افزایش کارایی را می توان با حداقل سازی میزان استفاده از عوامل تولید[۴۱] در سطح معینی از محصول و یا با حداکثر سازی محصول[۴۲] در سطح معینی از عوامل تولید، بدست آورد که در ادامه شرح داده می شود.
۳-۶- روش های اندازه گیری کارایی
به طور کلی کارایی یک بنگاه به دو روش پارامتری و ناپارامتری اندازه گیری می شود.
۳-۶-۱- روش های پارامتری
در روش های پارامتری که بیشتر بر پایه اصول اقتصادسنجی است و در اقتصاد مورد استفاده قرار میگیرد، ابتدا یک فرم تابع (معمولا تابع تولید کاب-داگلاس) برای تولید در نظر گرفته می شود. لازم به ذکر است که در روش های پارامتری علاوه بر محدودیت انتخاب تابع تولید، با محدودیت های دیگری نیز روبه رو هستیم:
اول اینکه واحدها باید فقط یک محصول تولیدی داشته باشند، و این در حالی است که ممکن است واحدهای تحت ارزیابی چند محصولی باشند.
دوم اینکه استفاده از روش کمترین مربعات برای برآورد پارامترهای تابع تولید بیان کاملی از نقاط ممکن تولید نمی باشد، زیرا تابع تولید بیشترین تولید ممکن به ازای هر ورودی است، در حالی که تابع محاسبه شده از این روش بیشترین تولید ممکن را در هر ورودی به دست نمی دهد. اولین مدل تخمین به روش پارامتری ، در سال ۱۹۷۷ توسط ایگنر، لاول و اشمیت[۴۳] و همچنین میوزن وان دن بروک[۴۴] ارائه شد. روش های پارامتری به دو گروه کلی، قطعی، و تصادفی تقسیم می شوند.
۳-۶-۲- روش های غیر پارامتری
در تلاش برای رفع مشکلات موجود در روش های پارامتری، روش های غیرپارامتری ایجاد شدند. فارل در سال ۱۹۵۷ اولین روش غیرپارامتری را جهت تعیین کارایی در حالت دو ورودی و یک خروجی ارائه نمود. وی به جای برآورد تابع تولید، مرز کارای قطعه قطعه خطی را با اعمال فرض های زیر و با بهره گرفتن از تبدیل یک به یک به دست آورد.
, ۱) , ( yi) (xi1, xi2,
شیب پاره خطها منفی یا صفر است و هیچ واحدی بین مرز و مبدأ قرار نمی گیرد . نقاطی که روی مرز قرار می گیرند نقاط کارا و بقیه ناکارا هستند.
۳-۷- تحلیل پوششی داده ها (DEA)
اندازه گیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد سازمان ها همواره مورد توجه محققین بوده است. چنانکه قبلاً نیز اشاره شد فارل در سال ۱۹۵۷ برای اولین بار با بهره گرفتن از روش غیر پارامتری اقدام به اندازه گیری کارایی یک واحد تولیدی نمود. در ادامه محققانی نظیر چارنز و همکارانش دیدگاه فارل را توسعه دادند و مدلی را ارائه نمودند که تحت عنوان تحلیل پوششی داده ها نام گرفت.
در سالهای اخیر نیز در اغلب کشورهای جهان برای ارزیابی عملکرد نهادها و دیگر فعالیت های رایج در زمینه های مختلف کاربردهای متفاوتی از DEA دیده شده است. علت مقبولیت گسترده این روش به سایر روش ها امکان بررسی روابط پیچیده و اغلب نامعلوم بین چندین خروجی است که در این فعالیتها وجود دارد. DEA امکان نگرش جدید به فعالیت هایی که قبلاً به روشهای دیگر ارزیابی شده اند فراهم کرده است. برای مثال امکان محک زنی با بهره گرفتن از این روش به شناسایی منابع ناکارا در شرکتهای خیلی سودآور منجر شده است. مطالعه کارایی نسبی سازمان های مختلف مانند بانکها، شرکت های بیمه، بیمارستانها و… که مطالعات قبلی قادر به ارزیابی توان بالقوه آنها نبوده اند به کمک DEA میسر می شود (شکل ۳-۷).
