد کمک کند تا با اطمینان از خود، درک کند که ازدیگران متمایز و مجزاست و در حد قابل قبولی دارای ثبات رأی و یکپارچگی است و در طول زمان تداوم دارد و در ضمن خود را شبیه آن تصوری بداند که دیگران از او دارند، موجب می‌شود که در او یک احساس هویت کامل از خود ایجاد شود (برک، ۱۳۸۵).
سبک هویت
سبک هویت یکی از موضوع‌های مهم روانشناسی تحولی است که در سال‌های اخیر توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. پژوهش‌های انجام شده بیشتر در زمینه رابطه سبک‌های هویت با وضعیت‌های هویتی مارسیا (۱۹۶۶)، پیشرفت تحصیلی، خودمختاری تحصیلی و روابط بین فردی، سازگاری و سلامت روانی بوده است (ابراهام، ۲۰۰۸).
برزونسکی و کاک[۲۵] (۲۰۰۰) فرض کرده اند که افراد دارای وضعیت‌های هویتی مختلف در فرایندهای اجتماعی ـ شناختی که برای حل مسایل شخصی، تصمیم‌گیری‌ها و فرایند شکل‌گیری هویت استفاده می‌کنند، با یکدیگر تفاوت دارند. برزونسکی (۱۹۹۴) برای پردازش اطلاعات مربوط به هویت سه سبک ارائه کردهاست. این سه سبک عبارتند از: سبک اطلاعاتی، سبک هنجاری و سبک سردرگم یا اجتنابی.
افراد دارای سبک اطلاعات‌مدار به طور فعال اطلاعات مربوط به خویش را جستجو می‌کنند، ارزیابی می‌نمایند و مورد استفاده قرار می‌دهند. آنها درباره سازه‌های مربوط به خویشتن شک می‌کنند و می‌خواهند آن‌ها را آزمون کنند و هنگامی که با بازخوردهای متفاوتی روبرو می‌شوند می‌خواهند در ویژگی‌های هویت خود تجدیدنظر کنند (برزونسکی و فراری[۲۶]، ۱۹۹۶). مشخص شده که افراد دارای این سبک مطابق با ملاک‌های مارسیا (۱۹۸۷) به عنوان هویت موفق طبقه‌بندی می‌شوند (برزونسکی و نای‌میر[۲۷]، ۲۰۰۱؛ نقل از غضنفری، ۱۳۸۳).
تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده از جهت‌گیری هویت اطلاعاتی با خوداندیشی، تلاش‌های مقابله‌ای مسأله‌مدار، نیاز قوی به شناخت، پیچیدگی شناختی، تصمیم‌گیری هشیار و بشاش و باز بودن رابطه مثبت دارد (برزونسکی، ۱۹۹۴؛ برزونسکی و سالیوان[۲۸]، ۱۹۹۲؛ دالینگر[۲۹]، ۱۹۹۵؛ نقل از برزونسکی و کاک،۲۰۰۰).
افراد دارای سبک هنجاری به سؤالات هویت و موقعیت‌های تصمیم‌گیری با پیروی از تجویزها و انتظارات افراد مهم پاسخ می‌دهند. تحقیقات نشان می‌دهد که آن‌ها نیز هشیار و بشاش هستند اما برای ابهام تحمل کمی دارند و نیاز قوی به ساختار و حصار شناختی دارند (برزونسکی، نارمی[۳۰] و کینی[۳۱]، ۱۹۹۵). مطابق با پارادایم مارسیا، این افراد به عنوان هویت زودرس[۳۲] طبقه‌بندی می‌شوند و روش حل مسأله را برتر می‌دانند (برزونسکی و نای‌میر، ۲۰۰۱؛ نقل از غضنفری، ۱۳۸۳).
افراد دارای سبک سردرگم یا اجتنابی از رویارویی و مواجهه با مسایل و تصمیم‌‌های شخصی بیزارند. اگر این افراد زیاد معطل بمانند و با تعلل مواجه شوند واکنش‌های رفتاری نشان می‌دهند و با خواسته‌ها و مشوق‌های موقعیتی کنترل می‌شوند. مشخص شده که جهت‌گیری هویتی سردرگم یا اجتنابی با مقابله اجتماعی، خودناتوان‌سازی، هدایت از سوی دیگران و راهبردهای تصمیم‌گیری غیرانطباقی رابطه مثبت دارند و با خوداندیشی، هشیاری و مقاومت شناختی رابطه منفی دارد (برزونسکی، ۱۹۹۴؛ برزونسکی و فراری، ۱۹۹۶).
تحقیقات نشان داده‌ است افرادی که مطابق با ملاک‌های مارسیا (۱۹۸۷) به عنوان هویت سردرگم طبقه‌بندی می‌شوند بر جهت‌گیری هویتی سردرگم یا اجتنابی تأکید دارند (برزونسکی و نای‌میر، ۲۰۰۱؛ نقل از غضنفری، ۱۳۸۳). برزونسکی و کاک (۲۰۰۰) در تحقیق خود فرض کرده‌اند که تمام شاخص‌های انطباقی با نمرات هویت موفق رابطه مثبت دارند اما با نمرات هویت سردرگم رابطه منفی دارند. همچنین برزونسکی، نارمی و کینی (۱۹۹۵) دریافته‌اند که دانشجویان امریکایی دارای سبک هویت سردرگم یا اجتنابی بیشتر اجتناب می‌کنند و حمایت در موقعیت‌های اجتماعی را نسبت به افراد دارای سبک اطلاعاتی یا هنجاری کمتر جستجو می‌کنند. تحقیق آن‌ها نشان داد که روابط اجتماعی رشد یافته، بیشتر با نمرات بالا در سبک اطلاعاتی و نمرات پایین در سبک سردرگم یا اجتنابی رابطه دارد. دانشجویان دارای نمرات بالا در سبک اطلاعاتی و سبک هنجاری، هر دو به اهداف تحصیلی و شغلی خوب تعریف شده رسیده‌اند. آن‌ها احساس جهت‌داری را نشان داده‌اند و طرح‌های دقیقی را برای تحقق اهداف آینده گزارش کرده‌اند. هر چند فردی که جهت‌گیری اطلاعاتی دارد با کسی که جهت‌گیری هنجاری دارد، متفاوت است اما فردی که سبک اطلاعاتی دارد توانایی تحمل دیگران و خودتنظیمی عاطفی و تحصیلی را دارد. چون دانشجویان دارای هویت هنجاری در جمع به تعریف دقیقی از خودشان دست پیدا می‌کنند، بنابراین نیاز بالایی به ساختار دارند (برزونسکی، ۱۹۹۴؛ برزونسکی، نارمی و کینی، ۱۹۹۵) و احساس هدفمندی تحصیلی با جهت‌گیری هنجاری رابطه دارد و بیشتر بیرونی و انعطاف‌ناپذیر است. هویت سردرگم یا اجتنابی با خودمختاری تحصیلی، درگیری تحصیلی و روابط بین فردی بالغ رابطه منفی دارد. همچنین پایین بودن سطح مهارت‌های تحصیلی و خودانضباطی با سبک سردرگم یا اجتنابی رابطه دارد و خطر بالایی را برای مشکلات تحصیلی و مشکلات سازگاری نشان می‌دهد (برزونسکی و کاک،۲۰۰۰).
در یک مطالعه گسترده در دانشگاه مریلن، بوید، هانت، کاندل و لوکاس[۳۳] (۱۹۹۷) سبک هویت بیش از ۲۸۰۰ دانشجوی تازه وارد را ارزیابی کردند. هماهنگ با یافته‌های برزونسکی، دانشجویان دارای سبک هویت سردرگم یا اجتنابی نشان دادند که فاقد اهداف تحصیلی روشن وپایدار هستند و انتظار داشتند که مشکلات تحصیلی را تجربه کنند و در اداره و برنامه‌ریزی برای زمان خود مشکل داشتند (نقل از برزونسکی و کاک، ۲۰۰۰).
به طور کلی تحقیقات نشان داده‌اند که افراد دارای سبک سردرگم یا اجتنابی مشکلات اجتماعی را تجربه می‌کنند و در برقراری و حفظ نظام حمایت اجتماعی مشکل دارند. این افراد در خطر بالایی برای انواع مشکلات و مسایل رفتاری از قبیل عزت‌نفس پایین، سطوح بالای افسردگی و روان‌رنجوری، استفاده زودهنگام از دارو و الکل و مشکلات کاری قرار دارند (دالینگر، ۱۹۹۵؛ جونز، راس و هارتمن[۳۴]، ۱۹۹۲؛ نارمی، برزونسکی، تامی و کینی، ۱۹۹۷؛ وایت[۳۵] و جونز، ۱۹۹۶؛ نقل از غضنفری، ۱۳۸۳).
ابعاد هویت
به طور کلی هویت نه تنها دارای بعد فردی و شخصی است، بلکه دارای بعد اجتماعی و جمعی نیز می‌باشد (هور[۳۶]، ۱۹۹۱؛ به نقل از آبراهام، ۲۰۰۸). هویت شامل اجزاء بسیاری از جمله جنسی، اجتماعی، فیزیکی، روانی، اخلاقی، ایدئولوژیک و شغلی و حرفه‌ای است که مجموعه این اجزاء خود را تشکیل می دهند (رکو، مارسیا و اسلوگسلی[۳۷]، ۱۹۸۳؛ به نقل از آبراهام، ۲۰۰۸).
به اعتقاد دالاس و جرینگان[۳۸] (۱۹۹۰) برخی اجزاء هویت قبل از دیگر اجزاء تثبیت می‌شوند. نوجوان در مراحل اولیه نوجوانی بیشتر نگران هویت جنسی و بدنی خود است و به تدریج در مرحله عملیات صوری از رشد شناختی، مسأله انتخاب شغل و ارزش‌های اخلاقی و ایدئولوژیکی ذهن او را مشغول می‌سازد. ایدئولوژی‌های مذهبی و سیاسی غالباً در اواخر نوجوانی شکل می‌گیرد (آبراهام، ۲۰۰۸).
در یک تقسیم‌بندی ساده می‌تون ابعاد هویت را شامل موارد زیر دانست:
هویت فردی: هویت فردی عبارت است از اکتشاف و تعهد نسبت به نقش‌ها و هویت‌های اجتماعی که انتخاب‌های حرفه‌ای، مذهبی، سیاسی و اخلاقی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
هویت نژادی: عبارت است از هویتی که تحت تأثیر عواملی مثل سازگاری، هماهنگی با گروه انتخابی یا گروه مرجع و تعهد نسبت به ارزشها و نگرشهای نهاست (استرام گوئیست[۳۹]، ۱۹۹۸؛ نقل از لاچمن، ۲۰۰۴).
هویت اخلاقی: عبارت است از استدلال درباره انجام کارها و مسائل از لحاظ مطلوب یا نامطلوب بودن یا ارزشمند یا بی‌ارزش بودن.
هویت حرفه‌ای: یکی از مسائلی که اغلب افراد به شدت با آن درگیرند، هویت حرفه‌ای آنان است؛ یعنی یافتن شغل مطلوب و تشخیص تناسب حرفه با ذوق و استعداد شخصی.
هویت جسمانی: یعنی اینکه فرد وضع جسمانی خود را (آنچه که هست از لحاظ جسمانی) بپذیرد و این پذیرش لازمه‌اش شناخت وضع جسمانی است که یکی از پایه‌های عمده مفهوم خود را نیز تشکیل می‌دهد و شامل فهم بدنی و درک بدنی است؛ فهم بدنی مثل بلند قامت بودن و درک بدنی یعنی آن تصور و برداشت و قضاوتی که از خود داریم.