نمودار(۳-۷): مرز کارایی فارل
۳-۸- عوامل بروز ناکارایی
بطور معمول کارایی اقتصاد مستلزم آن است که هر بنگاه در حد توان بالقوه خود عمل کند. اما اگر حتی بنگاه ها مستعد چنین کاری باشند نباید که اقتصاد همواره در معرض شوک های طرف تقاضا، تغییرات تکنولوژی و غیره قرار گیرد. در ادامه به مواردی که سبب بروز ناکارایی در بنگاه های یک صنعت می شود اشاره ای خواهد شد (ایران نژاد، ۱۳۷۱،۴) .
۳-۸-۱- نرخ تعدیل بنگاه
بخش اعظمی از ادبیات علم اقتصاد بر مبنای حداکثر سازی و فرض انسان عقلایی است، بدین معنی که شخص همواره مقدار بیشتر را به کمتر ترجیح می دهد. اما شواهد تجربی قوی وجود دارد که بسیاری از بنگاه ها به طریقی عمل می کنند که واژه «قناعت» به جای حداکثر سازی برای توصیف آنان مناسب تر است و این بدان معناست که بنگاه های یاد شده رفتارهایی تابع بهترین روش لازم برای تداوم حیات بدون دغدغه را دنبال می کنند.
بنگاه ها را می توان به دو گروه ریسک گریز و ریسک پذیر تقسیم نمود. در شرایطی که نرخ بازگشت سهام کافی و اطمینان بنگاه ها نسبت به این نرخ زیاد است دیده می شود که برخی بنگاه ها ترجیح می دهند در فضایی کار کنند که فشار برای تغییرات در آن محدود باشد. این گونه بنگاه ها خود نیز تلاشی برای کسب فرصت ها انجام نمی دهند که اصطلاحاً آنان را ریسک گریز می نامند. اما دسته دیگر به طور بالقوه حاضرند برای دستیابی به نرخ های بازگشت بالاتر، ریسک را بپذیرند که به گروه ریسک پذیر معروفند.
در این نگرش، تفاوت عملکرد بنگاه ها چیزی نیست جز یکی از منابع ناکارآیی ایستا، یعنی وجود هزینه خطر تغییرات. لذا درجه «خطر پذیری» بستگی به تمایل و توانایی مدیران بنگاه ها به ایجاد تغییر و پذیرش خطر دارد.
واقعیت دیگر در فرایند تعدیل بنگاه ها ناشناخته و نامطمئن بودن آینده است. ناکارایی را می توان برطرف ساخت اما مناسبت تعدیل بستگی به آینده نگری پیرامون چگونگی وضعیت بازار و زمان تکمیل فرایند تعدیل دارد و این امر شامل پیش بینی در زمینه هایی چون نوآوری در تولیدات، تغییرات تکنولوژی، اهداف، واکنش رقبا و … می گردد.
۳-۸-۲- ناهمگنی محصولات
ناهمگنی محصولات می تواند ناشی از عملکرد بنگاه یا نتیجه گستردگی صنعت باشد. ارائه نام های تجاری، ارائه تسهیلات ویژه به مشتریان و خدمات پس از فروش از جمله مواردی است که محصولات را ناهمگن می سازد. البته نیز باید ذکر شود که علت حضور بنگاه های ناکارا در بازار می تواند از تفاوت تولید نشات گرفته باشد، که تهدیدات رقابتی برای بنگاه ناکارا و یا با کارایی کمتر مرتفع خواهد شد و ضمن تداوم ناکارایی امکان ادامه بقا در بازار را برای بنگاه یاد شده فراهم می آورد. سنجش ناکارایی به هنگام مواجهه با فعالیت های متنوع یک صنعت، حتی اگر آن فعالیت ها به ظاهر مشابه باشند به نتایج نادرستی میانجامد.