هویت مذهبی: عبارت است از اتکای فرد به یک نظام یا پایگاه اعتقادی که بر جهت‌گیری فرد در زمینه‌های مختلف تأثیر می‌گذارد. در واقع می‌توان گفت که هویت مذهبی فلسفه زندگی و حیات یک فرد را تشکیل می‌دهد؛ به عبارت دیگر افراد دارای هویت مذهبی عظمت قدرت و بقاء و دوام خود را در مذهب می‌بیند.
هویت فرهنگی و ملی: عبارت است از پایبندی به آداب و رسوم،‌سنت‌ها و ارزش‌های گذشته و رایج و نوین جامعه به گونه‌ای که منجر به غرور ملی شود، در عین حال که فرد از استقلال برخوردار است.

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی ارتباط الل های DR3-DQ2 آنتی ژن لوکوسیت ...
ارسال شده در 17 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

اطلاعات مربوط به استاد مشاور دوم :

 

نام و نام خانوادگی : دکتر بهزاد برادران شمار ه شناسنامه : ۱۰۸ تاریخ تولد : ۱۳۴۸
محل تولد: تبریز کد ملی: ۱۶۹۹۵۸۱۹۴۰ شماره حساب سیبا: ۰۱۰۳۳۵۷۶۵۶۰۰۶ آخرین مدرک تحصیلی دانشگاهی: Ph.D تخصص اصلی: ایمونولوژی رتبه دانشگاهی : استادیار سمت : هیئت علمی سنوات تدریس: ۸ سال
نحوه همکاری با واحد اهر: تمام وقت نیمه وقت مدعو
نشانی: تبریز– دانشگاه علوم پزشکی– دانشکده علوم پزشکی- گروه ایمنی شناسی
تلفن همراه: ۰۹۱۴۴۰۳۰۵۲۶ تلفن محل کار: ۰۴۱۱-۳۳۶۴۶۶۵
تعداد پایان نامه‌های دفاع نشده‌ی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی در دست مشاور: ۲

- اطلاعات مربوط به پایان‌نامه:
الف- عنوان تحقیق
۱) عنوان به زبان فارسی
بررسی ارتباط الل های DR3-DQ2 آنتی ژن لوکوسیت انسانی (HLA) کلاس II با کودکان دیابتی نوع یک و غیر دیابتی در شمال غرب ایران
۲) عنوان به زبان انگلیسی:
ASSOCIATION BETWEEN HLA CLASS II DR3-DQ2 ALLELES AND TYPE 1 DIABETES MELLITUS IN NORTH-WEST OF IRAN
۳)نوع کار تحقیقاتی : بنیادی نظری کاربردی عملی
۴) تعداد واحد پایان‌نامه: ۶ واحد
۵) پرسش اصلی تحقیق: (مساله تحقیق):
آیا ارتباطی بین الل های HLA DR3-DQ2 کلاس II و دیابت نوع یک وجود دارند ؟
ب- بیان مساله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبه‌های مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق):
دیابت نوع یک دیابت شیرین وابسته به انسولین ( (IDDM نامیده می شود (۱) ، که متعلق به شایع ترین بیماری های مزمن در دوران کودکی و نوجوانی است (۴و۳و۲(.IDDM بیماری خود ایمنی می باشد (۵)، که در نتیجه تخریب سلولهای بتا جزایر لانگرهانس در پانکراس اتفاق می افتد ولی علل شروع کننده برای این فرایند خودایمنی هنوز نامعلوم می باشد. فرایند خودایمنی شامل هر دو بازوی سلولار و هومورال سیستم ایمنی بدن است (۹و۸و۷و۶). دیابت یک بیماری مولتی فاکتوریال با زمینه ژنتیکی و محیطی می باشد که بخش اعظم آن ژنتیکی است (۱۱و۱۰و۶). براساس مجمع دیابت آمریکا ((ADA و سازمان بهداشت جهانی (WHO) دو نوع دیابت نوع یک وجود دارد دیابت شیرین تایپ یک A((T1ADM و دیابت شیرین تایپ یک B (T1BDM) که نوع A را خودایمنی و نوع B را نامعلوم یا ادیوپاتیک می نامند (۱۲و۶). بر اساس نتایج مطالعات صورت گرفته بر روی کل ژنوم انسان برای یافتن و غربالگری نواحی دخیل در ایجاد دیابت نوع یک در خانواده هایی که بیش از یک نفر آنها مبتلا به T1D است ، لوکوس های مختلف ژنی که با دیابت نوع یک A ارتباط دارند، یافت شده است . این لوکوس ها با نام های IDDM1 تا IDDM18 و همچنین PTPN22 ، INF، VDR وTGFβ۱ نام گذاری شده اند (۴). از میان این لوکوس ها ، مهم ترین لوکوس ، مرتبط با دیابت نوع یک لوکوس IDDM1 است که ژنهای مسئول آن با آنتی ژن لوکوسیت انسانی (HLA) ارتباط دارد و روی کروموزوم ۶p21.3 قرار دارد (۱۴و۱۳). لوکوسهای مهم بعدی IDDM2 شامل ژن انسولین ( (INSاست و روی کروموزوم ۱۱p15.5قرار دارد. در روی ژن INS توالیهای تکراری ۱۴جفت بازی با تعداد متغیر (VNTR ) وجود دارد و تعداد این VNTR در استعداد به بیماری دیابت نوع یک تأثیر گذار است . IDDM12 شامل آنتی ژن ۴ همراه با لنفوسیت های T سیتوتوکسیک ۴)-CTLA) می باشد و روی کروموزوم ۲q33 قرار دارد. PTPN22 که در کروموزوم ۱p12 قرار دارد که پروتئین لنفوئید تیروزین کیناز(LYP) را کد می کند (۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