۳-۸-۳- ناهمگنی نهادهها
کیفیت نیروی انسانی و سرمایه به عنوان دو عامل اصلی تولید می تواند منبع پیدایش ناکارایی بنگاه باشد. بنگاه هایی که دارای نیروی کار ماهر و قابل تر باشند در برابر شوک های خارجی سریعتر واکنش نشان داده و خود را تعدیل می کنند. اگر در برابر شوک های اقتصادی بنگاهی که قادر به اعمال تغییرات نیروی کار است با آن شتاب لازم اقدام نکند، دچار ناکارایی می شود. از طرفی ماهیت سرمایه یک بنگاه به سن، ساختار محصول، تشکیلات و ماشین آلات مرتبط است. یک بنگاه به هر نسبتی که نتواند سرمایه اش را به بهترین نحو اختصاص دهد ناکارا تلقی می شود. لذا یک بنگاه نباید همه سرمایه ای را که در اختیار دارد به کار گیرد، حتی اگر بتواند به بالاترین تولید بالقوه دست یابد. یک استراتژی کارا، فعالیت در ظرفیتی را توصیه می کند که نوسانات آماری و رویدادهای مرتبط با فرایند تولید را در نظر داشته باشد. اگر بنگاهی خود را برای مواجهه با شوک های خارجی آماده ساخته باشد، سریعتر از دیگر رقبای خود واکنش نشان می دهد و از مزایای رقابت بهره مند خواهد شد.
۳-۸-۴- مقیاس عمل
با توجه به تحلیل نظری فارل از کارایی، یک بنگاه می تواند هم به لحاظ تخصیصی و هم به لحاظ فنی واحدی کارا باشد. اما اگر تولید در مقیاسی بیش از اندازه بزرگ و یا بیش از اندازه کوچک صورت بگیرد و هزینه ها حداقل نگردد بنگاه دچار ناکارایی مقیاس خواهد بود. این منبع ناکارایی اگر چه بالقوه مهم است ولی در سطح بررسی متوسط ناکارایی صنعت مشکلی ایجاد نخواهد کرد. چرا که ناکارایی بنگاه های یک صنعت از طریق اختلاف تولید با آنچه به عنوان محصول بالقوه و دست یافتنی در حدود عوامل تولید و مقیاس عمل خودشان تخمین زده می شود، تعریف و محاسبه می شود و نه با مقیاس عمل بهینه صنعت.
۳-۸-۵- مکان جغرافیایی
بسیاری از بنگاه های کارای یک صنعت از ویژگی دسترسی به بازار عوامل تولید و بازار محصول بهره می برند. نزدیکی به این دو بازار سبب کاهش هزینه های حمل و نقل و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده محصول خواهد شد. از طرف دیگر نزدیکی به بازار فروش محصولات سبب می شود که بنگاها در برابرتغییر سلائق مصرف کنندگان و یا استراتژی جدید فروش بنگاه های رقیب سریعتر واکنش نشان دهند و خود را با شرایط جدید تعدیل نمایند.
۳-۸-۶- صرفه های بیرونی
تفاوت در کارایی تولید می تواند ناشی از عوامل بیرونی که موجب صرفه جویی در هزینه ها میشود، باشد. صرفه های بیرونی، ناشی از حضور امکانات مرتبط با بنگاه های دیگر و وجود زیر بناهای عمومی است به عنوان مثال بین بنگاهی که در یک شهرک صنعتی و در کنار سایر بنگاه ها فعالیت می کند تفاوت در کارایی محسوس است.
۳-۹- روشهای کاربردی سنجش کارایی
برای سنجش کارایی بنگاه ها روش های مختلفی بکار گرفته می شود لیکن چون برای محاسبه کارایی از تابع تولید مرزی یا هزینه مرزی استفاده می شود، ابتدا لازم است مفهوم مرزی بودن بیشتر توضیح داده شود.
کارایی را می توان به دو روش تعریف کرد. اول کارایی به مفهوم رسیدن به امکانات بالقوه فنی که هر بنگاه می تواند به آن رسیده یا نرسیده باشد. چنین تعریف نظری شاید به صورت فنی ممکن باشد اما اندازه گیری آن در عمل غیر ممکن است و روش دوم به عنوان بهترین رفتار عملی مشاهده شده از بنگاه در صنعت میباشد. بنابراین بنگاه ها، بر حسب عملکردشان (نه با چارچوبی که در عمل قابل دسترس نیست) با یکدیگر مقایسه می شوند. این برداشت از کارایی راه گشای روش های عملی اندازه گیری شده است و مفهوم توابع مرزی را پدید آورده است.
اما تخمین هایی که از تابع تولید صورت می گیرد، میانگین محصول تولیدی را محاسبه می کند ولیکن تابع تولید مرزی تلاشی برای پر کردن فاصله کارهای نظری و عملی با در نظر گرفتن مشاهدات مرزی و حدی برای تخمین تابع تولید می باشد به لحاظ تجربی استخراج توابع مرزی به صورت پارامتری و ناپارامتری صورت می پذیرد در روش های ناپارامتری تأثیرات تصادفی رادر سنجش کارایی لحاظ نمی کند، اما در روش پارامتری محاسبات بر اساس تخمین هایی از تابع تولید یا هزینه بوده و تأثیرات تصادفی را در تخمینی تابع و تعیین پارامترها در نظر می گیرد. و با توجه به اینکه تابع هزینه دوگان تابع تولید است از تابع هزینه برای مدل دهی مؤسساتی که در فضای بسیار مقرراتی عمل می کنند (مانند صنعت بانکداری) استفاده می کنند (Kumbbakar,1988,335).
در این پژوهش برای سنجش کارایی به توضیح روش های ناپارامتریک می پردازیم.
۳-۹- ۱- روش های ناپارامتریک[۴۵]
روش های ناپارامتریک را می توان ساده ترین روش های مشاهده و تخمین ناکاراییتلقی نمود. بنگاههای مختلف در یک صنعت مشخص به ازاء هر سطح نهاده، سطح محصول متفاوتی را تولید می کنند. روش های ناپارامتریک عموماً عملکرد یک بنگاه را با بهترین بنگاه های بالفعل داخل آن صنعت بررسی میکنند. همچنین باید بنگاهها به لحاظ ماهیت و تولید نوع محصول شبیه هم باشند و اگر اینگونه نباشد مشاهدات تنها به یک سری نقاط پراکنده محدود خواهد شد. در سطح الگوهای ناپارامتریک، روش های گوناگونی برای مشاهده ناکارایی وجود دارد که به کمک نمودار (۳-۹) به بیان آنها می پردازد. در این نمودار نقاط ۱ الی ۵ الگوی مشاهدات بنگاههای موجود در یک صنعت می باشد.
۳- ۹-۱-۱- روش مشاهدات [۴۶]
بر اساس الگوی مشاهدات اگر بنگاه های ۱و۲و۳ با بهره گرفتن از نهاده هایی که دارند بهترین عملکرد را داشته باشند بنگاه های ۴و۵ ناکارا خواهند بود. این روش در برابر این پرسش که با ترکیب نهاده های دو بنگاه ۴و۵ چه محصولی به دست می آید نارسا می باشد. زیرا شکل تابع تولید بنگاه ها در این روش در دسترس نیست و تنها مشاهدات به صورت نقاطی بر روی نمودار ترسیم شده اند. همچنین این روش نوع کارایی بنگاه ها را نیز مشخص نمی سازد. با این حال برای مقایسه ناکارایی در روش مشاهدات، مبنایی نامطمئن قابل تحقق است و آن در صورتی است که مشاهدات بیشتری مانند نقطه ۶ که در سطح کاربرد نهاده ها برابر بنگاه ۵ است وجود داشته باشد که در آن شرایط می توان نا کارایی را با مقایسه محصول به دست آمده نشان داد.