ژنهای HLA آنتی ژنهای سطح سلول را کد می کند که کمپلکس سازگاری نسجی (MHC) نامیده می شود که نقش مهمی در سیستم ایمنی و تشخیص بین سلولهای بتا و سلولهای باکتری و ویروسی دارد (۵). MHC شامل سه کلاس I ، II ، III است (۱۵و۳) .کلاس I شامل ژنهای کد کننده A ، B ، C است و روی تمامی سلولها یافت می شود و مسئول به کارگیری سلولهای T سیتوتوکسیک است. MHC کلاس II روی سلولهای B و ماکروفاژها یافت می شود و هترودایمر بوده و شامل زنجیره های آلفا و بتا است. ژنهای کد کننده آن شامل DP ، DQ و DRاست DP .مشتمل بر DPA1 و DPB1است ، DQ که شامل DQA1,2 وDQB1,2 است و DR که ژنهای کدکننده آن DRA ، DRB1 ، DRB3،DRB5 وDRB4 است وکلاس III شامل فاکتور نکروز تومور (TNF) است (۱۴و۱۰). از بین اینها پروتـئین های MHC کلاس II پیوستگی قوی با دیابت دارد (۱۶). از میان ژنهای کدکننده کلاس II ارتباط DR3-DQ2 با دیابت نوع یک گزارش شده است در مطالعات انجام یافته ، افزایش ریسک مبتلا به دیابت نوع یک برای هموزیگوت های -DQ2 DR3-DQ2/DR3 گزارش شده است (۱۱) . ارتباط الل های HLA کلاس II با بیماری دیابت به صورت هاپلوتایپ در نظر گرفته می شود و به صورت الل های اختصاصی نمی باشد. هاپلوتایپ های DR3-DQ2که خطر ریسک بالایی برای دیابت نوع یک دارد شامل DQA1*0501 ، DQB1*0201 و DRB1*0301 می باشد ، DQA1*0501 وDQB1*0201 کهDQ2 هم می گویند همیشه با DRB1*0301 به ارث می رسد . ۵۰% جمعیت عمومی تنها یک کپی از الل های DR3-DQ2و کمتر از ۳% دارای دو کپی از الل ها را به ارث می برند (۴). اکثر تحقیقات انجام شده بر روی فراوانی الل های DRB1، DQAوDQB و هاپلوتایپهای آنها انجام شده است و تحقیقات کافی بر روی ارتباط اللهای DR3-DQ2 با دیابت نوع یک در ایران به ویژه شمال غرب انجام نگرفته است. بنابراین هدف از این تحقیق اندازه گیری فراوانی هاپلوتایپهای DR3-DQ2 کلاس II و ارتباط آنها با افراد دیابتی و غیر دیابتی و مقایسه آن با فراوانی دیگر کشور ها و مناطق دیگر ایران است .
ج- مرور ادبیات و سوابق مربوطه (بیان مختصر پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور پیرامون موضوع تحقیق و نتایج آن‌ها و مرور ادبیات و چارچوب نظری تحقیق):
اولین پیشرفت بین دیابت نوع یک و HLA مربوط به همراهی اولیه با آنتی ژن های HLA-B15 و HLA-B8 بود که در عدم وابستگی با اللهای DQ2- DR3و DQ8-DR4 بود مطالعاتی که با جزئیات بیشتر در سالهای آتی صورت گرفت همراهی DQ2-DR3 و DQ8-DR4 را با دیابت نوع یک را نشان می دهد (۳و۲).
طی مطالعه ای در ۹۱ نفر که ۳۹ نفر از آنها مبتلا به دیابت نوع یک بودند با بهره گرفتن از روش PCR(SSO) نتیجه گیری به عمل آمده از آن ارتباط آنتی ژن های DQ2-DR3 با دیابت نوع یک را نشان داد (۱).
تحقیقی بر روی ۱۲۴ کودک لیتوانیایی که به دیابت نوع یک مبتلا بودند انجام دادند که در این مطالعه پس از استخراج DNA از نمونه خون بیماران و سپس PCR(SSO) انجام دادند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که ارتباط مثبت بین هاپلوتایپ های DRB1، DQA1،DQB1 با دیابت نوع یک وجود دارد (۳).
روی کودکان زیر ۱۵ سال که به دیابت نوع یک مبتلا بودند با بهره گرفتن از روش PCR(SSP) تحقیقی انجام دادند و نتیجه گیری به عمل آمده نشان از ارتباط هاپلوتایپ های DRB1، DQA1،DQB1 با دیابت نوع یک بود(۵).
در اسلواک طی تحقیقات انجام شده بر روی کودکان دیابتی با بهره گرفتن از روش PCR(SSP) ارتباط هاپلوتایپ های DRB1 ، DQA1،DQB1 با دیابت نوع یک را نشان دادند(۲).
در ایران روی ۳۰ بیمار دیابتی با روش( PCR(SSP ارتباط مثبت هاپلوتایپ های DRB1 ، DQA1،DQB1 با دیابت نوع یک را گزارش دادند(۸).
بنابراین با توجه به مطالب بالا به علت پلی مورفیسم بودن الل های مرتبط با دیابت نوع یک و عدم وجود تحقیقات کافی که ارتباط اللهای DR3- DQ2 با ابتلا به دیابت نوع یک در ایران به ویژه شمال غرب نشان دهد صورت نگرفته لذا انجام چنین تحقیقاتی ضروری به نظر می رسد بنابراین هدف از این تحقیق اندازه گیری فراوانی هاپلوتایپ های DR3- DQ2 کلاس II و ارتباط آنها با افراد دیابتی و غیر دیابتی و مقایسه آن با فراوانی دیگر کشور ها و مناطق دیگر ایران است .
د- فرضیه‌ها: (هر فرضیه به صورت یک جمله خبری نوشته شود).
هموزیگوت های -DQ2 DR3-DQ2/DR3 با دیابت نوع یک ارتباط دارند .
ه- اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف علمی، کاربردی، ضرورت‌های خاص انجام تحقیق):
اهداف علمی : بررسی ارتباط الل ها HLA کلاس II با دیابت نوع یک
اهداف تخصصی :
اندازه گیری فراوانی هاپلوتایپ های DR3- DQ2 کلاس II با کودکان دیابتی نوع یک
اندازه گیری فراوانی هاپلوتایپ های DR3- DQ2 کلاس II با کودکان غیر دیابتی
مقایسه این دو گروه با همدیگر
مقایسه نتایج به دست آمده با نتایج دیگر کشورها و مناطق دیگر ایران
اهداف کاربردی : برای شناسایی افراد مستعد ابتلا به دیابت نوع یک کاربرد دارد.
و – در صورت داشتن هدف کاربردی، بیان نام بهره‌وران (سازمان‌ها، صنایع و یا گروه ذینفعان) ذکر شود (به عبارت دیگر محل اجرای مطالعه موردی
مرکز آموزشی درمانی بیمارستان کودکان تبریز
ز – جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق :
به علت پلی مورفیسم بودن الل های مرتبط با دیابت نوع یک و عدم وجود تحقیقات کافی که ارتباط اللهای DR3- DQ2 با ابتلا به دیابت نوع یک در ایران به ویژه شمال غرب نشان دهد صورت نگرفته لذا انجام چنین تحقیقاتی ضروری به نظر می رسد بنابراین هدف از این تحقیق اندازه گیری فراوانی هاپلوتایپ های DR3- DQ2 کلاس II و ارتباط آنها با افراد دیابتی و غیر دیابتی و مقایسه آن با فراوانی دیگر کشور ها و مناطق دیگر ایران است .
ح- تعریف واژه‌ها و اصطلاحات فنی و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی) :
لوکوس : به محل ثابت بر روی کروموزوم که به وسیله یک ژن یا الل آن اشغال می شود .

نظر دهید »
دانلود پژوهش های پیشین درباره سیمای مرگ در شعر فارسی۹۰- فایل ۴
ارسال شده در 17 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

جهان را چنین است ساز و نهاد که جز مرگ را کس ز مادر نزاد
(فردوسی، شاهنامه، ص۹۱)
این آگاهی نیازی به تعقّل و تفکّر ندارد. هر انسانی در زندگی با مشاهدۀ مرگ دیگران آنرا تجربه می کند و بدان پی می برد. واقعی ترین و حقیقی ترین اندیشۀ انسان نیز همین است که:
ز مادر همه مرگ را زاده ایم برینیم و گردن ورا داده ایم
(همان، ص۱۱۴)
شاعر مفهومی از مرگ را بیان می کند که اکثر انسانها بدان آگاهی دارند.گاهی نیز مرگ برای او مسئلۀ فلسفی ـ کلامی می شود که مطابق اعتقادات و جهان بینی خود که اندیشۀ دینی است، برای آن پاسخی می یابد.
دانلود پایان نامه
اگر مرگ داد است بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
(همان، ص۱۷۲)
نباید از این نکته غافل بود که هدف فردوسی و موضوع و محور اصلی اشعارش مسائلی است که چندان نباید از آن انتظار مفاهیمی پیچیده راجع به مرگ را داشت. تنها در آغاز داستانها یا لابه لای حکمت سرایی هایش اشارات کلّی به مرگ و مفاهیم مرتبط با آن می کند.یعنی به واقعیّات مرگ می پردازد.اندیشۀ فردوسی نسبت به مرگ همسو با فکر عام است. به جرأت می توان گفت که تنها یک مفهوم از مرگ در ذهن فردوسی و جامعۀ عصر او یافت می شود که واقعیت ذهن و فکر تمام انسانها راجع به مرگ است:
ز مادر همه مرگ را زاده ایم همه بنده ایم ار چه آزاده ایم
(همان، ص۳۰۸)
مرگ برای او مسئلۀ عینی است و تبدیل به مفهوم ذهنی و مفهوم انتزاعی نشده است.در نتیجه تنها جلوه های واقعی و عینی مرگ در اشعار او نمود یافته است. فردوسی از همان آغاز شاهنامه می گوید که اندیشه در پی بردن به حقایق و رموز هستی ناتوان است. چیز محدود هیچگاه نمی تواند نامحدودیّت ها را در یابد. خرد انسان به مسائلی که در حیطۀ شناسایی اوست، آگاهی پیدا می کند. آنچه را که می بیند، می گوید. بنابراین به آگاهی های کلّی دست یابی دارد و از جزئیات و کیفیت ها ناتوان و عاجز است.