۳-۹-۱-۲- روش مرز پله ای[۴۷]
در روش مرز پله ای نقاط حدی با خط پله ای شکسته ای همچون خطی که از نقاط ۱،۲،۳ گذشته است به هم وصل می شوند تا مرز پله ای حاصل شود اما این مرز به دلیل محدودیت های اندازه گیری نمیتواند تخمین مناسبی برای مشاهداتی که چندان به نقاط حدی نزدیک نیستند ارائه دهد. اگر تعداد مشاهدات بسیار زیاد باشد مجموعه ای از نقاط بهترین عملکردها پدید می آید که در آن صورت، پله های مرز تولید کوچک شده و مشکل مشاهدات دور مرتفع خواهد شد. اما در عمل تعداد مشاهدات محدود است و مشاهدات در سطح هزاران کمتر یافت می شود و لذا پله ها بزرگ خواهند بود (شکل ۳-۸).
نمودار (۳-۸) مرز روش های ناپارامتریک
۳-۹-۱-۳- روش میانگین خطی
در الگوی میانگین خطی فرض بر این است که نهاده ها و ستاده ها تقسیم پذیر هستند و لذا میتوان نقاط میانی نیز برای مشاهدات فراهم نمود بدین ترتیب می توان مرز تولید را با وصل نقاط با خطوط مستقیم به دست آورید. برای این کار دو حالت پیش روست: نخست اینکه نقاط مجاور یکدیگر به وسیله خط مستقیم به یکدیگر وصل شوند که در آن صورت نقاطی چون نقطه ۲ نیز جزء مرز به حساب خواهند آمد. دوم اینکه نقاط ۱ و ۳ به هم وصل شوند، با این فرض که نقاط روی مرز به لحاظ تکنیکی قابل دسترسی بوده اند، هرچند که در عمل بدست نیامده باشند. با فرض اخیر نقطه ای مانند ۲ نه روی مرز بلکه درون مرز قرار می گیرد. لذا می توان استدلال کرد که نقطه ای روی خط مشاهدات ۱ و ۳، در سطح نهاده های بکار رفته در نقطه ۲، قابل دسترسی است و بنگاه ۲ ناکارا عمل می کند.
۳-۹-۱-۴- روش وصل نقاط حدی [۴۸]
امکان بالفعل صنعت می تواند روی منحنی همچون o o قرار داشته باشد که از اتصال نقاط حدی حاصل شده است . نقاط حدی از عملکرد بهتر بنگاه های موجود در صنعت نیز قابل استخراج است. بدین ترتیب ممکن است حتی نقاط ۱و۳ نیز خود درون مرز امکانات تولیدی مانند ó ó قرار گیرند. فضای نهاده و ستاده در واقع تولید را نشان می دهد و تابع تولید محدب با تئوری های اقتصادی موجه است. از جمله اشکالاتی که به روش های فوق الذکر وارد است فرض تک نهاده و تک ستاده بودن مدل هاست که در دنیای واقعی چنین امری به ندرت دست یافتنی است.