خـرد گـر سـخن بـرگزیند هـمی هـمان را گـزیند که بیـند همی
از این پرده برتر سخن گاه نیست ز هستی مر اندیشه را راه نیست
(فردوسی، شاهنامه، ص۱)
با توجه به این موضوع می توان کلّی بودن و عام بودنِ مفهوم مرگ رادر فردوسی مورد تفسیر و بررسی قرار داد. او بدین علّت به مسائل و مفاهیم عام و کلّی از مرگ می پردازد که معتقد است اندیشۀ انسان در یافتن و دانستن اسرار و حقایق ماورایی عاجز و درمانده است. فردوسی در رابطه با مسئلۀ مرگ تنها به حقایق کلّی و عام، از این قبیل که «همه مرگ راییم پیر و جوان»، « به گیتی نماند کسی جاودان» می پردازد که مفاهیم اولیه و ثابت هستند. منظور از ثابت یعنی در تمام دورانهای تاریخی، تمام انسانها بدین اقرار کرده اند و کسی نیست که آنرا منکر شود. فردوسی به بیان آگاهی مشترک و عمومی تمام انسانها راجع به مرگ می پردازد. آگاهی ای که ناشی از مشاهدۀ عینی و روزمرۀ انسانها از مرگ دیگران است. انسان از مشاهدۀ مرگ دیگری به یقینی بودنِ مرگ خود و ناپایداری زندگی اش آگاهی پیدا می کند. مرگ دیگری همواره معرفت بخش انسان است. اگر مرگ دیگری نبود انسان نمی توانست بپذیرد که روزی می میرد. گیل گمش را به یاد آوریم که با مشاهدۀ مرگ دوست و برادر خود، انکیدو، دانست که او هم مرگی خواهد داشت. همین آگاهی بود که در او ترس و وحشتی افکند که مجبور شد در جستجوی جاودانگی و رهایی از مرگ برآید[۴۸].وقتیدر دیباچۀ داستان سهراب، فردوسی از داد یا بیداد بودنِ مرگ می پرسد، در ادامه آنرا رازی می داند که جان هیچ کس از آن آگاه نیست. همین راز بودنِ مرگ برای فردوسی خردمندانه می نماید که چندان در چند و چون مرگ غوطه ور نشود. این مسئله باعث شده است که مرگ در شاهنامه، مفهومی داشته باشد که عوام النّاس از آن آگاهی دارند. بیان مفاهیم کلّی از مرگ با راز پنداشتنِ آن و ناتوانی انسان از درک حقیقت و اسرار آن در پیوند است.
اگر مرگ داد است بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
از ایـن راز جـان تو آگاه نیست بـدیـن پـرده اندر تو را راه نیـست
(فردوسی، شاهنامه، ص۱۷۲)
فردوسی در همین مقدمۀ داستان سهراب کل دیدگاه خود نسبت به مرگ را بیان می کند. او مرگ را بدین علّت که خارج از آگاهی و قضاوت انسان است، داد و حکمت ایزدی می داند و سکوت دربارۀ آنرا ناشی از ایمان. همین اختیار سکوت و خاموشی در ارتباط با مرگ، یکی از علل کلّی بودنِ مفهوم مرگ نزد فردوسی است. اختیار سکوت و خاموشی، از یاد بردن مرگ و فراموشی آن و پرهیز از اندیشیدن بدان است. همواره نسبت دادنِ مسائل به خداوند، بزرگترین عاملِ منع انسان از تفکّر کردن و سؤال پرسیدن دربارۀ آنها است. شاید این مسئله بیشتر به مسائل فرهنگی و بسته بودنِ فضای فکری و اعتقادی جامعۀ آن دوره برمی گردد. عصر فردوسی برای مرگ معنا و مفهومی جعل نمی کنند، یعنی اصلاً دنبال معنای مرگ و درک مفهوم آن نیستند.برای آنها مرگ تبدیل به مفهوم درونی و ذهنی که فرد برای آن معنا و مفهوم تعیین کند، نشده،بلکه معنای آن همان است که دین برایشان تفهیم کرده است. به همین خاطر مرگ برای آنها همان معنای عینی و بیرونی را دارد که از مشاهدۀ مرگ دیگران بدان آگاهی یافته اند.
در ذهنیت انسان ایرانی و بالطبع شرقی، اصالت انسان را به جان و روح داده اند. وجود و هستی انسان را منوط به جسم و تن نمی دانند،بلکه هستْ بودن انسان را در روح و جان او دانسته اند. به همین خاطر است که مرگ را به تن نسبت می دهند. چرا که وجود و هستی انسان(روح) را بی مرگ و فناناپذیر تصوّر کرده اند.(می توان گفت عقیدۀ انسان بر این باور نهفته است که انسان اصلاً نمی میرد، به تقابل روح و جسم در اندیشه های انسانها توجه شود).
بدان ای برادر که مرگ تن راست سر رزم زن سودن ترگ راست
(همان، ص۱۰۶)
وقتی انسان خود را فناناپذیر و بی مرگ می داند و تصوّر کرده است،باز نشان دهندۀ تمایل او به بودن و زندگی داشتن است. گهگاه اتفاق می افتد که انسان از خودش می پرسد “انسان چرا باید بمیرد؟ ” برای پاسخ گویی به این سؤال، جواب دادن به سؤال دیگری را بر خود واجب می بیند و خود را موظف می داند که بدان پاسخ دهد. و آن این است؛ ” انسان چرا نباید بمیرد؟ ” انسان در اندیشیدنِ خود راجع به این مسئله، تنها به یک نتیجه می رسد و آن ضرورت مرگ در زندگی است. وقتی که ضرورت آن برایش ثابت و معلوم شد، آنرا داد می داند و شاید با کسب آگاهی و درک از ضرورت داد بودنِ مرگ ، از میزان هراس او از مرگ کاسته شود. داد پنداشتنِ مرگ نوعی پاسخ به چرایی مرگ است:
بمیرد کسی کو ز مادر بزاد زهش چون ستم بینم و مرگ داد
(فردوسی، شاهنامه، ۹۳۶)
شناخت و درک فردوسی و عصر او از مرگ، برپایۀ مشاهدۀ مرگ دیگران بوده است نه بر پایۀ اندیشیدنخود به مرگ.گر چه مضامین بیان شده راجع به مرگ در شاهنامه چیزی غیر از آگاهی عموم و شناخت اولیۀ آنها از مرگ نیست، اما موارد انکارناپذیری را بیان می کند که کسی نسبت بدانها هیچ شک و تردیدی به خود راه نمی دهد.او به معنای اولیۀ مرگ که مردن و دیگر در دنیا نبودن و نماندن است، اشاره می کند.برای او مرگ تنها یک معنا دارد. آن هم معنای عینی و مشهود مرگ است که:
که جز مرگ را کس ز مادر نزاد ز کسری بر آغاز تا نوش زاد
(همان، ص۱۰۵۷)
فردوسی به واقعیت هایی از مرگ چون«همه مرگ راییم پیر و جوان»، «نیابد کسی چاره از چنگ مرگ»،«رها نیست از مرگ پران عقاب» روی می آورد که می توان گفت مرگ برای او مسئلۀ بیرونی است و درونی نشده است.
انسان از مرگ فراری و گریزان است.به همین خاطر حیات پس از مرگ را بی مرگ تصوّر کرده است.جویای حیات بی مرگ و تصوّر کردن آن، خود نشان از میل و حس درونی و ذاتی انسان به ماندگاری و بودن است. او حیات بی زاد و ساز و سامان، اما بی مرگ را بر حیات همه چیزْ دار میراننده،ترجیح می دهد:
بدان گیتی ار چندشان برگ نیست همان بهْ که آویزش مرگ نیست
(همان، ص۱۱۵۲)
یک اصل اساسی در شاهنامه که فردوسی همواره بر آن تأکید دارد، هنرپروری است. او به دنبال پرورش فرد و استعدادهای ذاتی و توانمندیهای اکتسابی اوست. از این رو راز جویی را توصیه نمی کند:
که بهر تو این است زین تیره گوی هنر جوی و راز جهان را مجوی
(همان، ص۹۲۳)
به همین سبب است که مرگ در شعر او همان مفاهیم کلّی و عامی است که عموم مردم نسبت بدانها آگاهی دارند. او چندان درگیر راز و رمزهای جهان و اسرار هستی نیست. چراکه معتقد است کسی بدانها راه نمی یابد. مرگ هم از جملۀ مهمترین رازهاست. او راجع به مسئلۀ مرگ تنها به بیان آگاهی های یقینی و عینی از مرگ اکتفا می کند. هرچند علّت کناره گیری فردوسی از وارد شدن به مسائل فلسفی را زادۀ ناهنجارهای دورانی می دانند که فردوسی در آن می زیست[۴۹]. اما جدای از تأثیر محیط خفقان تعصب مذهبی، خود فردوسی هنرپروری را بهْ از رازجویی و غوطه وری در مسائل رازناک هستی می داند که نتیجه ای از آن حاصل آدمی نمی شود. وقتی فردوسی می گوید: هیچ کس از راز مرگ آگاه نیست، بنابراین دلیلی ندارد که به آن بیندیشد و در آن فکر خود را فرسوده کند:
از این راز جان تو آگاه نیست بدین پرده اندر ترا راه نیست
(فردوسی، شاهنامه، ص۱۷۲)
این است علّت کلی بودن مفهوم مرگ در فردوسی. او می داند که انسان از رازجویی مرگ به نتیجه ای نمی رسد. تنها ذهن و اندیشۀ خود را خسته و پریشان می کند و شاید معتقد باشد که باعث یأس فکری و ناامیدی در انسان می شود. به همین خاطر است که فردوسی چندان به مرگ و جزئیات آن نمی اندیشد و در آن تعمق و تفکر نمی کند.
شاید دلیل دیگر نیندیشیدن فردوسی به مرگ، اعتقاد به تقدیرهای ثابت باشد که بر زندگی بشر حاکم است و انسان با تفکر نمی تواند دخل و تصرّفی در آنها ایجاد کند.
پند پذیری از مرگ
در شاهنامه بیشتر از آنکه با خود مفهوم مرگ سرو کار داشته باشیم، با درس ها و تعالیم و عبرت هایی که فرد از مشاهدۀ مرگ دیگران بدست می آورد، روبرو هستیم. اگر دقت کنیم، بیشتر حکمت سرایی های حکیم فردوسی در پایان داستان هاست. سرنوشت شاهان و پهلوانان برای او عبرت انگیز و پند آموز است. او از مرگ پهلوانان و شاهان به بی اعتباری دنیا و ناپایداری آن پی می برد و شایستۀ خردمند نمی داند که با وجود زود گذری و بی ارزشی سرای سپنج، غم و اندوه بخورد:
چنین است رسم سرای سپنج یکی زو تن آسان و دیگر برنج
برین و بـران روز هم بگذرد خـردمنـد مـردم چرا غم خورد
(همان، ص۱۷۲)
یکی از جنبه های ارزشمند شاهنامه، تکیۀ آن بر عبرت و پندپذیری است. هر چند شاهنامه را تاریخ ایران باستان می دانند، اما «فردوسی شاهنامه را تنها از آن جهت، مهم نمی شمارد که سرگذشت ایران قدیم است، بلکه از آن جهت نیز گرامیش می دارد که کتابی است گرانبار از حکمت و عبرت»[۵۰].
شاهنامه اثری دربارۀ مرگ و زندگی است، او به عبرت پذیری از سرگذشت شاهان توصیه می کند که با همۀ نامداریشان در آخر اسیرِ پنجۀ مرگ شدند. از این رو مهمترین عبرتی که در شاهنامه می توان بر آن تأکید کرد، عبرتی است که مرگ شاهان و پهلوانان به انسان می دهند:
که این تخت شاهی فسونست و باد بـرو جـاودان دل نـبایـد نـهاد
نـیـرزد هـمـی زنـدگـانـیش مرگ درختی که زهر آورد بار و برگ
(فردوسی، شاهنامه، ص۱۰۰)
جهان به خاطر وجود مرگ در آن برای انسان سراسر عبرت شده است. انسان از جهان تنها یک عبرت می گیرد، آنهم اندیشیدن به سرانجام بزرگانی است که دیگر نیستند و مرگ آنها را درنوردیده است. مرگ دیگران در شاهنامه آیینۀ عبرت و سرچشمۀ کسب درس و معرفت است. در شاهنامه، خردمندان و بزرگان، برای دلداری صاحب مرده، از ناپایداری دنیا و بی ارزشی آن سخن می گویند. «اقتضای شاهنامه، برانگیختن تأمّل و عبرت است، سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، خواننده را دمبدم نسبت به شگفت بودن و بی اعتبار بودن و بی سر و پا بودنِ دنیا آگاه می دارد»[۵۱]. جهان پهلوان رستم، هنگامی که از مرگ سهراب اندوهگین است، با چنین پندهایی از سوی بزرگان مواجه می شود:

نظر دهید »
پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره کنترل لغزشی فازی تطبیقی جدید یک سامانه مکانیکی ...