۳-۹-۱-۵- روش برنامه ریزی خطی (تحلیل پوششی داده ها)
از مهمترین روش های ناپارامتریک که تا به امروز توانسته نظر بسیاری از محققین را به خود جلب کند الگوی برنامه ریزی خطی است. این الگو بدلیل قابل رقابت بودن با الگوهای پارامتریک به صورت یک بخش مجزا بررسی می شود.سابقه تاریخی تحلیل پوششی داده ها به موضوع یک رساله دکتری بر می گردد که عملکرد مدارس دولتی آمریکا را مورد بررسی قرار داد. این موضوع منجر به چاپ اولین مقاله درباره معرفی عمومی این نوع تحلیل در سال ۱۹۷۸ میلادی گردید. در این سال روش تحلیل پوششی داده ها توسط کارنز، کوپر، رودز[۴۹] با جامعیت بخشیدن به روش فارل به گونه ای که خصوصیت فرایند تولید با چند عامل تولید و چند محصول را در بر گیرد به ادبیات اقتصادی اضافه گشت. در این روش به جای لفظ تولید کننده عموماً لفظ واحد تصمیم گیرنده[۵۰] به کار برده می شود. برای اولین بار نحوه بدست آوردن تابع تولید یکسان را از طریق هندسی بدین صورت تشریح نمود که اگر نقاط مشخص شده در نمودار (۳-۹) هر یک نشان دهنده ترکیب استفاده از عوامل تولید x1,x2 برای تولید یک محصول (Y) در بنگاه های مختلف باشد، با اتصال نقاطی که به محورها و مبدأ مختصات نزدیکتر هستند تابع محدبی به دست خواهد آمد که هیچ نقطه ای در زیر آن قرار ندارد. منحنی به دست آمده تابع تولید یکسان کارا نامیده می شود. اگر برای تولید یک محصول (Y) نیاز به بیش از دو عامل تولید x1,x2 باشد ترسیم منحنی تابع تولید یکسان از طریق هندسی بسیار مشکل خواهد بود و در واقع روش تحلیل پوششی داده ها به منظور غلبه بر چنین مشکلی ابداع گشت. در شرایطی که بنگاه ها برای تولید محصول خود به بیش از دو عامل تولید نیاز داشته باشند در این مدل هر بنگاه تولیدی به مثابه نقطه ای در فضا در نظر گرفته می شود که ابعاد این فضا توسط تعداد عوامل تولید و مختصات نقطه توسط میزان استفاده از هر عامل تولید تعیین می شود. سپس با انتخاب یک بنگاه تولیدی به عنوان بنگاه مورد بررسی به کمک برنامه ریزی خطی موقعیت این بنگاه تولیدی نسبت به سایر بنگاه ها سنجیده می شود. این عمل باید بتعداد بنگاه ها (نقاط) تکرار شود و بنابراین به تعداد بنگاه ها، مدل برنامه ریزی خطی خواهیم داشت.اما مشکلی که از قبل وجود داشت و لاینحل به نظر می رسید، چگونگی اعمال ضرایب برای این نهاده ها و ستاده ها بود. برخی از محققان از شاخص قیمت ها، هزینه ها و … به عنوان ضرایب بهره جسته اند یعنی:
بهره وری کل=
نمودار (۳-۹) منحنی تولید یکسان کالا
بنابراین اختلاف نظرهایی در بکار گیری ضرایب فوق وجود داشت و بدین ترتیب محاسبه بهره وری عوامل کل با محدودیت مواجه بود. مدل کارنز، کوپر، رودز در سال ۱۹۷۸ میلادی به این علت مشهور گشت که توانست مشکل محاسبه ضرایب را بر طرف کند(عین علیان،۱۳۸۷،۹۱).
جالب اینکه ضرایب بدست آمده در این روش ، بیانگر همان قیمت های سایه ای [۵۱] می باشد.
مدل کارنز، کوپر، رودز پس از تعیین منحنی مرز کارا، مشخص می کند که واحدهای تصمیم ساز در کجای این مرز قرار دارند و برای رسیدن به مرز کارا چه ترکیبی از نهاده ها و ستانده ها را می بایست انتخاب کنند و این امر میسر نمی شود مگر به ویسله مشخص کردن ضرایب نهاده و ستانده ها برای هر واحد تولیدی. در واقع نقطه عطف مدل فوق این بود که با بهره گرفتن از روش برنامه ریزی خطی توانست ضرایب فوق را محاسبه کند. روش تحلیل پوششی داده ها حالت چند محصولی و چند عامل تولیدی را به صورت ابتکاری به حالت ساده یک عاملی و یک محصولی تبدیل می نماید. اگر اطلاعات در مورد K عامل تولید و M محصول برای هر کدام از N بنگاه وجود داشته باشد. فرایند محاسبه به صورت زیر خواهد بود.
Max:
ST: ≤۱ j=1,….,N U≥۰ , V≥۰