ارسال شده در 17 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

(‏۲‑۲۳)
که در آن نواحی محدب برای میباشند.
پایان نامه
حداقل خطای تخمین به شکل زیر محاسبه میشود:
(‏۲‑۲۴)
همچنین دینامیکهای خطا را میتوان با جایگذاری رابطه حداقل خطای تخمین در معادله دینامیک خطای مشاهده گر، به شکل زیر بدست آورد][۱۰۰][:
(‏۲‑۲۵)
که در آن توابع پایه فازی میباشند.
میتوان تابع لیاپانوف کاندید را به شکل زیر معرفی کرد:
(‏۲‑۲۶)
و مقادیری مثبت و ثابت میباشند.
مشتق آنرا به فرم زیر میتوان نوشت:
(‏۲‑۲۷)
با توجه به معادلات بالا میتوان قوانین تطبیق، به شکل زیر معرفی گردند][:
(‏۲‑۲۸)
که در آن .
بنابراین مشتق تابع لیاپانوف را میتوان به فرم زیر نوشت:
(‏۲‑۲۹)
در صورتی که سامانه فازی توانایی تقریب توابع را بطور دقیق داشته باشد، خطای تخمین w حداقل میشود، بطوری که . این نتیجه باید در صورت پذیرد.
برای تضمین ، قانون تطبیق باید توسط الگوریتم پیش بینی[[۱۰۱]] اصلاح گردد:
(‏۲‑۳۰)
که در آن محدوده هایی برای میباشد.
بلوک دیاگرام این روش کنترل به همراه مشاهده گر و سامانه غیر خطی مورد نظر در زیر نمایش داده شده است:
+
y
Nonlinear system
(ship equation)
Controller
-
observer
Fuzzy logic system
e
ξ(x)
Adaptive law
+
-
شکل ‏۲‑۱: AFSMC with nonlinear system for aproximate
استفاده از سامانه فازی برای برطرف کردن مشکل وزوز
همانطور که ذکر شد یکی دیگر از مشکلات کنترل لغزشی ایجاد وزوز[۱۰۲] برروی سطح s میباشد که این مشکل باعث بوجود آمدن نوسانات شدید در کنترلگر میشود. این لرزش در اثر وجود ترم ساین[۱۰۳] در این کنترلگر ایجاد میشود، بنابراین اگر بتوان این تابع را با بهره گرفتن از سامانه فازی تخمین زد، مشکل لرزش نیز حل میشود][۱۰۴][.
میتوان مدل سامانه را به فرم زیر نیز نمایش داد:
(‏۲‑۳۱)
ترم نامعلوم از دینامیکهای مدل نشده و یا پارامترهای متغیر سامانه میباشند. d اغتشاش خارجی است که با سامانه جمع میشود. بردار حالتهای سیستم است.
قسمتهای نامعلوم سامانه توسط روابط زیر محدود می شوند:
ثابتهایی مثبت ومعین میباشند.
تابع کنترل u به شکلی طراحی میشود که حالتهای سیستم را بر روی سطح لغزشی s=0 هدایت کند. همچنین میتوان u را به شکل زیر نمایش داد][
(‏۲‑۳۲)
ضریب مثبت برای عمل سویچینگ میباشد.
طبق تئوری پایداری لیاپانوف][، تابع لیاپانوف کاندید را میتوان به شکل زیر معرفی کرد:
(‏۲‑۳۳)
سپس مشتق تابع v برابر است با:
(‏۲‑۳۴)

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 203
  • 204
  • 205
  • ...
  • 206
  • ...
  • 207
  • 208
  • 209
  • ...
  • 210
  • ...
  • 211
  • 212
  • 213
  • ...
  • 223

نام آوران دانش - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 ساخت بک لینک
 درآمد محتوای ویدیویی
 کپشن اینستاگرام هوش مصنوعی
 فروش لوگو برند
 ابهام رابطه خطرناک
 زبان چشم‌ها
 محتوا جذاب
 ویژگی شوهر ایده‌آل
 مرغ مینا نگهداری
 سگ‌های روسی
 پس از خیانت مردان
 موفقیت اینستاگرام
 روتوایلر راهنما
 تدریس زبان برنامه‌نویسی
 تبلیغات وبسایت
 درآمد تدریس زبان
 تونل بازی گربه
 سئو موبایل
 برنامه غذایی سگ
 حفظ احساسات رابطه
 جلوگیری فاصله عاطفی
 درمان سرماخوردگی عروس هلندی
 تهیه محتوای همیشه سبز
 تبلیغات پادکست
 حفظ شور رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آخرین مطالب

  • هشدار ضرر حتمی برای رعایت نکردن این نکات درباره آرایش برای دختران
  • ✅ راهکارهای اساسی میکاپ
  • ⭐ مواردی که کاش درباره آرایش دخترانه می دانستم
  • نکته های کلیدی و ضروری درباره آرایش دخترانه و زنانه
  • ترفندهای کلیدی و اساسی درباره آرایش برای دختران (آپدیت شده✅)
  • ⛔ هشدار!  رعایت نکردن این نکات درباره آرایش دخترانه مساوی با خسارت
  • " دانلود پروژه و پایان نامه | ۲-۴-گردشگری در طبیعت (طبیعت گردی) – 2 "
  • " تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۲-۸- دیدگاه گامون و رابینسون(۱۹۹۷) در مورد گردشگری ورزشی – 7 "
  • " فایل های مقالات و پروژه ها | ۱-۱-۵٫ سوابق پژوهش – 1 "
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – گفتار نخست : گونه های دخالت دولت در عرصه ی فرهنگ – 8 "
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان